به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار بانو نوعروس

    با صحبت های بانو دلجوی دلتنگ و لینکی که معرفی کردن تقریبا هرچی لازم بود را برای شما عنوان کردند سپاس از ایشون

    اگه من و دوستان نگرانی خودمان را در مورد این موضوع مطرح کردیم بخاطر اینه که شما لطف کنید و از همین الان سعی کنید رفتار صحیح انجام بدید و ان شاالله با کسب مهارت های لازم زندگی مشترکت زندگی بهتر همراه با آرامش و عشق را تجربه کنید.

    1.پس قرار شد از این به بعد از دادن پول به ایشون خودداری کنید
    2.این وظیفه مرد هستش که کسب درآمد کنه و خرج خانواده را بده شما داری با اینکارت به جایگاه مردانه ایشون صدمه میزنی
    3.به هیچ عنوان به خانوادت دروغ نمیگی و احترامشان را همیشه حفظ میکنی
    4.لازمه کمی پوست کلقت تر بشی و از ناراحتیهاش و از قهر کردنهاش نترسی و اگر فکر می کنی کاری درسته همون رو انجام بدی(با سپاس از بانو دلجوی دلتنگ گرامی)

    دوستان اگه میگن شما این موضوع را کنترل کنید چون با تجربه ای که بدست آوردند در تالار همدردی و دوستانی که مشکلاتی همانند مشکل شما داشتند تقریبا تا حدود زیادی میشه نتیجه گرفت ایشون به این رفتار غلط عادت کرده مخصوصا نوشتید:

    ولی اسم منم نمیاره که آره اون همه پول که خرج اون دورانمون میشد همش از تو جیب من بود. حتی یبار 300 هزارتومان در زمان دوستی بخاطر چیزی به حسابم ریخته شده بود که اونم گرفت ازم.

    این یعنی ایشون این رفتار غلط را از دوران دوستی داشته و شما بخاطر دوستی غلط بین دختر و پسر و روابط غلط احساسی که بینتان پیش آمده بود به هیچ عنوان به این موضوعات مهم دقت نکردید.اینم یکی دیگه از آفات دوستی دختر و پسر
    این جملشون خیلی برام جالبه:

    و الان میگه:( اون زمان دوستیمون خدا پول میرسوند به دستم مثلا یبار مامانم یهو بهم پول میداد، یبار بابام یا....)

    الان هم ایشون یه همچین طرز فکری دارن؟!!!!

    خوب حالا به مهارت هایی که نیاز داری طریقه درست گفتگو کردن + رفتار جراتمندانه + شناخت جایگات به عنوان همسر

    ولی قبلش بزار یه تکنیک موثر در مورد حل مشکل به شما آموزش بدم که در همیت نظرات دوستان هم از آن روش استفاده شده.

    هرووقت به مشکلی گیر کردی

    1.بدترین حالت ممکن که امکان داره اتفاق بیوفتد را در نظر بگیرید
    2.راههای ممکن برای اینکه این مشکل به اتفاق بدی منجر نشه را بیابید
    3.و انجام راهکارهایی که به ذهنتان رسیده


    لینک هایی که میگذارم را لطفا مطالعه کنید.

    فکر کنم شما بهتره مقالات زیر را بخوانید

    خوب گوش دادن

    مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)

    این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

    (:) نکته های کاربردی عمومی >>>

    لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه


    مهارتهای ارتباطی

    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    نوعروس (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), مهربونی... (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), زن امیدوار (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    479
    سطح
    9
    Points: 479, Level: 9
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با عرض سلامی دوباره

    واقعا از شما عزیزان مهربانم deljoo_deltang و khaleghezey بابت همدردی و راهنمایی ها و نصیحت های ارزشمندتان بسیار بسیار سپاسگذارم.

    از لینک های مفیدی که هر دو عزیزم برام گذاشتید فعلا تا حدودی استفاده کردم و بسیار مفید بودند و چندین و چند بار باید مرورشون کنم تا ملکه ذهنم بشه.

    همه ی دوستان خیلی خیلی کمکم کردید. من کلی چیز که نمیدونستمو یاد گرفتم. نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم. ممنون ممنون ممنون

    - - - Updated - - -

    ضمن تشکر دوباره از شما مهربانان بخاطر این همه دقت در جواب دادن و معرفی مقالات.
    خواستم بگم لینک "کارگاه آموزشی رفتار جرات مندانه" و اون موضوع "چگونه منفعل نباشیم؟" خیلی منو جذب خودش کرد.
    و فهمیدم که تا به امروز من همیشه منفعلانه رفتار میکردم. اما اگر بتونم رفتار جرات مندانه را در زمان مناسب بکار بگیرم خیلی خوبه.

