به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh به نظر شما بمونم یا برم؟

    با سلام به همه دوستان عزیزی که وقت میگذارید تا به بقیه کمک کنید.
    راستش نمیدونم از کجا شروع کنم.انقدر که دلم از این زندگی پره!!!!!
    البته از وقتی که به این سایت میام و حرفهای بقیه رو میخونم که خیلیا مشکل منو دارن یا شایدم بدتر یه مقدار امیدوار شدم که بیشتر تلاش کنم.چون یه مدته که شدیدا دارم به جدایی فکر میکنم.
    اصلی ترین مشکل من اینه که شوهرم خیلی به خانوادش وابسته است.همیشه در هر کاری اول باید منافع و مصالح اونا تامین بشه.شوهرم نمیتونه پیشرفت کنه (از نظر مالی) مگر اینکه کاری کنه که اونا هم پا به پای ما بیان.از نظر عاطفی هم که دیگه بماند.
    ازدواج ما از اولش با حرف و حدیث شروع شد.قبل از ازدواج یه وعده هایی داده بودند که بعدا زیرش زدند.کلا منکر شدند.الان بعد از گذشت 3 سال خانواده های ما حتی 1 بار رفت و آمد نداشتند.من عید ها خانواده ام رو راضی کردم که به اونا تبریک بگن.به خاطر من این کارو کردن اما به نظر شما کار خوبی بوده یا با این کار باعث کوچک شدنشون شدم؟
    در ضمن شوهر من به هیچ عنوان حاضر نیست حتی یک خیابون از خانواده اش دور بشه.آخه ما توی یک مجتمع زندگی میکنیم و زندگی کردن با آدمایی که به خانواده من بی احترامی میکنن برام خیلی سخته و حالا تصور کنید که شوهر آدم بعد از گذشت 3 سال هنوز از در که میاد یا میره اول بره سراغ مامانش!!!!مثلا به من قول داده بود 6 ماهه از اونجا میریم.:mad:
    البته من تا الان هیچ بی احترامی به اونا نکردم و رابطه ام رو حتی به ظاهر حفظ کردم.
    اما چیزی که جدیدا خیلی آزارم میده اینه که شوهزم تازگی ها توهین کلامی میکنه.مثلا "(با عرض پوزش) خیلی بیشعوری".در این حد.منم بهش میگم برات متا سفم که اینقدر بی ادبی.احساس میکنم روش بهم باز شده و از این بابت خیلی نگرانم.
    شوهر من هیچ تصوری از زندگی مشترک و مستقل از خانواده پدری نداره.تا وقتی خوبه که همه چی مطابق میلش و در جهت وابستگیش باشه.مدام هم میگه من بچه میخوام.منم دوست دارم اما با این اوضاع نمیتونم .

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام عزیزم
    اول از همه فکر جدایی رو بریز دور چون مشکل حل نشدنی نداری
    بعد چه وعده هایی دادن ؟ شما چندسالتونه شوهرتون چند سالشه ؟ چطور آشنا شدید ؟
    سطح تحصیلاتتون ؟ و شغل ؟

    - - - Updated - - -

    اما گذشته از این سوالا وقتی شوهرت بهت توهین می کنه شما هر جوابی بدی اونم دلش خنک می شه و احساس می کنه شما هم مقابله به مثل کردی حتی با این که شما فحش ندادی فقط گفتی متاسفم برات اما اون جوابشو گرفته و تو دلش می گه حقشه
    اما اگر سکوت کنی و ناراحت شی تو همون لحظه اون عذاب وجدان می گیره و به مرور زمان حرف بد رو کم می کنه... من تو خیلی از زندگی ها دیدم که می گم
    اینکه شوهرتون با خانوادش رابطه خوبی داره خیلی خوبه مردی که خانوادش رو رها نمی کنه هرگز از خانومش هم دست نمی کشه ...
    ولی اونایی که تا ازدواج میکنن قید مادر و زحماتش رو می زنن به محض اینکه همسرشون تازگیشو از دست داد مثل مادرش مورد بی توجهی قرار می گیره
    خانواده همسر شما چه قولهایی دادن و الان زدن زیرش ؟

    - - - Updated - - -

    و اینکه خانواده شما تماس گرفتن و سال نو رو تبریک گفتن خیلی خوبه ... اصلا خودتو ناراحت نکن اینا اسمش کوچیک کردن نیست .. روابط اجتماعی و خانوادگیه خوب همیشه خوبه

