سلام به همگی دوستان عزیز
بسیار بسیار از همگی متشکرم که برای من وقت گذاشتید و به من کمک فکری کردید! :72::72::72:
می تونم بگم این تاپیک از بین تاپیک هایی که ایجاد کرده بودم بهترین تاپیک من بود و خیلی دید منو عمیق تر کرد.
من به یک جمع بندی رسیدم.گفتم شاید خوب باشه که این جمع بندی را آخر تاپیک بذارم تا هم اگر شما ایراداتی در آن می بینید به من متذکر شوید و هم اینکه خلاصه کل تاپیک برای آیندگان به عنوان مرجع در یک پست باشد فکر کنم بهتره.
و اما جمع بندی من فعلافقط در مورد عواطف در زندگی مشترک :
1)من متوجه شدم نباید تصویر بی عیب و روتوش شده ای از زندگی مشترک در ذهنمان ایجاد کنیم چرا که درواقع ماهیت زندگی سختی و رنج و محدودیتهای طبیعی خودش را دارد.
2) هرچند که عاطفی بودن اظهار محبت زیباست و من این ها را دوست دارم اما نباید صرفا از این جهت به قضیه نگاه کرد و سطحی نگر بود.
اتفاقا عواطف واقعی در زندگی مشترک خودشان را در سختی ها زیباتر نشان می دهند.عواطف وقتی واقعی است که همراه گذشت و احترام باشد.همراه درک شریک زندگی باشد.همراهی شریک زندگی در مسیر مورد علاقش و رفیق نیمه راه نبودن.شریک بودن در شادی و ناراحتی .وگرنه اگر فقط به گفتار باشد معنی واقعی کلمات از بین می رود و لطفی نخواهد داشت.و من الان فکر می کنم حتی آزار دهنده هم خواهد بود!!!
3)لزوما تصویری که از یک مرد در بیرون می بینیم نمی تواند نشان دهنده این باشد که او از لحاظ عاطفی برای خانمش کم خواهد گذاشت. عواطف لزوما با محکم بودن و منطقی بودن یک مرد در تناقض نیست.
درواقع اگر مردی منطقی باشد و خانمش را دوست داشته باشد اگر بخواهد می تواند برای خانومش عواطفش را بروز بدهد.
آقای احمدعلی:
شخصی که منطقی است، منطق او به او خواهد گفت که برای زندگی بهتر نیازهای همسر خود را بشناسد و آنها را به روش صحیح برطرف کند.
و همین طور آقای مهدی1392 مطلب قشنگی گفتند: عاطفی بودن به سلامت روح مربوطه و منطقی بودن با سلامت فکر و اندیشه در ارتباط است.
و همین طور: مردی که روح قدرتمندی داره ابراز علاقه به همسر و فرزنداش، به غرورش لطمه ای نمی زنه.
4)عاطفی بودن یک خانم خوب است اما نوع ابراز آن هم مهم هست.و درواقع باید جاذبه و دافعه آن را هم در نظر گرفت.
5)اینکه من انتظار داشته باشم که یک مرد به اندازه من عاطفی باشد به هیچ عنوان درست نیست و نگرش اشتباهیست.
معاون کلانتر: وقتی دنبال فردی باشید که در موارد مختلف مثلا عواطف و احساسات عینا در حد شما یا بالاتر باشه
هیچ پسری رو پیدا نمیکنید چون در حقیقت شما دنبال یک دختر دیگه هستید
6)انعطاف در زندگی مشترک بسیار مهم هست چرا که تنها چیزی که قابل پیشبینی است اینه که زندگی غیر قابل پیشبینی است.
آقا محمد: ذهن مجردی من فاقد تجربه زندگی متاهلی هست ، پس زیاد قابل اتکا نیست ، و قطعا توی زندگی متاهلی اتفاقات و جریاناتی رخ میده که باید انعطاف داشت و اونها رومدیریت کرد..
پس نباید یه چیز حساب شده در ذهنم برای آینده ام و عواطف از خودم و خواستگار در نظر داشته باشم .
