به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 43
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array

    شناسایی ضعفهایم ، تلاش برای تغییرات مثبت در خودم و زندگیم . راهنمایی کنید.

    بعد از خیانت و مشروب می خوام زندگی خوبی داشته باشیم و دیگه نره سمتشون می شه ؟


    سلام
    قبل از هر چیز آدرس دو تا تاپیک قبلیمو می ذارم

    شوهرم داره به من خیانت می کنه

    شوهرم به تازگی به مشروب روی آورده چی کار کنم

    حالا اون همه بی قراری ها و گریه هام خیلی کمتر شده و شوهرم هم از ناراحتی شدید دراومده
    بعد از ماهها تازه تو هفته پیش دو بار تو اس ام اسش بهم گفت گلم
    گفتم رفته شهرشون تا کارگاهی بسازه تا جبرانی بر ورشکستگی های قبلمون بشه
    شوهرم قبلا همیشه می خواست من دور و برش باشم
    اما الان تنها می ره مسافرت .. این مطلب منو خیلی آزاز می ده
    امشب قراره بیاد .. نمی دونم چطوری برخورد کنم خیلی باذوق و شوق که دلم تنگ شده یا معمولی ؟؟
    فرشتعه مهربون درست می گفت خیلی برام مهمه که همسرم منو دوست داشته باشه .. خب شاید هر کی تو این موقعیت باشه همینطور باشه ... قبلش همسرم منو خیلی دوست داشت و بهم ابراز علاقه می کرد تو همه چی باهام مشورت می کرد و منو به خانوادش ترجیح می داد ...
    اما یهو همه چی عوض شد و من به هم ریختم ... می دونم به خاطر اشتباعات خودم بود می شه بهم کمک کنید تا زندگیمو به خط نرمالش برسونم ...
    من حرفهای فرشته مهربون رو از تاپیک قبلیم اینجا کپی می کنم ...
    از همه دوستانی که تا حالا همراهیم کردن تشکر می کنم و آرزو می کنم هیچ مشکلی نداشته باشن

    - - - Updated - - -

    حرفهای فرشته مهربون :
    بهترین کاری که شما باید بکنی این است که از تمرکز بر همسرت بیرون بیایی و کاملا روی خودت و نکاتی که میگم

    متمرکز شوی . همسرت پتانسیل خوبی برای زندگی همراه با مسالمت و تفاهم دارد دراین شک نکن .


    شما بسیار حساس ، و روی همسرت کنترلگر ، و ذهن خوانی داری .... که هرسه اینها برای ویران کردن

    یک زندگی کافی هست .

    حسا سیت شما که محوریت آن عشق به عاشق بودن همسرت هست ( یعنی همه توجهت به اینه که همسرت دوستت داشته باشه ) زمینه ذهن خوانی منفی با تصور احتمال خیانت و کشیده شدن همسرت به طرف دیگری . و ترس و نگرانی بابت احتمال از دست دادن همسرت و در نتیجه کنترلگری را فراهم کرده .


    بهتره همسرت را به حال خودش بگذاری و کنجکاوی و تجسس و روی رفتارها و حرکاتش ذهن خوانی منفی نداشته باشی .

    در پستهایت مواردی دیدم که رفتار خوب همسرت بجای اینکه ترا خوشحال کند و آن رفتار خوب را ببینی . ذهنت رفته سراغ یک احتمال منفی که نتیجه اش کم رنگ شدن رفتار خوب او هست این شدت منفی نگری شما نسبت به ایشون را میرساند


    در یک کلام کاملاً از توجه و تمرکز و کنترل همسرت در بیرون و درون خودت بیرون بیا .

    روی خودت متمرکز شو و ضعفهایت را بشناس و در جهت حل آنها تلاش کن و مهمتر از همه شوهرت را برای خودش بخواه نه برای خودت .

    شما راه صبر را در ظاهر در پیش گرفته ای یعنی در ظاهر مدارا می کنی . اما چون در لایه احساس به جای محبت

    عمیق ، دلخوری و ترس و اضطراب داری . آن محبت ظاهری و صبر شما اثر مفید نداره و موج مثبت نداره یا بی روح

    هست یا موج منفی دارد . یعنی همسر شما پیام درون شما را میگیرد لذا رفتار خوب ظاهری شما اثری عمیق و


    پایدار به جا نمی گذارد . پس بهتره به جایی برسی که صادقانه و برای خودش او را دوست بداری حتی با

    همه ضعفهایش .

    در موضوع مشروب نیز با بی توجهی کردن به حرفهایش و عوض کردن حرف ،هم نشان می دهی این خط قرمز

    هست برای شما ، هم نشان می دهی باور نمی کنی او چنین کند . در واقع با بی توجهی کردن به حرفهایی که در

    مورد مشروب می زند بی ارزش بودن موضوع را نشان می دهی و اینکه باور نمی کنی او این کار رابکند یعنی او

    ارزشش بالاتر ازاین حرفهاست . دقت داشته باش که اینها اصلاً گفتاری نباید باشد بلکه در رفتار شما و افکار شما

    باشد که اثرش بیشتره . پس نیازه خودت اول به این باور برسی تا رفتار و افکارت که در زبان بدن جاری میشه

    صادقانه و اثر گذار باشد

    در تاپیک جدیدی که ایجاد می کنی . در پست اول لینک این دو تاپیک را قرار بده و دوستان را دعوت به مطالعه

    آنها کن در جهت اینکه بهت راهنمایی بدهند که ضعفهایت در زندگی مشترک را شناسایی کنی و راه های رفع

    ضعف را در یافت کنی و اقدام عملی کنی . یعنی بخواه که کمک بشی برای تغییر خودت
    ویرایش توسط فرشته مهربان : چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 در ساعت 15:29 دلیل: تغییر عنوان

  2. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92), del (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), دریا72 (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92)

  3. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    چرا پس جوابمو نمی دین دیگه ؟

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 آبان 92 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    601
    سطح
    12
    Points: 601, Level: 12
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 74 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانوم عزیز فرشته مهربون همه حرفهارو گفتن دیگه ما چی بگیم؟
    شاید بهتر باشه شروع کنی به عملی کردن این توصیه ها. ایشالا زندگیت موفق باشه:o

  5. کاربر روبرو از پست مفید قاصدکی در باد تشکرکرده است .

    ویدا@ (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  6. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    عزیز جان

    اگر دقت کنی خواهی دید که از تمرکز روی همسرت بیرون نیامده ای که نمونه ای از شواهدش عنوانی بود که

    انتخاب کردی و من در متن روی آن خط کشیده ام .

    لازم هست که دقیق و کامل سنگهاتو با خودت وا بکنی و به جای تمرکز روی همسرت روی ضعفهای خودت متمرکز

    شوی و همچنین آموختن مهارتهای ارتباطی ، و از پرداختن به همسرت بیرون بیایی . به او محبت کن و مدتی کلاً

    رهایش کن در خصوص اشکالات و تأثیرات منفی عاشق عشق همسر بودن :



    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها



    انحصار طلبی های شدید ، کنترل گری ، حساسیات نسبت به روابط همسر با خانواده خود یا

    دوستانش ( بخصوص از سوی خانم نسبت به شوهرش ) و ... همه و همه نشان از محور

    شدن احساسات است که به دلیل زیر عنان رفتار و حالات شما را در دست می گیرد :


    شما عشق به همسرت نداری ، بلکه عاشق عشق همسرت به خودت هستی . همه حواست

    و تمرکزت به عشق همسرت به خودته
    .

    عیب این مسئله کجاست ؟ مگر عاشق عشق همسر بودن بد هست ؟

    این وضعیت یک استرس و نگرانی همیشگی را همراه میسازد و از طرفی یکنواختی

    را پدید می آورد
    .

    وقتی برای شما دوست داشته شدن به وسیله همسرت سرطانی شود . مرتب ترس داری که

    دوست داشتنش کم بشه ، احساس می کنی دیگه دوستت نداره . دچار یکنواختی می شوی و

    نوآوری در ابراز علاقه اش می طلبی تا مطمئن شوی . اما بعد از هربار در دریافت پیام علاقه او با

    نوآوریها مدتی خوشحال می شوی ولی وقتی زندگی عادی در جریان باشد فکر می کنی دیگه

    اونجوری دوستت نداره باز هم تنوع طلبی در دریافت علاقه سراغت می آید (برای آقا که گاه خانمش

    دیگر از تازگی می افتد و میل به خانمی دیگر وسوسه می کند)

    ازارتباط همسرت با هرکسی می ترسی ، می ترسی که او را بر تو ترجیح دهد ، نکنه

    بیشتر از تو دوستش داشته باشد و ..... حسود میشی ، حساس میشی ، خودخوری

    می کنی ، غر میزنی ، گاه پرخاش می کنی و ...... ادامه پیدا کنه بدبین میشوی .


