به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 48
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    . مرسی زندگی موفق برای وقتی که گذاشتی . خوشحالم که تو تنهاییام کسانی هستند که به حرف دلم گوش می دهند.غیر از شما واسه کسه دیگه ای نمی تونم درد دلم رو بگم.
    بله با نظر شما موافق هستم که نبایدسریع عکس العمل نشون بدهم و باید با فکر و درایت بیشتری تصمیم به انجام کاری بگیرم. من باید این مهارت رو کسب کنم تا بتونم در زمان ناراحتی و عصبانیت کنترل بیشتری روی خودم داشته باشم. خوشحال می شم اگه دوستان بتونند راهنمایی کنند (کتاب و راهکارهای عملی و ..) که چه طور می تونم روی این مسئله کار کنم.
    راستش از وقتی پست شما رو خوندم دارم با خودم فکر می کنم. به خیلی چیزها.. فهمیدم که این عدم احساس ارامش و امنیت به خاطر حرف هایی که این مدت ازش شنیدم من از بی تفاوتی و تلاش نکردن همسرم دارم اذیت می شم. از قبل از ازدواجمون مردد بود و هنوز بعد از 3 سال زندگی سر هر مسئله کوچکی که اختلاف پیدا می کنیم میگه ما نمی تونیم همدیگه رو درک کنیم و به درد هم نمی خوریم و از این جور حرف ها. .
    این احساس خطر و ترس از جدایی همیشه با منه و همیشه ته ذهنم به این فکر می کنم که واقعا دوستم نداره .. سعی می کنم خودم رو کنترل کنم به زندگیم عشق بدم اما وقتی این حرف ها رو می شنوم یا به یاد میاورم دوباره می برم . و عکس العمل نشون می دهم.
    همیشه هم می گه داره تلاشش رو می کنه اما من تلاشی نمی بینم! مثال:
    توی پست های قبلی اشاره کردم که وقتی متوجه شدم سیگار می کشه و ازش خواستم بیا با هم فکر کنیم چه جایگزینی برای سیگار می تونیم پیدا کنیم. گفت ایا تو می تونی وقتی ناراحتی بستنی نخوری ! و گفت محیط باید اروم باشه . ببینید من انتظار داشتم بگه باشه عزیزم من سعی می کنم نرم سمتش اما تو هم کمکم کن و محیط ارومی برام فراهم کن. این که محیط باید اروم باشه تا من نرم سراغ کاری به نظر من یک جور در رفتن از زیر بار مسئولیت هست.انگار که همه مسئولیت زندگی با منه و حاضر نیست به خاطر من از چیزی بگذره.
    و بعد که من گفتم دارم روی خودم کار میکنم که بتونیم رابطه بهتری داشته باشیم وقتی که گفت این واقع گرایانه نیشت و تو نمی تونی خودت رو تو 1 ماه عوض کنی خیلی ناراحت شدم و قهر کردم و وقتی که بر گشتم حونه دیدم داره فیلم پورن می بینه !! این هم برای من مثال دیگه ای بود که اعتقادی به تلاش کردن برای رابطه مان نداره. اون هم زمانی که من ازش ناراحت بودم و انتظار داشتم به فکر حل مشکل باشه داشت از این فیلم ها می دید..!!! فکر می کنم ارزشی برام قائل نیست و براش مهم نیست که من ناراحتم.
    و بعد از اون جریان تا چند روز که تو اتاق نمی خوابید. خواستم باهاش خرف بزنم گفت تو که همه چیز رو دیدی و گفت نمی شه دیگه زندگی کرد با این مسائل. بعد هم گفت که افسرده است و طبق معمول افسردگی رو بهانه مرد و گغت نمی خوام کسی رو ازار بدم من از زندگی خسته ام ای کاش می مردم و....من دوباره سعی کردم جو خونه رو به حالت عادی در بیارم و همه چیز رو فراموش کنم اما ایا می تونم!؟ نه. واقعا انتظارم این بود که الان همسرم این کارها رو انجام بده و سعی کن اعتماد دوباره من رو جلب کنه و برای رابطه مان تلاش کنه
    اینا رو که به مشاور گفتم گفت شاید هم جنس بازه!گفت ازش بپرس اما من این کار رو نکردم چون گفتم اگه نباشه خیلی ناراحت می شه.
    اما من این حرف ها رو تا کی نباید بهش بگم. می ترسم میریزم تو خودم از یک جایی فوران کنند!
    لطفا نظرتون رو در این موارد بهم بدبد:

