به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 16 از 16 نخستنخست ... 678910111213141516
نمایش نتایج: از شماره 151 تا 158 , از مجموع 158
  1. #151
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    تاریخ 25/5/1388

    هشت سال هست که متاهلم و یک فرزند دارم ،
    متاسفانه یک سال هست که همسرم بهانه گیر و بداخلاق شده است ،
    دیگه تحمل لبریز شده است



    یکم:
    شما نیاز به خونسردی و آرامش جهت بهسازی زندگی خود هستید.
    وقتی انسان عجله می کنه، می ترسه، نگران میشه، و خود را تحت فشار می بینه به قول معروف دست و پاش رو گم می کنه. خیلی چیزها را فراموش می کنه. و ممکنه حرفهایی را که نباید بزند، بزند، یا حرفهایی را که باید بزند، نزند.
    پس برای هر تغییری در زندگیتون باید ابتدا بر خود مسلط باشید. شما طی این یکسال به خاطر فشارهای احساسی که تحمل کرده اید آرامش خود را از دست داده اید. شما هیچ کمکی نمی توانید به خودتان و دخترتان و همسرتان و زندگیتان بکنید مگر اینکه آرام بگیرید.
    یک نمونه برای شما شرح می دهم تا متوجه شوید چرا این همه روی آرامش اولیه تاکید می کنم.


    خلاصه این بند: مهم هست که بر خود مسلط باشید و آرام باشید تا بندهای بعد را توضیح دهم.
    دوم:
    شما 8 سال هست که زندگی می کنید و زندگی خوبی در 7 سال اول داشته باشید. حتما طی یکسال گذشته مسئله ای تغییر کرده است. ممکن است مالی باشد، ممکن است کاری باشد، ممکن است عاطفی باشد، ممکن است اتفاق خاصی باشد. به هر حال یک تغییر بیرونی باید رخ داده باشد.
    لطفا آنرا شناسایی کنید. اگر موفق نشدید نیاز هست که به کمک یک مشاور به صورت حضوری و دقیقا مورد بررسی قرار دهید.

    سوم:
    معمولا هر کس نقاط ضعف و نقاط قوتی دارد. شوهر شما هم حتما علاوه بر این نقاط ضعفی که نشان داده است ، نقاط قوتی هم داشته باشد. شما باید کاملا به خصوصیات همسرت توجه کنید.
    نقاط قوت را نیاز داریم. شما با توجه به نقاط مثبت همسرت هم احساس بهتری پیدا می کنی و هم با بازخورد مثبت دادن به او و تشکر کردن از او به خاطر نقاط مثبتش موجب می شوی که او خودش روی نقاط منفی اش بیشتر توجه کند.
    پس هر راه تغییر بددهانی همسرت اینست که به این ضعفش کم توجهی یا بی توجهی کنی و هنگامی که آرام هست و خصوصیات مثبت نشان می دهد زیادی بهش توجه کنی. او باید بداند چه هنگام بشتر مورد توجه شماست. فراموش نکنید هنگامی که او بددهانی می کند، با او در گیر نشو، قهر نکن، غر نزن و تحریکش نکن. سعی کن به آرامی یا محل را ترک کنی یا به کار دیگری مشغول شوی.

    چهارم:
    باید وقتی تنها هستی روی این مسئله زیاد فکر کنی که چه حرفها یا چه کارهایی همسرت را تحریک می کند و از کنترل خارجش می کند. معمولا افراد عصبانی نسبت به بعضی مسائل حساسیت ویژه ای دارند. باید این موارد را شناسایی کنید و از آنها اجتناب کنی.
    هنگام عصبانیت او سعی نکن برای او استدلال کنی یا بحث کنی. صرفا سعی کن از حرفها یا کارهای تحریک آمیز جلوگیری کنی. به همین منظور در لحظات آرامش با همسرت صحبت کن بگو دوست داری که او از زندگی لذت ببرد و شما هم در آرامش باشید. لذا مواردی که منجر به عصبانیتش می شود را به شما بگوید.
    او باید لیستی از موارد تحریک زای خودش را به شما بگوید. تا شما به او کمک کنید تا آرامش را تجربه کند.

    پنجم:
    توجه کن تا فقط بد دهانی و عصبانیتشهایش را نبینی، وقتی آرام هست در کنارش بنشین و بابت آرامشش از او تشکر کن و او را مورد تائید قرار بده.


    ششم:
    این گونه مسائل یک شبه حل نمی شود. ممکن است امروز 20 بار بددهانی کرده باشد و دشنام گفته باشد. اگر شما با روشی که گفتم به او کمک کنید ممکن است هفته آینده فقط روزی 15 بار بددهانی بکند، شما نباید نا امید بشوید، ممکن است ماه بعد روزی 10 بار و 6 ماه بعد به روزی 5 بار برسد.
    معمولا اینگونه تغییرات مثبت زمان می برد. شاید 6 ماه یکسال بگذرد تا نتایجش را کاملا حس کنید و طی این زمان نباید روش خود را تغییر دهید. شما خودتان فرمودید که هر روشی را روی او آزمایش کردید و جواب نداده . خب این اشتباه هست. نباید هر لحظه و هر روز یک روش آزمایش کرد. بلکه باید یک روش درست را برای 6 ماه تا یکسال به کار برد تا کم کم نتیجه بگیرید. لذا روش بالا را که گفتم به کاربگیرید تا موفق شوید.

    هفتم:
    شما نیاز دارید مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید. بدین منظور هم باید مطالعه شما در این زمینه زیاد شود و هم باید مرتب در زندگی تمرین کنید.
    به این منظور هم می توانید حضوری از طریق جلسات حضوری مشاوره خانواده اقدام فرمائید و هم از طریق مطالعه کتاب یا مقالات اینترنتی.

    در ذیل چند لینک به مهارتهای ضروری و لازم برای شما قرار می دهم.


    مهارت های گوش دادن و مهارتهای ارتباطی
    مهارت های ارتباطی
    نکته های طلایی جهت برقراری ارتباط سازنده با دیگران
    طرز برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند



    جمعبندی و نتیجه گیری:

    1- مهمترین کاری که شما در ابتدا می توانید بکنید آرامش و خونسردی جهت تغییر در زندگی


    2- نقاط مثبت همسرت را استخراج کن و انرژیت را روی تائید آنها قرار بده


    3- نسبت به نقاط ضعف همسرت فعلا بی تفاوت و بی توجه باش


    4- سعی کن حرفها و کارهای تحریک کننده شوهرت را بشناسی و از آنها اجتناب کنی


    5- به هنگام عصبانیت همسرت، از گفتگو و بحث پرهیز کن.


