اصرار خانواده به ازدواج با دخترخاله !!

من 25 سالمه و توی یک خانواده مذهبی و سنتی بزرگ شدم نزدیک به یک ساله که توی یک شهر به دور از خانواده کار و زندگی می کنم و درآمد خوبی هم ندارم توی این مدت سختی های زیادی کشیدم و خیلی از خدا دور شدم و حتی به روابط بد با جنس مخالف هم کشیده شدم ولی خدا خودش میدونه که خیلی دوست دارم ازدواج کنم و به غیر از همسرم با کس دیگه ارتباط نداشته باشم، مشکلم اول نداشتن درآمد مناسب و پس اندازه و دوم هم نداشتن گزینه مناسب برای ازدواج،مدتیه که خانوادم به خصوص مادرم اصرار داره با دخترخالم که سه سال ازم کوچیکتره و دانشجو هست ازدواج کنم ، مشکل اینه که من نسبت به ایشون هیچ احساسی ندارم وفقط به عنوان دخترخاله دوستش دارم مثل خواهرم میمونه برام، من بارها بهشون گفتم که حاظر به ازدواج با فامیل نزدیک نیستم ولی تا بحثی پیش میاد باز همینو پیشنهاد می کنند و از گزینه های دیگه خبری نیست، تعطیلات عید خونمون اومدن و باز بحثش بالا گرفت ، حالا سوالم اینه به نظر شما ممکنه بعد از ازدواج علاقه بوجود بیاد ؟ چطوری خانواده رو قانع کنم و چطور گزینه مناسب دیگه ای پیدا کنم؟

برادر عزیز همه دوست دارن وارد رابطه های متعدد نشن..اما مهم اینه که هرکی همتش بیشتر باشه به خواستش می رسه..به نظر من تمام این حرفا یک توجیهی برای خودمونه

اگرنه خیلی از ادمها بودن که تونستن تا قبل ازدواج پاک باشن..به نظر من هرچی زودتر توبه کنین رحمت خدا زودتر نصیبتون میشه(می تونین امتحان کنین و ببینین بعدش چقد تو زندگی و

کارتون پیشرفت می کنین)

در مورد دختر خالتون به هیچ وجه زیر بار حرف خانواده نرین..ملت باعلاقه قبلی ازدواج می کنن وقتی از تب و تاب میفته یکم سرد میشن دیگه چه برسه بدون علاقه..

اگه خانوادتون راضی نمیشن باتوجه به اینکه مذهبین بهتون پیشنهاد می کنم فایل های روانشناسی که براشون قابل قبوله(مثل گلبرگ)اون قسمتی که مربوط به دل نشستنه رو

دانلود کنین و بهشون نشون بدین و بگین من اصلا به دلم ننشسته و باتوجه به این صحبت ها ریسکش بالایه..

می تونین بعدش معیارهایی رو که دارین به کسایی که می شناسین(مثلا خانومهای دوستای متاهلتون و ..)بگین تا براتون معرفی کنن

سلام الون جان



الون جان، خیلی مهمه اگه میخوای به خدا نزدیک بشی ، از رابطه ای که در حال حاضر درش هستی خارج بشی ، تا زمانیکه جای خدا رو توی قلبت خالی نکنی ، خودت به اراده خودت بین خودت و خدا فاصله میندازی... خدا جنس مخالف رو خلق کرده تا ما ادمها از طریق ازدواج صحیح و وصلت شرعی ، کنار یک جنس مخالف ارامش بگیریم... ولی این رابطه های خارج از چارچوب فقط ارامش رو ازت سلب میکنه ، مثل اب دریا که فقط ظاهرش شبیه اب خوردن هست ولی در واقع هیچ عطشی ازت رفع نمیکنه .... به نظرم قبل از هر حرکتی ، این رابطه ای که از نوشته هات مشخصه باعث اذیت خودت هم شده رو از بین ببر و در سخت ترین شرایطی روحی و جنسی هم دیگه وارد رابطه نامشروع نشو...