    این عوارض عاشق عشق همسر بودنه ، عوارض زوم روی علاقه همسر به خود . اگر هر دو

    در رابطه با هم اینگونه باشند واویلا ، اما همیشه طرف دیگر آزار می بیند ، خود را در حصار

    و بند می بیند و گریزان می شود ( آویزان می دهد گریزان )


    چاره چیست ؟

    عاشق همسرت باش ، به واقع ، نه به ظاهر . عقلانی ، نه احسای و هیجانی
    ، اگر او را واقعاً

    دوست داشته باشی هیچ انتظاری از او نخواهی داشت . تمام لذت تو می شود رضایت او . کوچکترین

    محبتی از سوی او دنیایی پیش چشمت بزرگ هست و هرکاری تو برای او بکنی پیش چشمت کوچک

    هست و در پی کاری و خدمتی و محبتی دیگرهستی تا جایی که باید خود را کنترل کنی که زیاده روی

    نشه و به ساپورتهای بیجا نکشه . اصلاً توجهی به اینکه او ترا دوست دارد یا نه نداری ، چون غرق در

    عشق خودت به او هستی . در بند علاقه او نیستی بلکه رها در فضای علاقه خودت به او هستی .و .....

    این وضعیت موجب رهایی از وابستگی ، وسعت دید ، طمأنینه ، خوش بینی و اعتماد ، شعف

    و نشاط و احساسهای خوب و امید بخش میشه ..... و حاصلش میشه آرامش عمیق خودت ، و

    برخورداری همسرت از این دریای ژرف آرامش که مواظب خواهد بود از دست نرود
    .

    تو در این حالت همسرت را از هرکس به خودت نزدیک تر می بینی چون او در قلب توست .

    اما در آن حالت تو قلبت را در دل او قرار داده ای و چشم ازش برنمیداری اینه که همیشه فاصله ای

    احساس می کنی که رنج می دهد و می ترساند و با اندک حرکتی بیشتر شدن فاصله را احساس

    می کنی که ای وای دلت رفت ..... حتی دلتنگی های کاهنده نیز از همین نشأت میگیره و انحصار طلبی،

    و کنترلگری و .....عاشق عشق همسرت به خودت نباش تا تنگ نظر و حسود نشوی . عشق

    خالص به همسرت پیدا کن تا وسعت نظر بیابی و از انحصار طلبی در امان بمانی . همسرت

    هم در کنارت احساس آزادی خواهد کرد و نشاط و شادمانی نصیب خواهد برد .


    - - - Updated - - -



    لینکهای زیر را هم بخوان :


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208270


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208272


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208668


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post240149


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post233887




    ویرایش توسط فرشته مهربان : پنجشنبه 26 اردیبهشت 92 در ساعت 00:00

  7. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), khoshkhabar (سه شنبه 31 اردیبهشت 92), tabasom321 (شنبه 28 اردیبهشت 92), ویدا@ (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), قاصدکی در باد (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), صاعد (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  8. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام خیلی ممنون
    من می خوام شروع کنم رو خودم کار کنم
    برای همه آرزوی خوشبختی دارم

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    تایپیکاتو خونندم برات خیلی دعا کردم و از خدا خوستم که کمکت بکنه ویکی از آشناهای منم این مشکلو داشت اون شوهرش رو برده بودش به شیشه و این زن و اون زن و حتی یکیرو عقد کردش اما خانمش و باتغییر دادن خودش الان مواد را ترک کرده و زندگیشون رو به آرامش استش البته اطرافیان هم خیلی بهش کمک کردن و خودش پیش مشاوره رفتش و رو خودش خیلی کار کرد تا بتونه با مسئلش کنار بیاد و تو جلسات گروهی شرکت میکردش و رو روحیه اش تاثیر گذاشت و ایرادای خودش را هم برطرف کرد ورفتارش با شوهرش درست شد و به لطف خدا شوهرش برگشت به زندگیش زمان میبره اما با صبرت و کار کردنت روی خودت حل میشه فقط صبور باش

  10. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (یکشنبه 29 اردیبهشت 92)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,266
    سطح
    28
    Points: 2,266, Level: 28
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Eh S

    عزیزم شروع کن خدا هم حتما کمکت می کنه همه گفتنی ها رو فرشته مهربون گفته بهش عمل کن .راستی امشب شب ارزوهاست به خدا سر نماز امشبم خیلی برات دعا کردم یعنی برای همه به خصوص بچه های تالار همدردی ولی تو رو اسم بردم گفتم خدایا کمکش کن مشکلش حل بشه.توروخدا تو هم برام دعا کن.اول دعا کن مشکلام حل بشه و از زندگیم لذت ببرم بعدش خدا هر چه زودتر بهم یه بچه سالم و صالح بده که قدمش برای زندگیم خوب باشه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید shahtab تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (جمعه 27 اردیبهشت 92)

