-
تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
بچه ها سلام!
راستش نمی دونم چه جوری بگم؛ اما این روزها احساس میکنم، رفتارم فرق کرده و البته هم برای خودم و هم همسرم، آزار دهنده شده!
خوب؛ من قبلا هم روی نوع برخوردهای همسرم با خانوم ها، حساس بودم؛ اما این روزها اینقدر این حساسیت ها زیاد شده که همسرم دیشب بهم معترض شد که "دارم احساس میکنم همش میخوای کنترلم کنی!"
حس بدیه که احساس کنه بهش اعتماد ندارم؛ اما واقعا این جوری نیست؛ من اعتماد کامل بهش دارم؛ اما خوندن این تاپیک ها؛ خیانت های تلفنی؛ توی محیط کار؛ اس ام اس؛ بگو، بخندها؛ همش و همش روم تاثیر گذاشته!
دارم بهش گیر میدم و از این موضوع ناراحتم!
از اینکه وقتی از هر مهمونی در میاییم؛ با سکوتم و حالت چهره ام نشون میدم که ناراحتم؛ همسرم ناراحته!
من نمی دونم چم شده!
بعضی موقع ها فکر میکنم؛ شاید چون از لحاظ شخصیتی ما یه کم از هم دور هستیم؛ من این جوری هستم!
شاید چون خط فکریمون یه کم از هم دوره؛ من و ایشون داریم به مشکل برمیخوریم!
راستش تا وقتی توی خونه هستیم؛ مشکلی نداریم از لحاظ عاطفی و محبتی؛ (البته نسبت بگو، بخندهای همسرم در جمع فامیل، و خونه تقریبا 10 به 2 هستش؛ این موضوع هم اذیتم میکنه)
من باید الان چی کار کنم؟
البته اگر مایل باشید؛ چند نمونه براتون مثال میزنم که برای خودم هم مشخص بشه که نوع رفتارهای من اشتباه؛ یا همسر عزیز و مهربونم داره زیاده روی میکنه!:302:
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
به نظرم یکی از قوانین نا نوشته این تالار این هست که نباید خودمونو درگیر موضوعات کنیم.مخصوصا دیگه این طور تاپیک ها.اگه می بینی نمی تونی اصلا به این تاپیک ها سر نزن.اما اینو بدون نذار این وسواس فکری زندگیتو خراب کنه.:46:
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دل عزیز
داشتن اطلاعات و توجه به آلارمها برای هر زندگی ای لازمه ، و در کنارش حسن ظن داشتن.
مثلا من از معضلات اجتماعی شناخت بیشتری پیدا می کنم ، نتیجه اش ترس و .. نباید باشه بلکه باید خودم و فرزندم را مجهز به ابزاری بکنم برای دفع این آسیبها.
یکی از تعهدات زناشوئی اینه که مراقب حال هم باشیم ، اگه همسرمون یا فرزندمون داره می لغزه با دلسوزی و مسئولیت بهش کمک کنیم.
اما این کمک نباید تاثیر بدتری از اون لغزش احتمالی داشته باشه.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
خیلی سخته!
کنترل ذهن!
کنترل احساست نسبت به کسی که دوسش داری!
اینکه بتونی عمق احساست رو بهش نشون بدی!
چرا من با وجود علم به اینکه همسرم فوق العاده انسان پاک و نجیبیه؛ باز هم از نوع رفتارش در جمع می ترسم!
چرا همسرم با وجود علم به اینکه من یه سری حساسیت ها نسبت به این نوع برخوردها دارم؛ باز هم تکرار میشه!
عشق زیادیمون داره اذیتمون میکنه!
من این روزها دارم اذیت میشم و اذیت میکنم!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
چون زیادی روی همسرت تمرکز داری و اگر اقرار نکنم از اون یک بت ساختی که باید همانطور باشد که تو تصور می کنی بهترین حالت است. و فکر میکنی اگر بتت خطا کرد تو دیگر معنایی نداری.
تمرکزت را از همسرت بردار. به دنبال برطرف کردن عیبهای خودت باش.
امیدوارم از نوشتارم نرنجی.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
"از اون یک بت ساختی که باید همانطور باشد که تو تصور می کنی بهترین حالت است. و فکر میکنی اگر بتت خطا کرد تو دیگر معنایی نداری."
شاید این بزرگترین اشتباه زندگیمه!
القاء بهترین بودن از نظر من به همسرم!
میدونم که نباید باشم و این اصلا درست نیست! من نمی خوام از ته قلبم که برنجونمش یا اذیتش کنم!
من فقط میخوام که توی زندگی با هم پیش بریم!
میخوام با هم حرکت کنیم! اما میدونم که راهش این نیست!
راستش همسر عزیزم؛ گل مهربونم؛ چند وقتیه که بخاطر شرایط روحی بعد از فوت پدرش و همین طور تشدید عصبانیت هاش داره دارو مصرف میکنه و خوب؛ وقتی روانپزشک از نوع روابطمون سوال کرد و کاملا هر دومون رو برای همدیگه تشریح کرد؛ کاملا توی نوع داروهاش؛ لحاظ کرد که ایشون بعضی وقت ها فوق العاده جوگیر میشن!
بنابراین؛ ما هر دو داریم سعی میکنیم که زندگی خوبی رو داشته باشیم؛ اما من با خوندن این تاپیک ها؛ شبها وقتی خوابم نمیبره؛ به رفتارهای مردهای خیانت کرده فکر میکنم و هزاران جور اتفاق توی ذهنم می پیچه!
همش؛ این کلمات توی ذهنم هست که شاید اونها هم حریم خصوصی بین محرم و نامحرم رو رعایت نکردند و دچار این جور مسائل شدند؛ شاید چون برخورد راحت داشتند این جوری بوده؟
در صورتی که گلم همیشه بهم میگه که آخه! چطور ممکنه منی که توی دوران مجردیم حتی با یه دختر حرف نمی زدم بخوام؛ الان بد نگاه کنم یا منظوری داشته باشم؟
من فقط شوخ طبعم!
البته به هیچ وجه ممکن؛ همسرم شوخی های بد یا به طور اختصاصی با خانوم خاصی نداره؛ اون فقط توی جمع ها به قولی گل مجلس میشه و شروع میکنه به خندوندن پیر و جوون و مرد و زن! ولی من از این موضوع ناراحتم!
"تمرکزت را از همسرت بردار. به دنبال برطرف کردن عیبهای خودت باش."
