میخوام عیب و ایراد خودمو بشناسم تا تکرارشون نکنم!!!!!!!

سلام حدود یک ماهه که با یه طلاق اجباری از سوی همسرم و نهایتا توافقی جدا شدم ، دلایل زیادی برای جدایی بود اما من دوس داشتم زندگیم با آن مرحوم(شوهر سابقم)ادامه پیدا کنه ،اما آن مرحوم با وجود گذشت 2 سال از عقد خونه ای نگرفت و دردسر های زیادی درست میکرد و .... من راضی به جدایی شدم تا از حیرونی در بیام در کل الان حالم خیلی بهتر از 1سال پیش و بعد اون هست طلاق باعث آرامش و از بین رفتن مسبب دعوا و آبروریزی و آوارگی من شده امروز به این فکر می کنم که چه عیب هایی رو باید تو خودم از بین ببرم تا بتونم تصمیمات درستی برا زندگی اینروزام بگیرم ، ممنون میشم تا نظراتتون رو بگذارید:72::72::72:

مگه بعد طلاق شوهرت مرد؟

درود بانو

ایکاش مقداری از بیوگرافی خودتان راب یان میکردید اینجوری خیلی بهتر میتوانستیم شکا را راهنمایی بکنیم.
بانوانی که جدا میشوند از شوهرانشان حالا چه در دوران عقد و یا بعد ازدواج در حالتی همانند شما قرار میگیرند چون احساساتی هم هستند بیشتر اذیت میشن.قرار نیست چون جدایی صورت گرفته اینگونه بخودتان القاء کنید که مقصر بودید یا عیب و ایرادی داشتید فکر میکنم بهتره اینگونه به موضوع نگاه بیندازیم که شما نیاز به مطالعه و کسب مهارت های مورد نیاز تشکیل زندگی مشترک داشتید که در این امر کوتاهی کردید بنظرم اگر اینگونه به این موضوع نگاه بشه خیلی بهتره و باعث میشه شما احساس بهتری داشته باشید.
بصورت کلی شما بهترین فردی هستید که میتوانید در این مورد نظر بدهید.بخودتان زمان بدهید بانو شما تازه جدا شدید این حالاتی که دارید همانند این میماند که عزیزی را از دست داده باشیم و مشغول سوگواری باشیم خوب اینکار باعث میشه آرام بشیم و احساس سبکی بکنیم.سعی کنید خودتان را به کاری مشغول کنید بیکار نباشید در مورد گذشته صحبتی به میان نیاورید هرفردی هم که خواست در این مورد صحبت کنه خیلی جدی اعلام کنید دوست ندارید هیچ مطلبی را بشنوید.یادآوری گذشته باعث میشه آسیب بیشتری ببینید.
شما به اندازه کافی تلاشتان را انجام داده اید اگر میتوانید به مسافرت بروید یا مهارت جدید بیاموزید دوستان جدید پیدا بکنید تفریح کنید خرید کنید خلاصه بخودت برس و کارهایی که از انجامشان لذت میبری را انجام بده هر فردی احتمال داره توی زندگیش شکست بخوره حالا چه شکست مالی باشه چه شکست در زندگی مشترک دنبال مقصر جلوه دادن خودتان نباشید با این دید به موضوع نگاه نیاندازید خوب تقریبا 2سال عقد بوده اید این زمان زیادیه وابستگی بوجود میاره اندکی صبور باشید لطفا:72:

اگر اشتباه نکرده باشم شاغل هستید مقداری از خودتان بگویید اینکه چند سال دارید شغلتان چیست به چه چیزهایی علاقه دارید چه مهارت هایی دارید چه علایقی دارید تا بهتر و بیشتر با شما آشنا بشویم.روی اعتماد بنفس خودتان بیشتر کار کنید مهارت های ارتباطی خودتان را افزایش بدید از مقالات سایت میتوانید کمک بگیرید.مقالات بسیار زیبا و مفیدی هستند که میتوانند باعث رشد و موفقیت شما در زندگیتان بشوند.

آخیش عزیز خدا را شکر که از تصمیمت راضی هستی ( یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه) و در صدد شناخت بهتر خودت برآمده ای. برای شناخت به نظر من مطالعه کتابهای روانشناسی شخصیت و آشنایی با انواع شخصیتها بسیار مهم هست همه ما مجموعه ای از شخصیتهای گوناگون هستیم که برخی در هر انسان بسته به ژنتیک و محیط و تربیت بارزتر و نمایانتر هست زمانیکه اطلاعات افزایش پیدا می کنه نگاه ما به دیگران و خودمان تغییر یافته و بهتر معنای رفتارها را درک می کنیم. هوشیارانه به عکس العملهامون دقت می کنیم و با ارزیابی آن به نقاط ضعف روانیمون پی می بریم و سعی می کنیم تا با تغییر عادات نادست روش صحیح را اعمال کنیم

سلام به همه و تشکر
همسر سابقم نمرده ،من بعد طلاق اینجوری اسمش رو میارم،من طراح ساختمانم31 سال سن دارم،8سال کار می کنم دانشجو فوق لیسانس هستم ،ازدواج سنتی داشتم ،از دلایل طلاقم این بود که 5 ماه بعد عقد قرار بود عزوسی بگیریم اما عروسی سر نمی گرفت با بهونه آماده نشدن خونه و هر بار تجدید شد اما انجام نشد تا دو سال و از طرفی بحث های عجیب و دردناکی پیش اومد که زندگیمو بهم ریخت و وقتی دیدم اراده ای بر زندگی مشترک وجود نداره و تلاش های من مشت بر دیوار سنگی کوبیدنه پس راهمو به سمت جدایی عوض کردم تا فقط سرگرمی مرد بد قول و بی اراده و خسیس و بی غیرت نباشم،اینروزا سرم به کار شلوغ کردم تا قبل ماه رمضون شنا می رفتم و با دوستان و اقوام و خانواده هم مهمونی و تفریح می رم ، خدا رو شکر افسرده نیستم ، خدا رو شکر ،دارم به ازدواج مجدد فکر می کنم و اینکه گل بی عیب خداست و می خوام خودمو آبدیت کنم و ممنون میشم کمکم کنید

شما هنوز در رابطه قبلی گیر کردید با خشم نمیتوانید یک زندگی بسیازید باری که بدوش میکشید را به زمین بگذارید بانو :72:
گذشته گذشته بگذارید زمان کار خودش را انجام بده با خشم و کینه نمیتوانید موفق بشوید و در آینده مطمئن باشید آسیب میبینید.هرچه وبد تمام شد بلاخره شما انتخابی کردید که اشتباه بود و دوسال با این فرد هرچند اشتباه گذراندید و ایشون در زندگی شما بودند.هر فردی در زندگی خود شاغشتباه میکنه شما هم همانند بقیه بازم خدا را شکر د ردوران عقد تصمیم به این موضوع گرفتید.

اینکه شاغل هستید خیلی خوبه باعث میشه کمتر به مسائل گذشته و آزار دهنده فکر کنید بهتره با دوستان بیشتر رفت و امد بکنید خرید بکنید گردش برید در صورت امکان مسافرت برید مهارت جدید بیاموزید ورزش کردن بسیار خوبه و کمک کننده هست.

در مورد ازدواج مججد فعلا استپ به هیچ عنوان وارد هیچگونه رابطه جدید نشوید فعلا صبور باشید:72:
در مواقعی که افکار ازار دهنده به سراغتان می آید از تکنیک توقف فکر استفاده بکنید.

http://www.hamdardi.net/thread32762-2.html#post325645

http://www.hamdardi.net/thread-16432.html

سلام آقای khaleghezey، ممنون از راهنماییتون ،مطالب رو خوندم و امیدوارم ذهنم رو آروم کنه،بنا به دلایلی زمان مناسب برا ازدواج مجدد چگونه تسریع میشه؟ ، توی این سایت کسانی که ازدواج مجدد داشتند روجستجو می کنم اما پیدا نمی کنم تا از مشکلاتشون و راهنمایی هاشون استفاده کنم ، در مورد عصبانیت درسته وقتای بیکاری به سراغم میاد به خیلی دلایل مثه وابستگی و دوس داشتن همسر سابقم و اینکه تو اون ازدواج متوجه شدم سرم کلاه رفته و کلاغ رو جای قناری بهم قالب کردند و اینکه همه تلاشهام برا ساخت زندگی با شکست مواجه میشد و تحقیر می شدم و دست رد به محبتم زده میشد و البته آدم زحمت کشیده و وفادار و صادق بودم که تو مخمصه ای از دروغ و ریا کاری و زیرآب زنی و کینه های قدیمی افتاده بودم که به اندازه 2 سال و یک مهر طلاق و خاطرات تلخ و شیرین بجا مونده ،بنظرم طبیعیه که چند ماهی عصبانی باشم اما خدارو شکر بحدی آرومم که به کار و زندگیم لطمه ای نزده وحتی روابطم کم نشده بلکه الان بیشتر از قبل اجتماعی و سنجیده رفتار میکنم ، خوش اشتها شدم و خوشخواب و با اینکه ذاتا لاغرم اما دارم چاق میشم ودیگه اینکه اینقد پرحوصله شدم که مرتب به خودم و پوستم میرسم در کل که نسبت به قدیما حتی قبل ازدواج می سنجم قدر زندگی رو بیشتر می دونم

یه متن بسیار زیبا از جناب مدیر

نقل قول:

---

اگر همسرت يکبار يه کار بدي رو انجام داده، تو داري هزاران بار اون رو براي خودت تکرار مي کني!
پس تو ظالم تري نسبت به خودت!!!

---

نوشته جناب مدیر در مورد فراموشی رابطه البته مربوط به دوران دوستی قبل از ازدواج هستش ولی فکر کنم به شما کمک بکنه

نقل قول:

---

پيش از شروع، از خدا بخواهيد تا شما را ياري دهد.

نخستين کار اين است که بپذيريد اين رابطه تمام شده و ديگر ادامه نخواهد داشت.



سوم اينکه هرآنچه طرف مقابل
را به ياد شما مي اندازد از خود دور سازيد. آهنگ هايي که به يادش گوش مي داديد را دست کم براي مدتي گوش ندهيد؛
به جاهايي که او را به يادتان مي اندازد نرويد، يا اگر مجبوريد برويد(مثلا دانشگاه)، آن محل را با چيزها و افراد ديگري در ذهنتان تداعي کنيد.
مثلا به جاي اينکه دانشگاه را محلي براي ملاقات طرف مقابلتان مجسم کنيد، آنجا را محلي براي کسب علم، گذران اوقات با دوستان،
و سوال از اساتيد تصور کنيد و به اين تصورات جديد عمل کنيد. يادگاري ها را دور بريزيد و عکسها و ... را پاک کنيد.

چهارم اينکه در رويه زندگي خود تغيير ايجاد کنيد.
مدتي که با طرف مقابل خود گذرانده ايد، احتمالا روند زندگي شما را به شکل خاصي قرار داده.
مثلا ساعت هاي خاصي منتظر پيام يا تلفنش بوده ايد، اوقات خاصي را به ملاقات هم سپري مي کرده ايد و... .
حال نياز است که تغييري در روند زندگي جاري خود بدهيد. آن اوقات و زمانها را به کارهاي ديگري اختصاص بدهيد.
به ورزش بپردازيد،
به کلاس هاي فوق برنامه برويد، کار پژوهشي انجام دهيد، به علايق خود بپردازيد، در طبيعت سير کنيد، خدا را ياد کنيد و ...

پنجم اينکه حمايت اجتماعي دوستان و خانواده را همراه داشته باشيد.
با کساني که تجارب مشابهي داشته اند و آن را با موفقيت سپري کرده اند، صحبت کنيد. با دوستي که امين شماست دردودل کنيد.

قوي باشيد و بدانيد که اتمام يک رابطه، به معناي شکست نيست. رابطه اي که سرانجامي ندارد، همان بهتر که زودتر قطع شود.
هر کاري راهي دارد. اگر کسي قصد ازدواج داشته باشد، از راه رسمي اش اقدام مي کند.

تا زماني که رابطه قبلي را فراموش نکرده ايد،
اجازه ندهيد کسي وارد رابطه جديدي با شما شود. از خود بپرسيد هدف از برقراري رابطه چيست؟
اگر رابطه صرفا براي رابطه است، نه عقل و نه شرع و نه تجربه آن را تاييد نمي کنند. اگر براي ازدواج است، راه و رسمي دارد.
اگر نمي تواند در شرايط فعلي اقدام رسمي کند، اشکالي ندارد، هر وقت توانست اقدام کند به خواستگاري بيايد(مخصوص دخترخانمها).

---

بصورت کلی این موضوع زمانبر هستش زیاد بخودت فشار وارد نکن چون باعث میشه آسیب ببینی.
در مورد موضوعی که مطرح کردید اجازه بدهید زمان بگذره بجای فکر کردن به این موضوع بهتره از مقالات سایت استفاده کنید و سعی کنید اطلاعات جدید و مفید بدست بیاورید مهارت های جدید بیاموزید مهارت های ارتباطی بالا بردن اعتماد بنفس خوداگاهی تان را بالا ببرید خودتان را بهتر بشناسید.
زمان خودش بسیاری از مشکلات را در خودش حل میکنه فقط باید صبور باشید.
شما یکبار انتخاب اشتباه کردید فکر کنم کافی باشه پس لطفا عجله نکنید برای خارج شدن از این وضعیت

- - - Updated - - -


این تاپیک ها عین کتاب تاریخ پند آموزه، بعضی وقتا که حوصله دارم فک میکنم که چه اشتباهاتی داشتم ، مثلا اینکه زمان خواستگاری خیلی کلاس نذاشتم( برا خواستگارای دیگه ام جوابم نه بود و اونا راغب تر میشدن اینجا نمی دونم چرا سریع جواب مثبت دادم) با اینکه وضع مالی من خوب بود با 14 تا سکه مهریه وبدون خرید عقد کردیم آرزوی همه چی بدلم موندتا چند ماه حسرت یه حلقه داشتم حالم بهم میخوره وقتی یادم میاد، اینا رو مینویسم که دوباره ساده نگیرم،
تو جلسه خواستگاری هیچ سوالی نپرسیدم همش اون حرف میزد ایندفعه باید یه عالمه تست روانشناسی و سوال داشته باشم حداقل تو همون خواستگاری اینجوری می فهمیدم زود عصبانی میشه و از کوره در میره،،
باید یه دوره (حداکثر 6 ماه ) نامزدی وبعد عروسی باشه ، عقد بعد عروسی خوب نیست،
رابطه ام با خانواده انمرحوم خیلی خوب بود و آنمرحوم حسودیش میشد و میگفت حق نداری خونه بابام بری میری خود شیرینی میکنی وبا دروغایی که میگفت رابطه امون رو خراب کرد، باید یادم باشه هرجا که شوهرم هست جوری رفتار کنم که انگار فقط شوهرمو میبینم و پشت سرش به بقیه محبت کنم ، خونه مادر آنمرحوم خیلی فعال بودمو کار میکردم همه میگن اینکارم اشتباه بوده باید کلاس میذاشتم تا قدرمو بدونن،هرچند آنمرحوم رابطه ها رو خراب می کرد، آخه همیشه محبت محبت می آورد ولی اینا فرق می کردن، باید با فامیل شوهر رابطه زیاد داشت کادو بدی زنگ بزنی خونه هاشون بری والا نامردا زیر آب می زنن خدا آبگوشتشون کنه،
اون اولا وقتی بحثمون میشد من از خانواده ام طرفداری میکردم این عین سمه ، دیگه این که وقتی آدم شوهر میکنه باید همه چیز رو واسه خودشون دوتا بخواد، دیگه نباید مامان بابام و خواهرم ودادشم و اینا و اونا بزنه من یه خورده هلال احمر بودم ،وقتی اشتباه میکنم نباید زیاد معذرت خواهی کرد آدمای عصبی با اینکار جری میشن و ترمز میبرن ، خیلی جاها باید سکوت کرد بعضی جاها باید فقط خندید و بعضی جاها یه کوچولو توضیح داد، بعد از این همه وقت یاد گرفتم آدم با شوهرش نباید خیلی حرف جدی در هر موضوعی بزنه پیش آقایون باید فقط جک بگی و سکوت کنی وشاد باشی هرچند من کلا همینجوری هستم و وقتی ساکت میشدم اصرار میکرد که حرف بزن،دلم آتیش گرفت چقدر تلاش کردم چقدر بی کس و تنها بودم و چقدر نادون و مهربون بودم ، کاش هیچ وقت ازدواج نکرده بودم،
آهان یادم اومد باید خواسته ها رو سریع گفت نباید بذاریم تلنبار بشه عقده بشه مثلا همین حلقه و خرید باید قبل عقد انجام میشد البته اگه گوش شنوایی باشه(تو رابطه ما آنچه بجایی نرسد فریاد بود) ولی باید باید و باید از قبل ازدواج واسه خواسته هامون تلاش کنیم به قول یزدی ها میزدم چهچه بلبل تا بگذره خرم از پل ، قول و اینا کشکه باید بخواین بدست بیارید و ازدواج کنید بعدش گله قصه فایده نداره نداره نداره ، یا وقتی قول داد خونه بگیره باید صبر میکردم تا بگیره بعد میرفتم پیشش این حقیقته بعضی اقایون وقتی ارضا میشن دیگه به فکر زندگی ساختن نیستن هر چند ارضا هم نشن عقده ای میشن میرن جای دیگه، یا خدا واقعا بعضی آدما عین کوچه بن بست می مونن،
یه مشکلی که من دارم و تا حدودی تونستم رفعش کنم اینه که وقتی خوشحال یا ناراحتم تن صدام میره بالا و حالا کلا دارم سعی میکنم با لحن ملایم صحبت کنم دنبال راهکارم من دوس دارم خیلی آروم و شمرده و با حس صحبت کنم
انمرحوم خیلی پررو بود ودر هر شرایطی داد خودش رو میزد اینو ازش یاد گرفتم که کمرویی رو بذارم کنار
من آدم تمیزی هستم اما کلا نظافت و به خود رسیدن بعد ازدواج هم ادامه داشته باشه و خب خوبه
تو هر شرایطی خیلی زیر پوستی اول عاشق خودتون باشید بعد شوهرتون بعدا طلبکار نباشید چه تو دلتون چه تو واقعیت من این کار و واسه تو کردم اون کارو واسه تو کردم بخودتون برسید آقا هم به شما میرسه بعد از در ضعف و ننه من غریبم وارد نمیشیدالبته یادتون باشه محبت و خوشرویی و همکاری سرجای خودش انجام میدم اما خودم باید در اولویت باشم
ازدواج محدودیته اگه نمی تونید تحمل کنید وارد گود نشید یا بپذیرید تحمل کنید.
قبل ازدواج طوری باشه که بعدش خانواده پدریتون هم باشما همراه باشن و بقول گفتنی شوهرتون رو تو خودشون بپذیرن این باعث دوام زندگی میشه طوری حرف نزنیم که باعث اختلاف شوهر وخانواده پدریمون بشه ، کاری کنیم با هم خوب باشن ، وقتی بهمون بدی میکنه نذاریم خانواده امون متوجه بشن کدورت پیش میاد
احساس رییس بودن بهش بدیم
همه ازدواج کردن زندگی میکنن منم اندر سایت همدردی دنبال راهکارم !!!!!!خدایا میدونم که نمی دونم و گیجمو حیرونم
بنازم خداوند پیروز را پریروز و دیروز وامروز را
خدایا شکر

سلام آخیش خانم


بعضی موقع ها که تایپیک های شما را می خونم

اون مرحوم را زیاد یاد آوری می کنید


الان اون مرحوم دیگه :

به به ای هست .:biggrin-new:
اون عکس که یادتونه .


در جستجوی دشت و چمن و کوهساران ، باش .



موفق باشی.

سلام
ممنون
تو تمام روز دور کله ام میچرخه شاید واسه همین زیاد اسمشو میارم،اون تمرین انجام میدم بهش میگم لیاقت منو نداشتی ولی روش خیلی کم نمیشه دوباره هست

سلام


تایپیک های شما را که خوندم - احساس کردم خانم قو ای هستید و با روحیه

این شرایط هم عادی ست - ولی باید چند تا تکنیک هم به کار بگیریم .

ان شالله درست میشه .



اون تمرین بیشتر برای این بود که ، اون خاطرات را خنده دار کنی !


باید چند کار انجام دهیم :



1 ) خاطرات تلخ را در ذهنمان خنده دار کنیم ( فقط چند بار برای اعتماد به نفس )

2 ) الگو منفی را سریع قطع کنیم ( شما این کار را انجام ندادید )


چیزی که خیلی مهمه مورد دوم هست !

وقتی یه خاطره خیلی بد و یا منفی در ذهنمان می یاد باید سریع الگوی منفی فکر خودمان را قطع کنیم !

و به این فکر ادامه ندیم - و خودمان را مشغول کنیم !


مثلا اون مرحوم می یاد به ذهنمان :


- اول باید از خودمان سئوال کنیم که من به جای فکر کردن به اون مرحوم می توانم به چی فکر کنم ؟

در خلوت خودتان پاسخ دهید ( ممنون )



- دوم باید به خودتان بگید اگر به این فکر ادامه بدهم چه سودی برایم دارد ؟

به نظرم من : فقط افسردگی و ناراحتی و.....


- سوم باید به خودتان بگید اگر بهش فکر نکنم چه سودی دارد ؟

به نظر من : شادی شما - حفظ زیبایی شما ( ناراحتی انسان را پیر میکنه ) - امید به آینده بیشتر




- مورد چهارم باید به جایگزین برای اون فکر پیدا کنید

باید خودمان را مشغول کنیم - کار کنیم - تفریح کنیم و .......

مثلا از این به بعد فکر اون مرحوم افتادید ، سریع الگو را قطع کنید - سپس یه شکلات تلخ بخورید ( خیلی تلخ ):congratulatory:




- پنچم ، این کار به مدت 1 ماه انجام بدید - در ذهنتان خود به خود کم رنگ کیشه اون اتفاقات
و مرور زمان کم از بین میره


توکل به خدا به زندگیتان ادامه دهید - شاد باشید - برای آینده هدف گذاری کنید -

مثلا برید نقاشی یاد بگیرید ( شاید بلد باشید ) - آشپزی خودتون را بهتر کنید - یه هنر تازه یاد بگیرید - به مکان های زیارتی برید - مسافرت برید.

دیگه وقت نمیکنی به اون مرحوم فکر کنی ( حتی اگر اون مرحوم جز اقوام باشه )


ان شالله ازدواج هم درست میشه .




ممنون .

خانومی ، حالا که تو این مرحله ای من یه پیشنهاد میدم :311: با الهام از سناریو آقای باغبان :72:

برا اون مرحوم فاتحه بخون خاکش کن بره :311:

البته نه با خشونت بلکه با آرامش لبخند و رضایت
تو ذهنت مجسم کن ذره ذره قیافش محو میشه وقتی ذره ذره خاک پاشیده میشه روش :311: فیلمش hd باشه کیفیتش، جواب بهتری میده !
- آخرش که میرسه فقط ذره های خاک اون دونه درشتاشو با کیفیت عالی مجسم کن :311:

این سکانس چندبار تکرار میشه در چند روز و در آخر:
اون مرحوم = خاک :310:


پ.ن :
آخیش خانوم ، کلی تجربه های خوب و باارزش بدست آوردی و معلومه نکته سنجی و درکت خوبه -از الان به بعد نگاهت به آینده ی بهتر باشه که قراره خودت بسازی ...قوی هستی و حتما جزء افراد موفق میشی و اونچه که میخوای بهترشو بدست میاری:43:

رازدار باشم هم برای خودم و دیگران، این بهترین کاریه که تو هر حالی میتونم واسه زندگیم تلاش کنم، میخوام یاد بگیرم مسایلمو به کسی نگم و حرف کسی رو پیش دیگری نزنم، حرفای پخته بزنم و خامی نکنم،

هیچ می‌دونین چــرا طــــــلاق زیــــــاده؟///// چـرا شُـله پیچــــای خـــــــــــانـــــواده؟

یــه ریشتــر م کـــــــه زندگی بلــــرزه ////////////////همــون دقیــــقه پیــچ و مُهــره هــــرزه

بــاید یه جـــــــور باشه مُهره بـــــا پیـچ/////////// وگـــــــرنــه کُـــلّ زندگیت می‌شـه هیـچ

خواستی اگه بـــــا کــسی وصلت کنی///////////// بـــــاید یــه کم ســـایزشــو دقّـت کـنی

نگـــــــــــو درستش می‌کنـم ســــه روزه////////////// خـــــــــرابتـــرم می‌شـه دلت می‌ســــوزه

زنت اگــــــه مثـل خـــودت نبــــــاشـــه//////////// دو روز دیگه تـو خــــونهٔ بــــابــــاشه

چـــرا می‌ــخـوای رزوه شــو تغیــیر بـدی /////////////////نیـــومـــده بـــــه طفلـکی گیـــــر بـدی

چــــرا می‌خــوای نوششو نیشش کنی؟///////// مُهرهٔ نمــــره پنجـــو شیشش کنی؟

تو که خودت ســایـزتــــو داری ////////////////از پـیش برو پی مُهــــرهٔ نمـــــرهٔ شیــش
این کــــــــه می‌گم نمـــــرهٔ اخلاقـیه//////////// بقیـــــهٔ چیزا هنـــــــوز بـــــــــاقـیـه
همّه چی مون از روی خـود خــــواهیـه///////////// تصــــــوّ راتمـــون همـش وا هیـــــــه

از ته شـــوش بگیر برو تـــــــا جــــردن///////////////// دروغ شــــــده عینهــــو آب خـــــوردن

رفیقمون تـــوی پی. اچ. دی گیـــــره می‌خـواد///////////////// بــره دی. اچ. پی‌ام بگیــره> d. h. p = دختر حاجی پولدار

یارو خودش هر کاری خـواسته کــرده ///////////////دنبـــال دختــــــر نجیب می‌گـــــــرده

می‌خواد مث هلـــــو رسیـده بـــــــاشه////////////// آفتـــــاب و مهتاب‌ام ندیـده بـــــــاشه

درسته می‌دون مـــــــانـــــــــورش کمه ///////////////امـــــــــــــــا اونم مثــــل خــودت آدمه

شــایـد اونم کسی رو دیده بـــــــاشه///////// یکی دو بــــار دلش تپیــده بــــــاشــه
این چیــــــــزا بیــن آدمــــــــا ذاتـیـــه//////////// اون کــــه اینــــارو نداره قــــــــــاطیـه

اینجا» تی «دو نقطه مون «طــا» شـده////////// قــافیه مـون یه خورده» اکفــا» شده

یـه مــــو قه هـایی بـــا یــه ذرّه دقت //////////نقــــطهٔ ضعفت می‌شه عین

به خـاطـر یــه «طـــــــا» نمی‌گـزم لب //////////////دوبــــــاره مـیـرم سـر اصل مطلـب


دختــر بیچـاره کــه شکل مـــاهــه/////////// چیکــار کنـه کـه قلب تـو سیـــاهـه؟

خـدا بـه اون هـر چی قشنگی داده///////////// از نظــر تــــو مــــایــهٔ فســــاده

بهش می‌گی از تـو خـونـه جُم نـخور//////////// هــر چی بگـه می‌گی صـداتــو بـبُر
تو خـونه اخم و فُحش و دادو بیــداد/////////////// تـــوی خیـابونم کـه گشت ارشـــاد
———— ——— ——— ——-
بـاید بری کُلاتــــــو قــــاضی کنی/////////////// یـه خورده تمـرین ریــــــاضی کنی

دلت می‌خواد تــــو هـر دقیـقه و رُب/////////// هر چی می‌گی اونم فقـط بگه خُب

امّا مهمّه خُب چـه جـــوری باشه ////////////////از ته دل بــاشه یــا زوری بـــاشه

خُبای کوتاه و کشــــــــیده داریـم ///////////////خُبای بی‌حال و لهیـــــــده دارـیم

فـرق اینــــا زمین تــا آسمــــونـه///////////// آدم بـــــاید ایــن چیـزارو بدونــــه

مثل دوتــــا ردیـف تــوی مثـنــوی///////// یه خُب باید بگی یه خُب بشنـوی

یه بیت خوب، با دوتـا خُب قشنگه/////////////// یکی خُبش کـم بشه کار می‌لنگه

———— ——— ——— —-
تــــا پســــرا بهم نگفتن چـــــرا //////////////یه خورده هم برم سر دختـــــرا
———— ——— ———
بعد چهــــار ســـــال پشت کنـکـور//////////// قبول شدی یه جــــای دور بــــا زور
آخر سر گــــرفتی بـــــا هـنّ و هن////////////// لیســـــــانــس درّه تپّـــه از رودهـن

نشستی خــونـه گل لگد می‌کنی ///////////////خـواستـگارای خــوبــو رد می‌کنی

به خـــــــاطر اینکـه لیسـانس داری/////////////// بی‌خـودو بی‌جهت کلاس می‌ذاری

چرا باید تو کـه لیسانسه مــــونی؟///////// از رو کتــاب متنـو غلـــــط بخـونی؟

یه نکته هم بگم که یـــــــادت نـره ///////////////لیسانس خوبه، ولی سـواد بهتره

می‌گی فلانی کــه بـابــاش وزیــــره////////// روزی هزار دفـعه بـرات می‌میـــرهب
رای ســـرکــار که بـابــات عـوامـه//////// فکـرای اینـجوری خیــال خـــــامــه

آخه بابــا اونکه بـــابـــاش وزیــــره///////// مگه خُـله بیـــــاد تـــــــورو بگیــره

هرجـــا می‌ری کلّی طلا بــاهـــاتـه/////////// تمـــوم دغدغت النگـــــوهـــاتــــه

تــــــوی طــلا فــــروشیـا پلاسی///////////// بــه این می‌گن آخــــر بی‌کلاسی

می‌خوای مث عروس قصّه‌ها شی////////// کلّ نداشته هــاتـو داشته بـاشی

هزار امیــــد و آرزو بــاهــــاتــــــه////////////////// اینــا امید نیست، عُقده هـــــاتــه

شوهر بیچاره کـه کـــــــارمنــــده///////////// چـه می‌دونه قیمت بنــــــز چـنــده

فـرشای شوهرت کــه زیر پـــاتـه/////////////// بعض گلیم پـــــارهٔ بـــابـــــاتـه

صبر اونم یـه دفعـه‌ای سر می‌ــاد///////////// صدای آژیـــــــــر خطـر در می‌ـــاد

وقتی ببــینه زندگیش سیـــاهــه/////////////////چارهٔ کـــــار توی دادگــــاهــه

اخیش عزیز گذشته رو ببخش برای اون اقا هم ارزوهای خوب بکن تا خدا بهترینها رو بهت بده هیچ وقت از خوب بودنت پشیمان نباش و همیشه به خودت بگو من لایق بهترینهام و خدا بهترینو برام انتخاب کرده . قبل از این جمله از تمام اقایون جمع معذرت میخوام اما خواهش میکنم گول حرفهای مردها رو نخور اونا خیلی قشنگ حرف میزنن حرفشون با عملشون یکی نیست من همه اینها رو از روی تجربه میگم الان انتخاب درست برات یکم سختتره توام یکم سخت بگیر ایرادی نداره دیرتر ازدواج کنی مهم اینه بقیه زندگیتو با عشق و خوشبختی و اسایش میگذرونی گذشته رو فراموش کن به اینده فشنگ فکر کن و حواست باشه کسی احساساتتو بازیچه قرار نده الان شرایطت برای اقایون وسوسه انگیزه خیلی حساب شده و دقیق و ریز بینانه جلو برو خودتو بشناس خودتو دوست داشته باش و برای همه اونهایی که در حق تو و زندگیت بدی کردن رو ببخش و خودتو از بند گذشته ازاد کن و سعی کن با شکر گذاری بهترینها رو بسوی خودت جذب کنی برات ارزوی بهترینها رو دارم خواهر گلم

سلام نیلو جان، ممنون از نظرت،اینروزا زیاد به این چگونگی ازدواج مناسب فکر میکنم
نیلو جان من فکر میکنم اگه بخدا توکل کنم و یه دوماهی نامزد باشم و تو این دوماه با داداش و نامزد یه بار بریم مسافرت و خب شرایط رو از همون اول واضح بگم شاید ایندفعه ازدواج بهتری داشته باشم ، (داداشمو قبول دارم بهش میسپرم بشناستش،ازدواج اوندفعه به اصرار بابام سریع اتفاق افتاد و داداشم نبود،احساس میکنم خودم تو انتخاب مرد عرضه ندارم، ببخشید اینو میگم ولی خب آشغال جمع کنم!!!!!!! ) اگه راهی به ذهنت میرسه بفرما ، اینروزا چه میکنی و کلا از زندگی راضی هستی؟
با تشکر

اخیش عزیز سلام خداروشکر که تصمیمات خوبی برای ایندت گرفتی ولی گلم دو ماه برای اشنایی خیلی کمه حداقل بزار 6 یا 7 ماهی از اشناییتون بگذره ادم اینجوری میتونی کمی طرف مقابلشو بشناسه .
امیدوارم انتخابت عالی باشه و خوشبخت زندگی کنی . منم خداروشکر همچی داره عالی پیش میره با مشاوره دوستام همچی خوب و مرتب شده منم دارم هم یکم رفتار خودمو اصلاح میکنم هم به شوشو گفتم خط قرمزهای زندگیمون چیاست اونم طفلک برای اینکه من ناراحت نشم همشو مو به مو انجام میده خداروشکر خبرهای خوبی در راهه و زندگیم بر وفق مراده ولی اگه زودتر این موضو رو مدیریت میکردم شاید خودم اینجوری غصه نمیخوردم و این اتفاقات نمی افتاد برای همینه میگم هر کاری میخوای بکنی با تدبیر و بدون عجله و با مدیریت قوی پیش برو تا انشالله همچی عالی و بر وفق مرادت باشه
لازم دیدم همینجا از همه دوستام که بهم مشاوره دادن تشکر کنم خیلی ماهید همتونو دوست دارم و برای همتون ارزوی بهترینها رو دارم . و هزاران هزار ارزوهای زیبا و شاد برای تو اخیش عزیزم

اگر کسی را دیدید از کوچکترین چیزها لذت می برد، محو طبیعت میشود، کمتر سخت میگیرد، میبخشد، میخنداند، و با خودش در یک صلح درونیست،
او نه بی مشکل است ، نه شیرین مغز!
او طوفان هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر انچه امروز دارد را میداند.
او یاد گرفته لحظه لحظه زندگی را در آغوش بگیرد.

عزیزم منم مثله توام دارم از یه طوفان هولناک مثل تو رد میشم البته آخراشه ،،،،،بهترین کار ئ می کنی خودت و بشناس و با خودت دوست باش کارهایی رو بکن بهت آرامش میده امیدوارم موفققق باشی.

یکی از عیوب من اینه وقتی کسی بهم پیشنهاد میده اگه ملاک های مورد نظرمو داشته باشه و نظرم مثبت باشه ،توی حرافا و کارای اون شخص دقیق نمیشم و ساده از موضوعاتی که میبینم میگذرم و خب بعضی از اون نشونه هایی که سرسری ازشون رد شده بودم بعد از ازدواج مشکل ساز شده بودن ،،،،،،چکار کنم تا خنگ بازی در نیارم،هنگام شناخت قبل ازدواج به چه موضوعاتی باید اهمیت داد،،،،،،و از چه ریز رفتارایی باید گذشت و ندیده گرفت؟؟؟