7)من قبلا تو ذهنم این بود که این نقطه ضعف محسوب میشه که بعدا در آینده به همسرم نیاز عاطفیم را بگم که چیا برام مهمه و فکر می کردم به آدم حس گدایی محبت دست می ده.ولی الان فهمیدم که حتما باید بگم.
آقا محمد93: هر وقت ازدواج کردید ، به همسرتون (اگر خودش بلد نبود) حتما نیازهای عاطفیتون رو بگید ، به مرور زمان بهش بگید ، مثلا دوست دارم در این موقعیت باهم اینطور رفتار کنی ، یا وقتی شرایط روحیم اینطوره ، اینطور دوست دارم باهم رفتار کنی و .... ایرادی که خانمها دارن (و من توی اطرافم زیاد دیدم) این هست که همسرشون نیازهای عاطفیشون رو براورده نمیکنه ، بعد فکر میکنن همسرشون عمدا اینکار رو نمیکنه .. در صورتیکه مردها عمدتا بلد نیستن ، چون شناخت صحیحی از خانمها ندارن ، و بجای اینکه از نیازهاشون برای همسرشون بگن ، با قهر و دلخوری و فاصله گرفتن ، صورت مساله رو پاک میکنن ..
من بعدا جمع بندی خودم در مورد ایمان و سایر جنبه ها خواهم گفت.
فقط الان در مورد عواطف یک سوالی دارم.
بالاخره با توجه به خودم من شخص خیلی عاطفی هستم پس باید با یک مردی که او هم تا حدودی نسبتا عاطفی باشه ازدواج کنم.درسته؟.این را در جلسه خواستگاری چه جور بفهمم؟
مثلا من خودم تو همون جلسه اول می پرسم که شما از نظر عاطفی چگونه اید؟ولی طبیعتا سوال مبهمی است.
هرچند که در جلسات بعد در مورد ارتباطات خانوادگی وزندگی ایده آل و... هم می پرسم و مثلا دقت می کنم نگرشش به زندگی ایده آل چگونه است و مثلا به عواطف توجه می کند یا نه!
یک مطلب دیگه اینکه من خودم تو جلسه خواستگاری می گم که دختر خیلی عاطفی هستم ولی مثلا زودرنج نیستم. آیا گفتن این مطلب برای من ضروری است.آخه آنها نمی پرسند.ولی من می گم.بده یا خوب؟
آقای محمد93
اگر تاپیکی ایجاد کنید به نظر من خیلی بهتره .اما عجالتا چون تا اینجا خیلی زحمت کشیدین یه نکته ای فقط می گم:
شما خواهر دارید!!!! این خیلی خیلی نکته مثبتیه!!! من برای برادرام روحیات زن داداشام را درمیاوردم!این 15 دقیقه که مادر و خواهرتون می رن با مادر و دختر صحبت می کنند اصلا کافی نیست!!! حتما یک جلسه جدا برای این کار بذارید.این جوری محترمانه تر هم هست.بعد مادرتون که طبیعتا با مادر دختر صحبت می کنند.خواهرتون هم با دختر خانوم.دیگه خانم ها قشنگ می تونن بفهمن که این دختر از نظر ظرافت های دخترانه چه جوریه! چون معمولا دخترهای مذهبی شاید نتونن خیلی جلوی نامحرماون مطالبی که مدنظرتونه را نشان بدن.شاید بتونید سوال کنید.که همه دخترها هم مثل من که نمی تونن روحیاتشون را تشریح کنند.من که باشم کامل تشریح می کنم حالا نمی دونم تا چه حد درسته.با مثال البته و سنگین .حتی نپرسیده هم می گم که مثلا آقای فلانی من عاطفیم و.... که نمی دونم درسته یا نه؟!!
اما خلاصه تو جمع زنانه آدم خیلی راحت تره و خود واقعیش هست.همین طور برای دختر خانم هم خوبه که بهتر مادرشوهر و خواهر شوهر آینده اش را بررسی کنه.
اگر خواستید این تاپیک ها را بخوانید.درسته متفاوته ولی یک سری پست ها توش هست که به دردتون می خوره: