به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 54
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    سلام

    - بنویس "من". به جای پارسا و یا ما بنویس من.
    البته فعلا. چون باید خودت رو محکم کنی. روی خودت و دوست داشتن خودت کار کنی. تو از همه کس برای خودت باید مهم تر باشی.
    اصلاح حضور رفتاری پارسا در تالار باعث نشه تا دوستانم فکر کنند که پارسا حالت مصنوعی داره و کاذبه و اون پارسای واقعی نیست
    نظر شخصی من اینه باید با مراجع کننده هم حس شد باهاش گریه کرد اونو تسکین داد اونو در آغوش گرفت (عذر میخوام حاشیه نرید ) با او هم عقیده شد حتی اگر عقیده اش اشتباه باشه .

    اون لحظه وظیفه اصلی ما آرامش دادن روح فرده ضربه خوردست اینکه مقصر هست یا نیست مهم نیست فعلا ترمیم حالت شکستگی مهمه بعد که بهتر شد اونو متوجه اشتباهات خودش و رفتارش خواهیم کرد .
    - میشل نوشت "همفکری" و خوب هم نوشت. درسته این سایت همدردیه. اما هیچکس نمی تونه برای هر ادمی احساس بذاره. خودت اسیب می بینی. مثل این میشه که بگی من موهام سفید شه واسه یکی حرص بخورم تا فقط یک شب خواب خوب ببینه. این میشه مهرطلبی زیاده از حد. اینکه خودتو ول کنی و همش به فکر دیگران باشی. فرشته مهربان می گن که ادم باید اول خودشو خیلی دوست داشته باشه بعدش سرریز عشق به خودش رو به دیگران هدیه بده. اینطوری هم کیفیت اون کمک هایی که ادم بکنه بهتره هم خودش در صلح با خودشه. اخه واسه چی خودتو داغون کنی برای هر مراجع؟ کمکی به اون می کنه؟؟ راه حل پیدا کن. همدردی هم دوست داری بکن اما کم.

    ببین خود مشاورها و روانشناسا و روانپزشک ها اصلا نباید خودشونو از نظر احساسی درگیر کنن با مراجعشون. غلطه. چون بیخودی خودشونو پیر می کنن ضمن اینکه وقتی احساسی می شن اعصابشون خورد میشه و نمی تونن راهکارهای لازم رو بدن.

    - می تونی روی پست های مدیرهمدردی کلیک کنی. همه ارسال های مدیر رو شروع کنی به خوندن. هم محتوای ارسال ها برات مفیدن. هم متن هایی که می نویسشن اغلب اوقات عاری از هر گونه احساس هست و یا حداقل درگیری احساسی با مراجع ندارن. خوبه بخون پست هاشونو. همه جوره برات مفیده. یادته گفتم مطالعه کن. به نظرم پست های مدیرهمدردی رو شروع کن به خوندن هم محتوا هم سبک نوشتار هم شیوه ی مشاوره دادن همه چیش اموزنده است.

    - پارسا جان نوشتی تولدی جدید. نه. هر کسی همین که هست خوبه. نمی شه تغییر اساسی کرد. اما باید سعی کنیم خودمونو به بهترین شکل خودمون برسونیم. یعنی هر چی هستی عالیه فقط اعتدال و تناسب بده بهش.

    - در مورد نوشتنت. رعایت نکردی که توی این 3 پستت. هم طولانی هستن هم چکیده نیستن. انقدر ویرایش کن نوشته ات رو که بتونی ازش یه متن کاملا گویا از مشکلت و کوتاه در بیاری.
    در نوشتنت هم محکم باش. مطمئن باش. خودت رو در همه چیز بذار تو اولویت. یه کم خودخواه باش.

    مهرطلبی رو سرچ کردی؟ سرچ کن. خوبه مهرطلبی عالیه اما وقتی از حدش بیشتر شه به خود ادم اسیب می زنه. هیچی به هیچکی نمیشه. خودت اذیت می شی فقط.

