به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array

    موفقیتی که داشت کم کم برمیگشت...کمکم کنید

    سلام
    خیلی از افراد همدردی با نام کاربری من آشناهستند و مشکل من رو میدونن
    خلاصه اش رو می نویسم
    من و همسرم حدودا 6 سال پیش با هم ازدواج کردیم و یک دختر 4 ساله داریم . قبل از ازدواج با هم 6 ماه حدودا صحبت کردیم و خانواده ها هم در جریان بودند . برای همه الگو بودیم . مشکلات کم و بیشی داشتیم اما هر دو با صحبت کردن حلش می کردیم و همیشه شاد و سرزنده بودیم . همسرم فرد فوق العاده با هوش و زرنگی هست و مرد واقعا زیبایی هست و من هم همه میگن زیبا هستن اما فکر میکنم در حد اون نیستم .
    مادر شوهرم خیلی تو زندگیمون دخالت میکرد و پشت سرم به همسرم بد میگفت که اوایلش همسرم باور نمیکرد اما این اواخر همه حرفهای مادرش رو حق میداد بهش.
    ما همکار بودیم . دست به پروژه ای زدیم که پیشنهادش از من بود و متاسفانه ورشکست کردیم و تا یک سال تاوانش رو دادیم و تو این مدت اعصاب هر دومون ضعیف شد و ماد شوهرم هم دچار سرطان بدخیم سینه شد که تو اون مدت مهمان ما بود و حرفهاش در واقع نیشهاش از همیشه بیشتر شده بود .
    من و همسرم از یک دعوای ساده که جفتمون لجبازی کردیم و دعوا بزرگ شد و همه دلخوریهامونو با لحن بد به هم گفتیم . من بلافاصله بعد از 2 ساعت پشیمون شدم اما همسرم که همیشه منو عاشقانه دوست داشت گفت که دیگه هیچ علاقه ای به من نداره و بعد از اون رابطمون دچار تنش های بدی شد و از گریه و التماس گرفته تا قهر و ... هیچ چی جواب نداد .سر یه دعوای دیگه همسرم منو از کار اخراج کرد و گفت دیگه حق ندارم برم تو شرکت اونا و شوهرم به سمت خیانت و اس ام اس بازی و مشروب و... رفت و روابطش رو با هر دو خانواده قطع کرد . هر راهی رو امتحان میکردم بدترین جواب ممکنه رو میگرفتم که تا اینکه تو اینجا مشکلم رو گفتم و قرار بر این شد که من نقطه ضعفهام رو شناسایی کنم و تقویت کنم
    تو این مدت هیچ گیری به شوهرم نمیدادم و سعی میکردم ایرادامو برطرف کنم
    شوهرم تا حدودی با من خوب شد. روابطش الان با خانواده خودش عالیه و با خانواده من هم معمولی البته هنوز بعد از 10 ماه منزل مادرم نیومده و بگم که خانواده من کلا تو این قضیه دخالتی نکردن ...چون میترسیدن همه چی بدتر شه و شوهرم یه سری رفتارهای خاص داه برای اینکه احترامی از بین نره سعی کردم پدر و مادرم به این موضوعات کشیده نشن.
    الان مادرشوهرم که عروس دیگه ای آورده با من خیلی بهتر شده و دیگه اذیت نمیکنه خودش پیش همه گفته تازه قدر منو میدونه
    الان بعد از 10 ماه من کم آوردم خیلی وقته دارم یه طرفه پیش میرم و انتظاراتم رو نمی گم و ابراز محبت ندارم البته یکی دو هفته پیش بعد از چندماه همسرم گفت فکرم پیش تو و دخترمونه اما بعدش دوباره سر یه موضوع دیگه بحثمون شدو موقعی که از موضوعی خوشش نیاد حرفهای خیلی بد میزنه من داغون میشم تحملم کم شده.
    الان همسرم تو شهر خودشونه و مشغول ساخت و سازه کارگاهشه ... هم دوری برام سخته و هم غم این کم توجهی اذیتم میکنه
    من هم یه شرکت تاسیس کردم که الان به شدت تو مشکلات مالی افتادم و اینهم به مشکلات دیگه ای که دارم اضافه شده و از زندگی سیر شدم.
    همین یکی دو هفته پیش که همسرم بعد از مدتها گفت فکرش پیش ماست شاید داشت همه چی درست میشد که متاسفانه کوچکترین ناراحتی یا اتفاقی مثل یه فاجعه میکنه روابط ما رو .
    همسرم خیلی کم طاقت شده
    من تا جایی که ممکنه سعی میکنم جوابشو ندم
    اما خسته شدم
    تازگی ها یه کم آروم می گم نیازهامو و انتظاراتمو که انتظار ندارم ازش حرفای بد بشنوم و ..
    ازتون می خوام کمکم کنید
    لینک تاپیکهای قبلیم :
    شوهرم داره به من خیانت می کنه

    شوهرم به تازگی به مشروب روی آورده چی کار کنم

    شناسایی ضعفهایم ، تلاش برای تغییرات مثبت در خودم و زندگیم . راهنمایی کنید.
    شناسایی ضعفهایم ، تلاش برای تغییرات مثبت در خودم و زندگیم . راهنمایی کنید.(2)





    دوست ندارم زندگیمو از دست بدم من شوهرمو دخترمونو دوست دارم ما برای زندگیمون زحمات زیادی کشیدیم و با هم خاطرات خوبی داریم اما همه چی یهو خراب شد و همسرم دید خیلی بدی به من پیدا کرده مدام فکر میکنه به مالش چشم دارم در صورتی که خیلی کم توقع ام یا تازگی ها میگه تو اگه پول داشته باشی خیلی بد میشی ولی پول نداری آروم و رامی
    حاضرم حتی کارم رو هم کنار بذارم ولی همیشه دوست داشته همسرش شاغل شه و با وجود این حرفها هم از وقتی کار جدید رو شروع کردم با من بهتر شده
    آیا ممکنه همسرم تا ابد به این رفتاراش ادامه بده؟
    ممکنه ...؟


    حتی به خودم میگه یه روز بهت ثابت میشه که آدم عوضی هستی
    ویرایش توسط zendegiye movafagh : یکشنبه 20 مرداد 92 در ساعت 17:12

  2. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    heaven65 (سه شنبه 23 مهر 92)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    برای صبر و تلاشی که برای زندگیت میکنی تحسینت میکنم . مطمئن باش که همسرت همیشه این طوری نمیمونه و خودت داری میبینی که روز به روز بهتر میشه . بیشتر سعی کن همسرت رو بشناسی و توقعاتش رو بشناسی و تا جایی که امکانش هست براش بهترین باشی .
    الان دقیقا توقع همسر شما چیه ؟ یک بار گفتی همسرت میگه تو اگر پول داشته باشی خیلی بد میشی ، یک جای دیگه گفتی خوشحاله که من سر کارم .
    فکر میکنم خوشحالیش شاید از این بابت باشه که شما سرگرم شدی ، چرا سرگرمی شما باید خوشحالش کنه ؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (دوشنبه 21 مرداد 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    عزیزم واقعا خیلی بده که تلاشها فقط یک طرفه باشه اومدم فقط باهات همدردی کنم و بگم میدونم چقدر سختته و اذیت میشی

    امیدوارم زد همه چیز خوب بشه

  6. کاربر روبرو از پست مفید ساحل75 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (دوشنبه 21 مرداد 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 تیر 99 [ 14:44]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,678
    سطح
    58
    Points: 7,678, Level: 58
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 116 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array

    سلام زندگی موفق

    خخوشحالم که دوباره تایپیک گذاشتی من چند وقت پیش که عضو نبودم تایپیک آخرین خونده بودم باور میکنی فقط برا جواب دادن به تایپیک شما سعی کردم یاد بگیرم پاسخ دادن و عضو شدم ی ولی گمت کردم یادمه خیلی زجر کشیدی که میگفت دوست دخترام دارم باهاشونم بعد از مدتی خودشون میکنم چون زنا ارزش ندارن یادمه خیلی راهها رفتی که ثابت کنی عصبانی شدی و یه چیزی گفتی. اما... الان میرم اما. بهم قول بده بری تایپیک دلسا که با ای عنوانه مشکلات اخلاقی همسرم بخونی

    - - - Updated - - -

    خخوشحالم که دوباره تایپیک گذاشتی من چند وقت پیش که عضو نبودم تایپیک آخرین خونده بودم باور میکنی فقط برا جواب دادن به تایپیک شما سعی کردم یاد بگیرم پاسخ دادن و عضو شدم ی ولی گمت کردم یادمه خیلی زجر کشیدی که میگفت دوست دخترام دارم باهاشونم بعد از مدتی خودشون میکنم چون زنا ارزش ندارن یادمه خیلی راهها رفتی که ثابت کنی عصبانی شدی و یه چیزی گفتی. اما... الان میرم اما. بهم قول بده بری تایپیک دلسا که با ای عنوانه مشکلات اخلاقی همسرم بخونی