    و یاد یک قضیه ای افتادم.

    من همیشه بخاطر رودرواسی یا بخاطر اینکه طرف ناراحت نشه از خواسته های خودم میگذرم. اما یادم اومد فقط یکبار به خودم جرات دادم و خواسته امو بیان کردم که همون یکبار برام بس بود!

    خانواده همسرم قراره طبقه بالای خونشون رو دو سال دیگه بدن تا ما اونجا زندگی کنیم.
    مادرشوهر من از اون سری آدم هاست که به قرض گرفتن وسایل از در و همسایه و دوست و آشنا عادت داره و من همیشه از اینکه بخوام با اونا همسایه بشم نگرانم چون در اونصورت مطمئنا تمامی جهازم باید بصورت مشترک با اون ها استفاده بشه!
    یکشب که با همسرم و خانواده اش دور هم نشسته بودیم، بحثی پیش اومد و طی این بحث مادرشوهرم گفت ما آبمیوه گیریمون خرابه و نمیریم بخریم تا زمانی که شما میاین واسمون کار میکنه دیگه. گفتم چطور مگه؟! یعنی وقتی ما بیایم میخرید؟!
    گفت نه دیگه مگه شما برا جهازتون آبمیوه گیری نمیدن بهتون؟!
    گفتم چرا دیگه. گفت خب همونو ما هروقت بخوایم آبمیوه بگیریم ازتون میگیریم. یا میوه ها رو میدیم بالا شما برامون آبشو بگیرید!!!!
    وای منم که از این موضوع همیشه نگرانی داشتم سعی کردم یک رفتاری نشون بدم که بفهمن دوس ندارم برا همین به شوخی با تعجب چشامو گرد کردم و بعد خندیدم.
    اونم گفت: یعنی نمیخوای وسیله ای لازم داشتیم به ما بدی؟؟؟
    منم نتونستم خودمو کنترل کنم و فقط خیلی مودبانه گفتم ببخشید ولی من الانش که خیلی رو وسایلم حساسم. فکر کنم در مورد وسایل خونه خودم که خیلی بیشتر حساس باشم. من دوس دارم همیشه وسایلم سالم و تمیز بمونه. واسه همین از قرض دادن به کسی فقط رنج میبرم.


    و اینم اضافه کنم که مادرشوهرم هم تقریبا هر روز یا یکروز در میون آبمیوه میگیره.
    تازه هروقت مهمون دارن اونقدر پیشدستی و چاقو و لیوان کم دارن که هربار از کسی قرض میگیرن. با اینکه وضع مالیشون هم خیلی خوبه.ولی پول به وسیله نمیدن.
    مطمئنا من که اونجا برم دیگه هرچی کم بیارن از من قرض میگیرن.

    خلاصه الان که کارگاه آموزشی رفتار جرات مندانه رو میخوندم یاد این قضیه افتادم و با بررسی هایی که کردم دیدم رفتارم جرات مندانه بوده. نه پرخاشگرانه و نه منفعلانه. درسته؟


    اما چشمتون روز بد نبینه. همینکه شب برای خواب به اتاق همسرم رفتیم شوهرم کلی سرم دادو بیداد کرد که چرا اونجوری رفتار کردی و تو خسیسی و من باید درستت کنم. اصلا خسیس بودنت رو نمیپسندم. من بهش گفتم: اما آخه من فقط حرف دلم رو گفتم. تو دوس داری من به اجبار قرض بدم و تو دلم هی حرص بخورم و زجر بکشم؟؟؟
    اونم گفت تا این رفتارت درست نشه خونه خودمون نمیریم. حتی شده ده سال دیگه ولی باید درست بشی. و من تا اومدم چیزی بگم محکم با دست تو دهنم کوبید و منو رو تخت هل داد و سرم محکم به دیوار خورد
    ( وقتی عصبانی ام میشه کنترلشو از دست میده و هرکاری میکنه)
    خلاصه اونقدر بهم گفت این رفتارت بد بوده و از روی خسیس بودنت هست و سرم دادو بیداد کرد که من واقعا فکر کردم چه کار احمقانه ای انجام دادم و چقدر من خسیسم!!! که فرداش رفتمو از مادرشوهرم عذرخواهی کردمو گفتم منظوری ندارم وسایل ما و شما نداره!!!!!!!


