با سلام خدمت دوستان گرانقدر تالار گفتگوی همدردی
بنده مدت یک ماه است که با آقایی آشنا شده ام و به هم علاقه پیدا کردیم
آشنایی ما اتفاقی و بدون پیش زمینه و شناخت قبلی بود
رابطه عاطفی ما مشکلی نداره جز اینکه ایشون با دخترعموشون رابطه دوستانه ای دارن و گفتن هرزگاهی باهم بیرون میرن بعد از اینکه من نارضایتی خودم رو اعلام کردم چند نوع بازخورد دیدم یکی اینکه گفتن حساسیت شما بی مورده و خودت رو فقط اذیت میکنی یکی اینکه گفتن دیگه بیرون نمیرم (من باور نکردم ) و یکی هم اینکه گفتن خب چه اشکالی داره آدم با فامیلش بیرون بره تو هم برو من مشکلی ندارم
من موضعم در برابر این قضیه بعد از اون یک بار اعلام نارضایتی این بوده که حرفی راجع بهش نزنم و اگر هم ایشون صحبتی کنن نمیدونم چه برخوردی در این زمینه داشته باشم وقتی قلبا دوست ندارم رابطه صمیمانه ای داشته باشن هرچند با دید خواهر برادری
اما اونچه علت اصلی ایجاد این تاپیکه این موضوعه که من به ایشون گفتم وقتی میتونم هدیه های شمارو به منزل ببرم که مادرم در جریان رابطمون باشه و ایشون گفتن که پس احتمالا دوستیمون کنسل میشه چون مادرت اجازه نمیده که ادامه بدی و خانواده اولویت اصلی هستن
من هم گفتم باشه مشکلی نیست که گفتن خیلی زود بحث ازدواجو پیش کشیدی یکم مهلت میدادی
از این حرفشون ناراحت شدم و دارم فکر میکنم که آیا باید بهش فرصت شناخت بدم یا اینکه رابطه رو اتمام بدم
البته اینجا همیشه تاکید بر اتمام روابط دوستی و اقدام رسمیه اما در جامعه و واقعیت این امر کمتر اتفاق میفته
پیشاپیش از حسن توجه دوستان ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)