سلام دوستان من مشکلم خجالتی بودن و تو رو دروایستی بودنه این نقطه ظعف را چگونه می توانم حل کنم
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان من مشکلم خجالتی بودن و تو رو دروایستی بودنه این نقطه ظعف را چگونه می توانم حل کنم
دوستان لطفا کمک کنن
درود دادا
از خودت یکم توضیحات بده بهتر بشناسیمت و چنتا مثال بزن :72:
راستی به همدردی خوش اومدی فدات شم
من مغازد دارم مثلا موقع که میرم به خرید یا موقعی که مشتری ها از 4.5.6 تا بیشتره و بخصوص اگه زن با هشون باشه یا موقعی که می خوام جنس را از مشتری بخرم برای اینکه با اعتراض مشتریان مواجه نشم قیمت دلمو نمی کم یعنی انقدر استرس دارم که نمی تونم خوب فکر کنم در مورد قیمتش بخصوص اگه مشتریم زبون باز و چخانی باشه خوب به نفع او قیمت می دم و در اخر هم سودی که نداره هیچ ممکنه ضرر هم بکنم
سلام.
یه کلاسی برگزار میشد واسه همین مطلب، استادش میگفت: مثلا برید پارک ملت بعد به طرف عقب راه برید و از مردم بپرسید پارک ملت کجاست ! یا مثلا برید چیزی بخرید بعد بگید پول ندارم، یا برید دی وی دی بگیرید بعد برید پس بدین بگین دستگاهشو ندارم و از این چیزا ... دوستام رفته بودن میگفتن رفتارمون جسور شده ! حالا نمیدونم دیگه .
مرسی از پیشنهاد خوبت سعی می کنم تا حدی اجرا کنم منتر راهنمایی دوستان هستم
دوستان بیشتر راهای عملی بیشتری بگن منتظر نظرات دوستان هستم
سلام.
میشه ازچند زاویه نگاه شروع ورسیدن به این وضعیت کرد
۱_خودبالغ وسرزنشگرشما ازکودکی تاحالا بیشترفعال هست ومدام شمارو وادار به رفتارهای سختگیرانه نسبت به خودت میکنه
۲_کمالگرایی درشما زیادهست وبین آنچه که هستی وآنچه که باید باشی فاصله نسبتا زیادی وجود دارد یعنی ازآنچه که هستی به نسبت زیادتری راضی نیستی
۳_ذهن سطحی درشمافعال هست ومدام به ظواهروامورسطحی وبا اهمیت کمترمیپردازد
۴_زودرنجی وازناراحت کردن و ناراحت شدن وسرزنش دیگران بیشترازحدمعمول میترسی.
۵_به خودت برچسب هایی زدی مثل بی عرضه،نالایق و...و نگرانی دراجتماع وروبروشدن بامردم،اینهاهویداشوند.
امافرایندوجریانی که حالادرآن بسرمیبری"هوشیاری روانی"است تا همه چیزتحت کنترل باشد وازآنچه که میترسی اتفاق نیفتد،به همین خاطر به سرعت رفتاری روانتخاب میکنی که درآن رضایت کردن نامنصفانه دیگران برضررخودت باشد.
راهکار مواجهه ونترسیدن از "فروپاشی روانی" است.(ضمن رعایت موازین اخلاقی ومنطقی )سازمان روانی وذهنی که ایجاد کردی،بخش اعظمش ساختگی وشامل قوانین سختگیرانه خودسازهست.اگرفرشته ای که ازخودت ساختی،درمواجهه بادیگران فروبریزد تمرکزت روازدست میدی.
لطفادرموردمفاهیم کلیدی زیر دربالای تالارجستجو کن"تأییدجویی" مهرطلبی"زودرنجی". درصورت تمایل این تایپیک رو هم مطالعه کن ولینکهای درون آن رو هم ببین:
http://www.hamdardi.net/thread32010-2.html#post316521
برای شناخت کمال گرایی هم این لینک:
http://www.hamdardi.net/thread-21869.html
برای شناخت برچسب های محدودکننده ای که به خودت میزنی:
http://www.hamdardi.net/thread-154.html
وبرای شناخت ذهن سطحی:
http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
ممنون امین عزیز اون مطالب را خواندم خوب بود می خوام یک چیز دیگه هم بگم که فکر میکنم باعث گمروییم شده اون اینکه همونطور که میدونید فامیلم مظلوم هست و من ازش خجالت میکشم البته فامیلهای مظلوم دیگه دیدم مثل مظلومی یا مظلو پناه و غیره که وقتی به اونا فکر میکنم میگم اونا اصلا بار منفی ندارن مثلا مظلوم پناه یک پناه پشتش هست و کسی زیا به مظلوم خالبش فکر نمی کنه ولی فامیل من مظلوم خالیه تو جمع تا ازم می پرسن فامیلت چیه میگم مظلوم با خودم فکر میکنم طرف مغابل حتما به خودش میگه حتما این یارو مظلوم باید باشه و فکر میکنم در این باره دقیق میشه و من تموم ذهنم میره سراغ این مطلب م نمی تونم خلافشو ثابت کنم که من مظلوم نیستم یک جورایی پزیرفتم که مظلومم با خودم میگم اگه فامیلم مثلا مظلوم پناه بود من اصلا این مشکلات را نداشتم و خیالم راحت بود من فکر میکنم همه این مشکلاتم از فامیلم شروع شده