-
درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام دوستان.
در تاپیک قبلی ام ( به نام مامان من زن می خوام :43:با این لینک : مامان! من زن می خوام! ) به این نتیجه رسیدم که ظاهراً حتی دیر هم شده::302: !
حال مشکل این هست که چگونه و به چه شکلی این خواسته مو به خانواده ام بگم:325:.
متاسفانه پدر و مادرم اونطور به فکرم نیستن به همین خاطر دنبال راهی هستم که بتونم غیر مستقیم خواسته مو بهشون بگم:303:.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام.
من یه راهکار ساده به دهنم رسید که بسته به خانواده ی شماست...
یه بار وقتی یه زوجی دیدین یا یه بچه ای دیدین.... آهی از نهاد دل یکشین و جلوی خانوادتون حسرت بخورین که چرا شما زن ندارین یا نمیتونین بچه ی خودتون رو بغل کنین!!!
از این فیلم ماه رمضونم میتونین استفاده کنین ها...
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
امید جان راستش یادم رفت چند سالت بود
یکم میشه از خودت بگی؟
سن..تحصیلات..شغل..امکانات برای زندگی مشترک(مثل خونه..ماشین..پس اندازو......)
میخوام ببینم شرایط اولیه رو داری ؟
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
مرسی.
من 25/دانشجو ارشد/شغل پاره وقت/امکانات صفر:302:/پس انداز صفر:302:/سربازی هم رفتم/
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام امید
در جریان تاپیک قبلیت نیستم اما چرا مستقیم و با منطق با پدر و مادرت صحبت نمیکنی؟
کار خلاف که نمیخواهی انجام بدی خیلی محترمانه و منطقی خاستت را بهشون بگو
دوست عزیز از واسطه هم میتونی استفاده کنی بزرگتری که حرفش پیش والدینت اعتبار داره
امیدوارم به خاستت برسی
موفق باشی
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
نمی تونم مستقیم صحبت کنم چون پدر و مادرم یه جورایی خاص هستند .
حتی مطمئن نیستم که اگه حرفمو غیر مستقیم بهشون بزنم منو درک میکنن یا نه ؟ یا شاید هم خودشون رو به نشنیدن بزنن.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
میتونی یک دختر مناسب برا ازدواج پیدا کنی و بعد بری بگی مامان من میخوام با این دختر ازدواج کنم!!! ;-)
دخترش را پیدا کن بعد بشون بگو میخوام زن بگیرم و دخترش هم پیدا کردم...این قدر هم عجله نکن همین پیدا کردن دختر یه چند سالی طول میکشه تا اون موقع هم سنت بالا رفته و احتمالا خانواده موافقند..:)))
موفق باشی..
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
با سلام
منظورت از خاص بودن چیه؟
چرا درکت نمیکنن؟
چرا خودشون رو به نشنیدن میزنن؟
چرا مستقیم نمیتونی صحبت کنی؟
بهتره بیشتر و کاملتر توضیح بدهی سوالت حالت معما شده
پدر و مادرت هر چقدرم خاص باشن فکر نکنم با ازدواج مخالف باشن
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
[b] امید جان حالا که امکاناتشو نداری آیا تصمیم داری خانوادت خرج عروسیو خونه و ماشین و امکانات رو بهت بدن یا خودت میخوای یه جوری (بعد چند سال ) جورش کنی؟
درکت میکنم که میخوای بری سر خونه زندگیتو زودتر تشکیل خانواده بدی و درکت میکنم تحت فشارای دیگه هم هستی (بالاخره جوونی دیگه) ولی عزیز من دختر هم با 1000 تا امید و آرزو میاد خونه بخت پس یکم به فکر دختره هم باش.
اول نباید دختر رو پیدا کنیو باهاش بیوفتی تو فاز عشق و عاشقیدر حالیکه هنوز اونور قضیه رو حل نکردنی.
اول باید زمزمه های زن گرفتنو بکنی.از بزرگترای فامیل یا کساییکه باب مامانت روشون حساب میکنند و احترامشونو دارند کمک بگیر.
پسر عمع منم 24 سالش بود و چون عمه و شوهر عمم اصلا به این فکر نمیکردند که بابا بالاخره پسرشونم نیاز به زن و زندگی داره این شد که پسر عمم اومد با بابام (داییش) مطرح کردو بابام رفت باهاشون صحبت کرد و بدوبدو مبارک بادا...
کله قند تو دلت آب میشه حرف عروسی میزنما :D
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام.امید جان
نقل قول:
نمی تونم مستقیم صحبت کنم چون پدر و مادرم یه جورایی خاص هستند .
حتی مطمئن نیستم که اگه حرفمو غیر مستقیم بهشون بزنم منو درک میکنن یا نه ؟ یا شاید هم خودشون رو به نشنیدن بزنن.
امید جان شما که هر کی هر چی میگه یه جوابی میدی..باهاشون مستقیم که حرف نمیزنی..غیر مستقیم هم نمیگی..انتظار داری ازعالم غیب بهشون وحی بشه...
پاشو از جات..پسرانقد تنبل نباش.با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه..
اصلا واسه چی میخوای زن بگیری؟چه برنامه ای برا زندگیت داری؟
جوابات هر چی هست برو به پدر مادرت بگو...حالا خیال نکن تا گفتی بشکن میزنن و عین تو فیلما قربون صدقت میرن و ازفردا راه میفتن دنبال دختر پیدا کردن واسه تو.
نخیر تو این شرایط الان انقد مشکلات زیاد شده که هر کی هر کار می خواد بکنه کلی سبک سنگین می کنه..بابا مامان تو هم همینطورن..پیش خودشون هزار تا فکر می کنن..چطوری امید میخواد زندگی رو اداره کنه..چطوری ازپس مشکلاتش برمیاد؟
اونیکه با گفتار و رفتارش میتونه بهشون اطمینان بده که واسه زندگی مشترک اماده شده خودتی..
4تا از اون جملات قصار راجب زندگی مشترک بهشون بگو..تو بحثای خونوادگی شرکت کن..اطلاعاتت رو نشون بده تا بفهمن اقا امیدشون واسه زن گرفتن اماده است..
باید طوری باشی که بگن بچمون عاقله پخته شده ..میتونه ازپس زندگی بربیاد..نه اینکه دهنش بو شیر میده.
اینکارا هم نباید تصنعی باشه..وقتی اطلاعات و مهارتهای زندگی متاهلیت رو یاد بگیری و بروز بدی دیگران خودشون متوجه میشن.
حالا باز بگو من زن می خوام..مادرت هم ازغیب بشنوه بگه باشه:)
موفق باشی
با پست قبلی همزمان شد انگار
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط لبخند :-)
میتونی یک دختر مناسب برا ازدواج پیدا کنی و بعد بری بگی مامان من میخوام با این دختر ازدواج کنم!!! ;-)
دخترش را پیدا کن بعد بشون بگو میخوام زن بگیرم و دخترش هم پیدا کردم...این قدر هم عجله نکن همین پیدا کردن دختر یه چند سالی طول میکشه تا اون موقع هم سنت بالا رفته و احتمالا خانواده موافقند..:)))
موفق باشی..
نه لبخند جان ! من می خوام مشکل رو همین جا حل کنم نه اینکه چند سال دیگه
عجله چیه ؟!؟!؟! دیر هم شده واسم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ویدا@
با سلام
منظورت از خاص بودن چیه؟
چرا درکت نمیکنن؟
چرا خودشون رو به نشنیدن میزنن؟
چرا مستقیم نمیتونی صحبت کنی؟
بهتره بیشتر و کاملتر توضیح بدهی سوالت حالت معما شده
پدر و مادرت هر چقدرم خاص باشن فکر نکنم با ازدواج مخالف باشن
ببین ویدا خانوم .
بابا و مامانم اصلا به فکر من نیستن ، چرا خودشون در حرفاشون میگن "... خودت هم که ازدواج کردی ... " ولی این حرفاشون موقعی هست که حرفای من استرس زا باشه ولی هیچ حرفی در مورد ازدواج من در زمانی که ارامش برقراره نمی زنن .
نه اونا مسلماً با ازدواج بنده مخالف نخواهند بود اما درکم نمی کنند ، کدوم پدر و مادری از ازدواج بچه اش بدش میاد ولی از یه طرف دیگه کدوم پدر و مادری بچه شاخ شمشادی :311::82:مثه منو می تونه داشته باشه ولی به فکر ازدواجش نباشه ؟!
منظورم از خاص بودن خیلی حرفاست که نمی تونم اینجا توی این تاپیک عمومی عنوان کنم .
تقریبا همین کار ها رو کردن که داداشم تا 33-35 سالگی ازدواج نکرد با اینکه همه چیز داشت.
اونا ازدواج رو یه تهدید می بینن نه یه فرصت ، یه مشکل که نمی تونن چطور باهاش کنار بیان.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
با توجه به صحبت هات امید عزیز چه راهی ما میتونیم پیشنهاد بدیم لطفا؟؟؟
قبول کن ارائه راه حل کمی مشکله
بهتره از گزینه بزرگتری که نفوذ داره رو والدینت استفاده کنی
امیدوارم مشکلت حل بشه
موفق باشی
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
شما میخوای سنتی ازدواج کنی؟ که مثلا مامان بابا بگردن برات دنبال دختر؟
خودت هم میتونی دنبال دختر مناسب بگردی و یک ارتباط سالم را شروع کنی برای شناخت طرفت ...و اگه همه چیز خوب بود به خانوادت معرفی کنی...به نظر من که این ازدواج خیلی هم میتونه موفق تر از ازدواج سنتی بشه...چون تو ازدواج سنتی همه چیز خیلی سریع میره جلو و شما ممکنه شناخت کامل نداشته باشی هنوز ولی قرار عقد هم با طرفت گذاشته باشی...
از همی الان شروع کن و دختر های اطرافت را زیر نظر بگیر...ممکنه چند سال طول بکشه که یکی را برای ازدواج پیدا کنی!!
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
لبخند جان ! بحث بر روی سنتی بودن ازدواج یا مدرن بودنش نیست.
بالفرض اصلا من رفتم و دختر مورد نطرم رو انتخاب کردم.
برای یه لحظه هم تصور کن ، اون چیزی رو که بابا و مامانم فکر می کنن ، امید با چه پر رویی رفته دختر هم واسه خودش انتخاب کرده !
بنده هدفم این هست که زمزمه ازدواج من راه بیفته و همه خانواده ام بدونن که من دیگه نمی خوام مجرد بمونم و حالا یکی دو تا هم خواستگاری هم با بابا و مامانمم برم ولی بعد از اون به کمک خواهرام یا داداشام بتونم انتخاب درستی بکنم . این جوری به نظرم عاقلانه تره ، تا اینکه من برم دختره رو انتخاب کنم بعد با مخالفت خانواده روبرو بشم.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
پس پسر خوب بهترین و عملین راهکار صحبت با پدر مادرته اگرم مستقیم نمیتونی از کسی کمک بگیر.