    موفق باشی.
    ویرایش توسط meinoush : شنبه 22 آذر 93 در ساعت 12:58

  2. 7 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    asal2013 (شنبه 20 دی 93), paiize (یکشنبه 23 آذر 93), parsa1400 (شنبه 22 آذر 93), sanjab (شنبه 22 آذر 93), میشل (دوشنبه 24 آذر 93), سوده 82 (یکشنبه 30 آذر 93), شکوه (شنبه 22 آذر 93)

  3. #12
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    4,145
    سطح
    40
    Points: 4,145, Level: 40
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    462

    تشکرشده 404 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما میخواید در مورد کنترل احساسات به شما گفته بشه در حالی که شما خودتون اصلا نمیدونید حد احساسات تو رفتار چقدره که با حرفای گفته شده مقایسه بفرمایید و کمش

    کنید یا زیاد. شما درست و غلط رو نمیدونید. به نظر میاد مشکل مهم شما در کنار سایر مشکلاتتون بحث نداشتن الگوی رفتاری صحیحه. برمیگرده به کودکیتون.

    اول از همه خانواده. بچه ی اول بودن که خودش تاثیر گذارترین عامل رو رفتارهای شماست. این بحث جداست و جای بحث زیاد داره.

    در مورد مادرتون و پدرتون بگید.شبیه کدوم یکی هستید؟ لطفا راحت باشید و توضیح بدید. در دوران کودکیتون بین پدر و مادرتون درگیری و مشاجره بود؟ توضیح بدید.

    آیا تو دوران بچگیتون کتک خوردید یا نه؟ اونقدری که الان هم یادتون باشه. تحقیر و سرزنش چی؟ سعی کنید فکر کنید و اگه ناراحتتون میکنه هم به یادتون بیارید.

    در مورد حرفایی که گفتید از کودکیتون، بفرمایید که تو دوران مدرسه و کلا بچگی از داشتن چنین خانواده و چنین پدر و مادری خوشحال و راضی بودید یا نه؟ لطفا راستشو بگید.

    کلا آنچه که باعث خجالت شما بوده رو بگید. باعث تنفر شما باعث ناراحتی شما و ...

    راستی هم بازی های کودکیتون دختر بودن یا پسر؟

    دوباره تاکید میکنم که اگه فکر میکنید که بهتره جواب ندید خواهشا جواب ندید ولی بگید جواب نمیدم.

  4. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    داری قلب منو میشکنی ولی از جسارتت و پیگیریهات برای بحبود من خوشم میاد . جانزدی و موندی . یه سوال چند وقته تالار همدردی مطالعه میکنی ؟؟؟؟؟؟ واقعا پستهای منو خوندید . چقدر از نظر شما تونستم مفید باشم . با همین احساسات غلطم عرض میکنم ..........
    ادامه بدید به سوالاتتون پاسخ میدم . فقط خواهشا صندلی داغش نکن . شوخی کردم . راحت باش . پذیرایی


    نقل قول نوشته اصلی توسط شکوه نمایش پست ها
    شما میخواید در مورد کنترل احساسات به شما گفته بشه در حالی که شما خودتون اصلا نمیدونید حد احساسات تو رفتار چقدره که با حرفای گفته شده مقایسه بفرمایید و کمش
    حدشو میدونم خواستم ببینم طرز فکر شما در کدوم نقطه قرار داره و اختلافمون چقدره

    کنید یا زیاد. شما درست و غلط رو نمیدونید. به نظر میاد مشکل مهم شما در کنار سایر مشکلاتتون بحث نداشتن الگوی رفتاری صحیحه. برمیگرده به کودکیتون. فرق درست و غلط میدونم ولی بحث قاطعیت تلفیقی از این دو خواهد بود .

    اول از همه خانواده. بچه ی اول بودن که خودش تاثیر گذارترین عامل رو رفتارهای شماست. این بحث جداست و جای بحث زیاد داره. اون پست شناختی از پارسا رو برای همین گذاشتم که علت ریشه یابی بشه. چطور بود خیلی بد بود ؟؟ مفید بوده؟؟

    در مورد مادرتون و پدرتون بگید.شبیه کدوم یکی هستید؟ لطفا راحت باشید و توضیح بدید. در دوران کودکیتون بین پدر و مادرتون درگیری و مشاجره بود؟ توضیح بدید.شبیه پدرم ولی قاطعیت و جدیت اونو ندارم . مادرم برای همسرش یه زن مطیعه ولی تو پیشرفت همسرش پشتوانه خوبی براش بوده و پدرم براش احترام زیادی قائله (نه از لحاظ مالی از لحاظ باهم بودن)
    در گیری و مشاجره اینم سواله خب معلومه که بوده به اقتضای زمان خودشون و مشکلات خودشون ولی نه در اصل ازدواجشون در پستی بلندیهای راه زندگی شون در خستگیهای یکنواختی راهشون . کوتاه و بدور از بچه ها

