به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 9 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 126
  1. #81
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,780 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام


    ان شالله که خوب باشی آقا امیر








    این مقالات را مطالعه بفرمایید :


    http://www.hamdardi.net/thread-1416.html

    http://www.hamdardi.net/thread-39707.html

    http://www.hamdardi.net/thread-136.html

    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html

    http://www.hamdardi.net/thread-19404.html



    +++



    کتاب های دکتر اریک برن :

    بازی ها
    تحلیل رفتار متقابل
    بعد از سلام چه بگویم





    یکی از راهای افزایش هوش هیجانی همین مدیریت رفتاهای » والد - بالغ - کودک ،،،هست .

    که با توسعه در این راستا هم در زمینه کاری موفق تریم و هم در زمینه خانواده !

    کودک - بالغ - والد را شبیه سه کاراکتر تصور کنیم ،،،، باهاشون حرف بزنیم ،،،،تربیتشون کنیم !

    :)




    لازم نیست که سریع به این مهم برسیم ،،،،

    به قول هندی ها : آهسته و پیوسته !

    یه برنامه ریزی 21 روزه انجام بدید ،،،و موفقیت ها ی خودتون را یادداشت کنید .

    پس از موفقیت و پیشرفت ( به هر اندازه ) ،،،،،به خودمون میگیم : آره من می تونم !






    .................................................. .


    تغییر در ما آدم ها در صورتی ضروری میشه که آدم ها تغییر را ضرورت بدونند ،،،

    به نظرتون این ضرورت را حس می کنید ؟


    تغییر انگیره می خواد،،،و چه انگیزه ای بهتر از اینکه زندگی زیباتری برا ی خودمون و خانواده مون ! ایجاد کنیم .

    مهم نیست گذشته کی بودیم و چه رفتاری داشتیم ،،

    مهم اینکه ازش یاد بگیریم و سعی کنیم حال و آینده خوبی برا ی خودمون بسازیم،،،





    بعضی موقع ها فکر می کنم با خلوت خودتون مهربان نیستید !


    سعی کنید روی تکنیک های توقف فکر کار کنید ،،،لذا تاپیک زیر را مطالعه بفرمایید :



    http://www.hamdardi.net/thread-39681.html



    ..................................



    به نظرم خانم ها،، فرقی نمی کنه ایرانی باشند یا امریکایی یا.... ،،،،

    همه یه نیازهای مشترکی دارنند از جانب شوهرشون ،،،،، و اون : محبت و عشق از طرف شوهرشونه ،،

    قدم ها ی خوبی برداشتید و ان شالله موفق تر بشید ،،



    موفق باشی.


    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 09 بهمن 96 در ساعت 21:05

  2. 5 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), Glut.tiny (دوشنبه 09 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 بهمن 96), صبا_2009 (دوشنبه 09 بهمن 96)

  3. #82
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام
    من فک میکردم شاید رفتارهای پدرتون روی شما تاثیر بدی گذاشته ولی گفتین که کرد هستین فهمیدم تفاوت فرهنگی هم واقعا تاثیر داره خیلی ام تاثیر داره ....
    یادمه قبل از از دواجم با یه آقایی آشنا شدم اهل کرمان بود ... تو شهر ما اینکه یه زن تا 10 شبم تنها بیرون باشه هیچ مسئله ی خاصی نداره اونم تابستون یشب ساعت 8:30 اومدم خونه بهم زنگ زد گفت کجایی گفتم تازه رسیدم خونه ینی یه الم شنگه ای بپا کرد که نگو مگه دختر تا این وقته شب بیرونه .. چرا نگفتی کجایی... هزار تا حرف دیگه که من داشتم شاخ در میاوردم و بهش گفتم این چیزا اینجا چیز عجیبی نیست ... تازه خودش هم تهران زندگی میکرد بعدش ما رفتیم پیش مشاور که گفت به درد هم نمیخورین ایشون خیلی کنترلگره و شما نمیتونی تحمل کنی ...

    البته من خیلی هارو دیدم که فرهنگشون تا حدی عوض میشه .لی خب به هر حال ریشش هست ...
    ببینید مثلا همسر من تا 10 شب سر کاره ... ما کلا در طول روز یبار یا حتی بعضی وقتا اصلا با هم صحبت نمیکنیم هم اون فرصت نداره هم منم سر کار میرم ولی هیچوقت لازم نشده براش گزارش بدم کجاها رفتم و چیکارا کردم .. شب که میاد ازم میپرسه چه خبر بود امروز منم یه توضیح مختصر میدم که صبح فلان شد و غروب با فلانی رفتم بیرون و... کلا چیزای ضروری رو میگم اونم حساسیت به خرج نمیده ...

    مثال زدم که بهتر متوجه بشید .... ببینید اونچیزی که بین منو همسرم وجود داره و خیلی مهمه تعهد و پایبندی و دوس داشتنه .... ما به هم اعتماد داریم و با مسائل حاشیه اینکه کجا رفتیو چرا نگفتیو چرا اجازه نگرفتی ... خرابش نمیکنیم ... زندگی اینجوری هم خیلی قشنگه اینکه دو نفر در عین تعهد بهم آزاد باشن ... و حس نکنن با ازدواج اسیر شدن ..
    من فک میکنم همسرتون خیلی شمارو دوس داره وگرنه شاید خیلی دخترای دیگه با فرهنگ دیگه کنار نیان ...
    کلا سعی کنین عجولانه رفتار نکنین و نگران هم نباشین و خودتونو مقصر ندونین انشالا که همه چیز درست میشه
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  4. 3 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96), بارن (سه شنبه 10 بهمن 96)

  5. #83
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    تشکر جناب باغبان از این همه منابع خوبی که معرفی کردین و همچنین راهنمایی هاتون. با حرفاتون موافقم.
    فکر میکنم چند هفته ای طول میکشه برسم همه این مطالبو و کتاب هایی که معرفی کردین بخونم خیلی زیادن ولی حتما مطالعه میکنم تشکر. فعلا دارم کتاب تئوری انتخاب رو میخونم روزی چند صفحه بیشتر نمیرسم برم جلو ولی با همین سرعت لاکپشتی داره تموم میشه.
    ضرورت تغییر رو آره خب معلومه حس میکنم زیاد. اگه مجرد بودم دنبال تغییر نمیرفتم و خودمو به دردسر نمینداختم ولی الان انگیزه م خانمم هست و به قدر کافی انگیزه قوی ای هست برام.


    ممنون خانم انیسا. منم این مشکل شب بیرون بودن دخترو دارم. ساعت هم نداره بستگی به تاریک شدن هوا داره. الان به نظر من ساعت پنج زنم باید خونه باشه ولی دیگه کی جرئت داره بهش بگه. تا سه ماه پیش بهش گیر میدادم الان دیگه نمیگم کلا این جریان کتک زدنش خیلی قدرت کنترل منو روش کم کرد. تفاوت فرهنگی بله تاثیر داره منتها تا اینجا به نفع من بوده بیشتر،حسش نمیکردم. من اگه خودم دختر داشتم نمیذاشتم تو دوره عقد بره خونه شوهرش بمونه آزادی های خانواده ش به نفع خودم بوده منم سعی کردم تا حدی خودمو شبیه اونا بکنم ولی هنوز تفاوت هست.
    قبلا اتفاقای روزشو خودش با آب و تاب برام تعریف میکرد. همونجوری که حرف منو برای دیگران میبرد حرف دیگرانم برای من میاورد هیچی رو تو دلش نگه نمیداشت الان دیگه حس میکنم همه چیزو نمیگه فکر میکنم دیگران بهش یاد دادن نگه. من دوست داشتم همه مسائل روزشو جز به جز بدونم ایده آلم همونه هنوز ولی دیگه تصمیم دارم آزاد بذارمش. ناراحت کننده ست برام که این چیزا هم گیر دادنه اعتماد نکردنه و... واسه من به معنی علاقه و دوست داشتن بود!
    اون چون وقتش آزاده معمولا خودش تو روز با من تماس میگیره مگه اینکه قهر باشه. من وقت نمیکنم هی بهش زنگ بزنم. ولی نگرانی های من زمان هایی پیش میاد که مثلا یه صبح تا غروب هیچ خبری ازش ندارم یا وقتایی که حس میکنم داره منو میپچونه و الکی میگه یه جاییه که نیست درواقع. باید همون تکنیک های توقف فکرو یاد بگیرم.


    خیلی ممنونم خانم پاییزه از توجهتون.
    مطمئن بودم خوب نوشتم ولی پست شمارو که خوندم به شک افتادم نامه رو ندادم بهش حالا خیلی عجله که ندارم همین امروز بخونه و نتیجه رو بگه ولی به نظر خودم هرچی میخونمش خوبه یعنی حرف زشتی توش پیدا نمیکنم.
    ولی باز به چشم اون ممکنه متفاوت بیاد احتمالش هست.
    چند خط اول که فقط ابراز علاقه کردم. بهش گفتم که دلیل اینکه میخوام تغییر کنه اصلا کم شدن علاقه م نیست فقط بخاطر بهتر شدن رابطمونه که میخوام خودشو اصلاح کنه وگرنه من هر روز که میگذره بیشتر از روز قبل دوستش دارم و نباید نگران چیزی باشه و یه سری حرفای عاشقانه.
    بعدشم براش توضیح دادم که نمیخواستم هیچ وقت اینو بهش بگم ولی همونطور که بهش قول داده بودم دارم روی کنترل عصبانیتم همچنان کار میکنم و فقط بخاطر خودش دارم مشاوره هم میرم برای این مسئله ولی چون اون نسبت به مشاور حساس شد اینو تا الان بهش نگفته بودم. و اینکه دلیل تغییر رفتارام تمرین های کنترل خشمه و باهاش سرد نشدم فقط دارم سعی میکنم آروم تر رفتار کنم و اگه رومو تو عصبانیت ازش برمیگردونم یا ازش یه وقتا فاصله میگیرم به معنی بی تفاوتی و سردیم نیست فقط دارم سعی میکنم تو عصبانیت واکنش بدی نشون ندم که ناراحتش کنه. و اینکه تغییر رفتار من هیچ ربطی به توقعات دیگران برای عروسی هم نداره.
    و اینکه من فقط وقت خوشی نمیخوامش و نباید دیگه اینجوری فکر کنه و وقتی گریه میکنه من از دست اون عصبانی نمیشم از دست خودم عصبانی میشم.

    بعدشم براش نوشتم که همونطور که من الان دارم برای بهتر رفتار کردنم مشاوره میرم کتاب و مقاله میخونم سخنرانی گوش میدم و روزی چندساعت فکرم مشغول رابطمونه از اونم انتظار دارم که به ایرادهای خودش فکر کنه و برای بهود رفتارش یه تلاشی بکنه.
    ازش پرسیدم که اصلا متوجه شده دیگه تقریبا هیچ فحشی نمیدم یا نه؟ براش نوشتم که دلم نمیخواد انقدر اختلاف و دعوا تو رابطه مون باشه و درسته خیلی نتونستم بهش نشون بدم ولی از گریه هاش واقعا ناراحت میشم و میخوام دختر خندون همیشگی رو ببینم. و اینکه اگر که میخوام ایرادهاشو قبل از عروسی درست کنه به خاطر خودشه چون اگر خیلی عصبانی بشم ممکنه خودش اذیت بشه و من نمیخوام هیچ وقت ناراحتیشو ببینم.

    بعدم براش نوشتم که سه تا راه جلوش داره که آزاده هرکدومو دوست داره انتخاب کنه:
    1- از این به بعد هرچی من میگم بی چون و چرا گوش میده و منم هرکاری ازم بخواد براش میکنم و جز عشق و مهربونی از من نمیبینه. و اینکه من خودم هرچی لازم باشه یاد میگیرم و به اونم یاد میدم و لازم نیست کار سختی انجام بده.
    2- دوست نداره به حرف من باشه ولی قبول میکنه ایراد داره که براش وقت میگیرم و میفرستمش هر هفته مشاوره و من باید تغییر کردنشو توی این ده هفته باقیمونده تا عروسی ببینم وگرنه بعد عروسی هم باید ادامه بده جلساتو تا زمانی که من تشخیص بدم دیگه لازم نیست بره.
    3- نه قبول میکنه به حرفم گوش کنه و نه حاضره بره مشاوره که منم با وجود علاقه زیادی که بهش دارم و خودش میدونه ولی نمیتونم با این شرایط باهاش یه جا زندگی کنم چون نمیخوام بهش آسییی بزنم بعد عروسی پیش برادرم میمونم و فقط هروقت دلش خیلی تنگ بشه میرم پیشش و البته امنیت و رفاهش چه پیشش باشم چه نباشم کاملا تامین میشه.
    آخرم براش نوشتم که به عنوان راهنمایی فکر میکنم راه اول براش آسون ترین راهه و انتخاب بهتریه براش ولی اگر مورد دو یا حتی سه رو هم انتخاب کنه من به انتخابش احترام میذارم.
    تهشم باز بهش ابراز علاقه کردم و ازش خواستم فکر کنه و تصمیمشو بهم بگه ولی نوشتم لازم نیست عجله کنه و حتی بعدا اگه نظرش عوض بشه میتونه اگه مثلا مورد سه رو انتخاب کرد به مورد یک یا دو تغییرش بده ولی برعکسش نمیشه دیگه و نامه رو هم قایم کنه کسی پیدا نکنه.


    حرف بدی که نزدم؟ اگه ایراد داره لطفا بگین چی کارش کنم.
    اگرم که اوکیه امروز بدم بخونه فردا تهران نیستم و نمیتونم برم پیشش می افته آخر هفته که باید بریم اینور اونور و نمیرسه به حرفام بشینه خوب فکر کنه.
    ویرایش توسط Amir A : سه شنبه 10 بهمن 96 در ساعت 11:04

  6. #84
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به همسرتون بفرمایید این روند زندگی کار به جاهای خوبی نمیبره
    ما میخوایم با هم خوب زندگی کنیم قرار لذت ببریم از همدیگه
    قرار دل همو نسوزونیم دل همو نشکنیم
    قرار تکامل پیدا کنیم
    قرار من دیگه اون ادم سابق نباشم
    شاید یه جاهایی من دل مهربونت شکستم ولی اینو بدون که از روی قصد نبوده و از نقصان رفتاری منه

    پس باید تغییر کنیم
    همسر عزیزم ایا تو هم مثل من دوست داری تغییر کنی؟؟ایا تو هم خسته شدی از روابط این شیکلیمون؟؟
    من پشتوانه ی محکم تو برای تغییر هر دومون هستم
    کاشکی هر کاری میکنید با هم بکنید
    مثلا یک کتاب کنترل خشم بخرید به هم قول بدید که با هم این کتاب میخونید و اجراش میکنید
    اصلا با هم سخنرانی گوش بدید

    واصلا کمک کنید همو تا خشمگین نشید
    ناراحتیتون به صورت صحبت محکم بدون ولوم زیاد مطرح کنید

    ولی شما مثلا میدونید همسرتون از چه کلمه ای احساسی به شوق میاد بیشتر ازهمه؟؟
    خوب اینا رو باید بدونید
    نیازهای همسرتون ازش بخوان که برای شما بنویسیه به صورت جزء به جزء

    دوست عزیز شناخت محبت میاره دلبستگی میاره
    پس تا جایی که میتونید همدیگه رو بشناسید

  7. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96)

