به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مگه برای بقیه بانوان چه کسی جهیزیه میخره؟
    الان برای شما اولویت اولت کیه شوهرت یا مادرت؟
    آقا اصلا همه کارای مادرت را شوهرت مو به مو انجام بده بعدش چی بازم هرچی مادرت بگه انجام میدی؟!!!!!!!

    فقط اینو بگم پیشگو و رمال نیستم ولی اگه بخوای همینجوری پیش بری زندگیت منجر به جدایی میشه حالا چه قبل از عقد و چه بعد از ازدواج لطفا محکم و قوی باش و تصمیم درست بگیر و روی تصمیمت پافشاری کن

    مقالات زیر را بخوان کامل


    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه


    پ.ن: لطفا جوری رفتار کنید که از شما انتظار میره بانو شما دارید مستقل میشید قرار ازدواج کنید و شریک زندگی شوهرتان بشید فکر میکنید با این شخصیت وابسته و منفعلی که دارید شریک مطمئنی برای ایشون هستید و مادر خوبی برای فرزندانتان؟

    مقالات بالا را بخوان و بکار ببر سعی کن مستقل باشی اولویت اول شما الان زندگی مشترکت هستش.دیگه مجرد نیستید بانو که تصمیمی که میگیرید فقط تاثیرش در زندگی خودتان تنها باشه الان هر تصمیمی که بگیرید در زندگی آینده تان تاثیر مستقیم داره
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : دوشنبه 12 خرداد 93 در ساعت 13:30

  2. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دو تا مساله اینجا مطرح هست که کاش جدا بررسیشون کنی.
    یکی حسابگری یا خساست (نمی دونم کدومش) شوهرت و این که از ابتدای زندگی رفتارت چطور باشه تا این اخلاقشون تعدیل بشه.

    یکی مساله جهیزیه و مادرت.

    من فکر می کنم اگر این تاپیک را بذاری برای مادرت و جهیزیه، بهتره. چون بیشتر تاکیدت توی پستها این موضوع است.

    ولی بعد در مورد اخلاق همسرت هم مطالعه کن، یا تاپیک بزن که بتونی برخورد بهتری داشته باشی.

    1- چرا پدرت برای جهیزیه هیچ دخالتی نمی کنه؟
    2- شما پزشکی آزاد می خونید؟
    3- در مورد وام ازدواج، کی باید قسطهای وام را بده؟


    با توجه به شرایط مالی خانواده ات که اشاره کردی خوب هست، درست نیست که باجهیزیه نامناسب عروسی برگزار بشه.
    با این اخلاقهایی که مادرت داره هم، راهش صحبت منطقی نیست. باید یه کم با سیاست تر باهاش برخورد کنی،
    خودت را همراه نشون بدی و بگی که درکش می کنی، حرفش درسته. اما آروم آروم هم روی جهیزیه خریدن کار کنی.

    مثلا ببین اگر امکانش هست، در مورد اون خونه ای که می گه برید بشینید
    بگو من یه وام می گیرم برای خرید جهیزیه، خونه را بدیم اجاره و قسطهای وام را با اون اجاره بدیم.
    اینطوری هم من جهیزیه خریدم و جلوی فامیل آبرومندانه ازدواج کردم، هم پول جهیزیه از اجاره خونه تامین شده. انگار که ما رفتیم نشستیم و اجاره ندادیم.

    یه بخشی را اینطوری تامین کن.

    یه مقداری از وسایل را هر بار که با هم فروشگاه می رید بخر. کم کم که زیاد متوجه نشه.
    وقتی می رین فروشگاه برای خرید خونه، برو قسمت لوازم خانگی و ظرف و ظروف کوچیکتر (پلوپز و آب میوه گیری و ... ) نگاه کن و هر بار یکیش را بگیر.
    شاید اینطوری مامانت راحت تر پولش رابده. البته مشکل مامان شما پول نداشتن نیست و حسابگریش هست.
    ولی شاید بشه اینطوری هم بخشی از جهیزیه را بخری.

    در مجموع کاری نمی شه کرد که مامانت یک شبه متحول بشه.
    باید باهاش بسازی و یه جوری جهیزیه را بخری.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 26 تیر 93)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مهر 93 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    494
    سطح
    9
    Points: 494, Level: 9
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب من نمیخام کارهای مادرم رو شوهرم انجام بده ینی شوهرم برام جهاز بخره
    فک کنم آقای خالقزی منظورمو متوجه نشدید
    آخه مساله من وابستگی مادی هست که غیر ممکنه بتونم حذفش کنم
    وگرنه من هیچکودوم از صحبتهامون رو به مادرم انتقال نمیدم ... همیشه از همسرم تعریف میکنم .. همیشه جلوی مادرم بهش ابراز علاقه میکنم و ...
    البته نمیدونم اینا عدم وابستگی من رو میرسونه یا نه ؟ (چون تازه الان میخام مقالاتی که معرفی کردید رو بخونم وببینم اینطوری هستم یا نه)
    خانوم شیدا ممنونم تقریبا همچین راهکارهایی مدنظرم بود
    شوهرم هم حسابگر هست اما من تا حالا با این مساله برخوردی نداشتم ینی درگیری پیش نیومده
    و برای همین دنبال راهی هستم که طوری رفتار کنم که هیچوقت همچین مساله ای پیش نیاد
    ینی اون به من اعتماد داشته باشه در این مسائل و برعکس
    یا بعبارتی قصدم پیشگیری هست
    چون واقعا زندگی پدرومادرم برام منزجر کننده ست و اصلا دوست ندارم این مسائل در زندگی خودم پیش بیاد
    مساله الان مادرم هست
    مادرم از ابتدا مسئولیت مدیریت خرج و برج رو به عهده داشتن بخاطر همین اصلا پدرم هیچ دخالتی نمیکنه
    منم به همین علت دوست ندارم مسئولیت قبول کنم چون میترسم شوهرم مثل پدرم عادت کنه و دیگه به هیچی کار نداشته باش
    خداروشکر دانشگاه دولتی هستم همیشه هم تو فامیل میگن که خیلی کم خرج وقانعم
    اگر وام رو مامانم بگیرن من و اگه شوهرم بگیرن خودشون پرداخت میکنن قسطهاش رو
    من متاسفانه زود جوش میارم برای همین دنبال راههای به قول شما باسیاست تر میگردم که مادرم رو راضی کنم برای خرید جهازیه

    شاید حق با شما باشه که من زیادی حساسم اما انقدر از بحثای الکی پدرومادرم خسته و کلافه شدم که ترسس تکرارشون برام یه کابوس شده
    و چون با سن کم ازدواج کردم نگرانم که مبادا از روی خامی و بی تجربگی رفتاری کنم که باعث شه زندگیم به اون سمت بره ومیخام هرطور هست چلوشو بگیرم

    خیلی ممنون میشم اگر باز هم راهی به ذهنتون میرسه بهم بگید
    یک دنیا ممنونم که وقت میزارید و کمک میکنید آقای خالقزی و خانوم شیدا

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مهر 93 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    494
    سطح
    9
    Points: 494, Level: 9
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    متاسفانه مشکلات من تو این چند وقت نه تنها کم نشد بلکه بیشتر هم شده
    و من کاملا خسته شدم از این وضع
    مادرم مدام به من گیر میدن و سره این موضوعات با من بحث راه میندازن
    دیگه واقعا خسته شدم انگار قسم خوردن که زندگی من رو تلخ و نابود کنن
    شوهرم تا اینجا هرچیزی که خواستم خریده
    اما مادرم دائما دارن گیر میدن برای خرید کت و شلوار و کفش داماد
    تا جایی که الان گفته هزینه اینها رو حساب نمیکنه !
    من واقعا خسته شدم از این اوضاع
    نمیدونم به نظرتون درست هستش که با همسرم درباره این مسئله صحبت کنم یا نه ؟
    دیگه به کل دارم نابود میشم ..
    چیزی به عروسیم نمونده و من به جای انجام کارهای عروسیم مدام دارم سره مسائل مالی با مادرم درگیر میشم
    تازه الان که هنوز نوبت جهاز خریدن نشده وضع اینه وای به بعدا ...
    من تا الان لوازم آرایشی که خواستم رو از جیب خودم خریدم اما مادرم مدام غر میزنن که وظیفه شوهرته برات بخره وباید بهش بگی
    دیگه دارم از زندگی سیر میشم توروخدا یه راهکار عملی و سازنده بهم پیشنهاد بدین
    امکان این که باهاش بحث نکنم وجود نداره چون مدام درحال غرزدن و نصیحت کردن هستن و من هرجا برم باز ادامه میدن ....

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مهر 93 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    494
    سطح
    9
    Points: 494, Level: 9
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میشه لطفن راهی پیش پای من بگذارید و من رو راهنمایی کنید ؟؟

  7. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میشه لطفا یه توضیح کامل بدید الان کلا حرف حساب مادر شما چیه؟اینو کامل توضیح بدید میخواد چیکار کنه؟

    بعدش بشین با شوهرت صحبت کن خیلی بهش فکر نکن عروس خانوم خدا کریمه همه چی حل میشه ایشالله حواست بخودتم باشه که شوهرت یه عروس خندون و شاد و مهربون رو انتخاب کرده

    بشین باهاش جدی حرف بزن توی مراسم خواستگار ید رمورد مراسم عقد و عروسی و خرید جهریزیه و و از اینجور مسائل اقتصادی باهم حرف زدید چی گفتید و قول و قرارتان چی بوده؟