میخوام همین کار رو انجام بدم و نیاز به راه حل دارم!
"البته به ذهنم زده که یه تاپیکی با این مضمون داشته باشم؛ " انتقادهای شما از خانوم دل"
فکر کنم این جوری بهتر میتونم روی رفتارهای خودم تمرکز داشته باشم و کمی تمرکزم رو از روی رفتارهای ایشون بردارم!
البته فردا می یام راه حلی رو که با همسرم در مورد اون داریم صحبت میکنیم براتون عنوان میکنم!
فعلا باید برم؛ بای!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دل عزیز نگرانیت قابل فکر و تامله.اما این به این معنی نیست که همسرت ممکنه به این راه ها بره.این واسه همه ما تامل برانگیزه که این طور موقع می فهمیم چرا اسلام واسمون محدودیت ایجاد کرده.و این ربطی به مذهبی و غیر مذهبی نداره.یه مرد خوش سر زبون چه تقصیری داره وقتی می خواد از ویژگی ذاتیش استفاده کنه اون مجلس مختلطه؟.اصلا منظورم مجالس آنچنانی و مردای غریبه نیست همین آشناها.مثلا خواهرمون جذب این خوش زبونی همسرمون شده به خاطر اینه که ما با متهم کردن اسلام به محدودیت غیر معقول آزاد شدیم.ای کاش کمی بیشتر فکر روح و روان خودمون باشیم.تا اینکه به فکر امروزی بودن باشیم.مخاطب من همه ما هستیم.همه خانواده ها.خود من که همیشه دوست دارم وقتی دوستای همسرم می یان خونمون سفره جدا پهن کنم تا مجبور نشم وقتی می خوام واسه خودم سالاد بکشم با دوستش چشم تو چشم شم.اما من نتونستم.به خاطر همون امروزی بودن.دل عزیز به نظرم همسرت هیچ گناهی نداره اون فقط خوش سر زبونه.تو باید مراقبش باشی اما نذار با حساسیتهای بی جا اونو از خودت دور کنی.من همیشه از شوهرم ایراد می گیرم که چرا با دختر خاله هام خوب صحبت نمی کنی فقط سلام می دی.اما خوب که فکر می کنم باید خدا رو شکر کنم.چون خودم عواقب کارمو دیدم
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
راستش دیشب باز هم مهمونی دعوت بودیم و ایشون نسبت به مهمونی روزهای قبل؛ احساس کردم که یخورده داره مراعاتم رو میکنه و حواسش بیشتر بهم هست و به رفتاری که خودش داره! بنابراین سعی کردم وقتی از محیط اون مهمونی خارج میشیم و سر فرصت توی خونه؛ بدون هیچ گونه ناراحتی؛ من خوب متوجه شدم که مراعاتم رو کرد؛ بنابراین حقش بود که بخوام ازش تشکر کنم و مراعاتش رو بکنم!
ازش در مورد مسائلی که توی این چند وقت اخیر بین مون پیش اومده سوال کردم و پرسیدم که آیا فکری کردی؟
صحبت ها بین مون باز شد و من چارتی رو که طراحی کرده بودم نشونش دادم؛ خیلی خوب حرفهامو شنید و تصمیم گرفتیم هر چند روز یکبار خیلی منطقی در مورد هر کدوم از عنوانها با هم صحبت کنیم و دقیقا منظورهامون رو برای هم تشریح کنیم!
از این بابت خیلی خیلی خوشحالم!
و امیدوارم که به نتیجه ی مطلوبی برسیم!
نتیجه ای که در آن هر دو احساس برنده بودن و خوب بودن کنیم!
دوستان عزیز من هنوز هم منتظر شنیدن نظراتتون هستم!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
نباید فراموش کنیم که،انسان یه موجود اجتماعی است
اگر همسر شما در یک جمع فامیل ،گوشه ای بنشیند و کم حرف باشد در روابطش محدویت پیش می آید و به نوعی اطرافیان از او فاصله میگیرند،و هزاران حرف ناگفته که یکی از آنها این است که شاید فلانی از ما خوشش نمیاید که با ما حرف نمیزنه، اقتضای مهمانی و هدف دور هم بودن ساعتی را باهم بودن و دور هم خوش بودن است، این بد نیست که همسر شما در این نوع جمع ها سعی دارد تا هم خود و هم اطرافیانش خوشحال باشند.
به قول بی بی ، گوش به زنگ بدون لازمه زندگی است،اما بدبین بودن آفت زندگی است.
این نوع افکار مخرب ومنفی نه تنها به شما لطمه میزند بلکه ریشه و بنیان زندگی را به خطر می اندازد.
آیا صحیح است وقتی که همسر شما به شما و زندگی مشترک اهمیت میدهد،حس بدبینی به او داشته باشید؟
نوشته اید که:
البته به هیچ وجه ممکن؛ همسرم شوخی های بد یا به طور اختصاصی با خانوم خاصی نداره؛ اون فقط توی جمع ها به قولی گل مجلس میشه و شروع میکنه به خندوندن پیر و جوون و مرد و زن! ولی من از این موضوع ناراحتم!
دلیل ناراحتی شما چیست؟
آیا همرستان نسبت به شما بی توجه است؟
آیا شما حس حسادت دارید؟
آیا مایل به محدود بودن او هستید؟
یا اینکه بی دلیل نسبت به او بدبین شده اید؟
من توصیه میکنم تا دیر نشده ریشه این افکار منفی را قطع کنید، چون هر چه بیشتر در این موضوع غرق شوید افکار و اعمال بدتری سراغتان می آید،مثل چک کردن گوشی همسرتان، حساس شدن افراطی به نوع روابط او، و بدبین شدن حتی به نوع سلام و احوال پرسی کردن او به خانم های اقوام.
مواظب باشد از آن ور بام پایین نیافتید!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
با سلام،
فقط خواستم یک تاپیک رو معرفی کنم: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
موفق باشید.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
"دلیل ناراحتی شما چیست؟ حس بدی بهم دست میده؛ وقتی می بینم که همسرم از اول مجلس تا آخرش؛ یکسره حرف میزنه! خوب؛ ممکنه بین این حرف زدن ها و شوخی ها حرفی رو بزنه که زیاد جالب نیست! نه برای خودش و نه برای من! و دوم اینکه دلم نمی خواد که همه ی زنها و دخترهای فامیل اینقدر باهاش راحت باشن! این عذابم میده! احساس میکنم اون حس راحتی رو که با من داره؛ با همه داره! یعنی احساس "خاص بودن" براش ندارم! و سوم اینکه حس اینکه همسرم برای خودش حدود نداره؛ ناراحتم میکنه! و چهارم ایشون به اندازه ای که توی جمع دیگران رو شاد میکنند و جوک و شوخی و بگو بخند دارند؛ توی خونه به اون اندازه شوخی ندارند! و پنجم اینکه راحتی های ایشون با خانوم ها، متاسفانه باعث شده که ایشون یه کم خاله زنک بشن و در مورد مسائلی نظر بدن که واقعا بعضی موقع ها می رنجم! و احساس میکنم اصلا اون اقتداری رو که یه مرد باید داشته باشه؛ برای جذاب بودن ندارن!