  8. کاربر روبرو از پست مفید hana 68 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (سه شنبه 22 مرداد 92)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام دوستان
    ممنون از همراهیتون در حال حاضر من نمی دونم چه اتفاقاتی داره می افته و من کجا ییقضیه ام
    اما همسرم گفته احتمالا باید یک سال دیگه بریم و شهرشون زندگی کنیم و در صورت قطعی شدن این تصمیم ، من با این که دوست ندارم از اینجا برم اما موافقت خواهم کرد
    آیا باید این شیوه را ادامه بدم ؟
    فعلا تمرکز زدایی داشته باشم ؟

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    قطعا برو

  11. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,421
    امتیاز
    287,175
    سطح
    100
    Points: 287,175, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    بنده نگاه اجمالی به تاپیکهای دیگر شما هم انداختم ، دوستان خیلی خیلی خوب شما را راهنمایی کرده بودند.



    به هر حال من هم چند نکته ای را مطرح می کنم.

    یکم:

    گنجایش و تحمل هر انسانی محدودهست. بعضی بیشتر و بعضی کمتر.
    ممکن است زوجین به مرور با رفتار و حرکات و گفتار خود شروع به پر کردن این ظرفیت و تحمل فرد بکنند.
    در نهایت به یک جایی می رسه که بیشتر از تحمل فرد هست. و آنجا سرریز می کند.
    وقتی به چنین مرحله ای می رسد فرد دیگر حتی تحمل یک سخن و یک اشتباه را هم ندارد.

    نکته: چه نتیجه ای می گیریم.
    اینکه بهتر هست زوجین با یاد گرفتن مهارتهای ارتباطی ، همدلی و هم حسی و دادن فرصت به یکدیگر ، مسائل خود را به زبان روانی به هم انتقال دهند.
    این موجب می شود که به مرور تحمل افراد از بین نرود و ظرفیت آن ها پر نشود.
    از نگرانی و غم و مسائل باید کم کم صحبت شود و نگذاشت آنها جمع شود و یکباره فوران کند.




    دوم:
    افرادی که عاشق پیشه هستند، احساساتی و هیجان گرا هستند. کلا کم ظرفیت هستند. زوردنج هستند عصبی مزاج هستند. و البته مهربان، دلسوز و ... هستند.
    همسر چنین افرادی باید ادبیات محتاطانه و مودبانه ای داشته باشند. کنترل خشم بیشتری داشته باشند.
    همسر چنین افرادی نباید به زبان طعنه، تحقیر، تهدید، انتقاد و ... صحبت کنند.
    همسر چنین افرادی باید کلا بیشتر بر اساس تابلو مثبت و نقاط قوت همسرشان با آنها عشقبازی و تعامل برقرار کنند.
    همسر چنین افرادی باید نقاط ضعف را نادیده بگیرند تا خود فرد بر اساس احساس گناه خودش روی نقطه ضعفش کار کند.
    همسر چنین افرادی باید مهارتهای ارتباطی و تعاملی و همدلی و هم احساسی بالایی داشته باشند.(در مورد همه اینها مقالات زیادی در تالار هست.)
    (این طبیعی هست که برخورد و درگیری ها و مشاجرات و انتقادات شما چنین فردی را به انفجار نزدیک کند.)




    سوم:

    افراد هیجان محور و کم تحمل متاسفانه وقتی با مشکل شدید روبرو شوند برای حل موضوعات ممکن است به شیوه های احساس محورانه دست بزنند نه منطق محورانه
    لذا تمایل دارند برای خروج سریع و پرقوت از فشارهایی که دارند به لذت های سریع الوصول و قوی دست بزنند تا رها شوند. به همین خاطر اینها در فاز فشار مستعد هستند که روی بیاورند به مشروب، سکس، سیگار، دوست بازی، مواد و ...
    پس علاج حفظ آنها در شرایط متعادل، فراهم کردن زمینه های آرامش هست.