  13. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام از همتون ممنون شهتاب عزیز امیدوارم دعاهات به درگاه خدا مستجاب شه و خودت هم همیشه موفق و خوشبخت باشی ..
    من یه کم خونه تکونی کردم تا هم روحیه ام عوض شه هم به نظرم وقتی خونه تمیز باشه اعصاب همه آرومتره ... بعد یه سری تغییرات تو خودم دارم موهامو کوتاه کردم .. تیپمو عوض کردم احساس می کنم شوهرم هم چنین چیزی رو بپسنده آخه خودش خیلی تغییر کرده قبلا تیپ مردونه می زد الان اسپرت تیشرتهای تنگ و آستین خیلی کوتاه و زنجیر دور گردن و ..
    امیدوارم به قبلش برگرده ولی اگر هم برنگشت نمی خوام و نمی تونم به زور تغییرش بدم .. بعضی وقتا می گم کاش اینقدر تغییر نمی کرد برا اون موقع ها دلم تنگ می شه....اصلا نمی دونم اینا جای نگرانی داره یا نه یا اینکه چندوقت یه بار عکس پروفایل فیس بوکش رو عوض می کنه ؟؟ البته کلا بعد از دعوامون رفت تو فیس بوک عکس گذاشت ؟؟؟ اینا نباید نگران کننده باشه نه ؟
    بحث عوض شد قرار شد به شوهرم کاری نداشته باشم از خودم شروع کنم ...
    می شه بیشتر راهنماییم کنید

    - - - Updated - - -

    راستش نمی تونم نگم که از اینکه همسرم وقت کمتری رو تو خونه پیش ماست خیلی ناراحتم
    قبلا برای تعطیلات برنامه ریزی می کرد یا مسافرت یا تو خونه فیلم می دیدیم.. اما الان به هر بهانه ای که شده از منزل خارج می شه ... آخه تو اون وقت کمی که دارم چطور می تونم همه چی رو درست کنم ...الان بهم می گید قرار شد کلا رو شوهرت و کاراش حساس نباشی ؟ اما یواش یواش باید این حساسیتو بذارم کنار ...

  14. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    من می دونم باید صبر کنم وقتی اینجا دردودل می کنم خیلی سبک می شم .. می دونید خیلی سخته م نبا مامانم یه کوچه فاصله دارم اما شوهرم نه عید نوروز دیدنشون رفت نه موقع فوت داییم بهشون تسلیت گفت ... واقعا سخته اونم ما که مثلا الگوی خیلی ها بودیم ...
    احساس می کنم از بالای کوه پرت شدم اعماق دره
    دوست دارم روابط همسرم با خانوادم دوباره خوب شه .. مامانم اینا خیلی خوب و عادی باهاش برخورد کردند اونم همینطور ..انگار نه انگار که اتفاقی افتاده اما این قضیه منو داغون کرد .... هر وقت فکرش می یاد سراغم کلافه می شم ... البته خیلی وقت بود به این بعد قضیه فکر نکرده بودم ... مشکلم که یکی دوتا نیست ... مگه می شه از شوهر انتظار نداشته باشم حتی عیدو به مادرم تبریک بگه ؟؟
    یعنی واقعا خودش متوجه رفتارش نیست ؟؟

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    عزیزم با خیلی چیزها توی زندگی باید کنار اومدو اونها رو نادیده گرفت حساسیت روی اونها ما رو بیشتر از هدف دور می کنه

  16. 2 کاربر از پست مفید heaven65 تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (شنبه 28 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کاش طرز فکر مردم نسبت به دخترایی که عقد کوتاه مدت داشتند تغییر کنه.لطفا بخونید
    توسط دختری در جستجوی کمال در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 اردیبهشت 97, 08:39
  2. شناسایی ضعفهایم ، تلاش برای تغییرات مثبت در خودم و زندگیم . راهنمایی کنید.(2)
    توسط zendegiye movafagh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 مرداد 92, 17:09
  3. پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 22 اردیبهشت 91, 19:01
  4. میخوام تغییر کنم(درونگرایی خوب یا بد؟!!)
    توسط nazlin1990 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 مهر 90, 23:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.