سلام به دوستان خوبم
شاید ماجرای من رو قبلا خونده باشید :
http://www.hamdardi.net/thread29576-3.html
http://www.hamdardi.net/thread-29516.html
متاسفانه من هنوز نتوستم با این موضوع بصورت منطقی...
سلام به دوستان خوبم
شاید ماجرای من رو قبلا خونده باشید :
http://www.hamdardi.net/thread29576-3.html
http://www.hamdardi.net/thread-29516.html
متاسفانه من هنوز نتوستم با این موضوع بصورت منطقی...
دوست عزیز سلام
به نظر من اگر شما شرایط ازدواج ندارید، و به این زودیها نمی تونید شرایط خودتون رو عوض کنید صد درصد ، با احساسات خودتون بازی نکنید ، من چون تجربه ای شبیه به شما دارم این رو میگم، یه سر...
بله حق با شماست، باید تمام تلاشمو بکنم که هر چی خاطره ازش دارم رو سعی کنم که فراموش کنم یا حداقل کمتر بهش فکر کنم. خیلی سخته این حس ....
من الانشم دانشجوی سال آخر ارشد هستم و دارم تحصیل میکنم و...
اصلا حس خوبی نسیت که 4 سال سرکار باشی و از کسی که هیچ وقت فکر نمیکردی ، این رفتار رو ببینی، اگه واقعا تو کارش عمدی بوده ، هیچوقت نمی بخشمش، منی که تمام حرفهامو صادقانه بهش زدم ، اینجوری سرکار باشم،...
از همه دوستانی که لطف کردن نظر دادن ممنونم.
نکته اینجاست که حرف دلش رو چرا همون اول نزد.... چرا بعد ان همه مدت بیاد و بگه من براش مثل برادر میمونم یعنی اول براش مثل برادر نبودم ؟؟
الان براش مثل...
من از اولم تکلیفم مشخص بود و منتظر یک فرصت مناسب بودم که بیان کنم و کسی رو توی آب نمک نخوابوندم...
مشکل من اینه که چرا وقتی مسئله رو 4 سال پیش باهاش درمیان گذاشتم، همون اول بهم حقیقت رو نگفت و من...