حال و احوال یاران همدردی (11)

[مدیرهمدردی]

حال و احوال یاران همدردی (11)

سلام بر دوستان و ياوران همدردي
از آنجا كه تاپيك های قبلي حال و احوال اعضاء، (1) و همچنین حال و احوال یاران همدردی (2) و حال و احوال همدردی (3)، و حال و احوال یاران همدردی (4) ، و حال و احوال یاران همدردی(5) ، و حال و احوال یاران همدردی (6) ، حال و احوال یاران همدردی (7) ، حال و احوال یاران همدردی (8) و حال و احوال یاران همدردی (9) و حال و احوال یاران همدردی (10)طولاني شده بود تاپيك جديد را گشوديم.

انشاء‌الله شاهد خبرهاي خوش و امیدبخش در اين تاپيك، بيش از پيش باشيم.
خبرهاي خوش از قديمي ها، خبرهاي خوش از اعضاء فعال فعلي و خبر از ياراني كه به جمع ما خواهند پيوست.


اعضاء محترم توجه کنند که در این تاپیک صرفا احوالپرسی از اعضاء صورت گیرد و شوخی و تعاملات دیگر مربوط به تاپیکباغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 3>>> بفرمایید می باشد و نباید در این تاپیک قرار گیرد ، همچنین از احوال پرسیهای چت گونه پرهیز شود

[شمیم الزهرا]

سلام دوستان عزیزم چه حس خوبیه اولین پست تایپیک جدیدو من میذارم

دیشب با دوستان دوران دبیرستانم شب فوق العاده ای داشتم دوباره حس پاک اون دوران درونم زنده شد....

هنوز عطر خدا تو جمعشون جاری بود و پاکی همون دوران رو داشتن... اون زمان ما وقتی همدیگرو از کلاس های مختلف دبیرستانمون پیدا کردیم همه یک هدف داشتیم : نزدیکی به امام زمان عج و برای همین به همدیگه از همون زمان میگفتیم رفقای امام زمانی! (الان البته به شوخی میگیم چون خندمون میگیره ازاینهمه اعتماد به نفس کاذبی که داشتیم!)

واقعا از ته دل به خاطر داشتن این جمع دوستانه خداروشکر میکنم که هنوز هم با وجود داشتن زندگی های مختلف و حتی متضاد بازهم قلب هامون به هم خیلی نزدیکه...

دعا میکنم همین حال دوستان عزیز همدردیم خوب و شاد باشه و غمی در دل نداشته باشن و خدا رو نزدیکتر از همیشه حس کنن

[بی نهایت]

سلام

حال و احوال نو نوا شده دیدم حیفه صفحه اولو از دست بدم.

چند روز پیش یک ملاقات داشتم با کسی که سال ها بود می شناختمشون اما ندیده بودمشون.

همیشه اشتیاق داشتم ایشون رو ببینم و به خاطر تمام مهربانی هاشون حضوری ازشون تشکر کنم.

با همسرم رفتیم .

اولین دیدار. خاطره انگیز ترین ملاقاتم رو رقم زد .

حس و حال خوبی دارم. انگار برای یه مدت طولانی شارژ شدم.

از همسرم به خاطر همراهی شون سپاسگذارم.

و برای این دوست عزیز و گرانقدر صحت و سلامت و خوش احوالی ممتد آرزومندم.

امروز دارم می رم شهرستان بعد از مدت ها خانواده ام رو ببینم.

تصمیم جالبی گرفتم با همسرم هم در میون گذاشتم که وقتی رسیدیم ایشون بچه ها را بگیرن من برم منزل خواهرم . خواهرم دو تاا دختر نوجوان داره . می خوام باهاشون ساعتی برم به دوران نوجوانی بدون هیچ دغدغه ای.

براشون کلی سوغات و هدیه دخترونه تهیه دیدم دل تو دلم نیست که برم و حس و حال نوجوانی رو هر چند کوتاه دوباره تجربه کنم.




