بزار برگردیم به زمانی که من دقیقاً مثل امروز شما شده بودم ، برو تفکرات اون موقع من رو بخون :
کمک رسانی در تصمیم گیری برای بازگشت
جملات زیر که در پست بالا نوشتی ، مدام در فکر من در اون موقع چرخ میزد :
من توی این مدّت هرچی فکر کردم دیدم اگه من زیادی حسّاس نبودم و در کوتاه مدت منتظر رسیدن به خواسته و جوابم نبودم کارمون به اینجا نمیکشید .
ولی منم نمیتونم روی احتمال و ترس از بدتر شدن ، قید این رابطه رو بزنم و به خودم فرصت ندم .
من تصمیم دارم ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خودم و تعدیل کنم و برای دوباره سازی اون زندگی همه تلاشم و بکنم . امیدوارم که موفق بشم .
دوست من !
همونطور که گفتم من کاملا حال امروز شما رو درک می کنم و نمیخام بگم که آدم ضعیف یا آدم بی فکری هستی . موضوع اینه که رابطه یک چیز دوطرفه هست و تنهایی به جایی نمیرسی . برو تاپیک اون موقع های من رو دقیق بخون . حداقلش اینه که از تجربه مشابه یک دوست ، بهره برداری بکن . . .