در مورد ازدواج با دخترخاله ، به نظر من ما دوست داریم توی ازدواج با کسی وصلت کنیم که برای ما جدید باشه و همیشه نقاط پنهان شخصیتی و رفتاری داشته باشه تا کشف اون نقاط برای ما هیجان انگیز باشه ... یعنی توی ازدواج دنبال چیز جدید و بدیع هستیم ... شاید برای همینه که میگی دخترخالت برات جذابیت نداره ،و بقول خودت مثل خواهرت میمونه ... ولی خوب بهر حال با هر کسی هم ازدواج کنی ، بعد یک دوسال ، چون ازش به شناخت میرسی و اون نو بودن و بدیع بودن روزهای اول رو احتمالا برای هم نداشته باشین، احتمالا همین حالت الان برات پیش بیاد ... به نظر من و سایر همکاران کارشناسم توی دانشگاههای خارج و مخصوصا سانفرانسیسکو :biggrin-new: علاقه بعد ازدواج زمانی بوجود میاد ، که با طرفت هم کفو باشی و ظاهرش هم مورد پسندت باشه ... حالا فرقی نداره دخترخاله باشه یا غریبه ... که توی ازدواجهای سنتی خیلی نمیشه دنبال پیدا شدن علاقه زیاد قبل ازدواج بود مگر اینکه دوران اشنایی خیلی طولانی باشه ... چون بخشی از ایجاد علاقه برمیگیره به ارضای نیازهای عاطفی و جنسی طرفین که عملا در ازدواجهای سنتی قبل ازدواج این موضوع خیلی شدنی نیست....



یک فایل هم از دکتر فرهنگ برات ضمیمه کردم که در مورد مشکلات ازدواجهای فامیلی توضیح میده که اگه خودت خیلی دلت با دخترخالت نیست ، میتونی این فایل رو در اختیار خانوادت قرار بدی تا گوش بدن و یا اینکه خودت گوش بدی و خیلی منطقی و بدون هیجان یا ناراحتی خاصی ، خیلی قاطع همین نکات که اتفاقا نکات مهمی هم هست به خانوادت منتقل کنی... کلا به هیچ وجه زیر بار ازدواج تحمیلی نرو... چون بعد ازدواج فقط خودت هستی که باید جور مشکلات زندگیت رو به دوش بکشی ...


http://drfarhang.persiangig.com/.brWt9qhvMX/j6.wma


بطور کلی به نظر من اول از همه اون رابطه ای که درش هستی و داره ازارت میده رو همین فردا کات کن ، و چند ماهی بزار فاصله بیفته ، و اگه موضوع دخترخالت از نظر خودت منفی هست ، به خانواده بسپر ، که برات دنبال دختر مطابق خواسته هات باشن... نگران پول و درامد هم نباش .. همینقدر که اهل کار هستی و درامد داری ، کفایته.... بقیش رو توکل کن به خدایی که روزی بیشتر برای بنده هاش رو در ازدواج قرار داده....



راستی ما خودمون توی فامیل دختری نداریم که سن و سالش به من بخوره و من ازدواجی بهش نگاه کرده باشم :biggrin-new:، اون موضوعی که در مورد دختر خاله گفتم ، حدسی بود ، من تجربه ای ندارم توی این زمینه:biggrin-new:... ولی اقا عوض اینکه توی فامیل دختر نداریم ، تا دلت بخواد توی محل دختر داریم:biggrin-new:... یعنی همینطور که از سرکار دارم برمیگردم خونه ، این دخترها همینجور چشم انتظار من نشستن... اصلا یک وضعیه.. ابرو برای ما نزاشتن توی محل :biggrin-new:

http://www.uplooder.net/img/image/34...4f32ca-425.jpg

موفق باشی

شاید بعد از ازدواج عشق به وجود بیاد ولی ممکنه با هر تقی فیلتون یاد هندستون بکنه.
عشق بعد ازدواج حاصل تفاهمه. یعنی به شرط اینکه تفاهم باشه به وجود میاد ولی اگه شما خودت عشقت رو انتخاب کنی دیگه توی کشاکش زندگی همواره دوسش خاهی داشت و برای تداوم زندگیتون و بودن با اون شخص تلاش میکنی.
و اینکه برای یه خانم خیلی سخته که متوجه بی حسیه طرف مقابلش بشه. اگه واقعا حسی ندارین پا پیش نذارین چون برای اون شخص مقابل سو تفاهم درست میشه و ممکنه مشکل احساسی براش بوجود بیاد.
صبر داشته باشید تو شرایط ازدواج اصلا نباید عجله کرد. اگه قسمت باشه خود بخود درست میشه!
زیر بار حرف خونوادتون نرید. مخصوصا اینکه شما فامیل هستید باید خیلی احتیاط کنید که خدای نکرده اگه مشکلی پیش بیاد واسه اون دختر خیلی گران تموم میشه!!
برای ازدواج باید ایران و تورانو بگردید ولی شاید آخر سر با دختر همسایتون ازدواج کنید!!