    خب آدم وقتی بخواد رفتار جرات مندانه ام داشته باشه که نمیذارن خب


    میدونم که باید در اون لحظه پوست کلفتی میکردم و رو حرف خودم وامیستادم.اما بخدا اگر بخوام پوست کلفت باشم باید به قیمت جونم باشه.
    چون یکبارمخالفت و حرف خودم روزدن در برابر همسرم با داد شدیدش رو به رو میشم.
    و برای بار دوم بخوام حرف خودمو تکرار کنم با مشت و لگد هاشمیدونم که من واقعا بدبخت شدم با این مرد. نه؟






    - - - Updated - - -

    ضمن تشکر دوباره از شما مهربانان بخاطر این همه دقت در جواب دادن و معرفی مقالات.
    خواستم بگم لینک "کارگاه آموزشی رفتار جرات مندانه" و اون موضوع "چگونه منفعل نباشیم؟" خیلی منو جذب خودش کرد.
    و فهمیدم که تا به امروز من همیشه منفعلانه رفتار میکردم. اما اگر بتونم رفتار جرات مندانه را در زمان مناسب بکار بگیرم خیلی خوبه.

    و یاد یک قضیه ای افتادم.

    من همیشه بخاطر رودرواسی یا بخاطر اینکه طرف ناراحت نشه از خواسته های خودم میگذرم. اما یادم اومد فقط یکبار به خودم جرات دادم و خواسته امو بیان کردم که همون یکبار برام بس بود!

    خانواده همسرم قراره طبقه بالای خونشون رو دو سال دیگه بدن تا ما اونجا زندگی کنیم.
    مادرشوهر من از اون سری آدم هاست که به قرض گرفتن وسایل از در و همسایه و دوست و آشنا عادت داره و من همیشه از اینکه بخوام با اونا همسایه بشم نگرانم چون در اونصورت مطمئنا تمامی جهازم باید بصورت مشترک با اون ها استفاده بشه!
    یکشب که با همسرم و خانواده اش دور هم نشسته بودیم، بحثی پیش اومد و طی این بحث مادرشوهرم گفت ما آبمیوه گیریمون خرابه و نمیریم بخریم تا زمانی که شما میاین واسمون کار میکنه دیگه. گفتم چطور مگه؟! یعنی وقتی ما بیایم میخرید؟!
    گفت نه دیگه مگه شما برا جهازتون آبمیوه گیری نمیدن بهتون؟!
    گفتم چرا دیگه. گفت خب همونو ما هروقت بخوایم آبمیوه بگیریم ازتون میگیریم. یا میوه ها رو میدیم بالا شما برامون آبشو بگیرید!!!!
    وای منم که از این موضوع همیشه نگرانی داشتم سعی کردم یک رفتاری نشون بدم که بفهمن دوس ندارم برا همین به شوخی با تعجب چشامو گرد کردم و بعد خندیدم.
    اونم گفت: یعنی نمیخوای وسیله ای لازم داشتیم به ما بدی؟؟؟
    منم نتونستم خودمو کنترل کنم و فقط خیلی مودبانه گفتم ببخشید ولی من الانش که خیلی رو وسایلم حساسم. فکر کنم در مورد وسایل خونه خودم که خیلی بیشتر حساس باشم. من دوس دارم همیشه وسایلم سالم و تمیز بمونه. واسه همین از قرض دادن به کسی فقط رنج میبرم.


    و اینم اضافه کنم که مادرشوهرم هم تقریبا هر روز یا یکروز در میون آبمیوه میگیره.
    تازه هروقت مهمون دارن اونقدر پیشدستی و چاقو و لیوان کم دارن که هربار از کسی قرض میگیرن. با اینکه وضع مالیشون هم خیلی خوبه.ولی پول به وسیله نمیدن.
    مطمئنا من که اونجا برم دیگه هرچی کم بیارن از من قرض میگیرن.

    خلاصه الان که کارگاه آموزشی رفتار جرات مندانه رو میخوندم یاد این قضیه افتادم و با بررسی هایی که کردم دیدم رفتارم جرات مندانه بوده. نه پرخاشگرانه و نه منفعلانه. درسته؟


    اما چشمتون روز بد نبینه. همینکه شب برای خواب به اتاق همسرم رفتیم شوهرم کلی سرم دادو بیداد کرد که چرا اونجوری رفتار کردی و تو خسیسی و من باید درستت کنم. اصلا خسیس بودنت رو نمیپسندم. من بهش گفتم: اما آخه من فقط حرف دلم رو گفتم. تو دوس داری من به اجبار قرض بدم و تو دلم هی حرص بخورم و زجر بکشم؟؟؟
    اونم گفت تا این رفتارت درست نشه خونه خودمون نمیریم. حتی شده ده سال دیگه ولی باید درست بشی. و من تا اومدم چیزی بگم محکم با دست تو دهنم کوبید و منو رو تخت هل داد و سرم محکم به دیوار خورد
    ( وقتی عصبانی ام میشه کنترلشو از دست میده و هرکاری میکنه)
    خلاصه اونقدر بهم گفت این رفتارت بد بوده و از روی خسیس بودنت هست و سرم دادو بیداد کرد که من واقعا فکر کردم چه کار احمقانه ای انجام دادم و چقدر من خسیسم!!! که فرداش رفتمو از مادرشوهرم عذرخواهی کردمو گفتم منظوری ندارم وسایل ما و شما نداره!!!!!!!