  3. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 01 خرداد 92), tabasom321 (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), tamanaye man (جمعه 27 اردیبهشت 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی که درد دلمو خوندی عزیزم.
    شوهرم کارشناسی و من کارشناسی ارشد دارم.واز طریق یکی از آشنایان به هم معرفی شدیم.
    وعده هاشون هم خونه ای بود که گفتند به پسرمون میدیم اما ندادند.تازه خونه خودمون رو هم به نام خودش نمیکنه!!!!به نام پدرشه.واقعا مشکوک نیست؟
    منم نمیخوام شوهرمو از خانوادش جدا کنم اما توقع دارم برای استقلال زندگی که تشکیل داده و خواسته همسرش که شریک زندگیشه ارزش قائل باشه.من 3 سال به خاطر شوهرم اجایی زندگی کردم که دوست نداشتم.دیگه وقتشه که اونم به قولش عمل کنه.
    همش با خودم فکر میکنم نکنه از اول منو دوست نداشته و انگیزه مادی برای ازدواج داشته؟؟آخه من یه شرکت خصوصی کار میکنم و در آمدم نسبتا خوبه.توقع داره خودم خرج لباس و .... خودم رو بدم.تقصیر خودم هم هست.از اولش خودم همه چی خریدم .راستش کسر شانم میشد بگم بهم پول بده.گاهی هم که میگم فلان چیزو ندارم میگه "خوب برو بخر.مگه خودت پول نداری؟"منم حرص میخورم از اینکه من باید پولامو خرج کنم اما شوهرم پولاشو برای آینده خانوادش سرمایه گذاری کنه.اگه شوهرم با تمام وجود برای زندگیمون مایه میذاشت منم حرفی نداشتم که در آمدم رو خرج زندگیمون کنم.تازه توی کار خونه هم اصلا کمک نمیکنه.اگه در آمد باید مشترک باشه کار خونه هم باید مشترک باشه.
    شوهرم خیلی به من ابراز محبت کلامی میکنه.اما تا وقتی که همه چی طبق میلش باشه.وقتی محبت کلامی در عمل ثابت نشه آدم احساس میکنه به شعورش توهین شده.

  5. کاربر روبرو از پست مفید tabasom321 تشکرکرده است .

    mercedes62 (پنجشنبه 24 مرداد 92)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    یعنی قرار بوده خونه به نام همسرتون بزنند اما این کارو نکردند و یه خونه به شما دادند که توش زندگی کنید ؟
    من میگم انسان برای اینکه احساس آرامش داشته باشه و از زندگی لذت ببره باید انتظاراتشو از بقیه کم کنه اونم از پدر مادر شوهر..
    عزیزم خودتون با هم کار کنید و برنامه ریزی کنید خونه بخرید
    اگر همین الانم بهتون خونه دادن و توش زندگی می کنید باید ازشون تشکر کنید ...
    یعنی به خاطر این چیزا خانواده هاتون با هم رفت و آمد ندارن ؟؟

    - - - Updated - - -

    از نظر من اونا رقیب شما نیستند خب چه ایرادی داره که شوهرتون هر روز به مادرش یه سر بزنه ؟؟
    زن دوم که نگرفته دیدن مادرش رفته ...
    واینو بدون وقتی شما از خانواده همسر انتظار کمک مالی دارید چه توقع شنا براورده بشه چه نشه متقابلا اونا هم یک سری انتظارات از شما دارن ...

  7. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 01 خرداد 92), tabasom321 (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), tamanaye man (جمعه 27 اردیبهشت 92)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خیلی باید خوشحال باشی که همین خونه رم دادن زندگی میکنید پدرشوهر من از روز اول گفت باید روی پای خودش وایسه و به من یواشکی گفت از پشت هواشو دارم مم گفتم ممنون کمکی احتیاج باشه بهتون میگم حتما من واقعا دوستشون دارم مثل مادر پدر خودم میمیونن تازه من به شوهرم میگم باید بری بهشون سر بزنی ببینیشون عزیزم این مسئله ای نیست که شما بخوای به طلاق فکر کنی و باید ازشون ممنون باشی و یه کاری بکنی رابطه ات با خانواده شوهرت به قدری خوب باشه که وقتی همسرت به دیدن مادرش میره شما هم کنارش باشی وتنها نره و در رابطه با مستقل شدن خوبه اما یه مدت حرفشو نزن تا شرایط مالی بهتر بشه و شما با خانواده همسرت صمیمی تر شده باشی و همسرت متوجه این بشه که شما نمیخوای جداش کنی
    در رابطه با فحش دادن هم که اصلا جوابشو نده فقط ناراحت بشو و سکوت بکن بزار خودش پی به اشتباهش ببره منم این مشکل و داشتم با جواب ندادن وسکوت کردن خودش از کردش پشیمون شده

