چهارشنبه 20 اردیبهشت 96, 15:14
و اما نظر من چیز دیگه بود و تمام این مدت فقط می گفتم من و شوهرم هیچ مشکل خاصی نداشتیم و مطمینم مشکل از جای دیگه هست ولی اغلب دوستان در این سایت نظرات غیر کارشناسی می دادن و فقط می گفتن احساساتی...
سه شنبه 19 اردیبهشت 96, 16:03
سلام به همه ی دوستان عزیزم.فکر کنم کم و بیش من رو یادتونه,تاپیکی با موضوع طلاق داشتم...
الان 6,7 ماه از روزای وحشتناک و میگذره و خدارو شکر من از بهمن 95 سر خونه زندگیِ خودمم و خیلی خوشبختم....
و...
سه شنبه 19 اردیبهشت 96, 13:49
من با نظر شما کاملا موافقم چون خودم الان در همچین شرایطی قرار دارم و وضعیت زندگی منم دقیقا مثل شما بوده .و اینم مطمینم که همسر شما هم مثل من تو یه شرایط بحرانی تصمیم اشتباه طلاق رو گرفتن و احتمالا...
چهارشنبه 26 خرداد 95, 01:44
من میخوام رفتارهای اشتباه خودمو درست کنم چه زندگیم به جدایی ختم بشه چه نشه ولی نمی دونم از کجا شروع کنم؟می خوام قبل از جدایی مطمین بشم که تمام تلاشمو واسه حفظ زندگیم کردم.
چرا از مشاورهای سایت کسی...
دوشنبه 24 خرداد 95, 20:04
گل گندم عزیزم من به کارهایی که گفتین عمل کردم و از همون روزی که گفتین هیچ تماسی با همسرم نگرفتم و اونو به حال خودش رها کردم.روحیه ام هم به کمک شما خیلی بهتر شده و دیگه غذا هم میتونم بخورم,خانوادم هم...
پنجشنبه 20 خرداد 95, 16:46
یه چیزی که الان یادم اومد اینه که همسرم وقتی فهمید قضیه دزدیده شدن پولش رو به خانوادم گفتم خیلی عصبانی شد چون اصلا دوست نداشت کسی بفهمه حتی خود من و منم کاملا اتفاقی فهمیدم و خیلی تحت فشار بودم و به...
چهارشنبه 19 خرداد 95, 22:52
عزیزم من سعی می کنم تمام کارایی که گفتین رو انجام بدم.شرایط تو خونمون هم خیلی سخت شده ,داداش و بابام خیلی ناراحتن و عصبانی,حق هم دارن.
خیلی خوب بود که من به طور اتفاقی با تالار همدردی و دوستان عزیزم...
چهارشنبه 19 خرداد 95, 14:02
وسطای اسفند بود که حرف طلاق شد ولی من شدیدا مخالف بودم و کلی التماس کردم و زنگ زدم ولی بدتر شد.ولی گفت به خانواده ها نگو.و تلفن و پیام هم جواب نمی داد شاید یکی دو بار اونم مثل طلبکارا.و گفت بعد...
دوشنبه 17 خرداد 95, 15:08
دوست عزیزم ممنون از راهنماییتون.ما 3 سال دوست بودیم نه نانزدی رسمی,البته زیر نظر خانواده ها,اخه سنمون کم بود و هر دو دانشجو بودیم.بعد که درس همسرم تمام شد عقد کردیم.علت اینکه عقدمون طولانی شد این بود...
دوشنبه 17 خرداد 95, 02:49
شما خیلی داری با لحن تند حرف میزنید بدون در نظر گرفتن شرایط روحی واشفتگی من.اخه شما به عنوان یه همسر خودتون قبول می کنید که ندونید شغل همسرتون چیه؟من وقتی از همسرم می پرسم شغلت چیه,میگه شغل...
یکشنبه 16 خرداد 95, 14:57
چشم عزیزم حتما این کتابها رو می خونم,مرسی از راهنماییتون.
من خیلی سعی می کنم منطقی باشم ولی وقتی پای احساس در میون باشه قضیه یکم سخت تر و پیچیده تر میشه.ما هر روز 7,8 بار تلفنی حرف می زدیم و پیام و...
پنجشنبه 13 خرداد 95, 23:12
سلام caxel عزیزم.از بابت راهنمایی و کمکت واقعا ممنونم و از خدامه که همسرتون لطف کنن بهم کمک کنن,ممنون میشم,شهرمون کوچیکه و مشاور خوب نداره متاسفانه,کسی رو هم ندارم کمکم کنه.خوشحال میشم شما و همسرتون...
پنجشنبه 13 خرداد 95, 14:18
من از بدهکاری همسرم به هیچ عنوان خبر نداشتم و به من نگفته بود.حتی در مورد کارش هم گفته بود کارهام داره خوب پیش میره و مشکلی ندارم.بخدا اگه می دونستم بدهکاره حتی در مورد عروسی یه کلمه هم حرف نمی زدم...