-
من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
سلام به همه دوستای خوبم که همیشه منو کمک کردن، یه مشکلی برام پیش اومده لطفا بازم راهنمائیم کنید.
شوهرم برای کارش نیاز داره که یه کارمند خانم داشته باشه ولی چون من خیلی حساسم و شکاکم شوهرم از من خواست تا خودم کسی رو معرفی کنم، من در نظرم بود که دختر خواهر خودم رو معرفی کنم ولی چون اون زمان دخترخواهرم شرایط نداشت و شوهر من عجله داشت، مجبور شدم یکی از دوستانم رو معرفی کنم(البته این هم بگم که دوستی چندماهه داریم نه خیلی زیاد)، دوستم هم شوهرداره، حالا چندوقته داره میره و من باز شک پیدا کردم، چون منزل دوستم سرراه شوهرم هست فکر میکنم که صبح ها یا عصرها شاید شوهرم اوونو برسونه ، از طرفی این خانم یه خواهر مطلقه داره، چون شوهر منم وضع مالی خیلی خوبی داره میترسم که همین باعث بشه که باعث ارتباطی بین شوهر من و خواهرش بشه. الان به نظر شما از شوهرم بخوام عذر این خانم رو بخواد و خواهرزاده خودم رو بیارم یا نه؟ به نظرتون با وجود خواهرزادم مشکلات دیگه ای بوجود نمیاد؟
دوستان توروخدا کمکم کنید.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
سلام
ببخش اينقدر رك صحبت ميكنم
اما فكر نميكني بيشتر ازينكه نگران رفتار همسرت يا پيش فرض هاي احتماليت باشي بهتره نگران شك و رفتارهاي خودت باشي؟
خانمي به خاطر شما مياد سركار حالا به خاطر افكار شما بايد از سر كار بره,حتا فكر بد نسبت به خواهر اون خانم داري!!!
ممكنه فردا حتا به خواهرزاده خودت هم شك كني؟!
با اين همه شك فكر نميكني محيط جامعه رو هم بايد پاكسازي كني؟
دوست عزيز!
ظن و گمان منفي نسبت به ديگران خطاست, حتا همسرت.
همسرت رو خودت انتخاب كردي, همينجور كه هست
اون خانم هم ممكنه رو شغلش حساب باز كرده باشه و افكارتو بهش ضربه بزنه
بهتره رو خودت كار كني و به جاي اينجوري چسبيدن به زندگي و ازار دادن خودت رابطه بهتري باهمسرت ايجاد كني
تا خداي نكرده همين رفتارها رشته اي رو پاره نكنه
يادت نره سلامت روح و روان خودت مهمتره و باز هم ممكنه كسي بياد و افكارت ازارت بده
هر تصميمي ميگيري موفق باشي:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ممنون زهره جان، راستش خودم هم میدونم، ولی به نظر من شوهرم میتونست یه آقا رو بزاره اونجا به جای خانم، احساس میکنم نکنه اینکارو کرده منظوری داره، توروخدا اگه بازهم میتونین راهنمائیم کنید. چیکارکنم که این افکار آزارم نده؟؟ واقعا اگه کار به اونجا بکشه که نتونم تحمل کنم شاید جدایی اتفاق بیفته.
توروخدا کمکم کنید.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
پرستوی عزیز
آیا شما چیزی از همسرت دیدی؟
آیا بهش بی اعتمادی؟
چرا فکر می کنی همه میخوان اون رو از چنگ شما در بیارن؟
ذهن شما متاسفانه کمی بیماره و منفی نگر.
من به شما توصیه می کنم که حتما حضورا به یک روانشناس بالینی مراجعه کنی و مشکل وسواس فکری و
شکاک بودنت رو مطرح کنی.
چون اگر درمان نشی در سالهای آتی اوضاع بدتر میشه و خدای نا کرده مجبور بشی سر هیچ و پوچ همسر
و زندگیت رو از دست بدی.
موفق باشی.
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ممنون بهار شادی جان، نه من خداروشکر بعد از ازدواج چیزی ندیدم، یعنی بعضی وقتها برام شک ایجاد شده ولی بهم ثابت نشده که درسته یا نه؟
راستش چون وضع جامعه خرابه و زنها مخصوصا مطلقه ها به کمک مالی دیگران نیاز دارن و شوهرم هم دستش به دهنش میرسه میترسم به این خاطر گول بخوره.
من مشاوره و روانشناس زیاد رفتم ولی نتیجه نگرفتم. الان هم باردارم این افکار خیلی روی من اثر بد میزاره، توروخدا برام دعا کنید.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ببین گلم
بیشتر از مشاور ، این خود شما و همراهی شما با درمانگر هست که میتونه به شما کمک کنه شک رو در خودت ریشه
کن بکنی.
جامعه مشکلاتی داره اما شما باید به همسرت اعتماد کنی!
به جای اینکه دائم همسرت رو چک کنی و محیط اطرافش رو ، سعی کن انرژیت رو روی این بگذاری که براش همسری
باشی که دلش نخواد هیچ کس دیگه جای تو رو براش بگیره.
برای کسی باش که هیچ کس دیگه ای جز تو براش نمیتونه باشه.
سعی کن افکار منفیت رو کنترل کنی!
با تکنیک توقف فکر
آیا به شما دارو درمانی هم پیشنهاد شده؟
چون درمان بیماری شک ریشه در کودکی شما داره و درمانش زمانبره و به همکاری خود شما بسیار نیازه!
سعی کن به ناخودآگاهت اجازه ندی این افکار منفی رو در خودش پرورش بده!
چون القائان منفی بسیار باعث میه ناخودآگاه افراد به اون سمت سوق داده بشن.
پس مراقب افکارت باش! چون بسیار قوی هستن.
سعی کن بار منفی زهنت رو با نوشتن خالی کنی و بعد اون افکار منفی رو بسوزونی یا پاره کنی.
ضمنا درمانت رو در کنار یک روانشناس خوب به مدت طولانی ادامه بده تا درمان بشی.
اجازه نده این افکار زندگیت و خوشبختیت رو خراب کنه و هر موقع این افکار سراغت اومد بهش توقف بده و نذار تو رو در
خودش غرق کنه!