آیا همسرتان نسبت به شما بی توجه است؟ به هیچ وجه ممکن ایشون نسبت به بنده بی توجه نیست؛ اتفاقا توجه و محبت عمیقی رو نسبت به بنده دارند؛ و اتفاقا هر از گاهی من احساس شرم و حیا بهم دست میده جلوی مرد و زنهای فامیل که ایشون ازم تعریف میکنند! اما من اون احترامی که توش پر باشه از محبت رو بیشتر میپسندم!
آیا شما حس حسادت دارید؟ شاید یه کم؛ آره احساس میکنم اون حس تملک و حسادت رو دارم!
آیا مایل به محدود بودن او هستید؟ من نمی خوام محدودش کنم؛ من دوست دارم بیشتر توی جمع های مردونه باشه و هر جوری که دلش میخواد اون جا رفتار کنه؛ و در مقابل جنس مخالف هم؛ احساس احترام و محبت رسمی رو داشته باشن! احساس صمیمیت و شادی رو با هم داشته باشیم!
یا اینکه بی دلیل نسبت به او بدبین شده اید؟" من اصلا نسبت به همسرم بدبین نشده ام و مطمئنم که تا آخر عمرم هم همچین اتفاقی نمی افته!
متاسفانه تمام تفریحات همسر من؛ در رفت و آمد با اقوام و فامیل ها خلاصه میشه و ایشون شاید یه جورایی داره خودش رو توی این جمع ها ارضا میکنه!
یکبار ازش خواستم که علاقه مندی برای خودش انتخاب کنه و بعد از ساعات کاری بخواد دنبالش باشه؛ تا هم روحیه بگیره و هم یه کم از نیازش با دیگران بودن رو با دوستاش یا علاقه اش پر کنه؛ اما ایشون فقط بهم یه جمله گفت:علاقه مندیه من تویی و من فقط با تو بودنی بهم خوش میگذره!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
حس بدی بهم دست میده؛ وقتی می بینم که همسرم از اول مجلس تا آخرش؛ یکسره حرف میزنه! خوب؛ ممکنه بین این حرف زدن ها و شوخی ها حرفی رو بزنه که زیاد جالب نیست! نه برای خودش و نه برای من! و دوم اینکه دلم نمی خواد که همه ی زنها و دخترهای فامیل اینقدر باهاش راحت باشن!
سلام
هر آدمی برای خودش شخصیت و نوع برخوردی داره، و برایش هم محترم است، من نوعی نمیتوانم مستقیم بهش بگم چون من بدم میاد تو نباید این نوع برخورد را داشته باشی!
زن و مرد باید سعی کنند با تفاوتهای هم کنار بیایند، و به آنها احترام بگذارند، حساس بودن شما را آشفته کرده و ابراز ناراحتی و اخم کردن مدام شما برای همسرتان جالب نیست.
موافقم که افراط در صحبت کردن و شوخی کردن گاهی وقتها باعث میشه به قول خودتان چیزی از دهن ادم در بیاد که جالب نیست،اما این روش شما روش درستی نیست.
ببینید الان شما هم از نوع شوخی کردن ،هم راحت بودن خانم های فامیل با همسرتان، ناراحت هستید و هم حس تملک از نوع افراطی دارید
در پست اول نوشته اید که حس میکنید به او اعتماد ندارید،اما در پست آخر نوشته اید کاملا" به او اعتماد دارم!
بهر حال ،اصل قضیه خودتان هستید، اینکه همسرتان تا حدودی افراطی شوخی میکند،به جای خود
اما جدای از این مسائل شما حساس شده اید نه کم خیلی
اجازه داده اید که خیلی راحت دست خوش ذهن خیال پرداز و منفی نگر شوید
شما از خواندن چند تاپیک در خصوص خیانت، اینگونه شده اید ، پس یک مشاور خانواده چگونه است که با این همه مسائل روبه رو است اما ...!
اعتماد
اگر بهش اعتماد دارید دست از حساسیت های که حق نیستند بکشید.
در یک زمان مناسب و در محیطی مناسب مثلا" وقتی که هر دو کنار هم هستید و از باهم بودن حس خوبی دارید گام به گام این موضوع را مطرح کنید، البته این را فراموش نکنید که چون من دوست ندارم تو نباید چنین برخورد کنی، از خودشان شروع کنید.
و مهمتر اینکه اجازه ندهید باز در مهمانی ها شما تحت تأثیر قرار بگیرید.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
"گام به گام این موضوع را مطرح کنید، البته این را فراموش نکنید که چون من دوست ندارم تو نباید چنین برخورد کنی، از خودشان شروع کنید."
آقا کیوان برادر خوبم؛ میشه در مورد این دو تا قسمت برام بیشتر توضیح بدید؟
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دل عزیز
امدم حرف تکراری بزنم . حرفی که مال توست و من مدام تکرار می کنم
پذیرش و ترس .
در پذیرش همسرت باش . سعی نکن او را با تفکرات خودت تغییر دهی .چرا او باید تغییر کند ؟ فقط به دلیل اینکه تو خوشت نمی آید ..............این خوشم میاد و خوشم نمی اید مال ذهن توست . او که با خودش مشکل ندارد .تو مشکل داری ............با خندیدنش ..........با شوخی کردنش
اگر در تو ترسی هست که هست ومنجر به نمودار ظاهری خوشم می آید ...خوشم نمی آید می شود تو باید خودت را بالا بکشی تا به هر بهانه ای از جمله " تاثیرات منفی ! تاپیک های خیانت ! " به این وادی ها کشیده نشوی .
زندگی های زناشویی هم مثل سایر چیزهایی که در دنیا وجود دارد از احتمالات پیروی می کند .
