ازدواج یک زن مطلقه باخواستگارسابق که یکباردلش را شکسته ام به صلاح است ؟

سلام دوستان

ابتدا بازهم تشکرمی کنم
یه خواهشی هم داشتم ازکارشناسان ودوستان صاحب نظر که اگر میشه درمورد دسته بندی معیارهام و چگونگی بررسی شناخت بیشتر طرف مقابل کمکم کنید.مخصوصا خط قرمزهای که باید درنظرد اشته باشیم برای ازدواج دوم درصورت انتخاب ایشون باتوجه به شرح حال و وضعیت و سابقه ی خودم و ایشون که بهتون گفتم .طریقه ی پیداکردن اون انگیزه های پنهان و آتش زیر خاکستری که شاید باشه .البته ایشون خیلی ریلکس و شاد هستن زیادگیر نمیدن یه جورایی هم هدفمنددارن میرن جلو ومنو هم مدنظر دارن به پیشرفت و راحتی منم خیلی اهمیت میدن
پیشاپیش ممنونم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

شادی جان،

اشاره کردید که جذب زیبایی ظاهر شما شده. این یک فاکتور هست.

فاکتور دیگه ای که در تصمیم این آقا موثره، من فکر می کنم همون خصلت مردانه ای باشه که می خواد پیروز باشه، می خواد شکارش را صید کنه، می خواد به دست بیاره، این به دست آوردن براش لذت بخشه. مخصوصا بعد از بی وفایی که شما داشتید و غرورش را له کردید، می خواد خودش را و غرور له شده اش را احیا کنه.
شاید خودش هم متوجه نباشه. اما مشاور می تونه کمکتون کنه، که آیا دنبال ترمیم زخمیه که خورده یا واقعا قصد ازدواج داره.

گفتید از نظر اقتصادی وضعیت خوبی نداره و همسر قبلی شما از نظر مالی خوب بودند.
آیا شرایط مالی شما تغییر کرده که برای این آقا یک عامل در تصمیم گیری باشه.شیدای عزیز
اگه منظورتون مهریه هست خیرایشون حتی کنجکاوی هم درباره ی وضعیت مالی من بعدازطلاق نکردن و من هم بابخشش تمامی حق وحقوقم طلاق گرفتم چون همسرقبلی باوجودوضعیت مالی خوب حتی یک هزارتومنم دینی به گردنش حس نکردکه بهم پرداخت کنه چون نمی خواست طلاقم بده گفت فقط اگه همه چی روببخشی طلاقت میدم

خیلی راحت نمی شه دونست بعد از ازدواج چه تغییری خواهد کرد،
مگر این که انگیزه های پنهانش (ممکن از خودش هم پنهان باشه ) را پیدا کنی.
مشاور خوب می تونه کمکتون کنه.خیلی نکته ی خوبی بود : "انگیزه های پنهان "

مسلمه که باید هر دو برید مشاوره. ولی می تونید جلسات جداگانه هم داشته باشید.

- - - Updated - - -

یه توضیحی هم می خوام بدم، خیلی شخصی است و اصلا پشتوانه علمی و ... نداره.
نظر خودم هست.
مردی که تا این حد عاطفی باشه، راحت نمی شه بهش تکیه کرد.

حتی عاشق ترین هم که باشی، وقتی اینطور بهت پشت کنن و برن، اون هم بخاطر مسائل مادی،
من باشم طرفم برگرده، محاله قبولش کنم.

اما این مرد شما را قبول کرده و این به نظر من از ضعفشه! عزیزم همیشه دوست داشتن کسی ازروی ضعف نیست چندبارهم اشاره کردم ایشون خودشونم واقف هستن که اون زمان کاستی هایی داشتن و تومواردی به من قولهایی داده بودن که نتونستن اونجورکه بایدمنوراضی کنن معلومه که من یه شبه ازخواب پانشدم که بگم نمی خوامش یه تنش هایی بینمون بودکه ازمن زمان بیشتری خواستن من فقط بایدزمان بیشتری اون وقت میدادم که ندادم .یه جورایی حس می کنم خودایشون هم به دنبال کمی جبران هستن جداازدلخوری ها و دلشکستگی شون
و همیشه می گم از آدم ضعیف باید ترسید.
آدمهای قوی مردونه تر می جنگند، واضح ترند، شفاف ترند. تکلیفت باهاشون روشن تره.
ضعیف ها بدجور ضربه می زنند.

