چه دعای خوبی چقدر بهش احتیاج داشتم مرسی.
برای نفر بعد
یک دنیا عشق و آرامش دعا میکنم
و از خدا میخواهم هیچ کدوم از ارزوهایش آرزو نماند
چه دعای خوبی چقدر بهش احتیاج داشتم مرسی.
برای نفر بعد
یک دنیا عشق و آرامش دعا میکنم
و از خدا میخواهم هیچ کدوم از ارزوهایش آرزو نماند
سلام بچه ها حرفاتون واقعا به خودم آوردم و تونستم تصمیم و بگیرم واقعا آخر این رابطه به کجا ختم میشه؟؟؟ و چه اتفاقی میفته؟؟ و من اصلا نمیخوام یک چیزو چند بار تجربه بکنم و اشتباه روی اشتباهم بیادش از...
سلام مرسی مامور کلانتر عزیز اون قصد قربانی و فریب دادنه من و نداره خیلی واضح بهم گفته حتی بهم گفت تو حتی اگه هیچ وقت سکس با من و نخوای من نمیخوام رابطه امو باهات قطع کنم از دوستی و هم صحبتی باهات لذت...
سلام نه شیدا جان خودم هم متوجه شدم و حس بدی بهش پیدا کردم میخواستم نظر دوستانو بدونم تا تصمیم خودمو بگیرم من نباید دوباره وارد یه رابطه اشتباه بشم یه تجربه را نباید چند بار تکرار بکنم من اندازه کافی...
سلام به فرشته مهران عزیز و بقیه دوستان دیرو ز شوهرم تا لحظه آخر میگفت که مشاوره فقط میخواد انتقاد بکنه من ولی بهش گفتم بخاطر من و اومدش رفتیم و مشاوره از من خواست بیرون باشم باهاشون صحبت کردش نزدیک...
زندگی موفق عزیز پروژه ات یادت رفت قرار بود پروژه ات را تموم کنی و این پروژه یه چند ماهی زمان نیاز داشتش درسته الان که رفتار شوهرتون داره بهتر میشه که شما نبایدعقب بکشی با صبوریت و تلاشت داری موفق...
فقط میتونم بگم خیلی حساسی واقع فکر میکنی از شما کسی زیباتر نیست آدمه دیگه یک خوشگل یکی زشت یکی معمولی حال به فرض این که محل کاره همسرتون نیان واقعا شما و همسرتون تو خیابون یا جای دیگه با اینجور آدما...
خود همسرتون هم سکسی داشتن ؟؟ اگه داشتن که مسئله راحت ترخه و راحت کنار میادش اگه نداشته باشه که شاید یه مقدار سخت کنار بیادش.
به نظرم شما اینجور شروع بکن که گذشته مربوط به گذشته است من الان متاهل...
اه واقعا چقدر اعصاب خورد میکنن عزیزم لباسو دیدی شاید حالا قشنگ باشه میترسم قبول بکنی از اون ور سر هر چیزی تو زندگیت از این اداها در بیارن به شوهرت بگو تو میگی من چیکار کنم آخه دوست دارم لباسمو دوتایی...
اگه بتونید یه روز جمعه یا یه روز تعطیل اینکارو بکنید چون دلیلش را پیدا کنید تا دلیلشو پیدا نکنید مطمئن نشد از دلیل نمیشه کاری کردش راهنمایی کردش که چیکار کنید یا قبل از اومدن شوهرت کوچولوت و بخوابون...
تو این مدت ایشون را دیدید؟و تا چه حد از ایشون و خانواده اشون شناخت داری و چفدر مطمئنید که تمامه حرفایی که زده درسته ؟؟آیا بحث ازدواج هم داشتید یا نه ؟؟؟به شما پیشنهادی دان تو این مدت ؟؟و آیا فرد...
شوهرت نظرش چی هست در جریان هستش یا بودش؟؟؟شما نه جیغ بزن سر مادرشوهرت نه چیزدیگه ای بهتر این بود خانواده ات را هم در جریان نمیزاری خیلی محترمانه به همسرت بگو که دستشون درد نکنه ولی این روز برای من...
