دوماه ازدواج کردم ماهی چند روز شوهرم کنارمه اخلاقش عوض شده نگرانم چیکارکنم

سلام اگه کسی میتونه کمکم کنه خیلی داغونم شوهرم ماموریتای یه ماهه میره وفقط یه هفته میاد پیشم منم بعده عروسیمون باز میام پیشه خانوادم
خیلی بهانه گیر شده میدونم دوستداره ولی چیکارکنم با اخلاقش با عصبانیت هایه بی موردش دلمو زده خستم کرده اونروز بهش میگم پول کم اوردم از دوستم قرض گرفتم فقط همینو گفتم گفت برو هر کاری دلت میخواد بکن من چیکار کنم پشت به من گرم نباشه منو ادم حساب نکن هزارتا چیز دیگه خودم موندم من چی گفتم که اینارو شنیدم پنح روزم بهم زنگ نزد منم بهش زنگ نزدم تا اینکه فهمیدم که مریض شده باهاش تماس گرفتم بهش گفتم چرا اونروز ناراحتم کردی عوض معذرت خواهی میگه چرا بهم زنگ نزدی از من شاکی شده از طرفی از دوریش رنج میبرم از طرفی رفتارش ناراحتم میکنه چیکار کنم ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sevil73

گفت برو هر کاری دلت میخواد بکن من چیکار کنم پشت به من گرم نباشه منو ادم حساب نکن هزارتا چیز دیگه

---

به نظر میرسه مشکل در عدم شناخت روحیات یک مرد از جانب شما باشه.این پست http://www.hamdardi.net/thread579-3.html#post50972 براتون مفیده البته اگه وقت دارید بهتره پستای دیگه ی تاپیک ( http://www.hamdardi.net/thread-579.html ) رو هم بخونید.

ضمنا اکانت شما محدودیت 3 پست در 24 ساعت داره .( این جمله خیلی مفیده! )

منابع دیگر :
http://www.hamdardi.net/thread-6377.html
http://www.hamdardi.net/thread-28347.html
http://www.hamdardi.net/thread-1247.html

چرا ناراحت نشه؟ وقتی بهش گفتی از دوستم پول قرض گرفتم معلومه که باید ناراحت بشه به غرورش برخورده
هیچی برای مرد سختر از این نیست که غرورش جریحه دارکنی یعنی جایگاهش به عنوان یه همسر وتکیه گاه خدشه دار کردی
وقتی شوهر داری چرا از دوستت پول قرض میگیری اگه هم واقعا نیاز داشته اول باید از شوهرت اجازه میگرفتی باهاش مشورت میکردی خوب راست میگه هیچی حسابش نکردی دیگه!
تو باید ازش عذر خواهی کنی چون مقصر بودی از دلش در بیاری نه اینکه با قهر وگله وشکایت وغر زدن وضع رو بدتر کنی.
مطمئن باش اونم به خاطر این شرایط کاری ودور بودن از شما ناراضیه یه دلیل این عصبانیتها و بهونه گیریهاشون به احتمال زیاد همین مسئله هست
پس بهتره این یه هفته ای که پیش همین با این رفتار سرد دلزده اش نکنی تا میتونی بهش محبت کن خاطرات شیرین توی ذهنش بمونه تا برای اومدن به خونه ودیدن شما
لحظه شماری کنه نه از خودت فراریش بدی!

حرفتونو قبول دارم ولی شرایط ما طوری نیست که هر لحظه بتونم بهش زنگ بزنم واجازه بگیرم اونم انقد سرش شلوغ بود که میدونستم نمیتونه کارت به کارت کنه حسابم
هیچ وقت سر این جور مسایل باهام قهر نمیکرد ولی تازگیا زود عصبی میشه هر حرفی بهش میزنم منظورمو جوره دیگه ای متوجه میشه انگاری اصن منو نمیفهمه
دونباله بهونست باهام دعوا کنه احساس میکنم قبلنا زیادی دوسم داشت ولی الان کم شده

شرایط اون بنده خدا خیلی سخت تر از شماست. شما حداقل پیش خانوادتون و تو شهر خودتون هستین. ولی ایشون تو یه شهر دیگه، با محیطهای بیخود ماموریتی. جای خواب ناراحت، غذایی که معلوم نیست چجوری باشه، دوری از خانواده و کلی مسایل دیگه. دوری از شما که دیگه مزید بر علت شده. خیلی باید نازشو بکشی و حواست باشه.