  9. 4 کاربر از پست مفید nosh nosh تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 01 خرداد 92), tabasom321 (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), tamanaye man (جمعه 27 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دوستان گلم.
    من فقط از این بابت نگرانم که چنین آدمی که از اول زندگی زیر حرفش زده قابل اعتماد هست یا نه.خوب از اول چیزی نمیگفت.
    حالا وابستگی به مادر رو آدم میتونه تا حدی توجیه کنه.اما خواهر چطور؟با وجود اینکه هر روز خواهرشو که مجرده میبینه هر روز صبح هم ازمحل کار با هم احوالپرسی میکنن.در حالی که تا حالا برای من که زنشم این کارو نکرده.یه بار که دیگه خیلی ناراحت بودم اینو بهش گفتم.چند بار زنگ زد و دیگه زنگ نزد.به نظر شما این کارشم عادیه؟؟؟؟ آخه این همه احوالپرسی؟یعنی همش میتونه احوالپرسی باشه؟
    ما خودمون یه خونه توی شهرستان داریم که اونم داده اون یکی خواهرش نشسته.اونم مجرده.همه چی رو برای خانواده اش میخواد.
    تمام مشکلات اعضای خانواده رو سوهر من باید حل کنه.یه برادر مجرد هم داره.اما اون خودشو درگیر نمیکنه و دنبال زندگی خودشه.نمیگم کمک به دیگران بده ولی نه اینکه زن و زندگیتو فراموش کنی.مگه یه آدم چقدر ظرفیت داره که بخواد مشکلاه همه رو حل کنه؟؟؟؟
    ویرایش توسط tabasom321 : پنجشنبه 26 اردیبهشت 92 در ساعت 19:32

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,266
    سطح
    28
    Points: 2,266, Level: 28
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم بمون نرو.این مشکلا حل میشه من بعضی وقتا میشینم فکر می کنم زندگی های مامانامون توی زمانای قدیم با اون مادرشوهرا توی یه خونه و بقیه ماجراهاو....واقعا اگه ما ناز نازیا جای اونا بودیم یه لحظه هم زندگی نمی کردیم می دونی شاید به خاطر ایمانای قویشونم بوده خیلی از مسائل رو ازش گذشت می کردنو می سپردن به خدا ولی خوب الانم نتیجشو گرفتن وقتی ادم یذره گذشت در مقابل اون چیزایی که می خواسته و نشده بکنه همه چی به مرور زمان درست میشه.شاید خیلی این کلمه گذشت کلیشه ای باشه ولی واقعا توی همه زمینه ها تاثیر داره مثلا همین که میگی شوهرم فحش میده اگه گذشت کنی و هیچی نگی هم باعث میشه تو دل شوهرت بری هم احساس نزدیکی بیشتری با خدا می کنی به خدا بگو خدایا من به خاطر تو گذشتم خودت به راه مستقیم هدایتش کن و همین طور در مورد همه مشکلات

  12. 3 کاربر از پست مفید shahtab تشکرکرده اند .

    tabasom321 (جمعه 27 اردیبهشت 92), tamanaye man (جمعه 27 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (جمعه 27 اردیبهشت 92)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    اینکه خیلی خوبه مشکلات بقیع رو حل می کنه از همینها می شه نتیجه گرفت قابل اعتماد هست
    کسیه که به فکر حل مشکلی از مشکلات خاونادش هست نمی تونه بی مسئولیت باشه
    این که میگی شما رو فراموش کرده من فکر می کنم اصلا لغت مناسبی به کار نبردی شما دوست داری بیشتر بهت توجه کنه وقت بیشتری بذاره .. اونم باید یه سری تغییرات مثبت تو خودت ایجاد کنی تا شوهرت بهت توحه بیشتری کنه

  14. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 01 خرداد 92), tabasom321 (جمعه 27 اردیبهشت 92), tamanaye man (جمعه 27 اردیبهشت 92)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 خرداد 92 [ 01:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-07
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    117

    تشکرشده 257 در 108 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سخنرانی خانواده موفق دکتر فرهنگ
    واقعا عالی توضیح میده این بشر همه چیو
    انچه مردان باید از زنان بدانند و آنچه زنان باید از مردان بدانند
    توصیه میکنم هر طوری شده اینارو گیر بیارین هم خودتون گوش کنین هم بدین همسرتون گوش کنن
    عالیه حرفاش

  16. کاربر روبرو از پست مفید ژپتو تشکرکرده است .

    tabasom321 (جمعه 27 اردیبهشت 92)

  17. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ذوستان گفتنی ها رو گفتن ، من فقط جواب دو تا سوالت رو میدم عزیزم ، یکی اینکه اگر خانوادت زنگ زدن و تبریگ گفتن ، نه تنها کوچک نشدن بلکه بزرگی خودشون رو نشون دادن ، به خودشون احترام گذاشتن و شخصیت والای خودشون رو نشون دادن
    یکی اینکه اصلا اصلا اصلا وقتی همسرت ناراحته و یک حرفی میزنه که ناراحت میشی جوابش رو نده تا اون از کار خودش پشیمون بشه ، اگر یکی جوابش رو بدی دفعه بعد 2 تا دیگه میزاره روش تحویلت میده ...دیگه نمیتونی هیچی رو عوض کنی ، فقط سکوت کن تا خودش بفهمه چقدر کارش بده ، حتی بهش نگو من سکوت میکنم ...یعنی هیچی دیگه جواب نده

  18. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 01 خرداد 92), tabasom321 (جمعه 27 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.