ممکن است خیانت برای هر کس و هر زندگی پیش بیاید . آنهایی که با این مسئله دست و پنجه نرم می کنند و درگیر آن هستند .نه شاخ دارند و نه دم . افرادی هستند مثل من و تو .
نمی گویم کارشان درست هست یا نیست اما می بینی که هست فکر می کنی همه چیز از کجا شروع شده ؟! فکر می کنی هیچ کدام خودخواسته و دانسته به راهی رفته اند که زندگی خانوادگی شان را دستخوش بی اعتمادی و تنش کنند ..................باور کن نه . به همین راحتی .
پس عزیزم من و تو هم می توانیم یا درگیر این گونه ماجرا ها بشویم و یا بستر ساز این ماجرا باشیم برای همسرانمان .
باز هم دقت کن که این حرفهای من به معنی تائید خیانت و ..........نیست . اما نظرم بر این است که اینقدر در ترس غوظه ور نباشی .
اگر چیزی بخواهد پیش بیاید و ..............می آید حتی اگر تو قدیس باشی و........... هیچ می دانستی اگر انسانی را وادار به سانسور خودش کنی احتمال خطر برای او و برای خودت بیشتر می شود ؟!
خواندن چهارتا مطلب در مورد خیانت نباید من را وارد وادیترس ها بکند بلکه باید درس بگیرم تا چگونه رفتار و عمل و احساس کنم ..............انکار کردن این تاپیک ها و زندگی ها دلیل خوبی برای ما نمی تواند باشد تا به ترس هایمان بال و پر دهیم و..............یادت باشه گاهی ما از اعجاز قدرت مغز به ترس هایمان و همانها که از آنها خوشمان نمی آید تحقق عینی می بخشیم
محیط این تالار بنا به دلیل سیاستهای آن بسیار شسته رفته تر از اجتماعی است که در آن زندگی می کنیم . پس هست هر انچه که هست .خوب - بد - زشت زیبا ..................
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
خدایا! کمکم کن که بتونم!
من باید کور و کر و البته بعد از خروج از هر جمعی لال شوم!
من باید به خودم قول بدم که نبینم و نشنوم و بی خیاله؛ بی خیالللللللللللللللللللللل لللل زندگی کنم!
مثل پر کاه!
خواهش میکنم خدایا؛ کمکم کن که بر احساساتم و غلیان اون در اون لحظات و همین طور بر حرفها و کنایه هایی که میشنوم؛ غلبه کنم و با یه لبخند همه چیز رو فراموش کنم و بسپارم دست باد!
"تو باید خودت را بالا بکشی تا به هر بهانه ای از جمله " تاثیرات منفی ! تاپیک های خیانت ! " به این وادی ها کشیده نشوی ."
آنی جان! بهم نشون بده که چه جوری؟
چه جوری باید بیام بالاتر و زندگی رو در سطح نبینم؟
پذیرش سخته! اون قدر سخت که وقتی به احساساتت توی اون لحظه هایی که همه ی زنهای دور و اطرافت غرق در خنده با همسر تو شده اند؛ فکر میکنی نمی تونی تاب بیاری!
نمی تونی بشینی و به این فکر کنی که چرا همسرم شده مثل یه دلقک توی این جمع؟
چرا هیچ ارزشی برای من قائل نیست؟ اون چیزی که در ذهنم ریشه کرده اینه که _ مردهایی که زنهای خود رو دوست دارند؛ ارتباط کمتری با زنان دیگر و در نتیجه خنده و صمیمیت بیشتری با زنان خود دارند_
اون لحظه ها این پیش نویس های ذهنی من دچار تغییر میشه و یه حسی توی عمق وجودم به قلبم فشار میاره که فقط میتونم با لبخند ظاهری روی صورتم نشون بدم که مشکلی نیست!
اون لحظه همه ی وجودم میشه فریاد که ای خدا! بسه! از این کانون و مرکز بیا بیرون و غرق در عشق ورزی به من شو! غرق در احترامم کن!
چه جوابی بدم وقتی این و اون و شاید بارها و بارها ازم سوال شده که آیا همسرت توی خونه هم به همین شکله؟
و بعد بلافاصله پشت سر اون میگن که خوشبحالت که همچین مردی توی خونه داری که این قدر میخندونتت!
ذهنم مدام تکرار میکنه که من و همسرم موضوعی نداریم که بخندیم!
بین ما کلمات عاشقانه رد و بدل میشه؛ طرح و برنامه ریزی برای آینده رد و بدل میشه! دعوا و بحث داریم! محبت جسمی و جنسی داریم! همدیگر رو دوست داریم!
اما شوخی ها و خنده های کمی داریم! اون قدر کم که من گاهی حس میکنم چقدر زندگی ما جدیه!
چرا؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
همهی این تعاریف مال ذهن توست و الزامی ندارد که درست باشه
کی گفته اگر شوهر آدم با چهارنفر بخنده و شوخی کنه معنایش این است که ................
عزیزم نه اینکه معنی نداره اما معنی نداره که معنی نداره .
این
تعاریف ذهن توست
مرد تو یک نقاب اجتماعی دارد و یک نقاب خانوادگی و .....................
نقاب اجتماعی او مردی است شوخ طبع و بذله گو و..............ایا زندگی واقعی تو مسئولیت طلب می کند یا شوخ طبعی و بی مسئولیتی و ...............آیا فکر می کنی کارهای زندگی با شوخ طبعی جلو می رود ؟!اگر می رفت که عالی بود اما واقعیت این است که مردان جدی و قدرتمند در فضای کار و مسئولیت هستند تا بی مسئولیتها .......
اگر در زندگی واقعی هم همین گونه بود آن وقت مرد مسئولی نبود دنبال رزق نمی رفت و برای یک لقمه نان تاپیک می زدی !( برو خدا را هزاران بار شکر کن )
و مطمئن باش که همسرت با همه ی دعوا ها و زندگی و فضای جدی که در خانه با تو دارد با تو صمیمی تر است تا با آن هایی که بگو بخند لحظه ای و ساعتی می کند . این خنده ها برایش زنگ تفریح است .
در زنگ تفریح تو هم شرکت کن . از برکت خنده هایش و خوشحالی و توانایی که در ایجاد چنین فضایی دارد مثل سایرین استفاده کن .
تو دست خودت را می گیری به یک فضای دردناک ........
در حالی که این همسر توست . مال توست . عشق توست که چنین توانایی دارد و این لحظات هم بخضی از پذیرش اوست . با او همگام و همقدم شو تا بتوانی زندگی پر مسئولیت جاری و ساری حاکم بر خانه ات را پیش ببری و با انرژی تر بر صحنه ی زندگی ظاهر شوی .
