به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array

    چه طور اشتی کنم که این جور ناراحتی ها عادی نشه؟

    سلام همدردی ها....


    تو این چند سال زندگی مشترک خیلی پیش اومده شوهرم یه کاری کرده من خیلی ناراحت شدم وگاهی خیلی هم گریه کردم ولی مثلا فرداش حتی خودم هم انگار یادم رفته دیروز چه اتفاقی افتاد چه برسه به شوهرم.
    و فکر میکنم همین هم باعث شده مواردی که من رو واقعا ناراحت میکنه توی ذهنش نمونه یا نسبت بهشون بی تفاوت بشه.

    ولی تصمیم گرفتم دیگه اینجوری نشه ..یا ناراحت نشم یا اگه ناراحت شدم قضیه به یه جایی برسه.

    اتفاقی که دیشب افتاد:
    دیروز عصر سر یه مسیله کوچیک ازش ناراحت بودم شبش هم رفتیم مهمونی وقتی برگشتیم توی مسیر به خاطر فوتبال ترافیک بود و خیلی هم تو ماشین باهم حرف نزدیم.نه به خاطر ناراحتی عصر من ٬چون کوچیک بود٬بلکه به خاطر خستگیمون.

    رسیدیم خونه ۱۲ شب بود...شوهرم گفت من خیلی سرم در میکنه میرم بیرون یه دوری بزنم بیام...من گفتم میخوای با تودوستات بری بچرخی بهونه نیار برو و اوگفت نه سرم درد میکنه و تنها میرم ...من ازش خواستم که باهاش برم علی رغم اینکه خودم اصلا حوصله نداشتم ولی اون قبول نکرد...

    من هم اینقدر گریه کردم بابت این ماجراها که خوابم برد واصلا نفهمیدم کی برگشت...

    واما امروز...از صبح یه کم قربون صدقم رفت و ناز کشید و... ولی حرفی از دیشب اصلا نزد..
    من هم همچنان سرسنگینم باهاش ...


    الان باید چجوری رفتار کنم؟
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....
    ویرایش توسط yasna1990 : یکشنبه 01 تیر 93 در ساعت 12:48

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    منئ بشخصه انعطاف پذیرم و خیلی کم عصبانی میشم خیلی خیلی کم.اگه جای شوهرت بودم این رفتارش کاملا عادی بود شاید بدتر هم رفتار میکردم.

    این چه اخلاقیه دارین شما زنا پیله میکنید به آدم همش سوال میپرسید کجا میری با کی میری کاراگاه بازی در میارید؟

    خداوکیلی شوهر خوبی داری اگه اینجوری برخورد کرده خوب دوست داشته بره پیش دوست و رفیقاش اعصابش خورد بوده میخواسته بره خودشو تخلیه کنه آروم بشه نمیخواسته بره جرمی مرتکب بشه که.مثلا شما میزاشتی بره و چیز ینمیگفتید چه اتفاقی میوفتاد؟مگه نمیگی ناراحت بودین و توی ماشین اصلا حرف نزدید خوب بعدش که بدترم شد میرفتید مثلا دوتایی چی میشد نه شما آرومتر میشدید نه شوهرتان شایدم توی ماشین باهم جروبحث میکردید.بنظرم کار درستی کردن ایشون توی این مورد

    در مورد اینکه نوشتید دلخور بودید از یک موضوعی خوب چرا بیان نکدردی این مورد را چرا در درون خودتان ریختید ما مردا که علم غیب نداریم و ذهن خوانی بلد نیستیم که توی ذهن همسرانمان چی میگذره!!!!


    لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه


    مهارتهای ارتباطی

    چگونه منفعل نباشیم؟

    اینا هم تاپیک های she هستش.

    مشاوره تخصصی با جناب sci

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    نیاز داری مهارت های ارتباطی خودت را افزایش بدی.

    وقتی ما مردا ناراحتیم بزارید توی خودمان باشیم تورو جان هرکی دوست دارید تورو به قرآن تورو به پیر به پیغمبر به همه مقدسات تو رو به جان هرکی که دوست دارید بابا وقتی ناراحتیم بزارید برای خودمون باشیم بزارید به روش خودمون آروم بشیم هی پیله نکنید و سوال نپرسید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  3. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 02 تیر 93), maadar (یکشنبه 01 تیر 93), paiize (دوشنبه 02 تیر 93), yasna1990 (یکشنبه 01 تیر 93), آبان (یکشنبه 01 تیر 93), سعیداطی (یکشنبه 01 تیر 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array
    ممنونم بابت پاسختون....

    والبته لحنتون

    بله مردها حق دارن گاهی تو خودشون باشن ولیییییی ساعت ۱۲ شب ؟؟؟ اون هم بیرون از خونه؟؟؟؟؟؟

    الان هم موقع نهار میخواس باهامم حرف بزنه ولی من همش کلمه کلمه جواب دادم و گفت چرا با من مهربون نیستی...بعد هم حرف شمارو تکرار کرد که بذار بعضی وقتا هرکار دلم میخواد بکنم ....
    من یه کم نرم شدم ولی شاید باید همون جا قضیه رو توم میکردم...نمیدونم....

    واما....
    چرا به من در جایگاه یک زن حق نمیدید ناراحت بشم ازینکه نه تنها بابت دلخوری قبلی ازم دلجویی نکرد بلکه ناراحتی بیشتری رو مسبب شد ؟؟؟؟؟
    چرا به من در جایگاه یک زن حق نمیدید ناراحت بشم از اینکه همسرم ساعت ۱۲ شب میره بیرون به قول خودش هوا بخوره؟؟؟؟؟؟

    چرا باید تمام احساسات زنانه ام رو سرکوب کنم تا مبادا به غرور مردانه ی مرد بر بخوره؟


    حالا جدای ازین حرف ها ...
    کسی میتونه مختصر به من بگه اینجور مواقع چطوری اشتی کنم که ناراحتی من هم نادیده گرفته نشه؟
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....
    ویرایش توسط yasna1990 : یکشنبه 01 تیر 93 در ساعت 13:54

  5. 3 کاربر از پست مفید yasna1990 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 01 تیر 93), maadar (یکشنبه 01 تیر 93), ساحل75 (یکشنبه 01 تیر 93)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 خرداد 94 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1393-3-08
    محل سکونت
    یزد
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    2,211
    سطح
    28
    Points: 2,211, Level: 28
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    262

    تشکرشده 312 در 141 پست

    Rep Power
    33
    Array
    بهار خانوم قدر شوهرتو بدون .بعد چند سال زندگی اومدی اینجا فقط بدی هاشو گفتی.ولی من تو همین دو تا تاپیکی که گذاشتی چند تا اخلاق خوب و مردونه تو همسرت پیدا کردم
    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بشمار...1-تو با اینکه خیلی برای خودت احترامی قاءل نیستی اون برات شخصیت قاءله 2-وقتی گفت سرم درد می کنه میرم بیرون به جای اینکه بهش بگی چرا عزیزم سرت درد می کنه می تونم کاری برات بکنم یا نه؟خب هرجور فکر می کنی،باشه منتظرتم چی گفتی؟ به خاطر همین میشه یه قشقرق اساسی راه انداخت ولی شوهرت چی کار کرد صبحش نازتو خرید این نشون میده اولا شوهرت صعه صدر بالایی داره دوما خیلی دوست داره سوما رفتاراش کاملا مردونست من اصلن اگه شبا نرم تو خیابون یه دوری بزنم شبم صبح نمیشه شوهرتم مثل منو هزار تای دیگه حالا فوقشم رفته پیش دوستاش چه اشکالی داره؟3- ازش خواستی باهاش بری.می دونی این یعنی چی یعنی آهای فلانی دو زار بهت اعتماد ندارم اون وقت انتظار داری برات چی کار کنه هان؟ولی اومده نازتو می خره

    - - - Updated - - -

    بهار خانوم قدر شوهرتو بدون .بعد چند سال زندگی اومدی اینجا فقط بدی هاشو گفتی.ولی من تو همین دو تا تاپیکی که گذاشتی چند تا اخلاق خوب و مردونه تو همسرت پیدا کردم
    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بشمار...1-تو با اینکه خیلی برای خودت احترامی قاءل نیستی اون برات شخصیت قاءله 2-وقتی گفت سرم درد می کنه میرم بیرون به جای اینکه بهش بگی چرا عزیزم سرت درد می کنه می تونم کاری برات بکنم یا نه؟خب هرجور فکر می کنی،باشه منتظرتم چی گفتی؟ به خاطر همین میشه یه قشقرق اساسی راه انداخت ولی شوهرت چی کار کرد صبحش نازتو خرید این نشون میده اولا شوهرت صعه صدر بالایی داره دوما خیلی دوست داره سوما رفتاراش کاملا مردونست من اصلن اگه شبا نرم تو خیابون یه دوری بزنم شبم صبح نمیشه شوهرتم مثل منو هزار تای دیگه حالا فوقشم رفته پیش دوستاش چه اشکالی داره؟3- ازش خواستی باهاش بری.می دونی این یعنی چی یعنی آهای فلانی دو زار بهت اعتماد ندارم اون وقت انتظار داری برات چی کار کنه هان؟ولی اومده نازتو می خره

  7. 3 کاربر از پست مفید سعیداطی تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 02 تیر 93), آبان (یکشنبه 01 تیر 93), ساحل75 (یکشنبه 01 تیر 93)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 94 [ 01:52]
    تاریخ عضویت
    1393-1-07
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    911
    سطح
    16
    Points: 911, Level: 16
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 45 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و درود خدمت شما دوست عزیز

    یک راست میرم سراغ اصل مطلب و از حاشیه رفتن خوداری میکنم

    مشکل شما این نیست که فکر میکنید ناراحتی هاتون برای همسرتون عادی شده

    مشکل شما اینکه که وارد زندگی واقعی شدید

    مسئله این که حس زنانگی ناز کردن توی شما هنوز موج میزنه

    شما سر چیز های خیلی پیش پا افتاده ناراحت میشد و از اون بدتر گریه میکنید بخاطر چی ؟

    بخاطر اینکه هنوز میخواید همون زن اوایل زندگیتون باشید که با کوچکترین قطره اشکی که میرختید و یا با کوچکترین ناراحتی که میشید همسرتون ناز شما رو میکشید شما هنوز به اون ناز کشیدن از طرف همسرتون نیاز دارید

    شما بیشتر از این ناراحت میشد که این ناز کشیدن یا خیلی کمرنگ شده یا اینکه اصلا" نیست که با توجه به چیزی که گفتید هنوز هستش و بسیار کم رنگ شده

    برای این مورد شما باید با همسرتون حرف بزنید و بهش به صورت غیر مستقیم ( در این مورد من غیر مستقیم پیش نهاد میکنم ) بهش بگید که بیشتر ناز شما رو بکشه

    و شما هم باید قبول کنید که دیگه وارد زندگی واقعی و عادی شدید و دیگه از اون ناز کشیدن های سایق خبری نیست

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 خرداد 94 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1393-3-08
    محل سکونت
    یزد
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    2,211
    سطح
    28
    Points: 2,211, Level: 28
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    262

    تشکرشده 312 در 141 پست

    Rep Power
    33
    Array
    4-حرف از دیشب نزده که ناراحتتون نکنه شما چی کار کردی کلمه کلمه جوابشو دادی اون اومده درستش کنه شما نمی زاری در صورتی که جریان دیشب به نظر من نود در صد تقصیر شما بوده نشستی الکی یه ساعت گریه کردی که چیو ثابت کنی گریت به نظر من بیشتر از این که به خاطر کارای اون باشه باید به خاطر کارای هودت باشه5- اومده رک و راست داره خواستشو بهت میگه می گه باهام مهربون باش تو چی؟منتظری تا خودش بفهمه فکر می کنی فیلم هندیه بابا باید رک و راست بهش بگی چته.علم غیب که نداره.6-خودش خودشو شناخته داره بهت میگه بعضی وقتا بزار تنها باشم ولی تو درکش نمی کنی

    - - - Updated - - -

    در مورد آشتی هم باید بگم تقصیر خودت بوده پس تو هم باید پیش قدم بشی از این به بعد هم سعی کن اصلا قهر نکنین که بعد بخواین آشتی کنین

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 94 [ 01:52]
    تاریخ عضویت
    1393-1-07
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    911
    سطح
    16
    Points: 911, Level: 16
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 45 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سعیداطی نمایش پست ها
    4-حرف از دیشب نزده که ناراحتتون نکنه شما چی کار کردی کلمه کلمه جوابشو دادی اون اومده درستش کنه شما نمی زاری در صورتی که جریان دیشب به نظر من نود در صد تقصیر شما بوده نشستی الکی یه ساعت گریه کردی که چیو ثابت کنی گریت به نظر من بیشتر از این که به خاطر کارای اون باشه باید به خاطر کارای هودت باشه5- اومده رک و راست داره خواستشو بهت میگه می گه باهام مهربون باش تو چی؟منتظری تا خودش بفهمه فکر می کنی فیلم هندیه بابا باید رک و راست بهش بگی چته.علم غیب که نداره.6-خودش خودشو شناخته داره بهت میگه بعضی وقتا بزار تنها باشم ولی تو درکش نمی کنی
    قصد دخالت ندارم دوست عزیز

    ولی اگه میخواید به کسی کمک کنید کمی لحنتون رو تغییر بدید

    موفق باشید

  11. کاربر روبرو از پست مفید babelirani تشکرکرده است .

    آبان (یکشنبه 01 تیر 93)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 آبان 94 [ 14:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-03
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 89 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهار عزيز زندگي منم خيلي شبيه شماس البته مشكلاتمون سر بيرون رفتن نصفه شب و اين چيزا نيس ولي اصل مطلب همينه كه ما هم زياد دعوا ميكنيم و روز بعد همه چي عادي ميشه
    عزيزم اين اصلا غير طبيعي نيس مطمئن باش نه فقط من و شما بلكه اكثر افراد اين تالار و 90%جامعه همينطورن چون زندگي زناشويي همينه چرا ميگن زن و شوهرا دعوا كنن ابلهان باور كنن چون بلافاصله بعدش آشتي ميكنن كه اكثر مواقع ناخواسته س ولي كاري نميشه كرد عزيزم آدم مجبوره وقتي با يه نفر تو يه خونه زندگي ميكني خواه ناخواه صحبت پيش مياد و انقدر گرفتاري و مشكلات روزمره زياد هست كه ناخواسته فراموش ميشه مثلا ديشب دعوا شده هرچند كه تو قلب ما خانمها هيچوقت فراموش نميشه و انقدر جمع ميشه و ميشه كه يهو فوران ميكنه
    منم اوايل خيلي دنبال راه حل بودم و فقط به يه نتيجه رسيدم :
    راه حلي وجود نداره و بايد زندگي مشترك رو همونطور كه هست بپذيريم نه اونطور كه ما ميخوايم
    البته اگه هنوز توان و دلخوشي داري بهتره كه درمورد هردلخوري آروم و بدون عصبانيت با همسرت صحبت كني حرف زدن خيلي چيزا رو حل ميكنه من همينكارو كردم ولي متاسفانه نتيجه نگرفتم و همسرم تلاشي نكرد و الان به آخر خط رسيدم ولي اميدورام واسه شما اينطور نباشه
    عزيزم من دركت ميكنم متاسفانه تو اين تالار خيلي كم به مشكلات خانمها اهميت داده ميشه خانمي مياد ميگه همسرم بهم خيانت كرده همه ميگن عزيزم كجا كم گذاشتي واسه ش؟ عزيزم بيشتر هواشو داشته باش ببخشش اشتباه كرده... ولي همون اگه برعكسش باشه حتي اگه خانمي به يه نفر ديگه فقط فكر كنه همه شمشير از رو ميبندن چه برسه به اين مشكلات كه از نظر ديگران اصلا مشكل به حساب نمياد و اول و آخر تو مقصري ولي من به عنوان يه خانم دركت ميكنم احساساتتو گريه هاتو خواسته هاتو ....منم اصلا قبول نميكنم شوهرم 12شب تنها يا با دوستاش بره هواخوري ولي خب همسرت اينجوريه دوست داره گاهي تنها بره بيرون و شما اگه بخواي تغييرش بدي نتيجه عكس داره عزيزم گريه چرا؟؟
    حيف نيس؟ اصلا خودتو ناراحت نكن قبول كن چيزايي رو كه نميتوني تغيير بدي تا به آرامش برسي
    درمورد نحوه آشتي كردنت پرسيدي نميدونم راه حلم درسته يا نه ولي اگه ميخواي ناديده گرفته نشي و همه چيز براش عادي بشه به روش بيار مثلا اگه گفت چرا تلگرافي جواب ميدي يا مهربون نيستي بگو مگه تو ديشب با من مهربون بودي من ازت خواستم باهات بيام بيرون ولي تو منو تنها گذاشتي و گريه هامو نديدي اينطوري همه چيز تو دلت نميمونه همسرتم ميفهمه كه چرا ناراحتي هميشه همين كارو بكن ولي آروم و بدون عصبانيت ولي بازم ميگم باوجوداين بعضي چيزا رو نميتوني تغيير بدي پس حساسيتتو كم كن موفق باشي

  13. کاربر روبرو از پست مفید ارغوان62 تشکرکرده است .

    ساحل75 (دوشنبه 02 تیر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.