دوست ندارم خیانت کنم

اون آقا بچه داره؟ چند ساله ازدواج کرده؟
ببین گلم ، مگه شوهر شما دست بزن داره که میگی رفتارهای وحشیانه؟ باورت نمیشه شوهر من وحشتناک من رو تا سه سال کتک کاری میکرد ولی با کمک مشاور و صحبت و گفتگو تونستیم خداروشکر مشکلاتمون رو کمتر کنیم.
شما تازه اول راه هستید تا شناخت کامل از همدیگه پیدا کنید کلی زمان میبره.
به نظرم اینقدر سریع و از روی احساسات تصمیم نگیر. درسته که به تو گفته اقدامی نکن تا اون طلاق بگیره ولی اگه در این مدت شوهر شما متوجه بشه، میدونی چی میشه؟؟
ناراحت نشی ولی اگه اون شما رو اینقدر که میگی دوست داشت هیچ وقت ازدواج نمیکرد.
به نظر من شما قلب پاک و صافی داری که همین تاپیکو باز کردی تا مشاوران بهت کمک کنن و همینکه عذاب وجدان داری نشانه اینه که خدا دوستت داره پس عزیزم به نظر من اصلا این رابطه رو کاملا قطع کن و یه مدت روی رابطتت با همسرت کار کن انشااله خدا کمکت میکنه.:323:

خانوم فاخته
این کار شما اشتباه محضه
اون آقا داره از احساسات شما در گذشته سو استفاده می کنه
من خودم ازین کارها خیلی متنفرم ولی جنس خودم رو خوب می شناسم
به این چیزایی که می گم خوب فکر کنید خواهشا
- اگر اون آقا اهل زندگی بود با همون آدم زندگی می کرد. پس اگر از همسر اولش داره بخاطر شما می گذره یه روز دیگه هم از شما بخاطر یکی دیگه می گذره.
- زندگی هر کسی مشکل داره ولی راه حل مشکلات زندگی خیانت نیست. با همسرتون صحبت کنید. اگر به نتیجه نرسیدید و هیچ راهی براتون نموند ازش جدا شید. خیلی راحت. چرا خیانت آخه؟!
شما هنوز خیلی راه دارید تا به جدایی فکر کنید چه برسه به خیانت!
بد رفتاره با مهربونیتون رامش کنید. بد حرف می زنه یادش بدید خوب رفتار کردنو. راه کج میره به راه راست هدایتش کنید. سخته می دونم ولی شما تعهد دارید نسبت به این زندگی آخه. چرا اینقدر راحت خرابش می کنید.
- اصلا دوست ندارم اینو بگم ولی اگر شما الان ازین آدمی که باش هستید خسته شدید و نمی تونید باش باشید با کس دیگری هم نمی تونید باشید و یه روز ازون هم خسته می شید. مگر شما به این آقا بله نگفتید. مگه تصمیم نگرفتید باش زندگی کنید. پس پای تصمیمتون بمونید. اگر نمی تونید پای این تصمیمتون بمونید پس پای هیچکدوم تثمیماتتون توزندگی نمی تونید بمونید. اون آقا چه گناهی کرده که به شما و تعهدتون اعتماد کرده؟!

بعدش هم شما همه تصمیماتتون رو گرفتید و حالا اومدید مشاوره!
من یه پیشنهاد می کنم ازتون، یه خواهش از یه برادر کوچکتر ، ازتون خواهش می کنم برید پیش یه مشاور خوب قبل ازینکه هر تصمیمی بگیرید تا راهنماییتون کنه.
مطمئن باشید اون آقا شما رو واسه هوسش می خواد نه زندگی.
این کار رو با زندگیتون نکنید.

برادر خوبم بدبخت عزیز
من ممنونم که از صمیم قلبت داری منو راهنمایی میکنی اینو از کلماتت با همه وجودم حس کردم

اولا که من هیچ تصمیمی نگرفتم اون حرفهارو سال 90 با هم زدیم و دلیل گفتن این حرفها این بود که من به اون اقا گفتم حرف زدن ما هیچ مشکلی رو حل نمیکنه یه مشکل به مشکلات من اضافه میکنه گفتم مثلا ما 2 سال دیگه هم با هم در ارتباط بودیم اخرش میخواد چی بشه و اونهم گفت من نمیخوام بشینیم الکی با هم حرف بزنیم اگه از زندگیت ناراضی هستی میتونی جدا شی و بخاطر اینکه من اعتماد کنم گفت قبلش من طلاق نامه رو نشونت میدم بعدش توام جدا شو

حالا چرا این بحثها بوجود اومد برمیگرده به زمانی که ما با هم بودیم و یه قولی بهم دادیم که اگه 1% احتمال ما نتونستیم با هم ازدواج کنیم و بخاطر خونواده هامون مجبور شدیم با شخص دیگه ای ازدواج کنیم بعدش جدا شیم و دوباره با هم ازدواج کنیم.

ولی من خیانتکار نیستم من متعهد هستم حالا اگه این اشتباهو مرتکب شدم بخاطر یه سری مسائل بوده که خودم میدونم راه اشتباهی رو واسه جبرانش رفتم و امروز اومدم اینجا که کمک کنید از شر این وسوسه راحت شم

با همسرم هم صحبت کردم از راه محبت مهربونی منطقی من تلاشمو کردم ولی میدونید وقتی میخوام صحبت کنم و توضیح بدم اشتباهاتشو چی میگه؟ میگه اصلا چیزی به من نگو خودت میدونی که هرچی بگی من جواب دارم بهت بدم پس بهتره دیگه بحثو ادامه ندی

میدونم که دوستان حتما میخوان بهم بگن حتما از راه درست وارد نشدی حتما باهاش تند حرف زدی ولی باور کنید از راههای درستی که مشاورم گفته رفتم و نتیجه نگرفتم

باز هم از راهنماییهاتون متشکرم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نادیا جان من به شما هیچ بی احترامی نخواهم کرد چرا که اگه شما یا دوستان دیگه با من تند حرف بزنید با من دشمنی ندارین در واقع منو نمیشناسین که بخواین دشمنم باشید و ناراحتم کنید بلکه صحبت همه دوستان فقط و فقط از سر دلسوزی هست

خانم فاخته گرامی، دوستان گفتنی ها رو گفتند و هشدار ها رو دادند.

چقدر خوبه که میدونید اسم کاری که میکنید خیانته و دوست ندارید ادامش بدید.
شما با این تعهدتون حتما لایق زندگی خوبی هستید و مطمئن باشید همسر شما قدر شما رو خواهد دونست.
شما تازه دو ساله ازدواج کردید و از گردنه های سخت شناخت و همگون شدن گذشتید. فرصتی به زندگیتون بدید تا شرایط بهتر بشه،
مطمئن باشید اون آقا که مزاحم شما شده، به هیچ عنوان شما رو برای خودتون نمی خواد، من این رو با ضریب اطمینان صد در صد عرض میکنم.
تعهد در زندگی چیزی نیست که به همین راحتی بشه ازش گذشت، گذشتن از تعهد عواقب داره، یک عمر دربدری و پشیمونی داره.

اگه اون پسر شما رو دوس داشته باشه هیچ وقت راضی از هم پاشیده شدن زندگی شما نمی شه !

اولین شرط عشق ! گذشتن از خود برای کسی دیگه هست ! اگه عاشق شما بود ، از شما می گذشت با همه سختی که براش داره که شما زندگیتون رو بکنید ! نه اینکه بگه طلاق بگیر !

تمام اینها بهانه هست که خانواده نزاشت و اینجور بحث ها ! کسی ، قرار باشه کسی رو بخواد تا آخر عمرش می مونه پاش !

این آقا رفته ازدواج کرده ، جنسی و روحی با اون خانم ارضا شده ! اومده سمت شما ! شما هم مثلا طلاق گرفتی ! نهایت چند سالی جذابیت داری براش و بعد نوبت کسی دیگه !

اینها شک و حدسیات نیست ، تمام اتفاقاتی هست که افتاده ! یعنی تجربه های چند باره بوده که با یه مشاور قدیمی یا یه قاضی باتجربه صحبت کنید دهها مورد براتون مثال می زنه که پرونده هاش هست

سلام فاخته عزیز.به همدردی خوش اومدی.

درک میکنم تو شرایط سختی اما گذر از این طوفان تو رو تبدیل به ناخدای قابلی میکنه..پس نترس..با شجاعت جلو برو.

چقد جالبه که اقایون این همه پست گذاشتن و چقد جای فکر داره که اینطور به صراحت رفتارای غلط همنجنسای خودشونو دارن برات عیان میکنن.من شخصا لذت بردم..:104:

نقل قول:

---

زمانی که ما با هم بودیم و یه قولی بهم دادیم که اگه 1% احتمال ما نتونستیم با هم ازدواج کنیم و بخاطر خونواده هامون مجبور شدیم با شخص دیگه ای ازدواج کنیم بعدش جدا شیم و دوباره با هم ازدواج کنیم

---

چه شرط اشتباهی..اون زن و مردی که همسران شما هستن چه گناهی داشتن که باید وسیله ای میشدن برای رهایی شما از خونواده هاتون و وصلت شما با همدیگه..؟

البته میدونم این ازدواج برات تعهد اورده..در واقع انگار از دو طرف متضاد داری کشیده میشی..اما الان تو صاحب همسر و زندگی هستی پس اولویت اولت باشه ترمیم زندگیت..طلاق واقعا اخرین راهکاره..اخریش.

اما وقتی با اون اقا صحبت میکنی دیگه طلاق به چشمت اخرین راه نمیاد..خود به خود برات پررنگ میشه و انگیزه تلاش برای زندگیتو ازت میگیره.

مثلا فرض کن امتحان داری یکی از دوستات بگه شنیدم استاد گفته ممکنه امتحان نگیرم و از روی میانترم نمره پایان ترم رو بدم.

حالا اگه به حرف دوستت توجه کنی میزان درس خوندنت میاد پایین..چون ته دلت میگی شاید امتحان نگیره.
این خاصیت ادمه که جذب راهی میشه که بنظر راحتتر میاد.

حالا شما هم وقتی با اون اقا حرف میزنی ته دلت به طلاق کشش پیدا میکنی...میزان تلاشت و انگیزت کمتر میشه.

اما یادت باشه الان به همسرت متعهدی و تعهد شامل صحبت نکردن با مرد غریبه هم میشه.
نکنه به امید یه حرف بی اساس واسه امتحان زندگیت تلاش نکنی.:305:


و همینطور باعث میشه مدام همسرتو با اون اقا که یه تصور خیلی قشنگ هم ازش داری مقایسه کنی و این باعث میشه نتونی خوبیای همسرتو ببینی.
حتما اون اقا خوبیایی داره..مثل همسرت..مثل تو ما و بقیه

اما اولین عیب بزرگش اینه که داره به همسرش خیانت میکنه اما همسر تو با وجود مشکلات وفاداره.
بقیه عیبهای اون اقا رو هم تو زندگی مشترکش باید پیدا کرد که تو هنوز ندیدیشون یا ندید گرفتیشون.

ارتباطتت رو کامل قطع کن با اون اقا و تمرکزت رو بذار رو زندگیت..تا وقتی تمرکزت روی اون اقا و طلاق از همسرته صدبارم با شوهرت حرف بزنی فایده نداره..
فکر و قلبت هم باید مال همسرت باشه تا نتیجه ببینی.

دلتو از اون مرد پاک کن تا انگیزت و انرژیت برای تلاش صدچندان بشه..اونوقت باشوق بیشتری دنبال راه حل میری.

نقل قول:

---

با همسرم هم صحبت کردم از راه محبت مهربونی منطقی من تلاشمو کردم ولی میدونید وقتی میخوام صحبت کنم و توضیح بدم اشتباهاتشو چی میگه؟ میگه اصلا چیزی به من نگو خودت میدونی که هرچی بگی من جواب دارم بهت بدم پس بهتره دیگه بحثو ادامه ندی

---

این جمله تو و حرفی که همسرت میزنه نشونه یه واکنش دفاعیه..وقتی مرد حس کنه داره توبیخ میشه،یا متهم میشه یا زنش مثه یه مادر واسه بچش داره اشتباهاتشو گوشزد میکنه یا بهش پیغام میده تو بدی یا تو گناهکاری
..نتیجش میشه همین که اقا فقط تلاش میکنه جلوی زنش کم نیاره..نمیخواد اقتدارشو از دست بده..نمیخواد حس کنه متهمه.
صحبت و عنوان درخواستها (نه به رخ کشیدن اشتباهات) فنهای زیادی میخواد که مهربونی فقط یکیشه.

موفق باشی

بله متاسفانه یه سری از ما مردها مایه خجالتیم. با رفتارامون و با کارامون آبروی هرچی مرده می بریم.
این یه واقعیت غیر قابل انکاره.
البته در مورد زنها هم همینه نه اینکه فقط مردها اینطور باشند.
زن و مرد نداره، هرکسی از هر جنس و نژاد و ... وقتی فکر نکنه و کاری کنه آخرش پشیمون می شه.
بگذریم....
فاخته عزیز
خواهر من ، ما مردها خواسته هایی داریم که اگر دیده نشه همونطور که دوستان گفتند دیوار دفاعی می چینیم و اونقدر محکمش می کنیم که هیچکس نتونه ازش رد شه
هنر یه زن اینه که از دیوار دفاعی مردش رد شه
هر مردی یه قلقی داره ، ببین قلق همسرت چیه ، ببین چجوری دوست داره باش باشی ، ببین دوست داره براش چیکار کنی ، سعی کن اونجوری که اون دوست داره رفتار کنی و یه جوری کم کم نرمش کنی. نمی گم عوض شو. نمی گم خودت نباش. می گم سعی کن اونجوری که اون می خواد باش رفتار کنی تا کم کم این دیوار دفاعی رو که در مقابل شما گذاشته رو برداری و یعدش کمکم خواسته های خودت رو هم بیار وسط
بعضی مردها دیر کوتاه میاند ولی وقتی کوتاه بیاند و نرم بشند دیگه هرکاری بخوای برات می کنه. بعضیا هم نه زود نرم می شند زود هم دوباره دیوار می بندند.
شما راه رو اشتباه رفتید.
اگر می خواید بیشتر در مورد رفتارهای همسرتون توضیح بدید شاید دوستان بتونند کمک بهتری بکنند.

ولی خواهشا دیگه فکر اون مرد و رفت و آمد با اون حتی صحبت حتی sms و کوچکترین ارتباطی رو رو از سرتون بیرون کنید و به فکر زندگیتون باشید.
خیانت تابخشودنی ترین گناه دنیاست حالا از هر نوعیش ، چه مرد چه زن ، چون دارید به اعتماد یک نفر لطمه می زنید. و هیچوقت هم فراموش نمی شه.
با مشاوران زبده هم در ارتباط باشید تا کمکتون کنند.
امیدوارم زندگی خوبی رو در آینده رو بسازید.
من خودم درگیر یه مساله هستم و زیاد نمی تونم بیام ولی سعی می کنم تا جایی که می تونم حرفام رو بزنم شاید یه روزنه امیدی باشه واسه حل مشکلتون.

موفق باشید

سلام فاخته عزیز
گلم برات بگم منم یه روز با همین مشکل اومدم تو سایت(البته من فقط دوبار با فردی که قبلن تو زندگیم بوده حرف زدم در حد دردودل کردن)آنچنان دوستان کوبوندن و گفتن اشتباه کردی که تا دو هفته از عذاب وجدان فقط گریه کردم و توبه کردم.واقعا ممنونم ازشون.بعضی وقتا دعوا و برخورد شدید به نفعه افراده.
اصلا اصلا اصلا اصلا به گذشتت برنگرد.گذشته رو کامل فراموش کن.اگه اون فرد تورو میخاست نمیزاشت از دستش بری.ا اگه واقعا میخاستت دوباره به زندگیت نمیومد تا خرابش کنه.تو میتونستی مشکلت رو همون سال 90 با شوهرت حل کنی اما اون آقا اومد تو زندگیت و باعث شد تو دو دل بشی و زیاد به بهبود زندگیت رغبت نشون ندی.
این تویی که باید عاقل باشی.اون اصلا آدم قابل اعتمادی نیست حتی اگه با تو هم بود این رفتار ازش سر میزد.تصور کن تو همسرش بودی و میرفت به یکی دیگه این پیشنهاد رو میداد.این ابراز علاقه ها از روی دوست داشتن نیست.اونم میگه شرایطش بده اما تو نباید باور کنی.دو دستی بچسب به زندگیت و نزار یکی که اصلا لیاقتت رو نداره داغونش کنه.واقعا در حق همسرت داری ظلم میکنی.اینکه حتی یک لحظه بهش فکر کنی خایانت و ظلم به همسرته.توبه کن و از خدا کمک بخواه.
امیدوارم تو هم به نتیجه ای که من رسیدم برسی

حرفهاتون خیلی به دلم نشست

مخصوصا حرفهای بهار زندگی و بدبخت ( از دل دراید هر انچه بر دل نشیند)

من واقعا تحت تاثیر حرفهاتون قرار گرفتم ممنونم که منو درک میکنید و ارومم میکنید

راستش خودم خیلی وقته درگیر این حس بد و عذاب وجدان هستم از اخرین بار قبل از ازدواجم تا حالا اصلا ندیدمش یعنی پاهام یارای اینو نداشته که این کارو بکنم

حرف زدن و ایمیهامونم خیلی جسته گریخته بوده یعنی بعد از هربار حرف زدن تا یه مدت از شدت عذاب جوابشو ندادم حتی چند بار هم باهاش برخورد تند داشتم که دیگه به من تلفن نزن یه مدت همینطور گذشته ولی باز یه وقتهایی که تو زندگیم کم اوردم حس کردم پشتم خالیه دلم شکسته و نیاز به حریم امن دارم بازم رفتم سمت اون اقا

خدا منو ببخشه امیدوارم با کمک شماها بتونم و این قدرتو در خودم پیدا کنم که دیگه هرگز این کارو تکرار نکنم

همیشه نگران این بودم که نکنه تکرار گناه برام عادی بشه و ترسش بریزه و خدای نکرده در سراشیپی گناه بیفتم و غرق شم

دلیل اصلی کار من اینه که سالها اون اقا نقش حمایتگر داشت تو زندگی من از پدر و مادرم بیشتر هوامو داشت و بخاطر ارامش و اسایش من هر کاری میکرد حالا که یه جاهایی کم میارم تنها میشم و نیاز به حامی دارم ناخوداگاه به سمت اون کشیده میشم که میدونم این کارم اشتباهه

دوستای خوبم اگه لینکی یا مطلبی هست که مرتبط میشه با مشکل من خواهش میکنم در اختیارم قرار بدین تا بتونم ارادمو نفسمو قوی کنم و از این تاریکی بیرون بیام

دوست عزیز،

تاپیک های آرش1348 را بخوانید.
ببینید دو ساله که زندگی خودش و خانمش و دخترش بخاطر یکسری اشتباهات از جمله ارتباط یک هفته ای که خانمش با خواستگار سابقش از طریق ای میل داشته ، به هم ریخته. زندگیت را با یک ندانم کاری به جایی نرسون که دیگه برگردوندنش به حالت اول سخت باشه یا شایدم نشدنی.

تاپیکهای مختلف امید زندگانی را بخوانید. از جمله این مورد.وي آتيشي كه خودم با ندانم‌كاري و غفلت ايجاد كردم دارم مي‌سوزم

این تا تاپیکها هم ممکنه براتون کمک باشه.

به همسرم به خاطر خیانت بی اعتماد شدم ......

خدا کسی را به درد من مبتلا نکند

رفتار همسرم بعد از خیانت من ...