بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
[color=#4682B4][size=medium][size=x-large][size=large][size=medium]به نام خدا
با عرض سلام و خسته نباشید....نمیدونم واسه مشکل من راه حلی هست یا نه...چون شنیدم مردهای بد دهن عوض بشو نیستن.....
تورو خدا خانومهایی که مشکل منو دارن پاسخ بدن که چطور با این رفتار همسرشون مقابله میکنن.....
ما خارج از کشور زندگی میکنیم....همسرم 26 ساله مهندس برق و مخابرات هست...و منم 21 ساله دانشجو هستم....
یه سوال دارم.... چرا همیشه زنا باید رعایت کنن؟؟؟؟ چرا ما همیشه باید مردارو تحمل کنیم.....کوتاه بیایم....به قول معروف خانمی کنیم...... دیگه حالم داره از این زندگی به هم میخوره.....
همسرم قبل از ازدواج خودشو یه عاشق دلباخته جا زد..با خصوصیاتی که هر دختری ببینه عاشقش میشه... مهربون....اهل نماز و روزه...و...
بعد از 6 ماه اشنایی ما عقد کردیم( تو دانشگاه اشنا شدیم ...ایشون شماره منو از یکی از دوستام گرفته بود و خیلی محترمانه ازم خواست با اطلاع خانواده با هم اشنا بشیم..)..... ( وضع مالی خانواده همسرم خیییلی بهتر از ماست....ولی اون اینقدر خودشو متواضع و عاشق نشون میداد که من مطمین شده بودم بابت این موضوع تو اینده به مشکل بر نمیخورم....ولی دل خوش....غافل از اینکه دوره مردونگی خیلی وقته به رحمت خدا رفته و دیگه از هیج به اصطلاح مردی نباید توقع مردونگی داشت....)
همسرم تو یه شهره دیگه زندگی میکرد....و اون زمان با اینکه راهش تا شهر ما 4 ساعت بود...تقریبا هر 2 هفته میومد و چند روزی میموند....خانواده من هم تمام سعیشونو میکردن که بهش خوش بگذره....(خانوادش ایران زندگی میکنن و اینجا تنها بود)
تا اینکه مادر ایشون یه روز تماس گرفت و گفت اگه اجازه بدین...این دوتا زندگیشونو شروع کنن و وقتی اومدین ایران (قرار بود سال بعدش بریم ایران و مراسم عروسی رو اونجا بگیریم و بعد زندگیمونو شروع کنیم...) ما در خدمت هستیم و خرید و عروسیو....به عهده میگیریم.....
خانواده من هم مخالفتی نکردن و ما هم زندگیمونو شروع کردیم.....
بعد از اون همسرم میگفت من نمیخوام تو این سن دستمو پیش پدرم دراز کنم تا اون خرج عروسیمونو بده.... به همین دلیل سخت کار میکرد تا پولو خودش جور کنه..... که یه با اومد گفت نمیشه عروسی نگیریم و به جاش یه مهمونی ساده بگیریم که خرجش کمتر باشه؟؟ منم چون اصصصصصصصصصصصلا اهل این چیزا نبودم راحت قبول کردم و گفتم نه حرفی نیست.... گفت اره... میریم چندتا عکس تو اتلیه میندازیمو یه سفر مشهد میریم...تازه اینطوری خیلی بهتر میشه.... همه از تو الگو برداری میکننو....منم که اصلا برام مهم نبود فقط نمیخواستم زیاد تو خرج بیوفته...(البته واقعا دوست داشتم حد اقل چندتا عکس یادگاری داشته باشیم ...).
خلاصه رسید تا ایشون به خاطر ناراحتی جسمیه پدرش زودتر از من به یک ماه رفت ایران.(البته چیز خاصی نبود)... وقتی میخواس بره کلی ابراز دلتنگی میکردو....ولی همین که پاش رسید اونجا اصلا به کل عوض شد.... تلفنی به من میگفت من حتی مهمونی ساده هم نمیگیریم.....مهمونی بگیرم که خانواده عتیقتو به فامیلامون که همه پولدارو.... هستن نشون بدم؟؟ با اینکه این حرفاش به دلم چنگ میزد ولی صبوری کردم...گفتم شاید چون از هم دوریم رفتارش اینطوری شده....ولی متاسفانه وقتی رفتم ایران دیدم نه..همون اشه و همون کاسه.... خونه مادرش اینا احساس غریبی میکردم....با اینکه خانوادش واقعا رفتارشون خیلی خوب بود...ولی بعضی وقتا منو خیلی پیش خانوادش تحقیر میکرد....طوری که یه بار نتونستم جلوی بغزمو بگیرم...رفتم تو اتاق اونقدر بی صدا گریه کردم که دیگه نفسم بالا نمیومد....خواهرش هم اومد با من کلی گریه کرد و گفت نمیدونم این چرا اینطوری شده...اصلا اینطوری نبود... تورو خدا تا اینجاشو که خانمی کردی از این با بعد هم صبور باش...مردا همشون اینطورین و........تنها حرفی که بهش زدن این بود که منو از کوچه خیابون نیاورده....که اینطوری باهام رفتار میکنه....خلاصه سفر ایران بعد از 5 سال واقعا کوفتم شد.....مهمونی که هیچی...عکس و اتلیه اونم هیچ...میگفت من پول مفت ندارم بابت این چیزا بدم....اصلا اعتقاد ندارم به این چیزا.. (یکی نیست بگه اخه عکس انداختن هم اعتقاد میخواد؟؟؟؟؟؟؟) تازه پول سفر مشهد رو تو داری بده...من ندارم.... که اخرش پدرش هفته اخر که ایران بودیم اومد دوتا بلیط هواپیما بهمون داد و گفت سفرتونو مهمون من باشین.....اون بیچاره ها میدونستن من چی میکشم ولی هر چی دخالت میکردن این کولی تر میشد و عقدشو سر من خالی میکرد....ایران تا بینیمو عمل نکردم هرچی خانوادش میگفتن قبول نمیکرد منو به فامیلاشون نشون بده... ( با اینکه اصلا قیافه بدی ندارم و بینیم مشکل زیادی نداشت...)ولی اون اصرار میکرد که نه اونا باید بعد از عمل بینیت تورو ببینن)...بگذریم که سر این قضیه که یه بار خواهرش نگفته مادر بزرگشو دعوت کرده بود و اون هم منو اومد دید چه کارا که نکرد و پاشو کرده بود تو یه کفش که باید طلاقت بدم....و تو عرضه نداری...زنانگی نداری که اجازه ندی هر کسی تو زندگیت دخالت کنه..( منظورش خواهرش بود...با اینکه خواهرشو خییییلی دوست دارخ) (با اون وضع عمل کرده و ضعیف منو پشت سرش انداخت تو خیابون که دنبال اخوند بگرده محرمیتمونو باطل کنه)....و من تو همه این شرایط صبوری کردم و ابرو داری....
