به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 18:44]
    تاریخ عضویت
    1394-4-12
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,999
    سطح
    26
    Points: 1,999, Level: 26
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    یک دل سیر گریه میخوام،چطوری خالی بشم؟

    نمیدونم این تاپیک منو دیدین یا نه http://www.hamdardi.net/thread-39999.html



    اصلا قصدم روضه خونی یا مرثیه سرایی نیس، دنبالم راهی هستم تا خالی بشم تا فکرم بره به سمت اینده.
    من تازه بعد از چندین سال متوجه شدم که توی خواب بودم. اون ادمیکه بیخود همیشه توی ذهنم بوده خیلی ساله که از من دل کنده و من گزینه ش نیستم. تازه اینارو فهمیدم بعد از چندسال بودن باهاش و چندسال نبودن باهاش

    من فقط میخوام خالی بشم. بهم بگید چطوری خالی بشم؟ چطوری به دل سیر گریه بکنم اونجوریکه دیگه دفعه بعدی برای گریم یا فکر به این ادم برام نمونه. تا دیگه ذهنم خالی بشه ازش

    هرموقع که از خونه میرم بیرون میخوام وقتی رسیدم خونه یه دل سیر گریه کنم ولی نتونستم این چند روزه
    بگید چکار کنم؟

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    http://www.hamdardi.net/thread32762-2.html#post325645

    به جای اینکه بشینی و گریه کنی و رمثیه سرایی راه بندازی و چند ماه از عمرت تلف بشه بره روی اون چند سال بهتره بلند بشی مثل خیلی های دیگه که جای شما بودن یکیش هم خود من آدم بهرته به موضوعات عاقلانه و منطقی نگاه بکنه نه احساسی بنده بشخصه هم اگر میخواستم احساسی نگاه کنم الان شده بودم یکی مثل شما و بقهی دوستانی که تایپیک میزنن.

    علایقت مهارت هایی که داری برو خرید کن کلاس برو ورزشی هنری صنایع دستی گردش کردن مسافرت رفتن یاد گرفتن زبان دوم دنبال یه شغل باش از تکنیک توقف فکر هم استفاده کن.
    برو برای خودت زندگی کن که بعدها حسرت این را نخوری چقدر عمرت الکی تلف شد

    بانو maryam240 قبل شما این مراحل را طی کردن و خدا را صدهزار مرتبه شکر الان شاد و آزاد هستند وابستگی ضعف میاره.تایپیکش را دنبال کن بخودت انرژی مثبت بده به زندگی امیدوار باش همیشه فردایی وجود داره که تغییر دادنش دست خودته

    http://www.hamdardi.net/thread39682-7.html
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  3. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    delvand (چهارشنبه 01 مهر 94), ستاره زیبا (چهارشنبه 01 مهر 94)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    سلام دلیوند عزیز...

    گریه کن ... گریه بعضی جاها خوبه ... همراه اون اشکا دلخوری ها و دلتنگیهارو بشور بره . اگه این راه برات سودمنده خودت رو ازش محروم نکن ...


    - هممون بهتره یاد بگیریم احساسات خودمونو کنترل کنیم ولی این به معنای سرکوب احساسات نیست
    با کنترل احساسات آسیب های احتمالی جلوشو میگیریم ولی سرکوب اونها خودش باعث آسیب میشه ...


    -با این حرف خاله قزی عزیز موافقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    برو برای خودت زندگی کن که بعدها حسرت این را نخوری چقدر عمرت الکی تلف شد
    بخودت انرژی مثبت بده به زندگی امیدوار باش همیشه فردایی وجود داره که تغییر دادنش دست خودته

    بهتره سر فرصت بشینی آینده و برنامه هایی بدون حضور اون شخص خیلی بهتر از اون برای خودت بچینی ... لایق بهترین ها میتونی باشی پس خودت رو دست کم نگیر...


    گلم،

    زندگی جاریست ....

  5. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    delvand (پنجشنبه 02 مهر 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 18:44]
    تاریخ عضویت
    1394-4-12
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,999
    سطح
    26
    Points: 1,999, Level: 26
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای خاله قزی فقط کسی میتونه بفهمه ادم بیروحیه و افسرده چطوریع حالش که اون حال رو تجربه کرده باشه و ازش رها شده باشه. به خدا دست خودم نیس که حالم خوب نیس.
    من اصلا مرثیه نخوندم. واقعا مشکل دارم.هیچ جوری نمیتونم جلو برم.

    نمیفهمم چرا گیج هستم. من درست هست وابسته بودم و هستم ولی مننفهمیدم و نمیدونستم و نمیشناختم این بلا رو

    یاس چاییزی من میخوام احساست منفیم رو تخلیه کنم ولی نمیتونم برای همین میگم کمکم بکنید تا خالی بشم
    سر فرصت کی؟27سالمه.پلک بزنم با این حالم سی سالمه. الان خودمو با 25 ساله ها مقایسه میکنم ولی اونموقع دیگه واقعا سی سالمه.

    چرا حالم بده؟ جیکار بکنم تا حالم خوب بشه؟ چرا اینجوریم من

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    1- اون تاپیکت در مورد اون شخص نتیجه و حاصل چی شد ؟ بالاخره در مورد اون تصمیم گرفتی چکار کنی ؟

    2- اون یکی تاپیکت یکم اشراف به برنامه های زندگیت پیدا کردی و گفتی که شروع میکنم کم کم.... چکارها کردی تا کجا پیش بردی ؟

    سر فرصت که میگم همینه ... یکی "سر فرصت" تو زندگیش یه هفته قبل بوده(زمانو از دست نداده) و یکی هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست اون چه زمانی رو انتخاب میکنه ؟ معلومه آیا ؟!

    3 - دو تا چیز موضعتو روشن کن نسبت بهشون :
    - احساسات پس مانده رابطه عاطفی قبلی
    - در مورد حرف های ناخوشایند اطرافیان که سستت نکنه و باعث بشه بی حوصله بشی و بیشتر لاک خودت فرو بری ...

    این دوتا با متلعقاتش هرچی که هست باید بتونی کنار بذاری ...

    و اما ...

    بعد...


    تعیین دوبرنامه متناسب با علایقت که تو یکی آینده نگری لحاظ شده باشه و جایگاه تورو مثلا تو 5-10 سال آینده مشخص کنه و دومی برای عوض شدن حال و هوات (تقویت روحی)

    اولی رو که درموردش نیازی به تکرار نیست همون تاپیک مرتبطش یه مرور دوباره بکن تجدید خاطره ای کن باهاش ( پاک فراموش کردیا ! انگار به خاطره ها پیوسته !)

    دومی هم کمی رو افکار منفی کار کنی خیلی کمرنگ میشه...


    تعیین برنامه هم هرکس خودش بهتر میدونه چکاری براش خوبه و توانشو داره...

    مطالب انگیزشی و تکرار جملات مثبت خودبخود منفی هارو کنار میزنه تا حد زیادی ...

    دوستان و همفکران مثبت اندیش و محیط های مثبت هم تاثیرشون فوق العادس...
    دوست و هم اندیش فقط محدود به ادم ها نیست میتونه کتاب باشه یا برنامه های مثبت رادیو تلویزیون و فایلهایی که تو اینترنت هستن ...


    همه اینا کلیاتیه که لازم داری( جامع نوشتم ،بنظرم اومد که بگم )
    بازهم میام تاپیکت...ذهنم مشغوله یکم ... انشاءالله باشه یه وقتی که بتونم کاملتر بنویسم...

    توهم تونستی یه نمای کلی از مسائلت و دل مشغولی هات داشته باش (بدون در نظر گرفتن افکار منفی)
    برای اینکه از سردرگمی دربیای خوبه ...کارسازه.

    تا پست بعدی به خدا میسپرمت گلم مراقب خودت باش
    ویرایش توسط یاس پاییزی : پنجشنبه 02 مهر 94 در ساعت 01:49

  8. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    delvand (پنجشنبه 02 مهر 94)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    منم چند وقت پیش افسرده بودم مدام گریه ناراحتی معلوم وجود شخص خاصی هم نبود یعنی کسی تو زندگیم بود که منو نمیخواست هی من با بدبختی کش میدادم افسردگیم از اونجا گرفت وعین یه پخش شدن یه قطره جوهر در اب پخش شد وربط داده شد به همه حس میکردم هیچکس منو نمیخواست اگه مامانم میگفت به غذا ناخونک نزن من میگفتم وای هیچکس منو دوست نداره من تنهای تنهام و این چرتو پرتا

    ببین یه زمانایی در زندگی هست که تو دقیقا تو عمق تو سرپایینی هستی انگار از همه جا برات میباره انگار همه دشمنن همه کس و همه چیز

    رابطه افسردگی ودرک مشکلات ودرد کشیدن یه رابطه دو طرفه است که هم رو تقویت میکنند وقتی شما یه دردی میکشی افسرده میشی و وبعد که افسرده شدی دردهای بیشتری حس میکنی حتی کوچیکارو بزرگ میبینی وهی هر دو طرف قوی تر میشند واین سیکل معیوب ادامه خواهد داشت من نمیدونم چطور خوب شدم تو دوهفته ولی واقعا خوب شدم برای خودمم عجیبه از تمام تعلقات ووابستگی ها راحت شدم از سردرگمی ها از همه چی
    میدونی چیکار کردم رفته بودم کتابخونه تو برگشتم یه بستنی یخ در بهشت فوق العاده خریدم هندزفری گذاشتم تو گوشم یه اهنگی هست به اسم زندگی تازه از black cat این اهنگ خیلییی بهم کمک کرد اینو گذاشتم بلند تو خیابون برای خودم رفتم یلحظه نزاشتم لبخندم بره عین دیوونه ها انقدر یعنی خاطره اونروز برام موند انقدر اون اهنگ فاز داد واون بستنی چسبید که نگو تا چند شبم اهنگای غمگین (نه بدجورا متعادل)گوش میدادم ولی,تهش,قبل خواب باز همون اهنگ که گفتم میزاشتم میمردم از غصه هم نمیزاشتم یه قطره اشکم بیاد سرمو میگرفتم بالا اونقدر صبر میکردم تا اشکا برگرده

    الان انقدر خوب شدم که حد نداره در عرض یه هفته اعتماد به نفس وغرورم که دیگه به سقفه حتی باور کن خوشگلترم شدم :)

    اینارو گفتم که بدونی افسردگی یه بیماری دو جانبه است هم خیلی راحت درمان میشه هم خیلی سخت
    سخت از این جهت که قرص و دارو نداره تزریق نمیشه روند درمان عذاب داره یه درون قوی میخواد تا بیرون شاد کنه

    راحت از این جهت که گاهی یه بارون یه چایی یه فیلم یا مثل خودم یه بستنی درمانش میکنه با چیزای خیلی راحت ودم دستی توی خودت دمبال راه حل باش

    اگر دلت گریه میخواد هم خوبه یه بالش بردار وقتی خونتون خالیه اهنگو وصل کن به تلویزیونتون انقدر جیغ بزن زار بزن زجه بزن بالش گاز بگیر یا حتی نصف شبا هم تو اتاق تاریک خوبه ولی دیگه اون باید بی صدا باشه من
    خودم هردورو تجربه دارم ولی دومی بیشتر میچسبه ماندگاریش بیشتر خالی کننده گیش بیشتره حتی جذبش میشی چند شب انجام میدی ولی گریه کنااااااا در اون حد که از حال بری
    فجیع بخاطر تمام گذشته ات گریه کن و از همه مهمتر بجای تمام ایندتم گریه کن من اونقدر گریه کردم که دیگه تو ایندم سیر باشم دیگه هر موقع غمگینم یه فلش بک به اون موقع میرم فقط تصور همون گریه قشنگ خالی میشم و میرم دمبال کارم

    تو خودت دمبال راه حل باش

  10. کاربر روبرو از پست مفید دختر جوان تشکرکرده است .

    delvand (پنجشنبه 02 مهر 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 18:44]
    تاریخ عضویت
    1394-4-12
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,999
    سطح
    26
    Points: 1,999, Level: 26
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 9 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس پاییزی نمایش پست ها
    1- اون تاپیکت در مورد اون شخص نتیجه و حاصل چی شد ؟ بالاخره در مورد اون تصمیم گرفتی چکار کنی ؟

    2- اون یکی تاپیکت یکم اشراف به برنامه های زندگیت پیدا کردی و گفتی که شروع میکنم کم کم.... چکارها کردی تا کجا پیش بردی ؟

    سر فرصت که میگم همینه ... یکی "سر فرصت" تو زندگیش یه هفته قبل بوده(زمانو از دست نداده) و یکی هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست اون چه زمانی رو انتخاب میکنه ؟ معلومه آیا ؟!

    3 - دو تا چیز موضعتو روشن کن نسبت بهشون :
    - احساسات پس مانده رابطه عاطفی قبلی
    - در مورد حرف های ناخوشایند اطرافیان که سستت نکنه و باعث بشه بی حوصله بشی و بیشتر لاک خودت فرو بری ...

    این دوتا با متلعقاتش هرچی که هست باید بتونی کنار بذاری ...

    و اما ...

    بعد...


    تعیین دوبرنامه متناسب با علایقت که تو یکی آینده نگری لحاظ شده باشه و جایگاه تورو مثلا تو 5-10 سال آینده مشخص کنه و دومی برای عوض شدن حال و هوات (تقویت روحی)

    اولی رو که درموردش نیازی به تکرار نیست همون تاپیک مرتبطش یه مرور دوباره بکن تجدید خاطره ای کن باهاش ( پاک فراموش کردیا ! انگار به خاطره ها پیوسته !)

    دومی هم کمی رو افکار منفی کار کنی خیلی کمرنگ میشه...


    تعیین برنامه هم هرکس خودش بهتر میدونه چکاری براش خوبه و توانشو داره...

    مطالب انگیزشی و تکرار جملات مثبت خودبخود منفی هارو کنار میزنه تا حد زیادی ...

    دوستان و همفکران مثبت اندیش و محیط های مثبت هم تاثیرشون فوق العادس...
    دوست و هم اندیش فقط محدود به ادم ها نیست میتون% q�07 کتاب باشه یا برنامه های مثبت رادیو تلویزیون و فایلهایی که تو اینترنت هستن ...


    همه اینا کلیاتیه که لازم داری( جامع نوشتم ،بنظرم اومد که بگم )
    بازهم میام تاپیکت...ذهنم مشغوله یکم ... انشاءالله باشه یه وقتی که بتونم کاملتر بنویسم...

    توهم تونستی یه نمای کلی از مسائلت و دل مشغولی هات داشته باش (بدون در نظر گرفتن افکار منفی)
    برای اینکه از سردرگمی دربیای خوبه ...کارسازه.

    تا پست بعدی به خدا میسپرمت گلم مراقب خودت باش


    در مورد اون شخص تصمیم گرفتم فراموشش کنم.کسی که برام ارزش چندانی قائل نیستس و فقط یه وسیله م که گاهی سرشو از کار و درس برداره و تفریح داشته باشه اما من به طرز عجیبی غمگینم،توی فکرم و زود به هم میریزم و میرم توی فکر.
    من حرفی از اوضاع خونوادگیم نزدم،زدم قبلا؟ ولی یکی دوتا احمق بدجور دارن به بدی اوضاعم دامن میزنن و خودشون عین خیالشون هم نیس. یعنی با چندتاجمله منو بهم میریزن منو به فکر و ناراحتی میبرن.ولی خودشون هیچی. یکیشون درسشو میخونه یکیشونم به کار و زندگیش میرسه و فقط منم که بهم ریخته میشم

    اره کسی که حالش خوبه و اوضاعش روی سربالاییه رو نمیشه چندان اذیتش کرد. ولی کسیکه اوضاعش متوسط به پایینه. راحت خودشو و اون چیزی که میخواد رو گم میکنه . شایدم ذهنش دنبال بهانه ست


    بزارید خلاصه بگم.من میخوام مسیر تعیین کنم . ولی فکر و ذهنم شفاف و روشن نیس که بگم خب من میخوام یک فلان شخص فعال بشم.خب باید اینکارا رو بکنم تا برسم بهش. ناراحتی هام و اشتباهات شناختیم و طرز فکر غلطم حتی مواقعی همشون دست دراز کردن و مانع میشن مغزم درست فکر کردن و ورفتارم درست عمل باشه.

    یعنی من الان هیچ چیز صحیحی مسیر صحیحی توی ذهنم نیس. انگار مانع داره که بخواد راحت فکر کنه.شاد فکر کنه و خوب و مثبت فکرکنه

    بارها و بارها کاغذ برداشتم تا چیزهای توی ذهنمو بنویسم ویل یا اولش یا وسطش متوقف شدم یا عمل نکردم بهش

    دختر جوان خوب میگه من شادی نیاز دارم

    گریم نمیگیره تا اون حد سالی یکی دوبار شاید موقعیت پیش بیا اینقدر گریه کنم ولی باز پشت سرش تا چندساعت میخوام گریه کنم و سیر نمیشم ولی الان گریم بیشتر از چندقطره نمیگیره

    قبلا یه زمانی حدود شاید چندماه تایکسال شبی نیم ساعت گریه میکردم و واقعا خالی میشدم حاالم بهتر میشد. ولی الان خیلی سریع چشماما قرمز میشه و درد میگیره و سردرد هم میگیرم

    من داشتن رابطه ومسج بازی و این ماجراهارو رو سه سالی میشه ترک کردم. ولی وابستگی هاشو نه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.