نمایش نسخه قابل چاپ
سلام...من تقریبا 23 سالم تموم شده...الانم با تمامه وجود نیاز دارم که ازدواج کنم...خودم رو میشناسم...میخام الوده به گناه نشم...اما خانوادم این رو درک نمیکنن...منم روم نمیشه بهشون درباره نیاز های جنسی خودم بگم..ازدواجه موقت هم خوشم نمیاد...یکی منو راهنمایی کنه...بشدت تحت فشار روحی و روانی هستم...نمیتونم دیگه ادامه بدم...ممنون..:72:
سلام
شاغل هستي؟
منبع درآمدي داري؟
سلام
من زیاد تو این مورد اطلاعاتی ندارم اما یه راه کمکی میتونه این باشه که کاری کنی که میل جنسیت کمتر بشه:
مثلا غذاهایی که این میلو زیاد میکنه مثله موز،خرما،پیاز و کلا غذاهای گرمو کمتر بخوری.
فیلمایی که عطفی و عاشقانه هستن رو یه مدت نبینی
همینطور رمان ها و کتابای عاطفی رو کمترکن
کمتر تو جمع هایی که در این موارد حرف میزنن بشین
و در آخراگه کسی هست که مورد احترام خانواده ت باشه و رو حرفش حساب کنن بگو که از طرف خودش پیشنهاد ازدواج شمارو به خانواده بده و کلا باهاشون صحبت کنه.
راستی میشه بپرسم شما خانم هستین یا آقا؟(حس میکنم باید آقا باشین ولی شک دارم).
بقیه ی شرایط ازدواجو دارین؟
سلام عزیزم :72:
یکم در مورد خودت بیشتر بگو.
مثلا چرا خانواده ات با ازدواجت مخالفن؟
نیاز جنسی رو درک می کنم اما تا شرایط نباشه ازدواج موفقی صورت نمی گیره .:305:
ایا نیاز به ازدواج کردن به معنای ازدواج کردن تحت هر شرایطی است؟؟(حتی اگه پیش نیاز های ازدواج رو نداشته باشیم!!!)
ایا فقط باید به دلیل شرایط جنسی ازدواج کنیم یا باید صبر کنیم تا ملاک های دیگر هم به وجود بیایند؟؟؟(با هر کس که نیاز هامون رو بر طرف کنه حتی اگه اون شخص فرد مورد علاقه مون نباشه و فقط برای بر طرف کردن نیاز هامون تن به این کار داده باشیم))
ایا؟؟؟!!!
حرفه شما کاملن منطقی...اومدیم و تا ی زمانه طولانی شرایط ازدواج پیش نیومد...ایا باید اون غریزه جنسی خودمون رو نادیده بگیریم؟؟ ایا باید چشمامونو ببندیم و هیچی نبینیم تا تحریک نشیم؟؟ من فکره چاره هستم نه تن دادن به هر رابطه ای دوسته من
- - - Updated - - -
سلام (بی همدم)...من 23 سالمه...مرد هستم...اما خب خانوادم مخالف نیستن..درک نمیکنن نیاز منو...بیخیالن..شرایطش رو هم دارم...اما روم نمیشه حرف بزنم...یکم سخته...
من از شرایطه جامعه گلایه دارم..انقد بیرون بد شده دیگه نمیتونیم ی هوا خوری هم بریم....:54:
- - - Updated - - -
سلام مریم 9966....من اقا هستم...شرایطه ازدواج هم دارم...رژیم غذاییم عادیه...زیادم اهله میوه و تنقلات نیستم...
دسترسی زیادی هم به فیلم های عاطفی و ازین جور چیزا ندارم...ینی دارما..حوصله فیلم ندارم...کتاب های عاشقانه هم کم میخونم..در حده ماهی 10 تا رمان...
اما کلن ادمه گرم مزاجی هستم...نمیدونم چرا...کلی هم سعی کردم یکم خودمو تغییر مزاج بدم..دکتر هم رفتم اما جواب نداد...خودمم دارم از دسته خودم عذاب میکشم....
خسته شدم....ممنون از بازخوردتون
- - - Updated - - -
سلام
khoshkhabar
شاغل هستم..درامد هم دارم...اما خب دیگه..خودت میدونی شرایطه خانواده هارو تو ایران...به اسمه حجب و حیا و اسلام هیچ غلطی نمیتونیم بکنیم...حرف بزنیم میگن طرف پرو شده...درسته..هنوز قدیمی فکر میکنن...ی مدت میخاستم برم سمته ازدواج موقت تا یکم بهتر شم...وقتی فکره عابتش افتادم که اگه ی درصد کسی بفهمه روزگارم سیاه میشه پشیمون شدم...سطح فرهنگ پایینه...میفهمی که؟؟
سلام:72:
به نظرم می تونید تو خونه زمینه سازی کنید مثلا بگید فلان دوستم ازدواج کرده و یا ... تا بدونن که شما هم تمایل به ازدواج دارین.
به نظرم سن شما برای ازدواج مناسبه شما هم که هم شغل دارین و هم موقعیت. به نظرم داشتن غریزه جنسی و شهوت برای شما و سن شما خیلی عادیه و درک می کنم که محیط بیرون و حجاب ها یی که وجو داره خیلی ...
اما خوب اگه بخوایی سرکوبش و یا کم اش کنید خیلی مشکله اما تا وقتی ازدواج نکنید همچنان مشکلتون پابرجاست. و اینم باید بگم که بخاطر غریزه نباید به هر ازدواجی در هر شرایطی تن بدید . باید خوب و دقیق انتخاب کرد.مخصوصا اینکه اگه خواستید ازدواج کنید خانومتون هم گرم مزاج باشن.
و اینکه اصلا سراغ ازدواج موقت نروید میدونید چرا چونکه :
1- با اون کسی که ازدواج موقت می کنید بعدا براتون دردسر ساز میشه مثلا میدونه شما فرد آبرو داری هستید سعی میکنه سوء استفاده کنه و ازتون باج بگیره
2- با کسی که می خوایید ازدواج موقت کنید برای اینکه بخواد برای همیشه باهاش ازدواج کنید همه چیز رو به خانوادتون بگه و یا به فامیل و خانوادتون بگه
3- و عواقب خطرناک دیگه مثل بیماری هایی که هست مثل ....
سلام دوست خوب:72:
تو قران نوشته کسانی که موقعیت ازدواج ندارند صبر کنند :81:
اما خوب سخته ...
ببین ناراحت نشیا لحنم بد نیستا :wink-new: اما وقتی نمیتونی به خانواده ت بگی میخوام ازدواج کنم ... یکم نشونه اینه که هنوز باید رو خودت و قاطعیت و اراده و تفکیک حیا از بی حیایی کار کنی. پخته شدی که واسه ازدواج اماده باشی؟ یک اقای مصمم واسه ازدواج میره محترمانه میگه من میخوام ازدواج کنم و دوست دارم ازدواج رو با همه جنبه هاش... اعم از تشکیل خانواده و بچه دار شدن و محبت و استقلال و ...
میتونی غیر مستقیم بگی چقد بده اینایی که تو سن بالا بچه دار میشن و دیگه حوصله شو ندارن :311:
ببین لم خانواده تو رو خودت میدونی ببین چطور میتونی بحثشو راه بندازی.. حالا نه واسه خودت.. کلا حرفش که بشه اونا هم میگن این خودش میخواد که حرفشو میزنه ...
میگن قدیم پدر و مادره داشتن میگفتن خره رو بفروشیم واسه پسره زن بگیریم..اینم خودشو زده بود به خواب اما یواشکی قند تو دلش اب میشد..
خلاصه از اون روز به بعد هر وقت اونا ساکت بودن و اینم دلش زن میخواست میگفت حرف خره رو بزنید :227:
سلام برادر گرامی
فکر می کنم اعتماد به نفس تان یک مقدار کم است . آخر این طور که نوشته اید به نظر می آید مشکل مالی و شغلی و.... ندارید و سن تان هم که کم نیست و فقط نگران هستید که بگویند پر رو شده اید.
کسی که رویش نشود خواسته هایش را مطرح کند بعدا در زندگی با همسرش هم بعید نیست دچار مشکل شود.
لطفا بنویسید که فرزند چندم خانواده هستید؟
چند برادر و خواهرید؟ هیچ کدامشان ازدواج نکرده اند؟
به شخص معینی تا به حال فکر کرده اید برای ازدواج ؟
همسر شما ( دائم البته !) چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
همان طور که دوستان گفتند بهتر است از فکر ازدواج موقت هم کاملا بیرون بیایید . ضررهایش صدبرابر منافعش هستند.
یعنی خانواده تان مخالف هم نیستند ؟ مخالف نیستند و فقط مسئله این است که نمی توانید حرف بزنید در این باره؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط Emper
لطفا منظورتان را از این که بیرون بد شده و نمی شود به هوا خوری هم رفت روشن تر بیان کنید؟
- - - Updated - - -
خب برادر وقتی شما نگویید خانواده تان از کجا باید درک کنند؟ اگر می گفتید و درک نمی کردند می شد گفت بی خیالند..... شاید منتظرند خودتان بگویید؟ شاید فکر می کنند فعلا مشغول به کار دیگری هستید؟
سلام آقای emper
به نظر من که نیاز شما کاملا طبیعی است.حتی شاید هم از نظر مزاج کاملا نرمال باشید و نه گرم مزاج.
خیلی از جوانان مشکل شما را دارند.برای مثال تو تاپیک زیر در بعضی پست ها راهکارهای خوبی ارائه شده.
می تونید آنها را بخوانید و عمل کنید.
نیاز جنسی داره منو میکشه
موفق باشید:72:
سلام جاثیه خانوم...من فرزند اول هستم...دوتا برادر دارم...یک خواهر...همشون هم کوچیک هستن..فقد یه برادرم 4سال ازم کوچیک تره...
تا الانم خیلی به این و اون فکر کردم واسه ازدواج...اما تا حالا نشده به غیر از یه بار حس کنم که واقعا کسی رو دوست دارم...اونم که وقتی 20سالم بود از ایران رفتن...
بعد از اون دیگه موفق نشدم معنی واقعی عشق رو درک کنم...نمیدونم چرا...
هرکسی هم که میبینم خوشم بیاد ازش:54: شاید نهایت یه هفته تو فکرش باشم...بعدش دیگه انقد مشغله زندگی زیاده یادم میره همه چی...
خودمم خسته شدم...نمیدونم....
خانوادم هیچوقت نمیان منتظره من بمونن...میشناسمشون...اونا انقد درگیره اون خواهر و برادرای کوچیکتر ازمن هستن که منو یادشون رفته..خودم موندم و خودم...
- - - Updated - - -
ممنون از راهنمایی خوبتون...:43:
- - - Updated - - -
ممنون بی همدم جان...دقیقن توجیه شدم در مورده ازدواج موقت...
حرفه شما منطقی...اما اگه ازدواج موقت از طرفه یه شخصه مورده اطمینان باشه...مثه همین کسانی که معرفی میکنن چی؟؟ بازم بده؟؟
در ضمن من به هر ازدواجی تن نمیدم..تا ته قضیه رو در نیارم نمیرم جلو...
سلام برادر گرامی
برادر چه کسانی معرفی می کنند؟ کسانی که خودشان قبلا با آن خانم رابطه داشته اند؟ فکر نمی کنید در رابطه با آن خانم به هزار مشکل رسیده اند و حالا می خواهند آن خانم را از سر خودشان باز کنند با معرفی کردن شما به ایشان؟ اگر وضعیت خوبی بود که برای خودشان نگهش می داشتند.......... دور از جان ببخشید ها می شود تصور کرد که این افراد خیرخواه که چنین معرفی هایی می کنند یک درصدی هم بگیرند ( البته دور از چشم شما ) و کسب و کارشان باشد اصلا........نقل قول:
نوشته اصلی توسط Emper
برادر گرامی به این که از همسر آینده تان چه توقعاتی دارید فکر کنید بعددرباره یک کسی که فکر می کنید ممکن است آن شرایط را داشته باشد با خانواده تان صخبت کنید.
اگر شما رویتان نمی شود خواسته هایتان را به زبان بیاورید و سر آن ها بیایستید اتفاقا این که خانواده تان تا به حال اقدامی نکرده اند هم جای شکر دارد. اگر خانواده تان کسی را برای شما انتخاب می کردند که منطبق با سلایق شما نبود وشما رویتان نمی شد بگویید نمی خواهیدش یک وصلتی سر می گرفت بین شما با کسی که برایتان متناسب نیست و مایه تباهی عمر شما و یک خانم بی گناهی بود.
روی خودتان کار کنید که بتوانید درباره خواسته هایتان صحبت کنید. موفق باشید.
مشکل شما ازدواج نیست چون شرایطشو داری شما هنوز یاد نگرفتی که چطور خاسته هات رو قاطعانه بزبان بیاری و انجامشون بدی
مگه همچین کار خوب و مفید و شرعی خجالت داره که نمیتونی مطرح کنی؟!!
من از ترس اینکه بگن پرو شدم مطرح نمیکنم...همین...
وگرنه هم واسه خودم خونه مجردی دارم هم کناره خانوادم زندگی میکنم....
الحمدلله هم تاحالا دستم به دختر نامحرم نخورده...از پس زندگی مستقل هم بر میام...فقد با خانواده صحبت کردن در این مورد یکم سخته...
حیا اجازه نمیده...
من به شما پیشنهاد میکنم در نظرتون راجع به تعریف "حیا" تجدید نظر کنید.
با سلام دوست عزیز
اگه نمی تونی مستقیم به خانوادت بگی که نیاز داری ازدواج کنی سعی کن به طور غیر مستقیم این کار رو بکنی مثلا اگه دوست یا فامیل متاهلی داری سر یه مناسبت اون رو دعوت کن با همسرش بیاد خونتون و بهش بگو یه دفعه از مادرت بپرسه وقتی که تو همه شرایط ازدواج رو داری چرا برات زن نمیگیرن فقط تو هم کافیه سر صحبت رو باز کنی که اره من هم میخوام ازدواج کنم ولی خانواده ام کسی رو برای من سراغ ندارن و اگه اونا کار های مربوط به ازدواج رو انجام بدن من هم مشکلی ندارم
- - - Updated - - -
بعد هم دوست عزیز خداوند ازدواج موقت رو گذاشته که کسانی که مثل شما توانایی ازدواج دائم رو ندارن به گناه آلوده نشن پس هیچ دلیلی نداره الان مخالف ازدواج موقت باشی
سلام..منم حرفم همینه...واسه همین میگم ازدواج موقت...اونم نه ازین 6ماهه ها...از همین چند روزه ها که بعدش مشکلی پیش نیاد...عاخه میگن بعدش ممکنه ابرو ریزی کنه طرف...اما خب دلیلی نداره...من سردرگم شدم...
دوست عزیز شما اگه واقعا الان شرایط ازدواج دائم رو داری حرفی نیست ولی نه اگه نمی تونی بهتره بری سمت ازدواج موقت . پس زود تر با خانواده ات حرف بزن تا بیشتر به سمت گناه کشیده نشدی
- - - Updated - - -
بعد الان مگه میخوای جرمی مرتکب بشی که فکر میکنی با این کار آبروت میره . تازه اسلام هم کلی به ازدواج موقت امر کرده
سلام برادر گرامی
شما از نظر انسانی اگر ازدواج موقت بکنید بعدا باید به همسر آیندتون این موضوع را بگید.همچنان که اگه دختری این کار را بکند و از دوشیزگی دربیاید باید به شما قبل از ازدواج بگوید.حتی اگه فقط عقد کرده باشه و بکارتش هم سالم باشه.(شما خودتون مشکلی ندارید با این موضوع؟)یعنی اگر خانم آیندتون به خاطر ترس از گناه قبل از شما ازدواج موقت بکنند؛مشکلی ندارید؟
اگر مشکل دارید که طبق فرمایش امام علی؛آنچه که برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نپسند!!!
من خودم اگر پسری قبل از من این مساله را تجربه کرده باشد جوابم قطعا منفی است.حالا شما فکر کن از نظر وجدانی که باید این مساله را در خواستگاری بگی؛ از نظر اینکه بعدها چه دخترانی حاضر می شوند این موضوع شما را بپذیرند هم فکر کنید!!!
برادر عزیز گرهی که با دست باز میشه با دندان باز نکنید.
اولش مشکل همون لحظتون حل میشه.لذتش را می کشید.ولی بعد چون این لذت را کشیدین بعدش خودداری براتون بسیار سخت تر میشه.خیلی بیشتر از الان....
بعدش همش باید دنبال این مساله باشی و...
بعد خدای نکرده چند خانم و تنوع طلبی و لذت نبردن از شریک واقعی زندگی.یعنی کسی که باید اولین کسی باشه براتون که عشق را باهاش تجربه می کنید.
حالا خودتون قضاوت کنید مطرح کردن مساله ازدواج الان با خانوادتون راحت تره یا دردسر های بعد از این موضوع..........
- - - Updated - - -
در ضمن هرکسی نسخه مخصوص خودش را دارد.لطفا مراجع را با توجه به اینکه چقدر یک مطلب به ضررش یا به نفعش هست راهنمایی کنییییید!!!!!!
برای مثال داروهای شیمی درمانی برای افراد سرطانی لازم و حیاتی است.با اینکه عوارض بسیاری دارد.از جمله ریزش مو و.... .ولی منفعتش به مضراتش می ارزد. اما کدام فرد عاقلی به خاطر ترس از گرفتن سرطان داروی شیمی درمانی می خورد؟؟؟؟؟
اگر کسی واقعا ترس از گرفتن سرطان داشته باشد؛بسیار راه های دیگر هست.مثلا تغذیه خوب و دوری از سیگار و....
گناهان جنسی هم مانند بیماری سرطان است.هیچ آدم عاقلی همون اول به دلیل ترس از این بیماری همون اول ازدواج موقت نمی کند.راهای خیلی سالم تری هست.مثل ازدواج؛هدایت کردن انرژی جنسی به سمت فعالیت و تحصیل ؛تقوا؛معنویت و.... .
بعد اگر کس دیگه این قدر گرم مزاج بود و دیگه هیچ دختری وجود نداشت که شرایط او را برای ازدواج بپذیره و یا شرایط خیلی خیلی خاصی داشت؛حالا اینجا خدا شیمی درمانی ازدواج موقت را توصیه کرده!!!!
چون در تحت چنین شرایطی عوارض این عمل کاملا قابل چشم پوشی است.چون این فرد اگر این کار را نکند دست به تکرار عمل جنسی با افراد خیلی بیشتر و بدون هیچ محدودیت و تعهدی می کند.و فرزندانی به وجود می آید که پدر و مادر مشخصی ندارند.در این شرایط خب معلومه چقدر ازدواج موقت خوبه!!! حتما ثواب هم داره!چون لااقل خانم بیچاره تا یه مدت یه پشتیبان داره.تکلیفش مشخصه .تعهدی هست و...
با سلام خانم مصباح الهدی من تا حدودی با حرف های شما موافق هستم و به نظرم بهتره ایشون با خانوادشون مطرح کنند ولی در صورتی که نتونن این کار رو بکنن ممکنه غریزه جنسیشون رو نتونن کنترول کنن و با یه نفر رابطه جنسی خارج از ازدواج برقرار کنن و این کار براشون لذت بخش بشه و دیگه حتی وقتی که میتونن ازدواج کنن تن به این کار ندن و با خودشون بگن وقتی میتونم هر روز با یکی باشم چرا باید برم ازدواج کنم . من هم برای این گفتم برن دنبال ازدواج موقت تا الان نیاز جنسی خودشون رو رفع کنن و بعدا سر فرصت درباره ازدواج فکر کنن
- - - Updated - - -
قسمت دوم حرفتون رو الان خوندم بله شما درست میگید و من دیگه حرفی ندارم
پسر جان،اگر ازدواج موقت بکنه با اینکه از طریق دوستی رابطه داشته باشه چه فرقی می کنه؟
ینی اگر بخواد خودشو دار بزنه تو می گی به جاش قرص بخور.نتیجه یکیه.هدف این که خودشو
تا زمان ازدواج دایم حفظ کنه نه اینکه شکل آسیب زدن به خودشو عوض کنه.موقت و دوستی رو
هم مقایسه نکن،چه بسا که موقت آسیب بیشتری داشته باشه.
همیشه باید پست رو تا آخرش خوند.
سلام خانم مصباح المهدی...اگر شما با ازدواج موقت موافق نیستید و عملی زشت میدونید...
اگر هم شما میگید حاضر نیستید با پسری که قبلن تجربه داشته زندگی کنید و همینطور برعکس...
من میرم دینم رو عوض میکنم...چون بزرگترین مشکل رو دینه اسلام بوجود میاره...اول محدود میکنه...بعدش راه میزاره جلوی ادم که ازدواج موقت کنید..بعدشم کلی براش تبصره میاره که عاره بده و فلانه و ازین جور حرفا...
پس دینه کاملی نیس...میرم میزنم به بیخیالی کافر میشم...دیگم هیچ محدودیتی برای خودم نمیبینم...درسته؟؟:311:
- - - Updated - - -
متوجه منظورتون نمیشم عزیز...
آقای emper سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط Emper
من نگفتم ازدواج موقت عملی زشت است.(لطفا پستم را با دقت بخونید)
مگه کسی که شیمی درمانی می کند عمل زشتی انجام میده؟؟؟
خب معلومه که نه.اون واقعا در اون شرایط احتیاج به شیمی درمانی داشته.دیگه تمام داروها و... را امتحان کرده بعد رسیده به راه آخر... یا اینکه این قدر خودش سهل انگاری کرده تا بیماری پیشرفت کرده و....
من می گم شما راهکار خیلی بهتر و کم عارضه تری دارید.... چه کاریه که وقتی میشه این مشکل را با کمترین عارضه حل کرد برای خودتون دنبال مشکل حاد بگردین...
در ضمن خانم ها برای ازدواجشون دنبال یک مرد قوی و محکم می گردن تا بهش تکیه کنند.اگر واقعا این قدر ضعیف هستین که به خاطر همچین مساله ای می خواید سریع صورت مساله را پاک کنید و یا حتی دینتون را عوض کنید؛پس هنوز برای مرد شدن راه بسیار دارید.
1-شما چه راهکارهایی را تا به حال امتحان کردین؟
2-آیا دنبال ورزش رفتین؟
3-آیا شغل مناسبی دارید که بیشتر وقتتان را بگیرد؟
4-آیا راهکارهایی که در لینک پیشنهادی من به شما (نیاز جنسی داره منو میکشه) دادم را خواندید و عمل کردید؟
5-آیا به این فکر کردین چه طوری با سیاست رگ خواب پدر و مادرتون را پیدا کنید و به آنه بفهمانید که برایتان آستین بالا بزنند؟
6-واقعا شما خودتون حاضرید بعدا با دختری که قبل از شما ازدواج موقت کرده ؛ازدواج دائم کنید؟
راستی شما دنبال چه نوع دختری هستین؟ نجیب.با ایمان. یا فرقی نمی کند.فقط بتواند نیاز جنسی شما را رفع کند.
با سلام دوست عزیز
خانم مصباح المهدی در بعضی از موارد درست میگن . گاهی اوقات لازمه به قول شما آدم به طور موقت برای خودش محدودیت قائل باشه تا بیشتر بتونه خوی حیوانی خودش رو کنترل کنه چون اگه آدم نتونه شهوت خودش رو محدود و کنترل کنه معلوم نیست چه بلایی به سر مردم میاره ( تجاوز و از این موارد ) . با توجه به اینکه راهکار های خانم مصباح المهدی ممکنه زمان زیادی صرف کنه بهتره برید پیش دکتر تا براتون دارو های مسکن قوی تجویز کنه و هر موقع که دیدین نمی تونید شهوت خودتون رو کنترل کنید فقط کافیه که از یکی از این دارو ها مصرف کنید ( در مواقع برقراری رابطه جنسی قبل از ازدواج و همین طور خود ارضایی )
برادر گرامی مطلب زیر را از وبلاگ خانواده برتر براتون پیدا کردم.امیدوارم کمکتون بکنه.
چرا یه پسر دبیرستانی نباید ازدواج آسان داشته باشه؟
- سه شنبه هفتم آبان 1392 - 20:23
- دسته بندی : مسائل جنسی پسران
- نویسنده: محسن نجفی
من 17سالمه ولی اصلا نمیخوام بفهمم که چرا یه پسر دبیرستانی نباید ازدواج آسان داشته باشه,من از هشت سالگی استمناء و توبه کردم تا اینکه شش ماه پیش مکه به نام من و خانواده ام دراومد(در اوج بی پولی),التماس خدارو کردم که بابا خیلی از بهجت هات کعبه رو ندیدن چه برسه به من شیطان صفت اما گفت تو رو چه بکار خدایی خلاصه رفتم مکه با کوله بارگناه,من هفت ماهه استمناء رو ترک کردم ولی الان نمیخوام گناه کنم وبارها شده از خود خدا خواستم که تو که همه کاره ای یه دختر نشد بیوه نشد یائسه اما هنوز افاقه ای نشد,ما در مملکت اسلامی هستیم . چرا نباید صیغه در دبیرستان ها رایج باشه؟چرا فقط طلاب باید تو سن کم ازدواج کنند؟چرا؟چرا؟
پاسخ :
سلام
یک توصیه ی کلیدی برای شما و امثال شما دارم ؛
سعی کنید مسائل جنسی رو از اولویت های زندگی روزمره تون خارج کنید .
قبول دارم که تحمل فشار جنسی برای امثال شما ! خیلی سخته ولی راه خلاصی از اون فشار ، چیزی که مد نظر شماست نیست .
چرا گفتم برای امثال شما ؟!
حدس می زنم ( شما تهمت تلقی نکنید ) که اگه نگم بیشترین وقت افرادی مثل شما ، ولی بخش قابل توجهی از اوقات بیکاری چنین افرادی احتمالا با پرداختن به مسائل جنسی سپری میشه ! مثلا فکر و خیال جنسی یا کنترل نکردن چشم و ...
شرایط کنونی این افراد مثل اینه که روزه باشن و برن تو آشپزخونه ! فکرش رو بکنید از یه طرف روزه است و گرسنگی و تشنگی بهش فشار میاره و از طرف دیگه خوردنی های خوشمزه بهش چشمک میزنن ! بیچاره چه زجری که نمی کشه ؟!
خب این آقا یا خانم ، چکار باید بکنه که هم روزه اش رو خراب نکنه و هم از شر چشمک های ! اون خوراکی های خوشمزه نجات پیدا کنه ؟
بهترین راه این نیست که از آشپزخونه بیاد بیرون ؟!
بعضی ها شاید بگن مثال خوبی نبود . چون اون شخص می تونه به امید این که چند ساعت دیگه می تونه از اون خوراکی ها استفاده کنه خودش رو آروم کنه ولی دختر و پسر مجردی که نمی دونه کی وقت افطارش ! فرا می رسه چکار کنه ؟
یکی از دوستان حرف قشنگی زد که با توضیحات اضافه خدمت شما عرض می کنم؛
ما دو نوع غریزه داریم:. غریزه ی نانجیب و غریزه ی نجیب
گرسنگی و تشنگی یه غریزه ی نانجیب به حساب میاد چون بدون دعوت میاد سراغ ما و تا اون رو رفع نکردیم دست از سرمون بر نمیداره . اگه محلش نذاریم ما رو می فرسته اون دنیا ! بنابراین هیچ راهی برای فرار از اون وجود نداره الا این که به حرفش گوش کنیم !
ولی میل جنسی یه غریزه ی نجیب و مودبه !
در اکثریت مواقع ، تاکید می کنم در اغلب اوقات تا نریم سراغش اونم سراغ ما نمیاد ! اوقاتی هم که سراغ ما میاد اگه تحویلش نگیریم مثل بچه ی آدم راهش رو میگیره و میره ! حتی اگه این کم محلی 1000 بار هم اتفاق بیافته باعث مرگ نمیشه ! . فقدانش موجب مختل شدن سلامتی هم نمیشه .
پس عزیزان یادتون باشه ، وقتی اون غریزه ی نجیب اومد سراغتون ، درب رو به روی اون باز نکنید ، از همون پشت در با کمال ادب و احترام عذرش رو بخواید و بگید فعلا وقتش نیست . انشاء بعدا که شرایطش فراهم شد خدمت شما خواهیم بود !
موفق باشید
البته دارو فقط یه درمان موقت هستش ولی خوبی که داره اینه که اول بهت کمک میکنه تا بتونی کنترل شهوت خودت رو به دست بگیری و دوم این که هر وقت خواستی اون رو آزاد کنی که بعد از انجام این روش میتونی به راهکار های خانم مصباح الهدی عمل کنینقل قول:
نوشته اصلی توسط حسین دستجردی
آقای emper گرامی احسلس کردم شما هنوز نیاز به مطالعه دارید.لذا براتون یک سری تاپیک که آغاز کننده آن کاربر مخترم آقای omid65 بودند پیدا کردم.
امیدوارم کمکتون بکنه.
پرسش و پاسخی در مورد خویشتنداری ، نیاز جنسی و خودارضایی (سایت مشاور41)
درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
از مقدمات ازدواج و خواستگاری رفتن و اینجور کارها می ترسم!
تمرکز زدایی در زمینه ازدواج به چه نحو باید انجام شود؟
این ها هم برای مطالعه بیشترتون:
مطالعات یکساله قبل از هر اقدام خواستگاری و نامزدی؟؟
دانلود فایل صوتی سخنرانی آقای کریمی در مورد ازدواج
کمک ! نحوه دسته بندی ملاکهای ازدواج به چه صورت است ؟
جلسات سخنرانی آنلاین مشاوره ازدواج آقای کریمی، بشتابید!
دانلود 23 ساعت سمینار دکتر فرهنگ درباره ملاکهای انتخاب همسر، کفویت،بلوغ،خواستگاری
البته به نظر من تو همین سایت تو انجمن های مرتبط بگردین و بیشتر تجربه کسب کنید.