:104::104::104::104:
نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام
بی نهایت گرامی در تاپیک باور، احساس و و روشهایی که در زندگی به من کمک کرد؟ ، تجارب بسیار مهم و ارزنده ای را ارسال کرده اند که برای همه کس می تواند مورد استفاده باشد.
:104:
:104::104::104::104::104::104::104::104::104::104: :104::104::104::104::104::104::104::104::104::104: :104:
این بخش از این نقل قول را باید با آب طلا نوشت :
نقل قول:
کسی که اعتماد به نفس پایینی دارد مشکلات رو اون قدر بزرگ می کند که عاجز می شود و می گوید کاری از دست من بر نمی آید. یادمان باشد مشکل هر چقدر بزرگ باشد از ما بزرگتر نیست. ما باید به تسلیم نشدن هایمان ببالیم نه به پیروزی هایمان. این تسلیم نشدن ها قیمت انسان است. تقوا یعنی فرد عوامل محرک را می شناسد و مقاومت می کند و حافظ خویش است. این قیمتی است که شخصیت را بالا می برد. کسی که عزت نفس دارد قدرت مقابله با عوامل محرک را هم دارد.
:72::104::72::104::72::104::72::104::72::104::72:: 104::72::104::72::104:
با سلام
مطلبی تامل برانگیز و تاثر برانگیز به مناسبت روز مادر ، روز زن و هدیه های آنروز
همچنین در همین رابطه بخوانید:
مادرم عزیز دلم
:104::104::104::104::104::310::310::310:
هر کس ذره ای از صبا شناخت داشته باشد می داند اینها شعار نیست که می گوید بلکه درک و باوریست که لمس می کند ... امیدی که در وجودش جریان دارد ... و صبا از پیشکسوتهای تالار است و او هم مشکلات خاص خودش را داشته و دارد و با آن دست و پنجه نرم کرده و می کند و من می دانم و می فهمم و در وارای حرفها و نظراتش می بینم که همین دست و پنجه نرم کردنها و نگاه پویا به مشکلاتش این باورها را در وی ساخته ... پس سخنش را که از دل بر آمده با دل بشنوید و بپرسید صبا چطور به اینجا رسیده ای که این شرایطی که ما سخت می بینیم و نگرانیم و برآشفته امان می کند تو اینگونه می بینی ..... و امید داری
این مهم است
:104::104::104::104::104:
قفل زندگی من با همین کلید باز شد. نمی تونم بشمارم که قبلا چند بار این مفهوم رو از انسان های مختلف شنیده بودم، اما صرفا وقتی این باور درم ایجاد شد که در تنهایی خودم، خواسته هام رو رها کردم و داشته هام رو دیدم. یه مدت بعد از اون بود که به آرامش و احساس خوشبختیم نگاه کردم و متعجب شدم که مگه من دو هفته پیش اونقدر درمانده و بدبخت نبودم؟! پس چی شد که الان اینطورم؟! و دیدم که بله... همه چیز در اون لحظه ای تغییر کرد که در یکی از شوک های زندگی زناشوییم، از خواستن خسته شدم، و ایستادم. ایستادم و به داشته هام نگاه کردم.
یک پاسخ دقیق و عمیق با توجه به مصداق ها به صورت کاربردی که گیسو کمند گرامی در تاپیک چرا یه مدت کوتاه میتونم در اوج بمانم! ارسال کردند. این پاسخ را عینا در ذیل می آورم و همچنین کمال تشکر و قدردانی را برای این پردازش هوشمندانه از گیسو کمند گرامی دارم.
آنچه در اینجا Eram تجربه کرده .... واکاوی درونی هست در جهت شناخت احساس ....
وقتی ما نسبت به احساس و حالات خود بی تفاوت نباشیم و نگذاریم تاثیر ناخودآگاه آنها ادامه پیدا کند و واکاوی کنیم تا بشناسیم که این احساس و حال و احوال بخاطر چیست و منطقی و یا غیر منطقی بودن شدت و حدتش را درک کنیم .... به شناخت احساسات خود دست پیدا می کنیم و همین شناخت خود گام مهمی در جهت کنترل و مهار احساسات و هدایت در مسیر درست است و یکی از ابزارهای مهم محوریت عقل .
روندی که Eram در ماجرایی که شرح داده همین است ، توجه به یک احساس .... تلاش برای یافتن علت آن .... فهیمدن علت .... برخورداری از کمک بالغ درون و آرام شدن کودک درون و احساس رضایت نسبت به خود و درنتیجه ، نه تنها از میان رفتن آن احساس منفی بلکه مبدل شدنش به یک احساس خوب و مثبت .
به Eram تبریک میگم و توصیه میکنم در همه موارد حتی احساس های خوب و مثبت هم همینگونه عمل کند آنوقت مسلط شدن برخود را روز به روز قوی تر خواهد نمود و .... از نتایج این تسلط بر خویشتن چیزی نمی گویم که عملاً تجربه خواهد کرد .
اگر سعی کند دریافتهایش از این سیر و مسیر را یادداشت کند .... به مرور یک مقاله هم می تواند بیرون دهد یا حتی کتاب ..... به همین راحتی
موفق باشی Eram عزیز
با سلام
گاهی به مناسبتی و در بررسی مطالب تالار ، به موارد با ارزشی بر می خورم که مثل عتیقه هست اما از دیدها مخفی مانده و گرد زمان بر رخشان نشسته و جلب نظر نمی کنند. اما آنقدر قیمتی هستند که به تنهایی اگر خوب استفاده شود می تواند همه هزینه مشکلات ما را بدهند و ما را غنی کنند و از فقر مشکلات بیرون کشند. البته هر عتیقه ای گرانبها هست اما هر کس نمی تواند آنرا نقد کند مگر آنکه به اهل فن بسپارد و کمک بگیرد.
نمونه ذیل یکی از این تاپیک های پر ارزش هست. از فردی به نام آرمانخواه که انشاء الله هر کجا هست موفق و موید باشد و خدا حفظش کند:
منطق فازی
با سلام
پست ذیل از فرزانه 123 گرامی ، اگر چه بسیار مختصر هست اما حاوی کدهای بسیار ارزشمند و مهمی در انتخاب همسر هست. که ضمن تشکر از ایشان در ذیل باز ارسال می کنم:
[FONT="Tahoma"][COLOR="DarkSlateBlue"][SIZE="2"][QUOTE=فرشته مهربان;448013]سلام و صد سلام
می خواهی اینگونه باشی پوی عزیز.....چون نمیخواهی باورکنی که میشود از زندگی نترسید و راضی بود حتی در میانه مصائب و مشکلات ....
گاهی درد ما از بی دردی استیک شب آتش در نیستانی فتادقدمی بزنیم از خود برون آییم و ببینیم امثال پسر بچه حکایت سرشار را که با همه مشکلاتشون راز رضایتشون از زندگی چیست ....؟!!!
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنی ات را سوختم
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
لینک موسیقی
https://as4.cdn.asset.aparat.com/apa...60p__13528.mp4
تقریباً دوماهه با خانواده ای آشنا شدیم .... چهار فرزند داشته و یکی هم در راه ..... بسیار وضعیت سخت معیشتی داشتند چون پدر خانواده در اثر حادثه ای توان کار های سنگین ندارد و کارهای سبک هم برای اینگونه افراد سخت پیدا می شود ....
اما آنچه از زندگی اینها برای من جالب است .... هرلحظه شکر گذار بودن .... شادابی و ادب و احترام و امیدواری .... وقتی مرور کردم که چقدر عجیب یکی از دوستان با این خانواده آشنا شده و بعد بسیجی داد و همه دست بکار شدن و کمکشون دادند و الآن پیگیر محل سکونت مناسب هستیم برایشان و اینکه افراد خاصی توفیق یاری رساندن به اینها را یافتند .... و مقایسه کردم با نمونه هایی که به سختی می شد برایشان کاری کرد .... و راز آنرا جستجو کردم .................................................. ....................
یافتم که شاکر بودن و قدردان بودن و حسن اخلاق و ادب و مهمتر از همه عزت نفس ... با وجود شرایط بسیار سخت راز جذب یاریها بود .... و می دانم فردای اینان بهتر از امروزشان خواهد بود ....
اما ما چقدر به داشته هایمان توجه داریم ؟؟؟ چقدر داشته های خود را با بساکسا که به روز ما آرزومندند مقایسه می کنیم و شرمنده می شویم که چرا تا حالا ندیدم این همه داشته را ؟؟
اینکه حتی از بودنمان هم ناراضی هستیم پرچم ناشکری به احتزاز در آوردن نیست؟ ..... تازه این راهی است که خود انتخاب کرده ایم ... یعنی خواسته ایم که باشیم و قدم در این دنیا بگذاریم ..... قصه عهد الست را مروری کنیم و کمی از عالم ذر بدانیم بهتر خواهیم فهمید ..... و فراموش کرده ایم و فریادها بر می آوریم که چرا ما را به این دنیا وارد ساخته ای ... نمیخواهم باشم و مرا ببر ......
اماکافیست کمی سلامتیمان به مخاطره بیافتد و .... آنوقت هم فریادمان بلند می شود که چرا من و ...... غافل از آنکه روزی همین سلامتی را قدر ندانسته ایم ، امنیت را قدر ندانسته ایم و داشتنی ها را قدر ندانسته ایم .....
نظر به نداشته ها و ناراضی بودن ... درد و رنج جانکاه و آزار دهنده را در پی دارد و بیمار می کند .... بیماری روح و روان
نظر به داشته ها و شاکر بودن .... آرامش و شادابی را در پی دارد و حتی درد و رنجها را آسان می کند و دیده به سوی حکمتهایش باز می کند.
برای آنکه ببینیم باید از خود برون آییم و آنان که داشته های ما را ندارند را ببینیم
(ایام زیارتی مخصوص امام رضا علیهم السلام و روز دحوالارض لطف خدا شامل حال شد و در آستان مقدسش بودیم و جمعیتی مملو را نظاره گر بودیم .... بارها خدا را شاکر شدم و اشک شوق که چه نعمتی است .... بودن در این زمان ... ایرانی بودن ، مسلمان بودن ، شیعه بودن ، معصومین را داشتن ، در این بحبوحه آخرالزمانی و قریب به ظهور بودن که شکر آن از عهده بر نمی آید .
مقایسه کردم با غیرهای آن ور آبی که اینها را ندارند .... برای آنها هم خواستم تشرف و برخورداری را .
شلوغی جمعیت به ظاهر کلافه کننده می آمد اما من خوشحال بودم و می گفتم خدایا شکرت که هستند و در کنار هم هستیم ... با همه مشکلات ....)
هیچ نداشته باشیم اگر همینها هم باشد بسا شکر ...... و من عینی این حال را در این خانواده به ظاهر فقیر اما غنی دیدم ... که فقیرانی چون ما به ظاهر به مددشان آمده بودند اما در واقع ما از آنان روزی می گرفتیم .....
کمی دیده را وسیع تر کنیم و ببینیم ... از بسته نگری هیچ چیز جز غمهای جانسوز و فرساینده نصیبمان نخواهد شد .
بخواهیم تا بشود .....
.
:104:
سلام
نکته مهم و قشنگی بود
چند وقت پیش یه مستندی می دیدم که فرد مبتلا به سرطان بود .
چیزی که برام جالب بود این هست که درسته اون شخص شرایط سختی داشت، ولی شکرگزار خدا بود و یه جور رضایت معنوی را می شد ازش فهمید - یعنی طلبکار نبود .
سختی داشت ، از هزینه بیماری تا درد بیماری ....ولی زجری تو چشماش نبود و این سخن مولانا در چشمان او موج میزد :""درد یکی از ابزار های تعالی ست""
و به قول سعدی : نابرده رنج گنج میسر نمی شود .
:104:
مصالح خیلی خوبی استفاده کردید :)
ان شالله هممون بتونیم کلبه ای استوار برای خودمون داشته باشیم .
کلبه ی برفی
از این جمله ها خیلی کم دیده میشه :) :104:
اگه به درون خودمون نفوذ کنیم و حس و مسئولیت شادی و خوشبختی واقعی را اول از درونمون و خودمون ببینیم ، به عظمتی می رسیم همانند کهکشان ها .
اون موقع نگاه ما به دنیا به نظرم بهتر میشه ،،،کمتر از دنیا طلبکار میشیم ،،، یه جورایی می تونیم بگیم خدا شناسی ست .
به قولی : خودت را بشناس تا خدا را بهتر بشناسی .
ان شالله که در این مسیر باشیم و بتونیم خودمون را نزدیک کنیم به این هدف .