شهد و شکر بودن یک زندگی به معنای موفقیت افراد دخیل در آن رابطه نیست اتفاقا نمودار یک سری مشکلات اساسی است که هر دو طرف سعی در پنهان کردنش دارند . زندگی واقعی اختلاف نظر هم دارد ...........مبارزه و تلاش و .............طلب می کند . مسئولیت می آورد و....................
طرز تفکر و نگاهت را سعی کن عوض کنی و اینقدر در گیر این احساسات نباشی
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
به نظر من یه کم اعتماد به نفستو تقویت کن.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
سلام del عزیز
آنی جان جوابهای خیلی خوبی دادن ولی چون من هم مشکلی مشابه شما دارم می خواستم ببینم نظرت درمورد شخصیت مشکوک خودت چی هست؟ آیا قبول کردی که می تونه این مشکل از نوع نگاه تو به زندگی وآدمها باشه؟ تا حالا فکر کردی درمورد اینکه نکنه من آدم بدبینی هستم؟
اگر بخوای این پذیرش رو در مورد خودت بکارببری فکر می کنی چه چیزی درخودت پیدا می کنی که به مشکلت مربوط باشه واونو انکار می کنی؟ غیراز همسرت نوع نگاهت دراین مقوله نسبت به آدمهای دیگر دور وبرت چی هست؟
مثلاً خود من وقتی تو محل کارم رابطه راحت یک همکار خانم با یک همکار آقا رو می بینم خیلی حالم بدمیشه وهرچقدربه خودم میگم به من مربوط نیست تا وقتی اونا جلوی چشمم هستن حالم خوب نمیشه.
می خواستم از آنی جان هم بپرسم اگر ما بپذیریم که شکاک هستیم واین رو به همسرمون هم بگیم وازش بخواهیم که کمکون کنه اوضاع بدتر میشه یا می تونه کمکی به روند بهبود حالمون بکنه؟
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
حقیقتش با کلمه ی شکاک ذهنم مشکل داره چرا که راه رسیدن به یقین را در شکیات می بینم اما متاسفانه در روابط انسانی راه شک راه آسیب است نه راه رشد و بالندگی ..............البته کاملا از نظر من
اما در مورد ترس ها صحبت کردن اشکال نداره . فکر کنم قبلا دل یک چنین متنی نوشته بود و همسرش دیده بودم ( البته اگر اشتباه نکنم ) و نتیجه موفقیت آمیز بود .
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دقیقا من از ترس هام قبل از تصمیم گیری برای بارداری نوشتم و کاملا نتیجه ی مثبتی گرفتم!
اما پارمیدا جان من اصلا شکاک نیستم؛ من هیچ نوع شکی نسبت به همسرم ندارم؛ از هیچ نوعی!
اما رفتار امروز همسرم؛ نقطه ی مقابل پیش نویس های ذهنی من هست؛ و اینه که درونم همه چیز رو بهم میریزه و احساس خطر میکنم!
احساس میکنم همسرم وارد منطقه ی ممنوعه ی ذهن من شده؛ و این احساس خطر آزارم میده.
تنها کاری که فعلا تونستم انجامش بدم؛ این بوده که دفعه ی آخری که مهمان داشتیم؛ تمام سعی خود را کردم که در مقابل این رفتارها واکنشی نشون ندم؛ حتی با یک نگاه نگران به همسرم!
چون همیشه وقتی ناراحت میشدم؛ سریع با یه نگاه شاید کودکانه ی ملتمس یا نگاه والد خط کش به دست؛ یا انسانی که بالغش احساس خطر کرده؛ به همسرم نگاه می کردم و این نگاه کافی بود که همسرم تمام دل نگرانی هایم را بخواند و بسیار زودتر از اون چیزی که فکر میکردم؛ تغییر میداد نقشش رو و شاید میشد اون چیزی که من انتظار داشتم!
اما خوب؛ این اواخر، دیگه کم کم داشت صداش در میاومد که داری کنترلم میکنی!
و من در مقابلش میشدم یه کودک که لج بازی میکرد که دوست ندارم اینقدر با خانوم ها بگی بخندی؛ دوست ندارم در مورد حتی مدل پرده ی فلان خانوم بخوای نظر بدی یا گلگی کنی که چرا این خانوم این کار رو انجام داده؟!
من میخوام مقتدر و مردونه برخورد کنی که خود این حرف مثل یه جرقه شد برای همسرم که نمی بینی چند تا کارگر زیر دستم دارم چه جوری هدایتشون میکنم؟
یا چه جوری توی کار به این بزرگی دارم مدیریت میکنم؛ قربونت برم؛ بعدش هم زنگ زده از سر کار که کیف میکنی شوهرت چه جوری داره دستور میده و هدایت میکنه و چه اقتداری داره؟:46:
آنی عزیزم؛ من تنها کاری که کردم این بود که کر شدم و ندیدم و به احساسات درونم بال و پر ندادم و حتی جرات نگاه کردن توی اون لحظات به چشمهای همسرم رو هم نداشتم؛ تمام سعیم رو کردم که فرار کنم و نباشم تا نبینم و بعد از رفتن میهمان ها، یه نفس عمیق کشیدم و سعی کردم همه چیز رو فراموش کنم، حتی اخم کردن رو!
نمی دونم اسم این روش رو چی میذاری؛ اما دلم میخواد کمکم کنی!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
منفعلانه. البته اگر از درون خودخوري مي كني ولي عكس العمل نشان نمي دهي.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
نقل قول:
من در مقابلش میشدم یه کودک که لج بازی میکرد که دوست ندارم اینقدر با خانوم ها بگی بخندی؛ دوست ندارم در مورد حتی مدل پرده ی فلان خانوم بخوای نظر بدی یا گلگی کنی که چرا این خانوم این کار رو انجام داده؟!
ممکنه دیگه درحضور تو این کارها رو نکنه ولی با این برخوردها وحرفها اونو به سمت مخفی کاری هدایتش می کنی. del جان می بینی ما چقدر خوب راههای پیچیده رفتارکردن ومرموز شدن رو به همسرانمون یادمی دیم :302:
درمورد کنترل کردن من خودم وقتی که می خوام این کار رو تکرارکنم اول باخودم میگم اگر همسرم با من اینکار رو بکنه چه احساسی بهم دست میده وقتی می بینم چقدر آزاردهنده است و دائم باید مواظب کارها ورفتارم باشم که اون سوء برداشت نکنه می بینم که زندگی با چنین فردی مثل زندگی توی زندانه از این کارمنصرف میشم. فکر کنم اگر مدتی همین تمرین رو بکنی(یعنی خودت رو جای اون بذاری) به مرور ازشدت کنترل کردنت کم میشه.