گفتم حتما برگردیم اینجا بهتر میشه.... ولی....نه...دیگه داره خستم میکنه
این روزا که شدم منشی خصوصیش.... یه هفته پیش تصادف کردیم ...تا قضیه ماشین بود....روزی صد بار باید زنگ میزدم به بیمه که اقا مطمین بشه پولش سره جاشه.......و وای به حال روزم اگه دقیقا!!! چیزی که اون میخواست رو نمیگفتم.... یا جوابی که میخواست رو دریافت نمیکرد....منو متهم میکرد به اینکه تو نمیتونی منظورتو برسونی و بعد از اون بد دهنی....هر چی به دهنش میومد به من میگفت.....از جمله فوحشهای رکیک انگلیسی....بهش میگم اگه من نمیتونم منظورمو برسونم چرا خودت زنگ نمیزنی که صحبت کنی؟؟؟؟؟؟ میگه پس تو چه کاره ای صبح تا شب تو خونه نشستی؟؟؟ (مثلا دارم تعطیلات دانشگاهی رو سپری میکنم)
گیر داده که تو باید حد اقل یه روز کار کنی و پول در بیاری....
اینم بگم که من قبل از اینکه برم ایران کار میکردم چون میگفت پول بلیط و عمل دماغتو خودت باید در بیاری....
باید تمام مکالمات من که در مورد کار یا در واقع پول هست رو گوش بده.... و اگر چیزی باب میلش نبود دوباره شروع میکنه....جالب اینجاس که یه بار هم به طور وحشیانه ای کتکم زد و بعدش همش انکار میکرد که اره من سرت داد زدم فوش دادم ولی نزدم...
من ادمی نیستم که بتونم جوابشو بدم....چون اعتقاد دارم ادم با این حرکات و حرفهای چندش اور شخصیتشو میرسونه....و واقعا هم اینطوره..... الان علاقم به همسرم واقعا کمتر شده...... دیروز بهم یه شماره تلفن داد و گفت این موسسه میتونه برات کار پیدا کنه....ولی من حتما باید گوش بدم چی میگین....منم شماره رو گرفتم ولی خانومه بس که زود جواب داد اصلا یادم رفت دکمه کتفرنس رو بزنم که اونم بشنوه..... میدونستم الان چی میشه....
زنگ زد و هرچی از دهنش در اومد بارم کرد و گوشیو قطع کرد.... عین بچه ها قهر میکنه....با اینکه خودش فوحش میده میره چدا میخوابه....
قبلا این رفتاراش برام ازار دهنده بود چون واقعا دوسش داشتم....ولی حالا نه....احساس میکنم اگه خونه نباشه خیلی راحتترم.......وقتی صدای ماشینشو میشنودم دلم میریزه...
خسته شدم از تحقیراش.... تا حالا چند بار هم بهم گفته که از ازدواج با من پشیمونه....و من باید میفهمیدم که وضع مالی اونا خیلی بهتر از ماست.... چند بار هم به سرم زد که خودمو خلاص کنم که اون فهمید و میگفت من وقتی عصبانی هستم این حرفارو میزنم و تو باید درک کنی...تحمل کنی.....اخه چقدر تحمل؟؟؟؟؟؟؟ بابا منم ادمم....... به خدا خستم...!!! به این هم میگن مرد؟؟؟؟؟
ببخشید اگه اینقدر نامرتب نوشتم...خیلی پریشونم....
شما بگین چه کار کنم؟؟
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام دل خسته عزیز.توکل کن به خدا.اون بند هاش رو هیچ وقت تنها نمیذاره.الان دارم میرم نماز صبح بخونم.برات از ته دل دعا میکنم تا زودتر مشکلاتت تموم شه.
نمیشه برگردید ایران؟
تو محل کارش خیلی تحت فشار نیست؟
نمیشه از طریق خانوادش برا بهتر شدن رفتارش اقدام کنی؟
خوندن سوره مزمل رو فراموش نکن.خیلی خوب جواب میده.همچنین گفتن ذکر یا رئوف یا رحیم
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام del_khaste69 عزیز
به همدردی خوش آمدی
در لابلای تمام کلماتت عدم اعتماد به نفس و رفتار منفعلانه موج می زند!
دختر خوب چرا فکر می کنی چون وضع مالی او از شما بهتر است اجازه دارد هر رفتاری دلش
خواست انجام بدهد؟....چرا فکر میکنی زن بودن و صبور بودن یعنی کاری که تو می کنی؟
تو داری با این سکوت و رفتار منفعلانه به همسرت باج میدهی و نوعی برتری به او داده ای که
خوب چون تو پولدارتری مجازی هر کاری خواستی بکنی!!!!
خواهر گلم مگر ایشان از روز اول ظاهر شما را ندیده بود؟
پس این بهانه تراشی های برای چیست؟
احتمالا ایراد از رفتار منفعلانه خود شماست!...کوتاه آمدن زیادی مرد را راحت طلب می کند و
باعث می شود او مسئولیتهای مردانه اش را نپذیرد و به این رفتار عادت کند!
شما با نگرفتن عروسی و پنهان شدن از خانواده اش و عدم اعتماد به نفس به او اجازه ی
بی احترامی به خودتان را داده اید!
مورد شما تقریبا شبیه یکی از تاپیک های این سایت است!
