دوشنبه 25 خرداد 94, 16:45
سلام
انشالله خدا گره از مشکلات همه دوستان باز کنه
دوستان خیلی به دعاهاتون احتیاج دارم
التماس دعا
دوشنبه 25 خرداد 94, 16:32
باسلام
این روزهاخیلی به دعانیازدارم وتوموقعیت بدی قرارگرفته ام خواهشا من روهم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید. (آبروم در خطره خواهشا دعام کنید که مشکلم حل بشه با تشکر)
من هم همراهتون هستم
ایه الکرسی
چهارشنبه 20 خرداد 94, 14:26
باسلام
مشکل شما دقیقا مثل مشکل من هست خانواده من هم رضایت ندادند وگفتند تحصیلات تو بالاتره ما ازاونها بالاتریم
من هم به دنبال راهی برای رضایت خانواده بودم اما چند نکته وجودداره:
1-آیا از انتخابت...
پنجشنبه 20 فروردین 94, 12:30
باسلام
درابتدا به خاطر طولانی شدن تاپیکم عذرخواهی میکنم
دختری 27ساله هستم که در حدود سه سال قبل با اقایی اشنا شدم یعنی ایشان ازهمان اول خواستگاری کردند ولی چون زیادشنیده بودم که نباید به ...
پنجشنبه 22 اسفند 92, 12:19
سلام
فقط یه چیزمیخوام بگم اگردعای دعانویس هااثرداشت برای خودشون کاری میکردند اگربه محل زندگی دعانویسهادقت کرده باشی اکثرادرمحلات پایین هستندپس این فردچگونه میتواندبه یکی دیگرکمک کندکه برای مثال وضع...
سه شنبه 20 اسفند 92, 23:40
دوست عزیز تنهادرصورتی بهش دل ببندکه بصورت رسمی به خواستگاری بیاد
قول خواستگاری نه،خودخواستگاری
فقط باقول ازدواج خودت رومثل من کوچیک نکن به پاش نمون به حرفهاش اعتمادنکن سرگذشت من روبخون درس عبرت...
سه شنبه 20 اسفند 92, 12:33
سلام یکتاجان
اون دخترچه کسی بوده خودش جای سوال داره؟
یه سوال برام پیش اومده ایاخانواده هادرجریان رابطه شمابودند؟خانوادش رومیشناختی؟
یکتاجان من روببین وقتی کل خانواده هاواشناهاودوستان اقادرجریان...
دوشنبه 19 اسفند 92, 22:07
مینوعزیزنه زنگ نمیزنم وپیام هم نمیدم اصلافکراین کارروازسرم بیرون کردم
نمیدونم چراخدادعاهام رونمیشنوه قبلاهرچی دعامیکردم بلافاصله به نتیجه میرسیدم ولی درحال حاضرهرچی دعامیکنم به نتیجه ای نمیرسم...
دوشنبه 19 اسفند 92, 19:03
ممنون من به فکرخواستگارنبودم چه برسه به زمانش بتونم باخودم کناربیام کلیه
دوشنبه 19 اسفند 92, 14:52
ممنون ازهمه شمادوستان خوب که هروقت مشکلی داشتم تنهام نذاشتید
درجواب دوست خوبم بایدبنویسم که نه سراغ گوشی نمیرم شمارهاش رودیلت کردم وارزش خودم روبالاترازاین میبینم که زنگ بزنم جواب نده یاجواب بده...
یکشنبه 18 اسفند 92, 23:06
خانوادم میگفتندچی میخوای به فامیل واطرافیان بگی ؟ نمیگن باکی ازدواج کرد؟بایکی ازدواج کن که ازهرنظرباهات برابری کنه نه اینکه پایین ترباشه
یکشنبه 18 اسفند 92, 17:51
khaleghezeyممنونم
والا من اینی که شما نوشتین دختر که هیچی مرغ توی خونمونم نمیدم دستش نیگهشداره.:43:
نه دیگه اجازه نمیدم مثل عروسک دستش باشم نه زنگ میزنم نه زنگ میزنه
بسه غرورم به قدرکافی شکسته...
یکشنبه 18 اسفند 92, 17:41
ممنون صبوری جان
ذکرودعاارومم میکنه
خداروشکر حالم بدنیست یعنی طوری نیست که قرص بخورم ولی فکرشکسته وله شدن غرورم عذابم میده
من یه دخترمغروراینطوری بازیچه دست این اقاشدم همین عذابم میده
میدونم چوب...
یکشنبه 18 اسفند 92, 17:19
ناخوداگاهم به فکرشه ولی وقتی به یادحرفهایی که زده یاکارهایی که کرده میفتم مثل بدقولیهاش ازش بدم میاد
اتفاقاوقتی بادوستهام مشورت میکردم بهشون گفتم که اگه حالش روازمن بپرسندمیگم خبرندارم گفتندنه...
یکشنبه 18 اسفند 92, 17:14
سلام
ریحانه عزیز
زندگی بافردی که مغروره خیلی سخت میشه طوری که بخاطرغرورش حتی اگه اشتباه کنه معذرت خواهی نمیکنه همش خودش رومیبینه یااگه کاری کنه که برات خوشایندنباشه بهش برمیخوره وای چرااین حرف...
یکشنبه 18 اسفند 92, 17:00
ممنون ازهمه دوستان
شیداجان میدونم وقتی تاپیک روخوندی عصبانی شدی ومثل قبل بهم توپیدی
میدونیددردم چیه؟
سروکارمن باهرجاوهرکس هست اونجامن روبه عنوان نامزدش معرفی کرده وقتی به یه اداره میرم همش...
یکشنبه 18 اسفند 92, 12:54
حق باشماست ولی نزدیک دوساله که امروز و فردا میکرد تا کی؟
اخه جالب اینجاست که میگفت توفعلادرستوبخون چه لزومی داره زودتموم کنی بذارزمان بگذره من هم کارهاموراست وریس کنم وقتی فهمیدخرداددرسم تموم میشه...
یکشنبه 18 اسفند 92, 12:43
راستش خودش میگفت مستقلم ولی نبودوابسته خانواده بود درسته به خواسته من شرکتش روبه خودش ثبت کردوخودش کارش روشروع کردولی درعمل همچین چیزی نبود
من هم نمیتونستم بدون اینکه رسمی کنیم ادامه بدم چون مدام...
یکشنبه 18 اسفند 92, 12:40
من 26 ایشون 31
چراخواستگاری صورت گرفته بود همه اشناهای اقادرجریان بودندولی ازطرف من فقط خانواده ودوستهای نزدیکم باخبربودند
همه جامن روبه عنوان نامزدش معرفی کرده بود
حدوحدودرورعایت میکردیم ولی...
یکشنبه 18 اسفند 92, 12:30
سلام
من بااقایی به قصدازدواج حرف میزدم وخانواده هادرجریان بودندتااینکه ازش خواستم تکلیفمون رومشخص کنه یارومی روم یازنگی زنگ بهم گفت که بفکرشه وتلاش میکنه ولی بعدازچندروزگفت تواین مدت ماهی یه باربهم...