چهارشنبه 24 خرداد 96, 11:00
سلام هانیه جان
چه خبر ؟چیکار کردی ؟یه خبری بده از خودت
دوشنبه 08 خرداد 96, 18:48
سلام. چنین اتفاقی برای یک زوج در فامیل ما افتاد. اول طلاق گرفته بودن... بعد از مدتی حدودا 7-8 ماه دوباره با میانجی گری بزرگان و کلی هم قول و وعده و خواهش و تمنا از طرف آقا، ازدواج کردن ولی به محض...
دوشنبه 08 خرداد 96, 12:09
شما راه زیادی از طلاق رو رفتین. همه فامیلتون با خبر شدند. خودتون به زندگی مجردی عادت کردین. سختی های روحی رو تا حد زیادی پشت سر گذاشتین.
الان باید ببینین چرا باید دوباره فرصت بدین. به خاطر حرف...
دوشنبه 08 خرداد 96, 09:20
هانیه جان فعلا برای جاری شدن خطبه طلاق اقدامی نکن، دیگه نامه دادگاه که دستته، چند مدت صبر کن ، جواب پیام نده ، خودت پیام نده ، بزار زمان بگذره ... بعدش اگه خبری خیلی اصولی ازشون شد یعنی با خانوادش...
یکشنبه 07 خرداد 96, 13:55
هانیه جان همونطور که متوجه شدی این اقا اصلا تغییری نکرده که تو بخوای به زندگی باهاش امیدوار بشی.تحت فشار خانوادش همون چندتا پیغامم فرستاده! خواهش میکنم اشتباه نکن! به نظر من که گوشیت رو خاموش کن و...
پنجشنبه 04 خرداد 96, 14:11
سلام هانیه جان
دوستان به خوبی راهنمایی کردن...حالاکه تغییرکردیدپس وقتشه به خودتون این تغییرات روثابت کنید...احساسی عمل نکن.عجولانه وبه خاطرحرف کسی تصمیمی نگیر...اینهاتغیراتی هستن که توی این برهه...
پنجشنبه 04 خرداد 96, 13:26
من فقط "اختلاف طبقاتی " رو از شما مطالعه کردم. بر اساس اون مطالب و این مطالب جدید
اولا ایشون هنوز نظر مثبتی نسبت به اطرافیان شما نداره و هنوز در همان حال و هوا به سر می برد
دوم به نظر میاد اطرافیان...
پنجشنبه 04 خرداد 96, 11:00
عزیزم شما که سختی و تلخی جدایی رو کشیدی.۹ماه . مطمئن باش ذات هیچ کس تغییر نمیکنه.به این فکر کن که اگه برگردی چند روز و چند ماه و چند سال میتونی تحمل کنی و اگه خدایی نکرده دوباره شکست بخوری چندین...
چهارشنبه 03 خرداد 96, 16:40
سلام
با این توصیف خودتون هم غیر مستقیم به عدم علاقتون به بازگشت اشاره کردین
پس دگ دو دلی و عذاب وجدانو بذارید کنار و ایشونو فراموش کنید
و تصمیمتونو قاطعانه به خونواده ایشون بگید
و با کار...
چهارشنبه 03 خرداد 96, 13:48
عزیزم حالا که تغییر کردین، آرامش دارین و حالتون بهتر شده، حیف نیست با فرصت دادن به کسی که خودش قدر این فرصت و نمیدونه؛ روح و اعصاب و زندگی خودتون و فرسایش بدین جوری که ممکنه دیگه نتونین خودتونو...
چهارشنبه 03 خرداد 96, 13:05
وااااااای هانیه جان ! اینکارو نکن!
کم نکشیدی تو این مدت! این اقا اگه تغییر کرده بود و تمایلی داشت خودش بهت زنگ میزد و خواستش رو میگفت! معلومه از دستش خسته شدن دنبال یکی میگردن بارشو بندازن رو دوشش...
سه شنبه 02 خرداد 96, 12:24
سلام دوست عزیز
من یه سر به تاپیکهای قبلیت زدم نمی خوام نظرم رو مستقیم بدم ولی این رابطه تموم شدست. فقط و فقط بهت توصیه می کنم خودت هم برگردی عقب و تاپیکهات و حرفهایی که نوشتی رو بخونی بعد ببینی...
سه شنبه 02 خرداد 96, 11:32
هانیه جان
اگر اون آقایی که شما توصیف کردید (در حدی که من از حرفهاتون می شناسمش) برادر من بود، حتما حتما برای برگشتن همسرش تماس می گرفتم و پیشقدم می شدم.
نگران بیکاری و اعتیاد و رفیق بازی و بی...