    خب آدم وقتی بخواد رفتار جرات مندانه ام داشته باشه که نمیذارن خب


    میدونم که باید در اون لحظه پوست کلفتی میکردم و رو حرف خودم وامیستادم.اما بخدا اگر بخوام پوست کلفت باشم باید به قیمت جونم باشه.
    چون یکبارمخالفت و حرف خودم روزدن در برابر همسرم با داد شدیدش رو به رو میشم.
    و برای بار دوم بخوام حرف خودمو تکرار کنم با مشت و لگد هاشمیدونم که من واقعا بدبخت شدم با این مرد. نه؟




    ویرایش توسط نوعروس : یکشنبه 21 اردیبهشت 93 در ساعت 00:35

  4. 2 کاربر از پست مفید نوعروس تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), شمیم الزهرا (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  5. #13
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    مشکل فقط موضوع پول گرفتنهای ایشون نیست ، نشانه های و سرنخ هایی از هم اکنون در رفتار هردوی شما هست که شکست در زندگی را بیان می کند ، لذا بهترین کار و بلکه لازم و واجب این است که حضوراً نزد یک مشاور بروید و در خصوص سنخیتهایتان با هم و مسائلی که در آینده در زندگی شما خواهد بود و اینکه چه ظرفیتی باید داشته باشید و آیا دارید و از پا در نمی آیید و .... از مشاوره حضوری کمک بگیرید و سپس تصمیمی درست بگیرید حتی اگر تصمیم درست تجدید نظر در خصوص زندگی مشترک شما و ایشون باشد .


    روش منفعلانه و ساپورت های غلط خود را ادامه ندهید و بخواهید و تأکید کنید که باید نزد مشاور بروید و اگر ایشان مخالفت کرد بدانید که نمی توانید امیدی به تغییر رویه ایشان داشته باشید و شما در زندگی با ایشون باید مطیع محض حتی در مقابل خواسته های غلط ایشان باشید و باید بگویم که با شما خودخواهانه و سلطه جویانه رفتار خواهد شد باید تبعات این روند و رویه را بررسی کنید و ببینید آیا تحملش را دارید ، آیا می توانید با این روحیات در آرامش با او زندگی کنید یا خیر و سپس تصمیم قاطع بگیرید . در کل باید نقطه ضعفهای خودتان و ایشان را به کمک مشاور بشناسید و عواقب آن در زندگی بفهمید و دنبال اینکه ایشون تغییر کند هم نباشید بلکه همانگونه که می شناسید ایشان را برای آینده در نظر بگیرد و ببیند آیا پذیرشش را دارید یا خیر

    موفق باشید





  6. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (شنبه 03 خرداد 93), kamran2007 (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), khaleghezey (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), نوعروس (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), هم آوا (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), مهربونی... (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), زن امیدوار (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), شیدا. (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)

  7. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بانو نوعروس گرامی

    کلا فکر کنم شما دیگه داری خیلی منفعلانه برخورد میکنید؟!!اینو بدون که

    آینده آدم در امتداد گذشتشه.

    نجواهای دوران عقد بعد ازدواج تبدیل به فریاد میشه.

    تا حلش نکردی این موضوعات را لطفا مراسم عروسی نگیرید

    نظر بانو فرشته مهربان را حتما بکار ببرید و ازش استفاده کنید چون تجربیات ایشون بسیار زیاده در این موراد.حتما به مشاور خبره مراجعه کنید خواهشا کاملا جدی بگیری خیلی جدی



    پ.ن:یه گلگی از بانو فرشته مهربان اگه لطف کنید و یه لایک و تشکر بزنید بخدا جای دوری نمیره ها خوب منم که همین جواب ها را دادم یه لایک میزدید.مگه اینکه اصفهانی باشید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : یکشنبه 21 اردیبهشت 93 در ساعت 08:01

  8. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    نوعروس (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), هم آوا (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), مهربونی... (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), شیدا. (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مرداد 93 [ 07:28]
    تاریخ عضویت
    1392-12-15
    محل سکونت
    حوالی کوچه امید
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    615
    سطح
    12
    Points: 615, Level: 12
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 124 در 44 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    حتما این موضوع رو جدی بگیرید وکاری که فرشته مهربان گفت انجام بدید.
    شما الان نامزدید و خونه پدرتون هستید و شوهرتون به خودش اجازه میده دست رو شما بلند کنه و راجع به خانوادتون بدگویی کنه.
    فکر نکنید که این رفتارها بعدا که مستقل شدید بهتر میشه.
    تجربه شخصی من اینه:
    همسر من در دوران عقد خیلی با احترام با خونوادم رفتار میکرد و هیچ محدودیتی واسم ایجاد نمیکرد. اما از همون اول پولهایی که به عنوان کادو به من داده میشد میگرفت و یاد گرفته بود که خودش هم کادو به من یه پول چشمگیر بده و بعد به بهانه ایی ازم میگرفتش. همون نشونه های قهر و بداخلاقی رو داشت که من نادیده گرفتم و بدتر از همه رو حساب اینکه شوهرمه من به خانوادم چیزی نمیگفتم. البته هرگز جرات نکرد روم دست بلند کنه.
    من چون فکر میکردم زن و شوهر این حرفهارو ندارن بعد از ازدواج پس اندازم رو به خونه شوهرم بردم و اونم برای خرید خونه گرفتش. اما خودش داشتن یک تکه زمین رو از من پنهان کرد و هنوز که هنوزه با این وجود که بهش گفتم میدونم اون موضوع رو میپیچونه و میگه مال خواهرمه. الانم حساب تمام پولهای من رو داره و من نمیتونم پولی خرج کنم بدون اینکه اون ندونه.
    چون میخواستم این روند متوقف بشه قهرش رو تحمل کردم تا یاد گرفت که من همه حقوقم رو بابت خرج خونه نمیدم و میخوام پس انداز داشته باشم. اما الانم چون میبینه من واسه خونه چیزی نمیخرم وقتی میریم فروشگاه پول کم همراهش میاره و بعد میگه شما حساب کن.شرمنده میکنی. میریم مسافرت من هرچی میخرم خودم پولشو میدم پول بلیت هم خودم میدم بعدا میگه دیدی بردمت کیش یه عالمه هم واست خرید کردم.
    در حالیکه میتونستم این مشکل رو قبل از ازدواج ببینم.
    هرگز حرفی از خونوادم نزده بود اما الان که خیالش راحت شده که من تو خونشم واسه رفت و آمد اذیتم میکنه. خودش نمیاد خونه بابام و اگه اومد انقدر ایراد میگیره که حد نداره.
    ولی رو حساب همین زورگویی و سلطه جوییش هرجا بگه من باید برم و شکایت نکنم.
    میبینی اینا نتیجه اینه که من آگاهی نداشتم و نشانه هارو ندیدم . البته منم دارم رو رابطمون کار میکنم ولی اگر قبل از ازدواج میفهمیدم الان انقدر افسرده و متاسف نبودم.
    پس خواهرانه میگم حرفهای فرشته مهربان رو جدی بگیر و حتما کمک حرفه ایی دریافت کن.
    کسی که الان که نه هزینه هاتو میده نه باهاش زندگی میکنی دست روت بلند کنه یا بگه پدر و مادرت غلط کردن بعد از ازدواج خیلی خیلی بدتر میشه.

  10. 5 کاربر از پست مفید زن امیدوار تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), نوعروس (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), هم آوا (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), مهربونی... (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), شیدا. (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    479
    سطح
    9
    Points: 479, Level: 9
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و درود بر همگی شما عزیزان مهربانم که اینقدر با محبت و باحوصله مطالب منو مطالعه کردید و منو به نحو احسنت راهنمایی کردید.


    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    با سلام

    مشکل فقط موضوع پول گرفتنهای ایشون نیست ، نشانه های و سرنخ هایی از هم اکنون در رفتار هردوی شما هست که شکست در زندگی را بیان می کند ، لذا بهترین کار و بلکه لازم و واجب این است که حضوراً نزد یک مشاور بروید و در خصوص سنخیتهایتان با هم و مسائلی که در آینده در زندگی شما خواهد بود و اینکه چه ظرفیتی باید داشته باشید و آیا دارید و از پا در نمی آیید و .... از مشاوره حضوری کمک بگیرید و سپس تصمیمی درست بگیرید حتی اگر تصمیم درست تجدید نظر در خصوص زندگی مشترک شما و ایشون باشد .


    روش منفعلانه و ساپورت های غلط خود را ادامه ندهید و بخواهید و تأکید کنید که باید نزد مشاور بروید و اگر ایشان مخالفت کرد بدانید که نمی توانید امیدی به تغییر رویه ایشان داشته باشید و شما در زندگی با ایشون باید مطیع محض حتی در مقابل خواسته های غلط ایشان باشید و باید بگویم که با شما خودخواهانه و سلطه جویانه رفتار خواهد شد باید تبعات این روند و رویه را بررسی کنید و ببینید آیا تحملش را دارید ، آیا می توانید با این روحیات در آرامش با او زندگی کنید یا خیر و سپس تصمیم قاطع بگیرید . در کل باید نقطه ضعفهای خودتان و ایشان را به کمک مشاور بشناسید و عواقب آن در زندگی بفهمید و دنبال اینکه ایشون تغییر کند هم نباشید بلکه همانگونه که می شناسید ایشان را برای آینده در نظر بگیرد و ببیند آیا پذیرشش را دارید یا خیر

    موفق باشید


    سلام و تشکر ای فرشته ی مهربان، شما واقعا فرشته هستید و مهربانید. از شما واقعا خیلی خیلی ممنونم. خیلی دوست دارم به یک مشاور مراجعه کنم. اما اگر به همسرم بگم ناراحت میشه و میگه ما که مشکلی نداریم. اونکه اذیت نمیشه و داره زندگیشو میکنه واسه همین از درد دل من خبر نداره. من نمیدونم چجوری باید باهاش درمیون بذارم که دارم عذاب میکشم ازین رفتاراش. اول باید بهش یجوری بفهمونم که ناراضی ام از خیلی چیزا بعد اگر قبول کرد حتما به مشاوره میاد. اما همینکه چحوری بهش بفهمونم و بقبولونم بلد نیستم و نمیدونم چجوری باید باهاش مطرح کنم که عصبانی نشه.
    و کاملا میدونم اگر به مشاور نریم و همه چی طبق روال عادی نشه من واقعا تحملشو ندارم. میدونم اگر همه چی همینجوری باقی بمونه من باید قید زندگی کردنو بزنم و فقط نفس بکشم و تموم حرکاتم به اراده و خواست اون باشه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید نوعروس تشکرکرده است .

    مهربونی... (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)

  13. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نو عروس جان،

    خانم بالهای صداقت همیشه به دوستان می گن، قفل که عوض بشه باید کلید رو هم عوض کرد.
    شما زیاد روی رفتارهای همسرت تمرکز نکن. همین که رفتارهای خودت را تغییر بدی، ایشون هم به تدریج تغییر می کنه.

    بخش اول رفتارت که به مادرشوهرت گفتی دوست نداری از وسایلت استفاده کنه درست بوده.
    با ادب و احترام، نظرت را گفتی.
    اما این که بعدش به این نتیجه رسیدی که خسیس هستی و بد حرف زدی و ... رفتی عذرخواهی درست نبود.

    شوهرت هم الان کامل دستش اومده که چطور راحت هر چیزی را به تو تحمیل کنه.

    اگر برای مشاوره نمی آد اشکالی نداره. اکثر مردها در مقابل مشاور رفتن مقاومت می کنند.
    بهش بگو که بخاطر مشکلات خودت می خوای بری مشاوره.
    البته طوری نگو که بعدا از این موضوع سواستفاده کنه و بهتون توهین کنه.
    اگر جنبه اش را داره بگو.
    بگو که برای کنترل خشم یا برای جراتمند رفتار کردن، نیاز داری از مشاور کمک بگیری.
    برو مشاور حضوری. سعی کن یه مشاور خوب پیدا کنی.

    در کنار مساله مشاور رفتن،
    مطالعه کن.
    کتاب بخون. چیزی که زیاده کتابهای صوتی و متنی توی نت هست.
    مقالات این سایت و سایتهای دیگه را بخون.
    البته باید سعی کنی، مطالب بی ارزش را از مطالب مفید تفکیک کنی و اونها را الگو قرار بدی.
    از مطالبی که می خونی نت برداری و خلاصه نویسی کنی و مطالعه ات فعال و مفید باشه. نه این که بخونی و رد بشی.
    به مواردی که گفته می شه فکر کنی و مصداقش را توی زندگی خودت و رابطه ات با همسرت پیدا کنی.

    توی همین تالار دوستان سخنرانیهایی را معرفی کردند که می تونی گوش بدی.

    دقت کن که هم آقایون ( منظورم نگاه مردانه به رفتارهای همسرتون به عنوان همجنس شون ) و هم خانم فرشته مهربان به عنوان کارشناس،
    در مورد رفتارهای همسرت هشدار دادند.

    مهارتهات را بالا ببر تا زندگی مشترک خوبی داشته باشی.

    درباره هر موضوعی هم که مشکل داشتی می تونی بپرسی تا دوستان لینکش را برات بذارن.

    موفق باشی
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 23 اردیبهشت 93 در ساعت 23:07

  14. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 23 اردیبهشت 93), khaleghezey (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), نوعروس (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), نازنین2010 (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)

  15. #18
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array


    همانطور که شیدای عزیز گفت ، ابتدا خودت نزد مشاور برو و تمام رفتارهایی که از آنها شاکی هستی و تحملش را نداری با مشاور در میان بگذار . خود مشاور در ادامه سئوالاتی از شما خواهد پرسید و به نکات دیگر هم پی خواهد برد و لذا آنچه لازم هست به شما خواهد گفت و میزان توانمندی و ظرفیت شما برای تحمل زندگی با همسرت با توجه به خصوصیاتی که بیان کردی را به شما خواهد گفت و عواقب زندگی با وی برای شما را و ..... هرجا لازم بود همسر شما هم بیاید راهکارش را می توانی از همان مشاور بپرسی و ضمناض وقتی لازم شد اتفاقاً خیلی با احترام اما قاطع به او بگو که نیاز می بینی هردو مشاوره بروید و عکس العمل ایشان را ببین اگر بد برخورد کرد و نپذیرفت همین خود از نشانه های منفی هست . و بعد از چند جلیه که مشاوره رفتید به او بگویید که دارید مشاوره می روید و ایشان هم لازمه هرماهی کند و عکس العملش در مقابل مشاوره رفتن خودت را هم ببین اگر قبول نداشت و خواست مانع ادامه کار شما شود پس بدانید که مشکلات زیادی خواهید داشت و آنگونه که از ویژگیهای شما م در این حد فهمیده ایم نمی توانید تحمل رفتارهای او را داشته باشید و اگر احساسی نشدنهای شما نبود در دوستی هم ادامه نمی دادید . آفت دوستی ها همین است که احساسی ادامه می یابد و احساسی به ازدواج می کشد و بعدش منطق که وسط میاد مسائل زیادی مشاهده می شود که یا دیده نشده بوده یا اهمیت داده نشده اما معلوم می شود که تحملش سخت یا امکان پذیر نیست .

    در هر صورت تا مسائل شما به نتیجه روشنی نرسیده و به اطمینان اینکه زندگی شما می تواند دوام داشته باشد با حفظ آرامش و سلامتی هردو ، اقدام به عروسی نکنید . این یک هشدار است


    موفق باشید





  16. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (شنبه 03 خرداد 93), khaleghezey (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93), نوعروس (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)

  17. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    479
    سطح
    9
    Points: 479, Level: 9
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    بانو نوعروس گرامی

    کلا فکر کنم شما دیگه داری خیلی منفعلانه برخورد میکنید؟!!اینو بدون که

    آینده آدم در امتداد گذشتشه.

    نجواهای دوران عقد بعد ازدواج تبدیل به فریاد میشه.

    تا حلش نکردی این موضوعات را لطفا مراسم عروسی نگیرید

    نظر بانو فرشته مهربان را حتما بکار ببرید و ازش استفاده کنید چون تجربیات ایشون بسیار زیاده در این موراد.حتما به مشاور خبره مراجعه کنید خواهشا کاملا جدی بگیری خیلی جدی

    سلام به شما دوست خوب و مهربونم. اما شما باورتون نمیشه همین الانشم تا حدودی تبدیل به فریاد شده.
    بله چشم حتما به مشاوره مراجعه میکنم و جدی میگیرمش. ممنونم ازتون. خیلی خیلی