---

[QUOTE=نازنین2010;315585]خیلی با عجله نوشته هات را خوندم و این طور که متوجه شدم ایشون به خواستگاری شما هنوز نیومده (بعد از طلاقت ) فقط ارتباط تلفنی برفرار کرده و ابراز احساسات همیچین میشه گفت ضد و نقض (که دوست داره ولی ازت دلخوره ) خانواده اش به ازدواج شما راضی نیستند و تحت تاثیر زیبایی ات هست . هنوز به خانواده اش نگفته که اصلابدونیم نظرشون چیه البته کاملامیشه حدس زدکه مخالف میشن وراضی صددرصدنیستن شایدم نه به هرحال هنوزدرجه ی مخالفت و تاثیرشوروی ایشون نمی دونم اما رابطه ی بسیاربسیارخوب و صمیمی باخانواده اش داره
حواست باشه که مطلقه هستی و خیلی راحت می تونه بازیت بده و بعد هم با خودش فکر که هر روز بایکی هستی

1-یه بار ازدواج کردی و هنوز اینو درک نکردی که اون شناخت واقعی و کامل بعد از ازدواج به وجود میاد !!!!!!!!!!!!!!! الان احساسات شما دو نفر غالبه نه منطق و عقلتون کاملا از نوشته هات معلومه
2- یه سال باهاش دوست بودی هنوز میگی نشنا ختمش و باید دوباره باهاش دوست باشی !!!!!!!!!!!!! چند سال باید با یکی باشی تا بشناسیش؟؟؟؟؟؟؟؟ منظورم شناخت وضعیت شغلی و کلا وضعیت زندگیشه وخب سلامت روحی و اعصابش می خوام ببینم چه جوریه می خوام خیلی امتحانش کنم وخب اون ثبات کاری و مالی وحتی ثبات فکریش ببینم چه جوریه همونجورکه دوستان میگن یه موقع تغییرنکنه


4 - اگه ان اقا هنوز ازدواج نکرده تنها دلیلش شما نیستی ((((((((همونطور که خیلی از پسرا عاشق نیستد و هم سن ایشون هستند و هنوز مجردند ))) دلیل محکمتری که ایشون ازدواج نکرده اینه که دختر مورد نظرش را که مطابق با خواسته ای دلش و شرایط خودش باشه هنوز پیدا نکرده
حالا هم گیر داده به به خانم زیبای مطلقه اون الان شدیدا تحت تاثیر نیازهای جنسی . جنسی .جنسی و عاطفی خودش هست خواهش میکنم واقع بین باش . بله درسته خودشم همینوگفت تو حرفاش که نتونسته کسی روپیداکنه که واقعاازش خوشش بیادیادوسش داشته باشه وتحت تاثیرنیازهای جنسی هم بله هست

5- ازدواج مقوله مهمی تو زندگی هر فرد هست و تمام مسیر زندگی را تحت تاثیر قرار میده پس در انتخابت دقت کن ساده نگیر و تحت تاثیر احساسات تصمیم نگیر اگه منطقت راضی به این وصلت نیست پس ردش کن و در موردش فکر هم نکن و بعدا که احساست درگیر بشه دیگه نمی تونی راحت عقب بکشی چون یه ضربه عاطفی دیگه میخوری والامامطلقه ها دیگه آب ازسرمون گذشته سِر شدیم به نظرم توی روندطلاق اونقدرازلحاظ روانی و احساسی همه نوع فشاری بهت واردمیشه که دیگه چیزی روت اثرنمی کنه

شما که برای بار دوم داری تصمیم به از دواج میکیری بدون اگه این دفعه موفق نباشی دیگه قضیه خیلی فرق داره با الان
برا بار دوم شروع یه زندگی و خدای ناکرده دوباره طلاق فاجعه هست بله واقعازخدامی خوام انتخاب دومم خیلی کمکم کنه ان شالله که هرچی بشه خوب و به صلاح باشه

مطالب را نوشتی و راهنمایی خواستی منم یه چیزایی به ذهنم رسید کوتاه برات نوشتم (چون خیلی وقت ندارم )بدون اینکه بشناسمت پس اگه حرفام تلخ بود یا ناراحت شدی بدون که منظوری نداشتم
نه عزیزم هیچ جای حوفاتون ناراحت کننده نبودخیلی خوب و عالی وکمک کننده هم بودممنون