    6- سعی کن متوجه شوی طی یکسال گذشته چه فشار یا مشکل یا حادثه ای برای زندگی یا شوهرت پیش آمده است.


    7- به یادگیری مهارتهای ارتباطی و تمرین آنها بپرداز


    8- موارد بالا را طی مدتی حداقل 6 ماه ادامه بده حتی اگر نتیجه نگرفتی. تا تغییرات خودش را نشان دهد.


    9- به خاطر مهاجرت به شهر دیگر ممکن است تنوع و هیجانهای زندگی شما کم شده باشد، یا تحت فشار انزوا و تنهایی باشد، سعی کن برنامه های متنوع و هیجان انگیزی برای تنوع بخشی به زندگیتان فراهم کنید.



    10- اگر به تنهایی قادر به اجرای روش فوق نیستی باید حضورا با یک مشاور خانواده طی جلسات حضوری تمرین کنید.
    ویرایش توسط بالهای صداقت : سه شنبه 05 شهریور 92 در ساعت 20:37

  2. #152
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    9/6/1388
    نکاتی در خصوص دریچه و کانالهایی جهت شناسایی بیشتر
    شخصیت واقعی فردبه منظور آشنایی و ازدواج




    يكم: زبان بدن گوياتر است.
    البته تفسير زبان بدن تا اندازه اي تخصصي هست و شايد مشورت حضوري به اتفاق طرف مقابل ،با يك مشاور خانواده كمك كننده خوبي باشد اما كلياتي در اين زمينه مي تواند تا اندازه اي بهتون كمك كند.


    الف)فرد چگونه مي نشنيد. لب صندلي؟‌ يا راحت تكيه مي كند؟ (سرنخ هاي اضطراب و استرس)


    ب)فرد تند تند حرف مي زند؟ تند تند پلك مي زند؟ تند تند راه مي رود؟ يا آرام و خونسرد


    ج)به هنگام قرار گذاشتن آيا هميشه قبل از موعد سر قرار هست؟ (نشانه هاي اضطراب)


    د)به جزئيات صحبت هاي شما دقت دارد؟ آيا هنگام گفتگو تاريخ تولد ها،‌تاريخ وقايع، و ... را دقيق قيد مي كند.(نشانه هاي شخصيت وسواسي)


    هـ)روي مسائل احساسي توقف دارد، رمانتيك هست؟ (شخصيت هاي احتمالي بي ثبات)و .....


    توجه كنيد كه اينها به عنوان سرنخ مطرح مي شود كه بايد بررسي شود و به هيچ وچه نشانه تشخيصي صد در صد به ما نمي دهد. بلكه به ما صرفا كمك مي كند.

    دوم: مصداق ها و جزئيات ارزشمند تر است
    بحث ها و مطالب خود را به سرعت به جزئيات بكشانيد، به مثالها و مصداقها ببريد، و احتمالات عيني را مطرح بفرماييد.
    مثلا اينكه
    نظرتون در مورد حجاب چيست؟ سئوال كم فايده ايست
    شما در برابر فرد پرخاشگر چه مي كنيد؟ سئوال كم ارزشي هست

    به جاي آن اين سئوالات بهتر هست؟
    نظرتان در مورد دست دادن با پسرخاله در مهماني ها چيست؟ در مورد جلسات كاري با همكاران مرد در مكانهاي تفريجي چه نظري داريد؟ آيا مانتوهايي با رنگ شاد و كوتاه و چسبان را مي پسنديد؟ در مورد مراسم و پارتي و رقص در جمع فاميلي و صميمي چه نظري داريد؟ آيا آرايش بيرون از منزل را براي خانم لازم مي شماريد؟ و ....
    اگر راننده اي در خيابان جلوي شما بپيچد و بعد سرش را از پنجره بيرون كند و فحش ركيك بدهد چه عكس العملي نشان مي دهيد؟ اگر در جمع فاميلي و خصوصي يكي به صورت استهزاء شما را دست بيندازد چه واكنشي نشان مي دهيد؟

    ** سوم: شنيدن و تحريك گوينده به سخن گفتن پرثمر تراست.

    غالبا افراد در مراسم آشنايي و شناسايي بيشتر سعي مي كنند يا سئوال بكنند يا توضيح بدهند. در حاليكه وادر كردن فرد به صحبت كردن مهم تر است.
    مثلا: شما : چه شناختي از من تا كنون به دست آورديد؟ او: شما همه معيارهاي مرا داريد
    شما: مثلا كدام معيار؟ او:‌اخلاق، تعقل، احساس، مسئوليت شناسي و ... شما: تعقل يعني چي؟ چه چيزي را در من نشانه تعقل ، احساس يا... ديديد....؟

    ** چهارم: سير زندگي فرد در گذشته و حال مهم هست

    او چگونه تحصيل كرده، چگونه انتخاب رشته كرده، با والدينش چه تعاملي داشته، سربازي را چگونه گذرانده، چگونه شغل انتخاب كرده، و دوستان صميمي اش واجد چه ويژگي هايي هستند. چه دوستاني را ترك كرده و چرا؟

    ** پنجم: فرافكن كردن هاي نظراتمون به سوم شخص، جامعه و محيط

    مثلا اين سئوال: فكر مي كنيد مردم بيشتر دنبال پول و ثروت و رفاه خودشون و ... هستند يا همه سعي مي كنند انسان باشند؟
    مردم بيشتر مسئول هستند؟ متعهد هستند؟ يا خيلي صفات انساني را دنبال نمي كنند؟ آيا بيشتر دختران به خوبي من هستند؟!يا اكثرا غير قابل اعتنا هستند، و دختراني مثل من كمتر هستند؟
    دقت كنيد پاسخ به اين سئوالات بيشتر به اين معني هست كه فرد در مورد خودش قضاوت مي كند. اگر مي گويد همه غير قابل اعتمادند. شما نتيجه بگيريد كه او بيشتر عدم اعتماد را در شخصيت خود هك كرده است. اگر او مي گويد اكثر دختران چنين اند، يعني در نهايت شما را هم چنين مي بيند و اكنون صرفا چون درگير احساسي با شما دارد استثناء مي كند.

    پس فرد آنچنان در مورد جامعه قضاوت مي كند كه خود را آنگونه يافته است.

    ** ششم: فرد آرام و خوشبخت مي تواند خوشبخت كننده باشد.

    اگر فرد مي گويد مي خواهد با شما آرامش بدست بياورد، با شما معني زندگي را بفهمد يا ...، يا بگويد زندگي گذشته يا فعلي دلچسبي نداشته است،‌بدانيد آينده هم در همين امتداد هست. و شما نمي توانيد شخصيت و گذشته فرد را تغيير دهيد.