پ.ن . خودتون رو دوست داشته باشید . به علایق سالم و مفیدتون اهمیت بدهید. زمانی که به خودتون اهمیت می دهید جذابیت شما برای همسرتان بیشتر خواهد شد.

[paiize]

سلام دوستان عزیزم
حال واحوال جدید چه خوبه!!آدم حس مهمونی رفتن داره انگار!!

من خوبم...فقط شدیدا احتیاج به دعای خیرتون دارم...این کوچولو انگاردوست نداره حالاحالاها دنیا بیاد!!دعا کنید بدون مشکل دنیابیاد وزودتر!!!وگرنه کارم به عمل میرسه ومن اصلا دوست ندارم....فقط ده روز وقت دارم...
دعا کنید واسم
ممنونم

[دختر بیخیال]

یک حس و حال عجیبی دارم.....

اصلا نسبت به کلمه خواستگار آلرژی پیدا کردم....دوست ندارم خواستگار ببنم، دوست ندارم با افراد جدید آشناا بشم...
میخواستم مدتی به خودم استراحت بدم اصلا با هیچکس آشنا نشم.....

نه اینکه دوست نداشته باشم ازدواج کنم ... چرا دوست دارم..... ولی انتخاب شریک زندگی خیلییی خیلیی خیلیییی سخته و مشکله......
اعتماد کردن خیلی سخته....... دست مدیر درد نکنه این قانون 22 و گذاشتن ..... ورگرنه روز بروز دید من نسبت به ازدواج بد و بدتر میشد.... میدونم اینجا مانند یک بیمارستانه ، آدم های خوشبخت هم اطرافم زیاده ...... ولی دست خودم نیست میام اینجا تاپیک ها و میخونم که نکته ای ، تجربه ای در خصوص انتخاب شریک زندگی یاد بگیرم تا در دنیای واقعی در مورد انتخابم بکار ببرم .... ولی برخی اوقات نکته که نمی آموزم هیچ تازه دیدم نسبت به ازدواج باز دوباره منفی میشه... آنچنان دیدم منفی میشه که دیگه دوست ندارم ازدواج کنم.... اصلا دوست ندارم خواستگار ببینم....

خب وقتی تاپیک هایی مانند تاپیکی که امروز خوندم و میخونم ، یک سوال در ذهنم نقش میبنده که اااا خب دختر تو در بین خواستگارات چطوری باید بفهمی که این مورد برای تو پیش نمیاد؟ آقایی که روبروت نشسته باهات چقدر روراسته....؟

چقدر صداقت داره؟
چقدر میشه بهش اعتماد کرد و بشی شریک زندگیش....شریک غم ها و شادی هاش؟

راستش من خیلی فکر کردم ولی فکر کنم راه حلی نیست که واقعا من بفهمم طرف مقابل تا چه حد باهام روراست و صادق هستند.... ولی بجاییکه مانند همیشه بگم من نمیخوام ازدواج کنم ... اشتباه یک پسر و به تمام پسران جامعه امون نسبت بدهم... و همه و به یک چشم ببینم ...

نشستم فکر کردم و بجاییکه صورت مسله و کلا پاک کنم راه حل بهتری نسبت به این قضیه پیدا کردم :

خودم مستقیما و غیر مستقیم بهشون بگم که صداقت برام خیلی مهمه! خطوط قرمزم و خوب و دقیق براشون مشخص کنم.....
حتما قبل از تصمیم نهاییم چندین جلسه مشاوره برم ...
در نهایت به خدا توکل کنم ... که میدونم هیچوقت بدی منو نمیخواد و هرچی به صلاحمه پیش میاد....
و امیدوار باشم که همسری با ایمان و با وجدان نصیبم خواهد شد...

امروز با خواندن تاپییکی دوباره داشتم متزلزل میشدم دوباره نسبت به ازدواج داشتم سرد میشدم حتی میخواستم به مامانم بگم هر قرار خواستگاری که گذاشتید کنسل کنید ...من نمیخوام ازدواج کنم ... ولی گفتم دوباره این جمله بالا برای خودم یادآوری کنم که دیگه با خوندن سرگذشت یک زندگی دلسرد نشم.....