    چهارم:

    متاسفانه در سالهای اخیر سبک های زندگی به صورتی در آمده است که آرامش کمتر و تحمل ها در زندگی ها کمتر شده است.
    قبلا بیشتر مرد تحت فشارهای اقتصادی و تعاملات گسترده جامعه و مسائل آن بود. و اگر به منزل می آمد حداقل خانمی که ظرفیت باقیمانده بیشتری داشت انتظارش را می کشید. این خانم همدلی بالاتری داشت، خشم خود را بهتر می توانست کنترل کند. و ظرفش خیلی جا داشت. و اگر شوهرش کمی پرفشار وارد می شد و ظرفیتش کم بود، او با نوازش و حس زنانه و عشقولانه و نوازش او را بازسازی می کرد و در کنار هم به آرامش می رسیدند.
    خروج خانمها به صورت افراطی از منزل ، درگیر های ذهنی و جسمی در محیط کار، فشارهای عصبی ، مشکلات اقتصادی و... برای خانمهایی که بیرون از منزل می روند حتی مشکل زا تر از آقایان هست.
    نقش آرامش بخش و احساسی خانمها به نقش دست دوم تبدیل می شود. و در نقش فردی اقتصادی و همپای مرد در محیطی که واقعا سخت و سفت هست وارد می شوند. و به خاطر احساسات ظریفتر و رقیق تر خانمها این فشار بر آنها بیشتر هست.
    تصور کنید چنین زن خسته ای به خانه بر می گردد و تازه وظایف و مسائل خانه هم منتظرش هست. همسرش هم خسته و عصبی وارد می شود.
    هر دو انتظار همدلی از دیگری دارد. و هر دو توقعشان از یکدیگر بالا رفته است. و هر دو دوست دارند درک شوند.
    در حالیکه نیاز هست در خانواده یکی از زوجین بار عصبی و فشار روانی و اقتصادی و ... کمتری رویش باشد و بتواند نقش نرم را در خانواده بازی کند.





    پنجم:

    با توجه به بند چهارم هر چه خانمی فشار کار بیرون منزل خود را کم کرده یا حذف کند. مهارتهای هم حسی و ارتباطی بیشتری یاد بگیرد، تحمل خود را بالا ببرد و با وجود همه اینها صبر برای بدست آوردن ثمر و بهره زندگی بیشتر داشته باشد ، وظیفه اصلی خود مبنی بر آرامش سازی خانواده را بهتر انجام می دهد.
    نکته مهم اینست که اگر 6 سال سبکی از زندگی داشته اید که فشار زا هست. و ایجاد انفجار کرده است شاید همین حدود وقت نیاز هست تا پله پله فشارها کاهش یافته و محیط عشقولانه بازسازی شود.
    پس باید هم صبور باشید و همه مهارت یاد بگیرد و هم آگاهی کسب کنید و هم مشاوره بروید و هم به تدریج به کار گیرید و امیدوار باشید.
    تمرین باید بکنید که چگونه همدلی و هم حسی بیشتری داشته باشیدو آرام سازی را چگونه انجام دهید.




    خلاصه و نتیجه گیری:

    رویکرد شما به حل مشکلتون بسیار عالی بوده است.
    اینکه بر خودتون تمرکز کردید و منفعل از رفتار شوهرتان زیاد نبوده اید زمینه رفع مشکل شما را فراهم کرده است.
    نباید اگر اشتباهی از شوهرتان سر زد، منفجر شوید و فکر کنید همه چیز از دست رفته است.
    با محبت و همراهی که دارید و مهارتهای همدلی و آرام سازی ها به مرور می توانید او را هم مدیریت کنید.
    کم کردن یا حذف کارهای بیرون و پرداختن به علاقمندیهای خود به طوری که بیشتر ارضاء شوید موجب بالا رفتن ظرفیت و تحمل شما شده و آمادگی بیشتری برای آرام سازی همسرتان دارید.
    اگر این کارها را بکنید، در واقع مثل باغبانی هستید که زحمت زیادی یک طرفه برای پرورش باغ انجام داده است. اما بیشترین بهره از این باغ هم نصیب خودش خواهد شد.
    لذا در نهایت بازتاب و انعکاس رفتارهای خودتان به خودتان برگشت خواهد خورد. همانطور که متاسفانه قبلا هم بازتابهای منفی را شاهد بوده اید.








