علاقه به هم دانشگاهی بدون آمادگی برای ازدواج
سلام دوستان
چند وقتی بود میخاستم درد دلم رو با کسی در میون بزارم(البته با مادرم خیلی حرف زدم)
پسری 20 ساله ام ترم سوم دانشگاه هستم. از ترم دوم وقتی که کلاسای دانشکده شروع شد تو یه اتفاق کوچیک با یکی از دخترهای هم کلاسیم (که بسیار با حیا و با حجاب هست )دو سه کلمه هم صحبت شدم اولش حس خاصی نداشتم ولی روزای بعد متوجه نگاه های اون شدم.هر جا میرفتم زیر نطرم داشت.تا اینکه منم یه حس عجیبی پیدا کردم نسبت بش.فهمیدم که واقعا بش علاقه مندم. و اصلا نمیتونم بش فکر نکنم.همین روند ادامه داشت و ما فقط تو کلاسا همو میدیدیم و فقط سلام علیک داشتیم باهم.یه روز من ازش یه جزوه خواستم ولی چون عجله داشتم خواستم شمارشو بگیرم که جزوه رو برگردونم ولی از اونجایی که این خانم بسیار با حیاست با بهونه ای تفره رفت و من متوجه برداشت بدش شدم(باور کنید اصلا قصد بدی نداشتم) از اونروز به بعد اصلا نگاهم نمیکنه چه برسه به جواب سلام دادن.واقعا عاشقشم.حس میکنم نیمه وجودمه.نمیدونم چکار کنم.چند بار میخاستم برم جلو و حرف دلمو بزنم.نتونستم.چون خیلی دختر با حیاییه ترسیدم بدش بیاد.مطمئنم عشقم پاکه.ولی نمیدونم چطور بش بگم.
خواهش میکنم کمکم کنید....
حرفاتون قبول ولی نمیتونم فراموشش کنم
حرف های شما درست اما یه سوال ؟ چی میشه با هم از صفر شروع کنیم به جای اینکه صبر کنم که من فارغ التحصیل بشم؟ قبول کنید که واقعا ازش گذشتن و فراموش کردنش سخته.من هر روز میبینمش چطور فراموشش کنم