دوشنبه 14 مرداد 92, 00:07
سلام.
من به عنوان کسی که به پرنده های علاقه داره میخوام مطالبی رو بهتون بگم. البته علاقه ی من کبوتر نیست.
ببینید عشق به پرنده ( حالا هر پرنده ای) واقعا اگر گریبان کسیو بگیره به این آسونیا از بین...
یکشنبه 13 مرداد 92, 12:30
کتابهای زیادی درمورد رفتارباکودک هست میتونی یکیش رو تهیه کنی.ولی تاسن ۵سالگی نمیتونیم زیادبه کودک بایدونباید دیکته کنیم حتی موقعی حرف زشت میزند حق تنبیه نداریم وبایدبیتفاوت بود تادرضمیرش حک...
پنجشنبه 10 مرداد 92, 09:53
به نظرمن الان کسی که بیشتر نیازبه کمک داردخودت هستی حساسیت زیادی به این مساله پیداکردی وداری خودتو اذیت میکنی درصورتی که بقیه باخیال راحت دارند زندگیشونو انجام میدهند. تازمانی که اون کبوترها هستند...
پنجشنبه 02 خرداد 92, 17:05
ببین هر جا که شوهرت اشتباه می کنه همون اول نزن تو ذوقش مثلا با عصبانیت میاد میگه بابات فلان کرد مامانت فلان کرد . تو بگو راست می گی اما بزرگواری کن .
بعد به طور غیر مستقیم با زنانگی لازم در وقت...
پنجشنبه 02 خرداد 92, 16:29
غزیزم به خدا دوستان صلاحت رو می خوان
من هم این شرایط رو تا حدی تجربه کردم
ذبچه ها راست می گن شوهرت می خواد واسه تو یک باشه. این رو بهش بفهمون
مثلا می گم من اوائل هی طرفداری داداشام رو می کردم...
پنجشنبه 02 خرداد 92, 15:50
سلام شهتاب عزیز
من فکر نمی کنم یهو و بدون برنامه ریزی اینو مطرح کنی خوب باشه برعکس
می ترسم مامانت چیزی بگه شوهرت ناراحت شه یا شوهرت یهو قیافه بگیره
من فکر می کنم جدا جدا باهاشون صحبت کنی بهتره هم...
پنجشنبه 26 اردیبهشت 92, 13:30
سلام.
بین رفتارهای شوهرهامون و مامان هامون !!! یه سری شباهت های جالب دیدم واسه همین تجربه شخصی خودم رو برات میذارم. اول اینکه اونجایی که نوشتی شوهرم
گفت بمون با خواهرت بیا و تو هم موندی...با...
چهارشنبه 25 اردیبهشت 92, 17:38
خوشحالم که می خوای از خودت شروع کنی
من نمی گم هیچ عکس العملی نداشته باش می گم همون لحظه سریع برخورد نکن یه کم صبر کن فکر کن تا با بهترین شیوه برخورد کنی
از طرفی وقتی صبر می کنی شوهرتم آروم می شه و...
سه شنبه 24 اردیبهشت 92, 07:57
شهتاب عزیز
واقعا قصد داری کاری برای زندگیت بکنی؟اگر اینطوره پس شروع کن.اینجا راهکارهای خیلی خوبی بهت پیشنهاد شد اما به چند درصدشون عمل کردی؟شما بیشتر جملاتت دارای این مضمونه:چرا...
دوشنبه 23 اردیبهشت 92, 18:15
از همین امروز دوباره احترام گذاشتنو شروع کن روزای اول چطوری با هم حرف می زدید عشقولانه و با احترام
همون روشو در پیش بگیر حتی اگه تا چند هفته سرد بود ادامه بده بعضی وقتا یه شاخه گل بگیر یه مزیک قشنگ...
دوشنبه 23 اردیبهشت 92, 13:54
اما متاسفانه باید قبول کنیم یه سری از مشکلاتی که داریم به خاطر رفتار نا صحیح خودمون بوده حداقل در مورد من که اینطوره من زندگیه خوبی داشتم یه سری از این حرف و حدیثا که همه دارن داشتیم ولی مهم نبود...
دوشنبه 23 اردیبهشت 92, 13:22
نه عزیزم اینطوری فکر نکن خودت گفتی وقتی می رفتی خونه مادرشوهرت خیلی خوب ازتون استقبال می کردن و چه سرزده چه با دعوت می رفتین با آغوش باز می یومدن استقبال اینا جزء خوبیهاشون هست قدر بدون
یا می گفتی...
شنبه 21 اردیبهشت 92, 17:14
عزیزم،همسرت حق دارن که ناراحت بشن .درسته بعضیا نمیتونن کلامی ابراز محبت کنن اما با عمل که میتونن.یعنی هیچ کدوم از خواهراتم شام یا ناهار نمیمونن؟
اما شما میتونستی از اول مدیریت کنی.
شما میتونستی با...
دوشنبه 16 اردیبهشت 92, 21:12
ببخشیدا یعنی واقعا خودتون نمی دونید این روش به هیچ عنوان خوب نبست ؟؟؟؟
بی احترامی همیشه زشت و ناپسند بوده و هست همچنین سر زدن به پدر و مادر کاری شایسته هست و شما باید طوری انجامش بدی که زندگیتو بهم...
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 16:40
معلومه که نمیشه! معلومه که آدم ناراحت میشه و دلش میشکنه....
اما اینکه شوهر شما انتظار داره ناراحت نشی و به دل نگیری به نظر من 2 تا دلیل داره ... یا اینکه اینقدر از کارش ناراحته و پشیمونه که دلش...
شنبه 07 اردیبهشت 92, 16:41
دلم گرفته.
مشکلات بزرگی ندارم اندازه ی بعضی از شماها.
ولی بازم دلم گرفته.
.
نمی خوام کمکم کنین. چون دوباره میگین که حساسم و این حرفا. فقط می خوام دردو دل کنم.
.
همسرم هیچ حرفی رو بی منظور نمی...