به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 91 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1391-6-16
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    مادر همسر م از خویشاوندان مادرم هست.مادرم اصرار زیادی به انجام این وصلت داشت. فکر میکرد

    اینا یه چیز دیگه هستن.پدرم زیاد راضی نبود و اینقدر مادرم پافشاری کرد که همه راضی شدیم.تحقیق

    هم کردیم و گفتن خانواده ی خوبین و دورادور خودمون هم شناخت داشتیم.به هر حال با هزار وعده

    و قول و قرار ما ازدواج کردیم.

    خدا رو شکر با شوهرم خوبم ولی خانواده ی همسرم بدی رو در حق من تمام کردن.

    و الان من حس خیلی بدی نسبت به مادرم پیدا کردم.مدام دارم از بدی های خانواده ی همسرم حرف

    میزنم و مامانم هم میگه پشیمونم و گریه میکنه.

    نمیدونم چه کار کنم ?دوست ندارم اینجوری باشم, ولی مادرم رو مقصر میدونم.

    میدونم کارم بدیه. پشیمون هم میشم بعدش. ولی انگار دست خودم نیست عصبانی میشم و همش سر مامان بیچارم خالی میکنم

    چند دقیقه پیش هم به مادرم زنگ زدم و از حرفها و متلکهای خانواده ی همسرم گفتم


    .مادرم هم فقط گریه میکرد و میگه من نمیتونم کاری کنم و پشیمونم.

    خودم هم در حال حاضر شدیدا عذاب وجدان دارم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید neda* تشکرکرده است .

    neda* (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 مهر 91 [ 07:32]
    تاریخ عضویت
    1391-5-25
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    557
    سطح
    11
    Points: 557, Level: 11
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    سلام ندا خانم

    میدونم که به دلیل اصرار مادر ازدواج کردی ولی اون بنده ی خدا که نمیدونسته و گرنه جگرگوشش رو که نمیخواسته بدبخت کنه.
    با این کار مشکل دوتا میشه هم ناراحتی از خانواده ی همسر هم ناراحتی مادر.
    سعی کن که دیگه نگی و احساستو عوض کنی.ناراحتی شما ناراحتی مادرتون هم هست.

  4. 6 کاربر از پست مفید yasna تشکرکرده اند .

    yasna (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 91 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1391-6-16
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    این رو میدونم که مادرم خوشبختی من رو میخواسته و میدونم هم که کارم درست نیست ولی اینقدر عصبانی میشم که دیگه کنترل ندارم و سر مادرم خالی میکنم.
    مثلا میگم نگاه کن مگه نگفتی فامیلتون خیلی خوبن حالا بیا ببین با من چه کار میکنن.
    مادرم هم میگه اصلا از فامیل شوهرت چیزی به پدرت نگو که پدرت با من دعوا میکنه.

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    224
    Array

    RE: مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    سلام ندا جان

    از کجا میدونی اگر با شخص دیگه ازدواج میکردی خانوادش متلک نمیگفتن.اینجا تاپیکها رو نگاه کن ببین که خیلی از افرادی که به اشکال دیگه آشنا شدن هم با خانواده همسر مشکل دارن.

    حالا که شوهرت خوب هست اگر با کس دیگه که توی اجتماع دیده بودیش و خودت انتخاب کرده بودی ازدواج میکردی و شوهرت هم بد بود اونوقت سر کی غر میزذی؟

    مادرت مگه علم غیب داشته که بدونه اونا با عروسشون چه کار میکنن که شما از مادرت ناراحتی.یک سری از مادر شوهرها عروس رو رقیب میدونن و ناسازگاری میکنن بیچاره ها حتی قبل ازدواج پسرشون خودشون هم نمیدونن بعد ازدواج پسرشون این حس رو پیدا میکنن چه برسه به فامیلهاشون.

    به جای مقصر دیدن مادرت بیا بگو دقیقا اختلافت با خانواده همسرت سر چی هست تا اعضای سایت کمکت کنن اختلافات رو کم کنی.

    با مادرت هم تماس بگیر و از ناراحتی درش بیار مشکلاتت رو با شوهر و خانوادش خودت حل کن قضیه رو به مادرت نکشون که آرامش اون رو هم به هم بریزی.اون در مورد ازدواج شما نظرش رو گفته با تفنگ که تهدیدت نکرده که الزاما با این آدم ازدواج کن مطمئنا خودت هم مایل به این ازدواج بودی که بله گفتی.

    مشکل رو بیشتر افراد کم و بیش دارن فقط شما نیستی.


  7. 6 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 91 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1391-6-16
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    ممنون فکور جان

    اخه میدونید مثلا من میگم مادر شوهرم این کارو کرد بعد مادرم میگه اره فلانی همیشه اینطوری بوده مثلا با زن برادرش هم همینطور بوده.
    مادرم خیلی از رفتاراشون رو میدونسته و لی همش ازشون خوب میگفت میترسید دخترش ترشیده بشه.

    "حالا که شوهرت خوب هست اگر با کس دیگه که توی اجتماع دیده بودیش و خودت انتخاب کرده بودی ازدواج میکردی و شوهرت هم بد بود اونوقت سر کی غر میزذی؟"اگر اینطوری بود از دست خودم ناراحت میشدم نه مادرم.مادرم ٫مادر شوهرم رو فرشته میدونست.مادر ساده ی من.
    مادرم شدیدا میترسه که من از بدی های خانواده ی همسرم به پدرم چیزی بگم.چونکه پدرم احتمالا با مادرم بحث میکنه

    چون همزمان با خواستگاری همسرم٫ پسر عمم هم از من خواستگاری کرد و پدرم بیشتر به پسر خواهرش راضی بود تا فامیل مادرم.

  9. کاربر روبرو از پست مفید neda* تشکرکرده است .

    neda* (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    143
    Array

    RE: مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    سلام ندا جان
    به همدردی خوش اومدی
    حالت رو اط صمیم قلب درک می کنم، چون یه جورایی باهات همدردم.
    ندا جان باز خدا رو شکر کن که مادرت اعتراف می کنه که اشتباه کرده، مادر من بزرگترین اشتباه رو هم بکنه هرگز زیر بار نمی ره و حتی بخاطر تبرئه کردن خودش حاضره من که دخترش هستم رو غرورش رو بشکنه و شخصیتش رو له کنه.
    اما چی کار می شه کرد؟!
    بالاخره اونها هم انسانند و جایزالخطا!

    ندا جان بهت نمی گم درددل کردن با مادرت رو به کل قطع کن، چون من از بس حرفهام تو دلم مونده دارم دیوونه می شم. گاهی با در و دیوار حرف می زنم تا سبک شم.
    ولی یه وقت که حالت خوبه، بهش بگو که فقط می خوای سنگ صبورش باشی تا یکم سبک شی و قصد ناراحت کردنش رو نداری.
    ببین خانمی اگه مادرت م گه این خانواده با دیگران هم همین رفتار رو دارن، اینطوری در نظر بگیر که مشکل از تو نیست و اونها باهمه همینطور هستن.

    یه پیشنهاد؛
    اگه می بینی واقعا با زن برادرش همین رفتارها رو داره و اگه ایشون تونسته جایگاه خودش رو حفظ کنه و بدون کش مکش از کنار این رفتارها بگذره و خودش رو هم افسرده نکرده، بدون جبهه گیری سعی کن بهش نزدیک بشی و کم کم از رفتاراش الگو بگیری (البته اگه آدم موفقیه)

    الان هم اگه خواستی اینجا از رفتارهای خانواده شوهرت که اذیتت می کنه، بگو. دوستان حتما راهکارهایی برات دارن.
    اینکه گناه یه مشکل رو بدازیم گردن یه شخص سوم، آیا اون مشکل حل میشه؟
    شما دنبال مقصری خانمی یا حل مشکلت؟

    عزیزم خدا رو شکر که با همسرت خوبی و همین بزرگترین برگ برنده ات است. بهت قول می دم با بالا بردن مهارت هات می تونی با مشکلاتت با خانواده شوهر غلبه کنی.

  11. کاربر روبرو از پست مفید هستی تشکرکرده است .

    هستی (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 91 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1391-6-16
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    381
    سطح
    7
    Points: 381, Level: 7
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    مشکلاتم که جای بحث داره و باید یه تاپیک مفصل بزنم و توضیح بدم.

    زن دایی همسرم ارتباطش روقطع کرده با اینا.

    شما دنبال مقصری خانمی یا حل مشکلت؟
    دنبال مقصر نیستم ولی نمیدونم چرا اینجوری میشم.سریع جوش میارم و عصبانی میشم .

    یه بار که خیلی از دست خانواده ی همسرم عصبانی بودم مادرم بهم گفت اگر میخوای جدا شی من حمایتت میکنم.
    شوهرم هم مرد سالمی هست و بی مسوولیت.
    مثلا اگر من مریض باشم به جای اینکه خودش من رو ببره دکتر به مادرش زنگ میزنه میگه با خانمم برید دکتر.\
    اصلا این کاراش من رو دیوونه میکنه.حالا اونا که این کارو نمیکنن ولی من \چقدر اذیت میشم از کار همسرم.

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 03 [ 04:02]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    37,798
    سطح
    100
    Points: 37,798, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    275
    Array

    RE: مادرم رو باعث و بانی بدبختی هام می دونم.

    سلام

    میشه بگید چند سالتون هست ؟


    اینکه گناه یه مشکل رو بدازیم گردن یه شخص سوم، آیا اون مشکل حل میشه؟
    شما دنبال مقصری خانمی یا حل مشکلت؟


    فرض محال میگیریم که مادر شما مقصر 100% . قبول ؟
    ایشون هم که اتهامشون رو پذیرفتن!!

    مجازاتی رو که مادرتون لایقش هستند رو انتخاب کنید و ایشون رو مجازات کنید!!اینجوری مشکلتون حل میشه و شما دیگه خوشبخت میشید؟

    به نظر من مشکل شما و مادرتون و خانواده همسرتون بی مهارتی هست !
    شما در مورد مساله ازدواجتون منفعل برخورد کردید.
    الان هم پرخاشگرانه برخورد می کنید.

    مهارت های زندگی رو نمی تونید به مادرتون و خانواده همسرتون یاد بدین ولی خودتون که میتونید یاد بگیرید.

    یه تاپیک جدید باز کنید و مشکلاتی رو که با خانواده همسرتون دارید مطرح کنید. البته قبلش می تونید سرچ کنید و ببینید مشکلات بقیه مشابه مشکلات شما هست یا نه ، چه راهکارایی به اونا داده شده ، اگه شما از اون راهکارا استفاده کنید رنگ زندگیتون تغییر میکنه یا نه؟

    در مورد کنترل عصبانیت و خشم سرچ کن راهکارهای خوبی پیدا میکنی.
    این تاپیک رو هم بخون
    رفتار جرات مندانه
    چگونه منفعل نباشیم؟

    من قبل از اینکه جواب شما رو ببینم اینا رو نوشتم :(

  14. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (پنجشنبه 16 شهریور 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.