توصیه دوباره کیکنم رو بند 5 حرفام بیشتر فکر کنی حتما[/QUOTE]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط toojih

خب به نظر میرسه که تقریبا تصمیم نهایی ات رو گرفتی. ولی حداقل حضوری پیش یک مشاور آقا برین. لطفا این توصیه رو جدی بگیر.
نه من هیچ تصمیمی نگرفتم من اصلا ایشون روبعدازاین چندسال ندیدم وازنزدیک حرف نزدم وهیچ حرف اساسی زده نشده نمی دونم شما چه طوری انقدر زود برداشت می کنیدخیلی هم 0 و صدی حرف می زنیدبه نظرم انعطاف شما کمی ، کم باشه
پ.ن: یک حسی توی درون من امیدوار و متاسفانه خوشحال میشه که این آقای هموطن من اونقدر مرد باشه که براحتی تن به این حقارت نده و ضربه کاری خودش رو بعد از اینکه بهت رسید وارد کنه.
چقدر شما سنگدلید برای این حسی که در درونتونه واقعا متاسفم .شمابامن که نه می شناسینم ونه منودیدین چطورمیتونیدانقدر ظالمانه فکرکنید وانرژی منفی تونو برای زندگیم بفرستین وای به حال دشمنانتون
خیلی ناراحت شدم از ازاون حس تون که خوشحا ل میشه برای اون ضربه ی کاری واقعامتاسفم

شما برای نظرداادن وراهنمایی خیلی منطقی تر و راه گشاتر میتونید نظر بد ید و از عبارات و مفاهیم مناسب تری استفاده کنید نه اینکه بیایدفقط یه چیزی بگیدکه گفته باشید.
چطور به خودتون اجازه میدید بگید تن به این حقارت نده چراازدواج بامن مایه ی حقارت میتونه باشه ؟ چون یه بار ازدواج کردم ؟چون دوسم داره ؟چون یه بار خطاکردم تو زندگیم ؟یعنی خطای بالاتری از مطلقه بودن نیست تو معیارهای یک مرد؟ من فکر می کنم که دوره زمونه ی این جور فکرکردن هابااین شدت تموم شده .یه زن ومرد مطلقه شهامت داشته که حداقل از اونجاکه اشتباهه برگرده و بچه ای رو بد بخت نکنه حداقل . من که اصلا معلوم نیست خودم به ایشون جواب مثبت بدم تازه نمی خوام خودخواه باشم که فقط به خود م فکر کنم زندگی مشترک چیزی نیست که به نفع یک طرف باشه. معنانداره. اگه قرارباشه خوشبختی باشه هردوخوشبخت میشن بدبختی هم باشه همین طور

من هم کاملا واقفم که مردی و مردونگی تواین دوره زمونه کاملا کمیابه .تنمون به تن یکی ازاون بدجور نامردهاشم خورد " اونی که شما شنیدی ما کشیدیم "
لطفا شما دیگه درمورداون آقای هم وطن مرد هم دیگه نظرندید
آقای هم وطن بی احساس و......

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط toojih

خب به نظر میرسه که تقریبا تصمیم نهایی ات رو گرفتی. ولی حداقل حضوری پیش یک مشاور آقا برین. لطفا این توصیه رو جدی بگیر.

پ.ن: یک حسی توی درون من امیدوار و متاسفانه خوشحال میشه که این آقای هموطن من اونقدر مرد باشه که براحتی تن به این حقارت نده و ضربه کاری خودش رو بعد از اینکه بهت رسید وارد کنه.

---

چه معنای عجیبی پیدا کرده مرد بودن

فقط یه آدم فاقد عقل و درایت برای گرفتن انتقام چند سال زندگی اعصاب و روانشو میذاره

و از خاله قزی هم به خاطر تشکر از این پست احساسی و غیر منطقی تعجب میکنم

شیدا جان یه سوال دارم

این آقا چه جور قضیه طلاق شما رو فهمیدن/زمانی که پروسه طلاق رو طی میکردی در جریان بود؟

فکر میکنم جواب این سوال مهم باشه برای استدلال برای سایر قضایا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فکور

چه معنای عجیبی پیدا کرده مرد بودن

فقط یه آدم فاقد عقل و درایت برای گرفتن انتقام چند سال زندگی اعصاب و روانشو میذاره