سعی کن هر روز کلی افکار مثبت بنویسی برای خودت و به اونها فکر کنی.
همسرت رو به خدا بسپر و دل نا آرامت رو با ذکر گفتن آرام کن.
مراجعه حضوری به روانشناس رو هم فراموش نکن مجددا!
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ممنون از لطفت بهار جان که برای من وقت گذاشتی، آره بازهم میخوام برم مشاوره، ولی بخاطر بارداری نمیتونم دارو مصرف کنم. روانپزشک قبلا به من گفته بود باید دارو بخورم ولی من ممانعت کردم الان هم که دیگه شاید ضرر داشته باشه برای جنین، نمیدونم.
توروخدا دوستانی که افکار مثبت دارن بیان و من رو کمک کنن.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
عزیزم
در مورد درمان بیماری شما باید دارو مصرف بشه که فعلا که بارداری به صلاح نیست اما چون بعد از وضع حمل ممکنه
دچار افسردگی پس از زایمان هم بشی بهتره حتما بعد از متولد شدن فرزندت دارو درمانی رو شروع کنی چون مصرف
دارو در مورد بیماری شما بسیار کمک کننده هست و نباید بدون تجویز پزشک قطع بشه.
اما فعلا برای داشتن تفکرات مثبت تاپیک زیر رو دنبال کن و تمرین هاش رو انجام بده هر روز. بسیار کمک کننده هست.
لینک 1
راستی مادر شدنت هم مبارک باشه :43:
برای نینی اصلا خوب نیست که دائم در افکار منفی و استرس ناشی از اون افکار غوطه ور باشی.
پس به پدر نینی اعتماد کن و درمانت رو جدی بگیر. جلسات مشاوره رو هم هم شروع کن و مصرف دارو رو بعد از
زایمان با دستور پزشکت شروع کن.
موفق باشی گلم.
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
ببین گلم
به جای اینکه دائم همسرت رو چک کنی و محیط اطرافش رو ، سعی کن انرژیت رو روی این بگذاری که براش همسری
باشی که دلش نخواد هیچ کس دیگه جای تو رو براش بگیره.
برای کسی باش که هیچ کس دیگه ای جز تو براش نمیتونه باشه.
:104::104::104:
اگر این حرف خانم بهارشادی رو خانمها انجام بدن فکر نکنم
مشکلی بیاد سراغ زندگیشون.
من که مرد هستم این انتضارات رو از همسرم دارم.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
سلام دوست عزیز!
به این پست ارزشمند از فرشته مهربان توجه کن:
کلیک کن
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
عزیز دلم من قبل از اینکه باردار بشی هم گفتم شما حتما احتیاج به درمان داری. اول از همه به خاطر خودت که این همه زجر نکشی. مشکل مربوط به همسرتون نیست.
الان هم به خاطر بارداریت درسته که نمیتونی درمان دارویی بگیری ولی حتما به روانشناس بالینی مراجعه کن و از طریق مشاوره و تمرین های رفتاری سعی کن به خودت کمک کنی تا انشالله وقتی فرزندت به سلامت به دنیا اومد اونوقت بطور جدی از روانپزشک کمک بگیری.
مسئله کارمند خانم و خواهر مطلقه و ... رو بریز دور. تا ریشه مشکل برطرف نشه شما هر روز سر یه سوژه جدید باید حرص بخوری و روح و روان و جسم خودت و همسرت و فرزندت رو آزار بدی.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
[size=medium]ممنون از همه دوستای عزیز که به من کمک می کنید.
دانوب عزیز برای من یک لینک گذاشتن که من خوندم و این نوشته را از فرشته مهربان دیدم[/size] و واقعا به این خاطر خیلی ناراحتم، میترسم شوهر منم چون با یک خانم بیشتر اوقات تنهاست همین حس درش بوجود بیاد. توروخدا بگین چیکارکنم، میترسم نتونم خودمو کنترل کنم مجبور بشم بچمو سقط کنم.:316:
فرشته مهربان
كارشناس افتخاری
*****
ارسالها: 3,701
تاریخ عضویت: دو شنبه ۰۳ فرو ۱۳۸۸
رتبه: 470
تشکرها : 11487
( 19238 تشکر در 3898 ارسال )
RE: (:) نکته های کاربردی عمومی >>>
در نظر داشته باش که یک مرد یا پسر غریبه پدریا برادر و کلاً محرم شما نیست که راحت با شما در ارتباط باشه اما تحریکات جنسی و تمایل به رابطه جنسی برایش پیش نیاد . اینجاست که دختران و خانمهایی که داوطلب رابطه با پسر یا مردی به عنوان یک دوستی انسانی هستند بزرگترین خیانت را به آنها می کنند چون در این ارتباط مرد یا پسر حتی با شنیدن صدای زن یا دختر تحت تأثیرقرار گرفته و هورمونها جنسی شان فعال میشود و .... اگر بخواهند خویشتنداری کنند فشار زیادی را باید تحمل کنند که آسیب زا هست .
مردان و پسرانی که دواطلب و مصر به ارتباط با دختر یا زنی به عنوان دوست صمیمی هستند مطمئن باشید که جاذبه جنسی آن خانم مورد توجهشان هست و اگر بخواهند بخاطر پرهیز دختر یا زن خویشتندار باشند خود را در معرض آسیب عصبی و روحی قرار می دهند چون تحریک می شوند اما مجبورندکنترل کنند و معمولاً نمیتوانند و رابطه را به جنسی می کشانند ولو شده در سطح تلفنی یا پیامکی حرفهای جنسی زدن و لذت بردن و خود ارضایی داشتن اما اکثراً خواهان رابطه جنسی واقعی هستند و با لطایف الحیل دختر یا زن را وادار به پذیرش می کنند .
تورخدا کسی اگه مشاوره خوب در زمینه شکاکی سراغ داره به من معرفی کنید. من خیلی کلافه ام
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
منظور فرشته مهربان رابطه دوستی بوده و نه رابطه کاری (حالتی که خانمی با آقایی به قصد دوستی خلوت میکنه مد نظر بوده)
پس اگه اینجور باشه ما خانمها که شاغل هستیم و با مردان زیادی رابطه کاری داریم برای این مسائل مورد نظر آنها هستیم و نهایتا نه ما و نه اون آقایون سالم و متعهد نمیمونیم.