    در مورد این نوشته شما

    وگرنه من هیچکودوم از صحبتهامون رو به مادرم انتقال نمیدم ... همیشه از همسرم تعریف میکنم .. همیشه جلوی مادرم بهش ابراز علاقه میکنم و ...
    واقعا عالی رفتار میکنید خیلی خوشم اومد خیلی پخته و باتجربه هستید بانو.
    مشکلت مالی درست میشه اینو بعنوان یه مرد متاهل میگم اخلاقه که مهمه که در وجود شما خوشبختانه هست.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    مهربونی... (سه شنبه 08 مهر 93)

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مهر 93 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    494
    سطح
    9
    Points: 494, Level: 9
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در حال حاضر حرفشون اینه که باید الان که تو عقد هستیم شوهرم خرجم رو بده
    من امسال عروسی میگیرم و سال دیگه میرم خونه خودم
    حرف مادرم این هست که همسرم باید امسال برای من ست کامل لوازم آرایش رو بخره
    من بهشون میگم من که از ست کامل استفاده نمیکنم و خراب میشه تا سال بعد .. کلا چند قلم بیشتر استفاده نمیکنم که اون هم تا سال بعد مصرف میشه و باید دوباره بخره
    خب چه نیازی هست که الان بخره ؟
    اما ایشون میگه هم باید امسال بخره و هم سال دیگه
    بعدم این که من هزینه لوازم ارایش و لباس و اینطور چیزا رو خودم میدم اما مادرم اصرار دارن که شوهرم باید برای من بخره و من خیلی ساده ام که ازش چیزی نمیخوام

    بعدم مدام خودش رو با شوهرم یا با مادرشوهرم مقایسه میکنه ...
    مثلا میگن اگه ازون توقع خرید نداری از من هم نداشته باش که برای شوهرت کفش و کت وشلوار بخرم !!

    یا مثلا من یک دفعه با ایشون رفتم بیرون وبعدش با همسرم قرار داشتم ...
    مادرم یکساعت تمام داشتن برای خرید لباسی که قصد خریدش رو هم نداشتن چونه میزدن و من ناراحت شدم و گفتم دیر شده .... (نهایتا هم نخریدن)
    چند روز بعدش با همسرم قرار داشتم ایشون کاری براش پیش اومد و نیومد ... بعد مادرم همینو مدام میکوبه تو سره من که چرا اون براش کاری پیش اومده نیومده هیچی نگفتی و به من گفتی دیر شده ! باید به همسرت میگفتی کار دارم نیا .... (من سر این جریان از دست شوهرم ناراحت شدم وبه ایشون هم تذکر دادم اما چون به مادرم نگفتم که از ایشون هم ناراحت شدم مادرم یه جورایی مقایسه میکنه خودشو با شوهرم ..)

    یا مثلا خودشو با مادرشوهرم مقایسه میکنه که چرا اون هیچ خرجی نمیده و ما باید بدیم !!
    یا مدام میگه خوش بحالش درآمدش زیاده و خرج نمیکنه ....

    من الان نزدیک عروسیم هست دوست ندارم زیاد سره کار برم اما مدام بهم پیله میکنه که باید بیشتر سره کار بری وپول دراری و خرج خودت رو بدی

    واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم و چی باید بگم چون واقعا کلافه ام
    مادر من چند تا آپارتمان داره با کلی سهام و سکه و چه و چه اما واقعا نمیدونم چرا انقدر به پولهاش چسبیده و کوچکترین خرجی براش سخته ....
    اخیرا تحمل رفتارهاش خیلی برام سخت شده چون محال ممکنه که روزی چند تاتیکه باره من نکنه
    نمیدونم دیگه چی باید بکنم

    از طرفی دلمم نمیخاد به همسرم از این جریانات چیزی بگم چون میترسم اون هم یه طورایی به خانوادم بدبین بشه و بعد قضیه بدتر بشه

    طبق قول و قرارمون خرج شام مهمونهای خودمون و جهازیه با ماست که خب مادرم گفتن خرج مهمونای خودمون رو هم یا باید خودم بدم یا از شوهرم بگیرم

    آخه مشکلات مالی من با مادرم هست نه با شوهرم !
    تو روزایی که باید بهترین استفاده رو از زندگیم ببرم مدام باید دغدغه مسائل مالی رو داشته باشم و حسادتای بیجای مادرم رو تحمل کنم
    اصلا براش مهم نیست که این توقعاتی که داره باعث خراب شدن زندگی من میشه
    انگار ارزش پول از همه چی حتا از خوشبختی بچه هاش براش بیشتره

    ممنون میشم اگه یه راه حل اصولی بهم پیشنهاد بدید
    بنظرتون به همسرم اگه بگم بعدا برام بد نمیشه ؟ یا همسرم بی اعتماد نمیشه به من ؟؟
    من دختری نبودم که چیزی رو تو خودم بریزم اما از بعد ازدواج باید از یه طرف اختلافاتم با همسرم و از طرف دیگه درگیریم با خانوادم رو تو خودم بریزم
    هیچکسو ندارم که بدون جانبداری و بادرایت کمکم کنه که از پس مشکلاتم بربیام ... واقعا احساس شکست میکنم ...
    خیلی ممنون میشم اگه کمکم کنید.
    ویرایش توسط reff : پنجشنبه 26 تیر 93 در ساعت 20:05

  10. کاربر روبرو از پست مفید reff تشکرکرده است .

    khaleghezey (جمعه 03 مرداد 93)

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مهر 93 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    494
    سطح
    9
    Points: 494, Level: 9
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان ممنون میشم اگه کمکم کنید ...

  12. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام

    متاسفم که در چنین شرایطی هستی.
    معمولا میگن چیزی از بدی یا نقص خانواده خودتون به همسرتون بروز ندید. چون شما به هر حال فرزندشون هستید و خوب یا بد با ایشون زندگی کردید و همیشه هم ایشون مادر شماست. اما همسر ممکنه گاهی دچار خطا و تصورات اشتباه بشه و اسباب دلخوری پیش بیاد.
    گمان هم نمی کنم گقتنش به همسرت چندان سودی داشته باشه، به جز اینکه شاید همراهی او کمی فشار را از دوش تو برداره. اما حواست باشه این موضوع ممکنه بعدها ناخواسته تبدیل به ابزار برتری جویی بشه. راستش زیاد توضیه نمی کنم، اما در عین حال، همه چی بستگی به همسرتون داره. چقدر از درک و منصف بودن ایشون مطمئنید؟ مثلا پیش اومده از رفتار نامطلوب پدر یا مادرتون پیش ایشون شکایت کنید؟ برخوردشون چجوری بوده؟ به موضع پر و بال دادن یا سعی کردن جور دیگری به قضیه نگاه کنن و حتا دل شما را هم نرم کنن که از پدر و مادرتون دلخور نباشید؟
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  13. 2 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 03 مرداد 93), مهربونی... (سه شنبه 08 مهر 93)

  14. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    دروان سختی را داری سپری میکنی خدایی خوندنشم سخته
    شما که تا اینجاشو اومدی به بعدشم همینجوری برو جلو به شوهرت چیز ینگو جلوی خانواده شوهرت هیچی نگو بعدا حالا شوهرتم خوب باشه بلاخره اینور و اونور آدم های ببخشید اینو میگم نفهم و بی شخصیت هستن یکچیزی بگن شما ناراحت بشی.
    عروسی یکشبه تموم میشه میره به هیچ عنوان دقت کن اجازه دخالت نه به خانواده خودت بده و نه خانواده شوهرت محکم و قوی برخورد کن استقلال زندگیتو حفظ کن تو الان دارای خانواده خودت هستی و مستقلی هرچی مشکل داری با مادرت بزار همانجا باقی بمانه وارد زنگی جدیدت نکن اصلا و ابدا
    از اخلاقای و رفتارهای مادرت درس بگیر و تیو زندگیت اصلا و ابدا تکرار نکن نزار روی ذهنت تاثیر منفی بزاره حواست به شوهرت باشه بهش احترام بزار و دوسش داشته باش بهش اعتماد بنفس بده ازش تعریف کن بهش محبت کن.

    حالا عروسی کی هستش اگه آدرس بدی و پول هواپسما رو هم حساب کنی رفت و برگشت و پول پاتختی هم نگیری آقا من و همسرم و مهدیه ساداتم حاضریم بیایم

    بیخیال دختر مهم اینه یه شوهر خوب داری مهم اینه خوب و سالم بزرگ شدی مهم اینه یه شغل داری و از خودت درآمد داری خدایی به شوهرت حسودیم میشه البته گفته باشما همسر خودمم همینه ولی وقتی دخترهایی رو میبینم که اینقدر فهمیده و باشخصیت و باشعور هستند که تحت تاثیر حرف و زیاده خواهی اطرافیانشون قرار نمیگرن برای اینکه شوهرشان را تحت فشار بزارند که خرج های الکی انجام بده واقعا لذت یمبرم و تحسینشون میکنم

    خیلی دختر خوب یهستی قدر خودتو بدون حرص نزن شما اگه خودتم بکشی تا عروسیت باید تحمل کنی و وضعیتت همینه ولی وقتی رفتی توی زندگیت دیگه دست خودته و زندگیه خودته هرجور دوست داری زندگی من و از بودن کنار شوشو لذت ببر
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    مهربونی... (سه شنبه 08 مهر 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.