انقدرم نیا هی غر بزن : زن میخوااااام زن میخوااااام
پاشو برو مقدماتو بچین پسر خوب
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
همه حرف من این بود که تو دخترش را پیدا کن ...نحوه راضی کردنشون را بذار بعدا پیدا کن..چه بسا تا اون موقع هم اوضاع کار و اقتصادیت بهتر شده باشه و دیگه بهانه ای برای مخالفت نباشه ....کلا یه جورایی تو عمل انجام شده قرار میگیرن و خیلی راحتتر می پذیرن....
اگه میخوای چند جا همین جوی خواستگاری بری که مگه دختر مردم بیکاره که میخوای سر کارش بذاری؟؟؟؟ که مثلا تجربه پیدا کنی برا بعدا؟؟
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
نه لبخند جان !
اصلا نمیشه خودم دختر انتخاب کنم بعدش پاشم برم بیفتم به پای بابا و مامانم که چی ؟ من فقط این دختر رو می خوام ، دوسش دارم :324:! اصلا بدم میاد اینجوری:300: اونم موقعی که من بخوام با این استرس جلو برم . اینجوری که دختر مردم بیشتر سر کار می مونه .
نمی خوام دختر مردم رو بذارم سر کار :302:
به دختری که اولین بار می رم خواستگاریش هم کاملا فکر می کنم ، و قاعدتا هدف من فقط رفتن به خواستگاری اول نیست تا بابا و مامانمو به راه بیارم . مطمئنا اگه اولین دختری که بابا و مامانم میخوان معرفی کنن با من یک سطح نباشه اصلا نمی رم .
، من حتماً بررسی هام رو انجام می دم و با دقت جلو می رم ولی هدف اصلی اینه که اگه روزی یه دختر خوب پیدا کردم ( چه خودم و چه خانواده چه دوستام ) به خاطر اینکه تا به حال حرف ازدواج من پیش نیومده از دستش ندم.:46:
لطفا راهکار ارائه بدین ، غیر مستقیم چی بگم و چیکار کنم تا بفهمن زن می خوام ؟!:302::302::302::302::302:
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
آقا امید رک بهت بگم از دستت عصبانی شدم .
یعنی چی اومدی تاپیک زدی که چطور نیازتو به پدر مادرت بگی.
خیلی مودبانه و رک و جراتمندانه بگو مادر عزیز من احساس میکنم زمان ازدواج من رسیده.
انقد هم نگو پدر مادر من خاص هستن .به قول بهار هر کی هر چی میگه شما یه چیز جوابش میدی.
اصلا تلفن خونتونو بده من زنگ بزنم مامانت بگم این داداش ما زن میخواد.:311:
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
ببین امید جان شما اگه زن میخوای باید انقد توانایی داشته باشی که صحبت رو باز کنی.
کاش یه کم در مورد شرایط خونوادتون توضیح میدادین چون اینجا کسی کسی رو نمیشناسه..
البته هر چیزی هم راه و روش داره..باید با توجه به شرایط خونوادت یه جوری بگی که حرمتها حفظ بشه..
نقل قول:
اونا ازدواج رو یه تهدید می بینن نه یه فرصت ، یه مشکل که نمی تونن چطور باهاش کنار بیان.
چرا اینطوری فکر میکنن؟دقیقا اون چیزی که میترسونشون چیه؟
مشکلات مالی؟جدا شدن بچه هاشون ازخودشون؟کلا ازتغییر و تحول میترسن؟رابطه پدر و مادرت با هم چطوره؟تا حالا شده پدر و مادرت بنالن که ازدواج باعث شده فلان فرصت زندگیشونو از دست بدن؟
امید حرف نمیزنی راه حل هم میخوای..راحت باش داداش من.
کلی بهت بگم پدر و مادرا معمولا دوست دارن اونچه که خودشون بهشون نرسیدن رو بچه هاشون صاحب بشن..مثلا پدر و مادر من هم تو نصیحتهاشون اینطورن.
بابای من که ازدست بعضیکارای مامانم ناراحته همش بهم میگه موقع ازدواج حواستو جمع کن.پسرباید فلان باشه بهمان باشه (منظورش اون خصلتهاییه که مثلا مادرم نداره)
اینجور وقتا باید به حرفاشون گوش کرد..یعنی بذاریم خودشونو تخلیه احساسی کنن.بعد باهاشون منطقی حرف بزنیم.
اگه پدر و مادر تو هم ازموضوعی درباره ازدواج میترسن همینکه سر صحبت رو باز کنن و باهات درددل کنن خوبه..بذار حرفاشونو بگن..همین میشه یه سر نخ برای ادامه صحبت..مثلا میتونی مثال زوجهای خوشبخت یا ادمای موفق متاهل براشون بیاری.
کم کم بحث ازدواج رو باز کن اما بگو..فکر نکن یه دفعه ای میتونی زن بگیری..منم عموم همینطوره..میخواد زن بگیره اما پدربزرگ و مادربزرگم مدام بهونه میارن..عموم هم عقب میکشه..اما اگه یه کم سیاست داشت الان زن گرفته بود.
تو مثلا باید بهشون بگی من واسه ازدواجم رو کمک شما حساب باز کردم..سایه بالاسری و حمایتتونو میخوام..حالا اونا ممکنه بهونه بیارن..اما تو کوتاه نیا..
مثلا مامان دلم میخواد کمکم کنی..بابا خیلی بهت احتیاج دارم.
این حرفا واسه پدر و مادرا معجزه میکنه..مطمئنا کم کم نرم میشن.
واقعا چون زیاد توضیح ندادی بیشتر ازاین از دستم برنمیاد.