مرسی از همه دوستان،رفتگر ،محمد 93،و سوگند به خصوص محمد عزیز که نظرات من به نظرات ایشان نزدیکتر است ، یک خلأ ای در من وجود داره که می خوام با کسی که دوستش دارم پرش کنم ولی تا الان که خبری از اون شخص نیست چون ما خانواده مذهبی هستیم و زود ازدواج می کنیم من که تا این موقع مجرد موندم همه بهم میگن چرا زن نمیگیری منم میگم به خاطر شرایط مالیه ، بعضیها هم به مسخره میگن نکنه مشکل داری که حاظر نیستی زن بگیری :311: ، اون روابط هم فعلا به لطف خدا قطعشون کردم و انشالا که دیگه طرفشون نمیرم ، در مورد دختر خالم هم خیلی آدم خوبیه ولی اون حسه نسیت بهش وجود نداره ، هفته آینده که میرم خونه سعی میکنم در مورد مناسب نبودن دختر خاله قانعشون کنم ، فکر کنم اگر نتیجه هم بده با ناراحتیهایی همراه خواهد بود .

آقای Alone من دقیقا دقیقا حس شمارو درک میکنم فقط بر عکس شما من دخترم و نسبت به پسر عموم این حسو دارم . حالا نمیدونم دختر خالتون حسش چیه ولی پسر عموی من که شدیدا خواهانه تازه خوانواده هامون دیگه حرفی نمیزنن میگن هر چی خودتون تصمیم گرفتین ... طوری شده وقتی به چشماش نگاه میکنم نمیتونم بگم نه .. چشماش داره التماس میکنه .. منم یه دختر احساساتی ..

بنظر من عشق بعد از ازدواج تازه اگر همه چیز منطقی و درست باشه و تفاهم باشه ممکنه به وجود بیاد ممکنه هم نیاد اگه نیاد چی ...! واسه همین خودم تا مطمئن نباشم اینکارو نمیکنم چون خیلی تبعات داره همین الانشم نه گفتن کلی دردسر ایجاد میکنه چه برسه بعد از ازدواج اون حسه ایجاد نشه ... باید خاک عالمو بریزیم تو سرمون ..
اگه واقعا فک میکنی حسی نیست حتی شروعش نکن ... چون اون بیچاره هم دل داره ممکنه عاشقت بشه ...

سلام.

این تاپیک را ببینید و این تاپیک

مهرااد و anisa عزیز مرسی از راهنماییتون ، من دوست دارم نسبت به کسی که می خوام باهاش ازدواج کنم عطش داشته باشم ، برام جذابیت داشته باشه برای دیدنش له له بزنم ، ولی نسبت به ایشون هیچ حسی ندارم و اصلا خوشم نمیاد حتی توی ذهن خودم اینو زنم تصور کنم ، اینم بگم که ایشون بسیار آدم خوبی هستند و هم ظاهر خوبی دارند ، از صحبتهای دوستان این نتیجه رو گرفتم که مقاومت کنم و باعث بدبختی خودم و دخترخالم نشم ،

کسانی که همچین تجربه ای دارند و ازدواج کردند دوست دارم نظر بدند چه اونایی که ازدواجشون موفق بوده و چه اونایی که ناموفق بوده این مساله خیلی میتونه به امثال من کمک کنه .

بالاخره خانواده رو تونستم راضی کنم که دختر خاله گزینه مناسبی برای من نیست و موردی را برای من پیشنهاد دادند که به نظر مناسب میاد و قراره در یکی دو ماه آینده مذاکرات را شروع کنیم، انشالا که به سرانجام خوبی برسه ،من اول قصد داشتم بعد از بهتر شدن شرایط اقتصادیم ازدواج کنم که دیدم حالا حالاها درست نمیشه و تحمل مجردی هم سخته تصمیم گرفتم فعلا در حد عقد و نامزدی باشه تا شرایط اقتصادی بهتر بشه و بعد عروسی ، انشالا که تصمیم درستی گرفته باشم .