من یه دوستی داشتم، که شوهر ایشون تو نیرو دریایی کار میکرد، همیشه رو کشتی بود، چند ماه یکبار می آمد خونه. اون میگفت من یه ساله ازدواج کردم، تا حالا فقط دوبار شوهرم اومده خونه. هر دفعه هم که اومده من ست اتاق خواب رو کلاً عوض کردم! هر دفعه هم موهامو یه رنگ و یه مدل کردم! اون تعریف میکرد و ماهم میخندیدم.

ولی مساله اینجاست که شما چطوری ایشون رو حمایت میکنی، و چه حسی بهش میدی. باید خیلی خیلی ازش تشکر کنی که به خاطر پیشرفتتون حاضره همچین سختی ای به خودش بده. مطرح کردن موضوع پول گرفتن از دوستتون رو باید خیلی دست به عصاتر تعریف میکردی. باید جوری میگفتی که حس بی مصرف بودن و بی فایده بودن رو نکنه. باید این حس رو بهش بدی، هرچند که از خونه دوره ولی باز مدیر خانواده است.

شوهرتون به اندازهء سهم خودش از یه زندگی داره زحمت میکشه، شما با سیاست زنونه تون باید از این کارش، بهش حس قدرتمند بودن و توانمند بودن بدین. نه اینکه از زندگی دور افتاده و داره همه چی از دستش در میره.

بعدشم بیشتر آقایونی که به همسرانشون خرجی میدن، روی این موضوع حساس هستن که خانمشون تو چند بار ازشون پول بگیره. ممنکه شما تو چهار مرحله هربار 200 تومن از شوهرت بگیری که میشه 800تومن، ولی اگه یه بار اول ماه یک میلیون بگیری، خیلی بهتر از این هست که مدام ازش پول بگیری.

یه موضوع دیگه که لازم میدونم بهتون بگم اینه که شما دوماهه تازه ازدواج کردین. همهء زن وشوهرهایی که همیشه در کنار هم هستن و زیر یه سقف زندگی میکنن، اوایل ازدواج دچار سوء تفاهم های زیادی میشن و خیلی دعواشون میشه. چه برسه به شما که ماهی یه هفته باهمین. باید صبر و حوصله پیشه کنین. براش هر دفعه سورپرایزهای جالب داشته باشین. لباس خوابای جدید، مدل مو، رنگ مو، رنگ لاک، حتی تابلو یا گلهای جدید، غذاهایی که میدونی دوست داره.
باید اینطوری فکر کنی که یه هفته مهمونی داری که خیلی عزیزه و براش سنگ تموم بزاری.

شما قبل از ازدواجتون میدونستید ایشون شغلشون اینجوریه، پس اصلاً نباید شکایت کنید. بلکه همش باید به ایشون به خاطر اینکه کار به این سختی داره، بال و پر بدین و ازشون متشکر باشین

سلام
شغلشون چیه که اینقدر ماموریت دارن ؟
کجا و چه طوری با هم آشنا شدین ؟
خانوادش نزدیکتون هستند ؟

ازدواجمون کاملا سنتی بود یه ماه قبل عروسیمون زیره نظره خانواده هامون باهم صحبت کردیم یک ونیم سالم عقد بودیم
اره خانوادش نزدیکم هستن ولیزیاد باهاشون جور نیستم احترامشونو نگه میدارم ولی تو دوران عقد خیلی ناراحتم کردن زیاد نمیرم خونشون بمونم که اینم واسه خودش جنگ وجدالی داشت که من چرا نمیرم کلا اونجا بمونم وقتی شوهرم ماموریته

از همتون ممنونم خیلی بهم کمک کردین الان باهم اشتی کردیم وبه اشتباه خودم پی بردم وهمسرمم قبول کرد که زود عصبانی شده واز دلم دراورد
برای همتون ارزوی خوشبختی دارم