راست میگید اینقد این قضیه براش عادی بود که تو ذهنش هم نمونده بود که بخواد چیزی در اون باره بگه چون یه چیزی که براش مهم باشه چند دفعه می گه اما چکی که تو گوش من خوابوندو اصلا چیزی در بارش نگفت فکر کنم...
راست میگید اینقد این قضیه براش عادی بود که تو ذهنش هم نمونده بود که بخواد چیزی در اون باره بگه چون یه چیزی که براش مهم باشه چند دفعه می گه اما چکی که تو گوش من خوابوندو اصلا چیزی در بارش نگفت فکر کنم...
صبح که اومد سر صبحونه حالم رو پرسید گفتم حالم خوبه اعصابم خورده گفت چرا گفتم به خاطر ماشین.خیلی داغون شده.گفت منم اعصابم خورده گفتم چرا گفت همش صحنه اون روز میاد جلو چشمم . تو راه که میومدیم هر چی...
بیشتر ازش خجالت می کشم تا ناراحت باشم یه ببخشید بگم و خودم رو راحت کنم دلم براش می سوزه صبح تا شب که باید با مریضا سر و کله بزنه بعدش هم نگران خرابکاری های من باشه .بنده خدا از اون روز تا حالا...
ممنون از همفکری تون فکر می کنم که خیلی مغرورم و نمیخوام اشتباهم رو قبول کنم شاید به این خاطر دلم نمی خواد بیاد خونه چون نمیخوام بهش بگم اشتباه کردم فکر کنم این بهونمه که می گم منو زده حق هم داشته...
سلام به همه
هفته پیش میخواستم برم خرید ماشینو از پارکینگ بردم بیرون روی پل پارکینگ پارکش کردم اومدم درو ببندم دیدم ماشین داره عقب عقب میاد کپ کرده بودم اومدم به خودم بجنبم پام سر خورد از روی پل...