چرا این همه گریه میکنم؟

مامانمو به زور بردم هواخوری پارک. تازه رسیدیم خونه.

الان مثل شیر آب از تو چشام اشک میاد. پیشش گریه نمیکردم اما الان که تنهام اشکام بند نمیاد.

تو چشماش نگاه کردم دستمو رو سرش کشیدم روسری شو مرتب کردم موهای سفیده شو گذاشتم تو روسریش. براش یه ساندویج گرفتم. چقدر خوشحال بود.

نشسته بودم ساندویج خوردنشو میدیدم کیف میکردم. سه ساعت تموم نگاش میکردم و کیف میکردم.

دلم میخواست دستای پینه بسته شو ببوسم دلم میخواست بغلش کنم و زار زار گریه کنم و بگم چقدر دوسش دارم . نمیفهمه چقدر دوسش دارم. ولی دعواش کردم بهش گفتم چرا به خودت نرسیدی ! چرا گذاشتی مریض بشی! چرا این همه سال منو از داشتن خودت محروم کردی.

خیلی دوسش دارم خیلی....حاضرم براش بمیرم.

تو خیابون با هم میرفتیم همه داشتم نگامون میکردن ولی من سرمو گرفته بودم بالا و به داشتن مادرم افتخار میکردم.

قبلا وقتی بچه بودم با هم میرفتیم بیرون خجالت میکشیدم یکی بگه این مادرته.چند سال بود حسرت تو دلم داشتم باهاش به جز بیمارستان و دکتر بریم بیرون اما الان .... الان میگم تاج سرمه. همه ی زندگیمه.

دوست دارم هر روز با هم بریم بیرون بگردیم.

نمیدونستم مادرم تا حالا همبرگر نخورده بود. داشتم کیف میکردم که امروز چقدر خوشحال بود.

درسته مریضه درسته پیره ولی مادرمه. میخوام دنیا نباشه ولی اون باشه.

بچه ها حال مامانم خیلی خوبه خدا رو شکر... خدا رو شکر... ولی من نشستمو دارم گریه میکنم. اشک از چشام بند نمیاد.

نمیدونم چه مرگمه. نکنه مریضم؟ چم شده آخه!!! ناراحت نیستم ولی نمیدونم چه مرگمه. نکنه دیوونه شدم.

دوست دارم تو زندگیم موفق باشم . ولی انگار دیگه حالم خوب نیست. هوایی شدم.

فقط یه سوال داشتم اینکه این همه گریه میکنم معنیش افسردگیه؟

حاجلو جانم گریه به اندازش خوبه دلت آروم میشه ولی زیادش و همیشه با شدت مثل این شخصیت کارتتونیا خطر ناکه تازه زشت میشی من که شبیه وزغ میشم . مثل الانم که گریه کردم وقتی قیافمو تو آینه میبینم گریم شدید تر میشه بعد دیگه تصمیم میگیرم که گریه و زاری تعطیل :311: همیشه سعی کن بیشتر بخندی تا گریه کنی خنده حالتو خوب میکنه خوشگل میشی یه برق خاصی میوفته تو چشمای خوشگلت که دلت واسه خودت غنج میره :-):43:

- - - Updated - - -

حاجلو جانم گریه به اندازش خوبه دلت آروم میشه ولی زیادش و همیشه با شدت مثل این شخصیت کارتتونیا خطر ناکه تازه زشت میشی من که شبیه وزغ میشم . مثل الانم که گریه کردم وقتی قیافمو تو آینه میبینم گریم شدید تر میشه بعد دیگه تصمیم میگیرم که گریه و زاری تعطیل :311: همیشه سعی کن بیشتر بخندی تا گریه کنی خنده حالتو خوب میکنه خوشگل میشی یه برق خاصی میوفته تو چشمای خوشگلت که دلت واسه خودت غنج میره :-):43:

سلاااااااااام
حیف که اینجا نمیشه وگرنه چندتا جک میفرستادم تا همه دور هم یکم بخندیم:311::122:

باور کن همه آدمای ایرانی ( نه کره زمین) همیشه مشکلات دارن:227: ولی بعضی وقتا فقط باید بی خیال شی و گذر عمر ببینی:54:

دست از گریه بردار و برو با دوستات یکم خوش بگذرون:227:

مرسی پونیو و سیاه و سفید عزیز

آرومم نمیدونم چه مرگمه!!!

با دوستام واقعا خوش میگذره ولی دیگه خیلی گشاد شدم. مخصوصا بعد ماه رمضون!!!

امروز با مامانم بهم خوش گذشت . فک کنم از بس خوشحال بودم داشتم گریه میکردم.

اون موقع ها که مریض بود و داد میزدو خودشو میزد یادم افتاد بود با امروزش که چقدر فرق داشت امروز میخندید و شاد بود. کلی منو عذاب داده به خدا.

چه شبا که به خاطرش اونقدر گریه میکردم که از حال میرفتم. چه استرسا که با هر بار بیمارستان رفتنش نکشیدم.

بعد اونوقت الان حالش اینجوری خوب شده. نمیدونم خوابم بیدارم میدونم تاثیر قرصاشه و همین که قطع کنه همون آشه و همون کاسه ولی خوب شبیه همون مامانی شده که وقتی 5-6

سالم بود بهش پناه میبردم و دست رو سرم می کشید نه اون مامانی که چند سال پیش داشتم که خودشو میزد. منو فحش میداد همش تهدید میکرد که خودشو میکشه. پششتشو به من

میکرد و همش گریه میکرد و منو عذاب میداد.

بازم دارم گریه میکنم . صورتم پر شده از اشک. خوابم نمیبره نمیخوام کسی ببینه دارم گریه میکنم...

عززززیزم!!!:72::72:

با خوندن نوشته هات احساساتی شدم
افرین خیلی فهمیده ای که به مامانت افتخار میکنی

چقدر سختی کشیدی
چقدر نگران شدی
اخه همه رو مادر حساسن و تو بیماری و درد کشیدن مادرتو دیدی
ولی انقدر روح قدرتمندی داری که بتونی حمایتش کنی ببریش بیرون و الان باهم خوشحال باشین.

چندروز پیش مامانم جایی رفته بود تا اخر شب نیومده بود گوشیشم خاموش شده بود نمیدونستم چکار کنم هزار جور فکر و خیال میومد سرم خیلی جاها رفتیم نبود
همه درد و غم دنیا ریخت تو دلم همینطور جلو همه داشتم اشک میریختم مثل سیل اخه رو این موضوع خیلی حساسم.

بعد نگو مامان من پاشده رفته عروسی :311:دختر دوستش خاسته بهم زنگم بزنه گوشیش خراب شده بوده و فکر میکرده من میدونم کجاست.

فکر کنم با این اشک ها داری دلی از عذا در میاری ادم گاهی نیاز داره گریه کنه نباید جلوشو بگیره حتی تو خیابون هرچند فرهنگمون مشکل داره با این قضیه .
ذوق کردی برای همینه گریه میکنی ذوقی که تهش یه دل درد کشیده است.

منم دارم میترکم
دوست دارم مامانمو ببوسم..خیلی دوسش دارم ازهمه بیشتر
ولی حیف این دوسه سال انقدرعصبی بودم و باهاش دعوا کردم ... انقدردرحقش کوتاهی وتقصیرداشتم...سرچه چیزایی...خداکنه منوببخشه...فکرمیکردم درکم نمیکنه...ولی منم اونو درک نمیکردم....کوتاه نمیومدم
باچه رویی بگم دلم میخواد بغلت کنم؟منم گریم گرفته ...کیه باشنیدن اسم مادر بغض نکنه...از بس بهشون بدی میکنیم...کوتاهی میکنیم....خیلی دوسش دارم
خداهمه مامانارو نگه داره..

دوستای خوبم ممنون که به من جواب دادید.

نقل قول:

---

ذوق کردی برای همینه گریه میکنی ذوقی که تهش یه دل درد کشیده است.

---

آره خودمم میدونم ناراحت نبودم و خوشحال بودم فقط دفعه ی اولم بود به خاطر خوشحالی داشتم گریه میکردم اونم این مدلی حالم خوب بود والانم خوشحالم. انگار دیشب کلی خندیدم و

امروز صبح با انرژی از خواب بیدار شدم.


آرامش جان.

نقل قول:

---

منم دارم میترکم
دوست دارم مامانمو ببوسم..خیلی دوسش دارم ازهمه بیشتر
ولی حیف این دوسه سال انقدرعصبی بودم و باهاش دعوا کردم ... انقدردرحقش کوتاهی وتقصیرداشتم...سرچه چیزایی...خداکنه منوببخشه...فکرمیکردم درکم نمیکنه...ولی منم اونو درک نمیکردم....کوتاه نمیومدم
باچه رویی بگم دلم میخواد بغلت کنم؟منم گریم گرفته ...کیه باشنیدن اسم مادر بغض نکنه...از بس بهشون بدی میکنیم...کوتاهی میکنیم....خیلی دوسش دارم
خداهمه مامانارو نگه داره..

---

احساس قشنگتو درک میکنم. این که چقدر دوستش داری و اینکه چقدر از دست خودت دلگیری. ببخشید تورم به گریه انداختم.

میدونی من مادرم خیلی وقت بود مادرم نبود.اون مادر مهربون سالها بود از پیشم رفته بود اونقدر که فکر میکردم مادر ندارم.اما یه هویی متوجه شدم برگشته. همون مادرم بود که برام لقمه میگرفت و میذاشت دهنم و دست رو سرم میکشید.

دیشب یاد تمام خاطرات بچگیم افتادم و خیلی گریه کردم . تمام این سالها از ذهنم گذشت و درسته داشتم گریه میکردم ولی ته اش ناراحتی نبود و یه حس خوب بود.

دوست دارم همیشه سالم باشه. مادرمو دوست دارم و دیروز عصر دیدم که چقدر منو دوست داره و یاد زحمتایی که برام کشیده افتادم.

مادرا عاشقن و زود بچه هاشونو می بخشن. من مطمئنم مادر تو هم مثل تو عاشقته. همون طور که اونا ما رو درک نمیکنن ما هم اونا رو درک نمیکنیم و فقط عاشق همیم و چون فکر

میکنیم مال ما هستن و همیشه در کنارمون بعضی موقع ها بد خلقی میکنیم. دوست داریم نازمون رو بکشن. این ویژگی همه ی بچه های دنیاست. من و تو بچه های مادرمون هستیم.

هر چقدر هم بد باشیم مادرمون ما رو دوست داره . ولی من دیگه نمیخوام باهاش بد باشم و دعواش کنم. میخوام بشینم نگاش کنم و کیف کنم باهاش حرف بزنم حتی اگه نفهمه من چی

میگم.

با آرزوی سلامتی و طول عمر برای همه ی مادرای عزیز.

خیلی دختر پر محبتی هستی
در مورد موضوع تاپیکت نظری ندارم
اما اتنا رو نوشته بودی
ببین جیگر جان اگه همه بهت اعتماد می کنن و صورتت معصومه و مهربونی که نیاز نداری بی رحم باشی که. سلاحت از یه اتنا هم قویتره هم پنهان تر. فقط باید بدونی چی می خوای. بعدش به دستش میاری. با همین تو دل برو بودنت. پس چیزی که هستی خیلی هم خوبه. فقط باید بندازیش توی مسیری که به اهداف خودت برسی.
موفق باشی

سلام . از بس مامانتو اذیت کردی الان گریت گرفته!!!(شوخی)
این کلیپ خیلی قشنگه
وب سایت شخصی محمد رحیمی | آگهی استخدام با شرایط عالی !

مینوش جان مرسی از تعریفت:72:

نقل قول:

---

ببین جیگر جان اگه همه بهت اعتماد می کنن و صورتت معصومه و مهربونی که نیاز نداری بی رحم باشی که. سلاحت از یه اتنا هم قویتره هم پنهان تر. فقط باید بدونی چی می خوای. بعدش به دستش میاری. با همین تو دل برو بودنت. پس چیزی که هستی خیلی هم خوبه. فقط باید بندازیش توی مسیری که به اهداف خودت برسی.

---

مینوش جون من حاضرم بمیرم ولی از کسی استفاده نکنم چه برسه به سو استفاده چون احساس میکنم توانایی خودم رفته زیر سوال. خیلی ناراحت میشم اگه بفهمم طرف به خاطر

ظاهر ساده ی من داره من رو مظلوم فرض میکنه و به من کمک میکنه.

اتفاقا دلیل اینکه میخوام جدی باشم هم همینه. میخوام بد اخلاقی کنم یا جدی رفتار کنم که کسی بابت ظاهر من دلش به حالم نسوزه و نخواد کمکم کنه. میخوام جدی باشم و خیلی

خشک رفتار کنم تا بفهمونم من به کمک کسی احتیاج ندارم. و اگه کسی بخواد به من کمک باید زمانی باشه که برم ازش بخوام.

اصلا از اینکه کسی بهم بگه ساده خوشم نمیاد حتی اگه ساده باشم و ساده هستم.

مگه خوبی یا بدیه آدما به قیافه شونه!!! مگه توان یه آدم به ظاهرشه!!!

این مورد از قیافه نظر دادن در مورد من بعضی جاها باعث میشه بگن فلانی نمیشه این کارو بهش سپرد. اینم هست که اذیتم میکنه.

مثلا الان هر دختری که تو ظاهر خوش تیپ باشه و اهل آرایش و n تا دوست پسر داشته باشه بهش میگن زرنگ!!! بعد حالا یه دختر با حجاب باشه و ساده پوش بهش میگن امل!!!

من میگم حالا که قیافه ام ذاتا امله. باید رفتارم دیگه امل نباشه و دوست دارم مثل شخصیت آتنا بی عاطفه باشم.

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% %%%%

کاپیتان !!!!! یعنی چی ی ی ی ی ی ی !!! خیلی بدی ی ی ی ی ی ی :311:!!! فیلمش قشنگ بود گریه ام گرفت.!!!

مرسی:72::72:

نگفتم سواستفاده
گفتم باید بدونی کلا چی می خوای بعدش خود به خود همین خصوصیاتت که داری به موفق شدنت برای رسیدن به چیزی که می خوای کمکت می کنه
بی عاطفگی خوب نیست. ادمیزاد احساس داره. باید احساسات مختلف هم تجربه کنه
همراستا با سرشتت پیش برو. مخالف چیزی که هستی نباش. همراستا با سرشتت با ماهیت خودت باش. و هر روز هم سعی کن بهتر و پخته تر شی
واسه چی فکر می کنی دلشون می سوزه و ترحم می کنن؟ نه. دوست داشتنه. ترحم نیست. به دلشون می شینی و دوست دارن کمکت کنن. خوب بذار بکنن.
موفق باشی

- - - Updated - - -

ولی اگه دوست داری یه تعداد خصوصیات که دوسشون نداری و داری رو لیست کن یه تعداد خصوصیات هم که خوبن داری هم لیست کن. با هم فکر کنیم

- - - Updated - - -

http://hamsaremankist.blogfa.com

سلام

کم هم گریه کردی بازم باید گریه کنی این گریه تو از سر شوق از ذوقه پاشو برو همین الان باز مادرتو ببین باز بیا گریه کن این گریه تو صواب هم داره . ولی حاچلو جلو مادرت گریه نکنی :81:

کاری که برا مادرت کردی بازم تکرار کن بار ها بارها صبح ها و عصر ها

اگه جسارت تلقی نکنی میخوام کمی بیشتر از احوال مادرت بدونم . دکتر که نیستم . میخوام ارزش کار شما رو بهتر درک کنم .

(خدا برات نگهشداره یه نعمت بزرگه . حاجلو گذشته مادرتو حلالش کن و هرگز و تو هیچ جا حتی مجازی از تلخی های گذشته ات با مادرت نگو . بگو از اول بهترین مادر دنیا بوده و تو عاشقش بودی هستی . آبروی مادرتو پیش خدا بخر و ستار عیوب باش تا خدا هم آبروی تو رو بخره . این سه خط ده بار بخون و بهش فکر کن . :72:)

ماها خانواده دوستیم و اونا رو با تمام آزار اذیتاشون دوسشون داریم و به راحتی فراموش میکنیم . و دلمون براشون تنگ میشه حتی اگه کنارمون باشن

دختری بود که پدرش بهش تجاوز کرده بود و با وجود تنفر شدیدش از پدرش باز دوسش داشت و تو تشیع جنازه پدرش معتادش حالش از همه بدتر بود و اعتقاد داشت پدرش نفهمیده و تو حال خودش نبوده و علت خودکشی پدرشو نبخشیدن خودش میدونست .

من به نوبه خودم بابت این کارت و سربلندیت ازت تشکر میکنم :104:


متوجه شدم با بانو مینوش از پستی دیگه صحبت میکنید که از بعضی حرفا تو پست بالای خودت ناراحت شدم
. من املم و قیافه ندارم یعنی چی؟ کی گفته تو خودت چطور این فکر کردی

کی گفته باید با مردم بد اخلاق باشی تا مبادا بهت ترحم کنن .


در کل پست بالای مینوش بانو جواب خوبی بود ولی افکارت اشتباهه و کاملا نشونه ضعف و اعتماد به نفس به خودت .

فکر بیخود نکن . مادرتو فراموش نکن . اگه اون نمیتونه به خودش برسه تو کمی بهش برس تو خوشگلش کن فکر کن میخواد برات خاستگار بیاد مادرتو نمیخوایی مخفی کنی میخوایی با سری بلند بگی این مادرمه پس مواظبش باش و براش کم نذار اون بیشتر از ده سال به تو رسیده حالا با هر مشقتی و هر کیفیتی حالا نوبت شماست . توکه مثل مادرت نیستی از اون بهتری و اینو لااقل به من و این تالار ثابت کردی . پس تلاشتو بکن .

حاجلو خوشبختی تو سر زبون مادرته تو نگاه پر اشک مادرته اینو باور کن . از من گفتن بدرود

أَلَیسَ اللهُ بِکَافٍ عَبدَهُ

امام عصر علیه السلام در توقیعی که خطاب به «اسحاق بن یعقوب » صادر شده، می فرمایند:
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما همان است

مینوش جان سایتی که معرفی کردی" چگونه همسر دلخواهم را بیابم" خیلی خوبه، جالبه. سر فرصت میشینم میخونمش.

راستی چند تا از اخلاقای بدم رو میگم که خودمم دوست ندارم.

1- خیلی زیاد قهر میکنم و به مدت طولانی اصولا با کسی که حقمو بخوره یا بهم چیزی بگه. عمرا آشتی نمیکنم حتی اگه به پام بیفته.

2- زیاد غر میزنم .

3- قول الکی زیاد میدم و توانایی گفتن نه رو زیاد ندارم.

اینا مهم ترینشه البته اگه منظورت این بود

وگرنه اگه در مورد اینکه داشتیم صحبت میکردیم میخوام با بقیه بد رفتاری کنم که منو جدی بگیرن :

1- بابت اینکه کسی بیرون از خانواده نفهمه که من مشکل دارم همیشه سعی میکنم که بخندم و رسما فراموش کنم که 5 دقیقه پیش چی شده!!! نتیجه اینکه دوستام میگن چقدر تو

خوشحالی و استرس نداری و به خودت مسلطی. اصولا از اعتماد به نفسی که به نظر خودم صفره تعریف میکنن. در حالی که من اگه همیشه بی تفاوت باشم هم همین نتیجه رو میگیرم

یعنی کسی نمیفهمه من مشکلم تو خونه چیه . در واقع من نمیخوام کسی بفهمه من مشکل دارم و درگیری. این که از درون ناراحتم و از بیرون خوشحال احساس میکنم باعث ناراحتی بیشتر

من میشه و اینکه دیگران فکر میکنن من چقدر اسکلم!!! چون این که همیشه آدم بخنده که خوب نیست. منم که همیشه ی خدا مشکل دارم.

2- سعی میکنم همیشه با اعلام موافقت با نظر دیگران توجه شون رو به خودم جلب کنم. نتیجه اینکه خودتون میدونید. مثلا یکی از اشتباهاتی که مرتکب شدم دزدی برگه امتحانی از اتاق

یکی از اساتید به پیشنهاد یکی از دوستام بود(پسر) من باهاش همکاری کردم و کلی آبروریزی شد در حالی که خودم اصلا اون امتحان رو نداشتم واقعا نمیدونم چه جوری قبول کردم. و به

اسم من تموم شد. یکی از تجربیات خیلی بدم بود.

3- اگه من کسی رو محل نذارم کسی هم متقابلا نمیاد به من پز بده و من رو حرص بده یا باعث ناراحتی من بشه که من چقدر بدختم و همه خوشبختن.

امیدوارم تونسته باشم منظورمو بگم.

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% %%%%%%

به به آقا پارسا. حالتون خوبه؟ خوشحال شدم اومدید به تایپیک من سر زدید.

برا مادرم برنامه دارم. تصمیم گرفتم هفته ای دو بار ببرمش بیرون. هم واسه اون خوبه هم برا من. البته توی یه برنامه ی یه ماهه ببینم چقدر روش اثر داره. خدا کنه برا افسردگیش خوب باشه.

در مورد مادرم مشکلشون از تصادف شروع شد و شکستگی مهره بعد هم از بلندی یعنی چند تا پله سقوط کردن و دوباره آسیب دیدن که در نهایت متاسفانه 6 تا از مهره های ستون

فقراتشون آسیب دیده که همشون جراحی شدن انحراف مهره و تنگی کانال نخاع هم داشتن که در واقع رو دیسک کمر محسوب میشه. و به خاطر پوکی استخوان شکستگی پا داشتن و

اخیرا هم که مشکل پارکینسون دارن و دست هاشون کمی میلرزه در واقع به قول دکترش عارضه ی آلزایمری - پارکینسون مشکل الانشون هست. سنشون هم بالا هست . به هر حال به نظر

من مشکل اصلی مادرم افسردگیه.

در حال حاضر از نظر جسمی مشکلی به جز عوارض سن بالاشون نیست ولی همچنان افسردگی رو دارن البته خیلی بهترن


من از دست مادرم فقط گلایه میکنم نه اینکه نبخشمش به هر حال این اتفاقات برا همه میتونه بیوفته و خوب ایشون افسردگی شدی داشتن و تهدید به خودکشی یا رفتارای بدشون عمدی

نبود . من هیچ عقده ای به دل ندارم فقط اگه با من بد رفتار نبود شاید من الان اینی نبودم که الان هستم و اینقدر تو محیط پر از استرس نبودم. بیشتر ناراحتیم از مادرم اینه که نه تنها عمر

خودشو بلکه منو هم تلف کرد. تو سایر اعضای خانواده ی من مشکلی نیست. اونا مثل همه ی فامیلمون هستن فقط من این همه آسیب دیدم.

ببینید من نمیتونم بگم گذشته ها گذشته . چون نگذشته و برای من زنده اس و عوارض اون ترسا همیشه هست و خودشو هر جوری شده نشون میده.

نقل قول:

---

من املم و قیافه ندارم یعنی چی؟ کی گفته تو خودت چطور این فکر کردی

---

نه اصلا قضیه این حرفا نیست قضیه برخورد دوستای دانشگاهیمه اصولا به دختر با حجاب و ساده پوش میگن امل دیگه . این دیگه حرف من نیست. پس وقتی منم با حجاب باشم و خوب دنبال

مد و آرایش نباشم امل محسوب میشم. حتی اگه به نظر شما نباشم. گروهی که باهاشون دوستم نظرشون اینه. من کمه نمیتونم کاری بکنم جز اینکه برای تنها نبودن حرف اونا رو قبول کنم.

نقل قول:

---

فکر بیخود نکن . مادرتو فراموش نکن . اگه اون نمیتونه به خودش برسه تو کمی بهش برس تو خوشگلش کن فکر کن میخواد برات خاستگار بیاد مادرتو نمیخوایی مخفی کنی میخوایی با سری بلند بگی این مادرمه پس مواظبش باش و براش کم نذار اون بیشتر از ده سال به تو رسیده حالا با هر مشقتی و هر کیفیتی حالا نوبت شماست .

---

آقا پارسا شما چقد شیطونی!!! اگه برادر بزرگتر من بودی تا الان منو شوهر داده بودیا. حیف شد میبینی چقد بد شانشم من. یه برادر خوبم ندارم که..:58:.

اینارو بخون
http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

- - - Updated - - -

با اینا تقریبا همه ی این مشکلاتی که نوشتی حل میشه. منظورم با جراتمند بودنه
نوشتی که نمی خوای کسی مشکلات داخل خونه اتو بفهمه. خوبه. دلیلی نداره. مشکلات رو باید به کسی بگی که کمکی بهت بکنه. مثل مشاور. همینجا هر وقت مشکل داشتی بگو. می تونی هم اشتراک ازاد داری تاپیک بزنی خصوصی بپرسی.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

- خیلی زیاد قهر میکنم و به مدت طولانی اصولا با کسی که حقمو بخوره یا بهم چیزی بگه. عمرا آشتی نمیکنم حتی اگه به پام بیفته. به نظر من از کم بودن جراتمندیه. چون اگه جراتمندی رو تمرین کنی اون زمانی که نیازه نظرتو ابراز می کنی و کارت به این نمی رسه که قهر کنی

2- زیاد غر میزنم . اینم به نظرم به جراتمندی ربط داره. وقتی که نیازه با ارامش نظراتتو و خواسته ها تو نمی گی بعدش می مونه یه شکل غز بروز می کنه. حالا کسی هست که به غرغرات گوش بده یا سر خودت غرغر می کنی؟

3- قول الکی زیاد میدم و توانایی گفتن نه رو زیاد ندارم. جراتمندی

اینا مهم ترینشه البته اگه منظورت این بود

وگرنه اگه در مورد اینکه داشتیم صحبت میکردیم میخوام با بقیه بد رفتاری کنم که منو جدی بگیرن :

1- بابت اینکه کسی بیرون از خانواده نفهمه که من مشکل دارم همیشه سعی میکنم که بخندم و رسما فراموش کنم که 5 دقیقه پیش چی شده!!! نتیجه اینکه دوستام میگن چقدر تو

خوشحالی و استرس نداری و به خودت مسلطی. اصولا از اعتماد به نفسی که به نظر خودم صفره تعریف میکنن. در حالی که من اگه همیشه بی تفاوت باشم هم همین نتیجه رو میگیرم اینکه مسایل خانه رو به کسی ربط ندی خوبه. خانه خانه است بیرون بیرونه


یعنی کسی نمیفهمه من مشکلم تو خونه چیه . در واقع من نمیخوام کسی بفهمه من مشکل دارم و درگیری. این که از درون ناراحتم و از بیرون خوشحال احساس میکنم باعث ناراحتی بیشتر

من میشه و اینکه دیگران فکر میکنن من چقدر اسکلم!!! چون این که همیشه آدم بخنده که خوب نیست. منم که همیشه ی خدا مشکل دارم.

2- سعی میکنم همیشه با اعلام موافقت با نظر دیگران توجه شون رو به خودم جلب کنم. نتیجه اینکه خودتون میدونید. مثلا یکی از اشتباهاتی که مرتکب شدم دزدی برگه امتحانی از اتاق مشکل جراتمند نبودن

یکی از اساتید به پیشنهاد یکی از دوستام بود(پسر) من باهاش همکاری کردم و کلی آبروریزی شد در حالی که خودم اصلا اون امتحان رو نداشتم واقعا نمیدونم چه جوری قبول کردم. و به

اسم من تموم شد. یکی از تجربیات خیلی بدم بود.

3- اگه من کسی رو محل نذارم کسی هم متقابلا نمیاد به من پز بده و من رو حرص بده یا باعث ناراحتی من بشه که من چقدر بدختم و همه خوشبختن. مشکل اعتماد به نفس

امیدوارم تونسته باشم منظورمو بگم.

---

روی اعتماد بهنفست هم بعد از اینکه این دو تا تاپیکو خوندی کار کن

سلام

حاچلو خانم ممنون من خوبم

شما از دوستان و دختر های خوب تالار هستید پس سر زدن به دوستان کمترین ادب ما نسبت به شماست .

بانو ببخشید یه چیزی ازت می خوام که میتونی قبول نکنی و من هم ناراحت نمیشم . خداوند صاحب نام مستعار شمارو که نام یک شهید هست رحمت کند . ولی اگه میشه تغییرش بدید کمی سخته . البته برا من . چون من تو بازار آهن با حسن لو ها و یارلو ها سر کار دارم میام تو تاپیک شما احساس میکنم تو بازارم و شناخت متفاوتی از شما بهم دست میده
البته به همکارانم جسارت نشه و دلیل اصلیش احترام بیش از حد من به اوناست . بازم ببخشید . :103: :321:

خب بانو در مورد مادتون باید بگم عمیقا متاسفم و باید بگم کار شما سخت تره و در این شرایط مهم و البته پر سود

الان ایشون هوشیاریشون نسبت به اعضای خانواده چقدره و آیا قادر به مکالمه راحت و دردو دل کردن با شما هستن . راه رفتن چطور . در هر حال خیلی بیشتر مواظبش باش و تنهاش نذار و به برنامه ات در مورد مادرت پایبند باش و عمل کن .

حاچلو جان با برنامه خوب شما مادرت از حالت افسردگی خارج میشه و لرزش دستش هم کمتر خواهد شد .

بانو گلایه هاتو کردی بسه به ما گفتی و ما درکت میکنیم از این پس گلایه هم نکن بخصوص به همسر آینده ات بگو که مادرت یه فرشته ست و قبلا هم یه فرشته بوده یه کد بانو تمام عیار .......................................


حاجلو در مورد حجاب و ساده پوشی معروف به املی از نظر دوستان شما باید بگم کمی مقصری .

نکته حجاب و لباس و کلا پوشش زنانه و مردانه در اسلام همراه با گذشت زمان تکامل پیدا کرده و به روز شده البته فرهنگ های بیگانه در تمام مسائل رخنه کردن حتی در ادبیات عرب و فارسی و همینطور پوششی . حتی بانو آیه های قرآن ماهم همیشه به روز معنی خواهد شد و جز احکام اولیه احکام ثانویه با شرایط روز برسی و استلال خواهد شد و وظیفه شورای نگهبان همین موضوع است .

شما میتونی رو مد باشی تا جاییکه به اعتقادات شخصی خودت و جامعه ای که توش زندگی میکنی لطمه نزنی .

من جدا از یک مسئله دیگه این حرف دوستا تونو به حساب تنبلی شخصی خودتون و ظاهر بیرون منزلتون میذارم .

با ساده ترین لباسها و ارزانترین لباسها میتونی شیک باشی ولی تو خرید دقت لازمو نداری . و زیادی وسواس به خرج میدی .

تا جایی که یادمه از شما یه برادر داشتی یا خواهر بود . ولی تو خیلی هم خوشانسی چون برادر داری ولی ازدواج دست خداست از برادر کاری بر نمیاد . دختران و پسران این تالار خواهر برادرا نه دوست دختر و دوست پسر :81:

آبجی گلم من برا خوشبختیت دعا میکنم . :323:

سلام

مینوش جان بابت راهنماییت ممنونم. وقت کنم حتما میخونم.یعنی دارم میخونم خیلی طولانیه.


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%% %%%%%%%%%%%%%%%%%%%

سلام آقا پارسا. خوش حالم خوبید و جواب منو دادین.

خواهش میکنم شما خیلی به من لطف دارین و آدم بزرگواری هستین.

اسم کاربریم به فامیل اصلی خودم خیلی شبیه بود برا همین انتخابش کردم. هدفم هم این بود که جدی باشم و اینجا بیام برا حل مشکلم و مشکلمم که حل شد برم پی کارم و اینکه فامیل

یک شهید بود چون قبلنا به شهدا اعتقاد داشتم که دست آدمو میگیرن. ولی چون شما خواستین باشه اینبار اسم کاربری جدیدم شبیه اسم کوچیکه خودمه البته هم معنی.

مادرم کامل راه میرن البته با عصا همیشه هم میتونستن راه برن اما نمیرفتن و از روزی که به دنیا اومدن تا الان تمام خاطرات تلخشون یادشونه قبلا مدام یادآوری میکردن. البته جدیدا که بهتر

شدن یادی از خاطرات خوش هم میکنند و تلخی ها رو گذاشتن کنار.

حالشون خیلی خوبه و این مشکلات فعلیشون واقعا دیگه نمیشه گفت مشکل. البته گوش شیطون کر و خدا رو شکر.

باشه دیگه گلایه نمیکنم.

معذرت میخوام من خودمم آدمی هستم که معتقد به حجابم و ساده پوشی مثل اینکه شما هم هستی.

به هر حال چه من خوش تیپ باشم چه بد تیپ آخر سر املم دیگه. فکر کنم امل بودن من باعث بد نام شدن بقیه ساده پوشا باشه.

اتفاقا دلیل این که من املم ژنتیکیه. چون خانواده ام و هفت جد و آبادمم املن. من احمق فکر میکردم میتونم نباشم. ولی نمیشه لباسمو درست کنم سوادمو بالا ببرم ولی وقتی آدم ذاتا امله

کاریش نمیشه کرد که. البته نمیخوام برگردم سر خونه ی اول.

شما فرض کن من از فردا نمیخوام امل باشم و میخوام یه جور دیگه زندگی کنم ولی وقتی فردا نمیتونم امروزو فراموش کنم به چه دردی میخوره؟ به هر حال من پس فردا برمیگردم سر خونه

اول بابت اینکه یادم نمیره که ذاتا املم.

من یه بردار دارم که دو سال از من بزرگتره و یه خواهر که اونم دوسال از من کوچیکتره. منظورم این بود که حیف شد یه برادر عاقل ندارم که بتونم بهش تکیه کنم و اتفاقا برادر من یه پسر

ببخشیدا خیلی عوضیه که شبا از ترسش خوابم نمیبره تو تایپیک خصوصی یکم در موردش با مدیر همدردی صحبت کردم . به هر حال نتیجه ی فقر و بی کس و کاری من اینه دیگه.

منم همین طورم دختر خوبی نیستم و ارزش حرف زدن ندارم کلا آدمایی که از لحاظ مالی پایینن آدمای خوبی نیستن یه طرفشو درست کنی اونطرفش میلنگه.

به هر حال شما و اعضای این تالار گناه دارن که بخوان برادر یا خواهر من باشن. یه جورایی خدا نکنه. مرسی که دعام میکنین ولی بیخودی وقتتونو هدر ندین همین که اسم منو بگین خدا

قهرش میگیره بقیه ی دعاهاتونم قبول نمیکنه.

راستی من یکم الان کلافه ام و از دست خودمو بدختیام ناراحت. خوشحال شدم جوابتونو خوندم. مرسی بهم سر زدین.

شب خوش.

بهت سلام نمیکنم

هر وقت حالت بهتر شد و از پست بالا پشیمون شدی به من پیغام خصوصی بده و بابت بی احترامی به هفت جد آباد خودت عذر خواهی کن و همینطور شخصیت خودت تا دوستیمون برگرده سر جاش و بهت سر بزنم

:97::97::97:
حاجلو تو از بدبختی چی میدونی هاااااااااااااااااااااااا ا

تو درس خوندییییییییییییییییی . چی یاد گرفتی آداب معاشرت بلدیییییییی . چرا به خودت احترام نمیزاری هاااااااااااااااا

من تو پست قبلی نخواستم بگم امل اون دوستای بیفرهنگ و بیشعورتا که با یه مشت رنگ لعاب خودشون گم میکنن وبه خودشون اجازه میدن غرور یه دختتر بشکنن و با کلمه امل گفتن خوردش کنن

خودشونو برا عرضه به دیگران به نمایش میذارن نه برا شوهرشون و همسر کنارشون

تو کجا زندگی میکنی ؟ درامد خونتون از کجاست ؟ تو تا حالا این دخترای جوانی رو که پشت چراغ قرمزا گل دستمال کاغذی میفروشن دیدی گل فروشای بهشت زهرارو دیدی ؟

دخترای جوونی رو که تو بیمارستانا کار میکنن و لگن زیر مریضا میذارن دیدی حاضری فقط یه روز جای اونا کار کنی هااااااااااااااا

تو از بدبختی هیچی ندیدی و نمیدونی همون دخترایی که گفتم با وجود تنگ دستیشون بارها بارها دست منو برا کمک رد کردن و قرورشونو نشکستن . و وقتی پاتو خونه هاشون گذاشتم دیدم خوشبختن و پر از عشقا پر از امیدا پر از خنده ن .

انقدر خوشبختا باورت نمیشه . :54:

در مورد برادرت باید بگم مقصر خودتی . وبیشتر اینکه خودتو بیش از پیش رها کردی و بهتره بگم بعد از اون اتفاق خودتو باختی و خودتو رها کردی . زندگی تموم شده تلقی میکنی و گذشت و ادامه این زندگی پوچ و بی معنی میدونی


تو راست میگی دختر خوبی نیستی چون امید و خوشبخت شدنو از خودت دور کردی و بهش ذره ای اعتقاد نداری .

تو از دل بچه های این تالار چی میدونی هاااااااا دوست داری جای کدوم یکیشون باشی تحمل مشکل کدوم یکی از مارو داری
تمام کسانیکه اینجان درد دارن . مشکل تو پیش مشکل کدوم یکی از ما بزرگتره هاااااااا تو از وضعیت مالی بچه های تالار خبر داری فکر میکنی همه مایه داران از خودم بگم از وضعیت بدم خبر داری از محتاجیم خبر داری از وضعیت روحیم خبر داری . از گریه های تو خوابم خبر داری .
از بی کسیمون خبر داری از تنهاییمون خبر داری لا اقل باز تو به بهانه مادرت یه پارک رفتی همبرگرتم زدی تو رگ یه دلستر لیمو هم روش خوش گذروندی باز میای این حرفا رو میزنی .

باهات خداحافظی هم نمیکنم تا عذر خواهیتو ببینم

منتظرت هستم . برادر بی عقل تو پارسا

(نه اصلا قضیه این حرفا نیست قضیه برخورد دوستای دانشگاهیمه اصولا به دختر با حجاب و ساده پوش میگن امل دیگه . این دیگه حرف من نیست. پس وقتی منم با حجاب باشم و خوب دنبال مد و آرایش نباشم امل محسوب میشم. حتی اگه به نظر شما نباشم. گروهی که باهاشون دوستم نظرشون اینه. من کمه نمیتونم کاری بکنم جز اینکه برای تنها نبودن حرف اونا رو قبول کنم.)


سرزنش افراد سرزنش گر هم یه نوع امتحان خداست تا در ازای اون اجر بی پایانی به کسانی که به خدا توکل میکنن و از سرزنش ها نمیترسن بده(والبته شما هم با فروتنی جهل دوستان سرزنش کننده تون رو بر اونها ببخشید و از خدا برای خودتون و اونها طلب خیر و مغفرت کنید)


آیه 54 سوره مائده :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
ای کسانی که ايمان آورده ايد ، هر که از شما از دينش بازگردد چه باک ، ،زودا که خدا مردمی را بياورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سرکش ، در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هيچ ملامتگری نمی هراسند اين فضل خداست که به هر کس که خواهدارزانی دارد ، و خداوند بخشاينده و داناست.

(

منم همین طورم دختر خوبی نیستم و ارزش حرف زدن ندارم کلا آدمایی که از لحاظ مالی پایینن آدمای خوبی نیستن یه طرفشو درست کنی اونطرفش میلنگه.

به هر حال شما و اعضای این تالار گناه دارن که بخوان برادر یا خواهر من باشن. یه جورایی خدا نکنه. مرسی که دعام میکنین ولی بیخودی وقتتونو هدر ندین همین که اسم منو بگین خدا

قهرش میگیره بقیه ی دعاهاتونم قبول نمیکنه.

)

اول از همه بگم خدا نگدره از سر کسایی که با کاخ نشینی شون حق بسیاری رو تضییع کردن ، ثانیا در روایت هست که خدا وقتی به بنده ایش کم روزی میده از عمل کم اون هم خیلی زود راضی میشه و طبق روایات فقرا جزء اولین دسته هایی هستند که به بهشت میرن،ثالثا اگه شما دختر خوبی نیستید من هم پسر اصلا خوبی نیستم و مهم اینه که خدای بینهایت خوب و مهربونی داریم و باز هم در روایت داریم که اگر بنده میدونست خدا در ازای سختی هایی که برای بنده اش در این دنیا به و جود میاد چه پاداشی میده حاضر میشد هفتاد بار با قیچی تکه تکه بشه و بمیره و دوباره از اول زنده بشه وبا قیچی تکه تکه بشه،رابعا آواتار قبلی تون رو خیلی دوست داشتم و معصومیتی که توش بود برام یه دنیا می ارزید اگرچه خیلی هم غمگینانه بود انشاالله خدا خودتون و خانوادتون رو با همین پاکی محشور کنه،واقعا هم چیزی از دستم بر نمیاد جز یه دعا ی خشک و خالی برای شما،خودم و تمام آدمهایی که مقصدشون رو فراموش کردن ،سعاتمند باشید.

این "امل" رو لطفا از نظر خودت معنی کن
توی پستت چندین بار لغتشو نوشتی اما معنیشو بگو تا با هم فکر کنیم واسش

سلام دوستان.

آقا پارسا بهتون پیام خصوصی دادم اما دوباره بابت ناراحت کردن شما عذر میخوام.

نقل قول:

---

و از ملامت هيچ ملامتگری نمی هراسند اين فضل خداست که به هر کس که خواهدارزانی دارد ، و خداوند بخشاينده و داناست

---

نقل قول:

---

تو کجا زندگی میکنی ؟ درامد خونتون از کجاست ؟ تو تا حالا این دخترای جوانی رو که پشت چراغ قرمزا گل دستمال کاغذی میفروشن دیدی گل فروشای بهشت زهرارو دیدی ؟

دخترای جوونی رو که تو بیمارستانا کار میکنن و لگن زیر مریضا میذارن دیدی حاضری فقط یه روز جای اونا کار کنی هااااااااااااااا

---

نقل قول:

---

تو از دل بچه های این تالار چی میدونی هاااااااا دوست داری جای کدوم یکیشون باشی تحمل مشکل کدوم یکی از مارو داری
تمام کسانیکه اینجان درد دارن . مشکل تو پیش مشکل کدوم یکی از ما بزرگتره هاااااااا تو از وضعیت مالی بچه های تالار خبر داری فکر میکنی همه مایه داران از خودم بگم از وضعیت بدم خبر داری از محتاجیم خبر داری از وضعیت روحیم خبر داری . از گریه های تو خوابم خبر داری .

---

واقعا هیچ جوابی ندارم جز اینکه عمیقا فکرمو مشغول کردین و باید فکر کنم.

الان فشارم خیلی پایینه اصلا نمیتونم تایپ کنم از صب غذا نخوردم سرم گیج میره چشام سیاهی میره احساس میکنم مغزم سر شده. از صب فقط آب خوردم بدنم درد میکنه. حالم که خوب

شد میام الان باید برم .

خدا بد نده خبری ازتون نشد نکنه فشارتون بیش از حد پایین بود . در هر حال خدا سلامتی بده . من ناراحت نشدم افکار خودت برا خودت بد بود . در هر حال شاد باشی و سلامت .