    آیا تو دوران بچگیتون کتک خوردید یا نه؟ اونقدری که الان هم یادتون باشه. تحقیر و سرزنش چی؟ سعی کنید فکر کنید و اگه ناراحتتون میکنه هم به یادتون بیارید. کتک نه به اون معنا که فکرتو بخوایی خراب کنی . بله خوردم ولی برام شیرین بوده و برام محبت داشته ونه نفرت. تحقیر و سرزنش . نه زیاد . چون من بزرگتر بودم به کوچکترها بهای بیشتری داده میشد و من سرکوب اون دوران قبول دارم ولی پاداش سرکوبها رو دریافت کردم و عقده ندارم . خیلی هم خوشحالم . دوران شیرینی بود خیلی شیرین . کاش تکرار میشد

    در مورد حرفایی که گفتید از کودکیتون، بفرمایید که تو دوران مدرسه و کلا بچگی از داشتن چنین خانواده و چنین پدر و مادری خوشحال و راضی بودید یا نه؟ لطفا راستشو بگید. راست راستشو میگم به خانوادم افتخار میکردم . همه آرزوی داشتن خانواده منو داشتن . هنوزم دارن .(بزنم به تخته ) من اول دبستانو تو 5 سالگی پاس کردم و درسم خوب بوده ولیخب خطکش معلمو چشیدم به خاطر تقلب رسوندن به همکلاسیهام

    کلا آنچه که باعث خجالت شما بوده رو بگید. باعث تنفر شما باعث ناراحتی شما و ... 1. درسمو رها کردم . 2 تو ازدواج خودسری کردم 3 . دوسال از زندگیمو پس از از خدمت وظیفه رو تنها در اصفهان گذروندم . ماموریت کاری بود ولی لجاجتم توش بود . من کاستی تو زندگی نداشتم که خجالت بکشم . چی بگم

    راستی هم بازی های کودکیتون دختر بودن یا پسر؟ از خاله بازی و بالا بلندی که بگذریم بیشتر پسر بودن فوتسال پسرونه بود
    اون موقعها . ولی دخترها منو مثل برادر بزرگشون دوست داشتن چون مواظبشون بودم . حتی الان که یکیشون تو میامی درس میخونه یکیشون تو نروژ ازدواج کرده. با برادرشون به خاطر شکستش همدردی میکنن و باهام تو اسکایپ در ارتباطا

    دوباره تاکید میکنم که اگه فکر میکنید که بهتره جواب ندید خواهشا جواب ندید ولی بگید جواب نمیدم.
    چرا جواب ندم عیب که نیست شکستها و کاستی های گذشته باعث پیشرفت فردام خواهد شد .

    ادامه بده........

    - - - Updated - - -

    داری قلب منو میشکنی ولی از جسارتت و پیگیریهات برای بحبود من خوشم میاد . جانزدی و موندی . یه سوال چند وقته تالار همدردی مطالعه میکنی ؟؟؟؟؟؟ واقعا پستهای منو خوندید . چقدر از نظر شما تونستم مفید باشم . با همین احساسات غلطم عرض میکنم ..........
    ادامه بدید به سوالاتتون پاسخ میدم . فقط خواهشا صندلی داغش نکن . شوخی کردم . راحت باش . پذیرایی


    نقل قول نوشته اصلی توسط شکوه نمایش پست ها
    شما میخواید در مورد کنترل احساسات به شما گفته بشه در حالی که شما خودتون اصلا نمیدونید حد احساسات تو رفتار چقدره که با حرفای گفته شده مقایسه بفرمایید و کمش
    حدشو میدونم خواستم ببینم طرز فکر شما در کدوم نقطه قرار داره و اختلافمون چقدره

    کنید یا زیاد. شما درست و غلط رو نمیدونید. به نظر میاد مشکل مهم شما در کنار سایر مشکلاتتون بحث نداشتن الگوی رفتاری صحیحه. برمیگرده به کودکیتون. فرق درست و غلط میدونم ولی بحث قاطعیت تلفیقی از این دو خواهد بود .

