-
تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام
من نزدیک به 8 ماه که نامزد کردم،هنوز عقد نکردیم،نامزدم ادم خوب ومنطقی هس و از اقواممونه،یعنی کاملا مورد اطمینانمونه.
اما من 1مشکل بزرگ دارم من 3 سال با کس دیگه ای رابطه داشتم،اول بگم من اصلا اهل دوست شدن با پسری نبودم،خواهش میکنم باور کنین اما حتی هیچ وقت با پسرای همکلاسیم غیر رسمی حرف نزدم،اگه با اون پسر رابطه داشتم به این دلیل بود که 1 جورایی ازم خواستگاری کرد،تنها گناه من این بود باور کردم،اگه اینقد خلاصه گفتم فک نکنین به این راحتی فریبشو خوردم،فقظ نمیخام برام یاداوری بشه،دارم فراموشش میکنم،قبل از نامزدیم اون رابطه به هم خورد،و من عمیقا اسیب دیدم.روح و روانم داغون شد،من با تمام وجود عاشق بودم.
حالا مشکلم اینه که الان که نامزدم میخواد بهم نزدیک بشه احساس بدی دارم،میترسم بازم ازم سواستفاده بشه،پیش خودم میگم اینم مثل او که اینقد عاشق و مشتاق من بود اگه 3سال دیگه منو پس بزنه چی؟
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام سپیده خانم
رابطه ات با اون پسر قبلی تا چه حد بود؟ایا رابطه جنسی هم داشتید؟
منظورت از اینکه خواستگار فعلیت میخواد بهت نزدیک بشه چیه ؟
ببین عزیزم، اگه خواستگارت ازت انتظار رابطه جنسی و غیر اخلاقی داره که شدیدا و حتما و 100% باید ازش دوری کنی و در مورد خواسته اش بهش جواب منفی بدی.منظورم جواب منفی به رابطه نادرسته نه خواستگاریش.
سپیده جان!
تو و خواستگارت تا وقتی عقد نکردید و رسما زن و شوهر نشدید نباید رابطه ای داشته باشید.اول به دلیل اینکه گناهه و بعد به دلایلی متعدد دیگه که خودت یه اشاره کردی(روحی و روانی و حتی جسمی).
[b]خیلی جدی و بدون تعارف به خواستگارت بگو تا وقتی عقد نکنید قصد نداری هیچ رابطه ای باهاش داشته باشی.[/b]
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
فرانک عزیز من با نامزدم رسما چند ماه هست که نامزد شدیم،حتی عید خانواده ما با خانواده نامزدم رفتیم مسافرت،فقط عقد نکردیم،اون انتظار رابطه کاملی نداره،اما میخواد تا حدودی نزدیک بشه.
متاسفانه با پسری که قبلا بودم تا حدودی رابطه داشتم،یعنی کامل نبود.واین باعث شده احساس خیلی بدی به خودم داشته باشم،من خیلی تلاش کردم اینجوری نشه،اما خیلی ساده بودم و خام.حتی اینکه اون رابطه کامل نبود من به هزار بدبختی در اینحد نگهش داشتم،خواهش میکنم فکر نکنین من دختر بی بند وباریم،من گیر ادم خیلی زرنگی افتادم در حالیکه ساده و احمق بودم،بخدا من حتی 1دوست پسرم نداشتم،این مورد برام دوستی نبود،کسانی که شروع این رابطه دیدن به من حق دادن که تو دامش افتادم،بخدا از همون اول گفتم من اهل این جور کارا نیستم،اما اون خیلی زرنگ بود.بدجور فریبم داد.
تماس عزیز من به نامزدم چیزی نگفتم چون برای مردا چیزی که مهم عمل نه نیت.[/quote]
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سپیده جان!
جواب سوالامو کامل ندادی!
کسی در مورد تو فکر بدی نمیکنه چون کسی اینجا تو رو کامل نمی شناسه و تا وقتی کامل نشناسیم نمیتونیم قضاوت درستی بکنبم پس نگران نباش.اینجا تالار و سایت مشاوره ست نه یه سایت حقوقی یا حتی دینی.
اما بعضی کارها و اعمال یا حتی نیات هستند که هر جا بپرسی یا انجام بدی دیگرن بهت میگن درسته یا غلط.
برای همین من و اکثر دوستان این تالار با رابطه جنسی قبل از ازدواج و با کسی که محرمیتی باهاش نداریم (یعنی خطبه عقد نخوندیم) رو نه توصیه میکنیم و نه قول داریم و به نظرمون اشتباهه.به خاطر عواقبی که داره اول در پیشگاه خداوند و بعد در مقابل خودمون و همسر اینده مون و حتی خانواده مون.
روی این حساب،نظر من اینه که رابطه ات با اون پسر قبلی کاملا اشتباه بوده و نباید حتی دستشو میگرفتی چه برسه به رابطه جنسی، و از این لحاظ کامل و محدودش هم هیــچ فرقی نداره.
اما حالا کاریه که شده و تو فریب خوردی امیدوارم بعد از این دیگه اشتباهت رو تکرار نکنی و بیشتر مراقب باشی.:305:
ببین عزیزم، سپیده جان!
یه بار دیگه میگم : منظورم من از رسما زن و شوهر شدن این نیست که رسما بیان خواستگاریت و با هم برید سفر و مهمونی یا ...چون هیچکدام اینها شما دوتا رو در مقابل همدیگه متعهد نمیکنه و شما زن و شوهر نمی شید مگر اینکه خودتون با اجازه پدر تو یا برید محضر و شخص دیگه ای براتون خطبه عقد دادم یا موقت بخونه.
با جاری شدن صیغه یا خطبه عقد شما زن و شوهر میشید.