    اگر ایشون مشکل جنسی داشته باشه 1- اگه نه باید بدونم ایا به من کشش نداره2-
    اگه هم مشکل ما اینه که نمی توانیم همدیگر رو درک کنیم. ایا راه حلی برای اون هست؟ ایا به توجه به اخلاق شوهرم می تونه من رو همین جور که هستم بپذیره. به هر حال من که تلاشم رو می کنم مطابق میل او رفتار کنم اما به هر حال هر ادمی اشتباه می کنه دوست دارم زمانی که اشتباهی می کنم شوهرم من رو به خاطر بقیه خوبی هام همین جور که هستم بپذیره همین جور که من می خواهم الان او را ببخشم- ایا همسرم می تونه همین گذشت من رو داشته باشه و یا ایا قدر این همه گذشت و تلاش من رو در اینده می دونه. ایا روزی می رسه که به من بگه از این که من رو تو زندگی داره خوشحاله و خوشحاله که من برای این زندگی تلاش کردم؟3-
    ویرایش توسط tanhai2 : شنبه 23 فروردین 93 در ساعت 02:39

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم من تایپکهای قبلیتونو ندیدم ولی با توجه به مطالب اخیرتون احساس میکنم همسرتون از لحاظ جنسی مشکلی داره و شما نتونستید اونقدر باهاش صمیمی بشید که بتونه مشکلش رو با شما مطرح کنه یا در صدد حلش در بیاد . شما زود از کوره در میرید قهر میکنید توبیخ و مچ گیری میکنید این رفتارتون ایشون رو شدیدا تحت فشار قرار میده . امیدوارم ناراحت نشید هدف ما حل مشکل شماست و این رفتارهای شما حتی ادم بدون مشکل رو هم سوق میده به طرف این کارها . پس شما همونطور که خودتون هم گفتید اولین قدمتون باید این باشه که روی خودتون کار کنید . صبوری رو یاد بگیرید . و برای این کارتون منت سر اون نذارید و انتظار پاداش هم نداشته باشید . بعد از این مرحله باید سعی کنید روی رابطه عاطفی تون کار کنید . با هم صمیمی بشید اونقدر خوب و با محبت باشید که شما رو به عنوان بهترین دوستش بپذیره و بتونه به شما اعتماد کنه و اونوقت میتونید با کمک هم مشکلی اگه باشه رو حل کنید . بعد از این مرحله شاید متوجه بشید که اصلا مشکلی نبوده و خود به خود حل شده .

  3. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا شما همه نظرتون اینه که من روی خودم کار کنم و اصلا در مورد فیلمی که می دیده با هم صحبت نکنیم. یعنی اگه خودتون بودید چی کار می کردید؟! من حس کی کنم چون اسم اینجا همدردی هست همه فقط همدردی می کنن و می گن نه چیزی نیست روی خودت کار کن. من از صمیم قلب خوشحالم که با هام همدردی می کنید اما من واقعا می ترسم . مشاوره های اینجا می گن باید با شوهرت در این مورد که فیلم می دیده حرف بزنی و دلیلش رو بپرسی می گن شایید عادت به خود ارضایی داره شاید هم هم جنس کراست.
    من خیلی نگرانم. خیلی..یادم نیست فیلم رو اما بعضی وقتا می گم نکنه فیلم خودش بوده!! دارم دیوانه می شم. می ترسم در موردش صحبتب کنم . همش هم سعی می کنم تو خونه شاد باشم و به روی خودم نیارم. اما می ترسم یک روزی فوران کنه. تمام حرف های نگفته تمام این سوالات همه این غصه ها که حتی می ترسم بهشون فکر کنم
    فردا از مشاوری وقت گرفتم می ترسم بهش بگم ک بریم. می ترسم نیاد یا بیاد اما مشکلمون حل نشه. الان رابطه مون خوبه می ترسم بیشتر این رابطه خوبی که الان داریم به هم بریزه. اما دوباره به خودم میگم مگه واقعا خوبه. من دارم سغی می کنم اون قضیه رو فراموش کنم اما فکر نکنم بتونم تا ابد فراموشش کنم یک روزی یک جایی می یاد بیرون ...
    نمی دونم بریم مشاوره یا خودم با هاش حرف بزنم یا بسچارم به زمان یا الزایمر بگیرم....

  5. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام تنهایی جان،

    به همدردی خوش اومدی، اینجا مطالب زیادی هستند که اگه روشون کار کنی و مهارت های پیشنهاد شده رو کسب کنی، تحولات عظیمی تو زندگیت رخ میدن. البته خیلی زمان بر هستند.

    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhai2 نمایش پست ها
    من شخصیت عجول و در عین چال با پشتکار هستم.
    صبور هستم اما نه همیشه.
    تجمل می کنم تا جایی ار اون چا به بعد دیگه صبور نیستم اما دوباره زود عصبانیتم می خوابه و دوباره صبوری می کنم
    این میشه انفعال....

    تعریفش رو میتونی تو این تاپیک ببینی: (پست های آقای sci)

    http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

    اما توضیحات بیشتر راجع به جرآتمند شدن و آموزشش رو از این تاپیک بخون:

    http://www.hamdardi.net/thread-30099.html

    و برای توضیحات بیشتر میتونی تاپیک زیر رو بخونی:

    http://www.hamdardi.net/thread-30336.html

    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhai2 نمایش پست ها
    قبول دارید که یک طرفه هیچی عوض نمی شه؟!
    نه! چون اگه اون فرد اول صبر داشته باشه و نخواد زود به نتیجه برسه، و بعد هم اونقدر درست و اصولی کارش رو انجام بده که نتایج فردی حاصل بشن، به تدریج همکاری طرف مقابلش هم جلب میشه.

    یعنی اگه یک طرف اصولی کار کنه، اونوقت تلاشش یک طرفه باقی نمیمونه.

    اما روی کلمه "اصولی" تاکید دارم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhai2 نمایش پست ها
    نبایدسریع عکس العمل نشون بدهم و باید با فکر و درایت بیشتری تصمیم به انجام کاری بگیرم. من باید این مهارت رو کسب کنم تا بتونم در زمان ناراحتی و عصبانیت کنترل بیشتری روی خودم داشته باشم. خوشحال می شم اگه دوستان بتونند راهنمایی کنند (کتاب و راهکارهای عملی و ..) که چه طور می تونم روی این مسئله کار کنم.
    بفرمایید:

    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html

    پست 41 برداشت خودم از ارتباطش با شرایط توه.

    =================================

    در مورد طلاق و اینها کلا نه بهش فکر کن و نه هیچ واکنشی بده. اینها همش حرفه. همش درد دله. همونطور که تو بصورت غیر مستقیم سعی کردی همدلی همسرت رو جلب کنی (و البته اینکار اشتباهه) همسرت هم بصورت غیر مستقیم داره همینکارو میکنه. اینکه نمیخوام آزارت بدم پس جدا میشیم.... اینها همش به اهداف دیگه ای گفته میشه...

    =================================

    راستی نام کاربریت شبیه یکی از بچه های همدردیه. من اول فکر کردم اون خانوم هستی و اتفاقی متوجه شدم که جدیدی، بنابراین پیشنهاد میکنم که از طریق لینک تماس با ما درخواست تغییرش رو بدی.