ببین دلپذیرا جان شوهر من اصلا با مشاوره مشکلی نداشت یه مشاوره رفتیم از شوهرم خیلی انتقاد کرد الان که میگم بهش بیا بریم میگه که هرکس دکتر خودشه البته پدرش این و گفته و در ادامه میگه خوشم نمیاد برم...
عزیزم چی شد بعد مرگ دوستشون ؟؟که باز اینجو.ری شدن خوب شده بودن که؟؟؟چه اتفاقی اقتاد ؟؟ باهاش همدردی کردید
عزیزم مهریه ات را حتما بزار اجرا چون خان اولشم راحت ازش جدا شده و این آقا روانیه و شاید باز همچین کاریو در حق یه زن دیگه هم بکنه چون براش آب خوردن شده پس مهرتو بگیر که فکر نکنه به این راحتی میتونه...
پس بچسب به زندگیتو کاریت نباشه بد هم نگو پیش شوهرت بگو اخلاقش اینجوریه بلخره مادرت و زحمت کشیده و برای منم قابل احترامه بچسب دیگه به زندگیت
عزیزم اصل شوهرته که با تو هستش از عواقب چی میترسی شوهرت و مادرش خودشون مشکلشون را حل میکنن تو اصلا دخالت نکن بعضی وقتا پیش شوهرت بگو دلم براشون تنگ شده یا دوستشون دارم و غیره شوهرت نباید فکر بکنه که...
من با نظر مادت هم موافقم خیلی به فکر شوهرت هستی که آسیب نمینه کمبود محبت داشته درسته اما شما فقط به عنوانه زنش محبت بکن نه مادر و پدرو بقیه به خودت برس بزار اونم راهشو پیدا کنه ضعفاتو پیدا کردی حالا...
به نظرم یکبار دیگه به خودت و همسرت فرصت بده وم برید پیش مشاوره بالینی و به گفته های فرشته مهربان عمل بکن اگر تاثیری نداشتش و مشاوره گفت نمیشه کاری کردش تصمیم بگیر در مورد جدایی.و درمورد خانواده شوهرت...
اشتباه کرده و پشیمونه آخه چرا انقد خودت و آزار میدی خیلی سخته درسته تا با خودت کنار بیای و لی با روش در پیش گرفتید باعث میشید اگه مسئله ای هم نیستش بره سراغش تا از گیر دادناتون خلاص بشه و خودت را...
عزیزم فرشته و جوانه عزیز تمام حرفا رو بهت زدن شما الان در اوج احساس و بعد از وارد شدن و رویایی با مسائل یکدفعه از خواب بیدار میشی که چه بلایی سرت الومده و چقدر مشکلات داری خیلی خونسرد باش خیلی آروم...
وقتی شوهرت از کارش پشیمونه دیگه ادامه نده تا اون زشتی کار کمرنگ بشه و انجام دادنش راحت تر بشه برای طرف مقابل تمومش کن واصلا حرفی نزن و اصلا چکش نکن دورادور حواست باشه که چیکار میکنه بچسب به زندگیت و...
سلام عزیز جان من خودم دیشب نبودم خوب جمعه بود و در گیر زندگی عزیزم چرا مشکل قدیم الن بروز کرده آرامشت و حفظ کن گلم باید قوی باشی سعی کنی که اگه میتونی کار یانجام بدی با خود آزاری که چیزی درست نمیشه...
sheعزیز تو تایپیکای اولت گفتی که شوهرت خیلی بهتر شده چی شد یه دفعه اینجوری شد بازم احساس نمیکنی باز روندت را خودت تغییر دادی و باعث رفتارای شوهرت شدی ببین منم شهرستانم تهران که میرم اولش میرم خونه...
عزیزم مردا در این زمینه خیلی شوخی میکنن و سربه سر زناشون میزارن شوخی جالبی هم نیستش اصلا شوهر من که میگه از حساسیتت حال میکنم حتی اگه ناراحتم بشم میگه دیوانه ای دیگه جنبه شوخی نداری ببین عزیزم مثلا...