dooعزیز..به این فکر کن که هنوز زیر یک سقف نرفتید,و گرنه خاطراتت خیلی بیشتر بود.
همه چیو به خدا بسپار.فکر کن اون اقا مرده.فکر کن اصلا نبوده,خیلی سخته ولی یه روزی میاد که حتی اگرم ببینیش هیچ حسی نسبت...
dooعزیز..به این فکر کن که هنوز زیر یک سقف نرفتید,و گرنه خاطراتت خیلی بیشتر بود.
همه چیو به خدا بسپار.فکر کن اون اقا مرده.فکر کن اصلا نبوده,خیلی سخته ولی یه روزی میاد که حتی اگرم ببینیش هیچ حسی نسبت...
سلام دوستان گلم.راستش دوشب دیگه حنابندونمه.همه دارن به کارها رسیدگی میکنن.امشب به مادرم سربسته گفتم یعنی گفتم بدجور عصبی میشه تو سرش میزنه ولی دیگه فحاشیو,اینکه بدنمو فشار میده موقع عصبانیت و...
سلام عزیزم شما مشکل خاصی ندارید همسرتون کارخوبی داشتن و به امید کار بهتر استعفا میدن ولی با شکست مواجه میشن..منم همسرم همین مشکل رو داشت از استرس خواب نداشت من فقط بهش روحیه میدادم و مدام بهش میگفتم...
من بعنوان یک زن اگه قرار باشه همسرم رو اذیت کنم و زجرش بدم که به طلاق راضی شه شروط بیمعنا ومسخره میزارم مثل همسرشما(هفته ای یک تماس با پدرومادر).اما اگه قصدم ناز کردن بود اگرهم شرطی میخواستم بزارم...
سلام عزیزم منم مثل شما وقتی میرم خونه مادرشوهرم همسرم دوست داره بیشتر بمونم ولی دوهفته یا خیلی شده سه هفته موندم اونم بعداز دوماه یاسه ماه خونشون رفتم..یا با مهربونی از همسرت بخواه زودتر تورو...
سلام ساشا جان درمورد این بیماری خواستم بپرسم همسر شما چه ویژگیهایی دارن که پزشک این تشخیصو دادن.
این افراد شکاک و بددلن؟
راستش بعضی اوقات به رفتارای همسرم فکر میکنم احساس میکنم اونم این بیماریو...
وای ملیکاجان خیلی دیگه بحث و کش میدی.بابا زندگی مشترک بیشترش بخشش و گذشته.جواب شوهرتو ندده لطفا.بابا زنش باش همدمش باش بهش ارامش بده.میدونم حق نداشته توهین کنه ولی تاوقتی تو درمقابلشی بیشتر توهین...
سلام گلم خواستم موضوعی رو بت بگم شاید ب دردت خورد,دخترعمه ی من همسن شماست,بایکی عقدکرد انقد لجبازی میکرد حاضرجواب بود پسره بعداز دوماه طلاقش داد بی هیچ حق وحقوقی,روزای اخر که فهمید واقعا داره طلاقش...
سلام ملیکا جان عزیزم یه ذره سیاست داشته باش وقتی میبینی شوهرت درمورد جهیزیت رک حرف میزنه توهم خودتو ببر بالا مثلا نباید میگفتی این چون ارزونتر بود خریدم اتفاقا از اون چیزی که میخری هم تعریف کن,منم...
سلام عزیزم باید بیشتر توضیح بدی یعنی چی که ازش خسته شدی؟ از اولش مگه عصبی بوده که نتونه خودشو کنترل کنه؟
ممنونم سحرجان.شما راست میگی دست پاچه شدم.اخه چهره ی مامانم داغونه مشخصه استرس داره یا پدرم که دیشب به مامانم میگفت خداکنه بتونه تحمل کنه.وقتی بقیه تونستن منم پس میتونم.مرسی که وقت گذاشتی:43: