نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
من سؤالي داشتم
تقريبا ٧ ماه هست كه عقد كردم ، همسرم از خانواده بسيار مذهبي هست و من خيلي تلاش كردم ظاهر و حجاب و پوششم را مطابق ميلش
تغيير دهم ولي گاهي فكر ميكنم نميبينه
إحساس شك دارم بهش با اينكه خيلي وقتا بهم ثابت شده اشتباه ميكنم و اون واقعا دوسم داره اين وسواس فكري باعث شده بهش سرد بشم و بداخلاقي كنم
رابطمون داره خراب ميشه
چه كنم كه اين حس شك رو از خودم دور كنم و زندگيمون با توهمهاي من بهم نخوره
سلام ببخشید میشه بگی چرا شک داری ؟
مثلا یه مثال بزن از مواقعی که بهش شک داری
چی باعث میشه و یا چه زمانی باعث میشه این فکر رو کنی؟
و دقیقا بگو به چی شک میکنی؟
يه بار يكي يه إس ام اس بهش شد جديدا كه جلوي خودم زنگ زد و گفت مزاحم نشين و چند تا إيميل و إس ام إس از قبل تو موبايلش ديدم
إحساس ميكنم بيشتر خيالاته ولي داره خراب ميكنه رابطه رو اين تلخي و بد اخلاقي من
[color=#800000]شک کردن اول از همه آرامش خودت رو بهم می ریزه و بعد هم با نداشتن تمرکز بر روی زندگیت ، زندگیت رو نابود می کنه...
شما فقط به همسرت محبت کن و چون اول راهید و تازه عقد کردید یکمی زمان می برد که با هم عجین شوید ...پس خودت باعث خرابیه زندگیت نشو ..
با محبت کردن به او اورا جذب خود می کنی البته نه بیش از اندازه ....بلکه طوری به او محبت کن که او را کلافه نکنی و از خودت خسته کنی ...
[size=large]به حریمهای خصوصیه او سرک نکشید چون برای یک مرد خیلی خیلی مهم است که بداند همسرش به او چقدر اعتماد و ایمان دارد!!![/color][/size]
لینکهای زیر ر مطالعه کن ( چون فکر می کنم بهتره که بدانی که با آقایان چطور باید بر خورد کرد)
البته شاید نشه شکت رو برطرف کرد ولی اگه مظالعه نمایی می فهمی که یک مرد چه چیزی را دوست دارد تا همسرش جذب او شود...
لینک یک
لینک دو
لینک سه
ممنونم
حتما مطالعه ميكنم حرفتون كاملا درسته
شک جای ماندن نیست ; باید از آن گذشت
سعی کن شک و تردید رو از خودت دور کنی و به همسرت مهر بورزی
رابطه صمیمی با هم برقرار کنید بگید بخندید
خودت رو با یک کاری مشغول کن که ذهنت درگیر اون کار باشه
این قضیه ربطی به جریان مشکوک شدن شما بهش داره؟نقل قول:
همسرم از خانواده بسيار مذهبي هست و من خيلي تلاش كردم ظاهر و حجاب و پوششم را مطابق ميلش
تغيير دهم ولي گاهي فكر ميكنم نميبينه
نه ربطي نداره منظورم اين بود من از اول سرد و بد خلق نبودم و خيلي سعي كردم بهش عشق بورزم حتي مورد پوششم
اونطور باشم كه اون ميخواد
ولي الان سرد و بد اخلاق شدم بهش
شما به قول خودت سرد و بداخلاق میشی، ایشون بازخوردش این میشه که با ندیدنت سرد و بد اخلاق میشه، بعد بهش شک می کنی بعد....
بهتر نیست توی همچین بازی و لوپی نیوفتیم از اول؟ :305:
نميدونم بخدا إحساس ميكنم وسواس فكري گرفتم هي ميگم الان كجاست ؟ داره با كي حرف ميزنه؟
خسته شدم
مريض شدم :302:
سلام، دو پیشنهاد دارم:
1- نه به طور علنی و نه در خفا، هرگز و هرگز موبایل و ایمیلش را کنترل نکنید.
2- بسیار مراقب باشید که قبح مسئله شک داشتن و اتهام زدن و ... میانتان از بین نرود.
:323:
صحبت شما كاملا درسته ممنونم از راهنماييتون
بچه ها باز گند زدم
وايييييييي بازم يه شك الكي و بيجا
اين سري منجر به قهر شد :302::302::302::302::316::316::316:
هدف شما از پست زدن چیست؟
- می خواهید خاطرات روزمره خودتان را تعریف کنید؟
- می خواهید همفکری کنید که چطور مچش را بهتر بگیرید؟
- فکر می کنید که اشتباه می کنید و می خواهید از این حالت خلاص شوید؟
رها زیبای عزیز توصیه میکنم این تاپیک را به دقت مطالعه کنید.
می خوام برای ترافیک فکریم یه پلیس بذارم!
دوست عزیز من با صحبت فارسیت موافقم..تو اول مشخص کن هدفت ازاین تاپیک چیه؟اگه واقعادلت میخواد مشکلت حل بشه که بسم ا... اگه نه هم که هیچ.
حالا خونسرد باش و بدون گریه و زاری توضیح بده چه اتفاقی افتاده؟
به این سوالام هم جواب بده.
این شک داشتنت رو فقط نسبت به همسرت داری یا روی بقیه هم حساس هستی؟
دقیقا چه مسائلی باعث میشه به رفتارای شوهرت حساس بشی و بعد شک کنی؟
به غیر از وقتایی که شک داری رابطتون چطوره؟
تا حالا همسرت به این اخلاقت اعتراض کرده؟چی گفته؟
ممنونم بچه ها
خوب معلومه ميخوام مشكلم حل بشه خيلي دوسش دارم
ما با هم جز بد اخلاقي من مشكلي وداريم و وقتي من گير نميدم همه چي أوكي هست
من جز اون به هيچ كس اين حس رو ندارم
ممنونم بچه ها
خوب معلومه ميخوام مشكلم حل بشه خيلي دوسش دارم
ما با هم جز بد اخلاقي من مشكلي وداريم و وقتي من گير نميدم همه چي أوكي هست
من جز اون به هيچ كس اين حس رو ندارم
خوب فقط دلم ميخواد تمام تماس هاش و وقتش متوجه من باشه خودخواهيه ولي فكر ميكنم حق من هست كه سر تز كأرش در ببارم نه؟؟
اون خيلي خسته شده و ميگه داره اين أخلاقت منو سرد ميكنه
چند سالته ، تحصيلاتت چيه ، سرگرمي هات چيه و شاغل هستي يا نه ؟
روزها به چه فعاليتي مشغولي ؟
آشناييت با همسرت از چه راهي بود ؟
من ٢٩ سالمه و تحصيلات جوفتمون فوق ليسانسه
من شاغل بودم تا زماني كه عقد كرديم و بهم گفت دلش ميخواد من نرم سر كار
مشكل از همينجا شروع شده از بيكاري منو وقت أزاد واسه فكرهاي مسموم
فعلا تو خونه ام و منتظر رفتن خونه خودم
رها جان سعی کن این فکرا رو از خودت دور کنی، اینطوری جفت تون عذاب میکشین ، من چهارسال از بهترین سالهای عمرم را با شک به همسرم تباه کردم الان خیلی دارم روی خودم کار میکنم با کمک مشاور، ولی رهای عزیزم هرچی بیشتر به شکت دامن بزنی شعله ورتر میشه. فقط به این فکر کن که شوهرت اگه تورو دوست نداشت و میخواست دنبال کسی باشه مگه مجبور بود با تو ازدواج کنه؟؟ پس سعی خودتو بکن به جای فکر منفی فقط مثبت فکر کنی.
ساناز جان
درست ميگي همين داستان منو ميترسونه
بايد رو خودم كار كنم خودم از نق زدنها و بي محبتيهام بهش خسته شدم
برام دعا كن
سلام
به نظر من بهتره براي خودت يه سرگرمي درست كني. چيزي كه هم وقتت را پر كنه و هم يه جورايي فكرت را به خودش مشغول كنه. سعي كن زياد بيكار نباشي! تا فكراي ناجور سراغت نياد.
يه سئوال خودت خواستي كه ديگه شاغل نباشي؟ منظورم اينه كه همسرت مجبورت كرد يا خواسته خودتم بود كه ديگه نري سر كار؟
من فكر ميكنم براي اين وضعيتت اصلا خوب نيست كه بيكار بموني و همش روي شوهرت زوم كني خودتو مشغول كن !
موفق باشي:323:
اگه علتش همینه که میگی یه تفریح و سرگرمی برای خودت بساز...نقل قول:
من شاغل بودم تا زماني كه عقد كرديم و بهم گفت دلش ميخواد من نرم سر كار
مشكل از همينجا شروع شده از بيكاري منو وقت أزاد واسه فكرهاي مسموم
به یه مشاور حضوری هم مراجعه کن تا بفهمه زمینه کشیده شدن به سمت وسواس داری؟با همسرت برو...حتما همسرت هم صحبتهایی داره..ضمنا اینجوری مشاور میتونه بهت کمک کنه بفهمی احساس شکت به همسرت بیخودی بوده یا نه؟چون ما که همسرت رو نمیشناسیم که بهت بگیم کاری کرده یا نه.
اما چیزی که مسجله اینه که تو نیاز داری مهارتهات رو بالا ببری تا بتونی شرایط سخت رو کنترل کنی چه تو این مورد چه مسائل دیگه.
اگه با کمک مشاور فهمیدی شک به همسرت بیخودی بوده میتونی از روش توقف فکر استفاده کنی اگه همسرت موردی داشت هم باز روشهای زیادی برای حل این مشکل هست فقط لازمه اگاهیتو بالا ببری.
موفق باشی
ممنونم عزيزان
حقيقت اينه كه محيط كارم و ساعات طولاني كار باعث شدم كه هردو تصميم بگيرم از اون محيط بيام بيرون و حتما مجدد سر كار هواهم رفت
نميدونم شايد حساسيتم بيخودي هم نباشه و دليلش سرك كشيدن تو ايميلهاش و موبايلش كه البته تاريخش مال خيلي قبل بوده
و يه إس ام إس رو موبايلش كه يه خاتم ابراز دلتنگي كرده بود خوب همسرم جلوي من باهاش تماس گرفت و ازش خواست مزاحم نشه و گفت بعد از دوسال چرا تماس گرفته
ولي ميدونين من تمام مدت فكر ميكنم امثال ابنها شايد وقتي كنار من نيست هم بياد سراغش
بازم ممنونم