    ** هفتم: قبول يك جانبه نقاط ضعف شما، پذيرش بدون قيد و شرط، يا نشانه دروغ فرد است، يا وابستگي

    در هر دو صورت ايجاد مشكل مي كند. او بايد جسورانه نقاط ضعفي كه شما از خود عنوان مي كنيد، مورد نقادي قرار دهد.
    احساسهاي افراطي ممكن است چشم و گوش را موقتا ببندد ولي بعدا مشكل ايجاد كند.

    ** هشتم: خاطره جويي بسيار كمك هست.

    تشويق فرد به صحبت زياد مخصوصا خاطرات مختلفي كه از گذشته نقل مي كند سرنخ هاي مهمي از خود واقعي فرد مي دهد.
    معمولا از بين ميليونها يا ميلياردها حوادث و خاطرات گذشته ، آنچيزي بيشتر به ياد ما مي ماند كه بيشتر با آنها عجين هستيم. هنگام تعريف توجه و دقت شما به آن بخشهايي باشد كه فرد تندتند تعريف مي كند. با هيجان تعريف مي كند و همچنين دقت كنيد چه چيزهايي را تعريف نمي كند يا سريع مي گذرد. مثلا : اگر خاطره مهماني خانوادگي خودشون يا مسافرت سال گذشته را تعريف مي كند، متوجه مي شويد كه در مورد خواهرش و ... با حرارت صحبت كرد و از همه حرف زد ولي از خاطره پدرش به سرعت گذشت. اينجا بايد بگويي: از پدرت برام نگفتي....

    ** نهم : خلق موقعيت غير منتظره در صورت مشكوك شدن

    مثلا شما شك داريد كه او به مسائل مذهبي، تقيدات قانوني و شرعي حساس هست يا نه؟ يا شك داريد كه او خودكنترلي بالايي دارد يا تحت تاثير احساس كار مي كند. در اينگونه موارد بايد يك آزمايش عملي انجام دهيد. مثلا:
    به او بگوييد كه خيلي تمايل داريد دستان شما را دستش بگيرد. يا ....، و بعد آرام منتظر عكس العملش باشيد. نتيجه و عكس العملي كه مي بينيد واقعيت اوست. مقاومت؟ ترك موقعيت؟ هيجان زدگي و پذيرش؟ يا ....
    اين صرفا مثال بود. و شما در مسائلي كه برايتان مهم هست گاهي بايد فرد را در همان شرايط قرار دهيد.


    خلاصه و نتيجه گيري:
    توجه به زبان بدن، جزئي و مصداقي صحبت كردن، توجه به نظرات كلي فرد در مورد جامعه و ديگران، توجه به خاطرات گذشته فرد، توجه به وضعيت گذشت و فعلي فرد مبني بر آرامش داشتن يا نداشتن، و تشويق فرد به صحبت كردن بيشتر و به چالش كشيدن پذيرش هاي افراطي و منفعلانه او نسبت به شما ، و خلق شرايط آزمايشي همه و همه مي تواند در شناسايي بيشتر شما نسبت به همسر آينده اتان كمك كند.
    اگر فردي در مراحل آشنايي قبل از شناخت كامل و عقد وارد فازهاي احساسي شده و سعي مي كند با ابراز احساس با شما ارتباط بگيريد ،‌سهوا يا عمدا در حال دستكاري شما به نفع خودش هست. چون ابراز احساسات مي تواند واقعيات را در نظر ما تحريف كند. لذا بايد محكم در برابر او واكنش دهيد
    ویرایش توسط بالهای صداقت : یکشنبه 24 شهریور 92 در ساعت 18:58

  3. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), سنجاب بازیگوش (جمعه 12 مهر 92)

  4. #153
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array



    تفاوت نگرش من و خانوداه ام در انتخاب همسر



    221362 تاریخ 31/6/1388



    با سلام و عرض احترام
    لطفا به نکات ذیل توجه کنید و بعد تصمیم بگیرید:


    یکم:
    همشه و در همه حال ما مسئول انتخاب های خود هستیم. دیگران می توانند نقش مشورتی داشته باشند، اما نمی توانند برای ما انتخاب کنند. پس در اینجا هم شما مسئول انتخاب خود هستید و اگر معیارهای مناسب ازدواج در او هست و شما به شناخت رسیده اید، باید مسئولیت انتخاب خود را بپذیرید و برای این مورد پافشاری کنید.به نظرم شما در ناخودآگاه خود تمایل دارید کمتر مسئولیت را متوجه خود کنید، لذا حاضر نیستید در مورد این دختر خانم قویا تاکید کنید.

    دوم:
    آنطور که در متن سئوال توضیح داده اید، شما هم از نظر ظاهری و هم از نظر اخلاقی این دختر خانم را پذیرفته اید، پس باید مادرتان را متقاعد کنید که شما می خواهید زندگی کنید و به قول معروف ،علف باید به دهن بزی شیرین بیاید(بی ادبی مرا از این ضرب المثل ببخشید)
    سوم:
    شما وقتی می توانید ازدواج کنید که معیارهایی را داشته باشید، یکی از معیارهای اساسی و اولیه استقلال هست. پس باید بتوانید حداقل در انتخاب همسر استقلال رای داشته باشید. این به معنی درگیر شدن با خانواده نیست، بلکه به معنی متقاعد سازی هست.
    به این منظور می توانید از افراد تاثیر گذار بر مادرتون و خانواده بهره بگیرید. مثلا بزرگتری یا متخصصین مشاوره.
    به این منظور به مادرتون بگویید که قصد ندارید یک ازدواج احساسی بکنید. لذا تمایل دارید که از متخصصین مشاوره ازدواج کمک بگیرید. از مادرتون بخواهید با شما همراه شود و در جلسات شرکت کند.


    چهارم:
    سعی نکنید فقط روی این دختر ، چشم بسته پافشاری کنید،
    بلکه به اینگونه تاکید داشته باشید که :«
    در صورت مشورت با مشاور خانواده و نظر مثبت ایشان تمایل به ازدواج با این دختر را دارید».

    این کمک می کند به خانواده شما که از اشتباه در بیایند، و تصور نکنند قصد ازدواج چشم و گوش بسته و احساسی دارید.

    پنجم:

    تمام مطالب بالا با قبول این فرض هست که شما دقیقا معیارهای متناسب ازدواج را می شناسید و در این خانم بررسی کرده اید. برای اینکه از این مورد مطمئن شوید مشاوره حضوری با مشاور برای بررسی دقیق این خانم ضرورت دارد.