    نقل قول نوشته اصلی توسط زن امیدوار نمایش پست ها
    سلام
    حتما این موضوع رو جدی بگیرید وکاری که فرشته مهربان گفت انجام بدید.
    شما الان نامزدید و خونه پدرتون هستید و شوهرتون به خودش اجازه میده دست رو شما بلند کنه و راجع به خانوادتون بدگویی کنه.
    فکر نکنید که این رفتارها بعدا که مستقل شدید بهتر میشه.
    تجربه شخصی من اینه:
    همسر من در دوران عقد خیلی با احترام با خونوادم رفتار میکرد و هیچ محدودیتی واسم ایجاد نمیکرد. اما از همون اول پولهایی که به عنوان کادو به من داده میشد میگرفت و یاد گرفته بود که خودش هم کادو به من یه پول چشمگیر بده و بعد به بهانه ایی ازم میگرفتش. همون نشونه های قهر و بداخلاقی رو داشت که من نادیده گرفتم و بدتر از همه رو حساب اینکه شوهرمه من به خانوادم چیزی نمیگفتم. البته هرگز جرات نکرد روم دست بلند کنه.
    من چون فکر میکردم زن و شوهر این حرفهارو ندارن بعد از ازدواج پس اندازم رو به خونه شوهرم بردم و اونم برای خرید خونه گرفتش. اما خودش داشتن یک تکه زمین رو از من پنهان کرد و هنوز که هنوزه با این وجود که بهش گفتم میدونم اون موضوع رو میپیچونه و میگه مال خواهرمه. الانم حساب تمام پولهای من رو داره و من نمیتونم پولی خرج کنم بدون اینکه اون ندونه.
    چون میخواستم این روند متوقف بشه قهرش رو تحمل کردم تا یاد گرفت که من همه حقوقم رو بابت خرج خونه نمیدم و میخوام پس انداز داشته باشم. اما الانم چون میبینه من واسه خونه چیزی نمیخرم وقتی میریم فروشگاه پول کم همراهش میاره و بعد میگه شما حساب کن.شرمنده میکنی. میریم مسافرت من هرچی میخرم خودم پولشو میدم پول بلیت هم خودم میدم بعدا میگه دیدی بردمت کیش یه عالمه هم واست خرید کردم.
    در حالیکه میتونستم این مشکل رو قبل از ازدواج ببینم.
    هرگز حرفی از خونوادم نزده بود اما الان که خیالش راحت شده که من تو خونشم واسه رفت و آمد اذیتم میکنه. خودش نمیاد خونه بابام و اگه اومد انقدر ایراد میگیره که حد نداره.
    ولی رو حساب همین زورگویی و سلطه جوییش هرجا بگه من باید برم و شکایت نکنم.
    میبینی اینا نتیجه اینه که من آگاهی نداشتم و نشانه هارو ندیدم . البته منم دارم رو رابطمون کار میکنم ولی اگر قبل از ازدواج میفهمیدم الان انقدر افسرده و متاسف نبودم.
    پس خواهرانه میگم حرفهای فرشته مهربان رو جدی بگیر و حتما کمک حرفه ایی دریافت کن.
    کسی که الان که نه هزینه هاتو میده نه باهاش زندگی میکنی دست روت بلند کنه یا بگه پدر و مادرت غلط کردن بعد از ازدواج خیلی خیلی بدتر میشه.
    درود بر شما زن امیدوار عزیز، چقدر زندگی هامون شباهت داره به هم. با این تفاوت که احساس میکنم دوران عقد شمارو ما در دوران دوستیمون تجربه کردیم و دوران بعد از عروسیتون رو ما درحال حاضر در دوران عقد داریم.
    با این تفاوت که اگر کوچکترین مخالفتی دربرابر حرفاش بکنم زیر مشت و لگدهاش و حرفهای زشت منو خورد خورد میکنه. و کلی حرفای زشت به خانوادم میزنه و صفات ناشایستی بهشون نسبت میده. اونم از آخرای دوران دوستی دیگه نذاشت جایی برم. حتی خونه مامان بزرگم که دوتا خونه باهامون فاصله داره. یکبار مامانم خیلی اصرار کرد و گفت بیا پنهونی نمیذاریم بفهمه. منم نادونی کردمو رفتم و اونم فهمید و.... هیچی دیگه تموم بدنم کبود بود تا چند وقت.
    احساس میکنم ازش متنفرم. من فقط بخاطر ترس ازش باهاش ازدواج کردم و الان باهاش هستم.

    - - - Updated - - -

    سلام و درود بر شیدای عزیز و فرشته مهربان گرامی
    قول میدم که تموم توصیه ها و هشدارها و هرچه که با دلسوزی ازم خواستید رو تمام و کمال رعایت کنم.
    حتما هرطور شده به مشاوره هم مراجعه خواهم کرد. و نهایتا اگر نتونستم تماس با یک مشاور و یا همانطور که شیدا خانم گفتن مطالعه کنم.

    آرزو میکنم همه زندگی های شیرینی داشته باشید
    باز هم ممنونم از همگی شما عزیزان
    موفق و شاد باشید

  18. کاربر روبرو از پست مفید نوعروس تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (شنبه 27 اردیبهشت 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواستگاری دخترکاردرستیه؟
    توسط سمانه73 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 08 اردیبهشت 91, 12:51
  2. در شرف جدا شدن هستیم
    توسط mahan31 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 تیر 90, 19:55
  3. تا چه سنی مسئول کار بچه ها هستیم؟!
    توسط ani در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 دی 88, 20:02
  4. گفتار نخستین در چارچوبه ی حقوق ما
    توسط آرمانخواه در انجمن حقوق ما...
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 خرداد 87, 19:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.