البته در صورتی که شما فعلا برای شناخت بیشتر و اینکه رفت و آمدتون از لحاظ شرعی مشکلی نداشته باشه و راحت باشید عقد موقت بکنید، باز هم باید مراقب باشید و از این فرصتی که برای کسب شناخت از همدیگه بهتون داده شده درست استفاده کنید و سعی کنید با همدیگه خیلی صمیمی نشید و از هرگونه رابطه جنسی بپرهیزید تا وقتی که انشاء الله همدیگرو مناسب دیدید و عقد دائم کردید.
چون اگه خدای نکرده قسمت نشه ازدواج کنید و به هر دلیل خواستکاری بهم بخوره تو اشتباه قبلیتو تکرار نکردی و آسیب بیشتر ندیدی.در عوض بعد از ازدواج میتونی وظایفتو در مقابل همسرت انجام بدی.
و اما وظیفه الانت در مقابل خواستگارت:
نظر شخصی من اینه که اول بطور غیر مستقیم که متوجه اصل مطلب و منظورت نشه ، ببین نظرش راجع به روابط دخترد و پسر قبل از ازدواج چیه ؟
ببین تا چه حد این روابط رو می پسنده ؟ اصلا می پسنده یا خیر ؟
اگه دیدی خودش هم ممکنه تجربه ای داشته باشه باید بهش بگی چون حق مسلم هردوتونه که بدونید و حالا که عقد نکردید وقت مناسبشه نه بعد از ازدواج که رفتید زیر یه سقف!
اما اگه دیدی به هیچ وجه چنین وابطی رو نمی پسنده و قبول نداره ، پس جوابتو گرفتی! یعنی اینکه دیگه ادامه نده و از رابطه ات چیزی نگو چون اگه بدونه قبول نمیکنه و از طرفی هم پی به رازی برده که نباید می برد.
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
چی میشه اگه نگم؟میترسم ذهنیتش نسبت بهم بد بشه،از گناهم خجالت میکشم،توی ذهن خودم این بود حتی اگر 1روزی این مسیله فهمید بی سرو صدا ازش جدا شم،من خیلی خیلی مغرور بودم،نمیخوام بهش بگم...
فرانک جان من تا جایی متوجه شدم جواب دادم،اگه چیزی هس بپرسید میگم
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
دوست من
اینطور نیست من خودم به عنوان یک مرد اینطوری فکر نمی کنم بالاخره ایشون حق دارن بدونن همینطور که شما حق داری
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سپیده جان
برای نمونه برو تاپیک " دروغ یا فریب زنم " رو بخون تا حال اون مردی که همسرش قبل از ازدواج چیزی بهش نگفته رو متوجه بشی.
تاپیکهای دیگه هم هست که الان دسترسی ندارم برات بذارم.
عزیز دلم!
نگفتن همچین مسئله مهمی و رو شدنش بعد از عقد از مصادیق " فریب و حیله در ازدواج " هست که به طرف مقابلت حق میده عقد رو بهم بزنه!
بالاخره میفهمه و ...
تا وقتی نفهمیده خودت دچار عذاب وجدان میشی و این خیلی خیلی بده!
حق انتخاب رو از اون بنده خدا گرفتی(حق الناس)
وقتی بفهمه، بهت بدبین و بی اعتماد میشه
خیلی احتمال داره تصمیم به جدایی بگیره در حالیکه تو خیــــــــــلی بیشتر از الان می ترسی از دستش بدی!
دیگران هم متوجه میشن و خیلی مشکلات بیشتر
http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=15791&page=3
http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=15836
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
نمیتونم بگم،خیلی سخته،بگم چی؟چنین رابطه ای داشتم؟ترجیح میدم خودم بکشم تا اینکه کسی بفهمه
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام سپیده عزیز،
به همدردی خوش آمدین،:72:
به نظر من، هر تصمیمی هزینههایی داره و اگر ما اشتباهی میکنیم، نباید فراموش کنیم که نتیجه تصمیمی بوده که روزی گرفتیم و حالا باید هزینه هاش رو هم بدیم.:300:
راستش ، موردی که در صحبتهای شما دیدم این هست که احساس میکنین، پسری که قبلاً با او رابطه داشتین، از شما سو استفاده کرده،
به عنوان پسری که به روابط قبل از ازدواج حساسه و این رو نه برای خودم میپسندم و نه همسر آیندم، خدمتتون باید عرض کنم، برای من منطقی به نظر نمیرسه که یک رابطهای که یکی از طرفین اعتقاد داره نقش قربانی رو بازی میکنه، ۳ سال طول بکشه...
به هر حال با توجه به وضعیت حاضر شما:
۱- همانطور که اشاره کردین، شما به محض خروج از یک رابطه ۳ ساله و به نوعی شکست عاطفی وارد یک رابطه جدید شدین، یعنی رابطه با نامزد حاضر تون، یعنی تصمیمی گرفتین برای یک عمر زندگی...که این بسیار خطرناک هست.:300:
نمیدونم چقدر شناخت از نامزد فعلیتون دارین، امیدوارم قبل از آغاز این رابطه به شناخت خوب و منطقی از ایشون رسیده باشین،
اما چیزی که روشن هست اینه که آغاز یک رابطه جدید به محض خروج از یک رابطه عاطفی بلند مدت(۳ سال)، تصمیم درستی نبوده، چرا که معمولا با شناخت منطقی همراه نیست...و معمولا به قصد فراموشی رابطه گذشته انجام میشه!:303:
۲- در رابطه با گفتن رابطه گذشتتون به همسرتون،
الف) اگر ایشون از شما در این مورد پرسیدن: باید حقیقت رو به ایشون میگفتین چرا که فکر میکنم پایه اولیه هر زندگیای صداقت هست.
و اگر نگفتین به خصوص با توجه به این امر که الان در دوره نامزدی هستین، به نظرم قبل از ازدواج رسمی این رو باید با ایشون در میون بگذارین تا حق انتخاب رو از ایشون نگرفته باشین، در غیر این صورت حالات زیر برای شما متصور هست:
۱) در صورتی که همسر شما پس از ازدواج متوجه این موضوع نشود، یک عمر زندگی با ترس و عذاب وجدان:163:
۲) در صورتی که همسر شما پس از ازدواج متوجه این موضوع بشود، با توجه به اینکه به عنوان یک مرد روحیات مردها برام قابل تصور هست، میتونم به شما اطمینان بدم که به طور جدی به جدایی فکر خواهد کرد، چرا که احساس میکند سر او را کلاه گذشته اند و از اعتماد او سو استفاده شده است!:160:
ب) اگر ایشون در مورد روابط قبل از ازدواج از شما نپرسیدن:
راستش در این صورت فکر میکنم، اگر به عمق گناهی که مرتکب شدین واقف شدین و از صمیم قلبتون به درگاه خداوند توبه کردین، نیازی به گفتن به ایشون نیست،:310:
اما اگر بخوام صریح بگم، احساس شخص من از صحبتهاتون چنین چیزی نبود...
شما متأسفانه قلبن از رابطه قبلیتون پشیمون نیستین یا درکی از گناهی که مرتکب شدین ندارین،
چیزی که من احساس کردم صرفاً این بود که خود را فریب خورده یک رابطه میدانید و به همین خاطر آزرده خاطر هستین! چون فکر میکنید سرتون کلاه گذاشتن! در صورتی که ورود به چنین رابطهای تصمیم شخصی خود شما بوده!
شما پشیمان نیستین از اینکه چرا وارد چنین روابطی قبل از ازدواج شدین، بیشتر از این ناراحتین که احساس میکنین در این رابطه ۳ ساله از شما سو استفاده شده! اما هنوز به این نگاه نرسیدین، که اصل چنین روابطی اشتباه بوده!
این احساس من از صحبتهای شما بود که میتونه درست هم نباشه،:303:
اما به هر حال، من سعی کردم تا به شما کمک کنم تا به این موضوع با دید باز تری نگاه کنین و موقعیت حاضر رو براتون بشکافم،
تصمیم نهایی مثل همیشه با شماست و این شما هستین که باید برای زندگیتون تصمیم بگیرین،:82:
موفق باشین،:72:
کامران
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
ممنون از همه دوستانی که راهنماییم کردن،بعضی از حرفای شما بدجوری دلم شکست،همیشه از اینکه در موردم اینجور قضاوت کنن میترسیدم،من هیچ وقت ادم شادی نبودم،همیشه بزرگترین ارزوم مردن بود مخصوصا از روزی که با کسی که باهاش قبلا بوم (از این به بعد بهش میگم ع تا راحتتر بنویسم) رابطم شرو شد.خیلی به خودکشی فک می کرد اما جراتش نداشتم.
من عاشق نامزدم نیستم،فقط اونو مثل خیلی از ادمای اطرافم دوست دارم،اما مدتی بود که با رفتارهایی که ازش می دیدم به زندگی امیدوارتر شده بودم،حتی دیگه به خودکشی فکر نمیکردم،از دیروز که اینارو خوندم باز برام مردن پررنگترین گزینه شده،تصمیم گرفتم چیزی که برا خودکشی میخام بخرم،تا شاید به مرور جراتم بیشتر شه،و وقتی که واقعا مستاصل بودم،به ارزوم برسم،کتاب زنده بگور صادق هدایت خوندین؟همه میگن اثر بدی داره،افسرده میکنه،من خوندمش،اما به کی بگم که باور کنه حرفاش برام پیش پا افتاده بود من سالها پیش این افکار پشت سر گذاشتم،اما هنوز زنده ام،اینقد پوست کلفت بودم بعد از اون افکار و بعد از این همه بلا هنوز نفس میکشم.زندگی من رنگش خاکستری هست،و حسش حس غروب،تا حالا اخرای غروب بیرون قدم زدین،حس کردین چقد بین ادما بیگانه این؟حس کردین انگار از این عالم جدا هستین؟تنهاییو با تمام وجودتون لمس کردین؟حس کردین زندگی اطرافتون جریان داره اما برای شما متوقف شده،زندگی من اینه.
از دیروز خیلی با خودم کلنجار رفتم،که چی جواب بدم،البته بیشترش که خواب بودم،وقتایی که خیلی اعصابم به هم میریزه فقط میخوابم،تا فکر نکنم،اما باید 1 چیزایی بگم
نقل قول:
موردی که در صحبتهای شما دیدم این هست که احساس میکنین، پسری که قبلاً با او رابطه داشتین، از شما سو استفاده کرده،
به عنوان پسری که به روابط قبل از ازدواج حساسه و این رو نه برای خودم میپسندم و نه همسر آیندم، خدمتتون باید عرض کنم، برای من منطقی به نظر نمیرسه که یک رابطهای که یکی از طرفین اعتقاد داره نقش قربانی رو بازی میکنه، ۳ سال طول بکشه...
اینجا چندتا مورد هس که باید بگم منم چنین روابطی نمی پسندیدم،نه از لحاظ مذهبی،بلکه در حد خودم چنین روابط مزخرفی نمی دیدم،من مغرور بودم،بیش از حد،هیچ وقت کاری نمیکردم که جایی برای سرزنش براه بذاره،
اقای کامران تا حالا عاشق شدین؟اونم 1 عاشق احمق؟تا حالا حس کردین باید از یکی متنفر باشین اما بازم عاشقشین؟
به احتمال 99درصد عاشق نشدین،من عاشق شدم،1عاشق احمق،هر بلایی خواست سرم اورد افسرده شدم،اما بازم عاشقش بودم،اگه بعد از 3سال تموم شد من تمومش نکردم،چون نمیتونستم،اون بود که مثل 1اشغال بیرونم انداخت،از وقتی ترکم کرد هر چی به گذشته فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم که خیلی از رفتاراش کاملا گویای این بود که عشقش دروغ و فریب هستش،من میدیدم اما خودم به ندیدن میزدم،اقای کامران نمیدونم از روی سادگی بود یا حماقت؟اما مسخ شده بودم،من اون موقع احساس قربانی بودن نمیکردم،از وقتی این حس دارم که فهمیدم 1دیگه پیدا کرده و ولم کرد،از وقتی به گذشته فکر کردم،راستش بگم هنوزم احمققققققققم،چون دلتنگشم،اما با تمام وجودم دارم سعی میکنم کنارش بذارم،میخوام همه چیم مال زندگی جدیدم باشه.
نقل قول:
شما به محض خروج از یک رابطه ۳ ساله و به نوعی شکست عاطفی وارد یک رابطه جدید شدین، یعنی رابطه با نامزد حاضر تون، یعنی تصمیمی گرفتین برای یک عمر زندگی...که این بسیار خطرناک هست.
این حرفتون قبول دارم،اما مطمئنم اگه تو این مدت نامزدم با من نبود الان زنده نبودم،من برای نامزم جبران میکنم.چون بهش مدیونم.
نقل قول:
در رابطه با گفتن رابطه گذشتتون به همسرتون،
اون اوایل گفت که 1چیزایی شنیده اما براش مهم نیس و نمیخواد راجبش حرف بزنه،من م کتمان کردم
نقل قول:
ب) اگر ایشون در مورد روابط قبل از ازدواج از شما نپرسیدن:
راستش در این صورت فکر میکنم، اگر به عمق گناهی که مرتکب شدین واقف شدین و از صمیم قلبتون به درگاه خداوند توبه کردین، نیازی به گفتن به ایشون نیست،
اما اگر بخوام صریح بگم، احساس شخص من از صحبتهاتون چنین چیزی نبود...
شما متأسفانه قلبن از رابطه قبلیتون پشیمون نیستین یا درکی از گناهی که مرتکب شدین ندارین،
چیزی که من احساس کردم صرفاً این بود که خود را فریب خورده یک رابطه میدانید و به همین خاطر آزرده خاطر هستین! چون فکر میکنید سرتون کلاه گذاشتن! در صورتی که ورود به چنین رابطهای تصمیم شخصی خود شما بوده!
شما پشیمان نیستین از اینکه چرا وارد چنین روابطی قبل از ازدواج شدین، بیشتر از این ناراحتین که احساس میکنین در این رابطه ۳ ساله از شما سو استفاده شده! اما هنوز به این نگاه نرسیدین، که اصل چنین روابطی اشتباه بوده!
من از اون جور رابطه همون موقع که با ع در ارتباط بودم هم در عذاب بودم این چیزی نبود که من میخوواستم،برام عین تحقیر شدن بود،اما کی باور میکنه که بعد چند ماه جنگ و دعوا مجبور شدم،این مطمئنم که اشتباه محض بود اما من دیونش بودم و همیشه از همون اول به چشم شریک زندگیم دیدمش،شما نمیدونین چقد حیله گر بود،احساس حقارت میکنم بخاطر سادگیم،من توی او رابطه چیزای خیلی مهمتری از عشق از دست دادم،من غرورمو از دست دادممن پاکیم از دست دادم،1دختری مثل من جز غرور و پاکی چی داره؟و حالا من تهی ام،تنها امیدم زندگی هست که با نامزدم میسازم
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سپیده جان از ما دلگیر نشو ، من و بقیه که صحبتی باب میلت نکردیم قصد بدی نداشتیم و نداریم عزیزم:46:
من شخصا خودم رو گذاشتم جای تو و چیزی گفتم.
تو هم که از اول این جمله رو نگفتی تا بتونیم بهتر راهنماییت کنیم.
اون اوایل گفت که 1چیزایی شنیده اما براش مهم نیس و نمیخواد راجبش حرف بزنه،من م کتمان کردم
طبق این جمله ای ازش نقل کردی، خودش یه چیزهایی میدونه و شاید همه چیرو!
و چه بهتر که گفته نمیخواد در موردش صحبت کنی:310:
تو هم دیگه بهش فکر نکن و خودتو اذیت نکن والا نامزدت از رفتارهات متوجه نکرانیت میشه و اونوت ازت در مورد نگارنیت سوال میکنه و باز برات یادآوری میشه.
در ضمن دیگه حرف از ناامیدی و ...نزن:163: چون ما منتظریم بیای شیرینی بدی:72:
انشائ الله هر چی خیر و صلاحتونه براتون اتفاق بیوفته:323:
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام سپیده عزیز
به نظر من دوستان هیچ وقت قصد قضاوت کردن تو رو ندارن و تنها بر اساس گفته های خودت هست که راهنمایی می کنن
سپیده عزیز ، به هر حال گذشته ها گذشته و فقط تنها چیزی که از گذشته میمونه تجربه هاش هست
"اون اوایل گفت که 1چیزایی شنیده اما براش مهم نیس و نمیخواد راجبش حرف بزنه،من م کتمان کردم"
اگر نامزدتون دقیقا این جمله رو به شما گفته اند ، به نظر من دیگه دلیلی نداره در مورد گذشته تون بهش چیزی بگین
البته بهتر هست که دیگه از اون حالت انفعال بیای بیرون و به "ع" فکر نکنی ، با عرض معذرت دیگر یک عاشق احمق نخواه که باشی(البته از این کلمه قصد جسارت ندارم اصلا ، فقط اون اصطلاح رو چون گفتین کپی کردم) ، هر چند من کلمه عاشق احمق رو صحیح نمی دونم ، و باید گفت که شما فوقالعاده احساساتی هستید که منطق رو تو وجودتون کشتید
سعی کن حالا که خدا یه کسی رو سر راهت قرار داده که گذشته رو فراموش کنی ،بچسب به زندگیت
هز چی که تو رو مربوط به "ع" میکنه رو از خودت دور کن ،
در مورد رابطه ات با نامزدت باید بگم که رابطه جنسی در این دوران به هیچ عنوان به صلاح نیست ، چون الان دوران شناخت است ، و این رابطه ناخوداگاه جسما و روحا باعث میشه که شناخت تحریف شده ای از نامزدت داشته باشی ، مخصوصا که شما بلافاصله بعد از شکست عشقی که داشتید با نامزدتون آشنا شده اید
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
قصد من گله از شمایی که اینقد خوبین که اینهمه برام وقت میذارین نیس،اینجا تنها جایی که میتونم به هیچ پرده پوشی حرف بزنم،وقتی شما اینجوری میگین من از شما ناراحت نمیشم،از خودم بیشتر بدم میاد که اینقد ساده بودم،الان که این تجربه دارم میدونم که هیچ مردی و هیچ عشقی ارزش زیر پا گذاشتن غرور و پاکیم نداشت،من تمام تلاشم برای خوشبخت کردن نامزدم میکنم،اما براش از ارزشهام نمیگذرم.
نقل قول:
تو هم که از اول این جمله رو نگفتی تا بتونیم بهتر راهنماییت کنیم.
اون اوایل گفت که 1چیزایی شنیده اما براش مهم نیس و نمیخواد راجبش حرف بزنه،من م کتمان کردم
طبق این جمله ای ازش نقل کردی، خودش یه چیزهایی میدونه و شاید همه چیرو!
همه چی نمیدونه،فقط در حد شایعه ای که من با ع در ارتباط بودم،یعنی خودش که اینجوری گفت.
نقل قول:
در مورد رابطه ات با نامزدت باید بگم که رابطه جنسی در این دوران به هیچ عنوان به صلاح نیست ، چون الان دوران شناخت است ، و این رابطه ناخوداگاه جسما و روحا باعث میشه که شناخت تحریف شده ای از نامزدت داشته باشی ، مخصوصا که شما بلافاصله بعد از شکست عشقی که داشتید با نامزدتون آشنا شده اید
من هم قصد اینکارو نداشتم،نمیذارم چیزی که بینمون هس از حد معقول فراتر بره،این اشتباه دوبار تکرار نمی کنم.
نقل قول:
ببین که ع رو ممکنه باز ببینی یا نه؟ درصدش چقدره که نامزدت بفهمه؟ آیا ع رو خوب شناختی؟ چه شخصیتی داره؟ آیا اینکه تو نامزد کردی براش ناراحت کننده بود؟ آیا پذیرفت؟ اگر او یه آدم معمولی باشه و از اون رابطه جز تو و اون کس دیگه ای مطلع نباشه احتمال اینکه نامزدت بفهمه چقدره
جز چند نفری از دوستان نزدیک کسی خبر نداشت،این دوستان هم فقط در همین حد میدونستن که ما با هم در ارتباطیم،اینکه بدونن تا چه حد،نه هیچ کس نمی دونست،
احتمال اینکه ببینمش در این حد هست که اتفاقی تو خیابون ببینمش. و در مور نامزد کردن من،فک نکنم حتی براش پشیزی اهمیت داشته باشه،بعد از اینکه ولم کرد حتی از کسی سراغم نگرفت که حالم خوبه یا نه،انگار متوجه داستان من نشدین،برای اون فقط 1سرگرمی بود
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سپیده جان سلام.
سعی کن از این به بعد یک فرد احساساتی و ضعیف نباشی. با خوندن حرفهای یکی ناراحت بشی و با حرفهای دیگری تصمیم به خودکشی بگیری.
اگر در گذشته به خاطر احساساتت اشتباهی مرتکب شدی، نباید بذاری این اشتباه بقیه زندگیت را خراب کنه. سعی کن به بهترین شکل ممکن این مساله را حل کنی.
نظرات دوستان را بخون و جمع بندی نهایی را خودت بکن. بر اساس شرایط زندگی خودت، نامزدت و شناختی که از ع داری.
اگر فکر می کنی ع برای همیشه رفته که رفته و آدمی نیست که فردا به قصد باج گیری و اذیت و تلافی و ... سر راه زندگی مشترکت سبز بشه، به نظرم لازم نیست جزییات رابطه ات را به همسرت بگی. پذیرش این مساله برای یک آقا خیلی خیلی سخت است. در مورد این مساله هر یک کلمه ی شما می تواند مهم باشد. وقتی سوال می کند حواست باشد که چگونه باید جواب بدهی.
بهتر است اگر دفعه ی بعد این مساله را مطرح کرد، همان موقع جواب ندهی. بهانه ای بیاور و به بعد موکول کن ... بعد با مشورت و تفکر، یک روز با ایشون قرار بذار و بگو که می خواهی برای آخرین بار در مورد این مساله صحبت کنی. دقیق صحبت کن و بگو که دیگه بعد از این نمی خواهی دوباره و صدباره این موضوع را بشنوی و بشکافی.
توبه کن، با تمام وجود قضیه را برای خودت تمام کن و تصمیم بگیر که از نعمت زندگی به درستی استفاده کنی.
در مورد افسردگیت و زندگی خاکستریت هم به فکر یک درمان جدی باش. آرامش اولیه ات برای یک مرد جذاب است اما به تدریج که متوجه منبع این آرامش بشوند ( افسردگی ) در روابطتون دچار مشکل خواهی شد. پس به فکر درمان باش.
در ضمن اگر امروز تسلیم خواسته های جنسی نامزدت بشوی، اول استقبال می کند و خوشحال می شود اما بعد از مدتی به این فکر خواهد افتاد که حتما در رابطه ی قبلی هم .... نه شما به ایشان کمی ناراحتشان می کند اما مطمئنا ارزشت را برایش بیشتر می کند و با اعتماد بیشتری زندگیتان را بنا خواهید کرد.
دو لینک زیر را بخوان. نه برای اینکه ناامید شوی. برای اینکه کمکت کند که درست این مساله را مدیریت کنی.
نگرانی بیش از حد
من مدام به رابطه ی گذشته ی همسرم ...
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
نمیدونین چقد احساس بدی دارم از اینکه میشینم بحث میکنم که ایا میفهمه یا نه،من این ادم نبودم.
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
سلام سپیده جان
عزیزم چرا خودتو اذیت میکنی ؟خودکشی یعنی چه؟پوچی چیه به خودت بیا .تو هنوز یه دختر خانوم پاک و نجیبی و مطمئن باش هیچی از ارزشهای تو گلم کم نشده.از حرفهایی که بعضی از دوستان زدند ناراحت نشو.
این حرفی که میزنم شاید به مذاق خیلی ها خوش نیاد .اما عزیزان تا جای کسی و در موقعیت کسی قرار نگرفتین نمیتونین درک کنید .آقا و خانوم عزیز که فقط شماتت کردی آیا خودت تابحال توی چنین موقعیتی قرار گرفتی ؟آیا دقیقا همون احساساتی که به سراغ این خانوم و امثال ایشون اومده سراغتون اومده؟
خواهشا ملایم تر رفتار کنید .در ضمن این خانوم از شما نخواست که در مورد رابطهای که تموم شده نظر بدین از نظر این خانوم رابطه کات شده و حتی دلش نمیخواست باز بشه!این شما بودین که به مسائل گذشته ایشون دامن زدین!
الان بهترین راه اینه که فراموش کنی و به زندگی امیدوارانه نگاه کنی خدا بزرگه و ارحم الراحمین از خودش طلب بخشش کن و توبه کن و سعی کن فراموش کنی
موفق باشی گلم:46:
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
پرناز جان،بحث اینکه آدما تو گذشته چه کار کردن نیست؟بحث اینه که گذشته در آینده چه تاثیری می تونه داشته باشه.
یکی از ارکان زندگی اعتماده،یکی که تو گذشته رایطه داشته به سختی می شه بهش اعتماد کرد.برای همین می گن
اگر کاری کردید و مطمعنید لو نمی ره بازگو نکنید.چون باعث بی اعتمادی می شه.
درضمن محل تاپیک ایراد داره.شما هنور زن و شوهر نیستید که تو این قسمت گذاشتی.
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
مگه نمیگین خدا مهربونه؟پس چرا باید اینقد زجر بکشم؟
نامزدم فهمید..............
پس خدا کجاس....
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
[php]
سلام سپیده جون
من مطلبهای شما را خوندم .....
فقط اینا می تونم بگم به گفته استاد دهنوی از رابطتون کهاز قبل دارید به شوهرتوننگید حتی نگید که خواستگار داشتید یا فلانی خواستگارتون بوده .....
چطور از متوجه شد کسی بهش حرفی زد یا خودتون بهش گفتین؟
براتون دعا میکنم مشکلتون حل بشه
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
چه اهمیتی داره از کجا فهمید...
حالش بد بود گفت چرا بهم دروغ گفتی اولش میگف مشکل اینه که دروغ گفتی اما هر چی میگذره میگه نمیتونم باور کنم که با هم رابطه جنسی نداشتین،داره از دروغ فاصله میگیره و منو با اون تصور میکنه...
نمیدونم چکار کنم،ترکش کنم؟تازه داشتم حس میکردم خدا به منم رو کرده...
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
یکی بگه چکار کنم
کارشناسای این سایت کمکم نمیکنن؟من دیگه به آینده امیدی ندارم
نمیشه این همه بدبینی درست شه مگه نه؟
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
خب عزیزم مهمه که چطوری فهمیده؟ اونوقت میشه بررسی کرد که بهش بگی درسته یا نه؟
آدم وقتی می خواد تقیه کنه باید بسنجه شرایط رو خب
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
اگه خودت گفتی که یه طوری بگو که یه رابطه دوستی معمولی بوده. اصلن هم نگو رابطه جنسی در کار بوده. ابدا[size=x-large]
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
خودت چي گفتي ؟ در چه حد رابطتونو براش گفتي ؟ يه خورده بيشتر توضيح بده .
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
گفتم 1رابطه ساده بوده،گفتم رابطه جنسی نداشتم،اما باور نمیکنه
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
اروم باش و هر حرفی زد، عصبانی شد، داد زد، با مهربونی گفت:" برام مهم نیست، فقط می خوام حقیقت رو بدونم" به هر شکلی که خواست، نگو که اونطوری بوده.تحمل کن. سکوت کن. و بگو که یه دوستی ساده بوده و تموم شده. طرف گقته قصد ازدواج داشته... بعد یه مدت متوجه شدی ادم خوبی نیست و تموم شده و رفته.
اگه برای خودت قضیه رو تموم شده ببنی سوتی نمیدی دیگه.
فقط باید آروم و صبور باشی و تا چند روز و چند هفته بهش اطمینان بدی که چیزی نبوده. خودتم باید کاملن فراموش کنی اون موضوع رو.
الان اگر این موضوع رو مطرح کنی ممکنه خانواده خودت و او هم بفهمند و برات آبرو ریزی بدی ذرست بشه. دختر چا اینطوری می کنی. اون موضوع گذشته و برای خودت هم نباید اصلن موضوع مهم و جدی ای باشه چون یه سادگی کردی همین.
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
الان دارم میرم ببینمش نمیدونم چکار کنم،نمیدونم چی بگم،میخام تمومش کنم،برام دعا کنید
از اینهمه تحقیر شدن خسته شدم،رابطه من با ع از نهایت پاکی شروع شد،تا کی بخاطر اینکه اون 1عوضی دروغگو بود باید زجر بکشم؟تا بود با بودنش عذابم داد،حالام که رفته با اثری که تو زندگیم گذاشته زندگیم سیاه کرده،منم تمام شماهایی که میگین بی بند بار بودم پاک و مغرور بودم،چرا این اتفاقا برام افتاد
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
امیدوارم بتونید با هم کنار بیاید.
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
چيو مي خواي تموم كني ؟ تا كي مي خواي به رفتاراي اشتباهت ادامه بدي ؟
اگه دفعه قبل اون اشتباهو كردي دوستان اينجا كلي راهنماييت كردن كه اين زندگيتو حفظ كني . چرا تلاشتو نمي كني براي حفظ زندگيت .
اگه خودت تونسته بودي فراموشش كني اون موضوع رو الان انقدر برات مساله پيش نمي يومد . الان هم عجله نكن . يه كمي صبر كن و در مورد رابطه جنسي چيزي به نامزدت نگو . تا دوستان كمكت كن تا از اين وضعيت در بياي و بتوني اون پسر رو فراموش كني .
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
از رابطط هیچی بهش نگو هیچ توضیحی نده سربسته براش تموم کن تا دیگه ازت سوال نپرسه اصلا چرا باید در موردش حرف میزدی که بخوای سوتی بدی
به گذشتت فکر نکن و طوری باش که انگار اصلا با کسی قبلا دوست نبودی از اول شروع کن طوری رفتار کن که نشون بده که در گذشتت هیچ اتفاقی نیفتاده اروم و بدون عصبانیت باهاش حرف بزن و تا جایی که بهت حرفی را تحمیل نکنه حق به اون بده تا اروم بشه اعتمادشا جلب کن
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
به نظر من که ممکنه اشتباهم باشه این میرسه که اگه خودت توانایی کات کردن تموم گذشتهای که با اون فرد داشتیو،داری و فردا پس فردا بعد ازدواج افسردگی و عذاب وجدان اینو نمیگیری که ای وای من راستشو به همسرم نگفتمو ... و مثل همین ماجرای خانوم رامین زمانی بعد ازدواج تازه یاد صداقت و این حرفا نیفتی،به هیچ وجه بهش نگو چون اگه بگی 2 حالت داره:
1)ولت میکنه میره
2)باهات میمونه ولی این فکر که تو قبلا بایکی دیگه رابطه داشتی مثل خوره میفته به جونش
البته یه حالت سومی هم میشه متصور شد اونم اینکه تو حقیقتو بهش میگی اونم بخاطر پاکی الانت وشناختی که الان نسبت بهت داره همه چیو در مورد گذشتت فراموش میکنه و به خودش میگه اکنونو در یاب و باهات ازدواج میکنه (ولی واقعا همچین ادمایی که بتونن این نوع خطا رو ببیننو ازش بگذرن خیلی خیلی کمه)
پس با شناختی که از خودت وروحیاتت داری عمل کن اگه میدونی که نمیتونی بهش نگی همین قبل ازدواج بگو وبهش حق انتخاب بده ولی اگه بعد ازدواج بگی بخدا زندگیشو و زندگیتو به اتیش میکشونی،
اینجا ایرانه امریکا واروپا نیست که بگی همسرم منو میبخشه و فراموش میکنه .
بزار فقط پیش خدا گناهکار باشی ،اگه واقعا توبه کنی خدا هم کمک میکنه و پرده میکشه رو انچه که بخاطر سادگیت در گذشته کردی.
بازم میگم به نظر من بگو هیچ رابطه ای نبوده اگه قبول کرد که انشالله زوج خوبی برا هم بشین اگه نه همون بهتر که الان جداشین.
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
متاسفانه هنوز هم داری احساساتی عمل می کنی و اصلا حاضر نیستی کمی منطقی باشی.
شما هنوز خودت بدجوری درگیر رابطه ی قبلی هستی که هشت ماه بعد از نامزدی با فرد دیگه ای این رفتار و تفکرات را داری.
شاید بهتر بود فاصله ی ترک دوست پسرتون و نامزدی بعدی را بیشتر می کردید. اما به هر حال گذشته است. بهتره از الان به بعد عاقلانه عمل کنید.
با رفتار نسنجیده و عجولانه ضربه ی دوم را به خودت نزن. کمی آروم و منطقی عمل کن.
احتمالا شما یه این آقا به عنوان یک دوست و سنگ صبور نگاه می کنی و از رابطه ی قبلی و دلتنگیهات و اعتماد از دست رفته ات و... براشون تعریف می کنی و همین باعث سوتی دادن می شود. وگرنه شما چه حرفی داشتی بزنی که بعد به قول خودتان سوتی بدهید.
لازم است خیلی خیلی بیشتر در مورد کارهایت فکر کنی. مشاوره برو و زندگیت را خراب نکن. هیچ کس مسئول اعمال شما نیست جز خودت. قبلی را می گی سادگی کردم. الان که این همه دوستان دارند راه حل می دهند شما همچنان داری کار خودت را می کنی.
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
من چیزی نگفتم که سوتی بشه،تو وسایلم 1چیزی دید.
رفتیم با هم حرف زدیم،اخرش بهم گفت بهترین راه اینه که همه چی فراموش کنیم ،انکار اتفاقی نیفتاده،و مثل گذشته به رابطمون ادامه بدیم،گفتم باشه.
اما حقیقتش شک دارم بتونه این موضوع رو فراموش کنه،به نظر شما میتونه رابطه گذشته من فراموش کنه؟
اگه رفتارم اشتباه هستش شما بگید حالا چکار کنم؟
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
چرا هنوز وسايل هايي رو كه مربوط به نامزدت سابقته نگه داشتي ؟ مگه نمي خواي زودتر فراموشش كني ؟ خب بريزشون دور .
فكر بد هم نكن . اگه خودت سعيتو بكني اونو فراموش كني ديگه سوتي نمي دي و بحثشم پيش نمي آري .
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
پرناز جان،بحث اینکه آدما تو گذشته چه کار کردن نیست؟بحث اینه که گذشته در آینده چه تاثیری می تونه داشته باشه.
یکی از ارکان زندگی اعتماده،یکی که تو گذشته رایطه داشته به سختی می شه بهش اعتماد کرد.برای همین می گن
اگر کاری کردید و مطمعنید لو نمی ره بازگو نکنید.چون باعث بی اعتمادی می شه.
درضمن محل تاپیک ایراد داره.شما هنور زن و شوهر نیستید که تو این قسمت گذاشتی.
سلام فرهنگ عزیز
من منظورم این نیست که گذشته اصلا مهم نیست ولی نمیشه بخاطر گذشته آینده و حال رو به تباهی کشید.من اصلا گذشته و رفتار این خانوم رو تایید نکردم .منظور من این بود که اگر در گذشته هر خطایی و اشتباهی انجام داده گذشته بودهو الان معلومه کاملا پشیمونه و به اون رفتارها هو خو نکرده.شاهدش هم رفتاری هست که الان با نامزدش داره
با اینکه خانواده ها خبر دارن و نامزد رسمی هست اما این خانوم خودشو حفظ کرده و منو شما بارها شاهد غیر ازین رفتارها از اطرافیان و دوستان خود بودیم و هستیم
و در ضمن اگر این خانوم از کارش پشیمون نبود اصلا نیازی نداشت اینجا ابراز ناراحتی کنه.
الان هم اگر نامزدش حساسیت نشون نده چه لزومی داره این قضیه باز بشه
این خانوم حتما محاسنی داره اما شاید بخاطر اون کارش مجبور بشه تاوان سختی رو بده
واقعا تو این مسائل باید کاملا همه جانبه قضاوت کرد ومسائل رو بررسی کرد
عذر میخوام من تاپیک و دیر زدم
عزیزم آروم باش و سعی کن از هیجانت کم کنی مطمئن باش اگر استرس داشته باشی بهت بیشتر شک میکنه
نیازی نیست بازش کنی تمام وسایلهای اون آقار و بریز دور کسی که رفت باید تمام متعلقاتش بره .سعی کن از خاطره بازی دست بردار:46:
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
نقل قول:
اما حقیقتش شک دارم بتونه این موضوع رو فراموش کنه،به نظر شما میتونه رابطه گذشته من فراموش کنه؟
اگه رفتارم اشتباه هستش شما بگید حالا چکار کنم؟
سلام
به نظر من : با شخمي كه شما داري ميزني روي اين زمين و البته سرعت بالايي كه حتي دستگاه هاي مدرن هم ندارن داريد جلو ميريد ؛ بجاي اتفاقات خوش بايد منتظر اتفاقات ناخوش باشيم .
پيشنهاد من اينه كه : وقتي در چيزي علمي نداري ، حداقل كار ممكن ، سكوت هست .
حالا كه بلد نيستي چطوري اين زندگي رو آروم كني ، حداقل سعي كن سكوت رو بر قرار كني .
اولين سعي هم اينه كه دستات رو بگيري جلوي خودت و با خودت صحبت كني و بگي افكار مثبت و منفي ، همه و همه ايست .
واقعا داريم چيكار ميكنيم ؟ هدفمون چيه ؟ شما تحت كنترل من هستيد يا من تحت كنترل شما ؟
ببين با خودت جلسه جدي بذار ، اجازه نده اينقدر بچگانه تصميم بگيرن احساساتت و تو رو دائما به نتيجه گيري برسونند .
مهم نيست كي بودي و چيكار كردي ، اين راه براي هر مشكلي جواب ميده .
پس محكم بگو : ايست جلسه فوري و اضظراري خودم با افكارم دارم .
موضوع جلسه : هدف چيست و واقعا داريم چيكار ميكنيم ؟ درگير چه كاري شديم ؟
-
RE: تاثیر رابطه قدیمم تو ازدواجم
ممنون از همه شما عزیزانی که به من کمک میکنید
قبول دارم من بیش از اینکه منطقی باشم احساساتیم،تحت تاثیر احساسم ناگهانی تصمیم میگیرم و تا عمل نکنم اروم نمیشم.
m25tehعزیز من نمیدونم اشتباه روشم کجاس،هدف من زندگی کردن و فراموش کردن تمام اون ماجرای قدیمی هست.
نقل قول:
حالا كه بلد نيستي چطوري اين زندگي رو آروم كني ، حداقل سعي كن سكوت رو بر قرار كني
تا کی سکوت؟بالاخره که باید کاری کنم،از همه شما عزیزان میخام که لطف کنین همچنان راهنماییم کنین،راستش نمیدونم از این به بعد چطور با نامزدم برخور کنم؟نمیتونم اون ادم قبل باشم،در حالیکه اون میخواد باشم.
این اتفاق تلنگری بود که باید کلا ع رو فراموش کنم،لطفا کمکم کنین که چطور همه چی درست کنم