RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
مرسی رها زیبا عزیز
واقعا محتاج دعا هستم
چون یه مدت هست شور اشتیاقی برای زندگی ندارم... تا قبل از اتمام درسم همش میگفتم درس تمام شه بعدش دیگه زندگی می کنم... ولی درسمم تمام شد ولی هنوز احساس کمبود دارم
به قول شما دیگه نیاز به یه رابطه جدی دارم
تا قبل از این فکر میکردم رابطم با هم کلاسیم جدی است و اون جدی من رو می خواد ولی دیگه فهمیدم که اینطور نبوده
از خدا یه نفر رو می خوام که در کنارش رشد کنم... درکنارش کامل بشم... و درکنارش دیگه نیاز کمبود عاطفی و روحی نداشته باشم...امیدوارم خداوند این نیمه گم شده رو نصیب همه جوونها بکنه... همه دختر و پسرهای دم بخت...
ممنون که برام دعا کردی
منم برات آرزوی خوشبختی و موفقیت دارم چون با نوشته هات آروم شدم
متشکرم ازت:72:
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
مادر خواستگارم مخالف ازدواجمان است. چگونه باید او را متقاعد نمود؟
دوستان کار عاقلانه در این موقعیت حساس خانوادگی چیست؟
این هم یک مورد دیگه !
اگر شما فقط پایان نامه نوشتی و مقاله دادی، این خانم بیشتر از اون ضربه خورده. حتی بکارتش را هم از دست داده.
در جواب دوستان هم دایما می گه که نه، خودش می خواد، مادرش نمی زاره. اون با کس دیگری جز من هرگز ازدواج نمی کنه.
اون منتظر من می مونه و ...
الان هم که هنوز یکسال نشده و ازدواج کردند.
مادر بهانه است !!!
هر کسی خودش بهتر می دونه خانواده اش چی می خوان و چطورین. شما هیچ تاپیکی نمی بینید که پسری بگه مادرم نمی ذاره با دوست دخترم ازدواج کنم ( یک مورد بود که اون هم بیشتر حالت خواستگار داشت و بالاخره هم پسر باهاش ازدواج کرد. نه اینکه سه چهار سال همه کاری با دختر بکند و بعد یادش بیفتد که مادرش هم حق نظر دارد و موافق نیست ).
هر کس می دونه که دختر مورد نظر کیس مناسب و مورد پسند خانواده اش هست یا نه.
اگر نتوانست خانواده اش را راضی کند یا از اول با علم به این موضوع اومده جلو و فقط خواسته استفاده کنه!
یا الان خودش نمی خواد و خانواده را کرده بهانه!
گرچه موافقت والدین و احترام و کسب نظرشون مهمه، اما حتی اسلام و قانون هم شرط موافقت کسی را برای پسر نگذاشته و جالب این که پسرها اینقدر زیاد از این بهانه استفاده می کنند.
امیدوارم یک خواستگار خوب و یک کیس مناسب پیدا کنی. یک همراه صادق و شریف، نه منفعت طلب و دروغگو.
شما چون دکترا داری، یک مقدار کارت سخت تر هست. یک کم در این زمینه مطالعه کن و سعی کن فرصتهای مناسب را برای خودت ایجاد کنی یا فرصتهای دور و برت را ببینی.:72::72:
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
الهام عزیز:72:
می دانم که دوستان راهنماییهایی خوبی کردند و خدا را شکر شما هم دختر عاقلی هستی و همه را گوش می دهی
و عمل می کنی.
ولی خالی از لطف ندیدم که برات جملات زیر از مرحوم حسین پناهی رو بگذارم:
:72::72::72:
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
:72::72::72::72:
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
تعطیل است!
*****************************************
حقیقتا از دیروز که اومدم اینجا همش اینجا هستم و اون افکار و وابستگی های فکری و عاطفیم همه تعطیل شده
و به همه راهنمایی دوستان با دقت فکر کردم و به همه شان عمل می کنم
و شما رو در جریان روند این رابطه قرار خواهم داد
مرسی دوست خوبم sanjab
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
امروز روز سوم است که تونستم هیچ پیامی به همکلاسیم ندم
یعنی حقیقتا دیگه انگیزه و کششی هم برای این کار نداشتم و واقعا خیالش رو نمی کنم و مثل سه روز قبل که بی تابی داشتم براش دیگه این حالت رو ندارم
هر چند امشب برام آفلاین گذاشته بود ولی هیچ جوابی ندادم بهش و تصمیم دارم دیگه نه در اینترنت بهش جواب بدم و نه خودم باهاش تماسی بگیرم و نه اس ام اسی سند کنم
صحبتها و نصیحتهای خوب دوستان در همدردی واقعا روم تاثیر گذاشته و واقعا عوض شده افکارم
ممنون از همگی
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
سلام elham61
دوست عزیزم ازت میخوام همین طور محکم و با اراده راهتو ادامه بدی
بهت تبریک میگم و امیدوارم هر چه زودتر نتیجه اش رو ببینی
موفق باشی خانومی
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
سلام الهام جان
خانوم تبریک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elham61
امروز روز سوم است که تونستم هیچ پیامی به همکلاسیم ندم
تصمیم دارم دیگه نه در اینترنت بهش جواب بدم و نه خودم باهاش تماسی بگیرم و نه اس ام اسی سند کنم
:104: :104: :104: :104: واقعا قابل تحسینه تصمیم هوشمندانه ات که به نفع روح و روانت گرفته شده :72:
خوشحالم که همدردی و دوستان همدردی تونستند باز به یک عضو جدید همدردی کمک کنند :72:
فقط چند تا نکته رو خالی از لطف ندیدم که بهت بگم...
1- لطفا احساست رو با منطق مجاب کن ولی سرکوبش نکن! بگذار منطقت با آرامش برای احساست توضیح بده که
برات نگرانه و لازمه که دائم دلایل جدایی رو برای خودت مرور کنی و بگی که چقدر عزت نفست واست مهمه! اینجوری
احساساتت کم کم مجاب میشه و یاد می گیری که چطور احساساتت رو کنترل کرده و تحت لوای عقل ازش استفاده
کنی تا روح ، احساسات و جسمت هرگز آسیب نبینه
2- لطفا در این مدت که به جمع ما پیوستی مقالات و پست های آموزنده این سایت رو مطالعه کن تا دانشت درباره
انتخاب همسر ، شرایط اجتماعی و خانوادگی همسر و مهارت های ارتباطی و حتی کنترل احساسات بالا بره و چند
ماه دیگه ما شاهد یک دوست کاملا با دانش و تجربه باشیم چرا که همونطور که جسم ما نیاز به آموزش و تحصیل
داره روح ما هم نیاز به تعالی و آموزش و ارتقا داره...برای مثال این بهاری که الان داره برای تو می نویسه تو این 8 ماه
که به همدردی اومده بسیار تغییر کرده و این تغییر رو مدیون همدردی و یاران همدردیه
این مطلب یکی از مطالب خیلی خوب در تالار هست :
چگونگي كنترل و تعديل احساسات زجر آور
ضمنا سعی کن در یک رابطه ، قبل از شکل گیری ازدواج زیاد از خودت مایه نگذاری و بیشتر سعی کنی ناز کنی تا
طرف مقابلت نیاز کنه و بیشتر به فکر شناخت و محک زدن مخاطبت باشی و در نهایت بعد از رسمی شدن ازدواج
به قاعده و اندازه سهمت - نه کمتر و نه بیشتر - برای زندگیت مایه بگذاری و هر روز سعی کنی که در کلاس زندگی
بیشتر یاد بگیری و هنر زندگی کردن رو خوب بیاموزی
یکبار دیگه ورودت رو به جمع دوستان همدردی خوش آمد میگم خانوم دکتر
شاد و تندرست باشی
:72:
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
تغییر مهم است ،گرامی است اما.... حفظ تغییر مهم تر
سربلند و پیروز باشی دوست من
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
:72::72::72::72::72::72::72::72::72:
ممنونم ویدا جان، تمام سعیم رو می کنم این تغییر رو حفظ کنم و تا الان موفق بودم
دوستای خوبم ممنونم از دلگرمی هاتون
خیلی بهم کمک کرد
در ادامه این راه قطعا به کمکتون نیاز خواهم داشت باز
شما در جریان قرار خواهم داد
فعلا که هدفتم ترک وابستگی فکری و عاطفی بود و خداروشکر با کمک همه دوستای خوبی که در جوابم نوشتن و راهنماییم کردند این وابستگی از بین رفته ( در حال حاضر) و سعی می کنم حفظش کنم
احساساتم رو با منطق مجابش کردم بهار جان باز هم ممنونم ازت
RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند
امروز عصری بهم اس ام اس داد که چرا یه مدتی است که ازم خبری نیست و در صورت امکان آنلاین شم تو اینترنت که باهام حرف بزنه، منم جواب دادم که منتظرم نباشین، دوباره اس ام اس داد که چی شده؟ خدایی نکرده مشکلی که پیش نیامده و در جوابش گفتم: خیر، تصمیم دارم دیگه اینترنتی باهاتون حرف نزنم.
نیم ساعت بعدش بهم زنگ زد، البته کارم داشت که زنگ زد، همون پیگیری کارهای پایان نامه اش و فارغ التحصیلیش... ولی صداش این بار مثل همیشه با شور و هیجان نبود منم این بار خیلی باهاش حال و احوال نکردم فقط سوالهاش رو جواب میدادم... بیست دقیقه ای حرف زدیم البته همش در مورد کارهای دانشگاه و اداری... برای اتمام طرح مجبور بودم براش فایلی سند کنم. در ایمیل براش توضیح دادم که دیگه نمی خوام از طریق اینترنت و اس ام اس باهاتون حرف بزنم ( رد و بدل شدن احساس بین ما فقط در اینترنت و اس ام اس بوده تا حالا نه دنیای واقعی) و بهش گفتم که باید هر چیزی که بینمون بوده رو فراموش کنین جدی جدی...