به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 44
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 10 اردیبهشت 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    947
    سطح
    16
    Points: 947, Level: 16
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 80 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینید دوست عزیز نظر شخصی من این هست که ادم تو زندگی سعی کنه اعتدال داشته باشه .جامعه امروز و مردمی که باهاشون زندگی میکنیم متاسفانه و به دلایل مختلف خلوص و صداقت گذشته را نداره از بچه دوساله تا پیرمرد هشتادساله همه یه جورایی کم صبر و کم حوصله شدند من اصلا نمیخوام سیاه نمایی کنم ولی واقعا به عینه دارم میبینم .
    دیگه نمیشه نگاه کامل مثبت به همه چیز داشت ولی باید تا حد ممکن از داشته هامون استفاد کنیم.
    به نظر من همه مسائلی که شما تو زندگی باهاش درگیر بودید در کنار همه سختی هاش باعث شده تجربه تون از کسی که تو زندگی دغدغه چندانی نداشته خیلی بیشتر باشه و توانایی بیشتری تو مدیریت زندگی داشته باشید.
    شما میدونید از زندگی و همسر آیندتون چه انتظاری دارید و این خیلی عالیه.
    خیلی از جوون ها هنوز نمیدونند از زندگی چی میخواند!چند ساله ازدواج کردند ولی نمیدونند با چالش های زندگی چه طور برخورد کنند.
    واقعا ازدواج موفق به نظر من استانه تحمل ادم را خیلی بالا میبره (نه اینکه فکر کنید انگ کم تحملی به شما میزنم کلی عرض کردم) و باعث میشه دید بهتری به زندگی پیدا کنه.
    پس شما اول سعی کنید طبق معیارهاتون شریک زندگیتون را پیدا کنید بعد از اون مسیرتون هموارتر میشه و ذهنتون کمتر درگیر مسائلی که گفتید میشه .
    شما اول طبق معیارهاتون جلو برید و بعد از اون نگران مسائل دیگه باشید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید دنیای وارونه تشکرکرده است .

    love less (سه شنبه 15 مهر 93)

  3. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام

    اشکالی نداره که صریح هستین. این طوری من هم راحت تر برخی نظراتم را صریح م ی گم و این جور بهتر به نتیجه می رسیم.

    در ابتدا این را بگم که من یک دختر کاملا کاملا معمولی هستم. نه شکسته نفسی می کنم نه هیچی دیگه. فقط واقعیت را دارم می گم. مدیر همدردی نیستم که پستم ارزش حتی دوبار خواندن داشته باشه چه بسا تو پستم کلی هم اشتباه بنویسم و کلی هم اشتباه فکر کرده باشم چون تخصصی در زمینه مشاوره ندارم.(چه در این تاپیک چه در تمام تاپیک ها)

    و به نظر خودم پستم را نباید جمله به جمله خوند چون من عادت دارم زیاد توضیح می دم و خلاصه نویسیم افتضاحه. در صورتی که شاید خیلی ها بتوانند همون پست منو در 6 خط مفید بنویسند ولی وقتی من زیاد توضیح می دم اگر یک جمله جدا خوانده بشه و روش تمرکز بشه احتمالا برداشت درستی ازش نمیشه چون من منظورم از اون جملهه فرض مخاطبم نیست دارم مطلبی را در راستای مراجع توضیح می دم و اون مطلب هم به ذهنم میاد که به نظرم در تفهیم منظور کلی اون پست کمک می کنه.

    نظراتم فقط در حد نظر شخصی یک کاربر مجازیه دوست داشتین قبول کنید اگر هم فکر می کنید اشتباهه قبول نکنید.به همین راحتی... (این مورد در مورد نظرات سایر دوستان حتی تند ترین نظرها هم همین گونه هست و منطقا اصلا جای هیچ ناراحتیی نباید باشه)

    چون می گید صریح هستین من به خودم این اجازه را می دم که با شما صریح باشم : لطفا وقتی با هم بحث می کنیم در مورد شخصیت من بزرگنمایی نکنید. چون آنچه که از من در تاپیک ها دیده میشه چند خط نوشته بیشتر نیست و از روی چند خط نوشته به هیچ وجه نمیشه به شخصیت و اخلاق کسی پی برد.و این موضوع منو به شدت اذیت می کنه.


    *********************
    در مورد پست گذشته ام:
    نقل قولی را از پست اولتان داشتم که قسمتیش را بولد کرده ام که نوشتید با همه جامعه مشکل دارید.پست من در این راستا بود که چرا باید این همه بدبین باشید.مگر شما یکی از اعضای همین جامعه نیستید. مگر همسر آینده شما از اعضاء همین جامعه نیست. شما خودتون در جواب آقای معاون کلانتر گرامی گفتید که: اما من همچین فرشته هایی رو دیدم. هستن . کمن فقط .
    دیگه شما از من هم سخت گیر تر هستی :))

    من نیتم این بود که سخت گیریتون به حد اعتدال برسه. و گرنه چرا دروغ زیاده. تو ایران مطالعه واقعا کمه.فرهنگ ما چنانه و و و
    ولی این ها باعث نمیشه بگیم 99 درصد. اگر نگاه ما به جامعه نگاه شما باشه ما نباید هیچ دوستی داشته باشیم و اصلا نمیشه با آرامش زندگی کرد؛همون چیزی که شما تو معیارهاتون از همسر آیندتون می خواهید.
    به قول یکی از اعضای تالار(جناب پاستا) آدم ها سفید و سیاه نیستند. آدم ها خاکستری هستند.هم خوبی دارند هم بدی. جامعه ما هم همین طور. سیاه نیست. سفید هم نیست. خاکستریه. مهم اینه که ما این قدر توانمند باشیم که به راحتی تحت تاثیر سیاهی جامعه و افراد پیرامونمون قرار نگیریم.و حتی سیاهی خودمون. چون ما هم سفید نیستیم.خاکستری هستیم.

    در مورد پست گذشتتون چه در مقابل سایر دوستان عزیز و چه بقیه صحبت هایتان حرف دارم. اما برای اینکه مسیر تاپیکتان منحرف نشود بهتر می دونم ابتدا ادامه بحثم را بکنم و فکر می کنم به صورت نا خوداگاه بعضی از صحبت هایی که می خوام در این زمینه بزنم را بعد از مفاهیم این پست منظورم را بهتر بتونم برسونم. پس فعلا این قسمت دیدگاه شما به جامعه و نظر شخصی من نسبت به این موضوع بماند برای بعد.با تشکر.
    ************************************************** **************************
    ************************************************** ****************************
    اما ادامه مباحثی که از قبل پست گذشتتون برای شما در نظر داشتم:
    ب)معیارهای شما:
    1-اخلاق،فهم و شعور،طرز نگاه به مسائل....... از اهداف زندگی اش بپرسید
    2-ثبات خونواده
    فکر نمی کنید در این زمینه خانواده باید تا حدی هم کفو باشید؟ چون دختری که در خانواده با ثبات زندگی کرده باشه احتمال داره نتونه شما را درک کنه.
    3-ارامش
    4-زیبایی
    5-بدونه واسه چی داره زندگی میکنه
    6-قوی باشه ولی واسه کمک به بقیه
    .......... چه معیار خوبی! دوست دارم منظورتون از کمک به بقیه را بدونم. یعنی چی؟ همین افراد جامعه را می گید؟ منظور خاصی از کلمه (ولی) داشتید؟ سایر جهات قوی نباشه؟

    7- اصلا تلویزیون نگاه نکنه و متنفر باشه از تلویزیون،مدرک زبان انگلیسی داشته باشه،اینترنت رو فهمیده باشه. خب این مورد را که نظر شخصیم را در پست اولم گفتم تعدیل بفرمایید به معیار دختر علمی و اهل مطالعه. یعنی اهل تلویزیون نباشه نه اینکه اصلا تلویزیون نبینه. از زبن انگلیسی دور نباشه نه اینکه مثلا تافل داشته باشه.

    معیارهاتون خوبند و تازه شاید لازم باشه چند معیار دیگه هم در پایان این تاپیک اضافه کنید...
    1) از نظر اجتماعی چگونه هستید؟ همسرتون انسان خونگرم و اجتماعی باشه یا نباشه؟
    2)شما چقدر دوست و رفیق دارید؟
    3) شما تا چه اندازه اهل تفریح و نشاط هستید؟ برونگرایی و درونگرایی شما؟
    4)چقدر عاطفی هستین؟ (حدس می زنم در حد متوسط.درسته؟)


    ج) نحوه معرفی خودتون و خانوادتون به دختر خانم :

    1) خیلی از مطالب این قسمت را درون مایه اش را در پست قبلم مفصل تر گفتم تا لازم نباشه اینجا این قدر مفصل توضیح بدم.
    به نظر من هنگام آشنایی با ایشون وقتی دارید هدفتان از ازدواج را بیان می کنید این ها را منتقل کنید. مثلا بگید: ما اختیار نداشتیم تو چه خانواده ای به دنیا بیایم و اعضای خانواده را خودمون انتخاب نکردیم. اما خدا به ما یه فرصتی داده که این بار خودمون با انتخاب خودمون خانواده ای تشکیل بدیم. من می خوام از این فرصتم ان شاالله به درستی استفاده کنم و فکر می کنم آدم ها می توانند از تجربه هایی که از زندگیشون تو خانوادشون و اجتماعشون داشتند در این رابطه کمک بگیرند.
    بعد مثلا تو جاهای دیگه از صحبت هاتون به بهانه هایی بگید که وقتی می گید هدفتون از از ازدواج تکامله این نباید لقلقه زبان باشه و مثلا من دوست دارم خانواده ای که تشکیل می دم از خانواده قبلی بهتر باشه و اشتباهات آنها تکرار نشه.

    2) این نکته هم قابل ذکره که وقتی شما خودتون خانوادتون را قبول نمی کنید و در زندگیتون دخیل نمی کنید دختر خانم نباید نگران این باشند که بعدا مثلا خواهرشوهرشون تو زندگیشون تاثیر منفی بذاره. چون این روابط خواهر شوهری و جاری و... در صورتی مشکل ساز میشه که شوهر تعصب خاصی به خانواده اش داشته باشه و مثلا از آنها تاثیر بگیره.ولی شما که کلا از آنها جدا هستید و تحت تاثیر آنها نیستید. پس تو دوران آشناییتون یا تو پاسخ سوالات استقلال فکری دختر خانم این مفهوم را به ایشون برسونید که استقلال فکر خوبی دارید و معتقدید زندگی مشترک فقط بین زن و شوهر مشترکه نه بین بقیه اعضاء فامیل ! یا اینکه بگید من یه خصوصیت بارزی که دارم اینه که زود تحت تاثیر قرار نمی گیرم و تو تصمیم گیریم آدم محکمی هستم. دوستام به من می گن: فلانی دهن بین نیست.

    3) و شما هم از استقلال فکری دختر خانم مطمئن بشید.خب همچین دختری احتمالا به زندگی خصوصی بقیه کار نداره و اگر اهداف دیگه ای از زندگی داشته باشه اصلا وقت همچین چیزی را نداره.در ضمن یه خانم علمی و مثلا شاغل چرا تو زندگی دیگران فضولی کنه.در حالیکه هدف های بهتر و لذت بخش تری از درگیری با مادرشوهر و خواهرشوهر داره.

    4) نکته دیگه اینکه ممکنه دختر خانم این نگرانی را داشته باشند که شما رابطه خوب و حسنه ای با خانواده ایشان نداشته باشید و یا تعامل گرمی با آنها نداشته باشید که من فکر می کنم همچین نگرانی از جانب دختر خانم به جا باشه. خب واقعا شما در آینده چقدر به پدر و مادر همسر آیندتون صرف نظر از اینکه چه جور انسانهایی هستند ارزش می ذارید؟ چقدر خانومتون را در رابطه با ارتباط با آنها محدود می کنید؟ (حتی اگر خانومتون استقلال فکر داشته باشه و دهن بین نباشه)
    این ها سوالاتی است که حتما به ذهن دختر خانم می رسه. شما هم روشون فکر کنید که واقعا چگونه هستید تا با صداقت بهشون جواب بدین.

    5) اگر به روابط بین خانواده خودتون حساس هستین سعی کنید منزل آیندتون از خانه خودتون دور باشه.
    و یه جورایی رابطه را در حد استاندارد حفظ کنید و نه بیشتر و نه کمتر... و حساسیت دختر خانم در مورد ارتباطات فامیلی را بسنجید. و البته حساسیت خودتون را هم هر جور که هستین منتقل کنید.

    6) در مورد انتظارات اقتصادیشون و تجمل گرایی و اینکه چقدر به برخی موضوعات مادی حساس هستند هم بپرسید.وقتی کسی موضوعات مادی بیش از اندازه براش مهم باشه مثلا می گه خیلی دوست دارم خانه ام در فلان محل بالاشهر باشه این می تونه نشانه ای باشه که این آدم اهل چشم و هم چشمی هست و تو گفتگوهاتون از اینور و اونور در دوران آشنایی به نظرم می تونید بهتر متوجه بشید.

    7) این که شما از دروغ متنفرید این خیلی خوبه. صداقت شما تو صحبت کردن با دختر خانم و اینکه اگر حرفی می زنید حتی به ضررتان باشه بزنید بدون شک تاثیر مثبت خواهد گذاشت.و مابقی حرفهاتون در زمینه اینکه شما مثل بقیه اعضای خانواده نیستید و فرهنگ و... برای شما خیلی مهم هست را باور خواهد کرد.

    8) به نظرم این پارامتر هم چک کنید که همسرتون زودرنج نباشند.در اصل خانم ها در مقایسه با آقایون زودرنج تر هستند و تعامل با آنها ظرافتهای بیشتری می خواد. نمی دونم شما با صراحت بیانتون در ارتباط با همسر چگونه خواهید بود.
    در رابطه با زودرنجی فکر می کنم تاپیک زیر مفید باشه و حتی جسارتا برای خود شخص شما هم مفید و لازم هست(برای من که مفید و ضروری بوده):
    زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟

    موفق باشید

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : دوشنبه 14 مهر 93 در ساعت 14:37

  4. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    love less (دوشنبه 14 مهر 93), رزا (دوشنبه 14 مهر 93)

  5. #33
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببینید مثلا میگم ها.(مخصوص خانم meinoush گرامی که این چیزا رو خوب درک میکنه :)
    یکی از زن داداش هام میگه چرا فلانی( فامیل جاری )، رو به فلان مراسم دعوت کردید اما عموی من رو دعوت نکردید؟سر همین مساله که اصلا ما بهش فکر هم نمی کردیم که مهم باشه،یا مثلا خاستیم مجلس خودمونی باشه،یا سهوا، اشتباهی رخ داده . با این که میدونه چقد ما دوسش داریم،میاد جنجال به پا میکنه که شما به فلانی (جاری) بیش تر از من اهمیت دادی.مارو ادم حساب نکردی.بحث به پا میکنه.بی احترامی میکنه.بعد از اونجایی که نمیتونه فقط به همین مساله بپردازه،توی مباحث، تمام مشکلات گذشته رو هم دوباره باز میکنه،که شما قبلا هم اینطوری اونطوری.بعد میزاره میره. و این مشکل به پایگاه دادش اضافه میشه واسه مساله ی بعدی دوباره استفاده میکنه.
    تاحالا چندین و چند بار خونوادم تا مرز جدایی رفتن با این قسم طرز تفکر. باور نمیکنید چه شبایی رو ما واسه این جور مسائل با بدبختی صبح کردیم.سالی چهار پنج بار.هر کدوم هم یکی دوماه فکرتو بگیره فاتحت خوندس.
    یا اون یکی زن داداشه میگه چرا فلان جاری توی اون مراسم کمتر از فلان حد ، پول واسه ما گذاشت.بذار نوبت من بشه بهش نشون میدم. دیگه نمیگه بابا طرف هر چی گذاشته لطف کرده.دستش درد نکنه.تو و اون نداره که...
    نمیدونم متوجه میشید دارم چه خط فکری ای رو ، چلنج میکنم یانه؟
    بازم مثال میزنم.
    یه مشکلی یا ابهامی که پیش بیاد ، هیچوقت نمیرن با خود طرف در میون بگذارن که فلانی من همچین فکری میکنم درموردشما سر اون مساله. درسته یانه؟به جاش میان دور هم جمع میشن و هرچی میخان پشت سر طرف میگن،طرف رو مجرمش میکنن،جزاش رو هم تعیین میکنن، اجراش هم میکنن.
    حالا طرف نهایتا ، از دستش در رفت فلان کارو انجام داد ها.ولی اینه تربیتشون...
    از این داستانا زیاد دارم...
    حالا موندم که ایا در برابر این مسائل سکوت کنم یا نه؟
    راهنمایی کنید وظیفه من چیه؟تا چه حده؟هیچی نگم؟اون شبا رو بشینم غصه بخورم ؟بارها این مباحث خیلی بالا گرفته که بدجور نگران شدم از اینده ی این وضعیت.
    همین چیزاست که می ترسم ازدواج کنم.یعنی اگه روزی همسرم وارد این مسائل بشه ، از همین الان بهش بگید که بهتره نشه...
    ---------------------------------------------------------------------

    دوست گرامی خانم مصباح الهدی گرامی :
    اولا که من می گم شما فرشته ای میگی نه.هستی خودت نمیدونی.حالا قبول نکن.از ما گفتن بود :))
    چقد خوبه که ما از دودنیای متفاوتیم اما با هر پست بیشتر به هم نزدیک میشیم.امیدوارم در نهایت به یک نقطه ی اشتراکی برسیم.

    - ثبات خانواده : یعنی من دیگه حق ندارم توی یه خونواده ی اروم ادامه ی زندگی بدم؟
    - قوی باشه ولی واسه کمک به بقیه : یعنی اولا قوی باشه ، تو هر چی که میتونه ، تا جایی که میتونه ، بعدش از این تواناییش واسه کمک به اول خودش و بعد بقیه(هر کسی که بشه روش اسم انسان گذاشت) استفاده کنه نه به عنوان سلاحی واسه همون مسائل.کلا اصلا نمیخام وارد همچین مسائلی بشه.
    - زبان انگلیسی :فکر نمیکنم زبان انگلیسی انقد را هم سخت باشه ها.6 ماه وقت میخاد.من در حدی ازش انتظار دارم که گاها راحت تر بتونه انگلیسی صحبت کنه و فکر کنه تا فارسی.اشنایی سطحی با انگلیسی ، هدف من رو ارضا نمیکنه.چه اینجا باشم چه جای دیگه.

    - توضیح شماره سه تون عالی بود.

    - گزینه 4 شما : در حدی که مشکلی ایجاد نکنه رفت وامد خواهم داشت.اما اگه مثل خونواده ی خودم بخان اذیت کنن ، مجبورم محدود کنم.
    - پول : چیز خیلی خوبیه.اما نگاه داریم تا نگاه .یکی حرص پول رو داره ، یکی دیگه فقط جزو اهدافشه...

    پاسخ به سوالات شما :
    کاملا اجتماعی هستم.همین رو هم از همسرم انتظار دارم.اما به هیچ وجه ممکن تاجایی که بتونم اجازه نمیدم از ایراداتشون تاثیر بگیرم ...
    بیست سی تا دوست دارم .چند تا هم صمیمی. مساله خاصی نیست.هر وقت هر کاری ازدستم بر بیاد واسشون انجام میدم.ولی انتظاری از هیچ کدوم ندارم.(ذات دوستیه)
    منو اگه ولم کنن صبح تا شب میرم پی تفریح و ورزش.ولی وقتشو ندارم.
    احساساتی؟اگه اون مورد دختر خانم خاصی که واسم پیش اومد رو بذاریم کنار(شدیدا مشکل احساسی پیداکردم،درگیری شدید عقل و احساس) ، احساسات معمولی دارم.
    - زود رنجی : طبق لینکی که دادید بله من زود رنج هستم گویا.اما فشار بالایی روی منه.یعنی نمیخام اینطوری باشم اما علی رغم ظرفیت بالام ، کم اوردم زیر بار این مشکل.سعی میکنم تعدیل کنم .
    - مکان خونه ی من : در نظر دارم حدودا یه نیمکره از زمین، خونه ام رو فاصله بدم.تا الان به احتمال 50 درصد.(این قسمت ، از اون جاهاییه که دستم بستست...)

    حالا سوال من :
    1-ایا شما و دوستان هم جنستون هم از این سیاست های زنانه که صحبتش شد(مدنظر جناب معاون کلانتر عزیز) دارید یانه؟ یک کلام.اره یا نه؟ خیلی واسم مهمه.
    خواهش میکنم پاسخ بدید.
    --------------------------------------------------------------------

    دوست گرامی جناب دنیای وارونه :
    اصلا قشنگ نیست که من تو این سن ، به قول شما انقد تجربه دارم.دوستام اکثرشون دغدغه های خیلی چیب دارن که من 10 سال پیش بهشون فکر میکردم.
    صبح تا شب جوونی میکنن.یا به قول شما فرضا نمیدونن دنبال چی هستن.
    منه بدبخت غصم میگیره به وضعیت خودم نگاه میکنم.که دنبال ارامش توی خونوادم میگردم...
    متوجهید چی میگم؟
    توصیه میکنم هرگز اجازه ندید بچتون بیش از حد بفهمه.بذارید با هم سن و سالاش رشد کنه تا هیچوقت تنها نشه...
    یه سوالی دارم از خدمتتون : چرا شما انقد خوب می فهمید من چی میگم؟شما هم همون پستا رو خوندی که بقیه خوندن.
    اخه بعضیا هنوز اصلا نمیدونن سوال من چیه.
    ------------------------------------------------------------

    خانم، بانو ،تاج سر، فرشته،ملکه رزا :
    دوست من تلویزیون و اینترنت رو یکی نگیر عزیزم.10 سال دیگه متوجه میشی.الانو نیگا نکن خانمی :))
    درضمن وقتی میگم تلویزیون نه.منظورم این نیست که هر وقت نشست پای تلویزیون بهش بگم چرا نشستی .
    منظورم اینه که طرف خیلی خیلی کارای مهم دیگه ای داره که اصلا نمیتونه به تماشای تلویزیون فکر کنه.اصلا خودش نمیاد این سمت.خب یعنی وقتی هم واسه خاله زنک بازی ها نداره دیگه...
    البته من بمیرم هم توی زندگیم ، تلویزیون نخاهم خرید.
    حالا شما بیست سی سال گذاشتی پای تلویزیون.خدایی ، بین اللهی ، مرامی بگو چی یاد گرفتی که به درد زندگیت بخوره ؟ فرض که چیزی هم باشه. چی بوده که نمیتونستی با صرف یک صدم وقتی که گذاشتیش پای تلویزیون ، اون رو از منابع دیگه بدست بیاری؟
    حالا نمیگم که چیارو ازدست دادی و چه معایبی نصیبت میشه.همین عمر از دست رفته کافیه.
    ------------------------------------------------------------

    این مرحله هم رد شه دیگه به مرحله جامعه نمی رسیم چون دوستان نمیخان…
    دوستان ، ببینید خواهشی دارم ازتون :
    یکی میاد نظر مخالفی داره ، اشتباهی میکنه ، مساله ای رو عنوان میکنه ،
    نزنید تو سرش.
    به خدا همه ی مشکلات ما از همین جا شروع شده که نمیتونیم نظر مخالف رو محترم بدونیم.
    دوست داریم یه سری موافق دور هم جمع بشیم گل بگیم گل بشنویم.اینطوری هیچگاه پیشرفتی حاصل نمیشه.بر ترین یقین ها رو کسانی بدست اوردن که از اساس با شک و ابهام و ایراد گرفتن ، که چرا اینطوریه ، چرا اینو خواسته ، چرا مثلا دین اینو میگه ، شروع شده.نه صرفا شنیدن و قبول کردن. بدون به چالش کشیدن. خب همین میشه که تا یه چیزی میگی به طرف ، سریع داغ میکنه.چون کوه باور هاش ممکنه در جا فرو بریزه.

    ممنونم
    موفق باشید
    ویرایش توسط love less : سه شنبه 15 مهر 93 در ساعت 03:02

  6. کاربر روبرو از پست مفید love less تشکرکرده است .

    meinoush (سه شنبه 15 مهر 93)

  7. #34
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    من همه پست هاتونو کامل نخوندم شاید نظرات اشتباه بدم

    احتمالا خانم های برادرانتون تحصیلات بالاتر از دیپلم ندارن و در عین حال کار هم نمی کنند. حتی در خانه هم سرگرمی هم ندارند. بافتنی خیاطی یا این کارها رو هم نمی کنند. انرژی ای دارن که نمی دونن سر چه چیزی هزینه کنن و احتمالا مذهبی هم هستند و محیط های زنانه بوده اند همیشه و رفتارای کاملا زنانه دارن.
    البته رفتار زنانه داشتن خوب هم هست. برای همسرانشون دوست داشتنی خواهند بود. فقط یه کم سطح رفتاریشونو ببرن بالا حله. یعنی شما در مورد همسرتون در نظر بگیرین که خانمی باشن که تحصیلات حداقل فوق دیپلم داشته باشن ترجیحا. مدرک مهم نیست اما دانشگاه رفتن به نظر من توی بالا بردن درک انسانها موثره. اگه هم خانه دار می خوان باشن یه فعالیتی که دوست داشته باشن انجام بدن در حانه که هم شاد باشن هم اینکه وقتشون پر شه.
    مثلا من کلاس ورزش می رم خانم هایی هستن که 3 تا کلاس ورزش روپشت سر هم میان. دوست دارن. این کاری هست که دوست دارن و شاد میشن ضمن اینکه زندگیشون هدفمند هم میشه خانه دار هم باشن یه همسر شاد هستن و بیکار نمی مونن زیاد به این جزییات توجه کنن.
    ممکنه یکی دیگه کارهای زنانه تر دوست داشته باشه مثل بافتنی خیاطی نقاشی و ... و برای شادی و ارامش خودش اینکارها رو در خانه انجام بده. منظورم درامد زایی نیست. منظورم ارامش و شادی حاصل از انجام کاری هست که علاقه دارن. هر کسی یه جور. بسته به علایقش. اونوقت دیگه انقدر انرژی نمی مونه که درگیر جزییات امور بشه. شاید هم شما هم همین رو می خواین از همسرتون

    اینها رو که نوشتم برای انتخاب همسر اینده اتونه نه تغییر خانواده و جاری ها.
    منظورم اینه که حتی همون شخصیت زن هایی که به عنوان جاری می بینین اگر توی خانواده ی سالم و خوب بزرگ شده باشن شخصیت و روحیات سلامت خواهند داشت و اگر وقتشون رو با کارهایی که بهش علاقه دارن پر کنن دیگه اینهمه مشکل ایجاد نمیشه.

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
    http://www.hamdardi.net/thread-22759.html

    دانلود کتاب صوتی هنر عشق ورزیدن - اریک فروم - کتاب های صوتی

    اینا رو در صورت تمایل بخونین

    وقتی اعصابتون خورد هست تاپیک بهار زندگی رو انجام بدین
    جراتمندانه رفتار کردن رو یاد بگیرین در زندگی مشترک مفیده. البته با ادم حساس نباید زیاد جراتمند بود. و کسی که حساسه خودش با ادبه و شما یا شخص دیگه ای رو معمولا ناراحت نمی کنه.
    برای اینکه ببین چه همسری براتون مناسب تره اون لبنک رو بخونین. البته درگیر برچسب اسامی شخصیت ها نشین. اطلاعات کلی رو بگیرین و استفاده کنین. هر انسانی منحصر به فرده و اینطوری هم نیست که دقیقا بشه هر کسی رو توی یکی دو اسم شخصیت جا داد. اما اینها مفید هستن تا فکرتون سامان بهتری پیدا کنه برای انتخاب همسر

    اون یکی هم هنر عشق ورزیدن من که گوش کردم برام یه دنیای جالب بود و نا اشنا. شاید برای شما هم خوشایند بود گوش دادنش

    حتما زمانی که خواستین ازدواج کنین قبلش مشاوره خوب ازدواج هم برین که با اطمینان ازدواج کنین.

    روزهای خوب و زندگی خوبی داشته باشید.

  8. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    love less (سه شنبه 15 مهر 93)

  9. #35
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم فرصت نکردم همه نظرات رو بخونم ولی باید بگم که درکتون میکنم . منم خانمی هستم که از برخی تفکرات و عاداتی که جزئ فرهنگ ما شده گریزانم . خوشبختانه همسرمم هم با من هم عقیده ست و این باعث شده از اطرافیانمان فاصله بگیریم . البته اینکه افراد الان تلوزیون کم میبینند و بیشتر میرند به سمت یاد گیری زبان و اینترنت در بیشتر افراد تحصیلکرده مشاهده میشه ولی همونطور که مصباح عزیزم گفتند باید از افراط و تفریط پرهیز کرد .
    داشتم میگفتم شاید تفکراتم شبیه شماست و این باعث فاصله گرفتن از دوست و فامیل میشه . وقتی میبینی مثلا خواهرت فکر و ذکرش برهم زدن زندگی دیگرانه خود به خود ازش فاصله میگیری چون تو هدفت این نیست .
    چندین ساله که این رویه زندگی ما شده بود و به اصطلاح توی لاک خودمون رفته بودیم تا از چشم و هم چشمی و حسادت و غیبت و دو به همزنی و ... دور باشیم .
    دور خواهر رو خط کشیدیم چون حسادت میکنه . دور برادر رو چون تهمت و غیبت میکنه . دور اون یکی رو چون حقمون رو خورده . دور این یکی رو چون بی دینه .
    تا اینکه یه روز توی خیابون توی ماشین نشسته بودم و منتظر همسرم بودم و توی این افکار غرق . متوجه اقایی حدودا 40ساله شدم که دست یه اقای حدود 50 ساله رو که عقب مانده ذهنی بود رو گرفته بودم و به گردش و هواخوری اورده بود . معلوم بود که برادرشه چون شباهتش خیلی زیاد بود .
    5 دقیقه بیشتر نگذشته بود که دوباره یه اقای دیگه با یه خانم هم سن خودش با همین شرایط دیدم و چند دقیقه دیگه یه نفر دیگه با یه فرد معلول روی ویلچر دیدم .
    مثل یه فردی که توی خواب از بالای یه بلندی میافته و همون لحظه بیدار میشه شدم . مثل این بود که از خواب پریدم وخودم رو یه فرد مغرور و بی ظرفیت یافتم . خیلی بی ظرفیت . تا این حد که تحمل یه حرف بد از طرف خواهرم یا برادرم رو ندارم . و چه انسانهای با ظرفیتی رو توی اون چند دقیقه به چشم دیدم . انسانهایی که ظرفیت دلهاشون بیشتر از اقیانوسها بود . از خودم پرسیدم ایا اگرمن جای اونها بودم حاضر بودم چند سال یا چند ماه یا چند روز یا حتی چند ساعت از برادر معلولم نگهداری کنم ؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    love less (سه شنبه 15 مهر 93)

  11. #36
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    خانم meinoush عزیز :
    فقط بگم من اگه یه خواهر مثل شما داشتم تا الان دنیا رو گرفته بودم. قدر خودتو بدون...
    حیف که برادرتون دور و برم نیست وگرنه ...فک میکنم زور ندیده...
    اخه به خودم قول دادم دیگه اینجا فعالیت نکنم مگر واسه حل مشکلم.وگرنه کلی واستون حرف داشتم...

    لینک های خیلی خوبی بودن ممنون.

    بله ، اکثر اون افراد همونطوری هستند که گفتید.
    جو خونه من و شما فرق زیادی نداره.فقط من زورم زیاده(فیزیکی، ذهنی)،واسه همین میتونم یه جاهایی جلوی بحران رو بگیرم.حرفم تاثیر داره.گرچه خسته شدم دیگه...
    همش تکرار.تکرار... د اگه میخاستن گوش کنن تا الان کرده بودن...
    -----------------------------------------------

    خانم واحد عزیز:
    بابت همدردیتون ممنونم.
    بله تفکرتون شبیه منه.اما مثالتون حداقل واسه مشکل من مناسب نبود.اون افراد معلول دست خودشون نیست، اما اینایی که دوروبر منن چی؟
    ببینید اگه بخام حرف بزنم ، خیلی ها اماده ان از اون کلمه "ستیز" واسم استفاده کنن.کلا اینجا نباید از دین و جامعه چیز مخالف جو بگی وگرنه خوددانی...
    اون بحث تلویزیون و اینترنت و زبان رو هم که مطرح کردم فقط واسه پاسخ به سوالات خانم شیدا بود که پرسید یعنی چی اینا؟ وگرنه قبلا شناختم اینجارو.
    بعضیا فک میکنن حرفام از توهمه.نمیدونن که با افراد خیلی بزرگی مطرح کردم تفکراتم رو .یزرگتر از اونچه فکرشو بکنن.کسایی که نظراتشون تو تصمیمات مملکت تاثیر داره...
    هیچکدوم نگفتن شما فلان ستیزی ، یچه ای ، این حرفا واست زیاده ، فک میکنی عقل کلی.
    خیلی محترمانه قبول کردن یا با دلایلی رد کردن.
    به هر حال ، صلاح مملکت خویش ، خسروان دانند.

    فقط بگم که خدا میگه اگه جایی که هستی فک میکنی بهت ظلم شده ، یا بده یا خوشت نمیاد ، پاشو برو جای دیگه.دو روز دیگه که بازخواستت کردم نمیتونی بگی نذاشتن و ندادن و نشد.
    واسه همین من مثل شما ، نتیجه گیری نمیکنم.طبق نظر دوستان ، بیخیالی و جدایی رو انتخاب می کنم. از خونواده ، از جامعه ...
    البته اگه خونوادم و جامعه م سالم بودن ، مثل پروانه دورشون می چرخیدم.

    ---------------------------------------------
    خانم مصباح الهدی گرامی :
    الو؟
    هنوز منتظرم ها.این دکمه f5 کیبوردم خراب شد از بس رفرش کردم... :))


    ممنونم ازتون...

  12. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 10 اردیبهشت 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    947
    سطح
    16
    Points: 947, Level: 16
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 80 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوشحالم که منظورتون را تا حدودی متوجه شدم
    به هرحال منم تو همون جامعه ای هستم که شما توش زندگی میکنید مشکلات و گرفتاریهاش را درک میکنم تا حد خودم سعی میکنم از محیط پیرامون درس بگیرم و اونجایی هم که لازمه چشمام را رو بدیهاش میبندم چون آدم را واقعا اذیت میکنه.
    ولی مهمتر از اون موردی را میشناسم که خیلی دغدغه هاش شبیه شماست.البته خانواده خودش خیلی آروم بودند ولی زن برادراش واقعا دیدش را به زندگی مشترک بد کرده بودند .از شانس بدش همسر دوستاش هم خیلی مشکل داشتند.
    از طرفی مشکلات جامعه و حتی مسائل کلان کشور هم خیلی اذیتش میکرد.در هر زمینه ای اطلاعات زیادی داشت از خیلی چیزا خبر داشت مسائل سیاسی را خوب تحلیل میکرد حتی اتفاقات الان عراق را هم یه جورایی پیش بینی کرد که چنین فاجعه ای قراره اتفاق بیفته.
    با تلویزیون مشکل داشت البته نه در حد شما .بیشتر از دروغ هایی که به مردم تحویل میدند گله میکرد وگرنه برنامه های مفیدش را نگاه میکرد و اون را وقت تلف کردن نمیدونست. هر چند آدم با استعدادیه و مخترعم هست .
    البته چون اطرافیانش مخصوصا زن برادراش که خیلی از رفتاراشون گله داشت تحصیلات بالا در حد دکترا داشتند روی مدرک و تحصیلات و زبان انگلیسی اینا اصلا حساس نبود.(هر چند خودش تو زبون انگلیسی فول بود )چون درسته وقتی واسه رفتارهای خاله زنک نداشتند ولی درعوض به خاطر غرور و تکبر زیاد و مشغله زیاد کاری و خیلی از اخلا ق های زشت دیگه زندگی را به کام بقیه تلخ کرده بودند پس مواظب باشید تحصیلات حتی فوق دیپلمش هم اگه طرف ظرفیتش را نداشته باشه میشه آفت زندگیش.
    در کل اخلاق از هرچیزی واسش مهمتر بود.
    خلاصه کسی که حداقل ده سال از سنش بیشتر و بهتر میفهمید اون جور که باید جوونی نمیکرد و خودش هم قبول داشت ولی خوب نمیتونست نسبت به اطرافش بی تفاوت باشه .خیلی مهربون و بااحساسه ولی درگیری ذهنی زیادی هم داره.
    من خیلی باهاش صحبت کردم و سعی کردم تا حدودی دیدگاهش را عوض کنم ولی فایده ای نداشت .و تاسف میخورم یه جوون با استعداد و خوش قلب چرا اینقدر داره خودش را اذیت می کنه.
    حرف های من برای ایشون که موثر نبود ولی امیدوارم حداقل شما تو زندگی یه جورایی خود زنی نکنید و از داشته هاتون بهتر استفاده کنید.هر چند سخته ولی به هرحال بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد.

    - - - Updated - - -

    البته اضافه کنم کاش مدیر سایت هم به این تاپیک سر میزدند و شما را راهنمایی میکردند چون واقعا مبحث مفیدی هست و ما کاربران عادی اصلا نمیتونیم شما را درست راهنمایی کنیم چون اینکه باهاتون مخالفت بشه و یا نظرتون تایید بشه گره از مشکلتون حل نمیکنه و کارشناسی تر باید جواب داده بشه.

  13. کاربر روبرو از پست مفید دنیای وارونه تشکرکرده است .

    love less (سه شنبه 15 مهر 93)

  14. #38
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    ببخشید عذاب وجدان گرفتم این پستو خوندین بعدش اگه خواستین گزارش کنین حذف کنن که جا نگیره تو تاپیکتون
    برادرم ادم خوبیه. زیاد حرف همو نمی فهمیم. وگرنه ادم خوبیه.دوست ندارم اینطوری راجع بهش بنویسین.
    منم خودم تنهاییم زیاده فکر می کنم توقعاتی زیاده از حد دارم برای براورده شدن نیاز به محبت دیدن. اینم همه اشو خونواده نمی تونه بهم بده.

  15. #39
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای love less
    دیروز اینترنتم مشکل داشت.برای همین تالار نبودم.
    در مورد این سوالتان:

    نقل قول نوشته اصلی توسط love less نمایش پست ها
    سلام

    حالا موندم که ایا در برابر این مسائل سکوت کنم یا نه؟
    راهنمایی کنید وظیفه من چیه؟تا چه حده؟هیچی نگم؟اون شبا رو بشینم غصه بخورم ؟بارها این مباحث خیلی بالا گرفته که بدجور نگران شدم از اینده ی این وضعیت.
    همین چیزاست که می ترسم ازدواج کنم.یعنی اگه روزی همسرم وارد این مسائل بشه ، از همین الان بهش بگید که بهتره نشه...
    ---------------------------------------------------------------------

    دوست گرامی خانم مصباح الهدی گرامی :


    حالا سوال من :
    1-ایا شما و دوستان هم جنستون هم از این سیاست های زنانه که صحبتش شد(مدنظر جناب معاون کلانتر عزیز) دارید یانه؟ یک کلام.اره یا نه؟ خیلی واسم مهمه.
    خواهش میکنم پاسخ بدید.
    --------------------------------------------------------------------
    در مورد مسائل فرهنگی قبول دارم که تو ایران واقعا مشکل داریم. مثلا من خودم از غیبت متنفرم. تو جمع که قرار می گیرم اگر هم سن های خودم باشند که قشنگ رک می گم ولی تو مهمونی ها و... من زیاد خودم را اذیت نمی کنم یا بحث را عوض می کنم یا پا می شم می رم با بچه ها بازی می کنم که هنوز دروغ و غیبت بلد نیستند. هنوز چشم و هم چشمی بلد نیستند. خودم را اذیت نمی کنم وظیفه من در همین حده که می تونم نه بیشتر.شما هم که همیشه کنار زن دادش هاتون نیستین که بی تفاوتی پیشه کنید.
    چقدر دوستان خوب راهنماییتون کردند من هم استفاده بردم. اتفاقا مثال واحد عزیز خوب بود.منظورشون اینه که بالاخره این هایی که شما ذکر کردین هم به نوعی بیماری اخلاقی محسوب می شن.و به نظر من وقتی شخصیت یکی تو 30 سال شکل بگیره عوض کردنش خیلی سخت میشه و واقعا اون شخص غیر ارادی اون فعل را نجام می ده. پس به نوعی شما می تونید با این دیدگاه آنها را درک کنید و پیش خودتون بگید دست خودشون نیست و رها کنید. کلا کار نداشته باشید.غصه خوردن نداره. آدم برای خیلی چیزهای مهم تر می تونه غصه بخوره. چیزهایی که ارزش داشته باشه .چیزهایی که در اختیارشه و می تونه تغییرشون بده این قدری هست که آدم وقت نکنه به باقی مسائل فکر کنه.
    چند حالت وجود داره که خانمی اهل این برنامه ها نباشه:
    1)ایمانی که قلبی باشه و ارثی نباشه. یعنی مثلا فقط چون مادر پدرش مسلمان هستند مسلمان نباشه.
    2) اخلاق خیلی خوبی داشته باشه و واقعا خوش قلب باشه. واقعا اینکه می گن چقدر اخلاق از زیبایی مهم تره تو زندگی راسته.
    3) این قدر هدف های بهتری تو زندگی داشته باشه که این بحث های خاله زنکی براش اهمیتی نداشته باشه یا وقتش را نداشته باشه.

    یه مشاوری تو همین تلویزیون(!) می گفت خانم ها ماهیتشون اجتماعی هست.و از بودن در اجتماع انرژی می گیرند.مثلا آقایون وقتی ناراحت می شن دوست دارن تنها باشن ولی خانم ها این طور نیستند و دوست دارند با دوستشون درد و دل کنند. و کلا از هم جنس هاشون هم انرژی می گیرند.
    بعد می گفت وقتی خانمی اوقات زیاد اضافه و تلف شده داشته باشه به سمت افسردگی پیش می ره و به تمام چیزها فکر می کنه. خواهر شوهرم چی گفت؟ فلانی چی برای من کادو گرفت؟ چه کسی را شام دعوت کنم؟ چرا مادر شوهرم همچین حرفی زد و ...
    یعنی چون خودش دغدغه های ذهنی مفید نداره،ذهن برای خودش هزار جور دغدغه می سازه.و اگر افکار منفی باشه که به همون سمت افسردگی می ره.
    و به طور اتوماتیک همین جوری هم خانم ها در مقایسه با آقایون نسبت به افسردگی مستعد تر هستند.
    مشاور می گفت حتما خانم ها باید برای خودشون به جز کارهای خانه هدفی داشته باشند حتما کلاسی،ورزشی و... تو برنامشون داشته باشند و ذهنشون را اون قدر آزاد نذارند که بخواد روی چیزهای مختلف زوم کنه.
    من تو تابستون که فعالیتی نداشتم واقعا این افسردگی را در خودم حس کردم و یه ذره مشکل تو زندگیم منو خیلی ناراحت می کرد.در صورتی که وقتی روتین دانشگاه می رفتم همین مشکلات را داشتم ولی اصلا روشون فکر هم نمی کردم.
    حالا منظورم این نیست که از اون ور بوم بیفتیم و بگیم یه خانومی بیشتر از توان زیستی اش کار کنه ها!منظورم فعالیت در حد اعتدال و توان فردی اون شخصه.
    *****************************
    نقل قول نوشته اصلی توسط معاون کلانتر نمایش پست ها
    سلام
    شما دنبال زنی هستی که با زن داداش هات و خواهر و مادرت بگو مگو نداشته باشه و وارد جنگ سیاسی نشه
    دوست عزیز بیخود نگرد که نیست
    مگر اینکه با یک مرد بخوای ازدواج کنی

    دختری که جنگ و دعوا و سیاست های زنانه نداره دختر نیست پسره

    قبول کن که دخترا همه اینطوری هستند ، فقط بعضیا کمتر بعضیا بیشتر

    چشم و هم چشمی و رقابت و ... هم بازم در همه زنها وجود داره

    تنها راهت اینه که ازدواج نکنی چون با ذات زنانه مشکل داری

    در مورد صحبت های آقای معاون کلانتر گرامی که پرسدین... (سیاست منفی نه. سیاست مثبت بله)
    خودم را که نمیشه بگم چون تجربه ازدواج نداشتم ولی عقیده خود من این طوره که مادر و پدر همسر باید مثل مادر و پدر خود آدم محسوب بشن.(پیامبر هم اینو می گن) حتی وقتی طلاق خونده میشه پدر شوهر و مادر زن همچنان محرم باقی می مانند فکر می کنم چون از نظر خدا هم آنها دیگه جای پدر و مادر خود آدم هستند و پدر و مادر هم که نامحرم نمی شن...
    من مثلا دوستان باایمان که دارم دقیقا همین طوری هستند. یعنی یه دوستی دارم حافظ قرآنه و ایمانش قلبیه نه ظاهری. واقعا اخلاقش نمونه هست و خودم تا حالا به خوبی این دوستم کسی را ندیدم.متاهل هم هست و می دونم که روابط خیلی خوبی با مادرشوهر و ... داره.
    سایر دوستان متاهلم از زندگی شخصیشون مطلع نیستم. ولی در مورد تجربه شخصی خودم که ما اصلا با خانمهای برادرم از این حرف ها نداریم. مثل خواهریم. فوق العاده هم دخترهای خوبی هستند این دیگه تو زندگی خودمونه و مطمئن.

    یه نکته بارز که در ارتباط با حسنه بودن روابط بین خانواده شوهر و زن می بینم اینه که بیشتر از همه این روابط به سیاست های خود شوهر مربوطه.
    یعنی آنهایی که روابط خانم با مادر شوهر و خواهر شوهر خوب نیست اگر نگاه کنید 80درصد موارد می بینید که خود پسر بلد نیست.
    مثلا برادرهای من واقعا سیاست دارند. برای من یه چیزی می خرند می گن ... خانم گفت اینو برات بگیرم. یا دیروز با خانم داشتیم یادت می کردیم...
    یا می بینم خونمون زنگ می زنه گوشی را می ده دست زن داداشم که با من حال و احوال کنه(حالا شاید هم اون خودش یادش نباشه ها!) یا داداشم میاد خونمون می گه فلانی خیلی دلش برات تنگ شده بهت سلام رسوند و...
    یا یه بار یه ذره یکی از زن داداشام حوصله نداشت و یکم بداخلاق بود زود داداشم اومد گفت یکمی حالش خوب نبود دیروز... اصلا نذاشت سوء تفاهم پیش بیاد یا من به دل بگیرم. از ده باری که با هم می رن بیرون تفریح مثلا یه بارش هم منو با خودشون می برن و و و
    حالا این قسمت هاش را که من دارم در ارتباط با خودم می بینم ولی حتما با خانم هاشون هم از این کارها می کنند. مثلا حتما میگه خواهرم روز خواستگاری ازت خیلی تعریف می کرده و... منظورم اینه که خودم حس می کنم برادرهام تو حفظ صمیمیت بین ما خیلی تاثیر داشتند یه جوری که انگار چیز جدایی نیستیم که.خواهریم. طبیعیه شاید این سیاست ها نبود ممکن بود همین احساسات خواهرشوهری و عروسی که آقای معاون گفتند؛ پیش بیاد.

    حالا من نمی دونم مدل خواهرهای شما چه جوریه. ولی بعدا سعی کنید یه جوری سیاست داشته باشید که یه تعادلی حفظ کنید. شاید کلا مدل شما با ما فرق داشته باشه و مثلا نزدیک شدن جواب نده.

    ولی چند تا نکته هم به ذهنم می رسه:
    1. یه سیاستی اتخاذ کنید از همون اول بین خانواده خودتون و خانومتون دشمنی و کدورت نیندازید. اول یه چیزی خراب بشه تا آخرش خراب پیش می ره. و تا آخر باید حرفهای خاله زنکی و... را تحمل کنید...
    2. حالا که خواهرهای شما و جاری هاتون تیپ شخصیتیشون این طوریه نزدیکی را در حد متوسط حفظ کنید. مثلا نه بیشتر.در حد مهمانی ها و...
    3. خودتون پیش قدم باشید. منظورم اینه که مثلا خواهرتون چیزی گفت که درست نبود خودتون تو خلوتتون با خانومتون( نه خدای نکرده به روی خواهر یا جاریتون بیارید) بگید من حقو به تو می دم ولی تو هم ولش کن حالا شاید حواسش نبوده و... خانومتون بدونه که شما پشت ایشون هستین. که فکر می کنم اصلا خودتون اتوماتیک این توصیه را رعایت می کنید. چون اون جوری تعصب خاصی به خانوادتون ندارید ولی دیدین بعضی آقایون چقدر بی سیاست هستند همون موقع جبهه می گیرند و مشکلات را منتقل می کنند؟!
    4. شما هم اصلا مشکلات را به هم منتقل نکنید. یعنی یه اتفاقی افتاد مثلا خانومتون ناراحت شد نرید به خواهرتون بگید خانومم از اون رفتارت ناراحت شد! چرا این برخورد را کردی؟ یا همین اعتراض های که الان به خانوادتون می کنید را بعدا با خانومتون به آنها نکنید. چی کارشون دارید؟ آنها این تیپی هستند دیگه! مهم اینه که شما ها به اون رفتاری که خودتون دارید مطمئنید و دهن بین نیستین و حرف دیگران هم براتون مهم نیست. به خانومتون می تونید این ها را منتقل کنید که همون مهم رفتار خودتون هست. یا مثلا از خواهرتون یا جاریتون زیاد منفی صحبت نکنید که آنها همچین دیدی به تو دارند (شاید هم خیرخواهانه می خواهید این کار را بکنیدها ولی در مواقع غیر ضروری که خانومتون خودش هنوز گله ای نکرده و نفهمیده درست نیست.)

    از همون اول یه پرده ای بین مادر شوهر و خواهر شوهر و عروس هست نباید بذارید این پردهه پاره بشه و روشون تو روی هم باز بشه. این پردهه که پاره شد دیگه تا تهش بخونید...
    من فکر می کنم بیشتر مدیریت این حد و سیاست ها برعهده خود شماست و سنجیدن کامل با توجه به شرایط خودتون.

    موفق باشید

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  16. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    gisooo (چهارشنبه 16 مهر 93), love less (چهارشنبه 16 مهر 93), m.reza91 (چهارشنبه 16 مهر 93), meinoush (چهارشنبه 16 مهر 93), واحد (چهارشنبه 16 مهر 93)

  17. #40
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    نقل قول نوشته اصلی توسط دنیای وارونه نمایش پست ها
    حرف های من برای ایشون که موثر نبود ولی امیدوارم حداقل شما تو زندگی یه جورایی خود زنی نکنید و از داشته هاتون بهتر استفاده کنید.هر چند سخته ولی به هرحال بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد.
    دوست عزیزم خیلی ممنونم
    1-اگه میتونستم به جامعه ام حد اقل نمره قبولی بدم ، اون موقع بین بد و بدتر انتخاب میکردم.اما حالاکه اینجوریه بین بد و بدتر یه گزینه خیلی خوب رو انتخاب کردم(از مباحث ممنوعه :)
    2-وقتی چشات باز شد دیگه نمیتونی خودتو به خواب بزنی دوست من ، مگه این که از اول خواب باشی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط دنیای وارونه نمایش پست ها
    البته اضافه کنم کاش مدیر سایت هم به این تاپیک سر میزدند و شما را راهنمایی میکردند چون واقعا مبحث مفیدی هست و ما کاربران عادی اصلا نمیتونیم شما را درست راهنمایی کنیم چون اینکه باهاتون مخالفت بشه و یا نظرتون تایید بشه گره از مشکلتون حل نمیکنه و کارشناسی تر باید جواب داده بشه.
    بهت قول میدم مدیران مختلف سایت تاحالا بیش از ده بار اومدن اینجا، حتی بالهای صداقت اما فک کنم به چند دلیل هیچ نظری ندادن :
    1- گفتن که این پسره ، هدایت بشو نیست :))
    2-حتی اگه خونوادم به بحران و جدایی برسه ، بازم بعضی مشکلات این سایت خیلی سنگین تره واسه همین به اونا می پردازن.
    3-اوناهم دستشون بستست :))

    -----------------------------------------------------------
    خانم meinoush عزیز:
    قصد اهانت نداشتم . ببخشید.

    ----------------------------------------------------------
    خانم مصباح الهدی گرامی :
    دوست من سیاست یعنی مکر و حیله.مثبت و منفی نداره.کلا بدم میاد.
    البته متوجه شدم منظورتون چیه.اما اگه بخام از اون سیاست ها داشته باشم ، باید تمام انرژی ذهنمو بذارم که یه الگوریتم بهینه بدست بیارم که این همه ادم رو چجوری مدیریت کنم . این همه ادم، این همه مساله، این همه روز...اوووووووووه

    واسه این که دیگه وقتتون رو نگیرم ، یه جمع بندی میکنم اگه مشکلی بود بفرمایید :
    1-دختر خانمی با معیار های من پیدا میشه.باید بگردم.نهایتا باید یه مقداری متعادل تر بگردم.اما کلیت رو تغییر نمیدم.
    2-این خانم درک میکنه که خونوادم دست خودشون نیست.دخالت میکنن.سنگ میندازن.
    3-من تلاشم رو واسه این که متوجه اشتباهاتشون بشن میکنم اما دیگه خودم رو درگیر نمیکنم.بیخیاله بیخیال.حتی اگه خونواده ها جدا شن از هم.که با این شیب ، احتمال بالایی داره.وقتی گوش نمیکنن به من چه . به درک...
    4-در مورد جامعه هم که مجال ندادن . پس میمونم با تفکرات خودم.
    راستی تلویزیون هم نمی خرم :))
    خیلی ممنونم که انقد وقت گذاشتید فرشته مصباح الهدی عزیز.امیدوارم پاسخ لطفتون رو تو زندگیتون دریافت کنید(حتما همینطوره)

    --------------------------------------------
    از باقی دوستان عزیز هم متشکرم.
    چه اونا که درک کردن.چه اونا که کم لطفی کردن.
    درضمن خیلی در مورد "ستیز" فکر کردم.اگه منظورتون از جامعه ، جامعه ایه که الان توشیم، اره من جامعه ستیزم.اگه دین اینه که تو همین جامعه الان مده.چه جالب دین ستیز هم هستم.
    حالا که اجازه استدلال نمیدید،پس فک کنید حق کاملا با شماست.و هیچگاه هم در نخواهی یافت.
    در مورد ستیز های دیگه هم میرم فک کنم ...

    باتشکر ازهمه.خیلی مفید بود.

  18. کاربر روبرو از پست مفید love less تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 16 مهر 93)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آذر 93, 11:34
  2. سا ل نو مبارک عیدتان مبارک
    توسط محمدابراهیمی در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 01 فروردین 93, 18:26
  3. من معیارای ازدواجمو گم کردم!!
    توسط hfps در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 05 خرداد 91, 10:02
  4. آیا این عیب منه؟
    توسط yas66 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 01 مرداد 89, 23:50
  5. مهربون بیا تو عیدی بگیر و عیدی بده
    توسط estar7 در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 فروردین 88, 11:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.