حال و احوال یاران همدردی (5)

[مدیرهمدردی]

سلام بر دوستان و ياوران همدردي
از آنجا كه تاپيك های قبلي حال و احوال اعضاء، (1) و همچنین حال و احوال یاران همدردی (2) و همچنین حال و احوال همدردی (3)، و حال و احوال یاران همدردی (4) ، خيلي خيلي طولاني شده ، بود تاپيك جديد را گشوديم.

انشاء‌الله شاهد خبرهاي خوش و فرحبخش در اين تاپيك، بيش از پيش باشيم.
خبرهاي خوش از قديمي ها، خبرهاي خوش از اعضاء فعال فعلي و خبر از ياراني كه به ما خواهند پيوست.


اعضاء محترم توجه کنند که در این تاپیک صرفا احوالپرسی از اعضاء صورت می گیرد و شوخی و تعاملات دیگر مربوط به «باغ همدردی 2، آلاچیق کل کل» می باشد و نباید در این تاپیک قرار گیرد.

[بهار.زندگی]

پس بذارین اولین حال احوال مال من باشه.

خوب اقای مدیر حالتون چطوره؟میبینم اعتراض من اثر کرده و بیشتر به تالار سر میزنین...

چه دختر گلیم من و چه مدیر حرف گوش کن و خوبی هستین شما...

موفق باشید

[جوانه؟؟؟]

منم دوومین حال و احوال

آره مدیر خیلی خوبه من تاییدش میکنم!

[ویدا@]

سلام به همه ی بچه های همدردی صبح همگی بخیر و شادی

انگار من سومین نفرم تو این تاپیک

بهانه ای شد تا به همتون بگم چقدر دوستتون دارم و از اینکه کنارتونم چقدر خوشحالم

جای خیلی بچه ها سبزه امیدوارم هر جا هستن سرحال و شاد باشن

راستی بهار 66 خوب داری از آخرین روزای شارژت استفاده میکنی...

بی نهایت هم کمرنگ شده کجایی بی نهایت جان؟

آنی عزیز زودتر یه سر اینجا بزن

[ani]

لای کتاب و تجربه ..........خودم را پیدا می کنم .
مشغول کشتی کج با خودم هستم !.زیر یه خم خودم را گرفته ام . یا خاک می شوم یا بلند می شوم ................ به همین راحتی .

[بی نهایت]

سلام به همه بچه های ناز تالار .

من هم خوبم امروز اول صبح یک تجربه داشتم که همدردی اومد به دادم.

توی اشپزخونه شرکت داشتم صبحانه می خوردم اونم برای اولین بار 15 مین بود که پشت میزم نبودم که یه هو ناظر اومد و حسابی توپید به همه آخر سر هم گفتند خانم بی نهایت زودتر تشریف ببرید کلی تماس داشتید.
همکاران همه به من نگاه می کردند

من هم دنبال رفتار جرات مندانه بود م و اینکه از این حس بد بیام بیرون.
اول از همه با یه لبخند شیرین رو به همه گفتم تو رو خدا شانس رو می بینید اینم از اولین صبحانه ما !!!!
که همه تایید کردند که اره تو که هیچ وقت نمی یای .

بعد هم رفتم دفتر ناظر بهشون گفتم آقای فلانی یخده بی انصافی کردید ها ! جلو بچه ها اونجور به من گفتید . الان هم اگه تماسی رو ثبت کردید شمارش را بدید تا پیگیری کنم اون هم گفت نه خانم بی نهایت من باشما نبودم با همه بودم من هم گفتم اگه با همه بودید چرا اسم من رو در اخر بردید. و از اتاق اومدم بیرون.

اینم حال و احوال امروز صبح ما.

[بالهای صداقت]

یه آقایی بود یه زمانی ...
یه آواتار داشت .. نقاشی بچه ها ، خونه و بود بادکنک
اسمش مهاجر بود فاملیش بینشیان بعد هم شد مهاجر بی نشان
اون الان کجاست؟

==========
یه خانومی بود اسمش غزاله بود "جی . اس .سنا" الان شده پرنیان 1 ، اون الان کجاست ، گربه هاش در چه حالند؟
خیلی پر نشاط بود ، کوشش

========
پردیس خانوم ، آسه میایی ، آسه میروی نکنه یه وقت پست بزنی ها

=============
شیدا حاتمی کجایی ؟ چرا پیش ما نیایی؟

========
من منتظر موج سیگنال مثبتت هستم آریاناجان ، داملا خانوم مهربون

==============
شب بارونی رو هم می خوام.... رنگ فونت نوشته هاش و جنس نوشته هاش خیلی قشنگ بود