  8. #85
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و روز بخیر
    آقا امیر من گفتم حرفاتون برام قابل درکه اما یه جاهایی زیاده روی دارید.
    هر انسانی وقتی حس کنه محدود شده برعکس کاری که ازش خواسته شده انجام میده شما دارین میگین همسرم اوایل همه چیزو بهم میگفت اما وقتی حساسیت شما بیشتر شد شروع به دروغ و پنهان کاری کرد،این رفتار خانمتون به هیچ وجه قابل تایید نیست اما نتیجه حساسیتای شماست.
    من همه رفت و آمدای طول روزمو ممکنه به همسرم بگم اما نهایت پرسش همسرم ازم یه چه خبره یا امروز چیکارکردی. انتظار اینم نداره جزبه جز تعریف کنم براش ولی اگه بخواد محدودم کنه اذیت میشم.
    این نامه ای که نوشتین مخصوصا اون سه تا راه واینکه تازه بیانم کردین کدوم راه بهتره خیلی اجبار داره توش.
    خانم شما به بلوغ ازدواج نرسیده حتی گاهی چیزایی که میگین برای من که دخترم حرص درآره مثل لوس بازیا و شیطنتای بیش ازحد که اصلا درحدسنشون نیس و حرفای شمارو به بقیه گفتن اما این راهیم که شما میگین بدترش میکنه همونطور که محبت بیش ازحد هم تاثیری نداره.
    من تک تک نظرات دوستان روخوندم همه فوق العاده راهنمایی کردن مخصوصا درمورد مسولیت دادن بهشون. یکی از دوستان دید ایشون رو درمورد بچه گفتن به نظرم خیلی جالب بود دیدشون به ازدواجم توهمون مایه هاس.
    شما الان با یه دختر شر و شیطون طرفین که ازدواج یه جنبه فانتزی داره براش دوستای زیادی داره که به قول خودشون دارن سیاست یادش میدن،آزاده و .... پس نمیتونید بگید یه راه انتخاب کنه.
    بهتره بهش بگین دوسش دارید زندگیتونو دوس دارید اما یه سری چیزا اذیتتون میکنه، ابراز علاقه بیش ازحدم لازم نیس بذارید ببینه شماهم سختتونه. درعین مهربونی قاطع باشید.
    بهش بگید واسه ازدواج باید هردوطرف بزرگ بشن درجهت بهتر شدن زندگیشون تلاش کنن تا درنهایت به مسیری برسن که هردو درعین استقلال شخصیتی همراه هم باشن. بگید قدم اول رو خودتون برداشتین رو کنترل خشمتون کار میکنید و دارین خوب پیش میرین ومشاوره هم میرین. لازم نیس بگین بخاطر اون تغییر میکنید بگید بخاطر آرامش زندگیتونه خانم شما نباید زیاد تایید بشه و فک کنه هرکاری بکنه شما بخاطرش همه کارمیکنید.
    بدون محکوم کردنش بگید مثلا از دروغگویی و پنهان کاریش اذیتین و چیزایی که خودتون میدونید.
    قسمت اول نامتون خوبه غیر از پاراگراف آخرش البته دوستان هم میان و راهنمایی میکنن.
    سه تا راهی که گذاشتین به نظر من زیاد مناسب نیس و اینکه حتما یه راه انتخاب کنه و اگه مورد1 رو انتخاب کرد تغییرش ممکن نیس.
    و در آخر به جای اینکه شما راه پیشنهاد بدین بگین ازش میخواین به عنوان یه دختر عاقل و بالغ که مطمئن هستین درک میکنه ازدواج چه موضوع مهمیه ازش میخواین پیشنهاد بده که دوتاتون چیکارکنید که هردو آرامش داشته باشین و درست پیش برین.
    موفق باشید

  9. 2 کاربر از پست مفید arah تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96)

  10. #86
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام
    اون نامه رو ندین بهش

    کلا 3 راهی که واسش گذاشتین یه راهه ... راه زور ...
    شما و خانومتون باید با هم مشاوره حضوری برید
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  11. 3 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), mercedes62 (پنجشنبه 12 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96)

  12. #87
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    تشکر
    زور نیست که من فقط آلترناتیوهایی که پیش روشه براش گفتم که راحت بتونه فکر کنه و تصمیم بگیره.
    خب اون سه تارو حذف میکنم جاش بگم خودش نظر بده چی کار کنیم خوبه؟


    من ایراداشو تو نامه نیاوردم چون فکر کردم واکنش منفی نشون میده به کل نامه. پس نارضایتی های خودمم اضافه کنم که مثلا از دروغش ناراحتم یا اینکه ولم میکنه یه جایی هستیم میره و لجبازیها و مسائل دیگه؟
    کدوم قسمت محبت زیادی کردم و باید حذف کنم؟
    بخاطر اون میرم مشاوره رو هم حذف کنم.
    اضافه کنم که این روند آخر و عاقبت نداره
    ازش بپرسم دوست داره تغییر کنه یا نه؟ خب احتمالا میگه نه!!


    بله آقا امید عزیز من میدونم خانمم از چه کلمات احساسی ای خوشش میاد. نیازهای عاطفیشو میدونم تا حدود زیادی.
    ولی فکر میکنم شناخت اون از روحیات و اخلاقیات من خیلی کمه.



    تیکه اول نامه رو پس نگه دارم فقط اینایی که گفتین رو اضافه و حذف کنم حل میشه؟ سه تا راهم کلا حذف کنم؟

  13. #88
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    راه اولتون خیلی وحشتناکه

  14. 2 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96)

  15. #89
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 01:14]
    تاریخ عضویت
    1394-9-11
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    3,516
    سطح
    37
    Points: 3,516, Level: 37
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    8

    تشکرشده 111 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اقا امیر بیشتر مشکلات شما ریشه در گذشتتون و زندگی سختی که داشتین داره
    شما از بچگی مجبور بودین که مراقب خودتون باشین مراقب مادرتون باشین و بعد از اون هم برادرتون .اصلا دوران بچگی و حتی نوجوانی و جوونی هم نداشتین .
    از اون طرف شرایط محیطی زندگیتون هم خوب نبوه علاوه بر خشم و کتک کاری پدر . ادم های معتاد و... رفت و امد داشتن تو خونتون
    این باعث شده 1- شما بیش از حد در قبال ادم های اطرافتون احساس مسیولیت کنید و بخواید کنترلشون کنید تا هیچ اتفاق بدی نیوفته براشون و یا حتی ایده ال باشن (مثل این که گفتین برادرتون میزدید که چرا از بچه ها تو مدرسه کتک میخوره) 2- دید بدی به جامعه و مردم پیدا کنید در صورتی که جامعه انقدرهام نا امن و بد نیست و جدا از اون هر کس قدرت انتخاب داره

    پیش مشاورتون از مشکلات گذشتتون بگین اینها تقصیر شما نیست ماحصل شرایط بدی که توش قرار گرفته بودین انقدر خودتون محکوم نکنید بذارید سبک شید و ذهنتون ازاد بشه
    اینکه پدرتون حتی نمیذاشته کارتون ببینید و شما با شنیدن صدای کارتون عصبی میشید نشون دهنده عمق اسیب هایی که شما دیدین یا کتک هایی که خوردین و جاش مونده . اینکه نمیتونید راحت احساساتتون بیان کنید . اینکه لحن حرف زدنتون اغلب دستوری و با تصمیم گیری و نتیجه گیری برای طرف مقابل. اینکه گریه همسرتون اذیتتون میکنه همه اینا ریشه در گذشتتون داره

    در مورد نامه هم سه تا انتخاب اخر حذف کنید
    به خانومتون بگین دوست دارین مثل گذشته که خودش همه کاراش براتون تعریف میکرده باشین. بهش بگین که از دروغ هاش ناراحتین و دلیلش بپرسین
    بهش بگین که هر وقت ازتون ناراحت میشه بهتون بگه نه اینکه ترکتون کنه و یکدفعه بدن هیچ حرفی بذاره بره
    بگین وقتی گریه میکنه احساس ناتوانی میکنید و .... و برای همین نمیتونید کنارش باشید
    در کنار همه این ها مشاوره رفتن و تغییرات خودتونم که گفتین بسیار خوبه .
    یک مورد دیگه بهش بگین که دوست دارید بتونید باهاش درد و دل کنید و ... و این حرف ها بین خودتون بمونه و به کسی نگن .(اینکه از روابط جنسی تا سایر مسایلتون به بقیه میگه واقعا ازاردهنده) بهش بگو حس میکنم با یه جمعی زندگی میکنم نه فقط با تو وقتی میبینم همه از مسایل شخصی زندگیمون خبر دارن
    بگین دوست دارین عشقشو در عمل ببینید همونطور که شما تیپتون طبق سلیقه ایشون حرف زدنتون تغییر دادین دارین میرین مشاوره و.. و در عمل دارید عشقتون اثبات میکنید البته بگین که میدونید این موضوع زمان بره و هنوز وقت لازم داره تا خانومتون کاملا حس کن این تغییراتو
    خلاصه نیاز های خودتون هم با مهربونی و ملاطفت بگین و در کنارش خوبیهاشم بگین .اینکه چقدر شاد بودنش شادتون میکنه و الان ناراحتین که گریون میبینیتش

    اگر استقبال هم کرد که میتونید با هم این راه برید .کتاب بخونید و مشاوره برید و...
    به نظر من اشکالی نداره بگین خانومتون انگیزه تغییرتون و ایشون هم اگر شما دوست دارن گامی برای رابطتتون بردارن تا کنار هم شیرینی این دوست داشتن و عشق تجربه کنید


    در مورد اون سه روز کارم بگین ک قصد اذیتشو نداشتین .
    ببینید تو یه رابطه صمیمانه چه همسر چه دوست چه خواهر برادری رابطه دستوری و پادگانی جواب نمیده . مثلا میتونستی بگی امروز دوست دارم میام خونه دست پخت خانوممو بخورم .

  16. کاربر روبرو از پست مفید mahtaban تشکرکرده است .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96)

  17. #90
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,570
    امتیاز
    44,941
    سطح
    100
    Points: 44,941, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,990

    تشکرشده 6,469 در 1,465 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    361
    Array
    سلام آقاامیر
    متاسفانه اصلا فرصت ندارم اماسعی میکنم یه چیزهایی روبگم
    اول اینکه اون نامه روبهش نده!!به هیچ وجه،فکریه نامه دیگه باشید
    راستش ازشماانتظاردیگه ای داشتم واسه نامه!!سه تاراهکارهاتون ایرادداشت.
    فقط گزینه دوکه اونم بازحس تحمیل گرایی شمادرش پیداست.
    بازجملاتتون دستوریه.بازپرازهیجانه...
    به نظرم بریدکارتون روانجام بدیداونجاکه هستین واسش نامه بنویسید.
    آقاامیرراستش فکرمیکنم زوده ولسه نامه دادن چون باوجوداین که میگیدمطالعه کردیدوسخنرانی گوش دادید هنوزخیلی کارداریدباحرفهاواخلاقتون. وستداشتم جاهایی ازنامه تون روکه ایرادداره بولد کنم اماحیف که فعلا نمیتونم
    این فاصله که میگیدمجبوریدبرید فرصت خوبیه واستون.
    اختلاف فرهنگتون هم باعث خیلی ازاین مشکلاته اماخب شمااونوانتخاب کردید.شمارفتیدسراغش پس بایدسهم بیشتری روتوی تغییرات بپذیریدتاهمسرتون.البته خانمتون هم بعًی ازرفتارهاش موردپسندماخانمهاهم نیست چه برسه به آقایون.اماخب آروم آروم بایدجلورفت.

    آقاامیرمنتظرباشیدبقیه دوستان هم بیان راهنمایی کنن واسه نامه.
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  18. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), mercedes62 (پنجشنبه 12 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96)


 
صفحه 9 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.