    ششم:
    همانطور که در مقاله «تفاوت سنی دختر و پسر در ازدواج » شرح دادیم: تنها فاکتور سن آن هم به مدت یکسال مشکلی در ازدواج دختر و پسر نیست در صورتیکه سایر شرایط مناسب باشد.


    خلاصه و نتیجه گیری:

    پس از بررسی دقیق معیارهای ازدواج در این خانم و مشورت با مشاور به صورت حضوری، اگر این دختر خانم همان هست که تا کنون فهمیده اید و مناسب شما هست، حتما جهت ازدواج با او خانواده را متقاعد کنید و به این منظور آنها را قانع کنید که به صورت احساسی تصمیم نگرفته اید و این موضوع توسط مشاور خانواده مورد تاکید هست.
    همچنین به آنها گوشزد کنید که شما مسئولیت انتخاب همسر توسط خودتان را می پذیرید.


    http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=430
    ویرایش توسط بالهای صداقت : یکشنبه 24 شهریور 92 در ساعت 19:00

  5. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    roze sepid (یکشنبه 24 شهریور 92)

  6. #154
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    29/8/1388

    همسرم بسیار خوب هست، منتها خیلی زود عصبانی می شود و وقتی عصبانی می شود ، حتی اگر من هم مقصر نباشم
    مرا می برد زیر سئوال و مقصر می داند ، چگونه رفتار کنم تا ایشون به علت علاقه ای که بینمون هست ، نخواد این رفتار رو همیشه پیشه کند


    با سلام و عرض ادب و احترام
    چنانچه توضیح داده اید، به نظر می رسد که همسر شما دارای معیار و خصوصیات مطلوب و مثبتی هست که شما ایشون را پذیرفته اید. و تنها ضعفی مهمی که اشاره کردید این هست که تسلط کمی بر پرخاشگری خود در لحظه های اوجش دارد.
    شما برای کنار آمدن و کاهش این مشکل نیاز هست که نحوه برخورد با فرد پرخاشگر را یاد بگیرید. همچنین همسر شما هم نیاز دارد مجموعه مهارتهای کنترل خشم را آموزش ببیند و تمرین کند. دقت کنید افراد از نظر شخصیتی واجد ویژگی هایی هستند که نسبتا پایدار و تقریبا ثابت هست. یعنی شما احتمال بسیار کمی دارد که شخصیت همسرتان را به نحوی عوض کنید که پرخاشگری و ناراحتی نکند. این مهارتها که گفتم، صرفا جهت کنترل خشم به کار گرفته می شود و موجب می شود که زندگی شما از رفتارهای تکانشی و یکباره همسرتان آسیب جدی نبیند و در دراز مدت موجب دلزدگی شما نشود.



    آنچه به همسرتان مربوط می شود:


    یکم :
    در زمان آرامش و استراحت با هم صمیمانه در این مورد صحبت کنید. و مشکلات احتمالی پرخاشگری او را شفاف کنید. به او بگویید که قصد دارید به خودتون و او کمک کنید که خشم او را تحت کنترل درآورید. در واقع قدم نخست پذیرش این مشکل از جانب اوست.

    دوم:
    باید به کمک او فهرست بلندی از مسائل تحریک کننده او را به دست آورید. این فهرست بعدها در مورد نحوه رفتار شما با این مسائل، و همچنین نحوه کنترل او در این خصوص به کار می آید.
    سوم: همچنین به کمک او مسائلی که در چنین مواقعی منجر به آرامش او می شود را شناسایی کنید. چه رفتار یا حرکاتی یا گفتاری از جانب شما در چنین مواقعی منجر به سادگی کنترل خشم در همسرتان می شود. او باید توقعات خود را در هنگام خشم به شما بگوید. مثلا انتظار دارد، ساکت بمانی، در اتاق دیگری به استراحت بپردازی، با او به نرمی صحبت کنی یا ....
    در واقع شناسایی آرامش بخش ها به شما کمک می کند که به هنگام آتش گرفتن او با چه چیز سریعا او را خاموش کنید.
    اینگونه افراد در لحظه کوتاهی برافروخته می شوند و اگر خوب خودشان را کنترل کنند یا شما ایشون را کنترل کنید سریعا به نقطه صفر و آرامش بر می گردند. لیکن اگر به جای آرامش بخش ها از تحریک کننده ها استفاده کنید، به جای خاموش سازی به عکس آنها را مشتعل خواهید کرد.
    چهارم: او باید متعهد شود تارفتارها و گفتار خود را در هنگام عصبانیت ، در زمان آرامش دقیقا تنظیم کرده و فهرست کند و در اختیار شما قرار دهد. همچنین با هم برنامه بریزید که پله پله شدت رفتار و گفتار آسیب رسان را کاهش دهد.
    این تصمیم باید در زمان آرامش گرفته شود. مثلا به جای فحش دادن...... سعی کند بلند فریاد بزند
    یا به جای شکستن و پرت کردن وسایل.... سعی کند درب را محکم ببندد
    پنجم: او باید جملاتی را به کمک شما تهیه کند که نشان از قدرت او بر کنترل خشم دارد.

    >> واگویه های قبل از عصبانیت:

    مثلا با خود بگوید که این بار تصمیم دارد کمتر دستکاری و عصبانی بشود. یا با خود بگوید که می خواهم تغییر رفتارم را در زمان عصبانیت تمرین کنم.


    >> واگویه های حین عصبانیت:

    خود را تشویق کند که در حال کنترل بر رفتارش هست. همچنین در این هنگام کمتر رفتاری خشن انجام می دهد.

    >> واگویه های بعد از عصبانیت:


    خود را تشویق کند و با خود بگوید احسنت، کم کم دارد که بر خود مسلط می شود.
    آنچه مربوط به شما می شود:


    یکم: بدانید هرگز روی حرفهای زمان عصبانی اینگونه افراد نمی توانید حساب باز کنید و استناد کنید. حرفهایی که چنین افرادی در این زمان می زنند حتی بعدا برای خودشان هم ارزشی ندارد.
    دوم: اینگونه افراد بسیار ضعیف و منفعل هستند و زود دستکاری می شوند. عصبانیت آنها نشانه قدرتشون نیست. نشانه ضعفشون هست. یعنی این افراد نسبت به افراد دیگر زودتر تحریک می شوند. لذا شما به عنوان همسرشان باید بدانید آنها ضعیف هستند و سعی کنید کمتر مشتعلشون کنید. (با شناخت نقاط تحریک زای آنها)
    سوم:
    عصبانیت و پرخاشگری در مدت بسیار کمی و به صورت تکانشی به اوج رسیده و سپس به سرعت پایین می آید. یعنی اگر شما نحوه تعامل با چنین فردی را به درستی بدانید ، شاید اولا مشکل پیش نیاید و فرد عصبی نشود. ثانیا اگر عصبانی شد، در عرض چند دقیقه می توانید به او کمک کنید که خود را تحت کنترل در آورد.
    چهارم: نکته بسیار مهم اینست که بدانید در زمان اوج احساس عصبی فرد پرخاشگر، او کنترل و اراده کمتری بر بخشهای منطقی مغز خود دارد. و از دسترسش خارج است. لذا در اینگونه زمانها از راه منطق و برهان وارد نشوید و برای او توضیح منطقی ندهید.