    اول از همه خانواده. بچه ی اول بودن که خودش تاثیر گذارترین عامل رو رفتارهای شماست. این بحث جداست و جای بحث زیاد داره. اون پست شناختی از پارسا رو برای همین گذاشتم که علت ریشه یابی بشه. چطور بود خیلی بد بود ؟؟ مفید بوده؟؟

    در مورد مادرتون و پدرتون بگید.شبیه کدوم یکی هستید؟ لطفا راحت باشید و توضیح بدید. در دوران کودکیتون بین پدر و مادرتون درگیری و مشاجره بود؟ توضیح بدید.شبیه پدرم ولی قاطعیت و جدیت اونو ندارم . مادرم برای همسرش یه زن مطیعه ولی تو پیشرفت همسرش پشتوانه خوبی براش بوده و پدرم براش احترام زیادی قائله (نه از لحاظ مالی از لحاظ باهم بودن)
    در گیری و مشاجره اینم سواله خب معلومه که بوده به اقتضای زمان خودشون و مشکلات خودشون ولی نه در اصل ازدواجشون در پستی بلندیهای راه زندگی شون در خستگیهای یکنواختی راهشون . کوتاه و بدور از بچه ها

    آیا تو دوران بچگیتون کتک خوردید یا نه؟ اونقدری که الان هم یادتون باشه. تحقیر و سرزنش چی؟ سعی کنید فکر کنید و اگه ناراحتتون میکنه هم به یادتون بیارید. کتک نه به اون معنا که فکرتو بخوایی خراب کنی . بله خوردم ولی برام شیرین بوده و برام محبت داشته ونه نفرت. تحقیر و سرزنش . نه زیاد . چون من بزرگتر بودم به کوچکترها بهای بیشتری داده میشد و من سرکوب اون دوران قبول دارم ولی پاداش سرکوبها رو دریافت کردم و عقده ندارم . خیلی هم خوشحالم . دوران شیرینی بود خیلی شیرین . کاش تکرار میشد

    در مورد حرفایی که گفتید از کودکیتون، بفرمایید که تو دوران مدرسه و کلا بچگی از داشتن چنین خانواده و چنین پدر و مادری خوشحال و راضی بودید یا نه؟ لطفا راستشو بگید. راست راستشو میگم به خانوادم افتخار میکردم . همه آرزوی داشتن خانواده منو داشتن . هنوزم دارن .(بزنم به تخته ) من اول دبستانو تو 5 سالگی پاس کردم و درسم خوب بوده ولیخب خطکش معلمو چشیدم به خاطر تقلب رسوندن به همکلاسیهام

    کلا آنچه که باعث خجالت شما بوده رو بگید. باعث تنفر شما باعث ناراحتی شما و ... 1. درسمو رها کردم . 2 تو ازدواج خودسری کردم 3 . دوسال از زندگیمو پس از از خدمت وظیفه رو تنها در اصفهان گذروندم . ماموریت کاری بود ولی لجاجتم توش بود . من کاستی تو زندگی نداشتم که خجالت بکشم . چی بگم

    راستی هم بازی های کودکیتون دختر بودن یا پسر؟ از خاله بازی و بالا بلندی که بگذریم بیشتر پسر بودن فوتسال پسرونه بود
    اون موقعها . ولی دخترها منو مثل برادر بزرگشون دوست داشتن چون مواظبشون بودم . حتی الان که یکیشون تو میامی درس میخونه یکیشون تو نروژ ازدواج کرده. با برادرشون به خاطر شکستش همدردی میکنن و باهام تو اسکایپ در ارتباطا

    دوباره تاکید میکنم که اگه فکر میکنید که بهتره جواب ندید خواهشا جواب ندید ولی بگید جواب نمیدم.
    چرا جواب ندم عیب که نیست شکستها و کاستی های گذشته باعث پیشرفت فردام خواهد شد .

    ادامه بده........

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا

    سلام ، سلامی به زلالی روح پارسا و به بلندی تمام هیاهوهای درونی پارسا که بسیارند و غالب!

    عذر تقصیر بنده رو در تاخیر حضور پذیرا باشید! البته بخشی از آن به خاطر گرفتاریهای شخصی بود ولی بخش دیگر این تاخیر برای لزوم سکوت در این ضمینه بود که باید اتفاق میوفتاد تا سایر دوستان نیز مطالب را از زاویه دید خودشان بیان میداشتند و مهمتر اینکه شما فرصتی را با خلوت خود میداشتی تا به منظور اصلی راهنماییهای دوستان برسی!

    اما به نظر میاد که این فرصت رو به خودت ندادی!
    رشد سریع تاپیک قبلیت ، و نگارش پستهای بلند ، و ایجاد تاپیک جدید بلافاصله پس از بسته شدن تاپیک قبلی ، نشانه هایی بر تایید این موضوع است.

    هدف اصلی ، تصحیح نگارش شما در پستهای این تالار نیست!!! چرا که این خود معلول علت دیگریست!
    اگر کسی نگرش و فکرش در موضوعی تصحیح گردد ، طبعا در نگارش او نیز نمود خواهد داشت. پس اولویت را روی ریشه مساله قرار بده.

