دوستان همدردی سلام
[/b]
مشکلم با مادر شوهرآیندم رو در تاپیک قبل با عنوان "[b]مادر خواستگارم مخالف ازدواجمان است. چگونه باید او را متقاعد نمود؟ " مطرح کرده بودم...
من تو این مدت تنها صبوری کردم و ارتباطم رو با خواستگارم کمرنگ کردم تا مادرش حساس نشه.اما خواستگارم با بی تدبیریاش و به خاطر حماقتهای برادرش که اونم یکی رو می خواد مخالف میل مادرشون ، مادرشون دیشب روونه بیمارستان میشه
امروز خواستگارم به من اس ام داد که دیگه باید همه چیزو تموم کنیم و خدانگهدار
من در جواب این اس ام اس هیچ جوابی ندادم چون یک اس ام اس کاملا احساسی بود
می خوام یک مدت کاملا ارتباطم رو باهاش قطع کنم کامل تا ببینم عکس العملش چیه
با اینکه برام خیلی سخته اینکار اما مجبورم...
می خوام بدونم کار درستی می کنم یا راه حل درست چیه؟
ضمننا چون تو این شرکت سهامدار هم هست و نمیخواد دیگه باشه کار درست چیه؟
آیا از سیستم خارجش کنم یا بگذارم یک مدت زمان بگذره؟
خواهشا این دفعه دیگه راهنماییم کنین.
با سپاس
علاقه مندی ها (Bookmarks)