ممنون شیدای عزیز از لطفی که نسبت به من داری
منم خواندن پست های شما را خیلی دوست دارم.


اما در مورد دیدن دختر بدون حجاب از نظر اسلام من قبلا تو اینترنت یک سرچی کردم از نظر مراجع نوشته بود در صورتی که کار به مرحله پایانی رسید و دیگه پسر احتمال اینکه از دختر جواب رد را نمی شنود و مانع ازدواجی هم نباشد می تواند او را بدون حجاب ببیند.
ماکسیمم محدوده حجاب هم موها به طور کامل و دست ها تا آرنج و ساق پا بود.و کمی از قفسه سینه.
بیشتر از این نمی شود.و همین هم باید بدون قصد لذت باشد و یک نظر.
ولی من خودم همچین چیزی را نمی تونم قبول کنم.خداییش برای دخترای محجبه خیلی خیلی سخته.بعد از عقد سخته دیگه چه برسه به ...
تازه بعدش که آدم بفهمه به خاطر قیافه رد شده کل اعتماد به نفسش را از دست می ده و دلش می شکنه.بالاخره خیلی سخته دختر یکی را بپسنده .خب طی جلسات بیشتر یک امید و دلبستگی به وجود بیاد بعدش هم یک هو به این دلیل کات بشه چقدر دل آدم می شکنه و اعتماد به نفسش خورد میشه!
من همون دیدن مادر و خواهر را خیلی بیشتر می پسندم.
اما جنابmylدر مورد گرفتن شماره تلفن همون جلسه اول به هیچ وجه درست نیست.
چون هنوز نه به داره و نه به بار.ممکنه خانواده دختر فکر کنند شما دیگه پسندیدین.یا پدر دختر فکر کنه شما می خواهید اس ام اس بازی کنید و...کلا وجهتون خراب میشه.
به نظر من بهترین روند خواستگاری مراحل زیر را داره:
جلسه اول: جلسه زنانه
جلسه دوم:مادر و خواهر و پسر بیان خواستگاری.بعد اصلا ببینند دختر و پسر هم در حد اولیه همو می پسندن یا نه.و پرسیدن سوالاتشون
جلسه سوم: مادر ؛پدر و خواهر بیان که در این جلسه پدر دختر هم حضور داشته باشه و پسر را ببینه و کمی با پدر و پسر صحبت کنند.کلا خانواده ها یکم بیشتر صحبت کنند.
و بعدش هم یک نشست بین دختر و پسر.که وقتی آنها در اتاق هستند خانواده ها دارن همینجور باهم حرف می زنند.
جلسه چهارم:یک نشست دیگه بین دختر و پسر.بعد اینجا به نظرم خوبه پسر بپرسه از نظر شما و خانوادتون اشکال نداره یک جلسه هم بیرون داشته باشیم این طوری خیلی باعث مزاحمت خانواده ها هم نمی شیم.بعد ببینید دختر چی می گه.مثلا من باشم می گم:اجازه بدین در این رابطه با پدرم صحبت کنم.پای تلفن مادرم خدمت مادرتون می گن.
پای تلفن:ممکنه خانواده دختر موضوع را قبول کرده باشند و بگن از نظر ما مشکلی نیست که یک جلسه هم بیرون برید.بعد اینجا خوبه مادرتون بگن: پس حاج خانم برای اینکه این ها بتونن در این حد که برنامشون را با هم تنظیم کنند و همو بیرون گم نکنند اشکال نداره شماره تلفن همو داشته باشن.ممکنه قبول کنند و بگن خواهش می کنیم.(در هر صورت می گن چه خانواده مودبی .پسر اول برای گرفتن شماره از بزرگتر دختر اجازه گرفته و مستقیم از خودش نخواسته)
(ولی این جا اگه بابای من باشه؛اول اجازه نمی ده.می گه من هم باید یک نشست به تنهایی با پسر داشته باشم.تو اون نشست بابام یک سری حرفای اولیه می زنه.یکم از بعضی جهات پسر بیچاره را سوال پیچ می کنه.در مورد ابهامات و... کار و محل سکونت و... سوالاتش را می پرسه .یک چند تا شماره هم برای تحقیق عجالتا می گیره و...
اگه یکم خیالش راحت شد برای بیرون رفتن اجازه می ده.)
جلسه پنجم :بیرون هم که نکات خاصی داره.از محل قرار و خریدن خوراکی و بررسی رفتار در بیرون.و پرسیدن سوالات
بعدش هم نظر همو در مورد اینکه چند جلسه نیاز دارید و کجا بهتره با هم صحبت کنید را بپرسید.و چقدر با هم تلفنی صحبت کنید و...
جلسه ششم: دختر خانم و خانواده اش به منزل شما بیان.اونجا هم تو اتاق شما یک نشستی با هم داشته باشید.خانواده دختر فضای خانواده شما و نحوه پذیراییتون را می بینند و...
دختر هم فضای اتاقتون را می بینه و...
اگه بیشتر نیاز به جلسات دیگه داشتین می تونید خودتون با اجازه بزرگترها هماهنگ کنید یا همون تلفنی خیلی مطالب را با هم صحبت کنید.
مشاوره هم بعد این جلسات به نظرم خوبه.
(اما به نظرم تا قبل اینکه خانواده دختر به خانه شما بیان تا 90 درصد مطمئن شده باشید که مشکل خاصی نیست.چون تو عرف آمدن خانواده دختر تقریبا جواب مثبت تلقی میشه.که به نظر من که اشتباهه.ولی تو عرف اینجوریه)
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)