    در تمامی نوشته هاتون خطاهای شناختی به وفور موج میزنه که البته همه ما به نوعی درگیر این خطاهای شناختی هستیم. فعلا پرداختن به آنها اولویت نداره ، چرا که بسیار میتوان در مورد آنها گفتگو کنیم که مجال بسیار میخواهد.
    .
    و اما اصل موضوعی که لازمه بهش پرداخته بشه اینه :

    آقا پارسا ، به نظر میاد درون شما خیلی شلوغه! و هم زمان چندین سخنران قهار آمادند تا به جای خود اصلیت سخنرانی کنند! و متاسفانه همانها نگذاشتند تا به حال زندگی رو با واقعیتهاش ببینی! تو رو مشغول هنرنمایی خودشون کردند و تو نیز در پناه حرکات نمایشی آنها آرامش کاذب برای خودت ایجاد کردی! یک چیزی مشابه منتقد درون که آقای sci به اون اشاره داشتند ولی برای شما سخنران و توجیه گر درونیتون فعاله!

    شاید لازم نباشه بلافاصله بریم سراغ راه حل!
    بعضی مواقع سکوت و تفکر در یک موضوع میتونه اصل مسئله رو برامون روشن تر بکنه و فهم مشکل خود نیمی از پاسخ مسئله است.
    .
    و اما برای شروع ، یک تمرینی رو پیشنهاد دارم، و میدونم که برات خیلی خیلی سخت خواهد بود اما برای خودت مشکلات رو به خوبی نشان خواهد داد:
    پیشنهاد میکنم که هر وقت تونستی بیایی اینجا امـــــــــــــــــــــــ ـــا ، فقط خواننده تاپیکها باشی و با خودت شرط کنی که به هیچ وجه در تاپیکها نظر ندی! میزان فشاری رو که بهت میاره در هر دفعه ، در یادداشتی بنویس و عدد دهی کن.
    همچنین اکیدا توصیه میکنم که از این لحظه به بعد تا اطلاع ثانوی!!! و حصول بهبودی ، در عالم غیر مجازی کمک به دیگران و دلسوزی برای دیگران رو جزو محرمات دینی و عقلی بدونی و میزان فشاری رو که بهت وارد میشه رو مثل بالا یادداشت کنی.

    روند اینکار و بررسی امتیاز دهی های یادداشت شده میتونه کمک شایانی به خودت بکنه!

    نگران نباش که با این کارها یک روزی فرد بی عاطفه و بی روحی بشی! بلکه پس از بهبودی و تعدیل ، فرصتهای فراوان و جدیدتری برای کمک رسانی خواهی داشت. من و سایر دوستان اینجا ، شاید یکی از افرادی باشیم که کمکهای وزین و پخته ات راهگشای رندگیمان گردد. به امید آن روز
    .
    دعا گوی آرامش درونی و بیرونی شمایم
    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا
    ویرایش توسط Aram_577 : شنبه 22 آذر 93 در ساعت 15:28

  6. 11 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    asal2013 (شنبه 20 دی 93), meinoush (شنبه 22 آذر 93), paiize (یکشنبه 23 آذر 93), parsa1400 (شنبه 22 آذر 93), reihane_b (شنبه 22 آذر 93), sevil73 (دوشنبه 24 آذر 93), میشل (دوشنبه 24 آذر 93), مدیرهمدردی (دوشنبه 24 آذر 93), zolal (شنبه 22 آذر 93), آرام عشق (چهارشنبه 24 دی 93), سوده 82 (یکشنبه 30 آذر 93)

  7. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    برادر گرامی ممنون .

    التیام شروع میکنم. و من در تالار خواهم بود . تا آخرش .........................................

    از دوستان میخوام نکاتشونو برام بذارن تا برسی کنم . من هر پست چند بار میخونم و نت برمیدارم .

    شما ادامه بدید .

  8. 4 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    nokte (شنبه 22 آذر 93), sevil73 (دوشنبه 24 آذر 93), میشل (دوشنبه 24 آذر 93), سوده 82 (یکشنبه 30 آذر 93)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1393-4-13
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,879
    سطح
    32
    Points: 2,879, Level: 32
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 58 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقای پارسا .ممنونم که به پست من سر زدید
    و خوشحالم شماهم دارید بهتر میشید
    حقیقتش این هفته دوتا موضوع جالب برام اقتاد اوایل هفته موضوعی برام پیش اومد که میخواشتم تاپیکی ایجاد کنم و از نفرت و خشم نسبت به خانوادم صحبن کنم اومدم دیدم تیام تقریبا موضوع مشابهی ایجاد کرده. اواخر هفته به این نتیجه رسیدم که خیلی دارم به احساسات بها میدم و این قسمت بزرگی از مشکلل منه و الان میبینم شماهم همچین مضوعی ایجاد کردید

    من با شرایطم در حدی نیستم که بخوام شما رو راهنمایی کنم ولی از جنبه خودم.شاید شما هم تحت چنین شرایطی بودین. من چندین سال اساسی عمرم رو تحت اظطراب نگرانی خشم ناراحتی شادیو در اخر ازار یه تعداد بودم و بقولی احساساتم زیاد دستکاری شده زیاد تحت فشار قرار گرفتم و شرایط الانم حاصل یکروز ویکماه نیست. خارج شدن من از مسیر ارامش طی چندین سال بوده که با غفلت زندگیمو و خودمو اذیت کردم ونمید.نستم این فشارها بعدا کار دستم میده که برگشتن به حال طبیعی چند سال قبل سخته
    خلاصه نتیجه گیری من این هست که باید وقت گذاشت و حوصله کرد چیزی که یکروزه ایجاد نشده یکروزه هم از بین نمیره
    جلوی لحساسات منفی یا کارهای اشتباه باد یکی کی وایتاد و مقابله کرد علاوه بر اینکه ذوش حلشون رو هم یاد بگیریم زمانهم صرقش کنیم
    امیدوارم اقای sci از من ناراحت نباشن چون قطعا هر مشاوری که ئقت میزاره و راه حل ارائه میده انتظار داره که به حرفاش گوش داده بشه و من یکم دارم بهانه جویی میکنم .البته سعی میکنم از این به بعد کمتر حرف بزنم و بیشتر عمل کنم .و تاپیک های مشابه را دنبال کنم بدون اینکه مرتب بیام اینجا و وسال کنم
    تاپیک شمارو هنوز دقیق نخوندم.ولی امیدوارم به نتیجه دلخواه برسید.فقط شماهم مثل من حواستون باشهکه باید وقت گذاشت و حوصله خرج کرد
    موفق باشید
    ویرایش توسط nokte : شنبه 22 آذر 93 در ساعت 20:29

  10. کاربر روبرو از پست مفید nokte تشکرکرده است .

    parsa1400 (شنبه 22 آذر 93)

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,443 در 1,460 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام
    اوایل که واردتالارشدم کمی حال شماروداشتم...پرازاسترس..تست افسردگیم خیلی بدبود.ومغزم پرحرفهای نگفته بود...اما خب کنترلش کردم
    اون پستی که درموردویژگی هاتون نوشتیدروخوندم ناراحت نشی اما کمکی بهت نمیکنه...میدونی چرا؟؟
    چون یه واکنش احساسی بودکه بعدازانتقادبچه ها این حس بهتون دست داد....وخواستیدپارساروواسه ما تعریف کنید...میدونیدازکجافهمیدم؟ ؟ازاونجا که خودمم دچاراین احساس شدم...هنوزهم گاهی پیش میادوشده یک ساعت میشینم وتوآینه باخودم حرف میزنم وازخودم میگم...
    توی شمااین حس شدیدتره...بایدکنترلش کنی..ازهمه پستهات مشخصه که یه عالمه حرف توی سرت هست!!تازه گاهی اوقات وقتی ارسالش میکنی فکرمیکنی چیزهایی روهم ننوشتی...

    خیلی ازبیرون به خودت نگاه میکنی...بهتره یه نفس عمیق بکشی وباخودت خودمونی ترباشی.
    گاهی بهتره عادی باشی..احساس میکنم همیشه درحال بررسی کردن احوالتی!!منتقد درونیت بیش ازحد فعاله!!!روی این کارکن.

    درموردپاسخت به شکوه هم همینطور!!!!پربودازحرفهای احساسی...حرفهایی که انگارخیلی خیلی ازبیرون داری به پارسا نگاه میکنی...
    انگاربکی ازنزدیکانت مثلا مادرت درموردت این پست رونوشته!!
    کنترل هیجان واحساس هات روخیلی زود شروع کن.
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...
    ویرایش توسط paiize : یکشنبه 23 آذر 93 در ساعت 17:34

  12. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    meinoush (یکشنبه 23 آذر 93), parsa1400 (یکشنبه 23 آذر 93), sevil73 (دوشنبه 24 آذر 93), میشل (دوشنبه 24 آذر 93), آرام عشق (چهارشنبه 24 دی 93)

  13. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
    هم آقای ارام هم پاییزه گفتن ذهن شما به هم ریخته است و از منتقد درونی نوشتن. این لینک رو بخون و کارهاشو بکن

    بعدش هم احتمالا این دو تا لینک رو بخونی به دردت می خوره
    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

    یه مقدار از قاطعیت با جراتمندی به دست میاد به نظرم البته منم مشکل دارم قاطعیت به اندازه ی کافی ندارم شاید اشتباه کنم
    ویرایش توسط meinoush : یکشنبه 23 آذر 93 در ساعت 20:23

  14. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    Aram_577 (دوشنبه 24 آذر 93), paiize (دوشنبه 24 آذر 93), parsa1400 (یکشنبه 23 آذر 93), میشل (دوشنبه 24 آذر 93)

  15. #19
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام داداش گلم ، اقا پارسای عزیز ،

    یه پست بلند بذارم ، بهم گیر بدن ، اصلا شاید ما هم از این مشکلا داشتیم ، بلکه یکی دیگه به ایراداتمون اضافه شد !

    ابایی ندارم بگم که از روزی که واست پست گذاشتم تا الان ، پیوسته دارم بهت فکر میکنم.
    شاید من در حد برادر کوچکترت نباشم ، اما شک نکن شما جای برادر بزرگتر مایی ، مطمئن باش.

    اره ماهم ادای ادم بزرگارو در اوردیم گفتیم یه مقدار صبر کنیم ببینیم چند چندیم با خودمون.
    البته معمولا در حضور دوستان بزرگواری چون اقای ارام و بانو مینوش و سایر دوستان ، بنده به خودم جسارت نظر دادن نمیدم، مگر چه بشود.

    1- گویا مخاطب خاص حرف های نگفته ات منم ! ملالی نیست رفیق ، باشه ، اکانت میخرم تا هر چه دل تنگت میخاهد بار ما کنی ، دو تا بزنی زیر گوش ما و نهایتا دو کلام حرف حساب مردونه بزنیم.
    2- همینجا از تمام دوستان تالار به خصوص شما بابت پست های شماره دو سه چهار خودم در تاپیک قبل ، عذر خواهی میکنم. البته متاسفانه مدیران گاها عزیز ، دوباره دل ما رو سوزوندن و با من همکاری نکردن که پستام حذف شه. عیبی نی ، اینم روی بقیه نامرامی هاشون با من !!!
    3- خیلی به ایراد نگارشی گرفتن علاقه ای ندارم ، البته با پست بلند مخالفم ، اما همونطور که خودت متوجه شدی ، اصل قضیه که حل شه ، باقیه مسائل مطرح شده همه فرعیه. خود به خود ردیفه.
    4- بنده هیچگاه منظورم این نبوده که بحث انحراف اخلاقی مطرح باشه خدایی نکرده. فقط بحث تعادل توی ابراز احساسات توی این دنیای نامرده ایرانه ، که لیاقت صداقت شما رو نداره ، حواست رو جمع نکنی ، بساط سوء استفاده و ادماش ، دور و بر ریختن. شناختیم دیدیم خوردیم که میگیم.
    5- هنوزم متاسفانه تا اینجای کار ، تا جایی که من دوستان رو میشناسم ، 90.9 صدم نظرات مربوط به خانم ها و به همین نسبت لایک و تشکر از ان دوستان خانم هست. اما در هر حال خوشحالم که شما دوباره اومدی که یه مساله دیگه رو ترو تمیز حل کنیو بسپاریش بره اعماق خاطراتت.
    6-داداش عزیزم ، شما قبلا یه بار اثبات کردی ، این یکی مساله که دیگه چیزی نیست اصلا.
    7- موافق نیستم که اینجا رو محیط خصوصی کنی . چه اینجا چه انجمن های خصوصی تر. لزومی نداره.
    8- در خصوص دوستان و اشنایانت در تالار : این نظر شخصیمه : اگه دوستی اشنایی ، مشکل ادم رو ببینه و به جای این که قدمی واسه کمک برداره، طوری رفتار کرده تا حالا که شما نگران عنوان کردن حتی مشکلت هستی ، (نظر شخصیمه !!!) اون ارتباط رو می بوسم میذارم کنار. میخام صد سال باهاش اشنا نباشم.
    9- دوست عزیز ، ناراحتت کردیم ، اما بدون ناراحت هم شدیم ، از برای مشکلت . اگه درست گفتیم که خدا رو شکر حلش کردیو میکنی ، اگه هم طبق معمول بیراهه رفتیم شما بزرگواری کن و ببخش مارو.
    10- اختلاف عقیده توی یه سری مسائل داریم. اما بنده به تمام این اختلاف ها احترام میگذارم. هر دینی ، هر اعتقادی ، هر مسلکی ، فقط خواستیم بگیم گاها یه جاهایی یه کم فرمون رو بپیچونی برگشتی تو جاده. همین !!!

    از این پس داداش گل خودمی. پست هات مال خودمه :))

    موفق باشی

  16. 7 کاربر از پست مفید love less تشکرکرده اند .

    Aram_577 (دوشنبه 24 آذر 93), meinoush (یکشنبه 23 آذر 93), paiize (دوشنبه 24 آذر 93), parsa1400 (یکشنبه 23 آذر 93), rayehe (دوشنبه 24 آذر 93), reihane_b (سه شنبه 02 دی 93), میشل (دوشنبه 24 آذر 93)

  17. #20
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط love less نمایش پست ها
    7- موافق نیستم که اینجا رو محیط خصوصی کنی .......


    با سلام
    parsa1400 گرامی
    1 - فرض کن این تاپیکت هرگز از اینجا حذف یا جابجا نشود و از قضا اقوام و دوستان شما هم آن را ببینند.
    لذا باید حریم عمومی و خصوصی ات مشخص باشد.


    2 - همانطور که بعضی لینکها را در این تاپیک به شما معرفی کردند. اصلا مسئله شما خاص نبوده و اینقدر نیاز به تاپیک و بحث نداره.
    آنچه که شما نیاز دارید این است که حالا که همه مطالب و مقالات در اینجا رامطالعه کردید، از پای کامپیوتر و اینترنت بلند شوید و بروید دنبال به کارگیری آنها.
    اساسا اینها که خیلی احساساتی هستند. کاری نیستند. زیاد خیالبافی و تجزیه و تحلیل می کنند. زیاد می دونند و زیاد می خونند. لیکن نسبت عملشان به آگاهی اشان 1 به ......10000 شاید هم بیشتر باشد.

    در واقع شما باید یک خط بخوانید 6 ماه تا یکسال تمرین کنید.
    یکی که دوست داره فوتبالیست خوبی بشه، اگر ده سال شب و روز هم تو یه سایت ورزشی پست بزنه یا بخونه، هیچی نمی شه. هیچی


    ----------------------------
    پاروقی مهم:
    آدمهای احساسی بسیار بسیار هم انتقاد ناپذیرند. هم در حس و هم در عمل
    یعنی چه:
    یعنی شما وقتی پست مدیر همدری که رک انتقاد می کند می خوانی از نظر حسی فشار بهت وارد میشه.
    و از نظر عملی خیلی اراده و همت به انجامش نخواهی داد.

    راستی این هم می تونه به خودآگاهی شما کمک کنه که هزاران مراجع می آیند و مسائلشان را تحت یک عنوان عام مطرح می کنند. اما شما در تاپیک خود اسم خود را برچسب کردید؟!!!!

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  18. 15 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (دوشنبه 24 آذر 93), asal2013 (شنبه 20 دی 93), meinoush (دوشنبه 24 آذر 93), paiize (سه شنبه 25 آذر 93), parsa1400 (دوشنبه 24 آذر 93), rayehe (دوشنبه 24 آذر 93), reihane_b (سه شنبه 02 دی 93), sevil73 (دوشنبه 24 آذر 93), فرشته مهربان (سه شنبه 25 آذر 93), هستی مسافر (سه شنبه 25 آذر 93), میشل (دوشنبه 24 آذر 93), آرام عشق (چهارشنبه 24 دی 93), حمید 30 (دوشنبه 24 آذر 93), سوده 82 (یکشنبه 30 آذر 93), عشق آفرین (سه شنبه 09 آذر 95)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت **
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 خرداد 95, 21:17
  2. سیر تکامل انسان در مسائل گوناگون ( طنز یا واقعیت )
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 شهریور 90, 17:57
  3. تست بسیار جالب برای شناخت یک واقعیت
    توسط سارا بانو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 اسفند 88, 20:36
  4. این میز اکه موندنی بود به تو نمیرسید.
    توسط fafa1360 در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 بهمن 87, 18:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.