اصلا اینجوری فکر نکن به اون بچه معصوم فکر کن و به آرامش و تغذیه مناسب تو این دوران توجه کن
برای اینکه خیالت راحت بشه گاهی میتونی بری به محل کار همسرت و یه کم اونجا بمونی و برگردی خونه.
حواست به حفظ آرامشت برای جنینت باشه الان این مهمترین وظیفه ای هست که شما به عهده داری...
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
عزیز دلم خیلی مواظب باش. من خودم کسی هستم که شوهرم با کارمندش رابطه برقرار کرد. من خوش خیال اولش برای اینکه به شوهرم اعتماد کامل داشتم اصلا قضیه رو جدی نگرفتم. ولی تو خیلی حواست جمع باشه.گرگهایی توی این جامعه ریختن که اگه حواست نباشه ظرف چند روز شوهرتو میدزدند. حیا و آبرو و شرف هم ندارند. حتما برو صفحهمن رو بخون. اگه بخوای میتونم یک توضیحی راجع به ماجرای خودم بدم. من خیلی تجربه پیدا کردم. اولش نمیدونستم چه جوری باید رفتار کنم. هر چه قدر هم که به شوهرت اعتماد داری ولی ولش نکن. خود شوهرم بهم گفت که تو باید از اول کمکم میکردی تا توی این دام دمی افتادم. به خاطر داشته باش که این زنهای هرزه که توی جامعه ریخته اند خیلی بلدند و اکثر مردها نمیتونند در مقابلشون مقاومت کنند. من داستانتو کامل نخوندم ولی مثل اینکه بارداری؟ پس بیشتر مواظب باش چون حتما از لحاظ جنسی هم مثل قبل نمیتونی بهش رسیدگی کنی. من این حرفایی رو که بهت زدم با پوست و گوشتم حس کردم. هر سئوالیداشتی ازم بپرس. خوشحال میشم که کمکت کنم عزیزم.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زیبا کردستانی
عزیز دلم خیلی مواظب باش. من خودم کسی هستم که شوهرم با کارمندش رابطه برقرار کرد. من خوش خیال اولش برای اینکه به شوهرم اعتماد کامل داشتم اصلا قضیه رو جدی نگرفتم. ولی تو خیلی حواست جمع باشه.گرگهایی توی این جامعه ریختن که اگه حواست نباشه ظرف چند روز شوهرتو میدزدند.
زیبا جان
اگر متن پرستو و راهنمایی دوستان رو میخوندی متوجه می شدی که پرستو جان به بیماری شک دچار
شدن و بارداری حالات بیماریشون رو بیشتر کرده و عود کرده این بیماری! پس با نصایح نابجا بدون در نظر
گرفتن اوضاع بیمار شرایط رو وخیم تر نکنین لطفا. پرستو جان به همسرش اعتماد داره و مراقب
همسرش هم هست و زندگی خوبی داره. لطفا یک مثال رو به همه تعمیم ندین!
یک راهنمایی غلط میتونه با یک زندگی بازی کنه. پس بیشتر احتیاط کنین.
=================
سلام پرستو جان
من توی اینترنت که سرچ کردم دیدم در مورد روان درمانی بیماری شک و سوءظن دکتر جعفر دارابی دکتر خوبیه.
اینم آدرس سایتشه : www.dr-darabi.com
آدرس: تهران – آریاشهر- بلوار آیت ا… کاشانی – روبروی شهرداری منطقه پنج- مجتمع افرا-طبقه دو – واحد ۲۱۲
تلفن: ۴۴۰۳۰۷۱۹
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ممنون بهار شادی عزیز حتما مراجعه میکنم لطف کردی.
خانم کردستانی راستش این خانم دوست خودم هستش ولی زیاد شناختی روش ندارم، و چون خودم هم معرفی کردم نمیتونم هیچ کاریش بکنم، شوهرم میگه اگه دیگه بگیم نیاد جلوی شرکام آبرو میره میگم زنش به دوست خودش هم اعتماد نداره. من نمیدونم واقعا چیکار کنم:316:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پرستوی مهاجر
ممنون بهار شادی عزیز حتما مراجعه میکنم لطف کردی.
خانم کردستانی راستش این خانم دوست خودم هستش ولی زیاد شناختی روش ندارم، و چون خودم هم معرفی کردم نمیتونم هیچ کاریش بکنم، شوهرم میگه اگه دیگه بگیم نیاد جلوی شرکام آبرو میره میگم زنش به دوست خودش هم اعتماد نداره. من نمیدونم واقعا چیکار کنم:316:
پرستو جان
آروم باش گلم!
این اتفاقات فقط داره در ذهن شما میافته نه در دنیای بیرون! پس آروم باش!
برای حفظ آرامشت حتما سعی کن با ذکر گفتن خودت رو آروم کنی و همسرت رو به خداوند بسپاری.
اون مرد خوبیه و شما و فرزندش و زندگیش رو دوست داره. اون خانم هم دوست شماست و هر گز به
شما خیانت نمی کنه. فقط چون ذهن شما بیماره و به دلیل به هم ریختن هورمون های بدنت به خاطر
بارداری به شدت بهم ریختی.
گلم!
به فکر خودت نیستی به فکر فرزندت باش. با این همه اضطراب ممکنه آسیب ببینه.
خانم کردستانی چون خوش ضربه خورده بی اعتماده و با صحبت های نا به جا شما رو هم به هم ریخته.
اما همه که مثل هم نیستن! و شما هم جز محبت از همسرت چیزی ندیدی.
خودت هم میدونی بیماری. و نیاز به درمان داری.
پس به جای خوندن نظراتی که بهمت میریزن به مطب دکتر تماس بگیر و بهش مراجعه کن!
حس می کنم به دلیل بارداری و بهم ریختن هورمون های بدنت بیماریت عود کرده.
پس حتما هرچه زودتر تماس بگیر و از دکتر برای روان درمانی وقت بگیر.
آرامشت رو هم حفظ کن. به خدا توکل کن و زندگیت رو به اون بسپر.
مطمئن باش همه چیز اینطوری خوب پیش میره :46:
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
من هم نگفتم که به شوهرش اعتماد نداشته باشه و داشتن همکار زن هم در محیط کار اجتناب ناپذیره! من فقط میگم که از تجربه من درس بگیره و حواسش به زندگیش باشه و مثل من خیلی خوش خیال نباشه. شوهر من بعد از اینکه من موضوع رو فهمیدم در برابر اخراج دختره مقاومت کرد به یک واحد دیگه منتقلش کرد و بهانه اش این بود که خیلی خوب کار میکنه و شرکت بهش احتیاج داره بلاخره همیشه یک بهانه ای هست!! رلی هر روز میرفت میدیدش و من با گرفتاریهای زیاد تونستم دختره رو از زندگیم بیرون کنم!! ولی اگر من به شوهرم اعتماد نمیکردم و از همون روز اول پامو میکردم توی یک کفش و مجبور میکردم اخراجش کنه شاید زندگیمون و خودم این همه صدمه نمیخورد. به هر حال من برای کسی نسخه نمیپیچم هر کسی شرایط خودشو داره و باید بر اساس اون شرایط برای زندگی خودش تصمیم بگیره. رفتن پیش مشاور هم کار خوبیه و تاثیر داره.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
بهار جان ممنونم که به من آرامش میدی، بخدا بعضی حرفها رو در این مورد حتی با شوهرم هم نمیتونم مطرح کنم همش میریزم توی خودم. خیلی نگرانم، با این افکارم شوهرم هم دارم آزار میدم اون هم روحیه اش خیلی خراب شده، ولی از وقتی دوستم رفته اونجا خیلی کم به من زنگ میزنه، همش میگه کارم زیاده وقت نمیکنم، ولی من احساس میکنم شاید بخاطر وجود اون اینطوری شده. کاش خدا بیشتر کمکم کنه.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
زیبای عزیزم
اصلا مشکلی پیش نیامده. پرستو جان سابقه بیماری شک و تردید دارن. این حرف های شما باعث میشه این دوست
عزیز که ظاهرا بیماریشون عود کرده وضعش بدتر بشه و به دلیل آشفتگی دست به کاری بزنه که بعدا پشیمانی به بار
میاره. پس سعی کنین در هنگام دادن نظر به این دقت کنین که وضعیت افراد به چه صورتیه و در چنین تاپیک هایی با
احتیاط نظر بدین. چون ممکنه یک اشتباه ما به قیمت یک زندگی تمام بشه.
میدونم تجربه مشابه و دردناکی داشتین اما این اتفاقات فقط داره در ذهن پرستو اتفاق میافته نه در دنیای واقع.
پس سعی کنین مراجع رو به آرامش دعوت کنین. مسلما حواسش به زندگیش هست. اما خوب افرادی که این بیماری
رو دارن کنترل ذهنشون دست خودشون نیست.
پیشاپیش از همکاری شما ممنونم.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ممنون بهار شادی عزیز. حتما به توصیه هاتون گوش میدم. من یکی که حواسم به زندگیم نبود و این بلا سرم اومد. ولی نیتم خیره. دلم میخواد این بلا سر هیچ بنی بشری نیاد. من رو که خیلی داغون کرد. احساس میکنم توی این 6 ماه 20 سال پیرتر شدم.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ضمن اینکه تمام دوستان عزیز رو دعوت به داشتن آرامش میکنم و از همتون میخوام که آرام و ریلکس باشید و بحث نکنید با هم...
باید بگم ،خیانت دلایل زیادی داره و محیط مساعدی رو هم میطلبه
نه باید خیلی خوش خیال و بیخیال بود و نه انقدر طرف رو زیر نظر و تحت کنترل و تومنگنه گذاشته که طرف کار رو بدتر کنه
باید سیاست های خاصی در این مورد داشت و جوریکه طرف بهش فشار نیاد تحت کنترلش گرفت
عزیز دلم
درکمال آرامش برو سرچ بزن که یه خانوم حامله باید چه کارایی برای آماده کردن خودش برای مادر شدن انجام بده
وقتتم با خانواده و دوستات بیشتر پر کن
انقدرم تو خونه نشین فکر و خیالای ناجور کن
در ارتباطت با شوهرتم هم تجدید نظر کن
خیلی باید با سیاست و ملایم رفتار کنی تا اون حتی یک ابسیلن هم به کسی تمایل نداشته باشه
فکر نمیکنم از شوهر من بدتر تو دنیا بود
ولی با سیاست جوری رفتار میکردم که هرگز بهم خیانت نکرد(البته اون مدت که زنش بودم،اونموقع که دیگه نبودم به من مربوط نمیشه)
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
زیبا جان اون خانم که با شوهر شما رابطه داشت، متاهل بود یا مجرد؟؟ آخه دوست من متاهله، باهم رفت و آمد خانوادگی داریم. شوهرم میگه من اینقدر رذل نیستم که چشمم دنبال زن شوهر دار باشه اون هم کسی که با شوهرش نون و نمک خوردم ولی واقعا نمیدونم راست میگه یا نه.
نادیا جان چیکار میکردی که مطمئن بودی شوهرت خیانت نمیکنه هرگز، میشه به منم یاد بدی. من کلا سیاست زنانه بلد نیستم.
بهار جان الان زنگ زدم دکتر دارابی جواب ندادن ولی نوشته از چندهفته قبل باید وقت بگیرید، خداکنه زودتر به من وقت بده، میترسم با این اوضام اتفاق بدی برام بیفته.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
"میترسم با این اوضام اتفاق بدی برام بیفته."
چرا انقدر دلهره و نگرانی و ترس داری عزیز دلم؟؟
پاشو برو همین الان یه دوش بگیر...بعدشم یه شربت خنک درست کن و بشین جلو آینه بخور
انقدددددددددددددددر حال میده که نگو
بعدشم یه اس ام اس عاشقانه خوشگل واسه شوهرت بده با این مضمون:
عزیزم ، نمیدونی وقتی پیشم نیستی چقدر دلم برات تنگ میشه،خسته نباشی، دوست داریم (از طرف پرستو و نی نی مون) :46:
سیاستهای زنانه رو نمیتونم اینجا شرح بدم فدات شم
ولی
مطمئن باش شوهرت بهت خیانت نمیکنه ،اونم به قول خودش با زن شوهردار که شوهرش دوست خودشم هست
تورو خدا انقدر به شوهرت گیر نده
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
پرستو جان
ساعات تماس مطب ایشون از 2 تا 8 شبه. الان پاسخ گو نیستن. توی سایتشون هم نوشته که :)
انقدر استرس برای چیه؟ پاشو وضو بگیر و کمی قرآن بخون تا آروم بشی.
این خیلی خوبه که این حرف ها رو به همسرت انتقال نمیدی.
برای اینکه ذهنت هم بهم نریزه سعی کن توی تاپیک های خیانت نری تا اذیت نشی.
سعی کن مثبت فکر کنی. بعد از ظهر هم با مطب تماس بگیر و بگو که موردت اورژانسیه و نزدیکترین وقت رو بگیر.
سعی کن خودت رو آروم کنی گلم.
بنده خدا حتما همسرت سرش شلوغه اونم توی این بازار نا بسامان اقتصادی.
اون خانم هم که متاهله و خودش همسر داره.
میدونی این القائات شما همسرت رو ممکنه فراری بده و به دیگران متمایلش کنه؟ پس سعی کن این ناراحتی هات
رو همین جا بگی و چیزی به همسرت منتقل نکنی تا اون رو هم بهم نریزی عزیز دلم.
از خدا کمک بگیر و از لینک تکنیک توقف فکر که بهت دادم در صحفه اول تاپیکت برای کنترل افکار منفی استفاده کن!
برای خودت جملات مثبت بنویس و به در و دیوار بزن.
برای اینکه از این فضا ذهنت رو خارج کنی زیاد قرآن بخون و عبادت کن و بنویس و به خودت جملات آرامش بخش بگو.
این آرامش رو اول به خودت و بعد به فرزند عزیزت که توی راهه منتقل کن.
از تمرینات یوگا و مدیتیشن هم میتونی استفاده کنی.
از تکنیک های تکنولوژی فکر هم که لینکش رو در پست های قبلیم بهت دادم استفاده کن.
خودت هم همکاری کن. انشالا دکتر هم بهت کمک می کنه تا کامل درمان بشی.
مواظب نی نی گل ما هم باش :46:
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
پرستو جان
شما دارید با این افکار همه شرایط رو برای ورود فرد سوم به زندگیتون آماده می کنی...وقتی شوهر شما به جای دیدن یک زن زیبا و شاداب مدام با یک زن غرغرو و شکاک و افسرده مواجه بشه شک نکن که فرد دیگری رو وارد حریم شخصیش می کنه.
شما فرض کن شوهرت رو مجبور کردی این خانم رو اخراج کنه و یه آقا رو جایگزینش کنه.....اگه اون آقا یه خواهر مجرد یا مطلقه داشت میخوای چیکار کنی؟!!!!!.....با خانم یکی دیگه از همکارای شوهرتون که به نظرت مشکوک میاد میخوای چیکار کنی؟!!!!....با خانمی که صندوقدار مثلا رستوران یا بیرون بری که شوهرت به اونجا می ره می خوای چیکار کنی؟!!!....کلا میخوای با همه خانمهایی که به نظرت مشکوک میان چیکار کنی؟!!!!
عزیزم نمی گم نسبت به زندگیت بی تفاوت باش ولی شما داری دستی دستی زندگی خوب و خوشت رو نابود می کنی. به کوچولوت فکر کن...به اینکه شوهرت تا چند وقت دیگه پدر میشه و کلی بار مسئولیتش سنگین تر....به روزهای خوب فکر کن....اصلا شوهرت زن به این خوبی داره و تازه داره پدر هم میشه، درسته بعضی مردا خیانت می کنن ولی آخه عزیزم همه مردا که عقلشون کم نیست که زندگیشون رو به باد بدند.
توکلت به خدا باشه....ایمان داشته باش که تا خدا نخواد برگی از درختی نمی افته....از خدا بخواه که خوشبختیتو برات حفظ کنه و اعتقاد داشته باش که این اتفاق میافته.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
پرستو جان
اون خانمه مطلقه بود. من هم فکر نمیکنم شوهرم به زن شوهردار دار هیچوقت نظر داشته باشه. مردها هوای همجنساشونو بیشتر از زنها دارن!!! زنی که گیر من افتاده بود از اوناش بود. سعی کن با زن دوست شوهرت گرمتر بگیری و باهاش بیشتر حرف بزنی!! شک توی زندگی خیلی چیز بدیه به نظر من آدم باید به شوهرش اعتماد داشته باشه مگر اینکه خلافش ثابت بشه! بنابراین به شوهرت اعتماد داشته باش اما نه کورکورانه بلکه منطقی. من اعتماد کورکورانه و خوش خیالانه داشتم و چوبش را هم خوردم. سعی کن آرامش داشته باشی و سرت رو به کارهای دیگه گرم کنی تا خیلی فکر و خیال نکنی. این استرس ها روی بچه ات اثر میگذاره. حرفای نادیا رو خیلی تایید میکنم باید سیاست های زنانه ات را به کار بگیری. در روابط زن و شوهری غرور جایی نداره. به جای اینکه بهش گیر بدی ازش بپرس که چه کارایی رو دوست داره. توی زندگیتون تنوع ایجاد کن. اگه میتونید مسافرت برید.هر چند کوتاه باشه. بهش ابرازعشق و علاقه کن و هیچوقت هیچوقت بهش نگو که بهش اعتماد نداری.
عزیزم اول از همه به خودت فکر کن و بدون با اون گلی که همراه داری با ارزش ترین موجود روی زمینی. برات بهترینها رو آرزو دارم.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
مرسی دوستای خوبم از همه خیلی ممنونم، من جز درد و دل با شما کسی رو ندارم، الان که این همه مهربونی شما رو میبنم اشکم سرازیر میشه، وقتی شماها که منو نمیشناسید اینقدر با من مهربونید خیلی خوشحال میشم.
بهار جون شما منو خیلی خوب کمک میکنید میشه لطف کنید نظرتون رو درمورد اون قسمت که از فرشته مهربون فرستادم بگین، آخه گفته بودن که مردا از نظر جنسی امکان داره به همکارشون نگاه کنن و بهشون فشار بیاد و عصبی میشن، آخه شوهرمنم یه مقدار عصبی شده حال نمیدونم بخاطر شک من هست یا بخاطر این مسئله، آخه شوهرم خودش پیشنهاد داد که من به دوستم بگم برای کار، چون گفت کسی باشه از طرف تو بهتره منم کسی رو نداشتم جز دوستم ، گفت به اون بگو بیاد که تو خیالت راحت باشه، خیلی بدبین شدم فکرمیکنم نکنه از روی منظوری این حرف رو زده.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
پرستو جان
این حرف فرشته در جایی مصداق پیدا می کنه که زن و مرد حریم ها رو رعایت نکنن و وضعیت پوشش یا گفتار یا رفتار
اونها نا مناسب باشه و یا به اصطلاح با هم دوست باشن.
اما چون ذهن شما مستعده ، فکر می کنه که منظور فرشته اینه مردا کلا تا زن نا محرم می بینن تحریک میشن!
عزیزم اصلا اینطور نیست. اگر زنی سنگین و موقر باشه و حدود رو هم رعایت کنه به هیچ عنوان مرد تحریک نمیشه.
اون خانم که دوست شما هم هست که نمیاد تو محیط کار با عشوه صحبت کنه که. بعد هم اونجا اون همه آدم و ارباب
رجوع هست. بیکار که نیستن و تنها.
بعد هم خودت میدونی شرایط اقتصادی چقدر بد شده. حتما فشار کاری و استرس زیادی روش هست. برای همین
عصبی شده. من خودم که کار میکنم خیلی این روزا به دلیل شرایط ناپیدار عصبی هستم.
مگه فقط به دلیل فشار جنسی آدمها عصبی میشن؟
اون نگاه هم که فرشته گفت نگاه به زنیه که هیچ چیز رو رعایت نمی کنه و قصدش عشوه گری و جلب توجه هست
نه همه زنها که!
ببینم شما فقط نوشته ها رو میخونی؟ عمل نمی کنی بهش؟ پس برای چی بهت گفتم از توقف فکر استفاده کن
گلم؟ الان وقته استفاده از توقف فکره!!!
به جای این افکار منفی ، دلت رو آروم کن با کارهایی که گفتم ، بعد برای همسرت یک شام خوب آماده کن و محیط
خونه رو حسابی آروم کن تا از فشارهای عصبی ای که روش هست کاسته بشه و آرامش پیدا کنه در آغوش شما و
کنار شما. از لحاظ جنسی هم انقدر جذاب باش که دلش نخواد هیچ کس دیگه جز شما جاش باشه.
همسر شما حتما مرد قوی و با اراده و جدی ای هست که انقدر در کارش موفقه. اگر دنبال این کارها بود که دیگه
نمیتونست توی کار پیشرفت کنه. پس فکرای الکی نکن.
بعد هم مگه دوست شما دختر سبک یا جلفیه؟ مگه چیزی ازش دیدی؟ مگه شوهرش رو دوست نداره؟
معلومه که اونم زندگیش رو دوست داره و الان بنده خدا حتما نیاز مالی داشته که اومده سر کار. پس به شیطون
لعنت بفرست و نذار دلت رو سیاه کن و شما رو پریشون.
راستی همسرت چند سالشه؟ چند وقته ازدواج کردین؟ چند ماهه بارداری؟
از آشناییتون و روزهای خوبت برامون میگی؟
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
پرستوی عزیز!
اون لینکی که من برات گذاشتم پست شماره 20 از از تاپیک بود اتفاقاً دقیقا هم همون پست میاد وقتی که لینک رو کلیک کنی!!!
این که از بین این همه پست درست دست گذاشتی روپستی که در جهت سوئ ظن های خودته،خب معنای خوبی نداره، ببین دوستم وقتی مدام دنبال این نوع از مسائل باشی، داری با رفتارت خودت اون ها رو به طرف خودت می کشونی،
به خودت تلقین نکن! اتفاقی نیفتاده که!
به این فکر کن که خدای ما، ما رو به حسن ظن به دیگر مومنان فرا خوانده، فکر کردی برای چی؟
برای ارامش خودمون!!!
سوئ ظن بیجا گناهه دوست من!
تنها نمون! زیاد توی پست های خیانت سر کشی نکن! حتی الامکان سعی کن با خواهر یا مادر یا یک شخص دلسوز نزدیک به خودت که حتما انسان مثبت نگری هم باشه درد و دل کنی!
حتما پیش یک مشاور برو! مشکل شما به تنهایی در فضای مجازی قابل حل نیست!
در این برهه خاص از زندگیت این خودت هستی که باید به فکر خودت باشی، کمک بگیر، اما خودتی که باید کاری برای خودت انجام بدی:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
ممنون ممنون بهار جون واقعا از وقتی که برام میزاری ممنونم، من 34 و شوهرم 37 سالشه، نزدیک پنچ ساله ازدواج کردیم، دوماه و نیمه باردارم، دوستم هم میدونه که من آدم حساس و شکاکی هستم بهش هم گفتم که چون بهت اعتماد دارم تورواونجا معرفی کردم، اون هم دوساله ازدواج کرده حدود 26-27 سالشه،
من از صبح خیلی سعی میکنم از توقف فکر استفاده کنم، اتفاقا امروز همسرم چندبار باهام تماس گرفت و گفت روزهای قبل خیلی سرم شلوغ بود اصلا متوجه نمیشم چطور زمان میگذره،
راستش بهارجون به خاطر همین که گفتی شوهرم آدم موفقی هست کمی ترس دارم، چون توی کارش خیلی قوی هستش و همه روش حساب میکنن حتی همکارای سن بالاتر از شوهر منم به پشتوانه ایشون دارن درآمد کسب میکنن. واقعا میترسم که مثلا همین دوستم ببینه شوهرم همچین مردیه یه وقت دوست داشته باشه کاری بکنه که ارتباطی بین شوهرم و خواهرش شکل بگیره، راستش من و شوهرم ازدواج دوم هستیم، واقعا تحمل یه شکست دیگه رو ندارم.
دانوب جان من هیچ کسی رو ندارم، فقط خواهر دارم که اینجا نیست، من واقعا تنهام، شوهرم هم خیلی گرفتار کاره، شاید این افکار بهمین علت زیاد منو اذیت میکنه ،گاهی وقتها از اینکه باردار شدم پشیمونم چطور چندماهه دیگه تحمل کنم، خیلی وقتها دوست دارم گریه کنم بخاطر تنهائیم ولی میترسم واسه نی نیم بد باشه.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
سلام مهاجر عزیز
دوباره برگشتی سر پله اول که!!!!!!!!!!!
این همه رو خودت کار کرده بودی و خیلی هم موفق بودی
چرا دوباره برای خودت ذهن مشغولی درست می کنی
ببین اگه فرشته هم توسط شوهرت استخدام بشه تا زمانیکه تو فکرتو درست نکنی همین مشکل رو خواهی داشت..........
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eghlima
ببین اگه فرشته هم توسط شوهرت استخدام بشه تا زمانیکه تو فکرتو درست نکنی همین مشکل رو خواهی داشت..........
:104: :104: :104: :104:
پرستو جان
اقلیمای عزیز به نکته خیلی خوبی اشاره کرد. تا زمانی که این مشکل در ذهن شما هست حتی اگر من
هم برم استخدام بشم ، باز هم این ترس در شما هست.
ضمنا توقف فکر هم یعنی اینکه هی برای خودت سوال جدید ایجاد نکنی و هی نگردی ببینی کجا میتونی
یک جمله منفی پیدا کنی!
چون من گفتم همسرت موفقه یعنی آدم شل و ول و بی اراده ای نیست که سریع جذب دیگری بشه!
چنین مردانی برای کمک به دیگران باهاشون ازدواج نمی کنن بلکه به دیگران کار میدن!
پس این فرضیه ذهن شما منتفیه دوست خوبم :46:
انقدر فرضیه بافی نکن.
با مطب دکتر تماس گرفتی عصر؟ بهت وقت دادن؟
اتفاقا همسرت دوستت داره که خواسته ازت بچه داشته باشه پس پشیمون نباش.
ضمنا انقدر هم بیکار نمون که این افکار بیان سراغت!
برو برای خودت کتاب بخر و بخون. سعی کن یک فعالیت خیریه رو طرح ریزی کنی و توی اجتماع باشی
تا دوستانی خوب برای خودت پیدا کنی. بیکار نشینی توی خونه!
ذهنت هم که مستعده! میره سمت این چیزا!
خودت میدونی که بیماری گلم. این بیماری درمان میشه. بعد روزی میرسه که به این افکارت پس از
درمان میخندی :46:
لطفا و خواهشا دیگه در تاپیک های خیانت و ... به هیچچچچچچچچچچچچچ عنوان سرک نکش!!!!
باشه عزیزم؟
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
سلام دوستم وقتی تا حالا چیزی از همسرت ندیدی که اینقدر بی اعتمادت کنه و از طرفی اون بنده خدا هم اختیار تمام و کمال کارو به خودت داده چرا میترسی؟؟؟ عزیزم سعی کن آروم باشی. چرا به همسرت در مورد عدم اعتمادت گفتی که اون بخواد به این موضوع فکر کنه؟؟؟؟؟مگه ادم عادی به زن شوهر دار نظر داره؟؟؟فقط یه عده معدودی که هیچ خط قرمزی ندارن مگه همسرت جز اون دسته است؟؟؟منکه بعید میدونم همسرت اونجور آدمی باشه.
سعی کن آروم باشی و فکرای قشنگ مامان شدنو بهیچ فکر مسخره دیگه ای عوض نکن. تازشم مگه تو چی کم داری که همسرت بخواد بره با یه زن متاهل(نوشتنشم تن آدمو میلرزونه بخدا) رابطه برقرار کنه؟؟؟؟ چرا اینقدر اعتماد به نفست پایینه. به خودت بیشتر از همه اهمیت بده. بابا اصلا فرض 1000درصد محال این موضوع پیش بیاد. چی مهمتر از سلامتی خودتو بچته؟؟؟ خدای نکرده مشکلی برا خودت و...پیش بیاد میتونی خودتو ببخشی؟؟؟؟بخاطر چی؟؟؟؟یه فکر؟؟؟؟بخدا ارزششو نداره. مردا اونقدر هم بدبخت نیستن که یه زن دومتریشون بشینه بیخیال اخلاق و شرعو زنو بچه شن.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
اقیلمای عزیزم سلام، خوبی؟ نمیدونم چرا باز اینطوری شدم یه مدت خیلی خوب بودم، ولی باز بهم ریختم.
بهارجون ممنونم از این همه لطفت و مهربونیت ممنونم، من زنگ زدم دیروز به کلینیک دکتر دارابی گفت تا یکماه دیگه وقت نداریم خیلی به خانمه التماس کردم گفتم شرایطم رو، گفت پس هروقت کنسلی پیش بیاد، سریع بهت زنگ میزنم باید نیم ساعته خودتو برسونی، منم قبول کردم، یه خانم مشاور دیگه ای هم هست که من از اول ازدواجم چندین جلسه با فاصله زیاد پیشش می رفتم ولی نتیجه نگرفتم ولی فکرکردم اگه وقت بده برم پیش اون بهتر از هیچی هست ولی اون هم گفت یک ماه دیگه.
روژان جان راست میگی من وقتی حالم بهتره به این فکرمیکنم که چرا خودمو بچه رو دارم اذیت میکنم، از دست خودم ناراحت میشم، ولی اگه موردی پیش بیاد که فکرمو بهم بریزه دیگه دست خودم نیست.
بچه ها به کمک همتون نیاز دارم.
راستش من و دوستم زیاد دوستیمون طولانی مدت نیست خیلی روی هم شناخت نداریم، ولی شوهرم میگه خانم سنگینیه، نمیدونم بخاطر من میگه یا نه، ولی دوستم هم بعضی وقتها یه حرفهایی میزنه منرو بیشتر حساس میکنه، مثلا الان زنگ زدم ببینم شوهرم رسیده یا نه، بهش گفتم آقای ... اومده بعد گفت نه هنوز دوستم نیومده، من خیلی از این حرفهاش ناراحت میشم، نمیدونم واقعا شوخی میکنه یا منظوری داره. مثلا چندروز پیش دو سه باز درطول روز زنگ زدم محل کارشوهرم ، دوستم گفت چقدر تو زنگ میزنی بزار یه کارمون برسیم، منم ناراحت شدم ولی روم نمیشه چیزی بهش بگم، فقط به شوهرم گفت که تو جلوی ایشون گفتی که من خیلی زنگ میزنم که اون هم این حرف رو زده، شوهرم گفت من برای چی باید این حرف رو به اون بزنم؟؟ بعدش گفت خودت میدونی با اون، هرطوری میخوائی باهاش برخورد کن.
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پرستوی مهاجر
چندروز پیش دو سه باز درطول روز زنگ زدم محل کارشوهرم ، دوستم گفت چقدر تو زنگ میزنی بزار یه کارمون برسیم، منم ناراحت شدم ولی روم نمیشه چیزی بهش بگم
سلام پرستو جان
صبح زیبات بخیر بانو :46:
بابا بیچاره دوستت شوخی کرده. شوخی هم نباید بکنه؟ :)
منم 1 گاهی که برخی دوستام زیاد زنگ میزنن میگم بچه مگه تو کار و زندگی نداری هی زنگ میزنی؟ :)
اون باید ناراحت بشه؟ اون بنده خدا روحشم از بیماری شما خبر نداره وگرنه برات حساسیت درست
نمی کرد. پس خودت رو کنترل کن گلم.
همسر خوبی داری که انقدر هوات رو داره و نگرانته. اگر مرد بدی بود از دستت ممکن بود کلافه هم بشه
اما نشد.
انشالا زودتر از یک ماه دیگه بهت وقت میدن اما ولش نکن و ادامه بده. مرتب و منظم. با چند جلسه
فاصله دار که مشکلی حل نمیشه. ضمنا به دکتر بگو که باردار هستی و با توجه به اون روند درمان رو
شروع کنه.
از امروز برای خودت برو چند تا کاغذ رنگی با ماژیک های خوشگا بخر و توش جملات مثبت بنویس و
برای خودت بچسبون به در و دیوار.
هر روز بخونشون تا بهت انرژی مثبت بدن. با افکار منفی ذهنت بجنگ و خودت شروع کن به کار کردن
روی خودت و زیاد هم بیکار نمون تا وقت دکتر هم برسه.
از نظر من رفتارهای همسر و دوست شما کاملا طبیعیه.
:72:
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
مرسی بهارجونم، چشم حتما همین کاررو میکنم. دیشب اخلاقم بهتر شده بود با همسرم از اون تکنیک توقف فکر استفاده کردم، به این خاطر صبح که بیدار شده بود روحیه اش از همیشه بهتر بود، واقعا ازت ممنونم دوست خوبم
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
مهاجر جان وقتی شکاکیتت روی افراد مختلف از یک مورد فراتر می ره حتما حتما حتما حتما باید به خودت اطمینان بدی که خودم مشکل دارم و اطرافیانم مشکل ندارند
مهاجر جان یه زن شوهر دار اینقدر بی انصاف نیست که .........
اونم برای خودش وجدان و تعهد داره
تو باید ذهنت رو سرزنش کنی که اینقدر راحت به یه زن شوهردار تهمت می زنه
مهاجر جان چه طور دلت می اد برای یه فکر نادرست مردم رو از نون خوردن بندازی
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
تبریکککککککککککککک
عزیزم خیلی خوشحال شدم بارداری خیلی غافلگیر شدم چون اخرین بار گفتی فعلا خبری نیست
ازت خواهش میکنم خیلی مراقب خودت باش الکی به خودت استرس راه نده
یه خورده بشین منطقی فکر کن اینقدر شکاک نباش
شوهرت تازه میخواد طعم پدر شدنو حس کنه پایه های زندگیش داره محکم میشه خونوادش 3 نفره میشه یه موجود عزیز و دوست داشتنی داره به شما اضافه میشه چرا باید تو این شرایط به شما خیانت کنه
اون حساسیتهای شمارو میدونه و شرایط تورو درک میکنه مطمئن باش که مراقبه آسیبی به تو و بچه نرسه
پس ازت خواهش مبیکنم واقع بین باش و این بیماری لعنتی رو از خودت دور کن
در مورد طرز صحبت دوستت هم باید بگم بعضی ها بدون اینکه منظور خاصی داشته باشند ولی با سایرین خیلی راحت هستند
تو محل کار من یه خانمی هست که متاهل هست و منشی اینجاست باورت نمیشه چقدر با اقایون متاهل میگه میخنده شوخی میکنه حتی با هم میرن نهار میخورند ولی قلبا هیچ منظوری نداره و اون اقای همکارمون هم در عین صمیمیت ولی خانمشو بسیار دوست داره و هیچ چیز خاصی بینشون نیست
البته من به شخصه این رفتارو نمیپسندم ولی عزیزم ما که نمیتونیم همه رو اصلاح کنیم و بگیم اون چیزی بشن که ما دوست داریم
ازت خواهش میکنم بیشتر مراقب خودت باش یادته چقدر واسه این روزها که باردار شی لحظه شماری کردی پس قدر این موهبت الهی رو بدون و یادت باشه من بخاطر خودخوری و استرس این فرصتو از دست دادم
موفق باشی عزیزم
-
RE: من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
سلام ( نمیدونم چند سالتونه ولی) مامان کوچولو : )
اصلا به فکرای خودت بها نده من شخصی رو میشناسم که مثل شما هست و کاملا الکی خودشو با این فکرا اذیت میکنه
کار خوبی میکنی به مشاور مراجعه میکنی سعی کن فقط حرفا رو نشنوی بلکه به کارشون ببری
الان به جای فکرو خیالات که برات ضرر داره به نی نی فکر کن اصلا بگو فرشته کوچولومون دختره یا یه کاکل بسره :D
?? به اسمش فکر کردی !! میدونی چقد چیزای خوب خوب هست که باید بهشون فکر کنی اون وقت نگا فکرتو کجاها مشغول کردیاااااااااا
مراقب خودت باش ، شاد فکر کن تا شاد بشی :310: