پنجشنبه 23 آبان 98, 10:16
سلام.خوبی میشل جان؟
اول بگم که به خاطر صبوریت واقعا بهت تبریکمیگم.قبلا بهت گفته بودم
من خودم مشکل وسواس فکری دارم .میل به کنترل بقیه در من خیلی بالاست.همسرم یه مقداری شلخته هست و بعضی رفتارهاش بچه...
پنجشنبه 23 آبان 98, 10:05
سلام به همه دوستهای خوبم
یه مدت کمتر اینجا میومدم.امیدوارم حال همتون خوب باشه یا خوب بشه
من که همیشه با سرد شدن هوا حالم بهتره.هوای پاییز رو خیلی دوست دارم
یه کم منو از خودم بیرون میکشه
راستی این...
چهارشنبه 13 شهریور 98, 11:14
کاملا درکت میکنم.خیلی جاها حق داری و مساله فقط وسواس فکری و اضطرابت نیست. ببین قبول دارم بعضی مشکلات با فکر کردن و کنترل زیاد ممکنه حل بشن یا تا حدودی رفع بشن
ولی تاثیر منفی که این خودخوری و فکر...
دوشنبه 11 شهریور 98, 11:52
سلام
سام بادی عزیز من بیشتر به خاطر همدردی باهات اومدم توتاپیکت.این مشکلات فکری که گفتی رو من به طور کامل دارم.میفهمم چقدر سخته همزمان با زندگی واقعی آدم یه دنیای دیگه
درون ذهن خودش داشته باشه...
چهارشنبه 29 خرداد 98, 14:04
میفهمم چی میگی. ولی حتما اینم میدونی که وظیفه همسرت نیست به مادرت کمک مالی بکنه.
اگه میتونست و کمک می کرد خیلی خوب بود.ولی این چیزی نیست که بشه کسی رو مجبور به انجامش کرد.همسرت فقط در مقابل شما...
چهارشنبه 11 اردیبهشت 98, 13:12
آنه ماری عزیز.من تا حدی شما رو درک میکنم.تاپیک های قبلیتون رو یادم هست و اینکه از تصمیمتون خوشحال شدم به خاطر اینه که میدونم شما تو این مدت خیلی صبر کردین و خانومی کردین.
ولی متاسفانه همسرتون به نظر...
شنبه 07 اردیبهشت 98, 13:37
سلام
آفرین به شما.تصمیم درستی گرفتید.خیلی خوبه که خودتون رو براش آماده کردین.
من اگه جای شما بودم تو اولین قدم با یه وکیل حرف می زدم.
یکشنبه 01 اردیبهشت 98, 19:13
سلام میشل عزیزم.
فکر میکنم ناشکری کردم.چون اون حالت روتینی که برام خسته کننده بود عوض شد و الان همش تو بیمارستان و در حال مریض داری هستم
ولی الان که فکر میکنم اصلی ترین هدفم درمان وسواس های فکریم...
دوشنبه 19 فروردین 98, 08:15
سلام به همگی
اواخر سال گذشته به خاطر موردی که مجبور به دوا و درمون بودم خیلی خیلی خسته شدم.همش منتظر تعطیلات عید بودم که استراحت کنم.
چند روز تعطیلی اول که یه مسافرت تقریبا اجباری پیش اومد که...
شنبه 10 فروردین 98, 12:52
سلام به همگی و سال نو مبارک.
میشل و آویژه جون
چقدر خوبه که واسه خودتون برنامه دارین.
من هر چی فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید.
کارمندم.درسم هم تموم شده.یه زندگی روتین و یکنواخت دارم.
نمیدونم چه کار...
چهارشنبه 22 اسفند 97, 08:23
سلام.خوبی ساناز جان؟ ایشالا بعد از تموم شون درست یه کار خوب پیدا بشه برات. ولی اگر نشد به مهاجرت هم فکر می کنی؟ تا حالا براش اقدامی داشتی؟با توجه به رشته خوبت و هوش
بالایی که داری من فکر میکنم...
یکشنبه 19 اسفند 97, 10:59
دوباره سلام
میتونید یکی از مواردی که منجر به دعوا بینتون شده رو از اول تعریف کنید؟
سه شنبه 14 اسفند 97, 11:52
سلام عزیزم
خیلی متاسفم.شرایط شغلی و حس و حالی که داری این روزها خیلی گسترده شده.امیدوارم برای همه اوضاع بهتر بشه.
در مورد نماز و دعا که گفتی من با خندون موافقم.ببین اگر این کارها آرومت میکنه و حس...
پنجشنبه 02 اسفند 97, 09:24
سلام دلسا جان
کاملا درکت می کنم.چیزایی که از عروسی و دخالت های مادرشوهرت گفتی برام خیلی جالب بود.چون دقیقا این ها رو البته تو ورژن خیلی بالاتر تجربه کردم.با این تفاوت که مادرشوهر
من هیچ قسمتی...
پنجشنبه 02 اسفند 97, 09:11
خیلی عجیبه مردی که برای همه اینقدر از خودگذشتگی میکنه سر همسر خودش منت بزاره.تو باید توی این مدت قلق همسرت دستت اومده باشه.بقیه چطور باهاش رفتار می کنن که اینقدر
برای خدمت بهشون اشتیاق داره؟ تو...
چهارشنبه 01 اسفند 97, 08:20
سلام مونا جان
درکت می کنم.ولی متاسفانه شخصیت همسرت همینه و شما کار زیادی نمیتونی بکنی. به قول خودت خانوادش هم راهش رو یاد گرفتن. تنها کاری که میتونی بکنی اینه که در زندگی خودتون
هم براش مسئولیت...
پنجشنبه 25 بهمن 97, 16:52
سلام به همگی
نازنین خانم شما تاپیک ها قبلی این خانم رو خوندین؟شوهرشون از بیماری روانی شدید رنج میبرن و خودشون هم دچار انفعال و ترس بیش از حد هستن.درسته شما از روی دلسوزی نظر دادین ولی همچین نظرهایی...
پنجشنبه 25 بهمن 97, 10:39
سلام دوست عزیز
خیلی خوبه که شوهرتون موافقت کردند مدیریت اقتصادی با شما باشه. تا جایی که من دیدم و خودم هم تجربش کردم خانمها در این زمینه خیلی بهتر عمل می کنند.
مردهای زیادی مثل همسر شما...