به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New2 تغییر مردها بعد از بچه دار شدن...امیدی هست؟

    دوستان عزیزم سلام.امیدوارم که همگی خوب باشید.
    من قبلا دو تاپیک دیگه هم داشتم که امیدوارم یادتون بیاد.یکیش در مورد این بود که با شوهرم ادامه بدم یا نه و اون یکی هم در مورد جدا کردن محل زندگیمون از مادز شوهرم.با راهنمایی شما عزیزان یه خورده آرومتر شدم.مرسی در کل اصل مشکلات من بر میگرده به وابستگی بسیار شدید شوهرم به خانواده اش و مخصوصا یکی از خواهراش که مجرده.با وجود اینکه هر روز میبینه خواهرشو هر روز به محل کارش و حتی روزی چند بار بهش زنگ میزنه.در صورتی که توی این 3 سال که ازدواج کردیم حتی یک بار سر کار به من زنگ نزده حالمو بپرسه همه فکر و وجودشو صرف خانواده اش میکنه.ابراز محبتش به من فقط کلامیه ولی در عمل چیزی ازش ندیدم که دلمو خوش کنم که به فکر منم هست.
    من خیلی خیلی دوست دارم بچه دار بشم.مخصوصا که سنم هم داره بالا میره.اما جراتشو ندارم.میترسم شوهرم تا همیشه وابسته بمونه.از طرفی هم از خیلیا شنیدم که مردا بعد از بچه دار شدن خیلی به زندگی خودشون وابسته میشن و ....مخصوصا اینکه شوهرم خیلی بچه دوست داره.
    نمیدونم چه کار کنم.دوستانی که تجربشو داشتید یا در اطرافیان دیدید آیا این نطر درسته؟؟؟
    از طرفی این فکر که شوهرم به خاطر بچه بخواد به من توجه کنه آزارم میده.پس خودم این وسط چه کاره ام؟؟؟؟؟؟
    شما مردایی رو میشناسید که اینطوری بودند و بهتر شدند؟کمکم کنید لطفا.
    نظر آقایون رو هم میخوام بدونم.

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیست؟؟؟کممممممممممممممممم مک.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 شهریور 92 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    372
    سطح
    7
    Points: 372, Level: 7
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم در مورد هیچ مردی نمیشه به طور قطعی اظهار نظر کرد با ید همه جوانب رو در نظر بگیری که اگه به خواستت نرسیدی سرشکسته نشی و به زندگیت ادامه بدی در ضمن مشکلات خیلیها بعداز بچه دار شدن بیشتر میشه مثل خود من

  4. کاربر روبرو از پست مفید shadlin تشکرکرده است .

    tabasom321 (شنبه 25 خرداد 92)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 خرداد 92 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام تبسم جان
    من خیلی از این حرفا شنیدم که اگه بچه وارد زندگی بشه رفتار شوهر عوض میشه یا زندگی تغییر میکنه ولی کاملا اشتباه میکنن!!!
    هیچ وقت بچه چیزی رو عوض نمیکنه حتی وضع کاملا بدتر میشه ، شاید اگه بخوای جدا بشی راحت بتونی ولی بچه باشه باید همه چی رو تحمل کنی و بسازی فقط به خاطر بچه و آیندش!!
    پس کاملا فکراتو بگن !
    تا وقتی از زندگی و رفتارای همسرت مطمئن نشدی هیچ وقت برای بچه اقدام نکن ، فقط به مشکلاتت اضافه میکنی
    به حرف کسی هم میگه بچه بیار تا زندگیت گوش نکن چون کاملا اشتباه میکنن!!
    موفق باشی

  6. کاربر روبرو از پست مفید hana_s تشکرکرده است .

    tabasom321 (شنبه 25 خرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 28 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راجع به خواهرش به نظرم چون مجرده یکم روش حساسه و میخواد بیشتر بهش توجه کنه.
    میخواد جوری باشه که احساس کمبود محبت از طرف خانواده نکنه و بخواد این کمبود رو جای دیگه جبران کنه و به نظرم اگه خواهرش ازدواج کنه اوضاع متفاوت میشه.
    درباره خودتون 2 تا هم ببین به اندازه کافی بهش محبت میکنی؟شاید اون محبتی که از طرف خانواده اش میگیره از طرف شما احساس نمیکنه!

  8. کاربر روبرو از پست مفید 1ashegh تشکرکرده است .

    tabasom321 (شنبه 25 خرداد 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از دوستانی که وقت گذاشتند و به من جواب دادن ممنونم.
    راستش منم خیلی میترسم که اوضاع بدتر بشه.چون با وجود بچه مطمئنا شوهرم و خانوادش با خیال راحتتری به کاراشون ادامه میدن.
    1 عاشق جون:
    خواهرش اصلااهل این حرفها نیست.خیلی به این مسائل پایبند هستند.مطمئنم علتش وابستگی شدیدشون به همه.با ازدواجش احتمالا وضع بدتر هم بشه.چون حل کردن مسائل خانوادگی خواهرش هم به مسئولیتهای شوهرم اضافه میشه!!!!
    خواهر شوهرم خیلی اهل خنده و ادا در آوردن و اینطور کاراست.شوهرم هم اینطور شیطنت ها رو دوست داره.ولی من یه آدمم با خصوصیات خودم.آرام و کم حرف و کمی شوخ.خیلی سعی میکنم خودمو به چیزی که شوهرم دوست داره نزدیک کنم اما تا یه حدی خوبه.بیشتر از اون رفتار آدم مصنوعی میشه اگه بخواد خودش نباشه.احساس پوچی به من دست میده.من که نمیتونم هویت خودمو از دست بدم.شوهرم از روز اول منو اینطوری دیده.اگه دوست نداشت چرا با من ازدواج کرد؟؟؟
    خانواده شوهرم خیلی حسابگرن.یه فکری عین خوره به جونم افتاده اینه که شوهرم منو دوست نداشته و نداره و علت ازدواجش با من اصرار مادرش اونم به دلیل موقعیت شغلی منه.آخه مادرش خیلی روش نفوذ داره.و خیلی هم حسابگر و موقعیت طلبه.اگه تا الان هم کنار من دوام آورده احساس تعهده نه دوست داشتن.البته من شوهرمو دوست دارم اما وقتی به این چیزا فکر میکنم دیوونه میشم.واقعا درمونده شدم.نمیدونم چطور باید بفهمم فکرم درسته یا نه؟؟؟ ابراز محبتش فقط کلامیه.اصلا به خواست من توجهی نداره.همش فکر میکنم ابراز محبتش هم فقط واسه اینه که دهن منو ببنده و حرف خودشو پیش ببره.چطور میشه بفهمم؟؟؟خواهش میکنم کمکم کنید.چطور بفهمم شوهرم دوستم داره یا ازدواجش با من مصلحتی بوده؟؟؟؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 98
    آخرين نوشته: شنبه 05 مهر 93, 01:51
  2. آیا تغییر رفتار درست است؟ یا خودم باشم
    توسط سرنا در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 28 مهر 91, 03:10
  3. آیا علاقه قابل تغییر است؟
    توسط haaj.amir در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 آذر 90, 02:53
  4. امکان تغییر هست؟ !
    توسط mojgan_1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 آبان 90, 23:42
  5. آیا تنها راه نجات زندگی ام تغییر خودم است؟ این تغییر یعنی چی؟
    توسط خاموش در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 فروردین 90, 12:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.