خانمی که مثل شما خارج از کشور زندگی می کند و خانواده همسرش در ایران زندگی
می کنند!...ایشان هم انقدر رفتارهای منفعلانه داشت که باعث شده بود 4 سال بعد ازدواج
و حتی بعد دنیا آمدن دخترش خانه پدرش زندگی کند و با راهنمایی های این سایت شکر خدا
مسائلشان حل شد! این هم تاپیک ایشان با دقت بخوانید به خصوص صفحات آخر را!
لینک 1
دوست عزیز
لطفا از این پس انقدر منفعلانه رفتار نکن و یادبگیر به موقع و به جا خودت را و خواسته های
منطقی ات ابراز کنی! در کارگاه زیر با شارژ پولی اکانتت شرکت کن!
کارگاه اموزشی رفتار جرات مندانه
با شرکت در این کارگاه یاد می گیری که در مواقع مختلف چگونه به موقع و به جا خودت را ابراز کنی!
اعتماد به نفست را هم افزایش بده تا همسرت فکر نکند به خاطر ثروت پدرش به تو برتری دارد و
بگو من همین هستم که می بینی! بسیار هم به خودم و خانواده ام افتخار مینکم زیرا خانواده
من میراثی مانند ادب و احترام برای من باقی گذاشته اند که بسیار بیشتر از پول می ارزد!
بگو که موظف است خرج و مخارج تو را که همسرش هستی بپردازد و با کار کردنت به او بیش
از حد اجازه نده که بی مسئولیت شود!
در مواقعی که بد دهنی می کند به نشانه اعتراض و و ابراز ناراحتی تا مدتی که بددهانی را
انجام میدهد با او اصلا صحبت نکند و ناراحتی خودت را از این رفتار او کاملا ابراز کن تا بداند که
کار بسیار بدی انجام می دهد و بگو که دوست نداری به شما بی احترامی شود!
لطفا سعی کن ریشه های ناهنجاری های رفتاری او را با مراجعه به مشاوره حضوری شناسایی کنی و
ببینی ریشه بد دهانی و بی اعتمادی او نسبت به شما چیست تا بتوانی مسائلت را بهتر حل کنی!
از خانواده خودش هم در این راه کمک بگیر! و ببین ریشه این رفتارهایش در کجاست!
روی اعتماد به نفس خودت هم خیلی کار کن تا بتوانی در این راه او را همراهی کنی تا انشاا...
روزی آشیانه تان گرم و پر مهر شود!!!
دوست گلم مرد را زن تربیت می کند البته هوشمندانه!!!! پس باید عزمت را برای نجات زندگیتان
جزم کنی و با مشاوره و مطالعه مقالات این سایت دانش و آگاهی و اعتماد به نفس و مهارت
های ارتباطی ات را افزایش دهی تا بتوانی زندگی زیبایی برای خودت و همسرت بسازی!
برای افزایش اعتماد به نفس لینک زیر را مطالعه کن و تاپیک هایش را بررسی کن و دنبال کن!
لینک 2
منظر شنیدن صحبت ها و حرف های بیشترت هستم!
موفق باشی
:72:
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام.انقد مشکلت اساسی هست که فقط می تونم بگم خدا بهت صبر بده.
اینو بگم که همه مردا اینطوری نیستن.ولی باید قبل از ازدواج تحقیقات محلی توسط مرد خانواده یا یکی از آشنایان مورد اعتماد صورت بگیره.صددرصد همسایه ها بعد از سالها زندگی با خانوانواده اون فرد و خودش یه چیزی ازش دیدن،شاید خانواده خوب باشه اما مرام خود فرد با خانواده در تضاد باشه یا بالعکس.
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
عزیزم من کاملا درکت می کنم . چون همسر من هم تا چند سال اول زندگیمان رفتاری مشابه داشت. می تونم بپرسم چرا حاضر شدی خواسته های همسرت را عملی کنی (مثلا عمل کردن بینی و خرج سفر و ...). آیا از چیزی می ترسیدی؟ یا می خواستی فداکاری کنی؟ یا دلیل دیگری وجود دارد؟
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
من نمیدونم چرا بعضی دوستان مثل آقای حامد دانشجو اینجوری برخورد میکنن.به جای دلداری دادن و کمک در حل مشکل نباید به کسی القا کنیم که وای چه مشکلی !!خدا صبرت بده.اینجا جای اینجوری حرف زدن نیست.افرادی که میان اینجا اکثرا از تمام دنیا نا امید شدن.با این راهنمایی هی بعضی دوستان.........
یکمی عاقلانه تر برخورد کنیم.
اینکه چرا تحقیق نکردی....چرا اونجوری نکردی و هزار تا سوالی که همش مربوط به گذشته هستش و کمکی به ما نمیکنه.....
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
maryam123 گفتم که انقد مشکلت اساسیه که چیزی به اندک عقلی که دارم خطور نمیکنه و خدای نکرده قصد نا امید کردن کسی رو ندارم،بلکه می خوام امثال شما دوست عزیز از این موضوع پند بگیری.وگرنه من خودم با کسایی که تو این انجمنا اینجوری برخورد میکنن مقابله میکنم.امیدوارم متوجه سوءتفاهم بوجود اومده شده باشید.
من ا... توفیق
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
ببخشید دوستان اما این مشکل اینقدر ها هم که می گویید صعب العلاج نیست. حقیقت اینه که ما باید خصوصیات مثبت همسرهامون رو پیدا کنیم تا از اونها برای بر طرف کردن خصوصیات منفیشون استفاده کنیم. به قول مادر بزرگم خدا بیامرز هر مردی دوبار تربیت میشه. یکبار توسط مادرش و یکبار توسط زنش. البته این فقط یک نقل قول بود.
میشه del-khaste ی عزیز بگی که الان خصوصیات مثبت همسرت چه چیزهایی هستند. خصوصیات منفیش تا اونجایی که من فهمیدم: خساست، کنترل گری، و بددهنی است.
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
به نام خدا
ممنون از پاسخهاتون.... مرسی بابت اهمیتتون
واقعا لطف کردین....
بهار شادی جان..بر عکس..من کاملا بر رفتارم تسلط دارم ......۰(اینو دیگران میگن)به جز مواقعی که واقعا ارومترین ادم صبرش لبریز میشه و .....