موفق باشی
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
برادر گرامي اول خواستت رو با شوخي بيان كن.مثلا يه جك بگو در مورد ازدواج كردن.خيلي نميخواد موضوع رو پيچيده كنيد همين طور كه راحت اينجا ميگي به پدر و مادرت هم بگو.مثلا بگو فلاني هم ازدواج كرد خوش به حالش.انشالله نوبت من بشه.يا بگو دوستاي متاهلم خيلي خوشحالن كه ازدواج كردن اينقدر از محاسن ازدواج گفتن ،كه من هم دوست دارم ازدواج كنم.
حالا به هر كدومشون كه راحتتري بگو.خيلي داري سخت ميگيري.من هم حاظرم به خانوادت بگم،
شما حرف دلتون رو بزنيد بالاخره يا موافقن يا مخالف.موافقن كه كار شما راحت ميشه مخالف هم كه باشن ادم نبايد عقب نشيني كنه كه برادرم .دليل هاتون رو براي ازدواج بگيد خيلي قاطع.حالا اگر گفتن نه دليل نميشه كه شما ديگه خواستتو بيان نكنيد.اگر هم كه گفتن ازدواج مانع پيشرفته بگيد من تمام جوانب رو سنجيدم و ازدواج كردن من باعث عقب افتادن من نميشه.
به هر حال اگر هم بامخالفت خانواده مواجه شديد دلسرد نشيد.روي خواستتون پافشاري كنيد .ولي به دلايل مخالفتشون هم خوب فكر كنيد و تمام جوانب رو بسنجيد.
موفق باشيد.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
بهار بابام با بچه هاش زیاد حرف نمی زنه:163: ، فکر می کنم بهش میگن سندرم بزرگسالی.
مامانمم اصن نمی شه باهاش این حرفارو زد.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام،
یک نکته خطاب به لبخند گرامی:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط لبخند :-)
همه حرف من این بود که تو دخترش را پیدا کن ...نحوه راضی کردنشون را بذار بعدا پیدا کن..چه بسا تا اون موقع هم اوضاع کار و اقتصادیت بهتر شده باشه و دیگه بهانه ای برای مخالفت نباشه ....کلا یه جورایی تو عمل انجام شده قرار میگیرن و خیلی راحتتر می پذیرن....
اگه میخوای چند جا همین جوی خواستگاری بری که مگه دختر مردم بیکاره که میخوای سر کارش بذاری؟؟؟؟ که مثلا تجربه پیدا کنی برا بعدا؟؟
فکر می کنم این راه بیشتر باعث سرکار گذاشتن دختر مردم بشود!
البته کسی موافق این نیست که پسری که شرایط و قصد ازدواج ندارد، همینطوری به خواستگاری دختری برود!
آقا امید اول باید مشکلش رو با پدر مادرش حل کند و بعد وارد زندگی دختری شود.
دقت کنید که تالار همدردی با ازدواج مدرن مخالف نیست. ولی با برقراری رابطه پنهانی بین دختر و پسر به امید ازدواج مخالف است. شما می توانید با تایید پدر مادرها یک ازدواج مدرن داشته باشید. ولی اگر رابطه رو برقرار کنید و وقتی به هم وابسته شدید تازه یادتون بیفتد که پدر مادرها در جریان نیستند و اون وقت با مخالفت اونها رو به رو بشوید، کارتون بسیار بسیار سخت خواهد شد.
با تشکر.
امید جان!
البته شما زیاد راجع به مشکلت با پدر مادرت صحبت نکردی و کمک کردن کمی سخت است.
شما باید توانایی این رو پیدا کنی که با پدر مادرت رو در رو بشوی و با اونها مستقیم صحبت کنی و خواسته ات رو بیان کنی.
اگر نتوانی این جرعت و راه ارتباط با پدر مادرت رو پیدا کنی، باید از خودت بپرسی که آیا واقعاً آمادگی ازدواج رو داری یا نه! بدان که بیان کردن این خواسته تازه اول راه هست و شما باید حالا حالاها با پدر مادرت راجع به مراحل مختلف ازدواج صحبت کنی و خواسته ات رو بیان کنی و ازشون کمک بگیری.
این مشکل شما در برقراری ارتباط با پدر من رو کمی یاد دختر مهربون انداخت. اگر بتوانی تاپیک هایش رو مطالعه کنی، شاید کمکت کند. به هر حال او توانست با پدرش رابطه برقرار کند، هر چند که اوایلش در این راه مشکل داشت.
مثل این تاپیک ها:
مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار
در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟
فکر می کنم راهکارهایی که در خصوص نحوه ارتباط با پدر مادر ارائه شده به شما هم کمک کند.
موفق باشی.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
شما بگو.شايد اونجوري كه شما فكر ميكني نباشه.بالاخره اقاي اميد براي ازدواج حتما بايد جرات و جسارت داشته باشي.چرا ذهن خوني ميكني.مطمئن باش پدر و مادرت صلاحت رو ميخوان ولي شما بايد با احترام خواستتو بگي .اگر اينجوري باشي بعد از ازدواجت هم ممكنه برات مشكل پيش بياد مثلا چيزي رو از خانمتون بخواي ولي نتوني بهش بگي چون فكر ميكني جوابش منفيه.
فرصت مناسب رو پيدا كن موقعي كه دور هم نشستين و ميدونين كه پدر و مادرتون سرحال هستند.كم كم موضوع رو مطرح كن.شرايط رو هم بسنج.:305:
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahsa pirooz
شما بگو.شايد اونجوري كه شما فكر ميكني نباشه.بالاخره اقاي اميد براي ازدواج حتما بايد جرات و جسارت داشته باشي.چرا ذهن خوني ميكني.
نه ذهن خوانی نیست واقعیته . دیگه لازم نیست من که بچه شونم ذهن خوانی کنم که . 25 ساله که زیر نظر دارمشون.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahsa pirooz
فرصت مناسب رو پيدا كن موقعي كه دور هم نشستين و ميدونين كه پدر و مادرتون سرحال هستند.كم كم موضوع رو مطرح كن.شرايط رو هم بسنج.:305:
والا میگم که بابام با بچه هاش زیاد صحبت نمی کنه . مامانمم اصلا این حرفا رو انگار نمی شنوه- البته بهش نگفتم..
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
آقا امید
اگر هنوز نمی دونی چطور خواسته ات رو به خانوادت بگی هنوز زمان ازدواجت فرا نرسیده. می دونی بعد از تصمیم به ازدواج چقدر لازمه و مهمه که با پدر و مادرت ارتباط داشته باشی و خواسته هات رو مطرح کنی؟
آیا خواهر و برادر ازدواج کرده داری؟
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
امیدخان گرامی و عزیز.
راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگویید من زن میخوام،
این می باشد که دهان مبارک را باز نموده و با صدای بلند و کلام شمرده
در حضور همه و وقتی سکوت حکمفرماست بگویید:
من زن میخوام، یا من میخوام ازدواج کنم یا من درخواست میکنم لطفا کمکم کنید ازدواج کنم. جزییات رو هم بگید. بگید من کمک مالی میخوام یا معنوی، چقدر، تا کی؟... قصد ادامه تحصیل دارم یا ندارم و...
هیچ راه حل عملی دیگری ندارد.
مگر اینکه به یک نفر بگویید زنگ بزنه خونه تون به اطلاعشون برسونه... که در اون صورت بنده فکر نمیکنم شما آمادگی و بلوغ فکری و روانی و مهارتهای ارتباطی لازم برای ازدواج موفق رو داشته باشید.
...
من هر دو تاتاپیکتون رو کامل خوندم.
شما در توصیف واکنش خانواده نسبت به این مساله گفته بودید که مامانتون خوشون به نشنیدن میزنه. خواهرتون هم بی توجهی کرده...
از دو حال خارج نیست: یا شما نصفه و مبهم میگین یا اونها خودشون رو به اون راه میزنن. اگه مبهم میگید باید شفاف و دقیق و مکرر بگید. اگر هم خودشون رو به نشنیدن میزنند باید مشخص شه که چرا و شفاف سازی بشه.
گفته بودین پدرتون سال 88 بهتون گفته که باید کم کم به فکر باشی، یه سال بعد گفته به فکر دکترات باش... خب ناراحتی شما به چه کار می یاد؟
شما باید همونجا خیلی محترمانه منظورشون رو میپرسیدین و تناقضی رو که در گفته هاشون میدیدین به ایشون توضیح میدادین.
شما میگین خونواده ازدواج رو مثل یک تهدید باهاش برخورد میکنند... تهدید علیه چی؟... شما شرایطتتون رو خیلی مبهم مطرح میکنید.
در پایان تاپیک پیش فرموده بودید:
"بالاخره با بحث هایی که شده ، یه جورایی تونستم این حصار رو بشکنم ، یعنی حالا برای خانواده زیاد عجیب نیست که فردا بخوام بگم زن می خوام!!"...
این قضیه به کجا کشید برادرم؟ الان توی چه مرحله جدیدی به سر می برید؟!...
من احساس میکنم شما یا از خانواده و واکنششون میترسید- که در اینصورت به ما بگید از چی میترسید دقیقا؟
گردنتون رو که نمیزنند. از وابستگی مالیتون میترسین؟...یا؟-
یا اینکه ادب و احترام و حیا رو با ضعف مهارتهای ارتباطی و ناتوانی در بیان منظور به صورت محترمانه، اشتباه گرفته اید.
حالا بفرمایید کدوم صحیحه؟
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
رازقی جان احتمالا الان امید داره با خانوادش جدی صحبت میکنه که اینجاها پیداش نمیشه ;)
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
انشاالله!
خدا از دهنت بشنوه نادیاجان:323:
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
اگر هنوز نمی دونی چطور خواسته ات رو به خانوادت بگی هنوز زمان ازدواجت فرا نرسیده. می دونی بعد از تصمیم به ازدواج چقدر لازمه و مهمه که با پدر و مادرت ارتباط داشته باشی و خواسته هات رو مطرح کنی؟
سلام. اگه من نمی تونم این موضوع رو به خانوده ام بگم ، چطور به همین راحتی فکر کردین که زمان ازدواج من فرا نرسیده . به خدا پدر و مادر من خیلی خاص هستند و چرا کسی باور نمی کنه؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
آیا خواهر و برادر ازدواج کرده داری؟
آره . اونا هم که ازدواج کردن ، با یه بدبختی ازدواج کردند ، مثلاً چندین مشکل رو من اینجا بیان می کنم که امیدوارم بتونه تاثیر گذار باشه :
کدوم پدری وقتی برای دخترش خواستگار اومده ، وسط خواستگاری تصمیم می گیره که بره مهمونی ؟! این رفتار اصلا عاقلانه هست ؟ و به خانواده بگه که من میرم ، شما ها بمونین ؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
امیدخان گرامی و عزیز.
مگر اینکه به یک نفر بگویید زنگ بزنه خونه تون به اطلاعشون برسونه... که در اون صورت بنده فکر نمیکنم شما آمادگی و بلوغ فکری و روانی و مهارتهای ارتباطی لازم برای ازدواج موفق رو داشته باشید.
[size=medium]من نمی دونم شما به چه موردی بلوغ فکری می گین ؟! درخواست کمک برای یه پدر و مادری که اینقدر خاص هستن رو ناشی از عدم رسیدن من به بلوغ فکری می دونین ؟!؟!!؟!؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
شما در توصیف واکنش خانواده نسبت به این مساله گفته بودید که مامانتون خوشون به نشنیدن میزنه. خواهرتون هم بی توجهی کرده...
من دقیقا می دونم چرا خواهرم بی توجهی کرده ، چون اون این شرایط خاص رو می دونه و نمی تونه چیزی بگه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
شما میگین خونواده ازدواج رو مثل یک تهدید باهاش برخورد میکنند... تهدید علیه چی؟... شما شرایطتتون رو خیلی مبهم مطرح میکنید.
پدر و مادر من اصلا نمی خوان مسئولیت بچه هاشون رو قبول کنن ، نمی خوان بگن که پسری به اسم امید دارن و اصلا وظیفه شونه که در این راستا اقدامی بکنن ، نمی خوان مسئولیت قبول کنند.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
در پایان تاپیک پیش فرموده بودید:
[/size]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
"بالاخره با بحث هایی که شده ، یه جورایی تونستم این حصار رو بشکنم ، یعنی حالا برای خانواده زیاد عجیب نیست که فردا بخوام بگم زن می خوام!!"...
این قضیه به کجا کشید برادرم؟ الان توی چه مرحله جدیدی به سر می برید؟!...
[size=large]من احساس می کنم که اشتباه متوجه شدم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
من احساس میکنم شما یا از خانواده و واکنششون میترسید- که در اینصورت به ما بگید از چی میترسید دقیقا؟
گردنتون رو که نمیزنند. از وابستگی مالیتون میترسین؟...یا؟-
یا اینکه ادب و احترام و حیا رو با ضعف مهارتهای ارتباطی و ناتوانی در بیان منظور به صورت محترمانه، اشتباه گرفته اید.
حالا بفرمایید کدوم صحیحه؟[/size]
خب ، من از خانواده ام نمی ترسم و بلکه از رفتارهای پدر و مادرم در خصوص اینکه مجبور میشن مسئولیت ازدواج منو بعهده بگیرن دارم . گفتم که اونا مسئولیت پذیر نیستن حالا که من بخوام این مسئولیت رو بعهده اونا بذارم از زیرش در خواهند رفت و یا خودشون رو به نشیدن می زنن یا پشت گوش می اندارند.
من از وابستگی مالی نمی ترسم اصلا ً این ترس به پشتوانه تجربه های کاری و کارهای متعددی که دارم انجام می دم بالاخره حل خواهد شد.
در پایان ، به نظر خودم نیازه که با توجه به اینکه اینجا تاپیک عمومیه ، من مشکلاتم رو برای یکی از دوستان بنویسم و خصوصی ارسال کنم و با مثالهای متعدد ایشون رو از خانواده خاص خودم باخبر کنم ، و نتیجه دوباره توی همین تاپیک پیگیری بشه ، امکانش هست ؟
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام آقا امید
چطوره با خواهر یا برادرتون(متاهل ها) در میان بگذارید و ازشون بخواین به پدر مادرتون بگن یا به هرحال راهی چیزی که به نظرشون میرسه خوب اونها این شرایط رو توی همین خانواده پشت سر گذاشتن و راهشو بهتر میدونن.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
شما از خاص بودن پدر ومادر صحبت میکنید مکررا.
کی گفته ما باور نمیکنیم خاص هستند؟. چرا باور میکنیم!. حالا که خاصند چه باید کرد؟... باید اول این خاص بودن رو معنی کرد تا معلوم بشه چجوری میشه مشکل رو حل کرد.
تا اینجا که ما فهمیدیم این خاص بودن صرفا به معنای عدم مسئولیت پذیری نسبت به آینده ازدواج و تاهل فرزندانه.
شما این عدم مسئولیت پذیری رو در بخش مالی و معنوی توصیف میکنید درسته؟
فکر میکنید این عدم مسئولیت پذیری ناشی از چیست؟...
ناشی از اضطراب نسبت به آینده بچه ها، یا خدای نکرده خساست، یا ترس از تنها ماندن و علاقه ناخوداگاه به در آغوش و کنار خود نگهداشتن فرزندان یا...؟
مثلا در مورد همان خواهرتان که پدر در مراسم حضور نداشتند،
آیا ایشون مخالفت ابراز میکنند و میگن مثلا دخترم آمادگی ازدواج نداره، یا باید درس بخونه یا من این دامادو نمیخوام یا من پول ندارم خرج عروسی و ... رو بدم یا من نگرانم یا ...؟
یا اینکه همینجوری سکوت میکنن و یکباره غیب میشن؟!...
...
اینا رو فقط میگم محض اطلاع و یادآوری، انشاالله خودتون واقفید که:
بخش اصلی مسئولیتهای ازدواج کردن چه مادی و چه معنوی بر عهده شمایی است که میخواهید ازدواج کنید، هرچقدر هم والدین یک پسر یا دختر ساپرتیو باشند شما خودتون باید مسئولیت انتخابتون رو قبول کنید و پاش بایستید.
خودتون باید تا آخرش هر اتفاقی افتاد باشید، بیماری، بی پولی و.... همسر آینده تون هم همینطوره... اینا هزینه به عنوان یک بزرگسال زندگی کردنه که باید بپردازید.
نمیشه که ما انتظار داشته باشیم ما هر انتخابی میخوایم بکنیم، پدر و مادر به به و چهچه کنند و قربانمان بروند و اشتباهمون رو هم بهمون بگن اما ما بگیم ما خیلی بزرگ شده ایم و خودمان میفهمیم و میدانیم و شما نمی دانید.
و بعد هم هرچه دارند مادی و معنوی خرج ما کنند و ما خیلی شیک برویم سر خانه و زندگی بعد هم هر روز غر بزنیم سرشان که شما بد انتخاب کردین شما ما رو بدبخت کردین... گناه نکرده اند که بچه به دنیا آورده اند و زحمتش را تا این سن کشیده اند که حالا بخوان تقاص پس بدن.
...
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام دوست عزیز .
میتونی با خواهر ت در میون بزاری که معمولا برادرها با خواهر راحتن تابرادر .
و خواهرتم آرم آرام و به جاش به مادرت میگه .
سعی کن بتونی حرفهاتو بزنی اینجوری در آینده به مشکل بر میخوری .
کم سن هم نیستی 25 سالته و قراره مرد زندگی بشی و یه خانواده رو اداره کنی .
پدر مادر هرچی باشن. بازم میشه بهشون با طرفندهای نزدیک شد و درد دل کرد و حرفهاتو بهش گفت.
منکه دقیق 25 سالم بود ازدواج کردم. وقتی میخواستم راجب ازدواجم به مادرم بگم وقت شو میدونستم کی بگم.
وقتی مادر داشت قند میشکست شروع میکردم به درد دل کردن.:311:
آخه قند خرد کردن تمرکز میخواد مبادا بزرگ نشه یا انگشتت نره لایه قیچی . بخاطر همین مامان آروم بود
نمیتونست کاری کنه منم از فرست استفاده کردم وحرفم روزدم. :311:
حالا نری یه 7.8تا کله قند بگیری بدی مادر بگی بیا قند بشکن.اونوقت میوفته گردن خودت باید 3 روز بشینی قند خرد کنی.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
من یک اشنای نزدیک داشتم که هر چه به مادرش می گفت برایم زن بگیر مادرش می گفت باشه اما هیچ اقدامی نمی کرد. تا بنده خدا یک 4-5 سالی سر کار بود و البته فرصتهایی رو هم از دست داد. پدرش هم کلا اختلاف سنی زیادی با او داشت و ....
اما اخر سر به خواهرش گفت و خواهرش دختری را با خصوصیاتی که می خواست پیدا کرد و قرار ها را گذاشت (البته با هماهنگی و چرب زبانی برای مادرش) و مادرش را هم برد خواستگاری و بقیه ماجرا.
اگر فکر می کنید خواهری، خاله ای ، عمه ای دارید که دوست دارد شما ازدواج کنید از او بخواهید تا به شما کمک کند. ولی در هر صورت سعی کنید رگ خواب پدر و مادرتان را پیدا کنید.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
در پایان ، به نظر خودم نیازه که با توجه به اینکه اینجا تاپیک عمومیه ، من مشکلاتم رو برای یکی از دوستان بنویسم و خصوصی ارسال کنم و با مثالهای متعدد ایشون رو از خانواده خاص خودم باخبر کنم ، و نتیجه دوباره توی همین تاپیک پیگیری بشه ، امکانش هست ؟ [/color][/size]
کسی هست که بتونه کمکم کنه ؟
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
شما این عدم مسئولیت پذیری رو در بخش مالی و معنوی توصیف میکنید درسته؟
فکر میکنید این عدم مسئولیت پذیری ناشی از چیست؟...
ناشی از اضطراب نسبت به آینده بچه ها، یا خدای نکرده خساست، یا ترس از تنها ماندن و علاقه ناخوداگاه به در آغوش و کنار خود نگهداشتن فرزندان یا...؟
[size=large]دقیقاً عدم مسئولیت پذیری در بخش مالی و معنوی .
من فکر می کنم هر چی هست این عدم مسئولیت پذیری از اضطرابشون نسبت به اینده بچه ها نیست ، ترس از تنها ماندن نیست و اصلا اصلا نزدیک بودن بچه هاشون.
خساست هست ، یادشون رفته وظیفه شون نسبت به بچه ها چیه .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
مثلا در مورد همان خواهرتان که پدر در مراسم حضور نداشتند،
آیا ایشون مخالفت ابراز میکنند و میگن مثلا دخترم آمادگی ازدواج نداره، یا باید درس بخونه یا من این دامادو نمیخوام یا من پول ندارم خرج عروسی و ... رو بدم یا من نگرانم یا ...؟
یا اینکه همینجوری سکوت میکنن و یکباره غیب میشن؟!...
ایشون به یکباره این تصمبم رو گرفتن . خواهرم تمام شرایط رو داشت ، تصمیمی که ایشون گرفتن به ناگهان همه رو در بهت و حیرت فرو برد!:302: سکوت و سکوت .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
بخش اصلی مسئولیتهای ازدواج کردن چه مادی و چه معنوی بر عهده شمایی است که میخواهید ازدواج کنید، هرچقدر هم والدین یک پسر یا دختر ساپرتیو باشند شما خودتون باید مسئولیت انتخابتون رو قبول کنید و پاش بایستید.
خودتون باید تا آخرش هر اتفاقی افتاد باشید، بیماری، بی پولی و.... همسر آینده تون هم همینطوره... اینا هزینه به عنوان یک بزرگسال زندگی کردنه که باید بپردازید.
نمیشه که ما انتظار داشته باشیم ما هر انتخابی میخوایم بکنیم، پدر و مادر به به و چهچه کنند و قربانمان بروند و اشتباهمون رو هم بهمون بگن اما ما بگیم ما خیلی بزرگ شده ایم و خودمان میفهمیم و میدانیم و شما نمی دانید.
و بعد هم هرچه دارند مادی و معنوی خرج ما کنند و ما خیلی شیک برویم سر خانه و زندگی بعد هم هر روز غر بزنیم سرشان که شما بد انتخاب کردین شما ما رو بدبخت کردین... گناه نکرده اند که بچه به دنیا آورده اند و زحمتش را تا این سن کشیده اند که حالا بخوان تقاص پس بدن.[/size]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رازقی
...
ببینید ، من ، کسی که اینجاست این حرفها رو از بره . تنها چیزی که من می خوام حمایت معنویه . دیگه هیچی . نه کمک مالی می خوام . به فکرم باشن.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
برادرم خودتون دست به كار بشين و هيچ گونه توقع مالي و معنوي از خانوادتون نداشته باشين و از همون اول هم به كسي كه به خواستگاريش ميريد بگيد كه دست تنها ميخواين كاراتون رو سر و سامان بديد.ميتوانيد از كمك خواهر و برادر ها هم در اين زمينه كمك بگيريد .مشورت كنيد و ازشون بخواين كه حكم بزرگتر رو براتون ايفا كنن.البته بيشتر از جنبه ي معنوي .وقتي شما بچه ها همه با هم هماهنگ باشيد كارهات بهتر پيش ميره به خواهر و برادرات يا كساني كه باهاشون احساس صميميت و نزديكي ميكنيد ميتوانند گزينه هاي خوبي باشند براي كمك به شما و پيدا كردن مورد مناسب .خودتون هم دقتتون رو بيشتر كنيد و ببينيد كه دختر مناسب در بين افرادي كه ميشناسيد وجود داره يا نه.بالاخره يه نفر پيدا خواهد شد كه به شما كمك كنه.زياد هم نگران نباشيد.عجله هم نداشته باشيد.ازدواج در كنار درس خوندن سختي هاي خاص خودش رو هم داره.چون به نظر مياد كه شما جز بچه هاي ته تغاري خونه هستين و تجربه ي خواهر و برادرا از شما بيشتر و اصولا خواهرهاي بزرگ بسيار دلسوز برادرهاي كوچكشان هستند.به هر حال به خدا توكل كنيد كه خيلي وقتا اون اتفاقايي رو كه ما فكر ميكنيم اتفاق نمي افتد.مهم اينه كه يه مورد خوب پيدا كنيد كه براي يه عمر با هم زندگي خوبي داشته باشين چه پدر و مادر بخوان درك كنن و چه نخوان.خواهر و برادراتون بسيار ميتونن از تجربه هاي خودشون براتون بگن و شما هم استفاده كنيد .خوشحال باش كه تنها نيستي.
شما خودتون به فكر خودتون باشيد و از اونا توقع نداشته باشيد درسته پدر و مادرن ولي وقتي به قول شما خاصند بايد به فكر يه راه حل باشيد براي حل اين مشكل ،نه اين كه زانوي غم به بغل بگيريد و ناراحت باشيد از اين موضوع.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
سلام اقای امید!اینکه میبینم هنوز پی این ماجرایی احساس میکنم داری در جا میزنی.میدونم ازدواج حامی میخاد..یکی که به ادم دلگرمی بده..اما شما به این رسیدی که حامی نداری چرا خودمونو گول بزنیم؟ توی هر قشری خوب وبد حق وباطل درست و غلط داریم. این که میگیم پدر مادر رضایتشون واجبه این در شرایط عادیه. برادر من شما که اینقد نیاز به ازدواج دارین (مثل همه جوونا)باید بدونیین که ما خودمون در درجه اول مسوول زندگیمونیم. فک میکنم شما خیلی وابسته این به پدر و مادرتون .ینی نمیدونین که واقعا باید دست بکار شین؟ ببین هیچ کاری سخت نیس. اینجوری خودتو هم حساس میکنی واگه ادامه بدی به این دور زدن مساله شاید کمی خوب نباشه.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
قاصدک تنهای عزیز.
بلـــــــــــــــــه. من حامی ندارم و نیازی نیست که این قضیه رو پنهان کنم .
من نمی دونم که باید دست به کار بشم ، باید دست به کار بشم ؟ خودم تنها بدون حامی هام (!)؟
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
امیداقا. اگه من جای شما بودم اول خودم اقدام میکردم چون با این کار میتونستم به خانوادم نشون بدم که از لحاظ عقلی و احساسی و... به حدی رسیدم که بتونم یه زندگی مستقل رو اداره کنم و میتونم رو پای خودم وایسم البته سعی میکردم که به قوانین نا نوشته و عرف جامعه و خانوادم پایبند باشم چون اینطوری به عنوان یه خط شکن و ........ بهم نگاه نمیکنن.اما اگه کلا نمیتونین خودتون اقدام کنین میتونین این موضوع رو با کسی که راحت میتونین باهاش حرف بزنین مطرح کنین مثلا از برادرتون و همسر ایشون میتونین کمک بگیرین .البته به نظر من اگه زنداداشتون رابطه ی خوب با مادر تون دارن بهتره اول از مادرتون شروع کنین.البته شما اشاره نکردین که خواهر دارین یا نه چون اینجور موقع ها خیلی به داد ادم میرسن.
-
RE: درخواست راهکار عملی برای اینکه به خانواده بگم: زن میخوام!
خواهر دارم آره ، یه بار هم بهش گفتم ولی واکنش خاصی نشون نداده.