نقل قول:
اما رفتار امروز همسرم؛ نقطه ی مقابل پیش نویس های ذهنی من هست؛ و اینه که درونم همه چیز رو بهم میریزه و احساس خطر میکنم!
می تونی این رو یه فرصت مناسب برای شکستن رفتارهای غلط پیش نویسی زندگیت درکنار همسرت بدونی وبه خودت بگی چقدرخوبه که زخمهای دوران کودکیت بالا اومده ومی تونی با حل این مشکلات به رشد خودت وهمسرت کمک کنی.مطمئناً همسرت هم مشکلاتی داشته که del کنترلگرعزیزما رو به همسری انتخاب کرده.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
عزیزم می دونم سوالت از خانم انی است اما به خاطر مشکل مشابهی که برای یکی از دوستانم پیش اومده می خواستم خودت رو یک لحظه در شرایط زیر تصور کنی
مثلا شما همیشه در مهمانی ها سفره ارایی زیبایی می کنی و مسلما فرصت نداری در خانه همیشه برای همسرت اینکارو بکنی. اونوقت مهمانهاتون (زن یا مرد) به آقای همسر می گن خوش به حالت که خانم به این کد بانویی داری. اونوقت فکر می کنی همسرت ایا باید دچار ترس بشه؟ ایا باید نگران بشه؟ یا باید خوش حال بشه که کسی از همسرش تعریف می کنه انگار کسی از خودش تعریف کرده؟ شما توقع داری در این شرایطی همسرت چطور بر خورد کنه و چه چیزی از ذهنش بگذره؟
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
توصیه می کنم هر دو عزیز ( دل و پارمیدا ) کتاب " زن شیفته " را بخوانید .
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
ممنونم آنی جان
کتاب خوبی رو معرفی کردین من حدود دو سال پیش این کتاب رو خوندم ولی با این توصیه شما بهتره دوباره کتاب رو مرورکنم.
مشکلی که من به شخصه دارم اینه که کتابهایی که خوندم واطلاعاتی رو که کسب می کنم (خوشبختانه یا بدبختانه کم هم نیستن) به مرحله عمل کردن که می رسه لنگ می زنم و توی اجرامشکل دارم. آنی جان چطور می تونیم این دانایی هامون رو به توانایی تبدیل کنیم. چرا به انبار کردن اینهمه اطلاعات علاقه دارم بدون اینکه درعمل بازده رضایت بخشی داشته باشم. حتی می دونم مشکل من ریشه اش کجاست وچطور باید این من نمی تونم رو ببندم ولی بازم کاری نمی کنم:302:
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
"حتما سعی میکنم این کتاب رو بخرم و بخونم!"
دلجوی عزیز؛ ممنونم از مثالی که زدی؛ اما من فکر میکنم یه کم این مثال با مساله ی من متفاوت باشه؛ زیرا رفتار همسرم بستگی به نوع عادات و شرایط رفتاری ایشون دارند؛ نه به شرایط زمانی و مکانی و جسمی؛ یعنی شرایط محسوس که قابل لمس باشند!
اما من اینبار باید بتونم که این مساله رو برای همیشه هضمش کنم!
ببینید؛ مشکل فقط بگو و بخندها نیست؛ مشکل تغییر رفتارهای مردونه ی همسرم به رفتارهای زنانه هم هست!
مثلا وقتی ایشون بیشتر مکالماتشون توی جمع ها و اصولا برخوردها و صحبت هاشون با خانوم هاست؛ خودبخود یکسری از مسائل رو که نیازی هم به دانستن ایشون نیست؛ متوجه میشن که بعضا توی زندگی مون تاثیر گذاشته!
مثلا توجه به جزئیات! اصولا رفتاری هست که در خانوم ها مشاهده میشه؛ وقتی ایشون توی هر جمعی، مدام حواسشون به صحبت های خانوم ها هست و توجهات اونها به یکسری از مسائل؛ خوب این آزاردهنده ست و با خاصیت مردونه ی ایشون تناقض داره و خودبخود از ایشون مسائلی شنیده میشه که ناراحت میشم!
خوب؛ اگه بتونم این رو هضم کنم که ایشون رفتارش توی جمع برپایه ی شوخی و خنده شکل میگیره؛ این موضوع دوم رو چه جوری هضمش کنم؟
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
ببینید این آزاردهنده ست که همسرم میدونه کدوم خانوم الان بارداره؛ کدوم یکی شوهرش چه جوریه؟
این خانوم چند تا دختر داره؟ دختراش چی کاره هستند؟
داماد فلانی رفتارش با زنش چه جوریه؟ محیط کار دختر داییش چه جور محیطیه؟ یا مادرشوهر فلانی چه رفتاری داره؛ که عروسش از دستش ناراحت هست یا نیست؟ خلاصه؛
ببینید من یه مثال میزنم که این چند وقت اخیر برامون پیش اومده!
خواهر کوچکتر از من؛ متاهله و تقریبا با هم ازدواج کردیم؛ خوب؛ ایشون بدحجابه و اصلا مناسب عرف و عقیده ی اطرافیان ما نمی پوشه؛ کلا یه جورایی راحته؛ (خوب من به درست بودن یا نبودن رفتارش کاری ندارم)؛ ایشون از اولش هم همین جوری بود و شوهرش هم هیچ مشکلی با این قضیه نداره!
ایشون چند وقت پیش که من مراسم روضه و دعا و سفره ی نذری داشتم؛ با همون وضع اومدن توی مجلس! خوب؛ همسر من هم همیشه ایشون رو همین جوری دیده بود و اصلا براش مهم نبود که بخواد حرفی بزنه!
اون روز بعد از تموم شدن مراسم؛ و وقتی که تقریبا مهمون های غریبه رفتند؛ آشناهای دور و نزدیک و فامیلها هنوز نشسته بودند؛ بعضی از همسایه ها! همسر بنده هم طبق عادت که اینها همه خودمونی هستند، اومد نشست بالا پیش خانوم ها و طبق عادت شروع کرد به بگو و بخند و از این جور حرفها!
موقع بدرقه ی خانواده ام؛ مهمون های خانواده ی مادرشوهرم هنوز نشستند و من شروع کردم به تمیز کردن خونه و نرفتم بالا؛ در این حین، خانوم ها شروع کرده بودند پشت سر خواهرم حرف زدن که این چه وضعیه که میگرده؟! همیشه پیش شما (شوهرم) هم همین جوریه؟ شوهرش چه جوریه؟ بهش گیر نمیده؟ خیلی بد میگرده؟ خلاصه زن های همسایه که این کی بود؟ خواهر زنت بود؟
شب؛ فکر کنید موقع خواب؛ ایشون شروع کرد به بد و بیراه گفتن به خواهرم که این چه وضع گشتن یه زن متاهله؛ اون با اومدنش توی این جمع ها آبروم رو برد؛ هزار نفر ازم پرسید که این کیه؟ شوهرش غیرت نداره؟!
این موضوع یه ناراحتی بزرگ بین ما پیش آورد؛ هم من و هم خانواده ام حسابی از دستش رنجیدیم!
آخرش هم خواهرام بهم گفتند که اصلا چرا شوهرت باید توی جمع های زنونه اینقدر باشه که دیگران بخوان هر حرفی رو ازش سوال کنند؟
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
كارش چه جوريه؟ نمي شه اينقدر سرش را شلوغ كني كه اصلا نتونه توي جمع ها و مهموني هاي به خصوص از نوع مهموني هاي زنونه اش باشه.
به نظرم طوري كه به در مي گي كه ديوار بشنوه. بهش بگو مثلا شوهر فلان دوستم خيلي خاله زنكه و رفتاراش اينجوريه (رفتاراي خودش را مثال بزن) بعد بگو دوستم خيلي عذاب مي كشه و همه پشت سر شوهرش اون را مسخره مي كنند
و اين براي دوستم خيلي عذاب آوره .
يا مثلا جلوش از مردايي كه اصلا خاله زنك نيستن تعريف كن و بگو فلاني چه رفتار مردونه اي داره.
البته اين كار را به صورت كاملا نامحسوس انجام بده.
نذار بفهمه داري به اون طعنه مي زني.
اين حرف ها زماني كه با هم خيلي خوبيد و هيچ مشكلي با هم ندارين بهش بگو.
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
همونطور که لیلای عزیز گفتن اگر رفتارهای مردانه ایشون رو تأیید کنین و درعوض به رفتارهای خاله زنکی ایشون بی تفاوت باشین می تونین رفتارهای مردانه اشون رو تقویت کنین. فکر کنم همسرشما بیشتر با این کارهاش دنبال تأیید گرفتن هست همونطور که درکودکی برای تأیید گرفتن از مادرش پای صحبت های اون می نشست و به بحث های زنانه می پرداخت.
رابطه همسرتون با پدر ومادرش چه جوری هست؟
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دل اینهایی که اینجا بهت می گم مشاوره دادن نیست چون ممکنه اصلا نتونم کمکی کنم :(
فقط به رسم سپاس گذاری از راهنمایی های خیلی خوبت و وقتی که برام می ذاشتی ،اومدم برات می نویسم :72:
دوست عزیزم تو تاپیکت متوجه دو تا مشکل شدم
اولین تاثیر پذیری تو از تاپیک های خیانت
دومیش رفتار بگو بخند یا به قول خودت خاله زنکی همسرت
ولی بین این دو تا هیچ رابطه معناداری وجود نداره!
چرا که با توجه به توضیحاتی که دادی که فهمیدم تو کاملا به همسرت اعتماد داری و بدبین نیستی بهش و از اینکه تو جمع خوش و بش می کنه و می گه می خنده ناراحتی،نه برای اینکه می ترسی به زن دیگه ای تو همون جمع توجه نشون بده و رابطه خاصی باهاش ایجادکنه ،برای این ناراحتی که می خوای توجه مطلقش و بگو و بخندهاش رو با تو داشته باشه و یا حداقل تو منزل هم به همون صورت باشه که تو بیرون هست.
ی دلیل دیگه که تو رو ناراحت می کنه اینکه احساس می کنی به دلیل قاطی شدن زیادت با جمع های زنونه همسرت داره خصلت های مردونه اش رو از دست می ده و وارد رفتارهای خاله زنکی میشه....
پس هیچ رابطه معنا داری بین این رفتارهایی که ازشون گله داری و خیانت وجود نداره با توجه به حرفای خودت البته....
پس ذهنت به کل از اون ترس از خیانت پاک کن.......
شاید با خودت فکر میکنی اینکه انقدر بگو بخند و راحت هست ممکنه حریم هارو رعایت نکنه و هزار جور فکر و خیال به ذهنت بیاد
اینکه مشخصه که خیانت ممکنه در هر فردی شکل بگیره و افرادی خیانت می کنند ممکنه افراد شوخ و اجتماعی یا افراد تودار و ساکت و درون گرا!!!!
باشند.
من خودم شخصا فکر می کنن درسته که در ظاهر افراد اجتماعی و شوخ امکان ارتباط بیشتری دارن و ..ولی در واقعیت از قدیم گفتن از آن نترس که های و هوی دارد از آن بترس که سر به تو دارد:46:
و در ضمن همسر تو دقیقا این رفتار رو پیش خودت داره و نه اینکه در مقابل تو خودش رو جور دیگه ای نشون بده
این رفتار صمیمی رو هم مرز و حدودش رو خوب تشخیص می ده
در مورد اینکه چرا تو خونه به همین حدی که بیرون شوخی می کنه نیستش!آنی همه حرفارو گفتن
منم یه چیزی بگم:
اولا جمع یک سری شوخی و حرفا رو می طلبه !
مثل اینکه من با مامانم می شینیم باهم حرف می زنیم و در ارتباطیم و کلی بهمون خوش می گذره
و بعدش خالم و خواهرم هم به ما اضافه میشن
معلومه من خیلی بیشتر می خندم وبیشتر می گم به خاطر خاصیتی که دور هم جمع شدن داره
وگرنه دلیلش این نیست که وقتی با مادرم تنها بودم این قدر سرحال نبودم.
در مورد اینکه وارد حرفای زنونه میشه و توجه به جزئیات داره ....ببین دل خودت این حرفا رو می دونی که هرکسی بالاخره یک سری ویژگی ها و ی سری خصوصیات ذاتی داره که ما اونها رو نمی تونیم تغییر بدیم . باید بپذیریم.
ی دلیلش برمی گرده به کودکی و جو خانواده
مردایی که خواهر زیاد دارن چون از بچگی با اونها بزرگ می شن یکمی بیشتر ممکنه به جزئیات اهمیت بدن و در مقابل این موضوع هم هست که بیشتر و بهتر همسرشون رو درک می کنند که این تو همسر شما کاملا مشهوده ...
اصلا این خصوصیت خوبیه و دلیل نداره تغییرش بدی فقط باید تعدیلش کنی
اگر فکر می کنی داره به صورت افراطی به شوخی و خنده تو مهمونی ها ادامه می ده...
و برای اون هم فکر می کنم خودت بدونی چه روشی باید پیش بگیری..
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پارميدا
ممنونم آنی جان
کتاب خوبی رو معرفی کردین من حدود دو سال پیش این کتاب رو خوندم ولی با این توصیه شما بهتره دوباره کتاب رو مرورکنم.
مشکلی که من به شخصه دارم اینه که کتابهایی که خوندم واطلاعاتی رو که کسب می کنم (خوشبختانه یا بدبختانه کم هم نیستن) به مرحله عمل کردن که می رسه لنگ می زنم و توی اجرامشکل دارم. آنی جان چطور می تونیم این دانایی هامون رو به توانایی تبدیل کنیم. چرا به انبار کردن اینهمه اطلاعات علاقه دارم بدون اینکه درعمل بازده رضایت بخشی داشته باشم. حتی می دونم مشکل من ریشه اش کجاست وچطور باید این من نمی تونم رو ببندم ولی بازم کاری نمی کنم:302:
به موضوع خیلی مهم و جالبی اشاره کردی
جوابش خیلی ساده است " فضای امن عادت " !
فضای امن عادت ها یک فضایی است که در ما نهادینه شده و ما از ماندن در این فضا سود و بهره می بریم و خروج از آن نیاز به در درجه اول آگاهی و شناخت دارد و در مرحله ی بعدی حضور و دیدن هر لحظه ای خودمان ( یکی از شگفتی های دوربین به سمت خود همین است ) و بعد تکرار و تکرار و تکرار و .....................تا نهادینه شود این روش های جدید به شکلی که جایگزین شود با عادات قدیمی و معنای عادت بگیرد .
و اما رضایتی که از آن حرف می زنی به مرور ایجاد میشه نباید در گامهای اولیه از خودت خیلی توقع داشته باشی ..............به شکل ناخودآگاه آدم تمایل دارد به فضای امن عادتهای خود برود اما اگر به مرور یاد بگیری که در لحظه خودت را ببینی و فضای امن عادتهایت را بشناسی و امیدوارم باشی که هر لحظه قادری از این فضا خارج شوی .....................به مرور نتایج شگفت انگیز انبار دانسته هایت را که به فعل تبدیل می شوند و تغییر را ایجاد می کنند خواهی دید ..............
هاهاهاهاها
دل عزیزم
برای تو پذیرش همسرت و شرکت نکردن در بازی ها !
و برای سایرین دست کشیدن از برچسب زدن و قضاوت کردن و احترام به حریم خصوصی دیگران و ..............
خودت و ذهنت را آلوده ی این حرفها نکن . هر کس از نگاه خود و با زاویه دید خود به این ماجرا نگاه کرده و درست و غلطش کرده .
مثلا از نگاه من ...............این حرفها همه را سر جمع - جمع کتی به من مربوط نیست و نه تنها به من که به هیچکس مربوط نیست و در این فضا قرار نمی گیرم و با یک به من چه ؟ به تو چه ؟ و خنده از ته دل ..........مسیر گفتگو را تغییر می دهم و همه چیز را کات می کنم و با به من چه - به توچه ؟! آب پاکی را روی دست همه می ریزم تا دیگر این حکایتها دستکم در فصایی که من حضور دارم تکرار نشود و به مرور موفق هم می شوم ...........چرا که دیگران به سودی که مد نظرشان است نمی رسند و تائید درستی حرفهایشان را و ............را نمی گیرند
در باور مذهبیون هم این کار اسمش غیبت کردن است که کار خوبی نیست و از نگاه من همان به من چه ؟ به توچه ؟
آن وقت تو نشسته ای و سر هیچی ...........ذهن نازنینت را که اصلا به هیچ کس مربوط نیست ........... خودت را ناراحت می کنی!
-
RE: تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
دوست عزيزم سلام
اول از همه بگم به هر چي كه خيلي توجه كني كم كم بزرگ و مشكل ساز ميشه.. و شما رو اين موضوع خيلي حساس شدي.من اول ازدواجم يه مورد مشابه با شما داشتم.
من پدر و برادرهايي فوق العاده جدي دارم كه خيلي كم حرف ميزنن شوخي ميكنن وحتي مي خندن و تحت هيچ شرايطي تو جمع خانوما نميان.تو كاراي خونه اصلا كمك نمي كنن و از هر خصلت زنونه اي به شدت گريزانند.اينو گفتم كه بدوني توي چه جوي و با چه شناختي از مردا بار اومدم.بر عكس اونا همسرم:هم اهل بگو بخنده هم خيلي شوخه هم زياد حرف ميزنه.اولاي ازدواجم واقعا نمي دونستم چرا اين همه با مرداي خانواده ما تفاوت داره ولي الان ديگه اصلا برام مهم نيست بلكه گاهي خودم هم گاهي پا به پاش بگو بخند مي كنم.چيزي كه اصلا ادمو نگران نميكنه اينه كه اين دسته از اقايون هيچ منظور بدي از اين كارشون ندارن بلكه طبق ذات و تربيتشون عمل مي كنن...و اتفاقا همين مردا يه چيزاي فوق اعاده هم دارن كه زندگي رو باهاشون راحت مي كنه.خيلي مرد نيستن اين خيلي خوبه كه تو كاراي خونه كمك ميكنن وقت خريد با حوصله ان.با سليقه ان و به جزييات توجه مي كنن.تو رو خيلي بيشتر درك ميكنن.وخيلي كمتر ازمردا ديگه به غار تنهايي ميرن هميشه واسه گشت و گذار حوصله دارن و هميشه واسه شنيدن حرفات اماد ه ان....و كلا بيشتر باهاشون دوستي و لايه صميمت بين تون عميق تره.:104:
همه مواردي كه گفتم خيلي مهمه عزيزم اونقدر كه باعث نارضايتي خيلي از خانوماست.پس اين خصلتش رو در كنار همه اين خوبي ها بپذير و نه تنها بپذير كه دوست داشته باش.:227: