در یک قدمی طلاق.....از آینده و پشیمانی میترسم.
دوستان عزیز سلام.امیدوارم که حالتون خوب باشه.من قبلا 3 تاپیک گذاشتم:
به نظر شما بمونم یا برم؟
به نظر شما این پنهانکاری مشکوک نیست...؟؟؟؟
تغییر مردها بعد از بچه دار شدن....آیا امیدی هست؟
امیدوارم یادتون بیاد.
الان کار به جایی رسیده که بعد از دعوای مادر شوهرم با من و توهینهایی که بهم کرد من اومدم خونه پدرم و شوهرم نه تنها پشت منو خالی کرد خودش من و فرشهای جهازم رو آورد گذاشت خونه پدرم.
پدر و مادرم هم میگن یا طلاق یا اگه برگشتی دیگه روی کمک ما حساب نکن.البته خودم هم با طلاق موافقم ولی میترسم بعدا پشیمون بشم که چرا بیشتر تلاش نکردم.
شوهرم رو دوست دارم ولی وقتی به یاد این میفتم که همیشه به خاطر خوشحالی خانوادش منو زیر پا گذاشته و اونا رو به من ترجیح داده ازش دلسرد میشم.تازه از اول با دروغ جلو اومدن. بدون اجازه مادرش آب نمیخوره.
شوهرم در کل آدم بدی نیست.دست بزن و.... هم نداره.
الان یک هفته اس خونه پدرم هستم و خانوادم اصرار دارن زودتر دنبال طلاق بیفتیم.
شوهرم هم میگه حرفی نداره توافقی جدا بشیم ولی در عمل داره کش میده قضیه رو.
نمیدونم چکار کنم.
اگه یه زمانی هم بیاد دنبالم که برگردم چطوری و با چه شرایطی برگردم که هم سبک نشم و هم شوهرم و خانوادش حساب کار دستشون بیاد.
پیشاپیش از همه دوستانی که کمک میکنند سپاسگزارم.