و از خاله قزی هم به خاطر تشکر از این پست احساسی و غیر منطقی تعجب میکنم

شیدا جان یه سوال دارم سلام عزیزم من شادی هستم

این آقا چه جور قضیه طلاق شما رو فهمیدن/زمانی که پروسه طلاق رو طی میکردی در جریان بود؟ از گوشه کنار شنیدن اواخرش مثل اینکه می دونستن اما بامن تماس نداشتن اون وقت

فکر میکنم جواب این سوال مهم باشه برای استدلال برای سایر قضایا میشه استدلالتون رو درهر دوصورت بهم بگید

---

من هم باتوجه به شخصیت خودشون و خانواده شون که خیلی محترم هستندانتقام وتلافی رو بعیدمی دونم اون قدر بیکارنیست که به این چیزافکرر کنه اما به هرحال آدم ازآینده خبرنداره که چی میشه و چه اتفاق هایی ممکنه پیش بیاد

ازاینکه گاهی تو فرازو نشیب های زندگی و عصبانیت هاو گرفتاری ها اونقدرفشاربیاد به هردومون که مثلن تو یه ناراحتی سرکوفت رفتنم رو بهم بزنه می ترسم دلم نمی خواد تو زندگی باهاش همش فکر کنم یااون فکر کنه نقطه ضعف دارم پیشش .

الآن خواستگاران مناسبی دارم که به اصطلاح می گن طرف خیلی هم منتم رو می کشه و شرایطش کمابیش باهام جوره حالایاازنظر سنی خیلی بزرگتره یا مثل من تجربه ی ناموفق داشته ، که تو اون ازدواج ها هیچ نقطه ضعفی در ظاهر قضایا نیست اماتواین مورد بااینکه خیلی منتم رو هم می کشه و خوش منو می خواد نمی خوام ذهنم درگیر این موضوع باشه تنهاچیزی که به ذهنم میرسه اینه که خودم تواین مورد زیادحساس نباشم و بی تفاوت باشم حالادیگه نمی دونم
راسته که ازدواج هندوانه ی دربسته ست

شادی جان چون می بینم خیلی با دقت و جدیت تاپیکت را پیگیری می کنی، گفتم این لینکها را بهت معرفی کنم بخونی.
امیدوارم کمکت کنه.

چه همسری مناسب کدام شخصیت >>>


شناخت شخصیت واقعی همسر آینده امان


ملاکهای ازدواج

اگر می خواهید برای ازدواج دست به انتخاب بزنید.


در مورد اون پی نوشتی که در ارسال قبلیم گفتم و شما جواب دادید، من متوجه صحبت شما هستم که می گید اشتباه کردم و ... اما اگر از زاویه دیگه ای به موضوع نگاه کنیم، هر کس خودش را دوست نداشته باشه، نمی تونه دیگری را درست دوست داشته باشه. منظور من این بود که اون آقا چرا نباید خودش را و غرورش را اینقدر دوست داشته باشه که اگر شما بهش پشت کردید، ایشون هم راهش را بکشه و بره.
البته توضیح هم دادم که نظر کاملا شخصی است. شاید من به اندازه ایشون توانایی بخشش ندارم. نباید همه را به حساب ضعفشون گذاشت. اگر بتونه اینقدر بخشنده باشه و فراموش کنه، قلب بزرگی داره.
منتظر توضیحی در این مورد نیستم. بهتره این قسمت را ادامه ندیم. فقط نگران بودم که برای شما سوتفاهم شده باشه که قصد جسارت به شما را داشتم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فکور

چه معنای عجیبی پیدا کرده مرد بودن

فقط یه آدم فاقد عقل و درایت برای گرفتن انتقام چند سال زندگی اعصاب و روانشو میذاره

و از خاله قزی هم به خاطر تشکر از این پست احساسی و غیر منطقی تعجب میکنم

شیدا جان یه سوال دارم

این آقا چه جور قضیه طلاق شما رو فهمیدن/زمانی که پروسه طلاق رو طی میکردی در جریان بود؟

فکر میکنم جواب این سوال مهم باشه برای استدلال برای سایر قضایا

---

درود

فکور جان چه ربطی به من داره مگه همشو قبول کردم نوشته رو :72:
من اون قسمت ایشون دارن احساسی تصمیم میگیرن و راه خودشون رو میرن قبول دارم واسه همینم تشکر کردم