    ==============
    پاورقی:
    انشاء الله که سوء تفاهم برای بعضی ها پیش نیاید که چرا از خانمها اینها را می خواهیم.
    مراجع ما یک خانم هست که بخشی از وظایف خانواده مربوط به اوست که تذکر دادیم.
    طبیعی هست وقتی یک آقایی هم از ما مشاوره می گیرد ما وظایف او را پررنگ به او می گوییم.
    این صحیح نیست نزد خانمها از آنها طرفداری کنیم و وظایف آقایان را گوشزد کنیم. و نزد آقایان از آنها طرفداری کنیم و وظایف خانمها را توضیح دهیم.
    ما به هر مراجعی چه خانم و چه آقا وظایف و مسئولیتها و فعالیتهایی را می گوییم که آنها از انفعال در بیایند و با اقدامات خود فاعل تغییرات زندگی خود باشند.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  12. 20 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    *پرستو* (یکشنبه 17 شهریور 92), aysu (سه شنبه 29 مرداد 92), del (پنجشنبه 24 مرداد 92), heaven65 (سه شنبه 23 مهر 92), meinoush (پنجشنبه 24 مرداد 92), mercedes62 (پنجشنبه 24 مرداد 92), serpico (چهارشنبه 27 شهریور 92), she (شنبه 26 مرداد 92), tamanaye man (سه شنبه 29 مرداد 92), taraneh89 (پنجشنبه 24 مرداد 92), uni_sara (سه شنبه 29 مرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 24 مرداد 92), ویدا@ (پنجشنبه 24 مرداد 92), نگاه (یکشنبه 17 شهریور 92), zendegiye movafagh (شنبه 26 مرداد 92), بهار.زندگی (پنجشنبه 24 مرداد 92), دختر بیخیال (یکشنبه 17 فروردین 93), ساحل75 (جمعه 25 مرداد 92), عشق آفرین (سه شنبه 15 تیر 95), صاعد (پنجشنبه 24 مرداد 92)

  13. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    تشکر ویژه از مدیر همدردی و همه اعضایی که با من همراهی کردند دارم
    حقیقتا امیدوار شدم
    من باید همچنان به تلاشم ادامه بدم . الان به مرحله ای رسیدم که خیلی خسته ام بخش زیادی از انرژیم رو از دست دادم که حتما باید دوباره به دست بیارم
    و صبر داشته باشم

  14. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 29 مرداد 92), kamr (سه شنبه 21 آبان 92)

  15. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوشحالم که برای هر چه بهتر شدن زندگیت ، انرژی دوباره گرفتی .

    من هم خیلی به این اعتقاد دارم که نتیجه تمام صبرها و گذشت های یک شخص ،به خودش برمیگرده ، و برای خودش بسیار مفید هست .
    شما یک انسان موفق هستید که در برابر مشکلات زانو خم نکردید ، و هر بیشتر تمام تلاش خودت رو کردی . خوشبختی شما در گرو تلاش های شما بوده . بهت تبریک میگم .
    به نظرم برای مشکل فعلی که داری ، یک تاپیک بزن با مضمون اینکه ، چطور ناراحتیت و یا انتظارات و نیازهایی که در طول روز از همسرت داری رو با همسرت در میون بگذاری تا به نتیجه مطلوب برسی ، و به قول خودت یک فاجعه پیش نیاد .

  16. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (پنجشنبه 31 مرداد 92)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام عزیزم
    من با تمام وجودم درکت می کنم. چقدر سخته تلاش یکطرفه.
    وضعیتی کما بیش شبیه هم داریم. تاپیک منو خوندی. خیلی سخته. بازم خدارو شکر کن که روابط عاطفی هنوز بوجود نیومده.
    خدا رو شکر کن که شوهرت روابط جنسی خارج از عرف نداشته. حداقل میتونی به خاطرات خوش گذشتتون فکر کنی. شوهرت درست میشه. مطمئن باش.
    شوهر منم فکر می کنه هیچ مشکلی نیست. بعد از دوماه دوری و بدون داشتن رابطه و حتی تماس فیزیکی ساده، میگه کدوم فاصله!!! هر روز که نمیشه نزدیکی کرد! همسر من با خیالاتش زندگی می کنه.
    چون همیشه توی صحبتات به همسرت گفتی که نباید اون حرف رو بهش میزدی و خودتو مقصر دونستی (سرش منت گذاشتی) باورش شده و همونو بهانه قرار داده واسه اذیت کردنت.
    تلاش هات بی نتیجه نمی مونه عزیزم. برات آرزو میکنم انرژی مضاعف پیدا کنی و تلاش هات ادامه دار باشه...

  18. کاربر روبرو از پست مفید دلسا تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (پنجشنبه 31 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نارضایتی خانواده-بیکاری
    توسط پپسی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 20 تیر 94, 22:08
  2. افسردگی و بی مسئولیتی همسرم
    توسط springlife در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 آبان 91, 23:13
  3. اجبار برای ازدواج مجدد و نارضایتی من
    توسط gole kaghazi در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 مرداد 91, 20:41
  4. نارضایتی شوهر از خوابیدن بچه در اتاقمان
    توسط شهناز پ در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 دی 86, 17:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.