مشکلات بی پایان ما
توسط
در تاریخ جمعه 25 اسفند 91 در ساعت 16:17 (71498 نمایش ها)
تا وقتی در بازی زندگی مشغولیم و نگاهی فراتر از جسممان به وجودمان نمی کنیم مشکلات بی پایان ما ادامه دارد.
تا وقتی داریم بازی می کنیم، همه چیز جدی هست. و تمرکز ما بر چنین برد و باخت هایی، ما را از بیرون بازی غافل می کند.
چند سال پیش در خلال بازی های جام جهانی شنیدم طرفداران یک تیم از ناراحتی باخت تیمش سکته کرده و مرده است. همچنین کسانی را شنیدم که خودکشی کرده اند یا کسی را به خاطر باخت تیمشان کشته اند.
اینکه یک بازی تا اینقدر مهم می شود واقعا طبیعی هست.
بازی زندگی ما که محدود به پرانتز بین تولد و مرگ هست، گاهی خود را چنان مهم نشان می دهد که تا زمان مرگ و آن هنگام که ما را درون قبر می گذراند ، گرفتار نگرانی های کاذب بازیهایش هستیم.
خیلی چیزهای بی اهمیت مهم می شود و خیلی چیزها مهم بی اهمیت.
روانشناسان از روی علم و تجربه مانند داوران بازی یا مربیان بازی وارد می شوند و سعی می کنند با تدوین و تنظیم چارچوب ها و آموزشهایی، قواعد درست پیاده شود. تا بازیکنان به حقوقشان برسند ولی آنها را متوجه مسائل بیرون بازی نمی کنند، چون در حوزه مسئولیت آنها نیست.
پس هرگز آنها را متوجه این موضوع نمی کنند که همه اینها بازی هست. و خارج از زمین بازی را هم نگاه کنند و همه جانبه زندگی را بنگرند.
برای اینکه همه زندگی را با هم دید نگاهی فراروانشناسی نیاز هست.
انسان فقط رفتارهایش نیست. فقط بازیهای زندگیش نیست.
انسان جاودان هست و باید فراتر از این حق و حقوق های ظاهری ، معیارهای انسانی خود را پررورش دهد.
بازی های زندگی هدفش راحتی ، آسایش ، منفعت و سودهایی هست که هم اکنون و در این زندگی حس می کنیم.
مثالش:
قوانین حل مسئله:
مهارتهایی هست که یاد می گیریم که پس از بررسی راهی را بابیم که بیشترین سود را برایمان داشته باشد، لیکن این سود محدود به همین تن و همین خاک و همین دنیاست. و بی تفاوت به دیگران، اخلاق و حقوق انسانی هست که خدا تکلیف کرده است.
انسان باید عملا تن به فهم زندگی دهد و یکبار برای همیشه هدف و مسیر خودش را به وسیله عقل و حی بیابد. و زندگی این دنیایی خود را بخش کوچک ولی زایایی در نظر بگیرد که باید برای ابدیت پرورش یابد.