    یعنی صرفا با او هم احساسی می کنید. به این معنا که به او می گویید که عصبانیتش را درک می کنید و دوست ندارید او را ناراحت ببینید و از این که عصبانی هست متاسف هستید.

    (در واقع شما نمی گویید که او حق داشته عصبانی باشد یا نه، بلکه می گویید به هر علتی که عصبانی شده، صرفنظر از علت عصبانیت ، شما دوست نداشتید که او ناراحت و برافروخته باشد.)

    هم حسی یکی از قویترین آرمش بخش های افراد عصبانی هست. و مانند آب سرد می ماند.

    پنجم:
    فراموش نکنید که همسرتان با خود واگویه های تلقینی مثبت در مورد کنترل خشم دارد، شما هم از بیرون با مثبت اندیشی او را یاری کنید. فراموش نکنید آن هنگام که او در اوج عصبانیت هست ، می توانسته مثلا کتک کاری کند ولی خودش را کنترل کرد....
    خلاصه و نتیجه گیری: با توجه به آنچه گفته شد، افراد عصبانی توسط محرکی که می تواند رفتار اطرافیانشان باشد در یک زمان کوتاهی عصبانی می شوند. شما باید برای چنین زمانهایی به اتفاق همسرتان برنامه ریزی کنید و هر کدام بخشی از وظایف را به عهده بگیرید. او می گوید از چه چیزهای عصبی می شود و سعی می کند که قبل ، حین و بعد از عصبانیت به خود بازخورد مثبت بدهد و به حداقل حرکت پرخاشگرانه دست بزند، شما هم متعهد می شوید که کمترین تحریک را روی ایشون داشته باشید.
    به هر حال توصیه مکملی بنده اینست که شما و ایشان به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید و مهارتهای کنترل خشم را بیاموزید. یا در کارگاههای کنترل خشم شرکت کنید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94)

  8. #155
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    29/8/1388



    هیچ هدف و آرزویی ندارم ، مسیر زندگی ام رو گم کرده ام ،
    نه ادامه تحصیل و نهاتقاء شغلی ، هیچ چیزی من رو را به نشاط نمی آورد زندگیم در حال انجماد هست



    مقدمه:
    مراجع محترم ،معمولا در جلسات مشاوره حضوری و رو در رو با توجه به تعامل مراجع و مشاور، مسائل ارزیابی می شود تا دلیل اصلی کشف شود. لیکن در اینجا ما احتمالات مختلف را طرح می کنیم تا یا خودتان به بررسی دقیق آنها بپردازید یا ترغیب بشوید از طریق جلسات مشاوره حضوری به نتیجه مطلوب برسید.

    یکم :

    سئوال شما بسیار کلی هست. به هر حال تغییر روحیه ای در شما ایجاد شده است(نسبت به گذشته شما)، که شاید به علت یک تغییر محیط، یا تغییر شرایط، یا تغییر فکر و نگرش، یا تغییری خاص باشد.



    دوم:

    البته می توان این مسئله را از این زوایه نیز مورد بررسی قرار داد.

    دختران و پسران بسته به نیازهای عاطفی و جنسی اشان از یک طرف و مشغولیتهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی از طرف دیگر ممکن است مدتی نیازهای خود را انکار، سرکوب یا نادیده بگیرند. اما با بالا رفتن سن علاوه بر نیازهای عاطفی ، نیازهای حمایتی و آینده نگری ممکن است آنها را به تغییر نگرش وادارد.


    سوم:

    تحصیل، مطالعه، ورزش، مسافرت و تفریح برای مشغول کردن ذهن در زمانهای کوتاه هست و خرج انرژی روانی در محدوده ای از سن جوابگوست. اما برای اینکه سراسر زندگی دچار انجماد نشویم، باید به بازنگری خودمان از زندگی بپردازیم.

    مقداری از این بازنگری به نحوه اداراک ما از جهان، هدف ما از زیستن و معنای ما نسبت به زندگی هست.

    ممکن است ما مدتی از عمرمان را در هیجان حرکت به جلو باشیم. دوره های خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی و تا اندازه ای میانسالی همه هیجانهای خاص خودش را دارد و تجربه ای جدید هستند. مثل هیجان دیدن یک فیلم سینمایی. اما وقتی این دوره پرهیجان به انتها نزدیک می شود، این سئوال مهم در ذهن ما پررنگ می شود که همه اینها برای چه؟ به کجا؟ چگونه؟

    پس یافتن معنا در زندگی هست که می تواند به طور گسترده و عمیق و ثابت ما را پرانرژی و رو به جلو داشته باشد. توجه به مرحله های موقتی زندگی فقط می تواند در یک محدوده زمانی کوتاه، ما را به خود جذب کند. لیکن همه این مراحل خودشان باید در یک جهت مشخص و معینی باشند تا به مرور امید ما کاهش نیابد.

    مانند اینکه برای سفر به یک شهر دور ممکن است چند شهر در مسیر داشته باشیم. و هر شهری گردشگاههایی داشته باشد یا هیجانهایی، اما چون نهایت مسیر جای دیگری هست، همیشه امید رفتن و رسیدن هست.
    تحصیل، شغل ، ازدواج و ... هر کدام یک هدف موقتی در زندگی هست که ما به آنها دست می یابیم و آنها را پشت سر می گذاریم. باید به این جواب دهیم که آخرین و پایدارترین هدف چیست؟!

    چهارم:

    ما به عنوان یک انسان متاثر از محیط و افراد پیرامون خود هستیم. انتخاب های غنی و دقیق ما می تواند محیط مناسب و انرژی بخشی را برای ما فراهم کند که بهتر بتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم.

    در اینجا بهتر است دو واژه را که برای ما تعارض ایجاد می کند را بهتر بشناسیم.