ولی بشخصه صحبتم اینه حداقل یکم از هم دوری کنن قشنگ بشناسن بابا آدما فرق میکنن شما وضعیتتون الان با قبل ازدواجتون فرق میکنه اون آقا دیدش نسبت به شما فرق میکنه بخدا کسی بدی شما رو نمیخواد کسی نمیخواد سنگ بندازه جلوی راهتون ایشالله ایشون هم پسر خوبی هستن و مورد مناسب ولی یکم صبور باشین و عاقلانه تر مسیر رو طی کنین بزارین اول یکم شناختت بیشتر بشه باهاش از نگرانیهات حرف بزن بععدش تصمیم کامل گرفتین مشاورم برین خوبه در آخر ببین قبولش دارین بگین خانوادش بگه در جریان باشن دوستان ترسشون اینه توی تصمیم احساسی قرار نگیرین همین و بس

ما مردا جوری هستیم یه حس مالکیت داریم من ترسم اینه ایشون فقط بخوان شما رو بگیرن همین واسه بعدش تصمیم و برنامه ریزی کامل و جامعی نداشته باشن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shadi93

چراازدواج بامن مایه ی حقارت میتونه باشه ؟ چون یه بار ازدواج کردم ؟چون دوسم داره ؟چون یه بار خطاکردم تو زندگیم ؟یعنی خطای بالاتری از مطلقه بودن نیست تو معیارهای یک مرد؟

---

شما واقعا دلیل منرو برای اینکه اونرو حقارت دونستم نمیدونین؟! یعنی اینها فقط به ذهن تون رسید؟!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فکور

فقط یه آدم فاقد عقل و درایت برای گرفتن انتقام چند سال زندگی اعصاب و روانشو میذاره

---

مگه من چیزی جز این گفتم؟!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

فکور جان چه ربطی به من داره مگه همشو قبول کردم نوشته رو
من اون قسمت ایشون دارن احساسی تصمیم میگیرن و راه خودشون رو میرن قبول دارم واسه همینم تشکر کردم

---

شما واقعا به ادامه نوشته من موافق نیستین؟ یعنی به عنوان یک مرد خودت رو بزاری جای اون آقا احتمال همچین کاری رو نمیدی؟!

------------------------------

هر چند نیازی به توضیح بیشتر نبود و قصد ادامه نداشتم ولی بعد از پست خاله قزی و اینکه ایشون مرد هستند و حتما حرف منرو بهتر میفهمند لازم دیدم برای آخرین بار کمی بیشتر توضیح بدم.

اول اینکه قصد من فقط کمک کردن به شما بود و آگاه کردنتون از خطری که ممکنه این رابطه براتون داشته باشه که هر چند توی جواب تون به من چیزهایی رو مطرح کردین که خودتون هم میدونید من اونها رو در نظر نداشتم ولی همین به حاشیه رفتن شما علیرغم اینکه میدونین منظورم چیه نشون میده که کمکی که میخواستم بهتون بکنم رو کردم و تاثیرش رو خواسته ناخواسته خواهد گذاشت.

دوم اینکه اگه من جای اون آقا بودم اصلا این رابطه رو شروع نمیکردم که بعد بخوام به طرفم ضربه بزنم یا نزنم. دارم میگم یک آقا باید اونقدر غرور داشته باشه که وقتی بعد از یکسال اونرو کنار میزارن دوباره اینطور با حقارت وارد رابطه نشه. و اگه شد پس حتما خیلی رد شدن توی دفعه قبل براش سخت اومده یا اونقدریکه باید خصلتهای مردانه توی ذاتش نیست، من انتظار ندارم که شما از این حرفم خوشتون بیاد ولی برام عجیب و پذیرفتنش سخته که تصور کردم مردی با یه همچین ویژگی وجود داره و اگه هست حتما یه جای کارش ایراد داره.

سوم اینکه شما بر اساس پاسخهایی که ازتون دیدم که بستگی داره چطوری به نفعتون باشه براحتی آگاهانه تغییر موضع میدین (مثل همین به حاشیه رفتن و اشاره نکردن به موضوع اصلی یعنی ضربه ای که به ایشون زدین توی آخرین جوابتون به من در حالیکه میدونستین) شما آدم فوق العاده منفعت طلبی هستین. اگه الان به این آقا متمایل شدین و دارین جدی بررسیش میکنین و دوست ندارین شما رو از خطراتی که این رابطه میتونه براتون داشته باشه آگاه کنند به خاطر اینه که خواستگار بهتری ندارین. اگه میداشتین زیر پست منرو حتی شاید لایک میکردین! و اینطوری برای خودتون توجیه میکردین که راست میگه این رابطه خطر داره!! برای ایشون هم بهتره که این رابطه رو ادامه ندیم!!!!! یا حتی بعید نبود پا رو فراتر میذاشتین و میگفتین به خاطر اینکه بهش علاقه دارم و نمیخوام بعدن ضربه بخوره باهاش ازدواج نمیکنم!!!! (پناه میبرم به خدا از این استدلاهای منفعت طلبانه زنانه)

پ.ن: از آقای خاله قزی تعجب کردم که آیا واقعا منظور منرو از ادامه اون نوشته متوجه نشدن که قبولش ندارن؟ یعنی شما به عنوان یک مرد خودت رو بزار جای این آقا، میتونی همچین چیزی رو تحمل کنی؟! من از خانمها انتظار ندارم چون توی همه پستها معلومه که چطور دنبال منافع خودشون هستند و همدیگه رو برای رسیدن به اونها تشویق میکنند و حتی به همدیگه روش گول زدن شوهر رو یاد میدن تا راحت تر به منافعشون دست پیدا کنند. یعنی حقیقت اینجا معنی نداره. فقط منفعت.

آقای خاله قزی، این جمعیت زیاد خانمها در این تالار خواسته ناخواسته تاثیر خودش رو میزاره و جو رو به نفع اونها پیش میبره ولی بهرحال این موضوع که نباید ما رو از حقیقت دور کنه. واقعا شما جای اون آقا. میخوام بدونم چکار میکردی؟

درود بر tojih عزیز

که خیلی هم بهش ارادت دارم :72:

منظور حرفم اولا اینکه حرفات رو قبول دارم احساسی هستش و دارن مسیر و غلط میرن یکم بهتره صبورتر باشن یه لینک خیلی جالب و خوندنی گذاشتن در مورد ازدواج دوم اینو بخونین جالبه البته براش شما صدق نمیکنه چون ازدواج قبلی با هم نداشتین ولی نکات خیلی خوبی درش وجود داره

ازدواج دوباره با همسر سابق

http://www.hamdardi.net/thread-9345.html

حتما بخونین من خودم بشخصه خیلی خوشم اومد اینقدر زیبا نوشتن که باید قدم ها رو محتاطانه برداشت و با عقل و درایت جلو رفت تا اینجاش کسی مشکلی نداره.

در مورد دوم هم که نوشتین:

(( پ.ن: یک حسی توی درون من امیدوار و متاسفانه خوشحال میشه که این آقای هموطن من اونقدر مرد باشه که براحتی تن به این حقارت نده و ضربه کاری خودش رو بعد از اینکه بهت رسید وارد کنه. ))

بله امکانش هست گرچه احتمالش کمه ولی نمیشه گفت اصلا نیست. من خودم بودم قبول نمیکردم با اینکه احساساتی هستم آدمی که زود فراموش میکنم ولی سخته خیلی هم سخته واسم عقلم و غرورم بهم میگه نه انجامش نده شما با ازدواجتون انتخابتون رو کردین و ایشون نبودن کاری به شکستتون ندارم اصلا واسه خیلی های دیگه هم اتفاق افتاده مهم اینه انتخابتون اولا ایشون نبوده غرورشون جریحه دار شده دوما شما وضعیتتون فرق میکنه قبول کنیم دید جامعه شوربختانه خوب نیست در برابر زن بیوه یا مطلقه. تاز مخالفت خانواده رو هم بزار کنارش و بعد ازدواج مشکلاتش رو
خوب tojih دادا فدات شم چیکار کنم این چیزا توی من یکی نیست یعنی بلد نیستم اتفاقا فوق العاده احساساتی هستم فیلم هندی میبینم بزور جلوی گریمو میگیرم بعدش به انتقام فکر کنم :58: از دید من جملت درست نیست ولی انکه بگیم امکانش نیست نه اینم درست نیست گرچه امکانش کم باشه.

حرف ما کلش اینه اول صبر بعد شناخت توی وادی احساس نیوفتادن مشاوره در جریان بودن خانواده ها بعد خواستگاری رسمی

در هر صورت من یکی احساس خوبی ندارم چیکار کنم دست خودم نیست ترسم از اینه این گلپسرمون احساساتی داره تصمیم میگیره همون بالا نوشتم حس مالکیت اینکه بخواد فقط شما رو بگیره واسه اینکه بخودش ثابت کنه میتونه بگیرتت غرور از دست رفتشو بدست بیاره همین.

ولی در کل حق با خودت توی این موضوع بانوان یکم زیان توی تالار قدرتم که همش دست زناست ما مردا هم که هیچی آرزو بدل موندیم یه مرد بیاد یه لایک برامون بزنه :58: به یه لایک زدن مطالبمون خودمون رو رسما به جبهه بانوان فروختیم :311:

سلام . من واسه جفتتون لایک میزنم توجیه و خاله قزی چون حتی اگه حرفاتون هم درست باشه واسه لایک خوردن نیاز به جنسیت زن دارید که خوشبختانه!!(شوخی) اونو ندارید:58:

گاهی وقتا نظرات خانمهای اینجا رو میخونم میبینم مشکلاتشون خیلی سنگینه که واقعا دل آدم به درد میاد گاهی فکر میکنم انگار زن واسه تحمل سختی قدرت بیشتری داره. اما از طرفی گاهی میبینم متاسفانه برعکس ادعای اینکه جنس زن عاطفی تره ولی متاسفانه خیلی زیاد زنهای جامعه ما دارن به سمت کمال گرایی و منفعت طلبی میرن!! گاهی میان میگن پسری رو چند سال دوست داریم پسره خیلی خوبه من عاشقشم اونم عاشقمه ولی یه خواستگار بهتر برام اومده چیکار کنم "اینجاش مهمه" عذاب وجدان نگیرم:81: . انگار باید زندگی بهشون سخت بگیره تا قدر احساسات زنونگیشونو بدونن.

اما در مورد مشکل این خانم
"""نوشته اصلی توسط shadi93 http://www.hamdardi.net/images/style...wpost-left.png چراازدواج بامن مایه ی حقارت میتونه باشه ؟ چون یه بار ازدواج کردم ؟چون دوسم داره ؟چون یه بار خطاکردم تو زندگیم ؟یعنی خطای بالاتری از مطلقه بودن نیست تو معیارهای یک مرد؟""""

مثل همیشه قضاوت اشتباه. مثل همون اشتباه در مورد بکارت که مردای اینجا میدونن معنی واقعی بکارت چیه بازش نمیکنم که بکارت واسه یه مرد یعنی نجابت یه دختر یعنی روح نه صرفا جسم که ممکنه سر هر اتفاقی از بین بره یا حتی سر هر اتفاقی!! از بین نره

واقعا شما خانم یه مثال واست میزنم که قضیه مطلقه بودنو بیخیال بشید و متوجه منظور آقای توجیه بشید: 1-یه خانم با یه آقاییی قرار ازدواج میذارن اما یه مورد بهتر واسه اون خانم پیدا میشه و خانم میره واسه صحبت و به تفاهم نمیرسن نه رابطه ای نه طلاقی نه هیچی دوباره برمیگرده سمت آقای اول 2-یه خانم مطلقه با یه آقا آشنا میشه قرار میذارن ازدواج کنن.
اگه جواب این سوالو که کدوم دختر از این دو مورد واسه ازدواج مناسبتره بدونید به جوابتون میرسید .آقایون اینجا هم میتونن جواب بدن بهتون

اما خواهش میکنم از خانما کمتر قضاوت کنید در مورد آقایون . من بعنوان یه دختر میتونم بگم همه مردا نامردن بعد خیلی راحت کارامو توجیه میکنم. بگم همشون خیانت میکنن بعد راحت خیانت کنم. بگم همشون دنبال مادیاتو نیاز جنسین خیلی راحت قول بدمو بزنم زیرش

بهتره به خودتون زمان بدید و البته مشاوره .شما حتی یه جا گفتید خواستگارای بهتر دارم اما نمیخوام دل ایشون بشکنه؟! واقعا ؟ یعنی قبلا مهم نبود دلشون بشکنه یا حتما باید خواستگاراتون خیلی پولدار باشن تا شما حاضر بشید دلشو بشکنید؟! باور کنید هردوتون الان احساسی هستید . اینکه واسه شما پول مهمه درست اینم یه معیاره اما سعی کنید یه زمانی به خودتون بدید و حتما مشاوره برید و سعی کنید خواستگاری رو رسمیش کنید سعی کنید به جز معیار پول و زیبایی هردوتون رو مواردی دیگه هم زوم کنید چیزایی که فقط مختص خودتون باشه و تو وجود هیچ دختر و پسر دیگه ای نباشه تا باعث اینجور مسائل بشه .

اگه تند رفتم معذرت میخوام موفق باشید

با صحبت های toojih موافقم.

وضعیت ارتباط شما با این آقا نسبت به دفعه ی قبل از همه نظر بد تر هست.

چرا فکر می کنید این دفعه باید درست بشه؟

آیا جز اینه که چون فعلا کیس بهتری نداری، به ایشون فکر می کنی؟

الان 2 ماه بعد از طلاق داری تحت تاثیر و اشتباه تصمیم می گیری، صبر کن و خودت فرصت بده.

آقای توجیه،

تا جایی که من می دونم از نظر علمی و تحربی ثابت شده که خانمها احساسی تر تصمیم می گیرند، در روابط عاطفی صادق ترند، زودتر وابسته می شن، محبت و عاطفه براشون به معیارهای فیزیکی مثل ظاهر یا مادیات ارجحیت داره و خانمها وفادارترند.

همونطور که ممکنه درصد احساسی تصمیم گرفتن یا وفاداری یا ... در خانمها متفاوت باشه، در آقایون هم ممکنه باشه. مردهایی هم هستند که در رابطه وفادارتر یا راستگوتر یا ... از بعضی خانمهان. اما به طور متوسط خانمها وفادارتر و صادق تر و عاطفی ترند.

کاملا مشخصه که خانم شادی دارند منطقی موضوعشون را بررسی می کنند و این خیلی خوبه.
می خواد مطمئن بشه که این آقا واقعا می خوادش و قصد دیگه ای (دانسته یا ندانسته ) وجود نداره.

همه ما احتمال می دیم که این آقا نتونه همسر مناسبی باشه و بعد از رسیدن به شادی، تغییر کنه.
چون همه برامون عجیبه که چطور تونسته شادی را بعد از اون بی وفایی و پشت کردن، قبول کنه.

من هم به شادی جان گفتم که این مرد یا خیلی ضعیفه که تونسته از غرورش بگذره و تو را بیشتر از خودش دوست داره،
یا قصد دیگه ای پشت درخواستش هست. حتی اگر خودش آگاه به این قصد نباشه. غرورش اینقدر شکسته و جریحه دار شده که الان تمام تمرکزش روی اونه.

اما بعد یک آپشن سومی هم بهش اضافه کردم که شاید واقعا تونسته و بخشیده .... نمی دونم چقدر ممکنه و چطور می شه.
من حتی اگر بخششی هم ببینم، می گم می بخشه و می ره. ولی این آقا شاید تونسته ببخشه و بمونه.

عین همون مثالی که آقای کاپیتان زدند را من توی این تالار از یک دختر خانمی شنیدم. وقتی بهش گفتم اگر اون پسر تو را قبول کنه، معلومه که پسر ضعیفی هست که می تونه این خطای بزرگ تو را ندیده بگیره و بهت اعتماد کنه، برگشت گفت اون آقا خبر نداره که من چرا باهاش قطع رابطه کردم و نمی دونه داشتم خواستگارم را بررسی می کردم http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/...ticons6/43.gif

به هر حال این آقا فعلا هستن.
شادی هم داره بررسی می کنه ببینه ازدواجشون درسته یا نه. چه اشکالی داره؟ حتی اگر خواستگار بهتری نداشته باشه یا هر دلیل دیگه ای که شما می گید.

اون مرد هست که باید نمی موند یا نمی خواست یا ....
حالا که هست چرا شادی نباید بهش فکر کنه و درخواستش را بررسی کنه؟

فقط باید حواسش باشه که این آقا بعد از ازدواج ممکنه آروم بشه و زخم وجودش از حالت اورژانسی خارج بشه و تازه یادش بیفته که شادی مرهم اورژانسی و زمان خونریزی بود،
حالا می خواد بره پیش یک دکتر بهتر و یک مرهم مناسب تر.


ما اینجا نیستیم که شادی را قضاوت کنیم. ما اینجا اومدیم که به شادی کمک کنیم. فرض که بپذیره منفعت طلبه یا خائنه یا .... هر اسمی که شما می خواهید بذارید. بعد چی؟
الان باید کمکش کنیم که منافعش را درست تشخیص بده. همه ما منفعت طلبیم، مشکل اینه که منافعمون را درست تشخیص نمی دیم.