دیروز هم این موضوع رو خیلی سریع نوشتم...چون کتابخونه بودم و وقتم تنگ..... ولی من هر طوری که بگین من با ایشون رفتار کردم....وقتی همه چی بینمون خوب و ارومه سعی میکنم این رفتارهاشو یاد اوری کنم و اون هم فقط میخنده و شوخی میکنه....وقتی عصبیه سعی کردم ارومش کنم و منطقی حرف بزنم که هر طوری که باشه من رو ساکت میکنه و حرف خودشو میزنه.( با داد و عصبانیت)...خیلی هم بخوام جدی بهش بگم میگه من وقتی عصبی میشم اینطوری میشم...دست خودم نیست.... هر دفعه هم که معذرت خواهی میکنه و میگه سعی میکنم دفعه بعد رو رفتارم تسلط داشته باشم... بازم میزنه زیر قولش....دیگه داره باورم میشه دسته خودش نیست...
ولی متاسفانه خانواده منم مشکلات خودشون رو دارن...یه برادر دارم که بر عکس بقیه اعضای خانوادم که خیلی محترم هستن اگه عصبی بشه پیش شوهرم خیلی راحت بهم توهین میکنه ( این خودش باعث میشه احترام همسرم نسبت به من کمتر بشه) واسه همین هم انتخاب کردم یه شهره دیگه زندگی کنم... که کمتر با این موارد برخورد داشته باشم...
پدرم شانس اینکه وضعمون رو بهتر از این کنه داشت..... ولی دارو ندارشو میفرسته ایران واسه خواهر زادش که شوهرش فوت کرده و ۳ تا بچه یتیم داره...با اینکه باورتون نمیشه...ولی وضعش که ایران دیدیم خییییییییییییییییلی بهتر از ماست...چون همه جانبه ساپورت میشه... (پدرم... عموهام که وضعشون خیلی خوبه... و برادرش که اونم خارج از کشور زندگی میکنه... تازه به جز برادر شوهراش...) ولی انگار پدر من رو جادو کردن همش میگه اینا یتیمن گناه دارن...و....
تازه یه سال پیش هم عموی کوچیکم فوت کرد که خانواده ایشون هم اضافه شدن... :)
اقای حامد دانشجو....خانوادم خیییییییییییلی تحقیق کردن...همه میگفتن پسره خییلی خوبیه... ارومه...اهل برنامه های بد نیست...سرش تو کار خودشه...مهربونه.....متاسفانه رفتار همسر من طوریه که من اگه الان به نزدیکان بگم این اینطوریه حرف من رو باور نمیکنن....چون اگه بزرگترین دعوا هم کرده باشیم...پیش دیگران ابرو داری میکنه و حتی به من تو نمیگه در جمع ( و این خودش یه جنبه مثبته) ( به جز خانوادش که تعریف کردم ایران چه میکرد)....قبل از ازدواج و حتی دوران عقد رفتارش خیییییییییییییییییلی خوب بود..... متاسفانه خانوادش فقط میدونن این رفتارش چطوریه که کوتاهی کردن....و موقع خواستگاری فقط از ایشون تعریف کردن...
مریم عزیزم...مرسی که دعا کردی....پاسخت خیلی بهم انرژی داد و سوره مزمل رو هم خوندم...تا صبح هم ذکر گفتم....که نصف شب خودش یه دفعه اومد تو تخت و گفت سردمه...میشه یه پتوی دیگه بهم بدی؟ منم بهش دادم و گفتم کسی ازت نخواسته بود بیرون بخوابی....درمورد ایران اومدن هم...باید بگم اونجا زندگی کردن هم مشکلات خودشو داره....دوستانی که ایران زندگی میکنن ناراحت نشن...ولی فساد ایران خییییلی بیشتر از اینجاس...من عاااشق ایرانم و قبل از این سفرم خیلی اصرار میکردم که بعد از تحصیلاتم بریم ایران...ولی وقتی اومدم و وضع اجتماع رو دیدن نظرم کاملا عوض شد.... شوهر من ظاهره خوبی داره...و متاسفانه دخترای اونجا ( البته بلا نسبت دخترای نجیب و پاکی که هستن..مخصوصا تو این انجمن..اصلا قصد تهمت یا توهین ندارم... اونهایی رو میگم که خودتون هم میدونید کیا هستن) خیلی عشوه ای سعی دارن طرف رو سمت خودشون بکشن...واسشون هم مهم نیست طرف متاهل باشه یا نه.....اینو من نمیگم...امار زیاد خیانت مردهای متاهل تو همین همدردی بی داد میکنه....شاید اینجا ازادی باشه... ولی خانماشون اوووونقدر اهل ارایشهای جور واجور نیستن که ادم نتونه از نگاه کردن بهشون خودشو منع کنه....اهل عشوه و ادا هم نیستن...بر عکس ادمهای خیلی خوبی هستن...بگذریم از اینکه دخترهای کاملا خراب هم هستن که محل خاص خودشونو دارن....
دلجو جان ممنون بابت همدردیت عزیزم.....راستش خودم با عمل بینی مخالف نبودم...و قرار هم بود بریم ایران این کار رو بکنم... ولی رفتاراش عجیب بود..اینکه نمیخوام فامیلام قبل از عمل ببیننت...بهونش هم این بود که مسخرت میکنن و عمل و این حرفا زیاد تو فامیل ما جا نیوفتاده...با اینکه عروس خالشون دقیقا ۲ هفته قبل از عروسیشون عمل کردن..... ۱ سال پیش....بابت خرج هم نمیگم منو مجبور به این کار کرد یا میگفت خرج سفرتو حتمااااا خودت باید بدی...خیلی تکرار میکرد که اگه خودت بتونی تهیه کنی خیلی کمکه و برای من بهتر میشه چون من کل خرج سفر رو باید بدمو.......