    الف ) همسازی: همسازی اشاره به این می کند که با محیط تطابق پیدا کنیم و در دایره خواستهای محیط رفتار کنیم. تا کمتر رنج ببینیم و خوش باشیم.


    ب ) کمال: اشاره به یک ظرفیت درونی هر فرد می کند که برای رشد پتانسیل های خود در جهت یک هدف خاص که خودش در نظر دارد ، کوشش می کند. کسی که به دنبال به فعلیت رساندن خودش هست ممکن است در تعارض با محیط قرار بگیرد. و همچنین رنجهای زیادی را متحمل شود.


    در این شرایط فرد ممکن است رنج داشته باشد، تنهایی حس کند و محیط حمایتش نکند، لیکن چون هر روز به فعلیت می رسد انرژی و امید پیدا می کند.

    بر این اساس شما با شناخت قوای درونی خودت و برنامه برای به فعلیت رساندن آنها می توانی هم رنجها را به جان بخری و هم امید و انرژیت هر روز مضاعف شود.

    خلاصه و نتیجه گیری:

    بسته به تغییرات اخیری که در زندگی شما حادث شده است. یا تغییرات سنی یا نگرشی شما ممکن است این ناامیدی و منفعل شدن در شما به وجود آمده باشد.

    یافتن یک معنای با ثبات در زندگی و همچنین پرهیز از همسازی با محیط می تواند شما را به سوی یک هدف و کمال برسند که همان به فعلیت رساندن ظرفیتهایتان هست که البته این مستلزم درک فلسفه رنج هست.
    از آنجا که علت دقیق تغییرات و شرایط و نیازمندی های شما مشخص نیست، بعضی لینکهای ذیل احتمالا می تواند تا اندازه ای راهگشای شما باشد.





    1 – انتخاب و آرامش

    2 – هزینه های آرامش

    3 – مسئولیت انتخاب

    4 – گریز از انتخاب

    5 - من همیشه خوشبخت بوده ام

    6 - موسیقی و آرامش

    7-چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم

    8 – انتخاب همسر
    ویرایش توسط مسافر زمان : سه شنبه 05 فروردین 93 در ساعت 00:54 دلیل: اصلاح لینک‌ها

  9. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94), salehe92 (دوشنبه 04 فروردین 93)

  10. #156
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    29/8/1388


    چهارماه هست که با همسرم عقد رسمی کرده ایم ، اما این اواخر همسرم می گوید ، با اینکه هیچ بدی از من و خانواده ام ندیده ،
    اما احساس و علاقه اش نسبت به من کاهش یافته و خواستار جدایی است!!



    با عرض سلام و احترام فراوان

    مقدمه:

    مراجع گرامی ممکن است همسر شما خودش هم دقیقا از آنچه در درونش می گذرد با خبر نباشد یا اینکه نخواهد یا نتواند که برای شما شرح دهد.دوست داشتن و علاقمندی خود به خود ایجاد نمی شود و خود به خود هم کاهش نیافته یا از بین نمی رود. احساس همسران به هم مانند بذری هست که اگر به مرور توسط آنها آبیاری شده ، آفت کشی شده و رسیدگی شود پس افزایش می یابد. یا به عکس همسران توجه کافی به نیازمندیهای احساسشان نداشته و رسیدگی خوبی به آن نمی کنند، لذا این احساس ضعیف می شود.

    اما نکته ای که خیلی می تواند به شما کمک کند اینست:

    همانطور که هر گیاه یا بذری در یک محیط آب و هوایی رشد می کند. افراد هم بر اساس شخصیت شان ممکن است احساساتشان تابع شرایط خاصی باشد.

    بی شک همسر شما در ذهن خود قبل از ازدواج انتظاراتی از یک زندگی داشته است. یا نیازمندیهایی در خود داشته است. و حالا ممکن است در این ازدواج یا چنین انتظاراتی برآورده نشده یا اینکه به اشتباه تصور می کند که انتظاراتش برآورده نشده باشد.
    البته گاهی هم اتفاق می افتد که کسی دقیقا نمی داند که از زندگی چه توقع و انتظاری دارد. و ممکن است تحت تاثیر افراد مختلف یا شرایط مختلف هر لحظه یک انتظاری داشته باشد. لذا سردرگم هست.

    با توجه به این مقدمه:

    یکم:
    نیاز هست که همسرتان به طور شفاف و دقیق به بررسی انتظارات خودش از زندگی و شما و ازدواج بپردازد و آن ها را حتما و حتما به صورت مکتوب فهرست کند.

    دوم:
    ممکن است بعضی از این انتظارات غیر واقع بینانه ، یا نشدنی باشد، یا اینکه با توجه به شرایط فعلی زندگی شما قابل انجام نباشد، یا نیاز به زمان داشته باشد. لذا باید همه این انتظارات بدون رودربایستی با شما در میان بگذارد و شما آنها را بشنوید. و اگر واقعا انتظارات خود را نمی شناسد از طریق یک مشاور به طور حضوری به شناخت آنها اقدام کند.

    سوم:
    اگر شما محبت افراطی به او دارید، و بیش از انرژیتان به او می رسید، شاید او فرصت نکرده است، که نیازش را به شما احساس کند، و بهترست به صورت معتدل با او ارتباط بگیرید و زیاده روی نکنید.

    چهارم:
    همچنین همسرتان باید فهرستی از چیزهایی که دوست ندارد، یا آنچه او را ناراحت می کند را نیز تهیه کند. و با شما در میان بگذارد.

    پنجم:
    شما و همسرتان باید به جای اینکه روی احساس و علاقمندی خود تاکید کنید و صحبت کنید. بهتر هست در مورد فهرست انتظارات یا فهرست رفتار یا خصوصیات ناخوشایند از دید خودتان صحبت کنید.
    این را بدانید که احساس محصول برآورده شدن یا نشدن همین خواستها و انتظارات هست.

    ششم:
    اگر به هر ترتیب در بندهای فوق با مشکل روبرو بودید. مثلا همسرتان دقیقا انتظارات خود را از زندگی نمی دانست، یا متوجه نبود که کدام انتظار و توقعش منطقی هست یا کدامیک غیر منطقی ، یا ....

    نیاز هست که همسرتان به تنهایی (یا اگر تمایل داشت به اتفاق شما)، به صورت حضوری به یک مشاور خانواده مراجعه کرده و به بررسی عوامل موثر بر روی احساسش بپردازد.

    خلاصه و نتیجه گیری:
    از آنجا که احساس همسرت نتیجه انتظارات و توقعات او از زندگی و همچنین نحوه پاسخگویی شما به این انتظارت هست ، پس نیاز هست که هم انتظارات دقیقا شناخته شود، و هم ارزیابی شود که آیا این انتظارت و باورها درست هست یا غلط، و هم با هم به طور شفاف گفتگو کنید تا انتظارات صحیح به تدریج جامه عمل بپوشد.
    چون شناسایی انتظارات و ارزیابی آنها و نحوه انجام آنها به دقت و ظرافت و مهارت نیاز دارد، پیشنهاد می شود که همسرتان به تنهایی (یا به اتفاق شما)، به یک مشاوره خانواده مراجعه کرده و تاثیر افکار خودش و رفتار شما را بر احساساتش بررسی کرده و به تغییر آن اقدام کند.
    ویرایش توسط بالهای صداقت : جمعه 12 مهر 92 در ساعت 12:38

  11. #157
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    16/9/1388

    مدتی با پسری دوست بودم ، که به خاطر پاره ای از مسائل رابطمون برهم خورد
    الان با آقایی برای ازدواج مجددا در ارتباطم ، اما هروقت از ایشون می خواهم که رسمی برای خواستگاری و ازدواج اقدام کند ، ایشون سرباز می زنند
    از طرفی من در تمام این مدت به بقیه خواستگارهایم جواب رد دادم
    الان باید چی کار کنم تا سرخوردگی رابطه قبلی دوباره برایم ایجاد نشود



    با سلام و عرض احترام
    مراجع گرامی متاسفانه به نظر می رسه که شما از یک سوراخ دوبار گزیده شده اید.

    فرایند ازدواج کاملا تفاوت اساسی با رابطه دوست دختر و پسری داره. آنچه که شما متاسفانه در هر دو مورد مبتلا شده اید رابطه دوست دختر و پسری هست نه رابطه ازدواج.

    رابطه ازدواج کاملا رسمی، آشکار، مشخص و با تصمیم گیری های دو طرفه هست. یعنی فقط دختر تصمیم نمی گیرد، یا فقط پسر تصمیم نمی گیرد. تصمیم توسط هر دو آنها و با مشورت خانواده ها و همچنین کسانی که در این زمینه متخصص هستند (مانند مشاوران خانواده) صورت می گیرد. در حالیکه هم اکنون به نظر می رسد که فقط او صاحب اختیار است.
    رابطه ازدواج به دور از هر گونه بحث های عاطفی و احساسی هست. و شناخت طی مراسم خواستگاری پیش می آید.

    در رابطه ازدواج برای اینکه طرفین همدیگر را بشناسند زمان معین و تقریبا مشخصی را جهت بررسی معین می کنند و طی این مراحل حتما با والدین مشورت می کنند، با مشاوران خانواده حضوری جلسه می گذارند و مراحل تحقیق و بررسی از محیط ،دوستان و خانواده را انجام می دهند. نه اینکه یک رابطه بی سرانجام از طرف پسر یا دختر بدون شفافیت ادامه پیدا کند و نهایت آنها در ابهام باشد.

    اما رابطه دوست دختر و دوست پسر بازی هیچگونه سازو کار ندارد. و ممکن است یک دختر یا یک پسر هر چه دوست دارد در قبال دوستش انجام دهد. ممکن است خواسته های خودش را تحمیل کند. یک روز قهر کند، یک روز صلح کند، یک روز تهدید کند، یک روز بی محلی کند، و هر روز هر چه صلاح بداند عمل کند، و اصلا مشخص نباشد تا کی باید ادامه پیدا کند، و اگر بخواهد یک روز هم یک طرفه قطع می کند.
    شما فرض کنید با همین آقا که اکنون تا حدودی می شناسیدش ازدواج کنید.

    شما کجای این زندگی هستید و چه نقشی دارید؟ هم اکنون او به نظر شما با روش تهدید و قهر جواب می دهد! اگر فردا در زندگی نظر شما را نپسندد چه؟!

    هم اکنون که شما به عنوان یک فرد مستقل، آزاد و صاحب فکر باید آزادانه و شجاعانه تصمیم بگیری و از سرانجام این رابطه با خبر باشی، او شما را عقب نگه داشته! و شما منفعل چشم دوخته ای که او چه می کند؟ پس این رابطه ، رابطه ای شکننده هست.

    شما با ایشون رابطه دوست دختر و دوست پسری داری و ایشان هیچ تعهدی به شما ندارد. و سرانجام رابطه اتان مشخص نیست. شما باید یک اولتیماتوم قوی و رسمی (مثلا 1 هفته زمان)به او بدهید که رسما به اتفاق خانواده طی خواستگاری ، موقعیت خودش و شما را روشن کند. تا به مرور شما شناخت خود را نسبت به او تکمیل و تصمیم گیری کنید. اگر ایشون به هر بهانه ای طفره رفت، یا قهر کرد، یا....، شما می توانید خواستگاران خودتان را بپذیرید و بررسی کنید.

    اشتباه بزرگی کرده اید که یکسال حق انتخابهای خود را به خاطر کسی از دست داده اید که هنوز تعهدی به شما ندارد.

    سریعتر نسبت به شفاف کردن موقعیت خود اقدام کنید.
    اگر کسی به صورت غیر منطقی باشد و حاضر نباشد شفاف ، رسمی به خواستگاری شما بیاید و امروز و فردا می کند و تکلیف شما را روشن نمی کند، مطمئن باشید مورد مناسبی نیست و از دست دادنش نعمت بیشتری هست تا بدست آوردنش.

    خلاصه و نتیجه گیری:
    فرایند رسمی شناخت جهت ازدواج دارای روش، قانون و قواعد مهمی هست.
    از جمله به دور از احساسات و عواطف، رسمی ، آشکار و با توجه به مشاوره با متخصصان و خانواده ها و طی زمان مشخص صورت می گیرد. و هم دختر و هم پسر آزادانه و شفاف نظرات خودشان را می گویند و تصمیم گیری می کنند.
    لذا شما بدون نگرانی و ترس، باید با قاطعیت نظر خودتون را شفاف با او بگویید و بخواهید که فرایند رسمی خواستگاری و مراجعه به مشاور و ... جهت شناخت کامل صورت بگیرد. اگر او قطع رابطه کرد، قهر کرد، تهدید کرد یا ....، پس مطمئن می شوی که در رد کردن او درست عمل کرده ای و زندگی خودت را نجات داده ای.
    ویرایش توسط بالهای صداقت : جمعه 12 مهر 92 در ساعت 12:51

  12. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    Hadi99g (چهارشنبه 23 دی 94)

  13. #158
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    25/10/1388



    با وجود مشکلاتی که می دانم در هر زندگی هست ، تلاشم را برای ساختن زندگی خوب می کنم
    اما همسرم اینگونه فکر نمی کند
    تصورم از ازدواج و زندگی مشترک این چیزی نیست که می بینم



    با سلام

    بنده پاسخ خود را در چند بند به صورت خلاصه می آورم:
    یکم:

    به نظر می رسد که شما فردی قوی، با مهارت و توانا هستید، وضعیت زندگی شما طی این مدت و کنترل و مدیریت آن توسط شما نشان می دهد که شما در آینده هم خواهید توانست با کنترلی که روی احساسات خود دارید، باز هم علیرغم مشکلاتی که دارید بتوانید زندگی خود را به همراه همسرتان اداره کنید.