امیدوارم نصیب همه ی دختران و پسران همسری باوجدانی بیدار شود...

[فاطمه بانو]

سلااااام


خلاصه دلو زدم به دریا و رفتم دانشگاه به طور رسمی ثبت نام کرد
چقده خوشحااالم


اولش فکر می کردم خیلی راحت می ری اسمتو می نویسی و مدرکتو می دی و خلاص اما نه بابا !! سه چهار ساعت از وقتم گرفته شد...بدتر از همه اولش یه مبلغی رو اعلام کردند وقتی رفتم اونجا یهو سیصد تومان بالا بردند منم همراهم نبود پولامم همه ریخته بودم به یه حساب دیگه !! یهو یاد پدر جان عزیزم افتادم ! خرجش یه تماس با پدر نازنینم بود


خیلی خسته شده بودم اما وقتی اون آقاهه(مسئول رشته م) گفت : خانوم کارتون تموم شد به سلامت ! انقده ذوق کردم اصلا هر چی خستگی تو تنم بود از بین رفت...


خلاصه من شدم دانشجو بعد از چند سال
خدایا شکرت

[مدیرهمدردی]

سلام
به همه آنهایی که دانشجو هستند یا دانشجو می شوند ، لطفا از اول ترم به درسشان بپردازند و کمتر به تالار بیایند.
اعتیاد به هر چیزی مضر هست.
انسان باید متعادل به همه جوانب زندگی خود برسد و روی اهدافش متمرکز باشد.

[مدیرهمدردی]

یه بنده خدایی که نمی خوام اسمش رو ببرم گفته بود انتخاب شریک زندگی سخته و نگرانم چگونه انتخابی داشته باشم تا بعدا درگیر مشکلاتی نشوم که خیلی ها با آن درگیرند؟!!!!!!!


یکم:
این پست ذیل شاید به دردشون بخوره:
http://www.hamdardi.net/thread-40125.html#post395368




دوم:
به نظر من به عنوان مشاور که تجربه و تخصص این کار را داره یک نکته مهم بگویم:
شاید اکثریت قریب به اتفاق مشکلات خانواده یا طلاق یا طلاق عاطفی یا درگیریها فقط به خاطر انتخاب نامناسب و بد نیست.
بلکه به خاطر عدم دید واقع گرایانه به زندگی و مسائل درون آنست.
بعضی فکر می کنند انتخاب خوب آخر کار هست. در حالیکه انتخاب اول کار هست و بقیه مسیر را با اگاهی و مهارت و خویشتن سازی و سعه صدر می توان پیش رفت.
زندگی بدون تنش و مشکلات برای مردگان هست.




وقتی کسی می خواهد انتخابی داشته باشد که بعدا مشکلاتی را شاهد نباشد، این فرد از همین الان درگیر مشکلاتی هست که به خاطر نحوه فکرش در خصوص ازدواج پیش آمده و بعد از ازدواج هم با آنها دست به گریبان هست.
شاید لینک ذیل در این زمینه کمی کمک کننده باشد:
http://www.hamdardi.net/thread-12372.html
ب

[یاس پاییزی]

در برابر برخی ناملایمتی ها و گاها تبعیض (حتی تو همین همدردی ) بخودم میگم(یعنی حس و حالم میگه ) :


این نیز بگذرد....!!

[فاطمه بانو]

سلام
ان شاء الله همه ی دوستان حالشون خوب باشه

الآن همسرم تماس گرفتند گفتند یه سوپرایز واست دارم !! آماده ای بریم مشهد؟!
من هم که دلتنگ امام رضام و خیلی خیلی بهش احتیاج دارم پذیرفتم...امام رضا منو طلبیده...خدایا شکرت

با پدر و مادر همسرم می خوایم بریم...حس و حال خوبی دارم
نائب الزیاره شما عزیزان هستم