دلجو جان شوهرم زیییاااااد هم خسیس نیست.... مشکل اینکه حرف حرف خودشه و پوا رو اونطوری که اون میگه باید خرج کنم...و میگه من صلاحمونو بهتر میدونم....مثلا ایران که اومدیم تقریبا ۱-۲ میلیون فقط واسه من لباس خرید..... و بیرون که میرفتیم کلی خرج میکرد.... ولی خب...منم تقریبا ۵ میلیون با خودم برده بودم....که ۳ میلیونش خرج بینیم شد و بقیش رو هم ریخت تو حسابی که پدرش براش باز کرده بود...و مقداری پول گذاشته بود......ولی دلیل اینکه میگم پول شدیدا براش مهمه اینکه حتی اگر صمیمیترین دوستش ( که یکی بیشتر نیست..چون با هر کسی جور نمیشه) یه کاره بهتر یا پر در امد تر پیدا کنه..به جای اینکه خوشحال بشه حس رقابتش دو چندان میشه و همش غر میزنه که ببین طرف به کجا میرسه و ما هنوز کجاییم....( با اینکه به لطف پدرش وضعمون اصلا بد نیست...) با گرونیه اینجا یه خونه نقلی داریم...و ماشین مدل بالا....صد در صد منم قبول دارم باید پیشرفت کنیم...ولی یک شبه که نمیشه به همه چی رسید....
خصوصیات مثبت داره دلجوی عزیزم..... وقتی همه چی بینمون خوبه خیلی مهربون و شوخه.... ولی خیییییییییییلی حساسه... فقط ....... ....مشکلش اینه که وقتی عصبی میشه خیلی دلسنگ میشه عین یه هیولا میشه....و حاضره به خاطر غرورش هر کاری بکنه....حتی اگه خودش اذیت بشه که بعضی وقتا واقعا اشکاره...
مثلا قبل از همین دعوا یه ماشین دیده بود ( تو شهری که خانوادم زندگی میکنن) و از برادرم خواست که بره ماشینو ببینه که اگه مناسب باشه بخریمش.... برادرم که تازه از ایران اومده بود یه کمی مشغله داشت و این موضوع یه دو روزی عقب موند...که زندگی رو به کام من تلخ کرده بود که ببین برادرت به کار ما اهمیت نمیده و بی خودی بهش اینقدر کادوی عروسی دادی و........بعدش که برادرم رفت ماشینو دید گفت نمیرزه اینقدر بابتش پول بدین... این که خییلی از ماشین خوشش اومده بود گیر داده بود که اصلا به اون چه و من فقط ازش خواستم یه پولی دسته طرف بده که ماشینو واسمون نگه داره و....یک ریز توهین به برادرم..... منم که دیگه اخرش ذله شده بودم گفتم چرا این حرفارو به من میزنی؟؟؟؟ اگه مردی گوشیو بردار به خودش این حرفارو بزن....اون که منظوره بدی نداره...فقط از سر دلسوزی نمیخواد ما این ماشینو بخریم.... که خیییییییییییلی عصبی شد و به من میگفت اون هر غلطی بکنه تو بازم میگی برادرم اینطور نیست.... ـ با اینکه اصلا اینطوری نبوده....خلاصه دعوا خیییییییییییلی بالا گرفت و یک ریییز داشت بالای سر من داد میزد و منم سرمو گرفته بودم که دیگه نتونستم تحمل کنم و شروع کردم به خود زنی.....و جیغ زدن...اینجا بود که یه سیلی محکم ازش خوردم و دستشو روی گردنم گذاشته بود که خفه شو مردم صداتو نشنون من ابرو دام اینجا..... بعد هم گفت اصلا لباساتو جمع کن ببرمت ترمینال برو خونه بابات... تا بیام تکلیفتو روشن کنم...منم رفتم لباسامو پوشیدم...ولی تا دم ترمینال که رسیدیم دیدم یواشکی داره اشکاشو پاک میکنه و گریه میکنه....منم معطل نکردم همین که رسیدیم پیاده شدم.... ولی نرفتم سراغ اتوبوسها..... همین که رسیدن ۶-۷ بار زنگ زد که جوابشو ندادم...رفتم یه جای دنج پیدا کردم..فقط ارامش میخواستم...میدونستم الان برم خونه مادرم اینا همه چی بدتر میشه....یه ریز زنگ میزد... بعد از ۲ ساعت جواب دادم....
-کجایی؟؟ داری میری؟؟
-اره اتوبوس ساعت دو حرکت میکنه....
-باشه برو...ولی خیلی نامردی....
گوشیو قطع کردم...دوباره زنگ زد....
- پس چرا نیستی؟؟ هرچی دنبالت میگردن تو سالون؟؟ ( من تو سالون نبودم)
-گفتم اومدی چه کار؟؟ مگه نگفتی برو خونه بابات؟؟؟ حرفتو چرا عوض میکنی؟؟
- گفت: به خانوادت چیزی گفتی؟؟ ( خیلی براش مهمه پیش خانوادم چهرش بد نشه)
گفتم: نه ولی همین که منو ببینن خودشون میفهن
-گفت: حالا که کسی نفهمیده بیا برگرد خونه... زن و شوهریم دعوامون میشه دیگه.... خلاصه کلی گفت که منم به ناچار باهاش برگشتم....تو خونه هم کلی هندی بازی در اورد....
(تورو خدا ببخشید اینقدر طولانی شد)
خلاصه اینکه ادم احساستیی هست... همیشه وقتی دعوامون خیییییییییییلی بالا میگیره.... میشینه با خودم گریه میکنه که من به خدا اینقدر ادم بی شعوری نیستم... ( بابت اینکه بهم زده بود هم بغزش گرفته بود و همش انکار میکرد...که نه من نزدمت...من فقط میخواستم ارومت کنم جیغ نزنی...)
جنبه خوبه دیگش هم اینکه ادم واقعا کاریی هست و واسه اسایش مالی خانوادش حاضه بالای ۱۷-۱۸ ساعت روزی کار کنه...
ولی دیگه باور کن جنبه های خوبش به چشمم نمیاد... احساس میکنم بهش علاقه ای ندارم.... ادم اگه یکیو واقعا دوست داشته باشه سر کوچکترین مساله ای اینقدر زجرش نمیده که اخرش بگه من وقتی عصبی میشم اینطوری میشم...داره از چشمم میوفته.... :(
ببخشید... میدونم گیجتون کردم.... ولی حرفهای دلم بود دیگه......
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام دوست گلم
خوب پس اوضاع آنقدرها هم که فکر میکردم بد نیست و همسرت خیلی دوستت دارد :)
مسئولیت پذیری ، مهربانی ، با احساس بودن ، حفظ وجهه جلوی خانواده و تلاشگری :104:
همسرت خیلی ویژگی های خوبی دارد و از این باب تنها یک مسئله باقی می ماند و آن هم کم
تجربگی شما و همسرت در زندگی است!
یک نکته جالب برایت بگویم؟
پدر و مادر من که الان بعد 31 سال زندگی عاشق هم هستند 2 سال اول زندگی دائم در تلاطم
بودند اما وقتی مهارت های زندگی را آموختند با تمام سختی ها و مشکلات ساختند و الان
زندگی خوب و آرامی دارند!
یعنی می خواهم بگویم همسر شما و زنگی شما هم دچار همین تلاطم شده ولی اگر ناخدای
خوبی باشی کشتی زندگیت را با تدبیر به ساحل آرامش میرسانی و از نگاه کردن به دریای
پر تلاطم زندگی لذت می بری و می بینی که با تمام سختی ها خوشبختی و آرامش مهمان
خانه دل شماست!
خوب حالا برویم سراغ همسرت
احتمالا همسر شما کمی لوس تشریف دارند و از کودکی (به دلیل ناز پرورده بودن) هر آنچه
میخواسته برایش فراهم بوده و اگر خدای نا کرده چیزی برایش فراهم نمیشده زمین و زمان را بهم
میدوخته و با داد و قال حرفش را پیش می برده و احتمالا خانواده اش هم کوتاه می آمده اند و
او تا بزرگسالی به این رفتار غلط خود ادامه داده!
خانواده شما در تحقیقات درست فهمیده اند...او پسر واقعا خوبیست اما یک ضعف رفتاری
بزرگ دارد و آن هم استفاده از شیوه پرخاشگری برای رسیدن به اهداف است!
اما او باید دیگر بداند که بزرگ شده و پسر کوچولوی مامان نیست که هر طور دلش خواست
رفتار کند!
باید بداند که تکیه گاه شماست و مرد شماست و حامی و پشتیبان شماست و باید در عین
لطافت و مهربانی حامی قوی و آرامش بخشی برای شما باشد!
برای حل این ضعف رفتاری یعنی پرخاشگری برای رسیدن به اهداف ! شما باید حتما با یک
روانشناس زبده مشورت کنید تا مشکل او را درمان کنید!
اول خودتان نزد مشاور بروید و بعد او را مجاب کنید که برای حل مسئله و اینکه همیشه شما را
داشته باشد با شما همراهی کند! به او اطمینان بدهید که او را بسیار دوست دارید و برای حفظ
زندگیتان می خواهید اینکار را انجام بدهید...البته از خود مشاور هم می توانید برای مجاب کردن
او کمک بگیرید!
من بسیار خوش بین هستم که مسئله شما حل شود و عشق و آرامش مهمان خانه دلتان
شود چون مسئله پیچیده ای نیست :)
خودتان هم با او همراهی کنید و کمکش کنید و با مطالعه مقالات این سایت ، مهارتهای زندگی
را بیشتر بیاموزید....بابت صبر و بردباریتان و دلسوزیتان برای زندگی به شما تبریک می گویم
موفق باشی دوست عزیز
:72:
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
دوست عزیز من مطلب بهار شادی رو بسیار خوب میدونم و با این اوصاف که گفتی همسرت رو دارای مشکل عصبی و ریشه ای میدونم(البته به قول اهل فن!!)
مشکل شما به احتمال قوی با مراجعه به یک روانشناس مشاور حل خواهد شد(انشاءا...)
من ا... توفیق
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
عزیزم رفتار همسرت دقیقا شبیه رفتار همسر منه.
من فکر می کنم همسرت زود جوش میاره و وقتی عصبی میشه دوست داره شما باهاش همدلی کنی. و دوست داره اینجوری توجه و نوازش شما رو بگیره.
وقتی می بینه شما باهاش همدلی نکردی هیچ تازه باعث ناراحتی شما هم شده این بیشتر عصبیش می کنه و شروع می کنه رفتن تو فاز تند روی و به زمین و زمان گیر دادن. و بعد از دعوام عذاب وجدان شدید می گیره و خود خوری می کنه و بعضی وقتهام حاضر میشه باج بده تا وجدانش رو اروم کنه.
مشکل مالیتون هم فکر می کنم همسرت هنوز اطمینان نداره که شما پول زندگیتون رو با حساب و کتاب خرج می کنی. و برای همین دوست داره با نظارت خودش باشه.
اگر تا اینجای کار رفتار همسرت رو درست بر اساس تجربه ام تحلیل کردم بگو تا روش اروم کردن همسرت رو باز هم بر حسب تجربم بگم. امیدوارم به دردت بخوره.
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام مجدد...., و باز هم ممنون ازتون
ممنون از راهنماییتوم بهار شاد عزیز..... ولی فکر نمیکنم به این سادگی باشه.... باور کنین از چشمم افتاده و اصلا از کنار بودنش لذتی نمیبرم...وقتی خونست همش سعی دارم بیام بیرون...چون وجودش تو خونه سنگینی میکنه....
ولی به نکته خوبی توجه کردین....
اره... واقعا ادم لوسی هست( اینو دوست صمیمیش هم بهش گفته بود!!)...و به خاطر اینه احساس میکنم با اینکه 26 سالشه ولی هنوز زود بود ازدواج کنه... متاسفانه تو این سفرم کاملا متوجه شدم که اره خانوادش به همه خواسته هاش کوتاه اومدن و موافقت کردن...حتی اگه قلبن مخالف بودن.... مخصوصا مادرش.... به خاطر همین هم هست با وجود سنی که داره وقتی مادرشو میبینه عین بچه های 5 ساله خودشو لوس میکنه و هرچی بخواد باید فراهم بشه.... به خاطر همین با درخواستش که من نه میخوام عروسی بگیرم نه مهمونی نتونستن مخالفت کنن و مدام به من میگفتن ما سعی خودمون رو کردیم...دیدی که قبول نکرد.... ولی من نمیتونم مثل مادرش باشم.... اینو بارها هم مستقیم بهش گفتم.... خیلی دوست دارم بهش بفهمونم نمیتونه همه چیو زوری داشته باشه و اون پسره 5-6 ساله نیست که هرچی بخواد فراهم باشه.....
نمیگم ادم کم کاریه...نه همونطوری که گفتم واسه چیزی که میخواد شدیدا کار میکنه...ولی متاسفانه من رو با حرفاش تحت فشار قرار میده.... بابت چیزهایی که نداره ( از جمله خونه بزرگ و.....) استرس میکنه و من رو محکوم میکنه.... جالبه...میگه اگه خانواده تو هم پولدار بودن وضع ما خیلی بهتر بود.... یا مثلا اگه تو دکتر بودی وضع ما خیلی بهتر بود... به خدا این حرفاش برام خنده داره.... میگم مگه تو رشته تحصیلیه منو نمیدونستی؟؟؟؟؟؟ (مامایی میخونم.... با اینکه به خاطر فشارهای اون تغییر رشته دادم و رشته قبلیم روانشناسی بود) میگه این جور رشته ها پول نمیاره... میدونم به خاطر این تصمیمم من رو سر زنش میکنین...ولی مدام من رو تهدید میکرد که اگه تا 3 سال دیگه که درست تموم شد نتونی کار درست و حسابی پیدا کنی اونوقت میبینی... (میبینید چقدر بچست؟؟؟) منم به خاطر اینکه کاره مامایی اینجا خیلی خوب و پر در امده تغییر رشته دادم...
دلجوی عزیزم من همیشه باهاش همدلی کردم... (حتی بعضی وقتا بر خلاف خواسته قلبیم) چون فکر میکنه همه بدن اون خوب.... میشینه پشت سر همه حتی بهترین دوستش حرف میزنه.... ولی وقتی با جیق و داد میاد سراغ ادم که برادرت فلانه چطوری میتونم باهاش همدلی کنم؟؟؟ اوضاع مالی هم که...نمیدونم ایران خیلی خرج میکرد ولی این 5 روزی هست که من توی کیف پولم پول اندازه خرید یه ادامس هم ندارم..و غرورم هم اجازه نمیده بهش بگم ندارم... با اینکه من اینجا از دولت حقوق دانشجویی میگیرم و دفعه اخر ازم خواست بریزم تو حسابش اخه میخواست واسه وام اقدام کنه و باید میدیدن تو حسابش پول زیاد هست... ( با اینکه نکرد ) منم اسم پولمو نیاوردم چون میدونم اگه بگم من رو محکوم میکنه و میگه من دارم کل خرجو میدم حالا این چندر قاز پولو میخوای؟؟ مگه تو خونه چی کم داری؟؟ پولو هم میده ولی با دلخوری و تحقیر...جالب اینجاس فکر میکنه من ادم پولیی هستم!!!...حالا هم منتظر حقوق بعدیم هستم که هفته بعد میندازن به حسابم...
اقا حامد منم با شما موافقم... ایشون واقعا به یه روان شناس نیاز داره... ولی کی جرات داره این حرف رو بهش بزنه؟؟ زمین و زمان رو به هم میریزه....
احساس میکنم تکیه گاهی ندارم....
( قابل توجه بهار شاد عزیز)...خیلی سعی کردم بهش اون حس مردونگیو بدم که احساس کنه باید تکیه گاهه من باشه...بهش بارها وقتی همه چی خوبه گفتم که تو مرده منی... میدونم تصمیماتی که میگیری فقط و فقط برای بهتر کردن زندگیمونه.... مهربونی...کاری هستی... تحصیل کرده ای....دوست دارم بهت تکیه کنم...
ولی کافیه به ذهنش خطور کنه که یکی بهتر از این داره زندگیشو میچرخونه.... در جواب میگه تو به من تکیه کنی پس من به چیه تو تکیه کنم..؟؟؟با اینکه وااااقعا براش کم نزاشتم....خودش هم بعضی وقتا اینو میگه....
چند بار هم در حین دعوا و مشاجره ای که اغلب از طرفه اونه.... خیلی راحت میگه تو چیزی نداری که من بهش دل خوش کنم...نه زیبایی نه پول... ( با اینکه اصلا ظاهره بدی ندارم... فقط به چشم اون نمیاد)
درسته...میگن تو دعوا حلوا پخش نمیکنن...ولی ادمهایی هستن که حتی وقتی عصبی یا دلخورن انصافشون یادشون نمیره و حرفایی نمیزنن که دل طرفشون بشکنه... من خودن همچین ادمی هستم.... هیچ وقت نشده با کسی بحثم بشه و منطقمو فراموش کنم و چشمم رو ببندم و دهنمو باز کنم.... شاید چون خودم اینطوریم توقع دارم دیگران یا حد اقل همسرم که شریک لحظه به لحظه زندگیمه مثل من باشه.... تو بدترین دعواها و توهینهایی که بهم کرده نتونستم مثل خودش باشم و مثل خودش جوابشو بدم....
هیچ وقت هم پول واسه من قیاس نبوده...همیشه ادمهارو بر حسب خوب بودن و انسان بودنشون اولویت بندی کردم....
از وقتی با ایشون ازدواج کردم باور کنین 2 با هر نشده دوستامو ببینم.... هیچ کس رو قبول ندارو و میگه دوستای تو مگه چه کارن که میخوای باهاشون باشی؟؟ برو با یه دکتر دوست شو که حد اقل واست نفعی داشته باشه....با اینکه دوستام همه مثل خودم دخترهای سر به زیر و محفوظی هستن و دخترهای خیییلی خوبین........
واااااااااااای..... بهتره همین جا دست نگه دارم...تکرار حرفاش حتی اینجا هم ازارم میده....
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام دلخسته جان:72:
عزیزم مشکل شما با اینکه فقط تو بدونی باید چطور برخورد کنی حل نمیشه
سعی کن همسرت رو متقاعد کنی که باهم پیش مشاور برید
میتونی سایت همدردی رو هم بهش معرفی کنی
البته اگه متوجه نوشته هات نشه
برات آرزوی خوشبختی میکنم:46:
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
دوست عزیزم سلام
خودت به یه روانشناس مراجعه کن و توصیه هاش رو عملی کن در مورد همسرت
.من یکی رو میشناسم دقیقا رفتارش مثل همسر شماست.اینجور آدما اصلا حرف دل و زبونشون یکی نیست.به نظرم نذار دعوا تا حدی بالا بگیره که کار به توهین و ...برسه(چون میگی همسرت پرخاشگره)
به نظرم شدیدا هم دوست داره و بهت وابسته هستش.خوبیاشو بنویس.از اینکه گفتی تو دعواها مثل خودش نمیشی واقعا خوشحال شدم و این یعنی آدم خود کنترلی هستی.
مطمئن باش ما اینجا کنارتیم.راحت بیا اینجا و حرفاتو بزن.من خودم هر تجربه ای داشته باشم صادقانه در اختیارت میذارم.انشاالله مشکلت زود زود حل میشه.فقط یادت باشه خونه باید آروم بمونه
راستی کدوم کشور هستید؟
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
به نام خدا....
هستی جان شما درست میگی... این موضوع یک طرفه قابل حل نیست.... منم اطلاع چندانی درمورد مشاورت اینجا ندارم.... اینجا خانوماشون عمرا با همچین شرایطی کنار بیان و مثل اب خوردن طلاق میگیرن....و اصلا حاضر نیستن تو این موضوع به خودشون سختی بدن.... ولی باز هم حتما پرس و جو میکنم.... مرسی بابت کمکت عزیزم...
مریم جان دعوا هیچ وقت از طرف من بالا نگرفته...و من همیشه تو خودم ریختم و در مقابل توهینهاش جدیدا خودم رو کاملا بی تفاوت نشون میدم... چون قبلا خیلی سعی داشتم حین دعوا بهش بفهمونم که هرچی بشه تو حق توهین و بد دهنی رو نداری... ولی اصلا افاقه نکرد.... حد اقل اینطوری که الان هست کمتر خودمو اذیت میکنم....
یه جا خوندم که: یک روز یکی از صالحین زمان امام صادق (اگه اشتباه نکنم) به یه ادم بی ابرویی بر میخوره که شروع میکنه به ایشان فوحش دادن و ناسزا گفتن...که ایشان خیلی راحت برمیگرده و بهش میگه....انها كتيبك املئها كما شئت. یعنی کتاب اعمال خودت هست و هر طوری که میخوای پرش کن.....
ممنون از همه کسایی که همراهیم کردن... وقت گذاشتن مشکلمو خوندن و پاسخ دادن... خیلی احساس سبکی میکنم....
مریم جان ممنون از حرفهای پر انرژیی که مینویسی...و ممنون که کنارمی....راستی من استرالیا هستم....
خیلی دوستون دارم....
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام خانومی.مطمئن باش همیشه پیشتیم و سر نمازم یادت کردم.
دل خسته عزیز به همسرت تا چه حد محبت میکنی؟البته از حرفات معلومه کاملا فهمیده هستی.ولی یه زمانایی یه چیزای مهمی به چشم آدم نمیاد.یه مشاور معروفی تو تلویزیون میگفت 4 سال طول میکشه تا شوهر به زنش اعتماد کنه.شاید این اعتماده هنوز شکل نگرفته عزیزم.
خانومی میتونی یه مشاور هم زنگ بزنی.میدونم هزینه اش زیاد میشه ولی می ارزه.تو ایران مشاوره های تلفنی زیاد شده.
به این موضوع هم فکر کن و فراموش نکن خدای بزرگ همیشه همراته
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
مریم جان مرسی... واقعا نظرهات بهم انرژی میده... چون میدونم هیچ چیزی به اندازه دعا و اجابتش کار ساز نیست...مساله هزینه نیست.... هزینش اونقدر نمیشه که قادر به پرداختش نباشم....اگه شماره یه مشاور خوب رو پیدا کنم حتما تماس میگیرم....
مریم جان محبت میکنم....اگه در حالت عادی باشه همیشه این روال هست.... ولی خب یه مدتیه نکه محبت نکنم... ولی نمیتونم مثل قبل اونقدر گرم و عاشقانه تحویلش بگیرم....بالاخره هر عملی عکس العملی داره دیگه.... ولی در کل بهش توجه میکنم... همیشه از سر کار که میاد ماساژش میدم که خیییلی دوست داره !!.. ولی شعورم اجازه قربون صدقه شخصی برم که اینقدر حرفاش توهین امیزه... ولی در کل همیشه بهش احترام گذاشتم.... و وقتی از سر کار بر میگرده چون ساعتهای زیادی کار میکنه.. همه چیزو براش حاضر میکنم و هر کاری که موجب راحتیش بشه انجام میدم.....
RE: بد دهنی/ پول پرستی...خستم!!
سلام دوست گلم
خوبی؟اوضاع چطوره؟خوشحالم که مفید بودم.
میدونم ناراحتت کرده ولی میدونی اینجا چی به کارت میاد؟یه کلمه به اسم گذشت
گذشت و فداکاری رو فراموش نکن که اول از همه سودش به تو میرسه
یه چیز دیگه اینکه همیشه یادت باشه محبت در مقابل محبت
وقتی از سرکار میاد ماساژش میدی اون چه کار خوشایندی برات میکنه؟این کارتو قطع نکن ولی تو هم ازش یه چیزی بخواه تا هم از لحاظ عاطفی ارضا شی هم اون بفهمه تو هم نیازهایی داری
یادت باشه هر کار خوبی که برای شوهرت انجام میدی کلی ثواب کردی و خدا ازت راضی میشه.
یادت باشه هر مردی رگ خواب داره.یعنی هر آدمی داره
بگرد اونو پیدا کن.
حتما یه سرچی تو اینترنت بکن ببین مشاور خوب تلفنی پیدا میکنی یا نه.
از بچه های اینجا هم میتونی بپرسی.اطلاعاتشون از من بیشتره
موفق باشی خانومی توکلت به خدا باشه