==============
من نمی دونم چرا همش میام توی حال و احوال ، سراغ افراد نایاب رو می گیرم؟خدا شانس بده ها

========
راستی چه خبر از فیلوسارا یا همون then ، الان چی کار میکنه

==============
کامران 2007 داماد شد یا نه؟ شیرینی نمی خواست بده ، ازدواجش رو بهانه کرد؟

========
راستی روز معلم بر کیوان و فرشته هم با یک روز تاخیر مبارک

===========
سابینا هم بی سرو صدا میاد دالی میکنه

==============
به نظرتون سرافراز کجا میتونه باشه؟

=============
این اریکس کجاست؟چی شد این کاربر ؟یه مدت خیلی فعال شده بود توی تاپیک ها شرکت می کرد؟

========
راستی tell me کجاست ، خیلی دلم می خواد خبری از خوشحالی و موفقیتش بشنوم

==================
من چرا از هیچکس خبر ندارم؟

[bahar.shadi]

سلام به همه

به به می بینم که بالهای صداقت هم مثل من رنگین کمون شده و می خواد جای خالی من رو با رنگ

هاش پر کنه... :)

دوستان خوب و نازنین من

بهار شادی مجبوره یک مدتی همدردی رو ترک کنه و خیلی خیلی دلتنگتون میشه

اما خوب برای حل مسائلم باید برم یک مدت و بعد با فراغ بال برگردم پیشتون

نمیدونین چقدر دلم براتون تنگ میشه و چقدر همتون رو دوست دارم اما خوب مسائلم خیلی زیاد شدن

و من باید حلشون کنم...

ممکنه این رفتن چند هفته طول بکشه و یا چند ماه...نمیدونم!

اما میدونم که هر جا باشم باز هم بهتون سر میزنم و خلاصه کبوتر جلد این خونه پر مهر هستم


مدیر همدردی گرامی ، آقا کیوان کوشا ، لرد حامد عزیز ، فرشته مهربان گرامی و آقا حامد تلاشگر و

زحمت کش ، ممنون به خاطر همه زحماتتون برای این تالار و گردوندن این خانه پر مهر


نازنین1 عزیز ، رایحه جان ، چشمک جان ، داملا جان ، سرافراز عزیزم ، بهار 66 گلم ، گلنوش جان ،

بالهای صداقت عزیز ، دختر مهربون ، یاسا جان ، آنی عزیز ، پاییزان گل ، بی دل عزیزم ، دانوب ، شوکا و

ویدای عزیز ، آویژه جان ، بی نهایت و بلو اسکای عزیز ، هدیه جان و سارا بانو عزیز ، جناب خارپشت ،

جناب فرهنگ 27 ، جناب ابراهیمی ، جناب sci ، سنجاب عزیز ، matin_alone عزیز ، اقلیما جان ، آفتاب

همدرد و سبکتکین و صحرا100 عزیز ، ماهی 91 و یک زن امیدوار و دلجوی عزیز و همه دوستان خوب و

نازنین همدردیم

امیدوارم دوباره ببینمتون و برای همتون آرزوی شادی و سلامتی می کنم...


این شعر هم تقدیم شما

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست / که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

نظیر دوست ندیدم اگر چه از مَه و مهر / نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد / که چون شکنج ورق‌های غنچهٔ توبرتوست

نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس / بسا سرا که در این کارخانهٔ سنگ و سبوست

مگر تو شانه زدی زلف عَنبرافشان را / که باد غالیه‌سا گشت و خاک عنبربوست

نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است / فدای قد تو هر سَروبُن که بر لب جوست

زبان ناطقه در وصف شوق نالان است / چه جای کِلکِ بریده‌زبانِ بیهُده گوست

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت / چرا که حال نکو در قفای فال نکوست

نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است / که داغدار ازل همچو لالهٔ خودروست


برام خیلی خیلی دعا کنین

دوستتون دارم

بهار شادی

[آفتاب همدرد]

بهارشادی جون خداکنه فقط چند روز طول بکشه و حتی فقط چند ساعت.
ایشا... زوزد زود برگردی و خبر حل شدن تمام مسائلتو بهمون بدی.
واست دعا میکنیم

[نازنین آریایی]

بهار شادی عزیزم
دختر رنگین کمانی
ایشالا زود مشکلات حل شه و وقتت آزاد شه
دوست ندارم نباشی
حتی برای چند روز!زودبیا
بهار اینجا خیلی ها به حرفای قشنگت ،به همدردی هات نیاز دارن.
پیام خصوصی که زدم قبل دیدن این پست بود.

راستی
مهاجر بی نشان،چرا نشونی ازش نیست؟؟

بهار 66 پر رنگ شو!این جمله کاملا دستوری بود با قاطعیت و جرات مندانه