    - - - Updated - - -

    در مورد صحبت کردن باهاش (درمورد فیلم یا هرچیز دیگه ای) باید وقتی اینکارو انجام بدی که مهارت ادامه دادن درست گفتگو و به نتیجه رسوندنش رو داشته باشی. یعنی زمانیکه قوی و پر از انرژی مثبت باشی. پس من فکر میکنم بهتره اول تاپیک هایی که برات گذاشتم رو بخونی و مهارت های لازم رو کسب کنی، بعد باهاش صحبت کنی.

    - - - Updated - - -

    و البته به این هم فکر کن که اون چه توضیحی داره بهت بده؟ من که با توجه به واکنش قبلیش ( درمورد سیگار) احتمال بیشتری میدم که در این مورد هم میگه حالا که فهمیدی، پس دیگه جدایی.... اون حتی ازت عذرخواهی و دلجویی هم نمیکنه، اینو خودت هم میدونی. و احتمالا هم نمیگه بیا رابطه جنسیمون رو درست کنیم که من دیگه نرم این فیلما رو ببینم! با به روش آوردن فقط شرایط روحیش و احتمال تغییرات مثبتش رو کم میکنی.... اون با ابراز افسردگی و غیره از تو در راستای بالا بردن روحیش کمک میخواد، و تو در جهت عکسش حرکت میکنی... من درست نمیدونم که در مورد فیلم صحبت کنی، چون به نظر نمیرسه هیچ عایدی برات داشته باشه...

    و این صحبت نکردن و فراموشی رو به حساب لطفی که به همسرت میکنی نذار. این عاقبت تجسس و سر در آوردن از اسرار مگوی دیگرانه.... یعنی این مجازات توه، نه لطف تو به همسرت.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : جمعه 29 فروردین 93 در ساعت 10:09

  6. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی میشل عزیز سعی می کنم نکاتی که گفتی رو رعایت کنم

  8. کاربر روبرو از پست مفید tanhai2 تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93)

  9. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام تنهایی عزیز
    صحبت کردن درباره دیدن اون فیلم هیچ تاثیر مثبتی نداره و برعکس روش هم به روی شما باز میشه و ازین به بعد راحت تر اینکار رو میتونه انجام بده
    پس به جای صحبت در اون زمینه بهتره مشکلاتتون رو حل کنید که خودش نخواد بره سمت فیلم و ...
    . شما فعلا آرامشت رو به دست بیار
    افکار منفی رو بیز بیرون شما دارید با هم زندگی می کنید پس ترس از جدایی و شکست و ... نداشته باش و اصلا بهشون فکر نکن.
    خاطرات زیبا به جا بذار
    شوهرتو غافلگیر کن . غذایی که دوست داره رو درست کن . داستانهای خنده دار تعریف کن براش جذاب باش
    و اینطور نباشه که فردا بیای بگی من اینکارا رو انجام دادم فایده نداشت . خیلی از نتیجه ها با گذشت زمان به وجود میاد برای شما حداقل یک ماه طول میکشه که همسرت متوجه شه واقعا داری رو خودت کار میکنی

  10. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    واحد (پنجشنبه 04 اردیبهشت 93), میشل (سه شنبه 23 اردیبهشت 93), مصباح الهدی (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان

    من این مدت رو خودم دارم کار می کنم و تصمیم گرفتم روی رابطه مون کار می کنیم هفته ای 1 بار در مورد خوذمون حرف می زنیم تا تکنیک گفت و کو سالم رو یاد بگیریم. اما.........
    شوهرم قبول نمی کنه به خاطر من کاری کنه . بذارید براتون بگم:

    برای عید بنفشه خریدم اینقدر نکاشت تا گل ها خشک شدند حالا شمعدونی خریدیم دوباره نمی کاره هی بهانه میاره که کار دارم. 1 ماه قراره که بالکن رو تمییز کنه هی می گه هفته بعد. دیگه خسته شدم شیطونه می گه خودم انجام بدم اما نمی خوام عادت کنه و برش عادی بشه.

    دیروز صبخ که روز بیکاریش بود بهش گفتم صبونه درست کنه گفت چرا خودت نمی کنی! گفت من دیشب نون و پنیر درست کردم!!! تو رو خدا نون و پنیر دیگه منت داره من همیشه غذاهایی که دوست داره درت می کنم! بعد که باا هاش صحبت کردم دیدم ذهنیتش این که می ترسه کنر کنه که وظیفه بشه براش. من میگم چه اشکال داره من رو خوشحال کنه
    الان خیلی ازش ناراحتم جالب اینجاست که اون رفته تو حس قهر واسه من و انگار اون ناراحته در حالی که نم از اون ناراحتم که به درخواست من همیشه جواب رد می ده. راستی تازگی ها اصلا تو کارای خونه کمکم نمی کنه و زمانی که من ازش میخوام کمک بده و با هاش تو جلسه های هفتگی با هاش حرف می زنم می گه تو می خوای منو کنترل کنی..

  12. کاربر روبرو از پست مفید tanhai2 تشکرکرده است .

    میشل (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 11 مهر 93 [ 04:18]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    174
    سطح
    3
    Points: 174, Level: 3
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 25 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم مشکلت روخوندم بنظرم موضوع فیلم روزیادی برای خودت بزرگش کردی چون اقایون گاهی این شیطنت روانجام میدن فقط نشون نده که رواین موضوع حساسی چون بدترمیشه سعی کن بکشیش طرف خودت به خودت برس همیشه آراسته ومرتب باش توبراش صبحانه درست کن بهش محبت کن شمعدونیارو خودت بکار عزیزم بهش محبت کن اگر بی محلی کردصبورباش اما محبتتوکم نکن خودش ببینه تغیرکردی اونم تغیرمیکنه موفق باشی.

  14. کاربر روبرو از پست مفید yasna@ تشکرکرده است .

    میشل (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این روزها خیلی دلم گرفته. به اندازه تمام دنیا..به حرف ها و رفتارش که فکر می کنم می بینم که من چه ساده بودم چه ساده ادم ها رو می بینم و جه ساده گذشتم. ایا اون واسه من گذشت می کنه! خیلی دل تنگم خیلی و خسته

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این روزها بیشتر از قبل تنش داریم. با وجود این که هفته ای 1 بار با هم در مورد مشکلاتمون حرف می زنیم اما من الان احساس ارامش نمی کنم. تو جلسات با هم حرف می زنیم و من ظاهرا راضی هستم اما بعد که به حرف هایش فکر می کنم حس می کنم من رو می پیچونه و انگار تو جلسات فقط حرف اون به کرسی می شینه (حرف های ایشون در این خلاصه می شه: من چیزی ازش نخوام! البته اینجوری نمی گه اما برداشت من اینه. مثلا هفته قبل روز تغطیل ازش خواستم صبونه درست کنه گفت چرا خودت درست نمی کنی!! در حالی که من همیشه غذا درست می کنم و ایشون تو کارا بهم کمک نمی کنه. خلاصه دعوامون شد. بعد تو جلسه راهکارهایی که گفت این بود که تو دعوا چه کار کنیم و یا چه کار نکنیم اصلا نگفت اره بهتر بود من انجام می دادم تا اصلا کار به اینجا نکشه..همش می گه دوست ندارم کنترلم کنی)
    خلاصه خیلی دلم گرفته از این که انگار اصلا مهم نیستم...ارامش ندارم. بی قرارم. حالم خوب نیست. بعضی وقتا که گذشته رو مرور می کنم به خودم می گم نکنه دارم اشتباه می کنم وقتی این فیلم ها رو می بینه باید از زندکیش می رفتم بیرون. من فکر می کردم شرمنده می شه و جبران می کنه اما اینطور نبود
    ویرایش توسط tanhai2 : جمعه 12 اردیبهشت 93 در ساعت 22:16


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.