حال و احوال یاران همدردی (12)

[مدیرهمدردی]

سلام بر دوستان و ياوران همدردي
از آنجا كه تاپيك های قبلي حال و احوال اعضاء، (1) و همچنین حال و احوال یاران همدردی (2) و حال و احوال همدردی (3)، و حال و احوال یاران همدردی (4) ، و حال و احوال یاران همدردی(5) ، و حال و احوال یاران همدردی (6) ، حال و احوال یاران همدردی (7) ، حال و احوال یاران همدردی (8) و حال و احوال یاران همدردی (9) ، حال و احوال یاران همدردی (10) و حال و احوال یاران همدردی (11) طولاني شده بود تاپيك جديد را گشوديم.

انشاء‌الله شاهد خبرهاي خوش و امیدبخش در اين تاپيك، بيش از پيش باشيم.
خبرهاي خوش از قديمي ها، خبرهاي خوش از اعضاء فعال فعلي و خبر از ياراني كه به جمع ما خواهند پيوست.


اعضاء محترم توجه کنند که در این تاپیک صرفا احوالپرسی از اعضاء صورت گیرد و شوخی و تعاملات دیگر مربوط به تاپیکباغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 3>>> بفرمایید می باشد و نباید در این تاپیک قرار گیرد ، همچنین از احوال پرسیهای چت گونه پرهیز شود

[ترنم عشق]

سلام دوستان

آمدم این تاپیک را افتتاح کنم ، علی برکت الله

امروز رفتم کلاس قلاب بافی ثبت نام کردم ، انگیزه شو صبا جان به من دادند که ممنونم ازش و دعاگوشم

اوقات بیکاری من زیاد بود هر چه قدر هم خونه داری می کردم و به امور منزل می پرداختم اما باز هم بیکار میشدم و این خوب نبود
برای همین رفتم و ثبت نام کردم ، دوست دارم بافتنی رو

ان شاءالله کاملا که یاد گرفتم و مدرکشو گرفتم یه کانال برای فروش کارهام میزنم

ممنونم ازت صبا جان

و هم چنین از فرشته مهربان عزیزم بابت صحبت های خوبشون در پیام خصوصی سپاس گذارم.

[miss seven]

سلام دوستان بهتر از گلم

سلامی ویژه به آقای مدیر همدردی و همینطور خدا قوت بهشون بابت مدیریت خوب تالار همدردی


ترنم جانم سلام خوبی؟

چقدر کار خوبی کردی که کلاس قلاب بافی ثبت نام کردی ... ان شاءالله با موفقیت چیزای خیلی قشنگ و کاربردی درست کنی ...
میدونی ترنم جان من هم همیشه به بافتنی علاقه داشتم ..یه بار رفته بودیم خونه ی یکی از اقواممون و برای خودش یک ژاکت زیبا بافته بود و من واقعا لذت بردم و لی دنبالش نرفتم ... ولی از این عروسکای نمدی و پارچه ای خیلی درست کردم و فعالیت لذت بخشی بودن .
تازه میتونی با هنرت برای دیگران هم چیزی درست کنی و هدیه بدی بهشون و اینقدر احساس خوبی داره که نگو .

برات بهترین ها رو از خدا میخوام ترنم عشق مهربون

[paiize]

سلام به همگی
حالِ من خوبه!شما چطور؟
این شعر زیبا رو ازمن بپذیرید همدردی های دوست داشتنی:

دلم گرفته، هوای بهار کرده دلم
هوای گریه ی بی اختیار کرده دلم

رها کن از لب بام آن دو بافه گیسو را
هوای یک شب دنباله دار کرده دلم

بیا! بیا! که برای سرودن بیتی
هزار واژه ی خونین قطار کرده دلم

به هر تپش که نفس تازه می کند، باری
مرا به زیستن امیدوار کرده دلم

کنون که آخر پیری! نمانده دندانی
غزال خوش خط و خالی شکار کرده دلم

بخند! ای لب خونین! لب ترک خورده!
دلم شکسته، هوای انار کرده دلم


امیدوارم توی این روزهای پرآشوب دلِ هیچکدومتون آشوب نشه

[فرشته اردیبهشت]

سلام بر حال و احوال جدید
منم خوبم خداروشکر
همراه با مشکلاتی که بوده و هست

اعضاء محترم توجه کنند که در این تاپیک صرفا احوالپرسی از اعضاء صورت گیرد و شوخی و تعاملات دیگر مربوط به تاپیکباغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 3>>> بفرمایید می باشد و نباید در این تاپیک قرار گیرد ، همچنین از احوال پرسیهای چت گونه پرهیز شود

سلام جناب مدیر این تاپیک بوستان که مسدوده پس مجبوریم همین جا شوخی و تعاملات دیکر را انجام بدیم :)





هفت جان منم دنبال یه کار هنری هستم که تو این چند ماهه اینده که خیلی نمیتونم بیرون برم تو خونه انجام بدم و عروسکی چیزی برای دخملی بسازم و کلی هنرمو بهش نشون بدم ...

[miss seven]

سلام فرشته جان
امیدوارم حالت خوب باشه مادر مهربون

فرشته جان الگوهای عروسک توی اینترنت خیلی زیاد هست ..میتونی کپی بگیری در هر سایزی که خواستی بدوزی ... تازه جامدادی های خیلی خوشگل برای کوچولوت میتونی درست کنی ...کیف مبایل ... کیف دوشی ولی من بیشتر از همه جامدادی و عروسک درست کردم و دادم به بچه های فامیل ...

تازه میتونی در این مدت تو اینترنت سرچ کنی و تزئین غذای کودک هم یادبگیری ...من که خیلی از این فعالیت ها لذت میبرم ...

ان شاءالله سلامت باشی فرشته جون ... راستی اسم دخترت رو انتخاب کردی ؟

[tavalode arezoo]

سلام بردوستان عزیزهمدردی.چندروزه به لطف مدیران همدردی پررنگ شدم.حالا این پررنگی ده روز باشه بیست روز باشه یاهرچقدر نمیدونم!اولش خیلی خوشحال شدم ولی بعد احساس عذاب وجدان کردم که چقدر میتونم ازاین موقعیت به دست اومده استفاده کنم،آیالیاقتشو دارم؟!ازکنارهرتاپیکی که میگذرم عذاب وجدان میگیرم که نمیتونم کمک کنم!میترسم موقعیت های واقعی درزندگیم رو همینجور ازدست بدم.
حالاحتماباخودتون میگین یه پررنگ شدن چندروزه واین همه حرف!این دیگه ازکجاپیداش شده؟!!

[فرشته مهربان]

سلام

خوب هستید؟

خوبم ودعا گو و .....ٔ

درحریم عشق نتوان دم زد از گفت وشنید
زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود وگوش

[miss seven]

سلام دوستان عزیزم

سلامی ویژه میکنم به تولد آرزوی عزیز و فرشته ی مهربان

الحمدلله که خوب هستین و ان شاءالله همیشه ایام به کامتون باشه و دلتون شاد .

تولد آرزوی عزیز این چه حرفیه ؟ عذاب وجدان و اینا ؟

میدونی ، من زیاد تو تاپیک هایی که اشخاص مشکلات دارن شرکت نمیکنم و یا کمتر ....اول میرم ببینم آیا در این زمینه تجربه ای دارم و یا میتونم کمک کنم و یا نه اگر ببینم که ممکنه با یک راهنمایی اشتباه من طرف مقابل یک عمل از روی نا آگاهی انجام بده عذاب وجدان میگیرم ..بخاطر همین تا در زمینه ای اطلاعات نداشته باشم و یا درصدی احتمال بدم که راهنماییم ممکنه درست نباشه پست نمیزارم.

موفق باشی عزیزم

و اما حال و احوال من هم شکر خدا خوبه ... ابتدای تعطیلات با خودم فکر کردم که نباید مانند بقیه ی سال هایی که گذشت، لحظات و ایام زندگیم را به بی کاری و اتلاف زمان بگذرونم چون ممکنه یه زمانی ببینم که در طول عمرم هیچ بار مثبتی ...هیچ یادگیری و .. انجام ندادم .
بنابر این یه برنامه روزانه تنظیم کردم و شکر خدا بر اساس اون دارم عمل میکنم ...هیچ کار سختی هم انجام نمیدم ..مثلا تصمیم میگیرم که در این روز نقاشی بکشم و یا به پیاده روی بروم و یا درختان و گیاهان خانه را آب بدهم .. همین ثبت کار هایی که به نظرمون خیلی کوچیکه ولی بیشترین لذت رو برای من به همراه داره و از همه مهمتر شکر خدا سعی کردم ذهن آرومی داشته باشم و در همه لحظات زندگیم توکل کنم به خداوند متعال

[paiize]

بدون شک همه یه روزهایی احساس تنهایی میکنن!
گاهی این احساس تنهایی عجیبه!تنهام به این جهت که نه کسی رو درک میکنم ونه میخواام کسی رو درک کنم!جالبه که درک شدنِ خودم اهمیت چندانی واسم نداره!میشه گفت بی اهمیته!اما اینکه نمیتونم کسی رو درک کنم ویا حتی بهش نزدیک بشم به خودم حسِ تنهایی داده!هر کسی رو توی ذهنم میارم وقتی که مستاصل میشم از درکش خیلی زود شونه هام رو بالا میندازم وبی خیالش میشم!!!اما چند لحظه بعدش حس میکنم که دور افتادم از یه چیزهایی که واقعا واقعا واقعا نمیدونم چی هستن!فقط یه حسِ که دوستش ندارم ودلم میخواد هرچه زودتر ازم دور بشه!

حتی نمیدونم چاره اش چیه؟دلیلش چیه؟؛من متفاوت شدم یا بقیه!
چرا روز به روز دارم تنهایی روبیشتر احساس میکنم!احساس میکنم همه دارن میرن به سمتی که تنها باشن!

حالم خوبه،اوضاع خوبه،کلا همه چی خوبه اما این مورد درست نیست نمیدونم چطوری اومدم توی این...!اسمش رو هم نمیدونم پس بدون شک راه حلش هم پیدا نمیشه!!