    دوم:

    اینجا نمی توان دقیقا گفت مشکل همسرتون هست یا شما. در واقع شما تفاوتهایی در شخصیت با یکدیگر دارید. شما فردی رومانتیک ، احساسی و درون ریز هستید که در فشارها به صورت زودرنجی و غم تظاهر می کند و ایشون فردی پرخاشگر و برون ریز هست که هنگام فشارها به صورت بددهنی و عصبانیت خودش را نشان میدهد.

    بدون شک کسب مهارتهای روزافزون شما در حوزه مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی باعث می شود که روز به روز کنترل بیشتری بر این زندگی داشته باشید.


    سوم:

    شما قبل از ازدواج انتظارات و توقعاتی داشته اید که زیاد کمالگرایانه بوده است. و وقتی ازدواج کرده اید، احساس شکست کردید. در حالیکه مشکل در توقعات شماست. اینکه انتظار داشته باشید همسری بیابید که کاملا شما را درک کند و رفتار و کلامش بدون عیب باشد و اختلاف نداشته باشید یک رویا هست.

    واقعیت اینست که شما با هر کس که ازدواج می کردید تفاوتها و اختلافاتی داشتید و نقاط منفی زیادی در او می دیدید. ما نباید تصور یک زندگی بدون مشکل را در ذهن خود بپروارنیم. بلکه باید بتوانیم با همه ضعفهایی که درزندگیمان هست از بخش قوت و خوبش لذت ببریم. مانند کسی که یک شاخه گلی دارد که خار هم دارد. به جای اینکه مرتب با دستمان خارها را لمس کنیم و خود را مجروح کنیم بهتر است که متمرکز روی عطر گل باشیم.

    در واقع تمرکز روی مثبت ها اثر بخش تر هست.

    چهارم:
    همسر شما آنطور که گفته اید سریع عصبانی می شود و سریع هم بر می گردد و با مهربانی عذرخواهی می کند. لذا شما باید انرژی خود را معطوف به این کنید که این لحظات پیش نیایند یا سریع فروکش کند. سپس از بقیه زندگی بیشترین استفاده را ببرید.


    پنجم:

    به خاطر نوع کارهمسرتان که زحمت زیادی دارد، سعی کنید سایر خواسته ها ، نیازها و مسائل لذت بخش را برایشان فراهم کنید. تا فشارها به مرور بر او کم شود و لذت در کنار شما بودن را حس کند.

    همچنین می توانید برنامه ای بریزید که کار و تحصیلتون کم فشار تر باشد و بیشتر بتوانید در خدمت خانواده باشید.


    ششم:

    همسرتان اراده، پول درآوردن و قناعت و برنامه ریزی را به عنوان نقاط قوتش بر می شمارد و این منجر به تقویت او می شود. شما سعی کنید به ظرافت خونگرمی، مهربانی ، همسردوستی، و دست و دلبازی را هم مرتب جزء صفات خوب او بشماری تا او کم کم خودپنداره اش در مورد خودش اصلاح شود. برای این منظور سعی نکنید نقاط ضعف او را به صورت برچسب به او بزنید. مثلا به او نگویید خسیس هست. نگویئد عصبانی یا پرخاشگر یا ... هست.


    هفتم:

    یکی از مهمترین آفتها و سمهای زندگی شما می تونه این باشه که همسرت احساس حقارت بکنه. شما فرد موفقی هستید، شغل دارید، تحصیلات دارید ، کلی مهارت دارید، خوب صحبت می کنید و ...، اینها باعث می شود ناخودآگاه همسرش خودش رو کمتر ببینه، حالا هر چی شما به او راه حل بدهی، او تصور می کنه بیشتر تحقیر شده است. شما باید بیشتر از او نظر خواهی کنی، بابت نظرات خوبش تشویقش کنی و همیشه او را به عنوان یک همسر تقریبا کامل بازخورد بدهی.

    متوجه باش شاید در درون خودت علیرغم همه نقاط قوتت ، عزت نفست مشکل داشته باشد و سعی کنی با پیرایش و تغییر در همسرت در میون جمع احساس مثبت بکنی. هیچ وقت سعی نکن با تغییر همسرت و بالا بردن کلاسش، برای خودت وجه کسب کنی. تو نباید به خاطر بعضی کارهای همسرت احساس شکست یا تحقیر بکنی.





    خلاصه و نتیجه گیری:
    علیرغم مشکلاتی که گفتید با توجه به موفقیت کاری، تحصیلی و خانواده شما نشان می دهد که شخص بسیار موفقی هستید. و این موفقیت به سادگی برای شما پیش نیامده است ، شما هم در حوزه تحصیلی، هم شغلی و هم خانوادگی زحمات زیادی کشیده اید. و فقط کافیست امیدوار باشید و انتظار معجزه نداشته باشید. اما با همین روش صحیح خود ادامه دهید تا مشکلات بازهم کمتر شود.

    فشار کاری و تحصیلی خود را تا می توانید کاهش دهید. علاقمندیهای خود را تا جایی که به همسرتان فشار نیاورد گسترش دهید.

    همچنین در مسائلی که پیش می آید زیاد صحبت نکن، زیاد روی مسائل احساسی تاکید نکن. بلکه سعی کن او صحبت کند. سعی کن به خودت نگیری

    توجه کن شما راه زیادی تا محکم بودن و قوی بودن و سنگ صبور شدن دارید و اینها را باید کم کم تمرین کنی.

    پیشنهاد می دهم فعالیتتون را در تعامل دوستان گسترش بدهی. چون همیشه متوجه می شوی که زندگی شما در مقایسه با دیگران چه نمره ای داره و چقدر باید قدرشو بدونی. همچنین می توانی تجارب ارزنده زندگیت رو به سایرین منتقل کنی.



  14. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 30 تیر 93)


 
صفحه 16 از 16 نخستنخست ... 678910111213141516

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.